مذهب شیعه در طول تاریخ حیات خود تحولات سیاسى و اجتماعى بسیارى را پشتسر گذاشته که در سرنوشت آن از نظر فعالیتهاى مذهبى و کلامى مؤثر بوده است.
1- عصر خلفا
در اکثر این دوره شیعه از شرایط اجتماعى و سیاسى مطلوبى برخوردار نبود، ولى در دوران خلافت ظاهرى امام على علیهالسلام شرایط مطلوبى به دست آورد، و توسط امیر المؤمنین علیهالسلام معارف توحیدى تبیین گردید و دانشمندان بسیارى در زمینههاى تفسیر، فقه و کلام از دریاى بیکران علوم وى سیراب گردیدند. البته تبیین معارف توحیدى و تربیت دانشمندان توسط امام على علیهالسلام در دوره قبل از خلافت او نیز انجام مىگرفت، ولى در دوران خلافت آن حضرت رشد فزایندهاى یافت.
2- عصر امویان
در اکثر این دوره شرایط سیاسى کاملا علیه شیعه بود و آنان متحمل آزارها و شکنجههاى جسمى و روحى بسیارى از جانب حکام اموى گردیدند. ولى با این حال از رسالت دینى و کلامى خود غافل نبوده و در پرتو هدایتهاى آموزگاران معصوم کلام، در حد توان به رسالتخویش جامه عمل پوشاندند.
در بخش پایانى حکومت امویان و بخش آغازین حکومت عباسیان، یعنى بخشى از دوران امامتحضرت باقر و حضرت صادق علیهما السلام شرایط سیاسى نسبتا خوبى براى اهل بیت و شیعیان فراهم گردید، زیرا حکومت امویان رو به سقوط و انقراض بود و حاکمان اموى در اضطراب روحى و فکر به سر مىبردند. در نتیجه، فرصت و مجال اعمال فشار علیه علویان را نداشتند، و در آغاز حکومت عباسیان نیز به خاطر عدم استقرار و ثبات لازم، و نیز به دلیل اینکه آنان به انگیزه و ترفند دفاع از علویان بر امویان غلبه یافته بودند، اهل بیت و پیروان آنان از شرایط خوبى برخوردار بودند، و به همین جهت نهضت علمى و فرهنگى شیعه توسط امام باقر و امام صادق پایهگذارى و شکوفا گردید.
3- از منصور تا هارون
در زمان منصور بار دیگر علویان تحت فشار سیاسى سختى قرار گرفتند، چنانکه سیوطى گفته است:
«منصور اولین خلیفه (عباسى) بود که میان علویان و عباسیان آتش فتنه را برانگیخت. در سال 145 (پس از گذشت نه سال از حکومت منصور) محمد و ابراهیم، فرزندان عبد الله بن حسن بن حسن بن على بن ابى طالب، علیه منصور قیام کردند، ولى آن دو و گروه بسیارى از اهل بیت توسط وى به شهادت رسیدند» .
محمد اسقنطورى مىگوید: بر منصور وارد شدم و دیدم در فکر عمیقى فرو رفته است. گفتم چرا فکر مىکنید؟پاسخ داد: از اولاد فاطمه علیها السلام بیش از هزار نفر را کشتهام، ولى بزرگ آنان (حضرت صادق علیهالسلام) را نکشتهام .
آزار و شکنجههاى علویان توسط منصور در زندانهاى تاریک و نمناک و قرار دادن آنان در لاى دیوار مشهور است.
از کسانى که به دستور منصور به شهادت رسید، معلى بن خنیس از شیعیان و اصحاب مقرب و متصدى امور مالى امام صادق علیهالسلام بود. منصور از داود بن عروه فرماندار مدینه خواست تا وى را به قتل برساند. داود( معلى) را احضار نمود و او را تهدید به قتل کرد و از وى خواست تا نام شیعیان را به او بگوید. معلى مقاومت نموده و گفت: به خدا سوگند اگر نام یکى از آنان در زیر پاى من باشد، پایم را بر نخواهم داشت. داود وى را به شهادت رساند و سرش را به دار آویخت.
او سرانجام امام صادق علیهالسلام را مسموم کرد و به شهادت رسانید.
این وضعیت در عصر حکومت مهدى عباسى (169- 158) ، و هادى عباسى (پانزده ماه) و هارون الرشید (193- 170) نیز ادامه یافت و آنان در اعمال فشار و شکنجه، زندان، تبعید و قتل علویان راه منصور را ادامه دادند. محمد بن ابى عمیر و فضل بن شاذان به دستور او زندانى و شکنجه شدند. وى حکم دستگیرى هشام بن حکم را صادر کرد، ولى او مخفى گردید. و داستان جنایتحمید بن قحطبه به دستور هارون مشهور است.
4- از امین تا واثق (232- 193)
پس از هارون، محمد امین به حکومت رسید و مدت چهار سال و چند ماه حکومت کرد. ابو الفرج در مقاتل الطالبیین مىنویسد: «روش امین درباره اولاد على بن ابى طالب برخلاف گذشتگان بود. علت آن این بود که او به فکر خوشگذرانى و تهیه وسائل آن بود و پس از آن در بحران جنگ خود با مامون قرار گرفت، تا اینکه کشته شد» .
مامون برادر خود را کشت و قدرت سیاسى را به دست آورد و حدود بیستسال (218- 198) حکومت کرد.
در زمان مامون تشیع در اکثر شهرهاى اسلامى نفوذ کرد و اثر آن در در بار مامون نیز ظاهر گردید، چنانکه فضل بن سهل ذو الریاستین، وزیر مامون و طاهر بن الحسن خزاعى فرمانده ارتش وى شیعه بودند.
مامون وقتى کثرت شیعه را دید و دانست که حضرت رضا علیهالسلام مورد توجه و محبت مردم است و مردم از پدر او (هارون) ناراضى هستند و نسبتبه حکومتهاى قبلى بنى عباس اظهار دشمنى مىکنند، ظاهرا روش تفاهم و دوستى با علویان را برگزید و بدین طریق افکار عمومى را متوجه خود ساخت، لذا از در نفاق و ریا اظهار تشیع نموده، از خلافت، حقانیت، و برترى على علیهالسلام بر ابو بکر و عمر دفاع مىکرد، و حتى مساله واگذارى خلافت و سپس ولایتعهدى را مطرح نمود، ولى در حقیقت او هدفى جز حفظ قدرت و تثبیت موقعیتخود نداشت، و سرانجام نیز امام رضا علیهالسلام را به وسیله زهر مسموم ساخت. ولى در هر حال همین ملایمت و نرمش ظاهرى، موجب فراهم شدن زمینه نسبتا مناسبى براى ترویج و نشر عقاید شیعه گردید.
عامل مؤثر دیگرى نیز در این باره وجود داشت، و آن گسترش و افزایش ترجمه کتب فلسفى و علمى بسیار از زبان یونانى و سریانى و غیر آنها به زبان عربى بود که به گرایش مسلمانان به علوم عقلى و استدلالى سرعتبخشید، به ویژه آنکه مامون نیز معتزلى مذهب بود و به خاطر علاقهمندى به بحثهاى استدلالى، مباحث کلامى در زمینه ادیان و مذاهب را آزاد گذاشته بود، و دانشمندان و متکلمان شیعه از فرصت استفاده کرده و به تبلیغ مذهب اهل بیت علیهم السلام همت گماردند.
در عصر معتصم (متوفاى 227) و واثق (متوفاى 232) نیز تقریبا شرایط سیاسى در مورد اهل بیت همانند زمان مامون بود، به ویژه آنکه آن دو نیز به کلام معتزله گرایش داشته و با بحثهاى استدلالى و کلامى موافق بودند. پرسشهاى کلامى و دینى بسیارى که از امام جواد علیهالسلام شده است نیز گواه بر این است که ارتباط مردم با آن حضرت در عصر معتصم نبود، هر چند معتصم در باطن امر نسبتبه امام علیهالسلام عداوت مىورزید و سرانجام نیز دستور قتل وى را صادر نمود. پس از شهادت امام علیهالسلام، جمعیت انبوهى براى تشییع جنازه آن حضرت اجتماع نمودند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 18 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلودمقاله تشیع و تحول تاریخى