فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله سلجوقیان

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله سلجوقیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 سلجوقیان « 590- 429 ق / 1194 -1038 م»
دولت سلجوقی که توسط دو برادر، چغری بیگ و طغرل بیگ ترکمان به دنبال غلبه نهایی ایشان بر مسعود غزنوی به وجود آمد، هر چند از لحاظ نظامی بر عناصر ترک و ترکمان متکی بود، اما از نظر اداری و سیاسی به همان اندازه دولت غزنوی، صبغه ایرانی داشت که بر بستری و آل سلاجقه نیز همچون غزنویان خود را وارث آیین و رسوم سامانیان می‏دانستند.
نیم قرن پس از آن که حکومت طغرل در خراسان پا گرفت، قلمرو جانشینان او از جیحون تا فرات و از فارس تا شام و آناطولی را در بر گرفت و بدین گونه یک خاندان غیر ایرانی پس از گذشت چهار سده که از سقوط ساسانیان می‏گذشت، حدود ایران را که به دست وی افتاده بود به وسعه عهد ساسانیان رساند و حتی فرهنگ ایرانی و میراث ساسانی را در سراسر آن نشر کرد. گرچه شیوه فرمانروایی آنها، با نظام ملوک الطوایفی، مرکز گریز و جنگهای بی وقفه و بیابانگردی، بیشتر یادآور دوران اشکانیان بود.
قدرت گیری سلجوقیان
آغاز کار سلجوق
پس از مرگ دُقاق، فرزند وی، سلجوق مورد توجه بیغو قرار گرفت و با لقب سباشی «= جلو دار لشکر» مفتخر شد. سلجوق چون خود را به بیغو بسیار نزدیک می‏دید، به خود اجازه داد، روزی در حرمخانه پادشاه رفته، بالاتر از زنان و فرزندان وی بنشیند. زنان بیغو این رفتار «ناپسند» را به پادشاه بردند و از وی تنبیه او خواستار شدند. چون سلجوق از عزم پادشاه در سیاست کردن خود، مطلع شد، با صد تن از خویشان و دلاوران و جنگجویان خود به همراه بار و بنه، ترکستان را ترک گفت و رهسپار ماوراءالنهر شد و راه سمرقند در پیش گرفت. چندی در جند اقامت کرد و در همانجا بود که اسلام آورد.
اعتبار نظامی سلجوق
در همین ایام و اقامت وی در جُند بود که برخی از طوایف ترک، از امیر جُند، درخواست باج و خراج کردند. سلجوق وی را از پرداخت باج بر حذر داشت و با دلاوران خود، با سپاهیان ایلک خان به جنگ پرداخت و آن‏ها را متفرق کرد. از آن پس، سلجوق اعتبار و قدرت زیادی کسب کرد و اغلب امیران و پادشاهان در دفع «کفار» از وی استفاده می‏کردند، چنان که، ابراهیم سامانی نز در نبرد با ایلک خان از سلجوق یاری طلبید.
پسران سلجوق :سلجوق چهار پسر داشت به نامهای؛ اسرافیل، میکائیل، موسی بیغو و یونس. میکائیل و موسی بیغو در روزگار جوانی در یکی از جنگها، زخم سختی برداشته و کشته شدند. میکائیل خود دارای دو پسر به نامهای؛ طغرل بیگ و چغری بیگ بود. همین دو برادر بودند که توانستند در عهد مسعود غزنوی، پایه‏های دولت سلجوقیان را مستحکم سازند.
رابطه سلاطین سلجوقی با خلفای بغداد
رابطه سلجوقیان با رهبر اسمی عالم اسلام؛ یعنی خلیفه بغداد نیز مبتنی بر یک سیاست روشن و پیروی از یک سلسله اصول دیپلماسی نبود. از همان عهد طغرل تا پایان فرمانروایی قوم، پادشاهان سلجوق، وقتی محتاج به تأیید خلیفه بودند، نسبت به وی اظهار فروتنی و خاکساری می‏کردند و هنگامی که از حمایت او بی نیاز، با وی دعوی رقابت و همسری داشتند و احیاناً برخوردهایی خشونت آمیز نشان می‏دادند.
خلیفه عباسی در دوران اقتدار این قوم، اگر چه مثل دوران آل بویه در شرایط ضعف نبود، اما با تعظیم و تکریم ظاهری هم که از سوی سامانیان و غزنویان در حق وی اظهار می‏شد، مواجه نبود.
در اغلب مواقع در این دوران، خلیفه بغداد قدرتش محدود به قلمرو کوچک خویش و نظارت بر امور شرعی بود، و حتی اتابکان و خوارزمشاهیان نیز، خلیفه را تنها در همین محدوده مورد تأیید قرار می‏دادند.
انتظام ملوک الطوایفی از طریق قدرت سلطان
ملوک الطوایفی رایج در این عصر هم از طریق قدرت فائقه سلطان تحت نظارت بود. چیزی که این نظارت را تا پایان عهد سلجوقیان تأمین کرد، ترتیبات دیوانی و نظام اداری بود که هر چند شاهزادگان و حکام - ملوک الطوایف - به آسانی به آن گردن نمی‏نهادند، اما به هر صورت نوعی انتظام قابل قبول را در سراسر قلمرو آل سلجوق برقرار می‏داشت.
از سوی دیگر، خوی بیابانی امیران ترک آل سلجوق و قدرت مطلقه و عشق به غارت و استبداد این امیران، نظام دیوانی و صاحبان دیوان را که به هر تقدیر نظم و نسق و حساب و کتاب از لوازم و ضرورتهای شغل آنان بود، این وزیران و دیوانیان را در مقابل سلطان قرار می‏داد زیرا استبداد و اِعمال قدرت بدون حسابرسی و حساب دهی پادشاهان، نظام دیوانی را بر نمی‏تافت.
به همین جهت بارها سلاطین سلجوقی، وزیران خود را کشتند و یا به کشتن دادند و یا به دست دشمنان سپردند و اموالشان را مصادره کردند.
زمینداری سلجوقی اقطاع و سستی بنیان های حکومت
با توسعه و رایج شدن نظام اقطاع، بزرگان و امیران خود را در مجرای قانونی انداخته و به نام قانون و حکومت، اقدامات مستبدانه را مشروع و مقبول ساختند. در عین حالی که، بنیانهای حکومت را نیز سست و بی دوام نمودند.
به هر حال این شبانان بیابانگرد، بعد از غلبه بر مسعود، در مرو و همچنین نیشابور، خطبه سلطنت به نام خود خواندند و آغاز فرمانروایی آل سلجوق را اعلام داشتند.
این جابجایی سلطنت از غزنویان به سلجوقیان دست کم برای مردم ایران با وجود استمرار برخی از معایب و مصیبتهای گذشته که ناشی از طبیعت این قوم و استبداد مطلقه حاکم بر ایران بود محاسن و منفعتهایی نیز به همراه داشت.
چه امیران اولیه قوم که تربیت شدگان وزیرانی با کفایت و مدبر و توانا همچون خواجه عمید الملک کندری، و خواجه نظام الملک طوسی بودند، این میزان درک و آگاهی منافع دراز مدت دولت خود را داشتند که بخشی از اموال ستانده شده را صرف رعایا، تعمیر جاده‏ها، امنیت راهها، ساختن پلها و رباطها کنند. بدون نظارت آنها بر احوال رعایایی که می‏باید بر وفق آیین حکومت، منافع مادی و نیروی نظامی آن را تأمین کنند، ممکن نبود.
وزارت وزیران با کفایت
به هر حال این نکته نیز از شگفتیهای تاریخ این مرز و بوم است که پر بارترین، پر آوازه‏ترین و طلایی‏ترین ادوار آن در پایان سده‏های نخستنی اسلامی، مقارن فرمانروایی قومی بیگانه، بیابانگرد بود که در عهد سامانیان و غزنویان بیشتر به حال بیابانگردی و راهزنی در اطراف بخارا و مرزهای شمالی خراسان سر می‏کردند و هیچ گونه پیوند قابل ملاحظه‏ای با تمدن و فرهنگ شهر نشینی نداشتند.
عامل عمده توفیق آنها در نیل به این موفقیت غیر منتظره، اتکاء آنها بر ایمان مذهبی و اعتمادشان بر دستگاه وزارت بود که هر چند در اواخر چندان استوار نماند، در همان آغاز کار به استقرار دولت و قدرت و شوکت آنها کمک بسیار کرد.
این که خواجه نظام الملک وزیر در اواخر عمر که از جانب سلطان تهدید به عزل شد، گفته بود
«دولت آن تاج به این دوات وابسته است»
نقش وزارت را درتوسعه و تنظیم دولت آنها خاطر نشان می‏کرد و حوادث بعدی نیز نشان داد که خواجه گزاف نمی‏گفت.
در مدتی که سلطنت سلاجقه به حمایت دستگاه وزارت و سازمان دیوان، مجال توسعه یافت، دوران فرمانروایی سلجوقیان دوران شکل گیری سنتهای اداری، و عصر ترقی و توسعه صنایع و معارف شد، که مساعی خواجه نظام الملک طوسی در این توفیق، نقش غیر قابل انکار داشت.
نتیجه آن شد که حکومت سلجوقیان در مقایسه با غزنویان که تنها متکی بر یک ماشین جنگی و مخرب و تهاجمی بود و علاقه‏ای به سازندگی و اهمیتی به حضور طولانی مدت خود، در مناطق تحت نفوذ نمی‏داد، بسیار موفقتر عمل کرد.
حکومت این فرمانروایان غیر ایرانی نمونه‏ای شد که در رعایت آداب عدالت و در حمایت از ارکان شریعت، خیلی بیش از آن چه حکومت غزنویان، در آغاز فرمانروایی خویش، داعیه آن را داشتند توفیق حاصل کرد و نتایجی نیکو و سنتهایی تمدن ساز در همین دوره برای آیندگان به یادگار گذاشتند.
اسامی فرمانروایان سلجوقیان
طغرل سلجوقی
جغری بیگ سلجوق
الب ارسلان سلجوقی
ملکشاه سلجوقی
برکیارق سلجوقی
محمد بن ملکشاه سلجوقی
سنجر سلجوقی
محمود بن ملکشاه سلجوقی
طغرل بن محمد بن ملکشاه سلجوقی
مسعود بن محمد بن ملکشاه سلجوقی
ملکشاه بن محمود سلجوقی
محمد بن محمود سلجوقی
سلیمان شاه بن محمد سلجوقی
سلطان ارسلان بن طغرل سلجوقی
طغرل بن ارسلان سلجوقی
طغرل سلجوقی «455-429 ق / 1038- 1063 م»
طغرل در آغاز محرم 429 ق / اکتبر 1038 م وارد نیشابور شد و در کوشک شادیاخ بر تخت سلطنت نشست و خطبه به نام خود خواند.
پس از آن برادرش چغری بیگ را کارگزار گشودن هرات نمود. چغری بیگ نیز پس از گشودن شهر، عموی خود را به امارت آن جا گذاشت و به مرو رفت و آن جا را به تصرف درآورد.
با غلبه نهایی بر مسعود در جنگ دندانقان، و چیره شدن طغری بیگ بر بلخ، تمامی نواحی خراسان به دست سلجوقیان افتاد. در زمان طغرل، خوارزم در اختیار شاه ملک بود که در 22 ماه رجب 432 ق / 28 مارس 1041 م بر تخت پادشاهی خوارزم نشسته بود.
خبر کشته شدن سلطان مسعود غزنوی به چغری بیک رسید، وی با سپاهی به کنار آمویه رفت و به همراه اسماعیل خوارزمشاه که توسط شاه ملک از امارت خوارزم برکنار شده بود، رهسپار آن دیار شدند. اما به سبب سرمای زمستان کاری از پیش نبردند تا آن که در بهار سال 433 ق / آوریل 1041 م در نبردی سخت، ملک شاه را شکست داده، بر خوارزم نیز چیره شدند.
چیرگی بر خوارزم و آغاز فتوحات سلاجقه در سراسر ایران
از آن پس فتوحات سلجوقیان و تسلط آل سلاجقه بر سراسر ایران آغاز شد. طغرل پس از تحکیم قدرت در خراسان، گرگان و طبرستان را به اطاعت خویش درآورد. بعد از آن نیز چندی در ولایات جبال تاخت و تاز کرد و بالاخره در 446 ق / 1054 م به تسخیر آذربایجان پرداخت.
در 44 ق / 1052 م، القائم بامر الله - خلیفه عباسی - فرستاده‏ای به نام ابو محمد هبة الله بن محمد بن حسن بن مأمونه را نزد طغرل گسیل داشت و او را به بغداد فرا خواند.
طغرل که سرگرم پیروزیها و فتوحات خود بود، مجال رفتن به بغداد را نداشت، از این رو، فرستاده خلیفه تا سه سال نزد طغرل باقی ماند. طغرل در «447 ق / 1055 م» عازم بغداد شد.
القایم بامر الله چون خبر نزدیک شدن او را به شهر شنید، پیشکشهای گرانبها برای او فرستاد و ملک رحیم دیلمی تا نهروان به پیشواز طغرل آمد. اما به دستور امیر سلجوقی دستگیر و در دژ تبرک ری زندانی شد.
عراق عجم و عراق عرب در اختیار طغرل سلجوقی قرار گرفت
خلیفه با رسیدن طغرل به بغداد، پادشاهی عراق عجم و عراق عرب را به او بخشید. و دستور داد که نام طغرل بیگ را در خطبه بخوانند و سکه به نام او زنند و او را به لقب «سلطان رکن الدوله ابوطالب طغرل بیگ محمد بن میکائیل یمین امیرالمؤمنین» خواند. چندی بعد نیز به فتنه بساسیری را که موجب فرار خلیفه القائم از بغداد شده بود، پایان داد و خلیفه را با احترام به بغداد باز آورد. «452 ق / 1060 م» آن گاه برای ایجاد یک پیوند استوار با خلیفه، با اصرار و الزام، سیدة النساء دختر خلیفه را به ازدواج درآورد «454 ق / 1062 م»
و اندکی بعد به سبب بیماری و کهولت سن در سن هفتاد سالگی و در هشتم رمضان سال 455 ق / پنجم سپتامبر 1063 م چشم از جهان فرو بست. چون برادرش جغری بیگ پیش از او دار فانی را وداع گفته بود، بعد از طغرل برادر زاده‏اش الب ارسلان به فرمانروایی آل سلجوق رسید.
وزیران طغرل
وزیران طغرل به ترتیب عبارت بودند از:
ابوالقاسم کربانی، ابا احمد دهستانی، و عمیدالملک ابو نصر کندری که از آن میان، عمیدالملک در خرد و دانش و تدبیر و سیاست انگشت نما بود.
جغری بیگ سلجوق «452 - 429 ق / 1060-1038 م»
جغری یا چغری بیگ برادر طغرل سلجوقی است که در تحکیم و بنیان گذاری دولت سلجوقیان، نقش عمده‏ای ایفا نمود. اتحاد و یگانگی بین این دو برادر که در تاریخ ایران زمین، کم نظیر است، موجب شد که قوای محدود سلجوقیان در اوان فرمانروایی خود، بتواند با هماهنگی در خور تحسینی، بیشترین کارایی را داشته باشد.
جغری بیگ به همراه برادرش طغرل در سال 425 ق / 1034 م، به خوارزم رفت و از هواداران هارون پسر التونتاش شدند و به نشان دوستی، گروهی از سلاجقه به آن کرانه رفتند و شمار ایشان پیوسته رو به فزونی می‏گرفت.
در این احوال، علی تکین پادشاه ترکستان درگذشت و شاه ملک به جای او نشست. شاه ملک که با سلجوقیان دشمنی سختی داشت، به همین انگیزه از جُند، قرارگاه حکومت خویش، با شماری از سپاهیان و لشکریان به سوی خوارزم رهسپار شد و بر سلجوقیان شبیخون زد و به گفته مورخان حدود هفت هزار تن از آنان را از دم تیغ گذراند و تعداد زیادی نیز به اسارت برد.
هارون چون از این رویداد آگاه شد، به گروهی از سلجوقیان که از این جنگ جان سالم به در برده بودند، به خوارزم خواند و قول کمک به آنان داد. در همین ایام، هارون با شاه ملک پیمان دوستی بست.
چون خبر دوستی هارون با ملک شاه و حضور سلجوقیان در خوارزم به مسعود غزنوی رسید، سخت بیمناک شد و بر آن گردید تا به هر ترتیب ممکن، هارون را از میان بردارد. به توطئه‏ای که علیه هارون شکل گرفت و منجر به قتل او شد «432 ق / 1040 م»، برادر او اسماعیل بر تخت امارت خوارزم نشست. اما حکومت او دیری نپایید، و شاه ملک دوست دیرین برادرش هارون، با سپاهی گران رهسپار خوارزم شد و اسماعیل به ناچار متواری شد و شاه ملک در 22 رجب 432 ق / 28 مارس 1041 م، بر تخت پادشاهی خوارزم نشست.
نبرد جغری بیگ با شاه ملک
جغری بیگ با اطلاع از اوضاع خوارزم و با همدستی شاه مخلوع آن دیار - اسماعیل با سپاهیان خویش عازم نبرد با ملک شاه شد و دژی را که ملک شاه در آن مستقر بود محاصره کرد، اما به سبب سرمای زمستان کاری از پیش نبرد و بازگشت. بار دیگر و در بهار 432 ق / آوریل 1041 م، به همراه برادرش طغرل به خوارزم لشکر کشید و پس از نبردی سخت، شکست خورده در عقب نشینی به غزنین و در بین راه درگذشت.
هنگامی که کار خوارزم پایان گرفت، امیران و بزرگان سلجوقی، سرزمینهایی را که به دست آورده بودند، میان خود تقسیم کردند تا بتوانند به آسانی به سر و سامان دادن به اوضاع کشورها و مناطق فتح شده خویش بپردازند. جغری بیگ بر خراسان چیره شد و مرو را به پایتختی برگزید، و موسی یبغو را به فرمانروایی بُست، هرات، سیستان و نواحی مجاور حکم کارگزاری داد. طبس و کرمان نیز به قاورد، پسر جغری بیگ سپرده شد. جغری بیگ در سال 452 ق / 1060 م، پیش از برادرش طغرل دار فانی را وداع گفت.
الب ارسلان سلجوقی «455 - 465 ق / نوامبر 1072 - دسامبر 1063 م»
پس از وفات طغرل، برادر زاده‏اش، اَلْب ارسلان به جای او بر تخت سلطنت سلجوقیان نشست. درباره جانشینی الب ارسلان، بین مورخان اختلاف نظر وجود دارد.
برخی او را جانشین بلاواسطه طغرل دانسته‏اند و بعضی دیگر بر این باورند که الب ارسلان پس از یک نزاع محدود خانوادگی جانشین طغرلشد. از جمله حمدالله مستوفی بر این رأی است و می‏گوید که پس از طغرل، سلیمان بن جغری بیک، برادر الب ارسلان که در ری بود، بر تخت نشست.
قُتُلْمش پسر اسماعیل و عموزاده طغرل چون این خبر شنید به انگیزه این که جایگاه پادشاهی را از آن خود می‏دانست، با کمک گروهی از ترکمانان به جنگ سلیمان آمد و بر وی چیره شد.
الب ارسلان نیز پس از آگاهی از این رویداد، از خراسان رهسپار ری شد و در دامغان قتلمش را شکست داد و وی به هنگام فرار از اسب به زیر افتاد و در دم جان سپرد و پادشاهی سلجوقیان از آن الب ارسلان شد. راوندی، الب ارسلان را پادشاهی با هیبت، خوبروی، ورزیده و دلاور توصیف می‏کند که تیر او هرگز به خطا نمی‏رفت.
قتل خواجه عمید الملک کندری به سعایت خواجه نظام الملک
در زمان الب ارسلان، وزیر طغرل - خواجه عمید الملک کندری - به سعایت خواجه نظام الملک طوسی و به دستور پادشاه به قتل رسید «456 ق / 1064 م» و مقام وزارت به نظام الملک سپرده شد.
سال بعد «457 ق / 1065 م» رهسپار گرجستان و ارمنستان شد و در آن جا کر و فری کرد. شهرهای دربند خزر و ایخاز را گرفت و با پادشاه گرجستان، بقراط پسر گریگور، به جنگ پرداخت و او را شکست داد. گریگور به سلطان با سازش نشست و گروهی از بزرگان و امیران گرجی به اسارت درآمدند که تعدادی از آنها نیز اسلام آوردند. بقراط بن گریگور، دختر خود را به ازدواج الب ارسلان درآورد و سلطان نیز حکومت گرجستان را دوباره به گریگور داد.
پس از چندی، الب ارسلان، شاهزاده خانم گرجی را طلاق گفت و او را به عقد خواجه نظام الملک درآورد که یکی از پسران خواجه به نام احمد، از این زن است. الب ارسلان در 458 ق / 1066 م، فارس را تسخیر کرد و در سال 459 ق / 1067 م، برادر خود قاورد را از کرمان به جنگ فضلویه، پادشاه شبانکاره فرستاد. با پیروزی قاورد، تمامی کرانه فارس به قلمرو آل سلجوق افزوده شد. قاورد پس از این پیروزی، بر برادر خود الب ارسلان سرکشی آغاز کرد و نافرمان شد. سلطان الب ارسلان هم با سپاهی گران به فارس لشکر کشید و قاورد که تاب مقاومت در برابر سپاه الب ارسلان را نداشت، از برادر امان خواست و پادشاه او را به حکومت کرمان فرستاد.
نبرد الب ارسلان با امپراتور روم
چندی بعد، سلطان سلجوقی در ملاذ گرد (= مناذ کرت) واقع در ارمنستان، در پیکار با (امپراتور روم) لشکر بیزانس را مغلوب نمود «ذی القعده 463 ق / اگوست 1071 م» و رومانوس دیوجانس، قیصر بیزانس را اسیر کرد . دو سال بعد با دویست هزار سوار به جنگ با شمس التکین، پسر طمغاج، پادشاه ماوراء النهر، از خراسان رهسپار آن سامان شد و از رود جیحون گذشت و دژ برزم را محاصره و پس از چندی آن را گشود.
در این گیر و دار، یوسف برزمی مسئول دژ «= کوتوال» را به نزد سلطان آوردند. سلطان درباره شمار سپاهیان خان ماوراء النهر از وی پرسشهایی کرد، اما یوسف به درشتی به سلطان پاسخ گفت. الب ارسلان که سخت خشمگین شده بود، دستور داد او را بیرون برده به قتل رسانند، ولی یوسف خود را از چنگ غلامان رهایی داد و با خنجری که از آستین خویش بیرون آورد، به سوی سلطان شتافت.
غلامان از این کار جلوگیری کردند، اما الب ارسلان که به تیر اندازی خود مطمئن بود، دستور داد تا او را رها کنند و از کمان تیری به سوی او رها کرد، از قضا، تیر به یوسف اصابت نکرد و در این میان، یوسف خود را به سلطان رساند و با خنجر زخمی کاری بر او زد. الب ارسلان از این زخم در «ربیع الاول 465 ق / نوامبر 1072 م» چشم از جهان فرو بست. القائم بالله - خلیفه عباسی - الب ارسلان را لقب «عضدالدین برهان المؤمنین» داده بود.
مورخان می‏گویند که هنگام بروز این واقعه، دو هزار غلام مسلح در خدمت سلطان بودند و از شگفت زدگی به اندیشه دستگیری قاتل نبودند، اما جامع نیشابوری سرکرده فراشان دربار، با میخکوبی که در دست داشت بر سر یوسف کوفت و او را از پای درآورد. پس از وفات الب ارسلان، پسرش ملکشاه جانشین او گردید.
نبرد الب ارسلان سلجوقی با قیصر بیزانس «463 ق / 1071 م»
در 463 ق / 1070 م، امپراتور روم شرقی - آرمانیوس دیوجانس - برای دستیابی به بغداد و از بین بردن خلیفه، و پراکنده کردن آیین مسیحیت در کشورهای اسلامی و نشاندن یکی از پیشوایان ترسایان در بغداد به جای خلیفه، با سپاهی گران از راه ارمنستان و ایران آهنگ بین النهرین «میانرودان» را داشت.
مورخان شمار سپاهیان امپراتور را با ناسازگاری 200 هزار، 300 هزار، و حتی 600 هزار نفر نوشته‏اند. اما به نظر می‏رسید که گفته راوندی در این باره که رقم 300 هزار را پذیرفته و ترکیب سپاه را از رومیان و ارمنیها دانسته، به حقیقت نزدیکتر باشد. چون الب ارسلان از قصد امپراتور روم آگاه شد با 15 هزار سپاه رهسپار آذربایجان گردید و در ملاذگرد، بین اخلاط و ارزروم اردو زد.
اما پس از آن که از انبوهی شمار سپاه امپراتور آگاه شد، به اشاره ساوتکین فرمانده کل سپاه، فرستاده‏ای نزد آرمانیوس فرستاد تا درباره صلح و سازش گفتگو کنند. آرمانیوس این پیشنهاد الب ارسلان را نشان ضعف و ناتوانی سلطان دانست و در پاسخ گفت که در ایران با یکدیگر گفتگو خواهند کرد.
اسارت الب ارسلان به دست رومیان
از حوادث روزگار، روزی سلطان به همراه صد تن از سواران خود در شکارگاه بود که رومیان بر وی تاختند و الب ارسلان را با همراهانش اسیر و زندانی نمودند، اما نمی‏دانستند که سلطان در میان اسیران است.
چون خواجه نظام الملک از این رویداد آگاه شد، این راز را پنهان داشت و شایعه کرد که سلطان بیمار است و خود با پزشکان رفت و آمد می‏کرد. در این بین، نماینده‏ای از سوی امپراتور پیام آورد که دیوجانس آماده گفتگو درباره صلح است. خواجه نظام الملک گفت که سلطان بیمار است، اما پذیرفته که پیمان سازش منعقد شود.
در بازگشت روم، خواجه رو به آنها کرده و گفت، امپراتور از سویی خواهان صلح و سازش است و از سوی دیگر گروهی از بندگان شاه را در شکارگاه گرفته محبوس ساخته است. شما به زودی آنها را آزاد سازید تا به سازش نشینیم. نمایندگان چون نزد آرمانیوس رسیدند، پیام خواجه را گفتند و امپراتور دستور داد بی‏درنگ، اسیران را آزاد و باز فرستند. نظام الملک و امیران و بزرگان دولت در حال پیشواز، زمین را بوسیدند، رومیان چون این تعظیم و تکریم بدیدند در شگفت شدند و از فرصت از دست رفته افسوس خوردند.
تدارکات نظامی الب ارسلان جنگ با روم
الب ارسلان پس از سازش با امپراتور، بلافاصله به تبریز بازگشت و به گردآوری سپاه پرداخت. در یکی از بازدیدهایش از لشکر، غلامی باریک اندام خود را برای جنگ با رومیان به لشکر معرض کرد. فرمانده سپاه با شگفتی از غلام پرسید که از جثه کوچکی چون تو در این نبرد بزرگ چه کار آید، و سلطان به شوخی پاسخ گفت «شاید قیصر روم به دست وی گرفتار شود».
سران سپاه سلطان - سلیق، منکوچک، دانشمند، جاولی، و چالدوز - به همراه سلطان و با لشکری عظیم عازم قفقاز شد و در ملاذگرد با سپاه امپراتور مصاف داد که منجر به شکست سخت امپراتور شد. از قضا، همان غلام کوچک اندام، امپراتور را اسیر و به نزد الب ارسلان آورد.
سلطان، امپراتور را پذیرایی شایان نمود و انجمن جشن و سرور بر پا ساخت. هنگام باده گساری، الب ارسلان از امپراتور پرسید که اگر من به دست تو می‏افتادم چه می‏کردی؟ و امپراتور پاسخ داد که بی درنگ تو را سیاست می‏کردم. اما روز بعد که مستی از سر وی پرید به سلطان گفت «اگر پادشاهی ببخش، اگر قصابی بکش، و اگر بازرگانی بفروش. سلطان دو حلقه در گوش او کرد و فرمود به آسودگی و خوشدلی به کشور خود بازگرد.
فرجام قیصر روم
قیصر روم نیز پذیرفت که هر روز یک هزار دینار به عنوان خراج به سلطان بپردازد و این پول را در دو نوبت از سال بفرستد و هنگامی که سلطان نیاز پیدا کرد ده هزار سوار به کمک او گسیل دارد و اسیران مسلمان را که در روم زندانی بودند، آزاد کند.
با این شرایط قیصر به روم بازگشت و سلطان نیز رهسپار آذربایجان شد. چون امپراتور به کشور خویش رسید، از تعهدات خود سر باز زد و الب ارسلان به همین انگیزه به امیران سلجوقی دستور داد به شهرهای روم یورش برند و هر مکانی را که گشودند، فرزندان و بازماندگان امیران بر آن کرانه‏ها فرمانروا باشند. بنابراین امیر سلیق، از روم و کرانه‏ها آن و امیر آرتق، شهرهای ماردین و آمِد، و امیر دانشمند قیصریه و سیواس، چاولی؛ کرانه مرعشی و امیر منکوچک، شهرهای غازی، ارزنجان و کرانه‏های دیگر را گرفتند. اما به زودی بر سر بخش کردن قلمروهای متصرف شده به نزاع پرداختند تا آن که در زمان سلطان ملکشاه و به اشارت نظام الملک، امیر سلیمان فرزند قُتُلمش به فرمانروایی آن کرانه‏ها رسید و کار کشمکش و پیکار بین امیران پایان گرفت.
ملکشاه سلجوقی «485 - 465 ق / 1092- 1072 م»
الب ارسلان چندین پسر داشت، اما به انگیزه دلبستگی زیاد به ملکشاه که در دلاوری و تهور شهرت داشت، در زمان حیات، او را به ولایت عهدی خود برگزید. این پادشاه در 447 ق / 1055 م دیده به جهان گشود و به هنگام امارت هجده ساله بود؛ قامتی تمام، شانه‏هایی پهن و بازویی نیرومند و ستبر داشت و با جمله سلاحها آشنایی و در سواری و چوگان بازی، بی اندازه چالاک بود.
ملکشاه در همان آغاز جلوس با مخالفت عموی خود، قاورد - حاکم کرمان - مواجه شد اما در جنگی که بین آن دو در کرج روی داد، قاورد را مغلوب و سپس به تدبیر نظام الملک در زندان مقتول شد. دو پسر قاورد - ایرانشاه و سلطان شاه - نیز در زندان نابینا شدند.
پس از تحکم قدرت خود، با توصیه خواجه نظام الملک به توسعه قلمرو خود پرداخت. نخست در بغداد، دختر خویش را به خلیفه المقتدی تزویج کرد «480 ق / 1087 م». سال بعد به دعوت فقیهان ماوراءالنهر رهسپار خراسان شد و از آن جا با گروهی از سپاهیان زبده خویش به سمرقند تاخت «481 ق / 1088 م»، و شهر را با عراده و منجنیق محاصره کرد.
سرانجام احمد خان، فرمانروای آن جا را تنبیه و او را به رعایت احوال رعیت الزام کرد. پس از آن به توسعه قلمرو خویش پرداخت و انطاکیه و دمشق و حلب را به تصرف درآورد و آن کرانه‏ها را بین امیران سپاه بخش کرد.
سپردن تدبیر امور را به دست با کفایت نظام الملک وزیر
سلطان بیشتر اوقات خود را به لهو و شکار می‏گذراند و تدبیر امور را به دست وزیر با کفایت خویش، خواجه نظام الملک سپرده بود. با این حال برای آگاهی از احوال رعایا، غالباً در اکناف مملکت به مسافرت اشتغال داشت و به آبادانی بلاد و امنیت راهها توجهی خاص داشت. در اکثر جاده‏ها، پلها و رباطها بنا کرد و خلیفه لقب «یمین امیر المؤمنین و قسیم امیر المؤمنین» بدو داد.
درباره دادگری و انصاف و دینداری ملکشاه، راوندی می‏نویسد: «دادگری و سیاست سلطان ملکشاه به اندازه‏ای بود که در روزگار او هیچ ستمدیده و دادخواهی نبود و اگر ستمدیده‏ای می‏آمد او را دربان و پرده داری نبود، ستمدیده با پادشاه به روشنی سخن می‏گفت و داد می‏خواست.
تقویم جلالی نیز به الزام یا تشویق او به وجود آمد. به شعر و ادب علاقه داشت و در نوشته‏های شخصی هم گه گاه ابیات و اشعار فارسی نقل می‏کرد. غالباً در اصفهان و گه گاه در نیشابور به سر می‏برد. در نگهداشت شعرا خیلی بیش از پادشاه قبل از خود - الب ارسلان و طغرل - اهتمام کرد. معزی، مداح و شاعر معروف دربار او تخلص خود را از یکی از القاب او، معزالدین ، گرفت.
بخش ملکشاه از نظام الملک وزیر
در اواخر سلطنت از قدرت و سلطه نظام الملک ملال خاطر یافت. گویند ترکان خاتون، دختر ابوالمظفر عمادالدوله ابراهیم طمغاج بن نصر که همسر ملکشاه بود، بر سلطان نفوذ فراوان داشت. وزارت ترکان خاتون با مرزبان بن خسرو فیروز تاج الملک ابوالغنائم بود و این بانو می‏کوشید وی را به جای نظام الملک به وزارت سلطان بنشاند.
به همین انگیزه به بدگویی از خواجه نظام الملک می‏پرداخت و در این کار به اندازه‏ای پافشاری نمود که رأی سلطان را نسبت به خواجه برگرداند. انگیزه اصلی این دشمنی ترکان خاتون آن بود که کودک خود را به جانشینی ملکشاه برگزیدند، ولی خواجه، برکیارق، پسر زبیده خاتون، دختر امیر یاقوتی را که فرزند ارشد سلطان بود، برای این جایگاه سزاوارتر و شایسته‏تر می‏دانست. عاقبت ملکشاه جایگاه نظام الملک را به تاج الملک واگذار کرد و وزیران زیردست او را نیز از مناصبشان بی‏کار نمود. چنان که جایگاه شرف الملک ابوسعد مستوفی را به مجدالملک ابوالفضل قمی و جایگاه کمال الدین ابوالرضا عارفی را به سدید الملک ابوالمعالی داد.
مرگ خواجه نظام الملک وزیر
سلطان ملکشاه در «485 ق / 1092 م» رهسپار بغداد شد و خواجه نظام الملک به دنبال او شتافت. از این رو وقتی خواجه در راه اصفهان به بغداد، در حدود سهنه «صحنه» و به قولی در بروجرد رسید، ابوطاهر، یکی از فداییان اسماعیلی ظاهراً، به تحریک تاج الملک قمی، خواجه را به ضرب خنجر از پای درآورد «رمضان 485 ق / اکتبر 1092 م». خواجه در زمان مرگ هفتاد و هفت سال سن داشت، و البته ملکشاه نیز از مرگ خواجه و فقدان او اظهار تأثر نکرد.
خود سلطان نیز چند هفته پس از مرگ خواجه، در پایان یک شکار بیمار شد و چشم از جهان فرو بست «رمضان / شوال 485 ق / اکتبر / نوامبر 1092 م». پس از ملکشاه، پسرش برکیارق، بعد از درگیریهای خانوداگی با حمایت و تدبیر پسران خواجه نظام الملک بر تخت امارت سلجوقیان نشست.
برکیارق سلجوقی « 498-485 ق / ژانویه 1105- 1092 م»
با مرگ ملکشاه، برکیارق می‏باید به جانشینی پدر بر تخت سلطنت سلجوقیان بنشیند، اما، ترکان خاتون یکی از همسران ملکشاه که بر او نفوذ فراوانی داشت، کوشش فراوانی مبذول داشت تا با دسیسه چینی و حتی جنگ با برکیارق، فرزند خود را بر تخت امارت بنشاند. این کشمکش که از زمان حیات ملکشاه آغاز شد، نتایج ناگواری به همراه آورد، از جمله منجر به برکناری خواجه نظام الملک و نهایتاً مرگ او شد.
برکیارق هنگام مرگ پدر در اصفهان بود. از سوی دیگر، ترکان خاتون در بغداد از خلیفه خواست تا خطبه به نام فرزند او بخواند. اما چون محمود فرزند ترکان خاتون، خردسال بود، خلیفه از پذیرفتن آن خودداری می‏کرد. عاقبت این زن با فریفتن اطرافیان خلیفه و بخشیدن زر و سیم فراوان به درباریان المتقی، و با برانگیختن ابوجعفر، پسر خلیفه، خطبه به نام پسر خود محمود گرفت.
پس از آن، ترکان خاتون، یکی از امیران خود را به نام کربوغاز، به اصفهان فرستاد تا به هر وسیله‏ای که شده، برکیارق را دستگیر و وسایل آمدن محمود را به اصفهان فراهم نماید. اما غلامان نظامی که منسوب به خواجه نظام الملک بودند، چون از این قصد آگاه شدند، به کمک و یاری برکیارق برخاستند و او را به ری برده بر تخت نشاندند. همچنین بیست هزار سپاه به برکیارق پیوستند. در این میان، ترکان خاتون به همراه پسرش به اصفهان آمد و فرزند خود محمود را بر تخت نشاند. چون برکیارق با بیست هزار سپاهی برای فتح اصفهان شتافت، مجدالملک قمی و تاج الملک ابوالغنائم که از پیشکاران ترکان خاتون بودند، با پرداخت مبلغ پانصد هزار دینار به برکیارق، او را از فتح اصفهان منصرف ساختند. برکیارق پس از آن به همدان رفت.
دسیسه های ترکان خاتون علیه برکیارق
ترکان خاتون پس از آن، ملک اسماعیل، دایی برکیارق را با نوید این که او را به همسری خویش خواهد پذیرفت، فریفته، به جنگ برکیارق فرستاد. در آغاز 486 ق / فوریه 1093 م، دو سپاه در نزدیکی کرجِ همدان با یکدیگر رو به رو شدند. جنگ سختی درگرفت و ملک اسماعیل شکست خورد و در ماه رجب 486 ق / آگوست 1093 م به دستور برکیارق کشته شد.
در همین ایام، مدعی دیگر تاج و تخت، تَتُش، عموی برکیارق بود که علیه وی برخاسته بود. از این رو برکیارق با شمار کمی سپاه به اصفهان رفت، اما در آن جا دستگیر و زندانی گردید و قرار بود که بر چشمان او میل کشیده، کورش سازند. از قضا، در همین زمان، محمود برادر ناتنی او در اصفهان به بیماری آبله دچار شد و به زودی درگذشت.
از این رو، امیران، برکیارق را از زندان آزاد و او را به تخت نشاندند «487 ق / 1094 م». برکیارق نیز بعدها طی یک زد و خورد نزدیک ری، تتش را مغلوب و مقتول کرد «صفر 488 ق / فوریه 1095 م».
پسران خواجه در خدمت برکیارق
برکیارق سلطنت خود را مدیون حمایت و تدبیر پسران خواجه نظام الملک بود، اما چون نتوانست با آنها سازگاری کند، آنها را از خود برنجاند. مؤید الملک پسر خواجه که از برکیارق رنجیده خاطر بود، به گنجه نزد محمد، پسر دیگر ملکشاه رفت و او را به مخالفت وی برانیگخت.بین دو برادر در طی سه سال، پنج جنگ روی داد، اما عاقبت کار به صلح و سازش کشید. در این صلح «496 ق / اکتبر 1012 م» مقرر شد که آذربایجان و اران و ارمنستان از آن محمد باشد و عراق و اصفهان و جبال تحت فرمان برکیارق و بدین گونه قلمرو سلاجقه تجزیه شد. معهذا سلطنت برکیارق چندان طولانی نشد.
در اواخر کار، در حالی که از عمرش به زحمت بیست و هفت سال می‏گذشت و بیش از دوازده سال سلطنت نکرده بود، در راه بغداد به شدت بیمار شد. برکیارق از جوانی به بیماری سل مبتلا بود و در این هنگام شدت بیماری او را در بین راه به توقف در بروجرد وادار کرد. همان جا هم پس از چهل روز توقف در ربیع الثانی 498 ق / ژانویه 1105 م وفات یافت. پسر چهار ساله‏اش را که ملکشاه بن برکیارق نام داشت بزرگان به امارت برداشتند، اما عمویش محمد بن ملکشاه او را بر کنار و قلمرو برکیارق را به متصرفات خود ملحق کرد.
محمد بن ملکشاه سلجوقی «511 - 498 ق / آوریل1118 -1105 م»
با مرگ برکیارق، امارت کودک چهار ساله‏اش دیری نپایید و عموی او، محمد بن ملکشاه که پس از سه سال نبرد با برکیارق، طی توافقی، امارت آذربایجان، اران و ارمنستان را داشت، قلمرو برادر را ضمیمه متصرفات خویش ساخت و خود را سلطان محمد خواند.
لقب او «غیاث الدنیا و الدین ابو شجاع محمد بن ملکشاه قسیم امیر المؤمنین» بود. سلطان محمد در هجدهم شعبان 474 ق / 21 ژانویه 1082 م دیده به جهان گشود و به هنگام مرگ برادر 24 ساله بود.
در آغاز پادشاهی خویش برای از میان برداشتن دو تن از غلامان برکیارق - صدقه و ایّاز - رهسپار بغداد شد و در جنگی که روی داد صدقه را در میدان جنگ به قتل رساند و ایاز را اسیر و سیاست کرد.
سپس برادر دیگر خود را به نام احمد سنجر که با او از یک مادر بود، از جانب خویش حکومت خراسان داد و در واقع حکومت احمد یازده ساله را که از سال 490 ق / 1097 م امارت خراسان داشت، تأیید و تثبیت نمود.
فتنه اسماعیلیه در عهد محمد بن ملکشاه
از جمله حوادث مهم دوران محمد بن ملکشاه، فتنه اسماعیلی شاهدژ اصفهان بود. هنگامی که برکیارق و محمد در کشمکش و جنگ بودند، اسماعیلیان از فرصت سود جسته، با فرستادن داعیان و مبلغان به شهرهای گوناگون، دعوت خود را آشکار می‏ساختند؛ کار آنها به زودی بالا گرفت و گروه زیادی از مردمان به آیین اسماعیلیه گرویدند.
در اصفهان ادیبی به نام عبدالملک عطاش، نخست خود را شیعه دوازده امامی شناساند، اما چندی بعد، باورهای شیعه هفت امامی و باطنیه را آشکار نمود.
علمای اصفهان بر وی شوریدند. عبدالملک از شهر گریخته به ری رفت و به حسن صباح که کیش اسماعیلی داشت، پیوست.
فتنه شاهدژ
از زمان سلطان ملکشاه، به منظور نگهداری گنجینه‏ها و خزانه شاهی، نزدیک اصفهان دژی استوار بنا نهادند که به قلعه دژ و بعدها به شاهدژ مشهور شد. در این دژ گروهی از دختران سرای پادشاهی و بستگان پادشاه می‏زیستند. احمد بن عبدالملک عطاش به عنوان آموزگار کودکان، به آن دژ رفت و آمد داشت و هر بار که از اصفهان می‏آمد برای ساکنان دژ، جامه‏های گرانبها می‏خرید. نگهبانان دژ از دیلمیان بودند که عبدالملک، به تدریج با آنها بنا دوستی نهاد و اندک اندک، نگهبانان را با اصول و فروع کیش اسماعیلی آشنا و علاقمند ساخت.
چندی نگذشت که آن گروه به کیش اسماعیلی گرویدند و عبدالملک را به فرمانروایی دژ برگزیدند. پس از آن در نزدیکی دژ، در جایی به نام دشت گور، مردم را به کیش اسماعیلی دعوت می‏کردند و هر شب گروهی از اهالی اصفهان به آن دشت آمده به سخنان داعیان گوش می‏سپردند.
رفته رفته، سی هزار تن از اهالی اصفهان به مذهب اسماعیلی پیوستند توسط مورخان ثبت شده است.
در مورد اسماعیلیه ، اکثر مورخان با دیدی منفی قضاوت کرده اند. شاید یکی از این دلایل آن باشد که آنها نظم حاکم بر جامعه ی آن روز خود را نپذیرفته بودند. البته قضاوتها یی که در مورد این فرقه شده است خالی از یک سویه نگری و خرافات نیست. چرا که این فرقه یک فرقه ی مخفی بودند و اطلاعات دقیقی از آنها در اختیار مورخان نبوده است. البته باید به خاطر داشت که خیلی از کتابهای آنها در حمله هلاکو به ایران از بین رفت.
کوشش ملکشاه در باز پس گیری شاهدژ
در هر حال، احمد بن عبدالملک عطاش در دژ شاهی اسلحه و مهمات و آذوقه فراوان گرد آورده بود تا در موقع لزوم بتواند در برابر سپاهیان سلجوق پایداری کند. سلطان پس از سیاست کردن صدقه و ایاز به اصفهان آمد و شاهدژ را در محاصره خود درآورد. اما این محاصره طولانی شد و چند سال به درازا کشید.
از جمله طولانی شدن این محاصره، همدستی وزیر شاه، سعدالملک آبی با عطاش بود که با وجود انذار بزرگان دین، سلطان از قبول این ادعا خودداری می‏کرد، تا آن که سعدالملک به فکر از میان بردن سلطان افتاد، اما پیش از اقدام، توطئه‏اش فاش و توسط سلطان به قتل رسید.
چند روز بعد هم، شاهدژ سقوط کرد و عبدالملک عطاش به اسارت سلطان افتاد. عبدالملک را دست بسته بر اشتری نشاندند و به اصفهان برده در کوچه و بازار گرداندند و انبوه جمعیت از زن و مرد و کودک او را سنگباران کردند. هفت شبانه روز به دیوار آویخته بود و تیر بارانش می‏کردند تا آن که به دستور شاه جسدش را پایین آورده و سوزاندند.
محمد بن ملکشاه پس از فرو نشاندن فتنه عطاش، به محاصره الموت پرداخت، اما نتیجه‏ای از آن به دست نیاورد «503 ق / 1109 م».

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  29  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سلجوقیان

دانلود مقاله خواص عسل و انواع گرده

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله خواص عسل و انواع گرده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

خواص عسل و انواع گرده

 

عسل یک واژه عربی است که در فارسی آن را انگبین می‌گویند و عبارت است از شهد گل‌ها که زنبور عسل توسط خرطوم کوچک خود آن را مکیده و از راه دهان به کیسه بسیار کوچک خود موسوم به کیسه عسلی وارد می‌کند. وقتی میزان شهد جمع‌آوری شده به حدود "40" میلی‌گرم رسید، گل‌ها را رها کرده و به سمت کندو پرواز می‌کند. جالب اینکه برای تهیه یک کیلو عسل، زنبور باید شهد "20" میلیون گل را جمع و به کندو حمل کند. جالب‌تر این است که زنبور عسل خاصیت ثابت گلی دارد، یعنی تا وقتی که مشغول جمع آوری شهد یک گل است، روی سایر گل‌ها نمی‌نشیند.

 

درباره فواید عسل چه می دانیم؟
خواص و مواد موجود در عسل
همانطور که می دانید عسل از قدیمی ترین و نخستین شیرین کننده هایی است که انسان استفاده کرده است و شامل قندهایی چون گلوکز، فروکتوز، مواد معدنی همچون منیزیم، پتاسیم، کلسیم، کلریدسدیم، گوگرد، آهن و فسفات است. در ضمن اینکه ویتامین هایی همچون B1 ، B2 ، B6 ، B3 ، B5 و C نیز براساس کیفیت و نوع عسل به نسبت های متفاوت در آن دیده می شود.
علاوه بر موارد ذکر شده در حد کمی مس، ید و روی نیز در عسل وجود دارد. به همین جهت در حال حاضر زنبورهای عسل یکی از بخش های اساسی و اصلی اقتصاد کشاورزی سالم به حساب می آیند. از ویژگی های مهم عسل خاصیت میکروب کشی آن است. عسل یک ضدعفونی کننده طبیعی است. تحقیقات انجام شده در سال های اخیر نشان می دهد که گذاشتن آن بر روی زخم ها مانع عفونت می شود. از آنجایی که عسل حاوی مواد آنتی باکتریایی است می تواند بخوبی باعث بهبود زخم ها شود.
زنبور عسل پیش از رسیدن به کندو در بین راه مقداری از آب شهد را جذب می‌کند و چون شهد گل‌ها حاوی "50" تا "80" درصد آب است،‌ با این عمل میزان رطوبت عسل را به حدود 17 تا حداکثر25 درصد می‌رساند، یعنی حدودا از هر سه گرم شهدی که زنبور عسل به کندو می‌آورد، یک گرم عسل به دست می‌آید. البته عسل مناطق شمالی کشور به علت بالا بودن رطوبت هوا از آب بیشتری برخوردار است و لذا آبکی می‌باشد، ولی عسل مناطق کوهستانی از آب کمتری برخوردار می‌باشد.

 

زنبور عسل نوعی از آنزیم دیاستاز به نام انورتاز را نیز به شهد اضافه می‌کند که این آنزیم به همراه مواد قندی و نشاسته‌ای که چهار پنجم وزن عسل را تشکیل می‌دهند، عامل اصلی متبلور شدن یا شکرک ‌زدن عسل به شمار می‌روند. لذا این باور که عسل غیرطبیعی شکرک می‌زند صحیح نیست، بلکه دلیل متبلور شدن و رسوب دادن عسل طبیعی وجود دیاستاز و همچنین کربوهیدرات ها می‌باشد. دیاستاز، ‌ذرات خیلی ریز عسل را به خود جذب کرده و باعث ته‌نشین شدن آن می‌شود. مقدار گلوکز عسل هر چه بیشتر باشد، زودتر متبلور و ته‌نشین می‌شود. این خاصیت فقط در عسل‌های طبیعی و غیرتقلبی دیده می‌شود، زیرا تنها عسل‌های طبیعی حاوی دیاستاز هستند. مدت زمان شکرک زدن یا متبلور شدن عسل بسته به نوع گل متفاوت است و حتی در مورد عسل اقاقیا به چهار سال هم می‌رسد. در کشورهای اروپایی عسل سفت شده و متبلور شده را بیشتر می‌پسندند.

 

تشخیص عسل طبیعی و غیرطبیعی از طریق مزه کردن غیرممکن است. برای مصرف کننده یک را ه بیشتر وجود ندارد و آن هم استفاده از ابزارهایی است که بدن در اختیارش گذاشته است. با چشمانش شکل ظاهری عسل را ارزیابی می‌کند، با بینی‌اش آن را بو می‌کند و با زبانش آن را مزه می‌کند.
اگر مجموعه خصوصیات باب طبعش بود و اگر عسل عطر و طعم گل‌ها را داشت، آن عسل واقعی است و ارزش آن را دارد که بهایش را در حد معقول بپردازد. لازم به ذکر است مزه، عطر، طعم، رنگ و بوی عسل فقط مربوط به گل هر منطقه می‌باشد و به نژاد زنبور عسل بستگی ندارد. نوع نژاد فقط در پرکاری و کم‌کاری تاثیر دارد.»
همان طور که قبلا اشاره شد چهار پنجم وزن عسل را کربوهیدرات‌ها تشکیل می‌دهند و بقیه آن عبارت است از: پروتئین، املاح معدنی، عناصر معطر، آنزیم‌ها، ویتامین‌ها، گرده گل و آب. هر 100 گرم عسل 330 کیلوکالری انرژی تولید می‌کند. لذا عسل، غذایی مقوی و انرژی‌زاست و به کمک دیاستازهایش چربی‌های اطراف قلب را آب می‌کند. به همین دلیل مصرف آن به سالخوردگان و بیماران قلبی توصیه می‌شود.
چگونه عسل در درمان زخم ها مؤثر است؟
زمانی که عسل با رطوبت بدن تماس پیدا می کند. آنزیم گلوکز اکسیداز که توسط زنبورها در عسل ایجاد شده است به آرامی آزاد می شود و پراکسید ئیدروژن ضد عفونی کننده به میزان زیادی آزاد می شود و می تواند در حدی که به خود بافت آسیب نرساند، باکتریها را نابود کند.در ادامه با جذب مایعات و مواد مقوی به منطقه آسیب دیده باعث رشد سلولی و جلوگیری از خشک شدن زخم می شود.
فعالیت استمیک عسل باعث حضور یک لایه از مایع بین بافتها و بانداژ می شود و باعث می شود در هنگام نیاز بدون درد جابه جا شود و سلولهای جدید پاره نشود.به همین جهت در برخی بیمارستانهای دنیا برای درمان زخم بستراز ترکیبات آن استفاده می شود.
نحوه استفاده : خوراکی میباشد و خواص درمانی زیادی دارد که در زیر به آن اشاره خواهد شد :
خواص : عسل
درباره فواید عسل چه می دانیم؟
خواص و مواد موجود در عسل
همانطور که می دانید عسل از قدیمی ترین و نخستین شیرین کننده هایی است که انسان استفاده کرده است و شامل قندهایی چون گلوکز، فروکتوز، مواد معدنی همچون منیزیم، پتاسیم، کلسیم، کلریدسدیم، گوگرد، آهن و فسفات است. در ضمن اینکه ویتامین هایی همچون B1 ، B2 ، B6 ، B3 ، B5 و C نیز براساس کیفیت و نوع عسل به نسبت های متفاوت در آن دیده می شود.
علاوه بر موارد ذکر شده در حد کمی مس، ید و روی نیز در عسل وجود دارد. عسل یک ضدعفونی کننده طبیعی است.
ویژگی منحصر به فرد
1_ به راحتی هضم می شود: مولکول های قند موجود در آن می توانند به راحتی به سایر قندها تبدیل شوند، به همین جهت حتی حساس ترین معده ها نیز می تواند آن را به سادگی هضم کند.
2_ منبع بسیار خوبی از آنتی اکسیدان است: نقش بزرگی در جلوگیری از سرطان و همچنین بیماریهای قلبی دارد.
3_ سطح کالری آن پایین است: در مقایسه با سایر مواد قندی ۴۰% کمتر کالری دارد، هرچند انرژی آن بسیار بالاست، اما به وزن بدن شخص اضافه نمی کند.
4_ به سرعت در خون پخش می شود: وقتی با میزان مناسبی آب مخلوط شود. پس از ۷ دقیقه در جریان خون پخش می شود و با آزادسازی ملکول قند به عملکرد بهتر مغزکه اصلی ترین مصرف کننده قند در بدن است، کمک می کند و مانع بروز خستگی می شود.
5_ در سلامت و ساخت عوامل خونی مؤثر است: به علاوه باعث تمیز شدن خون می شود
و جریان خون را تنظیم و آسان می کند و مانع بروز مشکلات عروقی و تصلب شرایین می شود.
چند ویژگی جالب دیگر
1_ عسل هرگز فاسد نمی شود، جهت نگهداری احتیاج به یخچال ندارد و می توان در دمای اتاق آن را نگهداری کرد.
2_ به خاطر میزان بالای فروکتوز ۲۵% شیرین تر از قند است.
3_ در درمان آلرژی های فصلی برای ساکنین مناطقی که عسل از گلهای همان منطقه به دست آمده است، بسیار مفید است.
4_ تنها غذایی است که استفاده از آن باعث نابودی چرخه طبیعت نمی شود.

 

ساخت چند داروی خانگی ساده و مؤثر
1_ برای درمان گلودرد، می توان آن را با چای و لیموترش مخلوط کرد و نوشید.
2_ برای جلوگیری از خشکی پوست دست، آرنج و پاشنه پا هم یک قاشق چایخوری عسل را با یک قاشق چایخوری روغن زیتون و یک دوم قاشق چایخوری آب لیمو ترکیب کنید و ۱۵ دقیقه بر روی محل مورد نظر قرار دهید. نتیجه را بزودی خواهید دید.
3_حتی می توانید از آن به عنوان دهان شویه هم استفاده کنید: یک قاشق عسل را با یک فنجان آب گرم ترکیب کنید و دهان خود را با آن بشویید.
عسل از نظر احادیث :
خوردن عسل شفای هر درد است خوردن عسل همراه با خواندن قرآن و جویدن کندر بلغم را ذوب میکند و در کتب پزشکان از حضرت رضا نقل شده که عسل شیر تازه را مانند پنیر مایه منعقد میکند و مردم از چیزی بهتر از خوردن عسل درمان نیافته اند برای دل درد مومن سود مند است و برای منافق این چنین نیست و همراه سیاه دانه مفید است

 

عسل ماده شیرین و غلیظی است که توسط زنبوران عسل از شهد گل گیاهان جمع آوری شده و تغییر شکل می یابد و سپس در داخل سلولهای مومی کندو ذخیره می شود.
بطور مختصر مراحل تبدیل شهد به عسل عبارتند از تبخیر فعال وغیر فعال آب، افزودن بزاق زنبور عسل شامل اینورتاز (Invertase)، دیاستاز (Diastase)، گلوکزاکسیداز(Glucose Oxidase)، پرولین (Proline) و استیل کولین (Acetylcholine a.o) a.o می باشد.
زنبوران به شهد، آنزیمی به نام اینورتاز، ساکاراز می افزایند که باعث تغییرات شیمیایی مهمی شده و در نتیجه قند بیشتری نسبت به شهد بدون آنزیم تولید می کنند.
عسل علاوه بر گلوکز و فروکتوز (حدود 70 درصد وزن خشک عسل) دارای قندها، آمینو اسیدها، مشتقات معدنی، استیل کولین، مواد ضد باکتری، آنزیمها، ویتامین ها و نیز سایر مشتقات گیاهی است. با توجه به ترکیبات پیچیده عسل نمی توان آن را با قندهای معمولی مقایسه نمود.

 


عسلهای تک گل (یکنواخت)
می توان با روش هایی زنبورها را طوری تربیت کرد که فقط از یک گیاه خاص (مثلا اقاقیا یا آویشن) شهد جمع آوری کنند. عسل تهیه شده از این روش با نام همان گل مشخص می شود.
در این روش با بکار بردن روش های خاص زنبورها عطر این گیاه را تشخیص داده و از میان چند گل که بطور همزمان گل داده اند، گل مورد نظر را شناخته و فقط از آن عسل جمع آوری می کنند.

 

« گــرده زنبـــور عســـل (Bee Pollen) »
در کنار عسل و عسلک، گرده گل (عنصر پرزینگی گل) مهمترین غذایی است که زنبور عسل برای زیستن و رشد بدان نیاز دارد و آن را از روی گلهای گیاهان جمع آوری و به کندو آورده و صرف تغذیه لاروها می نماید. بدون گرده لاروها و زنبورها قادر به ادامه حیات نیستند، البته موادی وجود دارند که در مواقع ضروری برای مدت کوتاهی می توانند تا اندازه ای جانشین گرده گل شود و کمبودش را نسبتا جبران نماید ولی جانشینی دائمی مشکل و غیرممکن است.

گرده افشانی: بارور شدن گلها که باعث بوجود آمدن میوه و دانه می شود، هنگامی انجام می شود که گرده گل با تخمدان که تخمکها در آن قرار دارند، تماس پیدا کند. این باروری از طریق انتقال گرده گل را گرده افشانی می گویند.
زنبورهای عسل ضمن جمع آوری شهد گلها موثرترین عامل در گرده افشانی هستند. زنبور عسل بخشی از گرده را روی تخمدان گلهای دیگر که به صورت ارادی به سراغ آنها می رود قرار خواهد داد. در کشورهای اروپایی و امریکایی باغداران کندوهای زنبورداران را در فصل مورد نظر برای انجام عمل گرده افشانی اجاره می کنند.

جمع آوری گرده: زنبورداران اخیرا علاوه بر جمع آوری عسل، گرده را نیز جمع آوری می کنند؛ زیرا ارزش گرده با رشد کنونی رژیمهای بهداشتی و طب طبیعی به سطح جالبی رسیده است. خواص درمانی گرده گل به اندازه ای است که روز به روز تقاضا برای آن افزایش می یابد به همین دلیل زنبورداران در جمع آوری گرده گل درآمد مکمل و خوبی برای خود ایجاد کرده اند.

گرده گل آبشن در بسته بندی های 250 گرمی و 500 گرمی در بازار عرضه می شود که قیمت هر 100 گرم آن معادل 150.000 ریال تا 250.000 ریال (بسته به نوع گرده گل) متغیر است.
دانه گرده و ساختمان آن
دانه گرده یا گامتوفیت نر در گیاهان ، سلولی هاپلوئید می‌باشد که از تقسیم میوز سلول مادر گرده در روی پرچم گلها حاصل می‌شود. سلول زایشی دانه گرده ، سلول تخمزای تخمک را بارور کرده و تخم یا زیگوت حاصل می‌شود.
مقدمه
گل و دانه حاصل از آن وسیله بقای گیاه هستند. ساختمان گل شامل گلبرگها ، کاسبرگها ، پرچمها و مادگی می‌باشد. هر یک از قسمتهای گل دارای وظیفه‌ای مخصوص به خود هستند. اندامهای اصلی و زایای گل پرچمها و مادگی می‌باشد. زیرا یاخته‌های جنسی در آنها تشکیل می‌شوند هر پرچم از میله و بساک تشکیل شده است. میله رشته باریکی است که بساک را به نهنج گل مربوط می‌سازد. دانه‌های گرده طی فرایندی در داخل بساک تشکیل می‌شوند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 15   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله خواص عسل و انواع گرده

دانلود مقاله کاراموزی قالب گیری فشاری

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله کاراموزی قالب گیری فشاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

چکیده:
این آنالیز قادر است انواع قالب گیری را برای مواد کامپوزیت ترموست با الیاف تقویت شده بررسی کند. در این قسمت، ارتباط لازم بین هندسه قالب، خواص مواد، شرایط حاکم بر پروسه مشخص می‌شود.
از جمله موارد مهم و حیاتی برای شبیه سازی عبارتند از:
1ـ هندسه سطحی دو ابزار در فرمت IGES نیاز است.
2ـ مشخص کردن شرایط پروسه از قبیل:
* موقعیت شارژ
* موقعیت ماهیچه وسنبه و پینهای(پران، بیرون انداز)
* گره‌های ثابت و نقاط مرجع (راهگاه کش)
* آنالیز ساختاری جایگذاری‌ها
این شبیه‌سازی بر اساس روش المان محدود پایه‌ریزی شده است. که برای پروسه ایجاد شبکه‌بندی اولیه از یک مدل توپر با هندسه‌ای که فرمت IGES دارد، استفاده می‌شود.
بعد از اینکه شبکه‌بندی ایجاد شد، شرایط فرایند برای مدل‌سازی آماده می‌شود.
• شرایط شبیه سازی فرایند و قالبگیری عبارتند از:
1ـ ایجاد المان محدود برای نمایش سطوح نیم‌صفحه‌ای.
2ـ الگوی پرشدن قالب برای قالبگیری فشاری
3ـ پیش‌بینی جهت‌گیری الیاف.
4ـ فرایند Curing و انتقال گرمایی.
5ـ آنالیز چروکها و انقباضات و تابیدگی‌هاو ترکها.
6ـ آنالیز ساختاری.
یک آنالیز دینامیکی ‌ـ حرارتی برای المان محدود روی کاسه چراغ انجام می‌شود که توسط نرم‌افزار شبیه‌سازی می‌شود. توسط نرم‌افزار، خواص مواد ناهمسانگرد از طریق قطعه محاسبه می‌شود. در این قسمت، جریان القا شده ناهمسانگرد، می‌تواند در داخل قطعه و در همه جای آن کاملاً محسوس باشد که اگر بجای آن از فرضیه همسانگرد استفاده شود، نتایج سرشار از اشتباه بدست خواهد آمد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


قالب گیری فشاری

 

تاریخچه :

 

تاریخ به یاد ندارد مبنا و مبدأ هنر قالب سازی را، اما اولین کاربرد قالبگیری فشاری به عنوان یک فرایند در قرن 19 یعنی زمانی که توماس هانکوک یک فرایند برای قالبگیری لاستیک ابداع کرد. اختراع اولیه پروسه قالبگیری، در 1870 در ایالات متحده، توسط john wesley و Isaiahs. Hayatt به ثبت رسیده است. Dr. LeoH. در 1908 رزینهای فنل فرمالدهید را به عنوان اولین ماده قالب گیری مورد استفاده در قالب گیری فشاری معرفی کرد.

 

1-1 تکنولوژی قالب گیری فشاری :

دو تکه از قالب، یک محفظه را می‌سازد که به شکل قطعه دلخواه توسط ماشینهای ابزار تولید شده است. قالب گرم می‌شود و مقدار مشخصی از مواد قالب گیری (مواد شارژ قالب) در درون نیمه پایینی تحت بار قرار داده می‌شود. دو قسمت قالب، تحت فشار یکدیگر می‌رسند. ترکیبی از مواد مختلف، بوسیله گرما، نرم می‌شود، و یک جرم به هم پیوسته، به فرم محفظه، ایجاد می‌شود. این جرم به هم پیوسته سخت می‌شود تا حدی که بدون هیچ پیچشی از داخل قالب باز شد، برداشته می‌شود.اگر پلاستیک از مواد ترموست باشد، سختی ماده تحت فشار، با افزایش گرما، بیشتر می‌شود و اگر پلاستیک از مواد ترموپلاستیک باشد، سختی ماده تحت فشار، با سردکردن آن، کاهش می‌یابد. قالبگیری فشاری به طور کلی برای مواد ترموست استفاده می‌شود و برای مواد ترموپلاستیک رایج نیست (قالب گیری ترزیقی برای ترموپلاستیک‌ها استفاده می‌شود.)

 

 

 

 

 

2-1آشنایی اجمالی با مواد مورد استفاده در فرایند قالب گیری فشاری

 

الف - مواد ترموست:
ترکیبات شیمیایی هستند که بوسیله فرایند ترکیب رزین‌ با پرکننده‌ها، رنگدانه‌ها، مواد رنگی، روانکارها و غیره بدست می‌آیند در حالی که آماده برای قابلگیری نهایی هستند. این مواد یا ترکیبات قالبگیری بیشتر به صورت پورد یا به شکل گرانول یا کروی هستند که دارای ضریب بالک بین محدوده (2-8) هستند. این مواد در برابر حرارت تغییر شکل داده و پس از سردشدن، سخت می‌شوند و با حرارت دوباره قابل بازیافت نیستند. مواد با ضریب بالک پایین‌تر آنهایی هستند که ترکیبات پودر چوب یا ترکیبات معدنی به عنوان پرکننده دارند. در حالی که مواد با ضریب بالک بالاتر پرکننده‌هایی مانند گروه نایلون یا کتون و نخ تایر،شابر برشگر و برای هر استحکام موثر، الیاف شیشه‌ای دارند.
مواد ترموست ترکیبی از مواد زیر می باشند :
1ـ رزین فنل فرمالدهید
2ـ رزین اوره فرمالدهید
3ـ رزین ملامین فرمالدهید
از پرکننده‌های معمول ترموستها می‌توان به مواد طبقه‌بندی شده زیر اشاره کرد :
مواد با ضریب بالک پایین:
1ـ پودر چوب

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 74   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کاراموزی قالب گیری فشاری

دانلود مقاله جوشکاری

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله جوشکاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

تاریخچه جوشکاری
چون احتیاجات بشر ، اتصال و جوش در همه موارد را خواستار بوده است، لذا مثلاً از رومی‌های قدیم ، فردی به نام "پلینی" از لحیم به نام آرژانتاریم وترناریم استفاده می‌کرد که دارای مقداری مساوی قلع و سرب بود و ترنایم دارای دو قسمت سرب و یک قسمت قلع بود که هنوز هم با پرکنندگی مورد استفاده قرار می‌گیرند.
دقت و ترکیبات شیمیایی و دستگاههای متداول طلاسازی از قدیم‌الایام در جواهرات با چسباندن ذرات ریز طلا بر روی سطح آن با استفاده از مخلوط نمک و مس و صمغ آلی که با حرارت ، صمغ را کربونیزه نموده ، نمک مس را به مس احیاء می‌کنند و با درست کردن آلیاژ طلا ، ذرات ریز طلا را جوش می‌دهند و تاریخچه ای به شرح زیر دارند:
• "برناندوز" روسی در 1886 ، قوس جوشکاری را مورد استفاده قرار داد.
• "موسیان" در 1881 قوس کربنی را برای ذوب فلزات مورد استفاده قرار داد.
• "اسلاویانوف" الکترودهای قابل مصرف را در جوشکاری بکار گرفت.
• "ژول" در 1856 به فکر جوشکاری مقاومتی افتاد.
• "لوشاتلیه در 1895 لوله اکسی‌استیلن__ را کشف و معرفی کرد.
• "الیهو تامسون" آمریکائی از جوشکاری مقاومتی در سال 7-1876 استفاده کرد.

 

چون علم جوشکاری همراه با گنج تخصصی بود، یعنی هر جوشکار ماهر در طی تاریخ درآمد زیادی داشت، سبب شد که اسرار خود را از یکدیگر مخفی نمایند. مثلاً هنوز هم در مورد لحیم آلومینیوم و آلیاژ ، آن را از یکدیگر مخفی نگه می‌دارند. در جریان جنگهای جهانی اول و دوم جوشکاری پیشرفت زیادی کرد. احتیاجات بشر به اتصالات مدرن – سبک – محکم و مقاوم در سالهای اخیر و مخصوصاً بیست سال اخیر ، سبب توسعه سریع این فن گردید و سرمایه‌گذاری‌های عظیم چه از طرف دولتها و چه صنایع نظامی و تخصصی در این مورد اعمال گردید و مخصوصاً رقابت‌های انسانها در علوم هسته‌ای ( که فقط برای صلح باید باشد ) ، یکی دیگر از علل پیشرفت فوق سریع این فن در چند ده سال اخیر شد که به علم جوشکاری تبدیل گردید.

 

گروههای مختلف جوشکاری
1. لحیم کاری
2. جوشکاری فشاری و پرسی
3. جوشکاری ذوبی
4. جوشکاری زرد
چون مواد و فلزات تشکیل‌دهنده و جوش‌دهنده و گیرنده از لحاظ متالوژیکی بایستی دارای خصوصیات مناسب باشند، بنابراین جوشکاری از لحاظ متالوژیکی بایستی مورد توجه قرار گیرد که آیا قابلیت متالوژی و فیزیکی جوشکاری دو قطعه مشخص است؟ پس از قابلیت متالوژی ، آیا قطعه ای را که ایجاد می‌کنیم، از لحاظ مکانیکی قابل کاربرد و سالم است؟
آیا می‌توانیم امکانات و وسائل برای نیازها و شرایط مخصوص این جوشکاری ، مثلاً گاز و دستگاه را ایجاد نمائیم و بر فرض ، ایجاد نیرو در درجه حرارت بالا یا ضربه زدن در درجه حرارت پایین ممکن باشد؟ زیرا استانداردهای مکانیکی و مهندسی و صنعتی جوشکاری باید در تمام این موارد رعایت شود تا جوش بدون شکستگی و تخلخل و یا نفوذ سرباره و غیره انجام گیرد.
تکرار می‌شود در جوشکاری تخصصی و اصولاً تمام انواع جوش ، قابلیت جوش خوردن فلزات را باید دقیقاً دانست. در مورد مواد واسطه و الکترود و پودر جوش ، باید دقت کافی نمود. محیط لازم قبل و در حین جوشکاری و پس از جوشکاری را مثلاً در مورد چدن ، باید بوجود آورد.
گازهای دستگاههای مناسب و انتخاب فلزات مناسب از لحاظ ذوب در کوره ذوب آهن و بعد در حین جوشکاری از لحاظ جلوگیری از صدمه گاز - آتش و مشعل و برق و هوای محیط و وضعیت جسمانی و زندگی جوشکار ، خود نکات اساسی دیگر هستند که مشکلات جوشکاری می‌باشند.
مشکلات و گرفتاریهای صنعت جوشکاری
جوشکاری در حقیقت ایجاد کارخانه ذوب آهن و فلزات در مساحتی حداکثر 2×2 متر و نقطه حساس جوشکاری چند سانتیمتر است، زیرا همان درجه حرارت کارخانه ذوب آهن در محل جوشکاری در یک نقطه ایجاد می‌گردد. مسلم است که چنین کار عظیمی احتیاج به ابتکار و تخصص و مواد و متخصص و وسائل مدرن دارد تا بتوان از این ذوب آهن چند سانتیمتری استفاده صحیح نمود.
شاید اضافه گوئی نباشد که در هیچیک از رشته‌های فنی تا این اندازه احتیاج به سرمایه‌گذاری و رعایت جوانب فنی و غیر فنی ضروری و لازم نباشد.
عوارض و سوانح ناشی از عوامل فیزیکی مربوط به جوشکاری
در موقع جوشکاری ، از عوامل فیزیکی مورد تاثیر یا حاصل از عمل جوشکاری ممکن است خطراتی متوجه جوشکار شود که در:
دسته اول: برق گرفتگی
• دسته دوم: سوختگی
• دسته سوم: ورود اجسام خارجی به داخل چشم
را می‌توان نام برد.
برق گرفتگی و عوارض حاصل از تاثیرات جریان برق
مسلم است اگر نقصی در سیم‌کشی وسائل برقی که برای جوشکاری با برق بکار می‌روند، وجود داشته باشد یا جوشکار نکات ایمنی لازم مربوط به برق را مراعات ننماید، خطر برق‌گرفتگی برای او وجود خواهد داشت و چنانچه جوشکار در ارتفاع مشغول جوشکاری باشد، مخاطرات حاصله از سقوط و در نتیجه شوک - ضربه الکتریکی نیز بر ضایعات حاصل از برق‌گرفتگی افزوده خواهد شد.
نشانه‌های حاد و فوری برق‌گرفتگی از مور مور شدن و یا شوک خفیف تا شوک شدید و قطع تنفس و متزلزل شدن ضربان قلب و عاقبت به مرگ منجر می‌شود. هنگامی که برق‌گرفتگی ، ایجاد شوک نماید و شخص در ارتفاع مشغول کار است، خطر سقوط و افتادن از ارتفاع روی زمین و روی وسایل و ماشین و غیره ، باعث پیدا شدن جراحات شدید شده ، وضع مصدوم را وخیم خواهد ساخت. بنابراین پیشنهاد می‌شود حتی‌المقدور جوشکاری را در سطح پایین انجام داد.
شدت ضایعات و مخاطرات حاصل از برق‌گرفتگی ، بستگی به عوامل زیر دارند:
نوع جریان برق: اصولاً در هر ولتاژی ، جریان برق متناوب AC ، خطرناکتر از جریان برق DC مستقیم می‌باشد و یا به عبارت دیگر ، خطر شوک الکتریکی در جریان متناوب بیشتر است. در حالیکه خطر سوختگی در جریان مستقیم نیز بیشتر است.
• تاثیر ولتاژ: شدت شوک الکتریکی حاصل از برق گرفتگی ، بستگی به میزان ولتاژ برق مربوط به آن دارد و هرچه ولتاژ بیشتر باشد، شدت شوک حاصله بیشتر خواهد بود. در هر صورت ولتاژ بین 200 تا 250 ولت که ولتاژ معمولی برق شهر است، خطرناک بوده ، اغلب ضایعات شدید بوجود آورده ، ممکن است سبب مرگ شود.
• شدت جریان: شدت جریان 15 تا 20 میلی‌آمپر با فرکانس HZ 50 ولتاژ بالا ممکن است باعث چسبیدن دست مصدوم به سیم برق شده ، مانع رهائی وی گردد. این امر ممکن است تا موقع رسیدن نجات‌دهنده ادامه یابد. در این جریان ممکن است ضایعات کشنده ای ایجاد شود.
• فرکانس: در تواتر بین HZ 50 تا HZ 80 هرتز شوک یا ضربه الکتریکی ممکن است بوجود آید. ولی در فرکانس‌های بالا بین 30000 تا 100000 هرتز ، خطر کمتری وجود دارد، زیرا بوسیله پرتاب ، شخص را از منبع خطر دور می‌کند.
• مقاومت بدن انسان: مقاومت بدن انسان بین 500 تا 50 متغیر است ( اهم ). هر چه مقاومت در سر راه تماس منبع الکتریک با بدن ( پوست خشک – ضخامت کف پا ) بیشتر باشد، خطر شوک وارده کمتر است و یا بالعکس.
• مدت تماس: تماس برق با بدن در مدت زمان بین 1 تا 3 ثانیه ممکن است توقف قلب و فوت مصدوم را همراه داشته باشد. در هر صورت چنانچه شخصی دچار برق گرفتگی شود، از ضایعات و عوارض ذکر شده در بالا جان سالم بدر برد. معمولاً بهبود کامل می‌یابد و عوارض ، نادر می‌باشد

 


مسائل مهم جوشکاری
تربیت متخصص و کاردان و کارشناس
جوشکاری ، یکی از رشته‌های پرهزینه در صنعت و آموزش ابتدائی و عالی است. انتخاب افراد و جوانان در هر سن و مدارج تحصیلی و کارخانه‌ای ، با داشتن قدرت تحمل کار با آتش ، قدرت تحمل خطرات و آموزش تخصصی به این جوانان بسیار مشکل است. زیرا سرمایه‌های عظیم آموزشی احتیاج دارد تا یک متخصص به تمام معنی یا یک مهندس جوشکار واقعی تربیت شود .

تهیه ماشین‌آلات مخصوص
تهیه ماشین‌آلات مدرن و مفصل جوشکاری احتیاج به بودجه‌های عظیم دارد تا بتوان از انواع ماشین‌آلات مدرن بهره‌گیری نمود، مخصوصاً در آموزش که باید همه جانبه باشد. بعضی اوقات تمام وسایل کارخانجات شهر و مراکز آموزشی ، کافی برای ارائه کل تخصص نمی‌باشن. و اشکال‌تراشی و نبودن بودجه و خرید و کمک به ساخت نیز گرفتاری دیگری است.
رعایت نکات ایمنی
رعایت نکات ایمنی و تخصصی ایمنی ، خود یکی دیگر از مشکلات عظیم جوشکاری است، بطوری‌که فرضاً انفجار یک کپسول مانند یک بمب می‌تواند جان صدها نفر را به خطر اندازد، در حالیکه مثلاً در کارگاه تراش و ریخته گری ،خطرها تا این حد بالا نیستند و کوچکترین بوی گاز ناشی از عدم اتصالات صحیح و اصولی ، ممکن است جان عده ای را به خطر اندازد. همان طوریکه تربیت متخصص ، احتیاج به بودجه‌های عظیم آموزشی برای خرید وسائل و کتب بطور همزمان دارد، هزینه های دیگر جوشکاری جهت جلوگیری از هر نوع انفجار و احتراق در کارگاهها و صدمه به بدن و چشم جوشکار و افراد حاضر در کارگاه می‌باشد.
بدین جهت جوشکاری را رشته ای پر خرج نام نهاده‌اند. مسلم است که این مخارج عظیم در استفاده از اتصالات جوش حذف خواهند شد. یعنی اینکه اتصالات پر خرج و مفصل پیچ و پرچ وقتی با جوشکاری جایگزین شوند، مخارج عظیم تشکیلات را در مدت کوتاهی تامین خواهند کرد.
هدف جوشکاری و برشکاری
بریدن قطعات ماشینی به ضخامتهای زیاد ، یکی از وظایف مهم برشکاری است. بطور کلی ، اتصال قطعات مختلف از یک نوع فلز یا انواع فلزات و آلیآژها و بالا بردن استحکام و سرعت عملیات و کاهش هزینه‌ها از مهمترین اهداف جوشکاری است .

 

خطرات جوشکاری
در موقع جوشکاری از عوامل فیزیکی مورد تاثیر یا حاصله از عمل جوشکاری ممکن است خطراتی متوجه جوشکار شود که در:
دسته اول برق گرفتگی
دسته دوم سوختگی
و دسته سوم ورود اجسام خارجی به داخل چشم را می توان نام برد.
برق گرفتگی و عوارض حاصل از تاثیرات جریان برق
مسلم است اگر نقصی در سیم کشی وسائل برقی که برای جوشکاری با برق به کار می روند وجود داشته باشد یا جوشکار نکات ایمنی لازم مربوط به برق را مراعات ننماید خطر برق گرفتگی برای او وجود خواهد داشت و چنانچه جوشکار در ارتفاع مشغول جوشکاری باشد، مخاطرات حاصله از سقوط و در نتیجه شوک (ضربه الکتریکی) نیز بر ضایعات حاصل از برق گرفتگی افزوده خواهد شد. نشانه های حاد و فوری برق گرفتگی از مور مور شدن و یا شوک خفیف تا شوک شدید و قطع تنفس و متزلزل شدن ضربان قلب و عاقیت به مرگ منجر می شود.
هنگامی که برق گرفتگی ایجاد شوک نماید و شخص در ارتفاع مشغول کار است خطر سقوط و افتادن از ارتفاع روی زمین و روی وسایل و ماشین و غیره باعث پیدا شدن جراحات شدید شده و وضع مصدوم را وخیم خواهد ساخت.بنابراین پیشنهاد می شود حتی المقدور جوشکاری را در سطح پایین انجام داد.
شدت ضایعات و مخاطرات حاصل از برق گرفتگی بستگی به عوامل زیر دارند:
الف) نوع جریان برق: اصولاً در هر ولتاژی در جریان برق متناوب AC خطرناکتر از جریان برق DC مستقیم می باشد و یا به عبارت دیگر خطر شوک الکتریکی در جریان متناوب بیشتر است.
در حالی که خطر سوختگی در جریان مستقیم نیز بیشتر است.
ب) تاثیر ولتاژ : شدت شوک الکتریکی حاصل از برق گرفتگی بستگی به میزان ولتاژ برق مربوطه دارد و هرچه ولتاژ بیشتر باشد شدت شوک حاصله بیشتر خواهد بود. در هر صورت ولتاژ بین 200 تا 250 ولت که ولتاژ معمولی برق شهر است خطرناک بوده اغلب ضایعات شدید به وجود آورده و ممکن است سبب مرگ شود.
ج) شدت جریان : شدت جریان 15 تا 20 میلی آمپر با فرکانس HZ 50 ولتاژ بالا ممکن است باعث چسبیدن دست مصدوم به سیم برق شده و مانع رهائی وی گردد. و این امر تا موقع رسیدن نجات دهنده ادامه یابد در این جریان ممکن است ضایعات کشنده ای ایجاد شود.
د) فرکانس : در تواتر بین HZ 50 تا HZ 80 هرتز شوک یا ضربه الکتریکی ممکن است به وجود آید. ولی در فرکانسهای بالا بین 30000 تا 100000 هرتز خطر کمتری وجود دارد زیرا به وسیله پرتاب، شخص را از منبع خطر دور می کند.
هـ) مقاومت بدن انسان : مقاومت بدن انسان بین 500 تا 50 متغیر است ( = اهم ) هر چه مقاومت در سر راه تماس منبع الکتریک با بدن ( پوست خشک – ضخامت کف پا – بیشتر باشد خطر شوک وارده کمتر است و یا بالعکس
د- مدت تماس : تماس برق با بدن در مدت زمان بین 1 تا 3 ثانیه ممکن است توقف قلب و فوت مصدوم را همراه داشته باشد، در هر صورت چنانچه شخصی دچار برق گرفتگی شد از ضایعات و عوارض ذکر شده در بالا جان سالم بدر برد. معمولاً بهبود کامل می یابد و عوارض دیررس نادر می باشد .
تاریخچه ای مختصراز جوشکاری دستی قوس برقی(S.M.A.W)
در آغاز قرن بیستم جوشکاری دستی با قوس برقی مورد قبول صنعت واقع شد.علیرغم ایرادهای فراوان(استفاده از مفتول لخت و بدون روکش)مورد استفاده قرار گرفت .

قوس برقی در سال ۱۸۰۷توسط سرهمفری دیوی کشف شد ولی استفاده از آن در فلزات به یکدیگر هشتاد سال بعد از این کشف یعنی در سال ۱۸۸۱ اتفاق افتاد. فردی به نام آگوست دیمری تنز در این سال توانست با استفاده از قوس برقی و الکترود ذغالی صفحات نگهدارنده انباره باطری را به هم متصل نماید.بعد از آن یک روسی به نام نیکولاس دی بارنادوس با یک میله کربنی که دسته ای عایق داشت توانست قطعاتی را به هم جوش دهد.وی در سال ۱۸۸۷ اختراع خود را در انگلستان به ثبت رساند.این قدیمی ترین اختراع به ثبت رسیده در عرصه جوشکاری دستی قوسی برقی می باشد.فرایند جوشکاری با الکترود کربنی در سالهای ۱۸۸۰و۱۸۹۰در اروپا و آمریکا رواج داشت ولی استفاده ازولت زیاد (۱۰۰ تا ۳۰۰ولت)و آمپر زیاد (۶۰۰تا ۱۰۰۰آمپر)در این فرایند و فلز جوش حاصله که به علت ناخالصیهای کربنی شکننده بود همه باعث می شد این فرایند با اقبال صنعت مواجه نشود.
جهش از این مرحله به مرحله فرآیند جوشکاری با الکترود فلزی در سال ۱۸۸۹ صورت گرفت.در این سال یک محقق روس به نام اسلاویانوف و یک آمریکایی به نام چارلز کافین(بنیانگذار شرکت جنرال الکتریک)هرکدام جداگانه توانستند روش استفاده از الکترود فلزی در جوشکاری با قوس برقی را ابداع نمایند.
در آغاز قرن بیستم جوشکاری دستی با قوس برقی مورد قبول صنعت واقع شد.علیرغم ایرادهای فراوان(استفاده از مفتول لخت و بدون روکش)مورد استفاده قرار گرفت.در آمریکااز مفتول لختکه دارای روکش نازکی از اکسید آهن که ماحصل زنگ خوردگی طبیعی و یا بخاطر پاشیدن عمدی آب بر روی کلافهای مفتول قبل از کشیده شدن نهایی بود استفاده می شد و گاهی این مفتول لخت با آب آهک آغشته می شد تا در هر دو وضعیت یتواند ثبات قوس برقی را بهتر فراهم آورد.آقای اسکار کجل برگ سوئدی زا باید پدر الکترودهای روکش دار مدرن شناخت وی نخستین شخصی بود که مخلوطی از مواد معدنی و آلی را به منظور کنترل قوس برقی و خصوصیات مورد نظر از فلز جوش حاصله با موفقیت به کار برد.وی اختراع خود را در سال ۱۹۰۷ به ثبت رساند.ماشینهای جوشکاری با فعالیت های فوق الذکر به روند تکاملی خود ادامه می دادند.در سالهای ۱۸۸۰ مجموعه ای از باطری پر شده به عنوان منبع نیرو در ماشین های جوشکاری به کار گرفته شد.تا اینکه در سال ۱۹۰۷ نخستین دستگاه Generator جوشکاری به بازار آمریکا عرضه شد .
جوش قوس الکتریکی
یکی از متداول ترین روشهای اتصال قطعات کار می باشد، ایجاد قوس الکتریکی عبارت از جریان مداوم الکترون بین دو الکترود و یا الکترود و یا الکترود و کار بوده که در نتیجه آن حرارت تولید می شود. باید توجه داشت که برای برقراری قوس الکتریک بین دو الکترود و یا کار و الکترود وجود هوا و یا یک گاز هادی ضروری است. بطوریکه در شرایط معمولی نمی توان در خلاء جوشکاری نمود.
در قوس الکتریکی گرما و انرژی نورانی در مکانهای مختلف یکسان نبوده بطوریکه تقریباً 43% از حرارت درآند و تقریباً 36% در کاتد و 21% بقیه بصورت قوس ظاهر می شود. دمای حاصله از قوس الکتریکی بنوع الکترودهای آن نیز وابسته است بطوریکه در قوس الکتریکی با الکترودهای ذغالی تا 3200 درجه سانتیگراد در کاتد و تا 3900 در آند حرارت وجود دارد. دمای حاصله در آندو کاتد برای الکترودهای فلزی حدوداً 2400 درجه سانتیگراد تا 2600 درجه تخمین زده شده است.
در این شرایط درجه حرارت در مرکز شعله بین 6000 تا 7000 درجه سانتیگراد می باشد از انرژی گرمائی حاصله در حالت فوق فقط 70% تا 60% در قوس الکتریک مشاهده گردیده که صرف ذوب کردن و عمل جوشکاری شده و بقیه آن یعنی 30% تا 40% بصورت تلفات گرمائی به محیط اطراف منتشر می گردد.
طول قوس شعله Arc length بین 8/0 تا 6/0 قطر الکترود می باشد و تقریباً 90% از قطرات مذاب جدا شده از الکترود به حوضچه مذاب وارد می گردد و 10% باطراف پراکنده می گردد. برای ایجاد قوس الکتریکی با ولتاژ کم بین 40 تا 50 ولت در جریان مستقیم و 60 تا 50 ولت در جریان متناوب احتیاج می باشد ولی در هر دو حالت شدت جریان باید بالا باشد نه ولتاژ .

 

 

 

الکترودها در جوش قوس الکتریکی
انواع قوس ها در جوشکاری با قوس الکتریکی:
تهیه قوس الکتریک به دو صورت با الکترودهای مصرفی و یا با الکترودهای غیر مصرفی مثلاً الکترودهای ذغالی و تنگستنی انجام می گیرد.
قوس الکتریک را می توان هم با جریان مستقیم و هم با جریان متناوب ایجاد کرد. ولی عملاً دیده می شود که جوشکاری با جریان مستقیم راحت تر و بهتر انجام می گیرد.
جنس الکترودها در جوشکاری با قوس الکتریک :
چنانچه الکترود از نوع غیر مصرفی باشد الکترود از کربن – گرافیت یا تنگستن اختیار می گردد. الکترودهای کربنی یا گرافیتی مورد استعمالشان فقط در جوشکاری با جریان مستقیم می باشد در حالیکه الکترودهای غیر مصرفی از فلز تنگستن یا ولفرام را می توان برای هر دو نوع جریان بکار برد.
جنس الکترودها بر حسب موارد کاربردشان از مواد گوناگونی ساخته شد و معمولاً شامل تقسیم بندی زیر می باشد:
1. فولاد نرم
2. فولاد پر کربن
3. فولاد آلیاژی مخصوص
4. الکترود چدن
5. فلزات غیر آهنی
در مورد فلزات غیرآهنی از الکترودها و آلیاژهای مانند مس – آلومینیوم – آب نقره برنج و برنز می توان نام برد.
ترکیب شیمیایی روپوش الکترودها
روپوش الکترودهای فلزی از مواردی مانند آهک یا اکسید کلسیم CaO فلوئور کلسیم F2Ca – اکسید سدیم Na2O – تیتان یا تیتانیم Ti – سلولز روتایل – اجسام الیافی مانند آسبست – خاک رس- سیلیسیم Si پور تالک و مایع سیلیکات سدیم یا پتاسیم و غیره می باشد. مقدار وزن پوشش نسبت به الکترود بیت 25% تا 5% وزن الکترود و نقطه ذوب مجموعه مواد تشکیل دهنده بایستی کمتر از فلز یا آلیاژ سازنده الکترود جوشکاری باشد.
فاصله الکترود را نباید از کار زیاد نمود تا الکترود نتواند با گازهای متصاعده از روپوش خود منطقه ذوب را نگهداری کند و در برابر تاثیر گازهای خارجی محافظت بنماید.
اثرات الکترود شامل موارد زیر است :
1. اگر روپوش الکترود فاسد یا مرطوب شود قوس الکتریکی پیوسته انجام نمی شود و بایستی الکترودها را که دارای مواد آهکی هستند در درجه حرارت بین 80 تا 60 درجه سانتیگراد در خشک کننده الکترود قرار داد تا از فساد پوشش آنها جلوگیری شود.
2. حفظ ناحیه جوش از اکسیده شدن و تاثیر ازت و ایجاد اکسید فلزی.
3. خارج راندن مواد مضر از ناحیه جوش زیرا پوشش الکترود ذوب شده و در روی ناحیه مذاب بصورت محافظی قرار می گیرد و چنانچه مواد زیان بخش در داخل مذاب باشد آن ها را بطرف بالا می کشد.
تقسیم بندی الکترودها از نظر پوشش شیمیائی
دانستن دقیق پوشش الکترودها اغلب جزء اسرار کارخانجات سازنده می باشد و بر حسب مقدار درصد مواد و نوع ترکیبات شیمیائی کاملاً متفاوت هستند. بطوریکه بعضی از الکترودها برای کار خاصی ساخته شده اند چنانچه اگر برای جوش دادن کارهای دیگر مصرف شوند مقاومت دلخواه جوشکاری به دست نخواهد آمد.
الکترودها از نقطه نظر پوشش به سه گروه اصلی زیر تقسیم می شوند.
1. الکترودهای اسیدی
2. الکترودهای روتایلی
3. الکترودهای بازی
که از اسم آن ها می توان به تر کیبات آن پی برد.
ماشینهای جوشکاری جریان متناوب
ماشینهای جوشکاری با جریان متناوب که در آنها قوس الکتریکی با جریان متناوب ایجاد می شود شامل انواع زیر می باشد:
1. ترانسفورماتور یا مبدل جوشکاری جریان یک فاز
2. ترانسفورماتورهای بخصوص با سه کوپل یا سه سیم پیچ ( و کوپل تنظیم ولتاژ
3. جوشکاری جریان متناوب با استفاده از ترانسفورماتور جریان سه فاز
ترانسفورماتور یا مبدل جوشکاری جریان یک فاز
ترانسفورماتورجوشکاری و قطعه کار می باشد و ولتاژهای مختلفی ایجاد می نمایند که از 110-130-220 و 380و 500 ولت می باشند و ولتاژ ضروری برای جوشکاری را ارسال می نماید و ولتاژ مدار ثانویه بین 55 تا 60 ولت می باشد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   45 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جوشکاری

دانلود مقاله عصر برنز

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله عصر برنز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


هم پدیداری افراد برتر در قبیله و هم تغییرات بلند مدت در عصر برنز در شمال اروپا در مقالات اخیر توصیف شده است. در بخش بعدی بعضی از روندهای اصلی که در فرهنگ مواد، استقرار و بوم شناسی منعکس شده اند را بصورت خلاصه بیان میکنیم. مقایسه ای نیز باید با اواخر عصر نوسنگی و اوایل عصر برنز در انگلستان انجام شود که الگوهای مشابهی پدیدار شده اند.
رهبری در حین عصر برنز مرسوم شد. ارباب ها هم بعنوان رهبر جنگ و هم بعنوان رهبر تشریفات مذهبی عمل می کردند؛ زنان ارباب نیز در تشریفات مذهبی نقش داشتند. یک سازمان از نظام اربابی دو طرفه، با دو ارباب مرد غیرمعمول نبود و در دفینه هایی از قبرهایی با دو مرد مشخص می گردد. ارباب های تشریفات مذهبی جنگجویان رده بالا و قوی در اختیار داشتند، اگرچه ماهیت آنها را نمی توان مشخص کرد. به نظر می رسد که طرفین جنگ کوچک بوده باشند، و هیچ فتح قلمرو اصلی و مهمی ثبت نشده است، که در تغییرات سبکی و در اثرات تصنعی فلزی مشخص می گردد. این مناطق سبکی حدود 500 تا 1000 کیلومتر مربع، و 20 تا 40 کیلومتر طول دارند که معمولاً یک یا چند مکان مرکزی نیز دارند. در این منطقه، واحدهای استقرار محلی توسط دسته هایی از تپه ها تعریف می گردند که فقط چند کیلومتر طول دارند. ارباب های عالی مقام در کنترل تبادل برتر فلز در مسافت های طولانی، کالاهای اعتباری و دانش خارجی مربوطه بودند. پیدایش نظام اربابی در حدود 1500 قبل از میلاد، با ترکیب ایدئولوژیکی و نظامی از جنگجویان اشراف سالاری مرتبط بود که از منطقه میسنین و آسیای صغیر تا اروپا و اسکاندیناوی پراکنده شده بود و توسط امتیازات جدید ارباب توصیف می شد که شامل ارابه های جنگی، چهارپایه ها، شمشیرها، چاقو ها و ابرک ها بود.
در سطح محلی، گروه هایی از خانه های خیلی طویل (با طول 30 متر و عرض 8 متر) به دو یا سه واحد داخلی تقسیم می شدند. برای هر محل سکونت یک یا چند تپه وجود داشت. هر محل سکونت نشاندهنده جمعیت کوچکی بود که رهبر آن نماینده محلی یک پیوند اربابی بود؛ فقط این ارباب ها در تپه ها دفن می شدند. فرض می شود که شعبه های محلی پیوندهای اربابی قبیله مخروطی با یک یا چند ارباب را تشکیل میدادند که توسط تپه ها و محل های سکونت نشان داده می شد. ساختار رتبه بندی شده کلی ارباب ها توسط دسترسی جداگانه به وسایل فلزی نشان داده می شود. دفینه ها سطح دارائی های متفاوتی دارند؛ کالاهای برتر با شمشیر ارباب ها در بالا قرار داشتند، و ابزار معمولی در پایین قرار داشتند. البته تنوع اجتماعی احتمالاً بر مبنای روابط خویشاوندی بدون طبقات اجتماعی واقعی بود. هم مراسم دفن و هم فرهنگ مواد یکنواخت و متناجس بودند و تفاوت های وضعیتی مربوط به تفاوت ها در یک چارچوب فرهنگی و اجتماعی معمول بودند. این الگو از سبک برتر معمول در یک منطقه وسیع همان چیزی است که سبک بین المللی نامیده شده است.
استفاده از زمین ها بر مبنای مالکیت چراگاه های آزاد و میادین دایره ای در یک منظره باز گسترش زیادی پیدا کرده بود. هیچ حدود ثابتی برای زمین ها وجود نداشت که نشاندهنده یک سیستم تصرف زمین ساختاربندی نشده بود، اما منظره توسط تپه ها و ساختمان های مسکونی ساختاربندی شده بود که یک منظره اجتماعی و تشریفاتی را تشکیل میداد که هزارن سال پا بر جا می ماند.
در عصر برنز، هویت های منطقه ای پدیدار شد. فشار و رقابت در حال افزایش بود اما چارچوب فرهنگی کلی هنوز حفظ شده بود. گروه کوچکی از ساختمان های مسکونی و تپه ها در بعضی از مناطق به چشم می خورد که نشاندهنده اشراف سالاری های منطقه ای جدید بود. در ساختمان های مسکونی جدید، خانه ها کوچک تر و زیادتر بودند، که مسلماً نشاندهنده وجود گروه های خانواده ای کوچکتر بود. گوسفند و خوک اغلب در این محل ها نگهداری می شد اما گاو در محل های سکونت ارباب ها مشاهده می شد. وقتی که بعضی از محل های سکونت بزرگتر شدند، گروه بندی های محلی و منطقه ای از ساختمان های مسکونی بوجود آمد. کشاورزی در واکنش به فروافت بوم شناسی و انباشتگی جمعیت توسعه داده شد. همچنین کندن علف های هرز نیز نشاندهنده یک بحران اقتصادی بود که در نهایت باعث سازماندهی مجدد کشاورزی، ساختمان ها و سازمان اجتماعی در اوایل عصر آهن شد.
بگذارید بعضی از دینامیک های بلند مدت ساختار نظام اربابی را بررسی کنیم. سه مرحله بدین شرح وجود داشت: یک مرحله اولیه وقتی که برنز معرفی شد و تغییرات اقتصادی و اجتماعی آماده شدند؛ یک مرحله توسعه وقتی که افراد حاکم برتر پدیدار شدند و از برنز در ساختمان های اعتباری و مصرف برجسته استفاده کردند؛ و مرحله اتحاد وقتی که تداوم موضوع اصلی در دفینه ها و مراسم مذهبی نمایان بود.
اواخر عصر نوسنگی دوره نهایی توسعه ساختمان های مسکونی بود. در قسمت آخر عصر نوسنگی، تبرهایی ساخته شده از برنز وارد شونده و برنز تولید شده در داخل خیلی زیاد بود و بتدریج بصورت گزینه های پرستیژ در آمدند. تبرها هنوز در قبرها دفن نمی شدند. آنها اشیاء سنتی را جایگزین کردند بجای اینکه زمین های جدیدی را مورد استفاده قرار دهند. در حدود 1700 قبل از میلاد، با ظهور عصر برنز، هم اشیاء محلی و هم اشیاء وارداتی بیشتر و متنوع تر شدند.

 


شکل 2.3 – الگوهای سرمایه گذاری در ته نشینی دارائی و در ساخت بناهای تاریخی در عصر برنز

 

نیزه ، دشنه و در آخر هم شمشیر ساخته شد. در این زمان، سیستم ارزش سنتی عصر نوسنگی تضعیف شد. موقعیت های وضعیت جدید و سلاح های کارآمد جدید بتدریج ساخته شدند. اولین دفینه ها با سلاح در اواخر این مرحله ظاهر شد.
مرحله توسعه
ناگهان در دوره حدود 1500 قبل از میلاد، ساختار نظام های اربابی کامل در شمال اروپا ظاهر شد. فرهنگ جدید توسط سبک شمال اروپایی اصلی و مهارت در وسایل فلزی، و توسط ساخت هزاران تپه تاریخی توصیف می شد. در همان زمان، ذخایر تشریفاتی کمیاب شدند. دوره دارائی برجسته از 1500 تا 1100 قبل از میلاد طول کشید. البته تکنیک دفینه ها از به خاک سپاری مرده به سوزاندن مرده تغییر پیدا کرد. مسلماً اینکار ضروری نبود که برتری و دارائی مانند قبلت به رخ دیگران کشیده شود. نظام جدیدی شکل گرفته بود. از لحاظ اقتصادی، بهره برداری گسترده از منظره بتدریج از یک جنگل ترکیبی حاصلخیز با بوته و علف به منظره ای با حاصلخیزی کمتر و علف و خار تغییر پیدا کرد. بنابراین از سال 1000 قبل از میلاد، منظره باز تحت سلطه افراد معمولی وجود داشت؛ چنین منظره ای برای بهره برداری بیشتر خیلی ارزشمند است.
اتحاد و فرولفت
در طی مرحله اتحاد و فروافت، مصرف دارائی خیلی متوجه ذخیره تشریفاتی وسایل ارزشمند و خصوصاً تزئینات زنان و وسایل تشریفاتی بود. دارائی دفینه ها کاهش پیدا کرد. چاقو و انبرک به تجهیزات استاندارد برای مردان رده بالا تبدیل شد. در بعضی از مناطق (خصوصاً در شرق دانمارک) حاکمان برتری پدیدار شدند و قدرت و دارائی خود را توسط ساخت تپه های تاریخی اثبات کردند، اما تأثیر اصلی آنها اتحاد و تداوم است.
در پشت نمای تداوم فرهنگی، پایداری اقتصادی توسط فروافت بوم شناسی و کاهش بهره وری تضعیف شد. در 1000 قبل از میلاد، بعضی از مناطق کاهش ذخایر برنز را تجربه کردند. اشیاء تزئینی برنز در دوره طولانی تری نگهداری می شدند و شکل دهی ابزار از سنگ استخوان یا شاخ گوزن متداول بود.
در همان دوره تشریفات مذهبی برای ارباب های مرد و زن پیچیده تر شد. دارائی از طریق اشیاء تشریفاتی نشان داده می شد. این انتقال از نمایش به اشیاء تشریفاتی را میتوان بعنوان انعکاس اتحاد و بحران مشاهده کرد؛ حاکمان برتر دیگر برتری خود را در دارائی شخصی و مقام به رخ نمی کشیدند، بلکه بصروت واسط هایی بین مردم و خدا عمل می کردند. در ذخایر تشریفاتی، هدایایی در جبران کمک و پشتیبانی خدایان به آنها اهدا می شد. این شیوه ذخایره میتواند نشاندهنده بحران قانونگذاری در دوره کاهش بهره وری باشد.
در اواخر عصر برنز، ذخایر وسایل تشریفاتی گران متوقف شد. ذخایر فلز کم شد، و سازمان نظام اربابی به نظر می رسید که سقوط کرده باشد. در واقع هیچ سنتی (بجز حلقه های آهنی گردن) به عصر آهن ادامه پیدا نکرد. در شکل 2.4 من خلاصه ای از پارامترهای سیستم اصلی و روابط متقابل آنها برای اثبات پیچیدگی یا چند سببی بودن تغییر را نشان داده ام. علیرغم تغییرات زیاد، سازمان نظام اربابی بدون تکامل دولت ها ادامه پیدا کرد.
تأمین دارائی به شکل کالاهای اعتباری از سیستم ارزش بین المللی جدیدی برای متمایز سازی اشراف سالاری جنگجویان استفاده می کرد. تأمین دارائی برای ایجاد سلطه های سیاسی و کنترل اقتصادی بکار برده می شد؛ وقتی که سیستم کالاهای اعتباری بین المللی سقوط کرد، ساختار نظام اربابی نیز همراه با آن سقوط کرد. از این لحاظ عصر برنز با عصر آهن تفاوت داشت که در ادامه آنرا توصیف میکنیم.

 


شکل 2.4 – مؤلفه های مبنا و روابط متقابل آنها در توسعه و تغییر جامعه عصر برنز

 

عصر آهن
مطالعه هدگر اطلاعات باستان شناسی غنی و متنوعی را از عصر آهن در دانمارک نشان میدهد که در اینجا خلاصه ای از آن را بیان میکنیم. عصر آهن بر خلاف عصر برنز، توسط یک سنت فرهنگی متناجس در زمان یا مکان توصیف نمی گردد؛ البته دینامیک بلند مدت مصرف دارائی در دفینه ها و ذخایر الگوی مشابه با عصر برنز را نشان میدهد. چون بعضی از تغییرات برجسته در سازمان اجتماعی در این دوره رخ داد، من خصوصیات سازمانی مبنای جامعه در عصر آهن را بیان میکنم.
بعنوان واکنش نسبت به بحران اقتصادی و بوم شناختی در اواخر عصر برنز، تولید با کشاورزی خانوادگی بعنوان یک واحد مبنا سازماندهی شد. در عصر آهن مزارع و احشام در یک طرف و خانواده در طرف دیگر قرار داشت. کود برای زمین ها از احشام گرفته می شد. احشام پرواری نیازمند کار بیشتری نسبت به قبل بود تا علوفه زمستانی جمع آوری گردد و زمین ها کود دهی شوند. علفزارهایی برای تولید علوفه ساخته شدند که جایگزین جنگل ها شدند.
روابط اجتماعی جدید تولید وقفه ای را در جامع خویشاوند-مبنا نشان میدهد. زمین بعنوان مبنای تولید به منبع تعریف شده و محدودی تبدیل شد؛ مانند پولیس یونان، شرایط اقتصادی برای طبقه بندی پدیدار شونده وجود داشت. این تناقضات را میتوان خنثی کرد تا زمانیکه امکان ساخت زمین های جدید وجود داشت. قرون اول عصر آهن شاهد توسعه استقرار در خاک های رس پوشیده شده توسط جنگل بود. این توسعه توسط ابزار آهنی جدیدتر و کارآمدتر نیز ممکن شده بود.
از حدود 150 قبل از میلاد، وقتی که جنگل ها پاکسازی شدند و به مناطق مسکونی تبدیل شدند، توسعه کاهش زیادی پیدا کرد. از قرن اول قبل از میلاد جنگجویان برتر در دفینه ها متمایز شدند و مزارع زیادی با مالکیت ارباب در بعضی از روستاها پدیدار شدند. فرآیند های تمایز اجتماعی و اقتصادی بمدت دو قرن بعدی ادامه پیدا کرد و در 200 بعد از میلاد، استقرارها به مزارع کمتر اما با اندازه بزرگتر سازماندهی شدند. زمین ها دوباره تقسیم بندی شدند و به مزارع فردی داده شدند. افراد دارای زمین های کمتر به رعیت یا متخصص ساخت وسایل برای زمین های بزرگتر تبدیل شدند. وقتی که استقرار متمرکزسازی شد بعضی از زمین ها برای تولید الوار و چرای احشام دوباره به جنگل تبدیل شدند. این سازماندهی مجدد منجر به افزایش تولید شد. استقرارهای ورودی اول نیز به نظر می رسد که در خدمت تجارت در مسافت های طولانی برای دارائی های شاهنشاهی تبدیل شدند.
در قرون اول عصر آهن طبقه بندی به چشم می خورد. برعکس، قبرستان ها یک ایدئولوژی تساوی طلبی را اثبات میکنند. البته تنوع منطقه ای نیز زیاد بود که نشاندهنده هویت های قبیله ای بود. ظهور یک جنگجوی برتر پس از 150 قبل از میلاد با بازگشایی تجارت بین المللی با جنوب سلتی مطابقت دارد. از زمان میلاد عیسی، این فرآیند ها تسریع شدند وقتی که امپراتوری رم تجارت بین المللی را با آلمانی ها آغاز کرد.
بر خلاف عصر برنز، تمایز اجتماعی بر مبنای دسترسی متفاوت و سازمان بندی شده به زمین ها بود. ارباب های محلی و منطقه ای نه تنها مزارع بزرگی داشتند بلکه مزارع دیگر در روستای خود و روستاهای دیگر را نیز کنترل می کردند. در سال 200 پس از میلاد مالیات و روابط دارائی از طریق سازماندهی مجدد زمین ساختاربندی شد؛ روستاها و مزارع در اختیار طبقه آزاد از کشاورزان بزرگ، خدمات نظامی را فراهم می ساختند و به شاه خراج می پرداختند. این سیستم در دوره وایکینگ ها به اوج خود رسید، زمانیکه پیروزی قلمروی داخلی توسط پیروزی و مستعمرات خارجی جایگزین شد.
ارباب ها از درآمد دارائی های خود برای پشتیبانی از همراهانی از جنگجویان جوان استفاده می کردند، که از قید روابط خویشاوندی اجباری رها بودند و برای پادشاه خود مبارزه می کردند. ارباب های جنگ منطقه ای تحت رهبری پادشاهان منطقه ای ایجاد شد وقتی که نبردهای قلمروی رخ میداد. ارتش برای قلمرو و راه های تجارت می جنگید. این سازمان کلی فقط توسط سیستمی از خراج قابل پشتیبانی بود.
سازماندهی مجدد در حدود سال 200 پس از میلاد برای اولین بار طبقات اجتماعی را بر مبنای حقوق دارائی تعیین کرد. رعیت ها و یا بردگان بعنوان افراد بدون زمین طبقه بندی شدند و مجبور بودند که به زمین داران اجاره بپردازند.
کل این فرآیند بسوی شکل گیری دولت در فرهنگ و تشریفات منعکس می شد. افراد برتر جدید فاصله اجتماعی را نه از طریق تجهیزات همراه دفینه، بلکه از طریق زمین های انتخاب شده برای دفن افراد نیز اثبات می کردند. بعضی از مذهب ها مانند ژوتلاند شمالی، با حفظ هویت های منطقه ای قدیمی در فرهنگ مواد و سنت های دفن افراد، مقاومت خود را نسبت به این توسعه های جدید نشان دادند. تبدیل جوامع عصر آهن به یک سازمان دولتی قدیمی نشاندهنده آزمایش فرضیه هایی در مورد بکارگیری فرهنگ مواد در استراتژی های اجتماعی می باشد. اما اگر ما الگوهای مصرف دارائی را در دفینه ها و ذخایر بررسی کنیم، آنها تقریباً یکسان هستند و از همان سه مرحله یکسان تشکیل شده اند (شکل 2.5).

 


شکل 2.5 الگوهای سرمایه گذاری در ته نشینی های دارائی در عصر آهن

 

مرحله اولیه
در طی مرحله اول، مصرف تشریفاتی بصورت جمعی بود که در ذخایر حلقه های گردن و وسائی تشریفاتی نشان داده می شد. بعضی از این سنت ها تداوم را از عصر برنز نشان میدهند که نشاندهنده تداوم با گذشته در زمان تغییرات عمیق می باشد. در غیر اینصورت مصرف کم یا عدم مصرف در دفینه ها وجود دارد. تپه ها دیگر مورد استفاده قرار نمی گرفتند؛ در عوض، قبرهای جدید برای کل روستا نشاندهنده یک وقفه مجزا با سنت های سلسله مراتبی عصر برنز بود. تجهیزات دفینه ای متوسط بود و همان تساوی طلبی خود روستا را نشان میداد.
مرحله توسعه
در حدود 150 قبل از میلاد، فرآیند های داخلی تنوع اجتماعی با دسترسی خارجی به کالاهای اعتباری مرتبط بودند و اطلاعات وضعیتی منجر به تغییرات اساسی در مصرف دارائی و پدیداری جنگجویان برتر شدند. افراد برتر جدید از کالاهای سلتی و سپس از کالاهای اعتباری رومی استفاده می کردند. مانند عصر برنز، اولین دوره نیز توسط دفینه های غنی زنان توصیف می گردد که نشاندهنده آغاز اتحاد با نیاز کمتر برای به رخ کشیدن برتری نظامی است. این با معرفی یک سازمان دولتی پس از سال 200 پس از میلاد مطابقت داشت. سپس سلاح ها در مقادیر زیادی پس از نبردهای پیروزمندانه برای فتح قلمروها ذخیره شدند.
اتحاد
مرحله اتحاد در حدود سال 400 پس از میلاد آغاز شد وقتیکه مصرف دارائی در دفینه ها تقریباً متوقف شد و پس از مقدار اوج خود ذخیره شد. اکنون سلاح ها در اقلیت بودند و اغلب ذخایر از طلا به شکل های مختلف تشکیل می شدند. افراد برتر با هم متحد شدند و دارائی دیگر در دفینه ها ذخیره نمی شد. دو عوض، حلقه های گردن طلا و تزئینات دیگر در عوض پشتیبانی و حمایت آنها به خدایان اهدا می شدند.
ذخیره سازی کالاهای ارزشمند نشاندهنده عنصر جدید مرتبط با توسعه ملاملات اقتصادی، مالیات و خراج بود. ذخایر باید بعنوان گنجینه های مخفی در نظر گرفته شوند که هرگز بازیابی نمی شوند. یا اینکه آنها را میتوان بعنوان گنجینه های مخفی برای جمع آوری مجدد در زندگی پس از مرگ در والهالا در نظر گرفت که قهرمانان در آنجا حضور پیدا می کنند.
اگرچه مرحله اتحاد موارد مشترک زیادی با عصر برنز دارد، با اینحال این منجر به بحران اقتصادی نشده است؛ برعکس، مزارع به رشد و توسعه تا دوره وایکینگ ها ادامه دادند. جامعه طبقه بندی شده جدید که بر مبنای تأمین مالی عناصر اصلی بود از نظر عوامل خارجی کم ارزش تر بود. این پایداری توسط این مسئله اثبات می گردد که پس از سقوط امپراتوری رم، حکومت ژرمنی خطوط جدیدی از تجارت بین المللی را ایجاد کرد. شاخص دیگر اتحاد ایدئولوژیکی آنها، توسعه یک سبک هنر ژرمنی اصلی در سلاح های برتر و تزئینات بود که بر هویت ژرمنی تأکید داشت.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   13 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عصر برنز