فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد حضرت مهدی

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد حضرت مهدی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حضرت مهدی


تحقیق در مورد حضرت مهدی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه17

 

فهرست مطالب ندارد 

بیش از یکصد آیه از قرآن کریم به مصلح کل حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) تفسیر و تأویل شده است. علامه بزرگوار، ملا محمد باقر مجلسى در دائرةالمعارف بزرگ شیعه، بحارالانوار هفتاد آیه را به استناد احادیث اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، درباره ظهور یکتا بازمانده از حجت‏هاى حضرت احدیت نقل کرده است.

هم‏چنین برخى از بزرگان، کتاب هایى را در این زمینه به رشته تحریر در آورده‏اند که از آن جمله کتاب المحجة فیما نزل فى القائم(عج) تألیف محدث بزرگ سید هاشم بحرانى است که شامل 120 آیه است که به استناد احادیث معصومان(ع)، به ظهور مهدى(عج) تفسیر شده است. کتاب‏هاى نفیس دیگرى نیز وجود دارند، که در این‏جا به نقل پاره‏اى از آنها بسنده مى‏کنیم:

در قرآن کریم درباره مسائل آینده دوران، حوادث آخرالزمان، استیلاى خوبى و خوبان بر جهان و حکومت یافتن صالحان، گاه به اشاره و گاهى به تصریح سخن گفته شده است.

از طرفى، قرآن کریم، ظهور آن منجى موعود را با آرزوها و فطرت حق‏طلبانه و عدالت خواهانه بشر پیوند زده است. در طول تاریخ، انسان همیشه در آرزوى تحقق حکومتى صالح و دور از ظلم و بى‏عدالتى بوده است. قرآن حکیم در معرفى حکومت حضرت مهدى(عج) و موعود آخرالزمان، روى این خواست فطرى انسان انگشت گذاشته است، هم‏چنین ب

بیش از یکصد آیه از قرآن کریم به مصلح کل حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) تفسیر و تأویل شده است. علامه بزرگوار، ملا محمد باقر مجلسى در دائرةالمعارف بزرگ شیعه، بحارالانوار هفتاد آیه را به استناد احادیث اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، درباره ظهور یکتا بازمانده از حجت‏هاى حضرت احدیت نقل کرده است.

 

هم‏چنین برخى از بزرگان، کتاب هایى را در این زمینه به رشته تحریر در آورده‏اند که از آن جمله کتاب المحجة فیما نزل فى القائم(عج) تألیف محدث بزرگ سید هاشم بحرانى است که شامل 120 آیه است که به استناد احادیث معصومان(ع)، به ظهور مهدى(عج) تفسیر شده است. کتاب‏هاى نفیس دیگرى نیز وجود دارند، که در این‏جا به نقل پاره‏اى از آنها بسنده مى‏کنیم:

 

در قرآن کریم درباره مسائل آینده دوران، حوادث آخرالزمان، استیلاى خوبى و خوبان بر جهان و حکومت یافتن صالحان، گاه به اشاره و گاهى به تصریح سخن گفته شده است.

 

از طرفى، قرآن کریم، ظهور آن منجى موعود را با آرزوها و فطرت حق‏طلبانه و عدالت خواهانه بشر پیوند زده است. در طول تاریخ، انسان همیشه در آرزوى تحقق حکومتى صالح و دور از ظلم و بى‏عدالتى بوده است. قرآن حکیم در معرفى حکومت حضرت مهدى(عج) و موعود آخرالزمان، روى این خواست فطرى انسان انگشت گذاشته است، هم‏چنین بر این نکته تأکید کرده که اعتقاد به موعود آخرالزمان تنها به شیعیان و مسلمانان اختصاص ندارد، بلکه تمام پیامبران گذشته، بشارت فرا رسیدنش را داده‏اند. قرآن ایشان را به عنوان منجى و ذخیره الهىِ همه انسان‏هاى مستضعف درسراسر جهان معرفى مى‏کند. او را به عنوان شخصیتى که فراتر از هرمذهب و ملیتى براى مردم کل جهان مطرح و قیامشان جهانى است، یادمى‏کند. در این‏جا از دریاى نور قرآن بهره مى‏گیریم:

 

بقیة الله:

 

(بقیَّةُ اللّه خَیْرٌ لَکُمْ اِنَّ کُنْتُمْ مُؤمِنین)(1)؛

 

بقیة الله براى شما بهتر است اگر مؤمن هستید.

 

امام صادق(ع) فرمود:

 

اوّلین سخنى که پس از ظهور مى‏گوید این آیه است و مى‏فرماید: من بقیة الله و حجتش و خلیفه‏اش بر شما هستم، پس هیچ مسلمانى بر او سلام نمى‏کند، جز این که مى‏گوید، سلام بر تو اى بقیة الله در روى زمین.(2)

 

امر الله:

 

(أتى أمْرُ اللّه فَلا تَسْتَعْجِلُوه...)(3)؛

 

امر خدا فرا رسید، پس تقاضاى تعجیل آن نکنید.

 

این هشدارى است که قلب‏ها را از جا مى‏کند، هشدارى است که جبرئیل امین در روز ظهور حضرت حجت فریاد بر مى‏آورد و تمام خلایق صدایش را مى‏شنوند، این‏چنین امام صادق(ع) ما را خبر داده است که پس از این هشدار الهى، منادى در آسمان و زمین صدا مى‏زند: «اى آفریدگان پروردگار! این مهدى آل محمد است! با او بیعت کنید و مخالفتش ننمایید.»(4)

 

وارثان زمین:

 

(أَنَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادى الصَّالِحُون)(5)؛

 

این زمین را بندگان شایسته من به میراث خواهند برد.

 

تأویل «عبادى الصالحون» امام زمان(عج) و یاران او هستند.(6)

 

نصر خدا:

 

(وَ لَئِنْ جاءَ نَصَرٌ مِنْ رَبِّکِ لَیَقُولُنَّ اِنّا کُنّا مَعَکُم)(7)؛

 

چون از سوى پروردگارت مددى رسید، مى‏گویند، ما نیز با شما بوده‏ایم.

 

تأویل «نصر من ربّک» امام زمان(عج) است.(8)

 

نور پروردگار:

 

(وَ اَشْرَقَتِ الارْضُ بِنُورِ رَبِّها)(9)؛

 

و زمین به نور پروردگارش روشن شد.

 

تأویل «و اشرقت الارض»، در زمان ظهور امام زمان(عج) است.(10)

 

نصرت الهى:

 

(وَ لَمَنْ اِنْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئکَ ما عَلَیْهِم مِنْ سَبِیل)(11)؛

 

بر کسانى که پس از ستمى که بر آنها رفته باشد انتقام مى‏گیرند ملامتى نیست.

 

تأویل «و لمن انتصر» امام زمان(عج) و یاران او هستند.(12)

 

نزدیکى رستاخیز:

 

(اِقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ القَمَرُ)(13)؛

 

رستاخیز نزدیک شد و ماه دو پاره گردید.

 

تأویل «السّاعه» ظهور امام زمان(عج) است.(14)

 

نور الله:

 

(یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِاَفْواهِهِمْ وَ اللّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونْ)(15)؛

 

مى‏خواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند، ولى خدا کامل کننده نور خویش است، اگر چه کافران را ناخوش آید.

 

تأویل «والله مُتِّم نورِه» به وسیله امام زمان(عج) است.(16)

 

روشنایى روز:

 

(وَالنَّهارِ اِذا تَجَلّى‏)(17)؛

 

سوگند به روز آن‏گاه که آشکار شود.

 

تأویل «النهار» امام زمان(عج) است.(18)

 

طلوع فجر:

 

(سَلامُ هِىَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْر)(19)؛

 

شب قدر تا طلوع بامداد همه سلام و درود است.

 

تأویل «مطلع الفجر» زمان ظهور امام زمان(عج) است.(20)

 

تفسیر چند آیه درباره وجود مقدس امام زمان(عج)

 

یاران خدا

 

(اَلَّذینَ إنْ مَکَّنّاهُمْ فِى الأرضِ أقامُوا الصَّلوةَ وَ اتُواالزَّکوةَ وَ أمِروا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهْوا عَنْ الْمُنْکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبَةُ الأُمُورْ)(21)؛

 

اینها (یاران خدا) کسانى هستند که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز بر پا مى‏دارند و زکات مى‏پردازند و امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند و پایان همه کارها از آنِ خداست.

 

در بررسى آیه نکات زیر مورد اهمیت است:

 

  1. موقعیت آیه:

 

قبل از این آیه، خداوند مطالبى را درباره دفاع از مظلومان و قدرت خود بر یارى آنها بیان کرده، سپس در فایده دفاع مى‏فرماید: اگر دفاع نباشد، عبادت‏گاه و مساجدى که در آن یاد خدا مى‏شود از بین مى‏رود. در پایان تأکید مى‏کند: کسانى که خدا را یارى مى‏کنند خداوند نیز آنها را یارى مى‏کند و هنگامى که با یارى خداوند پیروز و حاکم زمین شوند، اجراى احکام الهى را سر لوحه برنامه خود قرار داده و دین الهى را حاکمیت مى‏بخشند.

 

  1. برنامه عملى یاوران خدا:

 

اینها از پیروزى، هم چون خود کامگان، غرور، مستى و دنیاطلبى را شیوه خود نمى‏کنند تا این که خود طاغوت جدیدى شوند، بلکه زندگانى صالحانه توأم با اصلاح خود، جامعه و رضایت خداوند را فراهم مى‏سازند. برنامه‏هاى اصلى آنها در سه امر زیر است:

 

الف) بر پاداشتن نماز:

 

یعنى حاکمیت توحید و ایجاد روح معنویت وتزکیه‏نفس که راه کمال نفسانى را بر انسان هموار مى‏کند. البته مراد نمازى‏است که به دلیل رعایت تمام شرایط ظاهرى و معنوى، انسان را از فحشا و منکر باز دارد و مقبول حضرت حق گردد. چنین نمازى اطاعت، خشیت و تقواى الهى را در همه شئون زندگى فراهم ساخته و نتیجه آن کامیابى است.

 

ب) پرداختن زکات:

 

که از دو جنبه ارزشمند است: 1. هم دلى و هم راهى با مردم و زدودن فقر و اصلاح اقتصادى در جامعه؛ 2. زدودن حرص، بخل و مال پرستى از وجود انسان‏ها و جایگزینى روح ایثار و هم دردى. تا بخل در انسان‏هاست راه سعادت و رستگارى به روى آنها بسته است.

 

(وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئکَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ)(22)؛

 

و هر کسى جان خود را از بخل حفظ کند، او رستگار است.

 

در حکومت صالحان زکات به همان صورتى که واجب شده پرداخت مى‏شود و به مصارف واقعى خود مى‏رسد.

 

ج) امر به معروف و نهى از منکر:

 

یکى دیگر از وظایف یاوران دین خدا در زمان حکومت، ترویج تمام خوبى‏ها و اوامر الهى در میان همه مردم است. تمام کوشش آنها زدودن بدى‏ها و گناهان در جامعه است. در چنین حکومتى، اسلام و مسلمین چنان عزیز و کفار و منافقان چنان ذلیلند که صالحان به دلیل اطاعت از فرمان خدا و ترک معصیت تمسخر نمى‏شوند و هر انسانى خود را در برابر دیگران مسئول مى‏بیند.

 

  1. مصداق آیه:

 

امام صادق(ع) در ذیل همین آیه مى‏فرماید:

 

فهذه لِآل محمّد(ص)آخر الآیة، و المهدی و أصحابه یملکهم الله مشارق الأرض و مغاربها، و یظهرالدین و یمیت الله به و الصحابة البدع و الباطل کما أمات الشقاة الحقّ، حتى لا یرى أین الظلم و یأمرون بالمعروف و ینهون عن‏المنکر؛(23)

 

این آیه تا آخر آن درباره آل محمد و مهدى و اصحاب اوست که مشرق‏ها و مغرب‏هاى زمین را تصاحب مى‏کند و دین پیروز مى‏شود و خداوند به وسیله او و اصحابش بدعت‏ها و باطل را مى‏میراند، همان‏طور که اشقیا اهل حق را از بین بردند، به‏گونه‏اى که ظلم در هیچ جا دیده نمى‏شود و امر به معروف و نهى‏از منکر مى‏کنند.

 

انقلاب مستضعفان

 

(وَ نُریدُ أن نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِى الأرْضِ وَ نَجْعَلَهُمُ أئِمّة وَنَجْعَلَهُمُ الْوارَثین)(24)؛

 

ما مى‏خواهیم تا به مستضعفانِ زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.

 

قرآن کریم در آیاتى چند محورهاى با اهمیتى را بیان کرده که یکى از آنها طبقه مستضعف است. در طول تاریخ (به جز دوران کوتاهى، آن هم در جوامع خاص) قدرت مالى، سیاسى و نظامى همواره در دست طبقات مستکبر، برترى طلب و سلطه‏جو بوده است. آنها با دست یازى به منابع ثروت و کالاها، سلطه خود را بر خلق خدا استوار مى‏ساختند. اما طبق وعده‏هاى قرآنى این جریان ناهنجار، به‏طور اصولى و واقعى و نه شعارى و ادعایى، در انقلاب نهایى تاریخ، راه نیستى مى‏پوید و طبقه قدرت‏مند از اریکه قدرت به زیر کشانده مى‏شود و ضعیفان و فرو دستان، مراکز قدرت را در دست گرفته و به راستى حاکم مى‏شوند. این انقلاب مانند انقلاب و رستاخیز قیامت است، چنان‏که در قیامت به راستى نیکان و انسان‏هاى وارسته به منزلت و جایگاه شایسته خویش دست مى‏یابند و انسان‏نماها سقوط مى‏کنند و به کیفر مى‏رسند. قرآن در این‏باره مى‏فرماید: (خافِظَةٌ رافِعَة)(25).

 

همان‏طور که انقلاب قیامت، گروهى را بالا مى‏برد و گروهى را از اریکه قدرت به زیر مى‏کشد، انقلاب جهانى و نهایى موعود آخرالزمان نیز چنین‏مى‏کند؛ یعنى بدون هیچ کم و کاست و یا سهل انگارى و چشم پوشى، سلطه طلبان قدرت‏مند را به زیر افکنده و فرو دستان محروم را بر مراکزقدرت حاکم مى‏سازد. در پرتو تعالیم خاص و ناب آن معلم الهى، توحید راستین آموزش داده شده و راه مستقیم الهى روشن مى‏شود، خداشناسى و خداجویى به اوج شکوفایى مى‏رسد و این است معناى انقلاب راستین و رابطه انسان باخدا.

 

اساساً حاکمیت مستضعفان که به‏معناى حاکمیت معیارهاى درست انسانى است، تحوّلاتى ریشه‏اى درهمه ابعاد زندگى پدید مى‏آورد و در نتیجه، زندگى راه درست خویش را مى‏یابد و انسان‏ها همه به شایستگى زندگى‏مى‏کنند.

 

دین خدا در همه ابعاد حیات انسانى، نقش اصلى را بر عهده دارد و مادیت و معنویت و بُعد این دنیایى و آن جهانى زندگى انسان را سامان مى‏دهد. دین در متن زندگى مردم است نه جدا از آن؛ این موضوع در اصل عقیده به مهدویت کاملاً نهفته است؛ موعودى که براى گسترش عدالت در جوامع انسانى قیام مى‏کند و اوضاع ستم‏بار و آشفته زندگى بشرى را از میان مى‏برد، دنیاى مردم را به نظم مى‏آورد و آخرت ایشان را نیز اصلاح مى‏کند.

 

بنابر این اندیشه، حذف دین از زندگى دنیایى و تبعید دین به حوزه مسائل آخرتى، با عقیده به موعود آخرالزمان، به‏کلى ناسازگار است، چون بیشترین تأکیدى که در تعالیم اسلامى شده موضوع عدالت اجتماعى در حکومت آخرالزمان است نه اصل خدا باورى یا پرهیز پیشگى شخصى و درونى و روحى.(26)

 

محبت به امام زمان(عج)

 

محبت و عشق به امام زمان(عج) در حقیقت، همان محبت به خداست: «مَنْ أحَبَّکُمْ فَقَدْ أحَبَّ اللّه».

 

به این محبت در احادیث و روایات امامان معصوم(ع) از طریق عامه و خاصه تأکید شده است، چنان‏که زمخشرى از مشاهیر علماى عامه و صاحب تفسیر کشاف در تفسیر آیه (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیه أجْرَاً اِلاّ الْمَوَدَّةَ فى الْقُرْبى) این حدیث را نقل مى‏کند:

 

رسول خدا(ص) فرمود: هر که با دوستى آل محمد بمیرد شهید مرده است، هرکه با دوستى آل محمد بمیرد بخشوده از عذاب مرده است، هر که با دوستى آل‏محمد بمیرد توبه کار مرده است، هر که با دوستى آل‏محمد بمیرد مؤمن کامل مرده است، هر که با دوستى آل‏محمد بمیرد فرشته مرگ او را بشارت‏مى‏دهد و سپس منکر و نکیر نیز او را به بهشت بشارت مى‏دهند، هرکه با دوستى آل‏محمد بمیرد او را معزز و محبوب به سوى بهشت مى‏برند، هر که با دوستى آل‏محمد بمیرد خداوند قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار مى‏دهد و دو در به سوى بهشت از آن گشوده مى‏شود.

 

اما هر که با دشمنى آل محمد بمیرد، روز قیامت در حالى وارد مى‏شود که برپیشانى او چنین نوشته شده است: مأیوس از رحمت خدا!

 

هر که با دشمنى آل محمد بمیرد کافر مرده است، هر که با دشمنى آل محمد بمیرد بوى بهشت را استشمام نمى‏کند.(27)

 

بنابر این، محبت به اهل بیت داراى ارزش و اعتبار والایى است، تا آن‏جا که در برخى روایات آمده که از همه عبادت‏ها بالاتر است.

 

امام صادق(ع) مى‏فرماید:

 

(إنَّ فَوقَ کُلِّ عِبادَةٍ، عِبادَةٌ وَحُبَّنا أهْلَ الْبَیتِ أفْضَلُ العِبادَة)(28)؛

 

بالاتر از هر عبادتى، عبادتى است و محبت ما اهل بیت برترین عبادت هاست.

 

این محبت است که با سرعتِ تمام صفات «محبوب»، را به «محب» مى‏رساند. وقتى فردى محب انسان کاملى، مانند حضرت حجت(عج) مى‏شود طبیعى است که لازمه‏اش پیروى محب از محبوب و متصف شدن به صفات محبوب است.

 

وَ قُلْ جاءَالْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً؛(29)

 

و بگو حق فرا رسید و باطل مضمحل و نابود شد که همانا باطل نابود شدنى است.

 

یکى از آرزوهاى دیرین بشر، بر چیده شدن بساط ظلم و بیدادگرى و حکم‏فرمایى صلح و آرامش و اجراى عدالت در سراسر جهان است.

 

این اندیشه، هماهنگ با سرشت انسان است، به همین دلیل، هرگاه زمینه قیام فراهم شود به مبارزه با حکومت ظلم و جور مى‏پردازند. این آیه نوید پیروزى قطعى آمدن حق و هلاکت باطل را مى‏دهد، چون هرگاه بخواهند خبر قطعى از وقوع عملى دهند با فعل ماضى «جاء» مى‏آورند.

 

مصداق آیه:

 

از مصادیق مهم این آیه ظهور حضرت مهدى(عج) است، هم‏چنان‏که روایت شده: وقتى حضرت قائم(عج) تولد یافتند بر روى بازوى راست ایشان‏این آیه نوشته شده بود.(30) از امام باقر(ع) درباره این آیه چنین روایت شده است:

 

إذا قامَ الْقائِمُ ذَهَبَتْ دَولَةُ الباطِلِ؛(31)

 

وقتى قائم قیام کرد حکومت باطل از بین مى‏رود.

 

استاد شهید مرتضى مطهرى پیروزى نهایى اهل حق را چنین وصف‏مى‏کند:

 

ظهور مهدى موعود حلقه‏اى است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزى نهایى اهل حق منتهى مى‏شود.(32)

 

چشمه همیشه جوشان الهى

 

(ألَمْ تَرَ أنَّ اللّهَ أنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَکَهُ یَنابیعَ فِى الاْرضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفَاً ألْوانُهُ)(33)؛

 

آیا ندیده‏اى که خداوند از آسمان آبى فرستاد، سپس آن را به چشمه‏هایى در زمین راه داد، آن‏گاه به وسیله کشت‏زارى که رنگ‏هاى آن گوناگون است، بیرون مى‏آورد.

 

آب مهم‏ترین عامل زندگى مادى بشر است؛ اما روح انسان نیز نیاز به چشمه‏اى دارد که او را از کوثر زلال معارف الهى سیراب مى‏کند. انبیا و اولیاى الهى با نور هدایت خود براى رهایى مردم از تاریکى‏ها از هیچ کوشش و تلاشى دریغ نکرده و هر کدام مانند سرچشمه‏اى هستند که روح مردم را سیراب مى‏کنند. در زیارتى از امام صادق(ع) خطاب به حضرت على(ع) آمده است:

 

اَلسَّلامُ عَلَیک یا... مظهرالْماء الْمَعینِ؛(34) سلام بر تو اى مظهر آب روان!

 

بنابر این، ظاهر کلام مربوط به آب جارى است که مایه حیات موجودات زنده است و باطن آن مربوط به وجود علم امام و عدالت جهان گستر اوست که آن نیز مایه حیات جامعه انسانى است.(35) آب وسیله‏اى براى زدودن پلیدى‏هاى ظاهرى است. امامان معصوم(ع) نیز وسیله‏اى براى پاک کردن انسان‏ها از پلیدى‏هاى درونى و شرک و جهل و گناه‏اند.

 

با ختم نبوت و سپرى شدن حیات امامان معصوم(ع)، دوران غیبت فرارسید، این دوران همچون آبى است که براى ذخیره به زمین فرو مى‏رود. به‏امید روزى که با فراهم شدن زمینه جامعه براى پذیرش آن، این ذخیره الهى جوشش کند و تشنگان واقعى معرفت را سیراب نماید.

 

ابوحمزه از امام صادق(ع) چنین سؤال مى‏کند: آیا زمین بدون امام باقى‏مى‏ماند؟ حضرت فرمودند:

 

لَوْ بَقیتِ الأرضُ بِغَیْرِ إمامٍ لَساخَتْ؛(36)

 

اگر زمین بدون امام باشد (اهل) آن را فرو مى‏برد.

 

آب با فرو رفتن در زمین در آن‏جا ذخیره مى‏شود تا با برنامه دقیق، موجودات زنده از آن بهره‏مند شوند. حضرت مهدى(عج) نیز با غیبت خود ذخیره‏اى براى جهانیان است تا با ظهور خود در موقع مناسب، دنیا را به تکامل و معنویت رسانده و مردم سعادت‏مند شوند.

 

یک نکته ارزشمند

 

آب پنهان در زمین، بدون تلاش و تحمّل رنج و زحمت به دست نمى‏آید. انسان تشنه براى رسیدن به آب‏هاى زیر زمینى به حفر چاه و قنات مى‏پردازد. ظهور حضرت مهدى(عج) نیز زمانى تحقق مى‏یابد که مردم مشتاق عدالت شوند و با تلاش خود مقدمات آن را فراهم کنند. در این میان، مؤمنان واقعى فقدان وجود آن حضرت را احساس مى‏کنند و تشنه وصال او مى‏شوند. امام رضا(ع) در این‏باره مى‏فرماید:

 

وَ کَمْ مِنْ مُؤمِنٍ مُتَأَسِّفٍ حَرّانٍ حَزینٍ عِنْدَ فَقْدِ الْماء الْمَعینٍ؛

 

چه بسیارند مؤمنان اندوهگین و بسیار تشنه که هنگام فقدان آن آب روان غمناک هستند.

 

خواص خورشید پنهان

 

آب پنهان در دل زمین، در همان حال نیز داراى خواص متعددى است. امام نیز به مثابه آبى است که مردم از برکت وجود او بهره‏مندند، گر چه خود بى خبرند. چه بسیارند افرادى که در هنگام گرفتارى‏ها به ایشان توسل جسته و مشکلشان را حل کرده‏اند، چه بسیار گناهکارانى که از برکت وجود حضرت ولى عصر(عج) نور هدایت بر قلبشان تابیده و خود را از گمراهى‏ها نجات داده‏اند و بیش از این دو، افرادى هستند که به دعا و توجه امام از آنها رفع گرفتارى شده و یا به نعمت‏هاى الهى رسیده‏اند، اما ولى نعمت خود را آن‏گونه که باید نمى‏شناسند. ایشان در غیبت هم چون خورشیدى است که در پشت ابرها پنهان است، ولى مردم از نور وجودش بهره‏مندند، هم‏چنان‏که از امام زمان(عج) چنین روایت شده است:

 

أمَّا وَجْهُ الاِنْتِفاعِ بی فی غَیْبَتی فَکالانْتِفاع بِالشّمْسِ إذا غَیَّبَها عَنِ الأبْصارِ السَّحابُ وَ إنّی لأمانٌ لِأهْلِ الأرْضِ کَما أنَّ النُّجومَ أَمانٌ لِأهْلِ‏السَّماءِ...؛(37)

 

چگونگى سود رسانى من در زمان غیبتم مانند سود رسانى خورشید است، زمانى که ابرها آن را از چشم‏ها پنهان نمایند و من ایمن دهنده اهل زمینم، هم‏چنان‏که ستارگان ایمن دهنده اهل آسمانند.

 

همان‏گونه که گاهى خورشید پشت ابرها پنهان مى‏شود، ولى آثار وجودش قابل مشاهده است و در همان حال، مردم از آن بهره مى‏برند و هر لحظه هم‏منتظر کنار رفتن ابرها و آشکار شدن خورشید هستند، در زمان غیبت نیز آن‏حضرت به دلیل مصالحى از دیده‏ها پنهان است، ولى:

 

اولاً، آثار وجودش براى اهل بصیرت روشن است؛

 

ثانیاً، مردم از وجود ایشان بهره مى‏برند؛

 

ثالثاً، باید هر لحظه منتظر کنار رفتن پرده غیبت و ظهور آن حضرت باشیم.(38)

 

درماندگان وادى غیبت

 

(أَمَّن یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء و یَجْعَلُکُم خُلَفاءَ الأرضِ ءَاِلهٌ مَعَ اللّه قَلیلاً ما تَذَکَّرُون)(39)؛

 

کیست که درمانده را زمانى که او را بخواند، اجابت کند و گرفتارى را بر طرف کند و شما را جانشینان این زمین قرار دهد، آیا معبودى با خداست؟ چه‏کم پند مى‏گیرید!

 

اضطرار، حالتى درونى است و زمانى به وجود مى‏آید که انسان هیچ وسیله و پناهگاهى براى حلّ مشکل خود نداشته و دستش از همه راه‏هاى طبیعى کوتاه شده باشد. در این حالت، درونش او را به وسیله‏اى معنوى هدایت کرده و امید نجات به آن دارد. دل انسان در حالت اضطرار به‏گونه‏اى به خدا متصل مى‏شود که گویى باتمام وجود خدا را مى‏بیند وصدایش را مى‏شنود. ازاین آیه به‏خوبى‏استفاده مى‏شود که براى‏اجابت دعا تحقق دو شرط لازم است:

 

  1. انسان به حدّ اضطرار و درماندگى برسد: أَمَّنْ یجیب المضطر.
  2. انسان از تمام اسباب مادى نا امید شود و باتمام وجود فقط خدا را بخواند: إذا دَعاهُ.

 

در این حالت، انسان ارتباط قوى و محکمى با خدا پیدا مى‏کند و خداوندنیز دعاى او را مستجاب کرده و گرفتارى او را برطرف مى‏کند: وَیَکْشِفُ السُّوء.

 

مصداق آیه:

 

وجود مبارک آن حضرت نیز از مصادیق مضطران است که با مشاهده ضعف و خوارى مسلمانان و ظلم ستمگران به آنها در مقدس‏ترین مکان روى زمین دست به دعا بر مى‏دارد و تقاضاى کشف سوء مى‏کند. امام صادق(ع) در ذیل این آیه مى‏فرماید:

 

نَزَلَتْ فی الْقائِم مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ع)، هُوَ وَ اللّهُ الْمُضْطَرّ إذا صَلَّى فی الْمَقامِ رَکْعَتَیْنِ وَ دَعا إلى اللّهِ فَأجابَهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ و یَجْعَلَهُ خَلیفَةً فی الأرْضِ؛(40)

 

این آیه در مورد قیام کننده‏اى از آل محمد(ع) است. به خدا سوگند او همان مضطر است، هنگامى که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز مى‏خواند و با دست به سوى خدا دعا مى‏کند، پس خداوند به او پاسخ مى‏دهد و ناراحتى او را برطرف مى‏کند و او را خلیفه در زمین قرار مى‏دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پی نوشتها

 

------------------------------------------------------------------------

 

  1. هود (11) آیه 86.
  2. به نقل از: منتظر تا صبح فردا، مقاله سید جواد مهرى، ص 108.
  3. نحل (16) آیه 1.
  4. به نقل از: منتظر تاصبح فردا، مقاله سید جواد مهرى، ص‏108.
  5. انبیاء (21) آیه 105.
  6. بحارالانوار، ج 51، ص 47. به نقل از: تفسیر على بن ابراهیم.
  7. عنکبوت (29) آیه 10.
  8. بحارالانوار، ج 51، ص 48، به نقل از: تفسیر على بن ابراهیم.
  9. زمر (39) آیه 69.
  10. بحارالانوار، ج 52، ص 330.
  11. شورى (42) آیه 41.
  12. بحارالانوار، ج 51، ص 48، به نقل از: تفسیر على بن ابراهیم.
  13. قمر (54) آیه 1.
  14. بحارالانوار، ج 51، ص 49، به نقل از: تفسیر على بن ابراهیم.
  15. صف (61) آیه 8.
  16. بحارالانوار، ج 51، تفسیر على بن ابراهیم.
  17. لیل (92) آیه 2.
  18. بحارالانوار، همان.
  19. قدر (97) آیه 5.
  20. سید هاشم بحرانى، تفسیر البرهان، ج 4، ص 487.
  21. حج (22) آیه 41.
  22. حشر (59) آیه 9.
  23. العروسى الحویزى، عبد على بن جمعه، نور الثقلین، ج 3، ص 506.
  24. قصص (28) آیه 5.
  25. واقعه (56) آیه 3.
  26. ر.ک: محمد حکیمى، عصر زندگى، فصل «عدالت اجتماعى».
  27. زمخشرى، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 3، ص 467.
  28. بحارالانوار، ج 27، ص 48 و 91.
  29. اسراء (17) آیه‏81.
  30. تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 213.
  31. همان، ص 212.
  32. مرتضى مطهرى، قیام و انقلاب مهدى از دیدگاه فلسفه، ص 20.
  33. زمر (39) آیه 21.
  34. بحارالانوار، ج 97، ص 375.
  35. مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 24، ص 360.
  36. کافى، ج 1، ص‏179.
  37. بحارالانوار، ج 52، ص 289.
  38. هادیان شیرازى، موعود، شماره چهاردهم.
  39. نمل (27) آیه 62.
  40. تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 94.

 

 

مان تنها به شیعیان و مسلمانان اختصاص ندارد، بلکه تمام پیامبران گذشته، بشارت فرا رسیدنش را داده‏اند. قرآن ایشان را به عنوان منجى و ذخیره الهىِ همه انسان‏هاى مستضعف درسراسر جهان معرفى مى‏کند. او را به عنوان شخصیتى که فراتر از هرمذهب و ملیتى براى مردم کل جهان مطرح و قیامشان جهانى است، یادمى‏کند. در این‏جا از دریاى نور قرآن بهره مى‏گیریم:

بقیة الله:

(بقیَّةُ اللّه خَیْرٌ لَکُمْ اِنَّ کُنْتُمْ مُؤمِنین)(1)؛

بقیة الله براى شما بهتر است اگر مؤمن هستید.

امام صادق(ع) فرمود:

اوّلین سخنى که پس از ظهور مى‏گوید این آیه است و مى‏فرماید: من بقیة الله و حجتش و خلیفه‏اش بر شما هستم، پس هیچ مسلمانى بر او سلام نمى‏کند، جز این که مى‏گوید، سلام بر تو اى بقیة الله در روى زمین.(2)

امر الله:

(أتى أمْرُ اللّه فَلا تَسْتَعْجِلُوه...)(3)؛

امر خدا فرا رسید، پس تقاضاى تعجیل آن نکنید.

این هشدارى است که قلب‏ها را از جا مى‏کند، هشدارى است که جبرئیل امین در روز ظهور حضرت حجت فریاد بر مى‏آورد و تمام خلایق صدایش را مى‏شنوند، این‏چنین امام صادق(ع) ما را خبر داده است که پس از این هشدار الهى، منادى در آسمان و زمین صدا مى‏زند: «اى آفریدگان پروردگار! این مهدى آل محمد است! با او بیعت کنید و مخالفتش ننمایید.»(4)

وارثان زمین:

(أَنَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادى الصَّالِحُون)(5)؛

این زمین را بندگان شایسته من به میراث خواهند برد.

تأویل «عبادى الصالحون» امام زمان(عج) و یاران او هستند.(6)

نصر خدا:

(وَ لَئِنْ جاءَ نَصَرٌ مِنْ رَبِّکِ لَیَقُولُنَّ اِنّا کُنّا مَعَکُم)(7)؛

چون از سوى پروردگارت مددى رسید، مى‏گویند، ما نیز با شما بوده‏ایم.

تأویل «نصر من ربّک» امام زمان(عج) است.(8)

نور پروردگار:

(وَ اَشْرَقَتِ الارْضُ بِنُورِ رَبِّها)(9)؛

و زمین به نور پروردگارش روشن شد.

تأویل «و اشرقت الارض»، در زمان ظهور امام زمان(عج) است.(10)

نصرت الهى:

(وَ لَمَنْ اِنْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئکَ ما عَلَیْهِم مِنْ سَبِیل)(11)؛

بر کسانى که پس از ستمى که بر آنها رفته باشد انتقام مى‏گیرند ملامتى نیست.

تأویل «و لمن انتصر» امام زمان(عج) و یاران او هستند.(12)

نزدیکى رستاخیز:

(اِقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ القَمَرُ)(13)؛

رستاخیز نزدیک شد و ماه دو پاره گردید.

تأویل «السّاعه» ظهور امام زمان(عج) است.(14)

نور الله:

(یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِاَفْواهِهِمْ وَ اللّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونْ)(15)؛

مى‏خواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند، ولى خدا کامل کننده نور خویش است، اگر چه کافران را ناخوش آید.

تأویل «والله مُتِّم نورِه» به وسیله امام زمان(عج) است.(16)

روشنایى روز:

(وَالنَّهارِ اِذا تَجَلّى‏)(17)؛

سوگند به روز آن‏گاه که آشکار شود.

تأویل «النهار» امام زمان(عج) است.(18)

طلوع فجر:

(سَلامُ هِىَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْر)(19)؛

شب قدر تا طلوع بامداد همه سلام و درود است.

تأویل «مطلع الفجر» زمان ظهور امام زمان(عج) است.(20)

تفسیر چند آیه درباره وجود مقدس امام زمان(عج)

یاران خدا

(اَلَّذینَ إنْ مَکَّنّاهُمْ فِى الأرضِ أقامُوا الصَّلوةَ وَ اتُواالزَّکوةَ وَ أمِروا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهْوا عَنْ الْمُنْکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبَةُ الأُمُورْ)(21)؛

اینها (یاران خدا) کسانى هستند که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز بر پا مى‏دارند و زکات مى‏پردازند و امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند و پایان همه کارها از آنِ خداست.

در بررسى آیه نکات زیر مورد اهمیت است:

  1. موقعیت آیه:

قبل از این آیه، خداوند مطالبى را درباره دفاع از مظلومان و قدرت خود بر یارى آنها بیان کرده، سپس در فایده دفاع مى‏فرماید: اگر دفاع نباشد، عبادت‏گاه و مساجدى که در آن یاد خدا مى‏شود از بین مى‏رود. در پایان تأکید مى‏کند: کسانى که خدا را یارى مى‏کنند خداوند نیز آنها را یارى مى‏کند و هنگامى که با یارى خداوند پیروز و حاکم زمین شوند، اجراى احکام الهى را سر لوحه برنامه خود قرار داده و دین الهى را حاکمیت مى‏بخشند.

  1. برنامه عملى یاوران خدا:

اینها از پیروزى، هم چون خود کامگان، غرور، مستى و دنیاطلبى را شیوه خود نمى‏کنند تا این که خود طاغوت جدیدى شوند، بلکه زندگانى صالحانه توأم با اصلاح خود، جامعه و رضایت خداوند را فراهم مى‏سازند. برنامه‏هاى اصلى آنها در سه امر زیر است:

الف) بر پاداشتن نماز:

یعنى حاکمیت توحید و ایجاد روح معنویت وتزکیه‏نفس که راه کمال نفسانى را بر انسان هموار مى‏کند. البته مراد نمازى‏است که به دلیل رعایت تمام شرایط ظاهرى و معنوى، انسان را از فحشا و منکر باز دارد و مقبول حضرت حق گردد. چنین نمازى اطاعت، خشیت و تقواى الهى را در همه شئون زندگى فراهم ساخته و نتیجه آن کامیابى است.

ب) پرداختن زکات:

که از دو جنبه ارزشمند است: 1. هم دلى و هم راهى با مردم و زدودن فقر و اصلاح اقتصادى در جامعه؛ 2. زدودن حرص، بخل و مال پرستى از وجود انسان‏ها و جایگزینى روح ایثار و هم دردى. تا بخل در انسان‏هاست راه سعادت و رستگارى به روى آنها بسته است.

(وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئکَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ)(22)؛

و هر کسى جان خود را از بخل حفظ کند، او رستگار است.

در حکومت صالحان زکات به همان صورتى که واجب شده پرداخت مى‏شود و به مصارف واقعى خود مى‏رسد.

ج) امر به معروف و نهى از منکر:

یکى دیگر از وظایف یاوران دین خدا در زمان حکومت، ترویج تمام خوبى‏ها و اوامر الهى در میان همه مردم است. تمام کوشش آنها زدودن بدى‏ها و گناهان در جامعه است. در چنین حکومتى، اسلام و مسلمین چنان عزیز و کفار و منافقان چنان ذلیلند که صالحان به دلیل اطاعت از فرمان خدا و ترک معصیت تمسخر نمى‏شوند و هر انسانى خود را در برابر دیگران مسئول مى‏بیند.

  1. مصداق آیه:

امام صادق(ع) در ذیل همین آیه مى‏فرماید:

فهذه لِآل محمّد(ص)آخر الآیة، و المهدی و أصحابه یملکهم الله مشارق الأرض و مغاربها، و یظهرالدین و یمیت الله به و الصحابة البدع و الباطل کما أمات الشقاة الحقّ، حتى لا یرى أین الظلم و یأمرون بالمعروف و ینهون عن‏المنکر؛(23)

این آیه تا آخر آن درباره آل محمد و مهدى و اصحاب اوست که مشرق‏ها و مغرب‏هاى زمین را تصاحب مى‏کند و دین پیروز مى‏شود و خداوند به وسیله او و اصحابش بدعت‏ها و باطل را مى‏میراند، همان‏طور که اشقیا اهل حق را از بین بردند، به‏گونه‏اى که ظلم در هیچ جا دیده نمى‏شود و امر به معروف و نهى‏از منکر مى‏کنند.

انقلاب مستضعفان

(وَ نُریدُ أن نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِى الأرْضِ وَ نَجْعَلَهُمُ أئِمّة وَنَجْعَلَهُمُ الْوارَثین)(24)؛

ما مى‏خواهیم تا به مستضعفانِ زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.

قرآن کریم در آیاتى چند محورهاى با اهمیتى را بیان کرده که یکى از آنها طبقه مستضعف است. در طول تاریخ (به جز دوران کوتاهى، آن هم در جوامع خاص) قدرت مالى، سیاسى و نظامى همواره در دست طبقات مستکبر، برترى طلب و سلطه‏جو بوده است. آنها با دست یازى به منابع ثروت و کالاها، سلطه خود را بر خلق خدا استوار مى‏ساختند. اما طبق وعده‏هاى قرآنى این جریان ناهنجار، به‏طور اصولى و واقعى و نه شعارى و ادعایى، در انقلاب نهایى تاریخ، راه نیستى مى‏پوید و طبقه قدرت‏مند از اریکه قدرت به زیر کشانده مى‏شود و ضعیفان و فرو دستان، مراکز قدرت را در دست گرفته و به راستى حاکم مى‏شوند. این انقلاب مانند انقلاب و رستاخیز قیامت است، چنان‏که در قیامت به راستى نیکان و انسان‏هاى وارسته به منزلت و جایگاه شایسته خویش دست مى‏یابند و انسان‏نماها سقوط مى‏کنند و به کیفر مى‏رسند. قرآن در این‏باره مى‏فرماید: (خافِظَةٌ رافِعَة)(25).

همان‏طور که انقلاب قیامت، گروهى را بالا مى‏برد و گروهى را از اریکه قدرت به زیر مى‏کشد، انقلاب جهانى و نهایى موعود آخرالزمان نیز چنین‏مى‏کند؛ یعنى بدون هیچ کم و کاست و یا سهل انگارى و چشم پوشى، س

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حضرت مهدی