فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله جغرافیای خوزستان

اختصاصی از فی دوو دانلودمقاله جغرافیای خوزستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

استان خوزستان با مساحت ۶۴٬۲۳۶ کیلومتر مربّع در جنوب غربی ایران در جوار خلیج فارس و اروندرود قرار دارد و مرکز استخراج نفت ایران است. شهر اهواز مرکز استان خوزستان است.
خوزستان از شمال به استان لرستان، از شمال شرقی به استان اصفهان، از شمال غربی به استان ایلام، از شرق و جنوب شرقی به استان چهارمحال و بختیاری و استان کهکیلویه و بویراحمد، از جنوب به خلیج فارس، و از غرب به کشور عراق محدود می‌شود. این استان با جمعیّت ۳٬۷۴۶٬۷۷۲ نفر دارای ۶۴۴٬۰۴۰ خانوار است.[نیازمند منبع] استان خوزستان در محدوده ۴۷ درجه و ۴۲ دقیقه تا ۵۰ درجه و ۳۹ دقیقه طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ و ۲۹ درجه و ۵۸ دقیقه تا ۳۲ درجه و ۵۸ دقیقه شمالی از خط استوا قراردارد.
خوزستان از جمله استان‌هایی است که در طول جنگ هشت ساله دچار آسیب و خسارت فراوانی شد. اشغال طولانی‌مدت برخی مناطق استان، موشک‌باران دایمی برخی شهرها (به خصوص دزفول)، و حملات هوایی و زمینی به شهرهای بستان، هویزه، سوسنگرد، اهواز، شوش، شادگان و بسیاری از مناطق دیگر، همه و همه باعث آسیب‌های فراوان به سرمایه‌های طبیعی و انسانی و زیرساخت‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن شدند.
اقتصاد و منابع طبیعی
در سال ۱۳۰۸ خورشیدی نخستین چاه نفت ایران توسط گروهی بریتانیایی به سرپرستی ویلیام ناکس دارسی در شهر مسجد سلیمان در خوزستان حفر و نفت از آن استخراج شد. این چاه که به «چاه شماره یک» مشهور است، نخستین چاه نفت در جهان است که از آن در مقیاس صنعتی نفت استخراج شده، و اولین گام در تاسیس صنعت نفت ایران و شرکت نفت انگلوپرشین بوده‌است. چاه شماره یک هم‌اکنون بصورت موزه تحت مدیریت شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب ایران (NISOC) اداره می‌شود. استان خوزستان غنی‌ترین استان‌ ایران در زمینه‌ٔ منابع نفت و گاز است که در حال حاضر عمدهٔ درآمد کشور از راه صدور این دو محصول طبیعی حاصل می‌شود.
مهم‌ترین حوزه‌ٔ نفتی امروز خوزستان، حوزهٔ اهواز است. همچنین اهواز، مرکز صنایع پخش نفت و گاز در خوزستان و لرستان است. پالایشگاه آبادان و پتروشیمی بندر امام و پتروشیمی ماهشهر از جمله صنایع وابسته به نفت در این استان هستند.
کارخانجات ذوب و فولادسازی و محصولات آهنی و فولادی و لوله‌سازی از جمله صنایعی هستند که تأثیر به سزایی در اقتصاد منطقه و استان دارند. از جملهٔ این مجموعه‌ها می‌توان به لوله‌سازی خوزستان، گروه ملی صنعتی فولاد ایران، شرکت فولاد خوزستان، نورد کاویان اشاره کرد.
تا چندی پیش قابلیت کشتی‌رانی تجاری در رود کارون تا بندری در شهر اهواز وجود داشت و بخشی از بار ترانزیت تجاری از این راه منتقل می‌شد. اما در پی عدم رسیدگی این کاربرد درحال حاضر منتفی است و کشتی‌رانی تجاری عملاً انجام نمی‌گیرد. بندرهای آبادان و خرمشهر (با دسترسی از رود بهمن‌شیر) و ماهشهر و امام خمینی پیش از جنگ ایران و عراق از لحاظ تجاری اهمیت فراوانی داشتند و مجموعهٔ این بنادر با خط آهن خرمشهر-تهران مسیر پر اهمیتی برای حمل و نقل تجاری بود، اما در طول جنگ هشت ساله آسیب فراوانی دیدند و عملاً مخروبه و متروکه شدند و امروز با روندی بسیار کند به کسری از وضعیت سابق خود نزدیک می‌شوند.
آب فراوان رودهای کارون، کرخه، هندیجان، جراحی، مارون، اروند و دز که اکثراً جزو پرآب‌ترین رودهای ایران هستند و ساختار جلگه‌ای استان خوزستان، قابلیت بالقوه‌ٔ کشاورزی فراوانی در آن ایجاد کرده‌است. جدا از کشاورزی سنتی و نیمه مکانیزهٔ محصولات سنتی (مثل برنج، گندم، مرکبات و صیفی‌جات)، نیشکر هم به صورت صنعتی در قالب طرح توسعه نیشکر و صنایع جانبی استان خوزستان در ابعاد جغرافیایی وسیعی کاشته شده و مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد.
از جمله صنایع جانبی قدیمی نیشکر در خوزستان، مجتمع کاغذسازی هفت‌تپه‌است که از دیرباز با استفاده از ضایعات نیشکر به تولید کاغذ می‌پردازد.

 

خوزستان در دوران باستان:
«خوزستان» در دوران باستان، به‌ویژه‌، در دوره هخامنشی به دو ناحیه تقسیم می‌شد: بخش‌های شمال و شمال شرقی که انشان (انزان) نام داشت و سرزمینهای باصفا و کوهستانها و جنگلهای فراوانی را شامل بود، و ناحیه جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز و جلگه‌ای جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز و جلگه‌ای سرسبز و پرآب بوده که به قاره‌ای کوچک و مستعد می‌مانست. بخش‌های جنوبی که «عیلام» نام داشته یادآور تمدنهای دیرینه خوزستان است و بشدت تحت تأثیر فرهنگ «میان‌رودان» بوده و جغرافیای وسیعی را شامل می‌شده که حد فاصل لرستان و خوزستان و سواحل خلیج فارس امروزی است.
«استرابون» جغرافی‌دان عهد باستان، خوزستان را از حاصلخیزترین جلگه‌های جهان می‌داند. زیرا رودخانه‌های زیادی این دشت را آبیاری می‌کرده که امکان کشاورزی و آبادانی را در این منطقه میسر می‌ساخته‌است. شاید بر همین اساس بوده که عده‌ای بر این باورند که نام این سرزمین «هند» یا «اند» بوده که به معنی «جایی با آب‌های فراوان» است.
درباره آبادی مرکز خوزستان در کتاب «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» تألیف «ابو عبدالله محمد بن احمد مقدسی» جهانگردی از بیت‌المقدس آمده‌است:
“ «شوشتر در همه این سرزمین، خوشتر، استوارتر و مهم‌تر از آن شهری نباشد. نهر به دور آن می‌چرخد نخلستان و باغها آن را فرا گرفته‌اند. بافندگان ماهر پنبه و دیبا در آن بسیارند از همه شهرها برتر است، اضداد را در خود جمع و در نزد جهانیان شهرت دارد. و درباره‌اش گفته‌اند آن همچون بهشتی است. باغهایش پر از ترنج و انار خوب، انگور و گلابی عالی و خرما می‌باشد. بهشت خوزستان است دیبای آن را به مصر وشام می‌برند، مردمش با خوشی عمر می‌گذرانند.» ”
همچنین در سفرنامه «ابن بطوطه» جهانگرد مراکشی می‌خوانیم:
“ «سر انجام به شهر تستر (شوشتر) رسیدم که در قلمرو اتابک و سر حد بین دشت وکوهستان است. شهری بزرگ، زیبا، خرم و دارای پالیزهای نیکو و باغهای عالی است این شهر محاسن زیاد و بازارهای معتبر دارد و از شهرهای قدیمی است. در دو طرف رودخانه باغ قرار دارد و محاذی دروازه دسبول مانند بغداد و حله جسری از کشتیهای کوچک درست کرده‌اند، میوه در تستر فراوان است، خیرات و برکات این شهر بسیار و بازارهای آن در خوبی بی‌مانند می‌باشد.» ”
وجود مراکز علمی و فرهنگی همچون دانشگاه جندی شاپور در این استان دال بر اهمیت و رونق این منطقه‌است که استادان بزرگ دانش پزشکی را از یونان، مصر، هند و روم گرد هم آورده بوده‌است. این دانشگاه را نسطوریان مسیحی عراقی به‌نام خانواده بختیشوع ایجاد کردند. این دانشگاه پزشکی که به دستور شاپور اول (۲۴۱-۲۷۱ م) بنیان نهاده شد. توسط شاپور دوم (ذوالاکتاف) مرمت و بازسازی گشت و در زمان انوشیروان تکمیل و توسعه یافت. دانشمندان و شاعران بزرگی همچون ابونواس حسن بن هانی اهوازی، که از ارکان شعر عرب است، عبداله بن میمون اهوازی، نوبخت اهوازی منجم و فرزندانش، جورجیس پسر بختشوع گندیشاپوری و شاعران عرب زبان شیعی، مانند ابن سکیت و دعبل خزائی که با اشعار خود ولایت و امامت را پاس داشته‌اند و زبان به مقاومت گشوده‌اند از همین منطقه برخاسته و در این دیار زندگی می‌کرده‌اند.
آیین‌ها و مردم:
استان خوزستان از تیره‌های گوناگون انسانی را در بر می‌گیرد. همچنین با اینکه بیشینه مردم این استان مذهب شیعه دارند، از دیرباز پیروان دیگر آیین‎ها نیز در این استان زیسته‌اند و می‌زیند. در شهر اهواز گروه اندکی صابئین(در خوزستان به آنها صُبّی می‌گویند) در کرانه رود کارون ساکنند و بیشتر به کار زرگری مشغولند. همچنین پیروان آیین‎های کهن زرتشتی و نیز کلدانی در این استان و به ویژه شهر اهواز زندگی می‌کنند که پس از انقلاب ۵۷ از شمارشان کاسته شده‌است. در شهر آبادان شماری از ارمنیان می‌زیند. این گروه تا پیش از انقلاب جمعیت بیشتری داشتند ولی امروزه تنها چند خانوار از اینان در شهرهای آبادان و اهواز می‌زیند. همچنین گروهی از پیروان آیین بهایی [نیازمند منبع] در این استان زندگی می‌کنند. پیروان دیگر آیین‎ها و مردمان دیگری نیز در اینجا می‌زیسته‌اند که امروزه به جا نمانده‌اند. تا پیش از انقلاب شماری از پیروان آیین‎های هندو و سیک و... نیز در بخش‌های صنعتی این استان می‌زیستند که امروز تنها بازمانده معبدهایشان در شهرهایی چون آبادان به جا مانده‌است.

 


جغرافیای تاریخی استان :
استان خوزستان یکی از کهنترین سرزمینهای تمدن بشری است. این تمدن در شش هزار سال پیش در شوش پدید آمد، هزار سال بعد دولت مقتدر عیلام در شوش پایه گذاری شد و سه هزار سال پیش از میلاد، دولت عیلام توسط آشوریان منقرض گردید. در سال ششصد و چل قبل از میلاد شوش به دست آشوریها تسخیر و به دو بخش تقسیم شد. قسمت شمالی عینی انزان به دست پارسها افتاد و قسمت جنوبی آن به تصرف آشور درآمد. در تابستان سال پانصد و سی و هشت قبل از میلاد کورورش هخامنشی به بابل لشکر کشید و با شکست بابل کلیه خاک علیلام جزء متصرفات هخامنشی گردید

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  21  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله جغرافیای خوزستان

دانلودمقاله اتومبیل

اختصاصی از فی دوو دانلودمقاله اتومبیل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

تاریخچه
آنچه بعنوان اتومبیل در اختیار ماست حاصل تجربه‌های گوناگون و تلاشهای مدام افراد بسیاری است که کار خود را ابتدا از گاری شروع و امروزه به اتومبیلهای پیشرفته امروزی رسیده‌اند.
اتومبیل به شکل امروزی را شخص بخصوصی اختراع نکرده است بلکه این وسیله به تدریج تکامل یافته و بشکل امروزی در آمده است. اتومبیلهای اولیه شبیه درشکه بوده و با نیروی بخار بحرکت در می‌آمدند. این نوع خودروها دو چرخ در عقب و یک چرخ در جلو داشتند. اتومبیل پس از اختراع ابتدا بعنوان یک وسیله ساده در اختیار اشراف قرار داشت شروع صنایع اتومبیل با اختراع موتور احتراق داخلی در سال 1860 بوسیله یک نفر بلژیکی به نام اتی ین لنوایر (Etienne Lenoir) آغاز گردید و سپس تغییرات جهشی و سریعی را طی نمود.
در بین سالهای 1860 و 1870 در اروپا تجارب مختلفی بوسیله چند تن از مهندسین تحقق یافت. یکی از این تجربه‌ها ساختن یک موتور چهار سیلندر و نصب آن بر روی یک گاری کوچک بود که توسط شخصی بنام زیگفرید مارکوس در سال 1874 در شهر وین انجام گرفت موتور این وسیله نقلیه از نوع بخاری بود و عمل احتراق مخلوط هوا و گاز زغال سنگ در داخل سیلندر به وسیله جرقه زنی انجام می‌گرفت نمونه بارز و عملی ساخت موتور احتراق داخلی در سال 1876 به‌وسیله یک نفر آلمانی به نام نیکولاس اتو با موفقیت انجام شد. در این عصر قهرمانان صنعت از جمله کات لیک دایملر و کارل بنز مستقل از هم کار میکردند ولی جهت فعالیتشان یکی بود کوشش بسیاری در جهت تحول این صنعت انجام دادند. از جمله این فعالیتها میتوان به بهره گیری از الکتریسیته برای جرقه خودرو توسط بنز اشاره کرد.
گرچه صنعت اتومبیل در آلمان متولد شد ولی در فرانسه رشد نمود و در انگلیس و آمریکا پیگیری بیشتری نسبت به آن بعمل آمد. اولین اتومبیل موفق آمریکایی Duryea نام داشت که در سال 1893 به کار افتاد.
در سال 1903 تعداد خودروهای ساخته شده در جهان به 62000 دستگاه رسید که نیمی از آن متعلق به کشور فرانسه بود. در سال 1906 بهترین و بی صدا ترین اتومبیل که 7 لیتر
حجم داشت در فرانسه با نام سیلور گاست (Silver Ghast) ساخته شد.

 

تاریخچه Porsche
در سال 1930 Ferdinand Porsche پس از کسب تجربه لازم در کارخانه Austro Daimler و نیز کمپانی Ster بزرگترین کارخانه ماشین‌سازی اتریش شرکت طراحی خود را افتتاح کرد.
اولین طرح او پروژه 12 , ماشینس بود با موتور 5 سیلندر که با آب خنک می‌شد و به سفارش Zundapp طراحی شده بود. این طرح به علت قیمت بالایی که داشت موفقیت چندانی کسب نکرد. پروژه مشابهی برای N.S.U در ژانویه سال 1934 طراحی شد که ماشینی 4 سیلندر و مجهز به سیستم خنک شونده با هوا بود.هنگامیکه فروش N.S.U گسترش یافت این طرح نیز متوقف شد.

 

B.M.W:
"Bayerische AG" زندگی خود را در مونیخ به عنوان یک تولید کننده موتورهای هوایی آغاز کرد و بعد از آن در سال 1923 شروع به تولید موتورسیکلت کرد.
اولین محصول او موتور مدل R 32 فروش بسیار موفقی داشته و این کمپانی بعدها به نام BMW معروف شد. در سال 1928 با بکار گیری Dixi کارخانه مدلهای گوناگونی تولید کرد.از جمله این اتومبیلها مدلهای BMW 3 , BMW 15 بودند.


Audi:
هنگامی که August Horch در سال 1910 اولین اتومبیل خود بنام Audi نوع B را تولید کرد با موفقیت زیادی روبرو شد.
پس از آن Horch در سال 1911 با Audi B وارد مسابقات Austrian Alpine شد او رهبری یک تیم از رانندگان را که در بین آنها 2 تن از مهندسانش به نامهای Graumuller و Lange نیز حضور داشتند بر عهده داشت. آنها موفق شدند مسابقه را بدون هیچ خطائی به پایان برسانند.آنها سال بعد نیز با همین اتومبیل وارد مسابقات شدند و پس از آن در سال 1913 آنها با Audi C در مسابقات شرکت کردند.آن سال Audi C برنده مسابقات شد و در سال بعد نیز با برنده‌شدن نوع C این اتومبیل با نام Alpensieger برنده Alpine شهرت یافت.

 

Benz:
مرسدس نام یک دختر اسپانیایی است و اصولاً‌ یک اسم اسپانیایی است که به معنای وقار و زیبایی است.
آن آرم جاودان در سال 1903 طراحی گردید اما در سالهای 1909 ( دو بار ) ،‌ 1916 و 1921 تکامل یافت تا اینکه در سال 1926 به یک ستاره طلایی با دایره ای که دور آن را محصور کرده بود مبدل گردید و تا به امروز به همین شکل و شمایل ماند.

 

Lamborghini :
Ferrucio Lamborghini در سال 1916 در شمال شهر Bolonga واقع در ایتالیا متولد شد.او تحصیلات خود را در زمینه اتومبیل‌های صنعتی کشاورزی به پایان رساند و سپس وارد ارتش شد و در قسمت نیروی هوایی مشغول به کار گشت. او عاشق اتومبیلهای سریع بود و رویای سرعت در سر می‌پروراند.وی در سال 1947 به تقویت یک اتومبیل Fiat پرداخت و در سال 1948 با این اتومبیل در یک مسابقه Mille Miglia شرکت کرد.
در سال 1949 لامبورگینی کمپانی خود را تاسیس کرد.این کمپانی کار خود را با تولید سیستمهای هوائی گرمازا و سرمازا آغاز نمود

 

تاریخچه ایران خودرو و پیکان
ایران ناسیونال یا همان ایران خودرو که مادر پیکان در 40 سال اخیر بوده روز 12 مهرماه 1341 با سرمایه‌ای در حدود 10 میلیون تومان و با هدف مونتاژ و تولید انواع خودرو وتوسط آقایان حاج علی اکبر خیامی ، محمود خیامی ،احمد خیامی ، خانم مرضیه خیامی و خانم زهرا سیدی رشتی در خیابان اکباتان تهران تأسیس شد و از 28 اسفندماه 1342 با تولید اتوبوس شروع به کار کرد. اینک با گذشت بیش از40سال از زمان تأسیس آن همچنان در زمینه ی طراحی و تولید خودروهای سواری ، اتوبوس و مینی بوس به عنوان بزرگترین تولید کننده ی خودرو در کشور ، در راستای تأمین نیاز‌های جامعه ، ورود به بازارهای جهانی ، تعمیق ساخت داخل کردن قطعات و در نهایت تحقق اهداف ایران به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   12 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اتومبیل

دانلود مقاله فرهنگ در امنیت ملی

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله فرهنگ در امنیت ملی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

. علل بی سهم ماندن فرهنگ در امنیت ملی
به نظر می رسد ، در کشور ما تاکنون مفهوم امنیت ملی با تحولات جهانی رشد نیافته و همچنان درقالب رویکردهای سنتی مطرح می شود . وقتی سخن از دانش امنیت ملی به میان می آید ، تصور بر این است که باید آن را صرفاً در مراکز و دانشکده های نظامی و امنیتی جستجو کرد . متأسفانه در مراکز تصمیم گیری فرهنگی و حتی مجامع عالی امنیتی ، نگاه فرهنگی به امنیت از جایگاهی شایسته ای در ساختار نظام امنیت ملی کشور برخوردار نیست . صرف نظر از این واقعیت تماس و برخورد غیرفرهنگی با مقوله های فرهنگی ، موضوعی است که همواره کشور ما را در برابر تهدیداتی از این نوع آسیب پذیر ساخته است . این معضل علاوه بر فقدان اعتقاد به وجود تهدید جدی فرهنگی ، در فرضی خوش بینانه ، به خلاء برآورد ملی از تهدیدات و خطرات فرهنگی باز می گردد . بنابراین ، باید پذیرفت که فرایند تصمیم گیری و تصمیم سازی در این زاویه ، می بایست با نگاهی کاملاً تخصصی توأم باشد و قطعاً نمی توان با فرمول ها یا نسخه های نظامی و امنیتی ( به معنای متعارف در ایران ) با تهدیدات فرهنگی مقابله ای مؤثر کرد براین اساس ، ضعف های اساسی ذیل در حوزه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ، قابل توجه می باشد :
1) گامهای نخست در تدوین برنامه استراتژیک
علاوه بر تلاش های گسترده و مهمی که باید به منظور رفع نقایص و کاستی های موجود و جهت مقابله با تهدیدات کنونی یا در حال ظهور علیه کشور در حوزه فرهنگ انجام شود ، می بایست چهار اقدام مقدماتی ، به مثابه گام های نخست برای تهیه برای برنامه استراتژیک در حوزه فرهنگ پیش بینی شود . نباید فراموش کنیم که متأسفانه هنوز استراتژی های قابل قبولی برای مواجهه صحیح و به موقع با چالش های فرهنگی در کشور وجود ندارد و طرح ها و برنامه های فرهنگی دستگاههای مختلف کشور ، اغلب غیرمنسجم ، ناهماهنگ و حتی بعضاً متناقض و ضد امنیت ملی می نماید . درهر حال ، این چهار اقدام اصلی عبارتند از : ارزیابی امکانات و قابلیت های فکری ، فرهنگی بالفعل و بالقوه ، شناسایی منابع و شناخت روش ها و انتخاب ابزارها .
در طی این مطالعه اولاً : نقاط ضعف و قوت به ویژه در بخش آشکار خواهد شد . ثانیاً : کارایی و کارآمدی روش ها و ابزارها نیز مشخص شده و ما را به سوی تهیه طرحی جهت ایجاد قابلیت های متناسب با سطوح تهدید و اقدام رهنمون خواهد ساخت . باید توجه داشت که پیش از قابلیت افزایی و به عبارتی تقویت پی ساختها ، تأثیرات مقطعی و در نگاهی واقعیت انگارانه ، پیامدهایی مخربی در پی خواهد داشت .
2) سهم بودجه امنیتی ملی در حوزه فرهنگ
علاوه بر ضرورت سازماندهی و اولویت بندی بودجه فرهنگی کشور درطرح جامع امنیت ملی ، می بایست دو نگرش سنتی موجود در بودجه نیز مورد بازخوانی قرار گیرند . یک : آیا بودجه فرهنگی در حوزه دفاع ملی ، می بایست لزوماً در فضای نظامی و امنیتی ( به معنای متعارف در ایران ) تعریف و مصرف گردد ؟ برای روشن تر دو نگرش فوق ، لازم است توضیح مختصری ارائه شود . فرض کنید تمام فعالیت های نظامی و انتظامی کشور در مسیر برقراری ثبات ، امنیت و اقتدار ملی است . حال اگر معتقد باشیم که ثبات و امنیت کشور به صورت تدریجی و پنهان از زاویه فرهنگی در معرض تهدید جدی است ، آیا حاضریم ده درصد از بودجه دفاعی کشوررا صرف امور دفاعی یا بازدارنده در عرصه فرهنگی کنیم ؟ حال اگر قرار شد ، این بودجه به این امر اختصاص یابد ، کجا ، توسط چه بخشی و چگونه باید توزیع و مصرف گردد . برای مثال آیا باید نیروهای نظامی مبادرت به ایجاد بخش های فرهنگی کنند ؟ و یا دفاع و بازدارندگی در این عرصه ، می بایست در یک محیط غیرفرهنگی طراحی و اجرا شود ؟ به نظر می رسد ، یکی از فوائد تهیه طرح جامع امنیت ملی ، مشخص شدن سهم واقعی هر بخش در این طرح و نیز اصلاح نگرش های سنتی به مقوله امنیت است که نهایتاً می تواند ما را به یک تصمیم گیری صحیح رهنون سازد .
3) ضرورت تحول در دکترین استراتژی امنیتی
در موقعیت تهاجم فرهنگی ، دفاع تنها گزینه برای مقابله قلمداد می شود ولی در درازمدت ، دفاع به تنهایی قادر به مقابله مؤثر با گسترش عمیق تهدیدات نیست . صرف نظر از اینکه انفعال نوعی قرار گرفتن در موضع ضعف می باشد و مدافعین را از جهت روحیه نیز تدریجاً دچار ضعف خواهد کرد . لذا بهترین مواجهه با تهدیدات فرهنگی ، دفاع در کنار اتخاذ موضعی فعال است که ما از آن به اقدامات بازدارنده با هدف ایجاد مصونیت نام می بریم . برای طراحی و شکل گیری سلسله اقدامات بازدارنده ، تقویت ورودی و پردازش اطلاعات با انگیزه گمانه زنی درباره آینده کاملاً ضروری است . مجدداً باید یادآور شد که گمانه زنی در باره آینده یک پروژه پژوهشی است که باید در حوزه تخصصی مرتبط و از سوی متخصصان همان رشته صورت گیرد . ذیلاً به دو نمونه از اقدامات بازدارنده مؤثر اشاره خواهد شد که می تواند از جایگاهی ویژه در ساختار نظام امنیت ملی کشور برخوردار گردد .
تولید علم و نظریه پردازی
موضوع ضرورت ایجاد « جنبش » تولید علم و نظریه پردازی که نخستین بار نزدیک به دو سال و اندی پیش از سوی رهبر معظم انقلاب ، مطرح و پیگیری شد ، می تواند یک استراتژی بازدارنده و پیشرو در حوزه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران باشد . امروزه عمده رقابت های قدرت های جهانی از طریق تولید و عرضه علم و فناوری صورت می گیرد و برخورداری از علم و فناوری یکی از امتیازات اساسی در این رقابت ها محسوب می شود . اما باید توجه داشت که موضوع تولید علم ، فناوری و نظریه پردازی ، صرفاً در حوزه علوم طبیعی ، فنی و علوم مشابه محدود نمی شود ، بلکه به صورت هم عرض و بلکه با مراتبی حائز اولویت ، در حوزه علوم انسانی نیز متبلور می گردد . در این میان ، در کشور ما به اقتضای اهداف انقلاب اسلامی و نوع تهدیدات گذشته و پیش رو ، طراحی و تئوری پردازی در علوم انسانی و دین پژوهی از اهمیت خاصی برخوردار است . تولید علم و نظریه پردازی در کشور ما در حالی به عنوان یک ضرورت مطرح می شود که :
1) قابلیت و پتانسیل آن در ایران به ویژه در زمینه نیروی انسانی مستعد و با انگیزه ، در حدقابل توجه ای وجود دارد .
2) تولید علم و نظریه پردازی به سرعت کشور را در حوزه علوم تجربی و اندیشه سازی از موضع انفعال خارج و در موضع فعال قرار خواهد داد .
3) بسیاری از تهدیدات جهانی علیه ایران خنثی و یا کمرنگ خواهد شد .
4) به تدریج بسیاری از محدودیت های ناشی از تحریم های اقتصادی علیه کشور مرتفع خواهد شد .
5) در مواجهه با پروژه جهانی شدن ، ضمن حفظ استقلال ، قدرت رقابت و بازیگری بیشتری خواهد داشت .
6) انقلاب اسلامی ایران از جهت فکری ، قدرت رهبری مطلق جهان اسلام را به صورت دو چندان به دست خواهد آورد .
7) بسیاری از منازعات سیاسی بی ثمر داخلی در مسیر جنبش تولید علم به سمت سازندگی ، رفع معضلات اساسی و به عبارت دقیق تر همان وفاق ملی ، تغییر خواهد کرد .
با وجود اهمیت موارد هفتگانه فوق ، تولید علم و نظریه پردازی هنوز در ساختار تعریف امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران جایگاهی ندارد و سهم مراکز پژوهشی در اولویت های امنیتی و بودجه امنیت ملی نزدیک به صفر است .
4) صدور انقلاب
صدور انقلاب ، یکی از استراتژی های موفق دهه نخست انقلاب ، چندی است به علل ضعف نگرش و مدیریت ، در چهارراه تردید قرار گرفته و با ملاحظات یک سویه سیاسی ، به امری حاشیه ای بدل گردیده است . برخی صاحب نظران دلیل این افت یا توقف را کاهش زایندگی فکری در حوزه علوم انسانی کشور تفسیر کرده اند . اما باید گفت که این یک برداشت ناقص و ناشی از نوعی فقدان برآورد از تحولات فکری ایران طی ربع قرن اخیر است که هرچند ناکافی اما قابل توجه می باشد . چه بسا تلقی اشتباه از صدور انقلاب در داخل به خاطر روش شناسی غیر دقیق ، ناکامی در برخی برنامه ها یا عدم ترسیم ابعاد و دامنه تأثیرگذاری انقلاب در بیرون مرزها ، پیوند این مقوله با چارچوب های سیاسی و یا اقدامات رعب انگیز غرب برای جلوگیری از گسترش تفکر انقلاب اسلامی در جهان ، موجب عدم گسترش هدفمند این طرح شده باشد . ولی در هر صورت ، صدور انقلاب همچنان می تواند به عنوان یک استراتژی بازدارنده درمواجهه با تهدیدات بین المللی علیه منافع و امنیت ملی کشور در نظر گرفته شود . باید توجه داشت ، بدون وجود این اعتقاد در کارگزاران فرهنگی که انقلاب اسلامی به عنوان یک قدرت برتر فکری ، فرهنگی قادر به ایفای نقش اساسی در شکل گیری وضعیت آینده جهان خواهد بود ، استراتژی صدور انقلاب ، با ثمربخشی کامل همراه نخواهد بود . در پایان باید گفت که صدور انقلاب در حوزه امنیت ملی ، می تواند فوائد ششگانه ذیل را برای کشور به همراه داشته باشد : یک : خروج کشور از انزوای تحمیلی . دو : افزایش رو به گسترش قدرت بازدارندگی امنیتی . سه : برخورداری ای سهم متناسب در جهان برای جهت دهی به سیاست های بین المللی در مسیر منافع ملی . چهار : رهبری و هدایت جهان اسلام در مسیر اهداف انقلاب اسلامی . پنج : مبارزه مؤثر نسبت به گسترش مرزهای جهانی شدن در ایران و جهان اسلام . شش : کاهش تهدیدات علیه امنیت جهان اسلام .

 

 

 


************
جستاری پیرامون امنیت و مفهوم آن در اسلام
« امنیت » از نگاه اسلامی یکی از اصول زندگی و حالتی اجتناب ناپذیر و عنصری ضروری است . به عبارت دیگر « امنیت » هم یکی از تعابیر محوری در دین اسلام ناب محمدی (ص) است . وقتی قرار است جستاری در معنا و اهمیت مفهوم مسأله انجام دهیم بهترین راه برای پژوهنده رجوع به قرآن کریم است ، در این رجوع هرچه بیشتر بجوییم خواهیم دید ، که بیشتر به اهمیت امنیت اسلامی پی می بریم . لذا در زیر به گونه ای خلاصه و چکیده وار و فهرست گونه به کاربست این واژه می پردازیم . اما ابتدا نگاه به معنای لغوی واژه امنیت می اندازیم . امنیت از کلمه امن است و امن دو معنا دارد ، یکی آن کسی که خود را به مقام امن رساند و دوم آنها که دارای امنیت شده اند . به علاوه از مشتقات دیگر این کلمه یکی ایمان است که برای انسان امنیت می آورد و دیگری مؤمن است که در حقیقت همان کسی که خود را به « امنیت » رسانده .
امانت : خدا به شما فرمان می دهد که « امانت » را به صاحبش بازگردانید .
« جایگاه امن » این جایگاه امن را کعبه قرار داده و آن را حرم خوانده است . به نحوی که همین جایگاه امن وسیله بهره وری و کسب ثواب نیز می باشد . و خداوند همچنین مثال می آورد «شهری را که از امنیت برخوردار است » .
« بهشت » خداوند به مسلمانان در بهشت نوید امنیت می دهد .
« بزرگترین پاداش » کدام یک از ما به ایمنی سزاوارتریم . مقصود میان مسلمان و کافر است و می گوید « در دو عالم ایمنی آنهاراست، و به مسلمانان وعده می دهد که پس از هراس به امنیت برسند » .
امدادی الهی : امنیت امدادی الهی است و خداوند می فرماید « پس از یک اندوه بر شما امنیت نازل کرده .
علاوه بر آیات بیشمار قرآنی درباره امنیت می توان در بیشتر کتب اسلامی هم مطالبی یافت به عنوان مثال نگاهی به نهج البلاغه می اندازیم ، که بی شک پس از قرآن دارای عظمتی بی رقیب در میان آثار جهانیان است ، حضرت امیر(ع) اسلام را ماهیتاً امنیت آور می خواند و می فرماید : خداوند اسلام را وسیله امنیت برای کسی قرار داده که به آن بگرود . امیرالمؤمنین (ع) همچنین صلح را مطلوب می داند چون موجب امنیت است . روی دیگر این سخن آنست که اگر امنیت در سایه جنگ به دست آید ،آ نگاه جنگ هم مطلوب خواهد شد . به علاوه حضرت می فرمایند حکومت را بدان جهت پذیرفتم تا ستمدیدگان از دیگر بندگان احساس امنیت نمایند .
تعابیر گوناگون از امنیت را آوردیم ، معلوم شد که امنیت ناشی از ایمان آوردن است و مؤمنان شایسته امنیتند . همین جمع کردن مؤمنان زیر سقف شایسته بودن برای امنیت در حقیقت امنیت را تبدیل به « امنیت ملی مؤمنان » می کند .
امنیت ملی در اسلام
در پایان فصل پیش گفتیم که خداوند مؤمنان را شایسته امنیت کرده است و مؤمنان پس از هراس به امنیت خواهند رسید . این وعده مسلمانان را یک کاسه می کند و امنیت آنها را جمع می کند ، به نظر می رسد این فصل خطاب امنیت ملی برای مسلمانان است .

 


یکم : مبانی امنیت ملی اسلامی ، محدوده و مفاهیم
الف ) محدوده شمول امنیت :
دیدیم که امنیت در اسلام یک اصل محوری می باشد ، اما امنیت ملی مفهومی نوین است .
« امنیت ملی » اگر چه از نظر تئوری متعلق به چند دهه گذشته می باشد ، لیکن از بدو پیدایش دولت در جهان عملاً کاربرد داشته است ولو آن که آن را در تعریفی بسیار کلاسیک بگنجانیم و امنیت ملی را به دفاع از مرزهای کشور ، حفظ دولت و جمعیت کشور محدود کنیم ، هیچ دولتی در تاریخ نیست که نسبت به حفظ موجودیت خود ، مرزها و مردمش بی تفاوت باشد ، مگر آن که قدرت یا دانایی حفظ آنها را نداشته باشد .
اما « امنیت ملی » در اسلام هم عملاً و هم به طور نظری و تئوری دارای پیشینه و پشتوانه است . محدود این امنیت شامل همه مسلمانان جهان و همه غیرمسلمانان تحت حکومت اسلامی می شود نمونه معروف آن کندن خلخال از پای زن یهودی است که امیرالمؤمنین را غمگین می کند . حکومتی در حفظ امنیت داخلی این گونه از غیرمسلمان دفاع می کند بی گمان دست کم همین حقوق را برای او دربرابر دشمن متجاوز خارجی ـ اگر نگوییم بیشتر ـ درنظر می گیرد .
حفظ مرزهای سرزمین های اسلامی وظیفه ای بسیار مهم است و حکومت به هیچ عنوان اجازه شانه خالی کردن از آن را ندارد .
ب ) مفاهیم نظری و ادله امنیتی ملی : جنبه های امنیت ملی
1) دفاع از مسلمانان
خدا می فرماید چرا درراه خدا و مردان وزنان وکودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شده اند پیکار نمی کنید . به علاوه دفاع از مومنانی که به واسطه ایمانشان از خانه هایشان رانده شده اند هم وظیفه مسلمانان است . در هیچ کدام از این دو آیه مبارکه قید محل یا مکان آورده نشده است بلکه مسلمانان وظیفه دارند در دفاع از امنیت مسلمانان در هر نقطه بکوشند ، مهم دفع ستم ا ست . خواهیم دید که « ستم » به همراه تجاوز و فتنه ، یکی از عوامل مخل امنیت است .
2) حفظ مرزهای اسلامی
گفتیم که امنیت وعده ای الهی است و گفتیم که هرکجا مسلمانی باشد آنجا باید تأمین امنیت شود ، چون وعده الهی باید برقرار گردد و این وظیفه همه مسلمانان است . اما جدای از این موضوع حفظ مرزهای کشور اسلامی هم از یک جنبه دیگر مترادف یا امنیت ملی است .
خداوند می فرماید : ای ایمان آوردندگان پایداری کنید . دربرابر دشمنان و از مرزهای خود مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید ، شاید رستگار شوید . به عبارت دیگر حفظ کشوراسلامی و مرزهای آن جنبه دوم امنیت ملی است . یعنی جنبه اول حفظ جمعیت اسلامی دربرابر ستم و تجاوز بود و جنبه دوم حفظ سرزمین اسلامی است . در همین راستا به مسلمانان یادآور شده است که آمادگی خود را دربرابر دشمن پاس دارند و در « دسته های متعدد یا واحد » به سوی دشمن حرکت کنند .
3) قاعده نفی سبیل
نفی سبیل اعم از دواصل پیشین هم می تواند باشد . اما چون آن اصول را جدا بررسی کردیم اینجا به نفی سبیل از جنبه های دیگر می نگریم . نفی سبیل آن که هر راهی که به سروری کافر بر مسلمان بینجامد بایستی بسته گردد . این قاعده امروزه گستره بیشتری یافته است . این قاعده تهاجم فرهنگی و رخنه فکری عرب را هم دربرمی گیرد .
دوم : عوامل امنیت ساز و ساز وکارهای لازم :
1) نخستین عمل و مهم ترین عمل برای رسیدن به « امنیت ملی » گسترش ایمان در میان مردم است . مردمی که ایمان راستین ( نه ریاکارانه ) دارند ، دارای امنیتند . کشورهایی که مردمشان چنین مردمی هستند دارای امنیت ملی نیرومند خواهند بود
مردم با ایمان ، از جنگ در راه خدا ، مردم خدا و سرزمین خدا دریغی ندارند . کشوری با چنین مردمی ، هوس تجاوز را در دل دشمنان می کشد . چنین مردمی به سادگی گرفتار هجمه های گوناگون فکری و فرهنگی نمی شوند . گام های توسعه اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی را به تندی برمی دارد و از همه مهم تر آنکه خدای متعال به آنها وعده امنیت داده و وعده خداوندی هرگز خطا نمی کند .
2) سازوکار دوم « عدم تجاوز» است ، خدا در همه جا وقتی دستور جهاد می دهد که
« تجاوزی » صورت گرفته است . به عبارتی مسلمان تجاوز کار نیست و وقتی امینت خود را در خطر دید « جهاد » می کند . مثلاً خداوند می فرماید : « در راه خدا یا کسانی که با شما می جنگند ، نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید . البته خداوند جنگ را نفی می کند و می فرماید روز اول از شما پیمان گرفتیم « که خون هم را نریزید و یکدیگر را از سرزمین خود بیرون نکنید » . بنابراین اگر تجاوز رخ ندهد امنیت برقرار خواهد ماند .
3) معاهده : خداوند برای حفظ امنیت ساز و کار دیگری هم ارائه داده است و آن بستن معاهده با اهل کتاب است و حتی با کافران .
ارزش این پیمان ها به حدی است که آنها می توانند با هم پیمانان ما پیمان بسته و از همان مزایا برخوردار شوند . این همان قانونی است که در قرن های نوین به کلمه الوداد معروف شد .
سوم : عوامل برهم زننده امنیت :
دیدار و فهم این عوامل چندان مشکل نیست
1) کفر
2) تجاوز
3) ستم
4) فتنه
وقتی که خداوند به مومن وعده امنیت می دهد ، به سادگی مفهوم است که کافر از امنیت برخوردار نیست و کافرستان امنیت ملی نخواهد داشت . خداوند به صراحت می فرماید بگو « آیا کدام یک از ما ( مومن و کافر ) به ایمنی سزاوارتریم . به عبارتی یعنی این که « کافر » سزاوار امنیت نیست .
تجاوز را هم دیدیم که عامل اصلی بی امنیتی ها است و دیدیم این تجاوز همواره از سوی کافران علیه مسلمانان صورت می گیرد . جالب آن که پس از این هراس مسلمانان به امنیت می رسند و کافران به بی امنیتی چرا که وعده الهی چنین است .
توضیح دادیم که ستم از جمله عوامل برهم زننده امنیت است .
فتنه : فتنه از نظر قرآن کریم از قتل هم بدتر است و دفع آن لازم و ضروری می باشد . حتی فتنه بدتر از جنگ و فسادش بیشتر است . لازم است فتنه برچیده شود تا پرستش خدا ممکن گردد . وقتی پرستش خدا ممکن شد و مؤمنان امنیت یافتند ، امنیت ملی برقرار می گردد .
*************

 

گفتمان امنیت در انقلاب اسلامی
با انقلاب اسلامی در تقابل و تضاد با « زنجیره به هم پیوسته » پهلوزیستی ، زنجیره ای مرکب از « دگر تعریف شدگان » تشکیل شد ، که با وجود تمایز هویتی در سلسله مراتب دگرشدگی با یکدیگر پیوند خورده بودند و در مواجهه با فرا روایت پهلویسم سامان پذیرفتند . سطح بنیادین « دگر تعریف شدگان » در ارتباط با توده های مردمی را « اسلام گرایان » تشکیل می دادند که تاروپود برنامه و طرح رهایی خود را از سلطه رژیم حاکم و نیز هژمونی غرب به عنوان حامی اصلی این رژیم « بازگشت به اسلام » بازمی جست و با ارائه تعریفی هویت ساز و مشروعیت پذیر ، فراگفتمانی رقیب را پرورش داد . در بستر گفتمان انقلابی ، اسلام ، دینی تعریف شده بود که سیاستش در عبادتش و عبادتش در سیاستش مدغم است و احکام اخلاقی اش هم سیاسی است و در این راستا ، قدرت را نیز در سازواره با معرفت دینی و عرفانی تعریف پذیر نمود . در بستر انقلاب و فرآیند جوشش انقلابی مردم ، مذهب به مثابه فناوری تولید و اعمال قدرت ، هم به عنوان « راه » و « هدف » و هم در نقش شناسنده و در مرکزیت آن « گفتمان انقلابی » حضرت امام (ره) متجلی شد و نوعی « عرفان سیاسی » را به نمایش نهاد . در عرصه کنش انقلابی ، از هر هویت و نوشته نوشتاری و گفتاری و رفتاری و روانشناختی انقلابیون ، شکلی از قدرت جوشید و در نهایت توانست در پهن دشت رودررویی با گفتمان امنیتی رژیم حاکم ، تفوق یابد . قدرت از پاین جوشید و فراگفتمان هژمونیک گرای ، انحصارطلب پهلوی را با هر حرکت خویش در چنبره سخت افزاری خود محدود ساخت و در نهایت از درون متلاشی ساخت .
رژیم پهلوی ، خود در سلسله مراتب قدرت هژمونیک سرمایه داری جهانی و امپریالیسم حاصل از آن « پیشانی » و « سطح تلاقی » ارتباط این قدرت با ملت ایران بود . تعریف عرضه شده از انقلاب درچارچوب برداشت ایدئولوژیک از دین ساماندهی قدرت را در برابر خویش در چهره « دگرامپریالیستی » ملاحظه کرد .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  61  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فرهنگ در امنیت ملی

دانلودمقاله سلاح های شیمیایی در دوران باستان

اختصاصی از فی دوو دانلودمقاله سلاح های شیمیایی در دوران باستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


-1سلاح های شیمیایی در دوران باستان
:
گرچه تاریخ دقیق نخستین کاربرد مواد سمی در ادوار گذشته نامعلوم است، با این حال می توان به کارگیری آتش از جانب انسان را به عنوان نخستین حربه شیمیایی نام برد.
کاربرد مواد شیمیایی سمی حدود 600 سال قبل از میلاد مسیح در کتاب های پوزانیاس (Pausanias) مولف یونانی در شهر دلفی گزارش شده است.
در آن زمان مهاجمان یونانی برای از پای در آوردن مدافعان دلفی آب رودخانه را به ریشه گیاه خرق سفید (Veratrum از جنس Hellebore) که حاوی مواد سمی بود آغشته کردند و بدین گونه به سادگی شهر محاصره شده را تصرف کردند.
همچنین پروکیپوس، مورخ روم شرقی، در مورد جنگ های ساسانیان و رومیان می نویسد که؛ سپاه ساسانی برای تسخیر دژهای رومی ها زیر دیوار آن نقب می زدند.
گاهی این نقب ها با نقب دشمن که برای مقابله حفر شده بود برخورد می کرد، در چنین شرایطی دو طرف می کوشیدند با سوزاندن گوگرد، سربازان حریف را بیرون رانند.
همچنین در تاریخ حمل و نقل دریایی از آتش مشهور یونانی (The Greek Fire) فراوان صحبت شده است.
مخلوط آتش زا معمولاً شامل قیر، گوگرد و مواد چسبنده همراه با روغن خام و آهک زنده بوده است. آتش یونانی در تماس با آب، خود به خود مشتعل می شد.
در 1453 میلادی که ترک های عثمانی به قسطنطنیه یا استانبول امروزی، آخرین سنگر روم شرقی (بیزانس) حمله بردند، به کندن نقب پرداختند؛ مدافعان شهر برای مقابله با آنها، در نقب ها با پخش دود حاصل از سوزاندن گوگرد که همان SO2 می باشد، ترک‌ها را دچار خفگی نمودند.
در 1862 و در جریان جنگ داخلی آمریکا پیشنهاد به کارگیری گاز کلر در عملیات نظامی مطرح شد. گرچه، کلر مورد استفاده واقع نشد ولی بدون شک فکر کاربرد گسترده و تولید صنعتی عوامل شیمیایی متعلق به آمریکایی هاست. بعدها یک دوره تلاش جدی در مورد توسعه عوامل شیمیایی و وسایل حمل آنها به صورت نارنجک، گلوله توپ و غیره آغاز گردید.
در اواخر قرن نوزدهم انگلیسی ها در جنگ بوثر از گلوله های توپ محتوی اسید پیکریک استفاده کردند. بدین گونه به کارگیری متفرقه از عوامل شیمیایی بتدریج زمینه را برای کاربرد گسترده آن در فاجعه 1915 فراهم آورد.
1ـ2 سلاح های شیمیایی در جنگ جهانی اول:
با آغاز قرن بیستم و توسعه بیش از پیش دانش شیمی، زنگ خطر به کارگیری احتمالی و گسترده مواد شیمیایی در جنگ ها برای دولتمردان اروپایی به صدا درآمد و آنها را واداشت طی قراردادی به کارگیری این مواد را منفع کنند. این
قرارداد در سال 1907 بسته شد و به تصویب بیشتر کشورهای اروپایی رسید. با این حال برخلاف قرارداد منع کاربرد سلاح شیمیایی، این جنگ افزار مخوف در مقیاس گسترده ای طی جنگ جهانی اول به کار گرفته شد و چنانچه در تاریخ ثبت شده، جنگ شیمیایی نخستین بار، زمانی که آلمانی ها در اکتبر 1914 در نوشاپل گلوله های حاوی گاز اشک آور به سوی فرانسوی ها پرتاب کردند، آغاز شد ولی به سبب پراکندگی سربازان و محدود بودن شمار گلوله ها این تاکتیک چندان کارساز نبود و حتی فرانسوی ها متوجه کاربرد آن نشدند. با این حال آلمانی ها دست از تلاش برنداشته و گاز کلر را نیز نخستین بار در 22 آوریل 1915 در یپرس (Ypres) بلژیک علیه سربازان مستعمراتی فرانسه و پیاده نظام کانادایی که هیچ ماسکی برای حفاظت نداشتند به کار بردند. علاوه بر این آلمانی ها به سرعت به فسژن و خردل روی آورده و آنها را در جبهه آزمودند. [1] به طوری که عامل تاول زای خردل گوگردی به وسیله آلمانی ها در 1917 و در نزدیکی دهکده یپرس بر ضد سربازان فرانسوی به کار گرفته شد و به همین دلیل فرانسویان نام ایپریت (Yperite) را نیز به عامل خردل دادند. همچنین خردل با نام دیگری به نام صلیب زرد (Yellow Cross) نیز شناخته شده بود چرا که برای مشخص کردن مخازن حاوی آن علامت صلیب زرد به کار می رفته است.
به طور کلی در جنگ جهانی اول حدود 125000 تن عوامل سمی مشتمل بر 45 نوع عامل شیمیایی مختلف به کار رفت که در بین آنها 18 عامل کشنده و 27 عامل تحریک کننده بود. از میان عوامل ذکر شده به طور عمده فسژن و خردل حدود یک میلیون و 300 هزار سرباز را از صحنه نبرد خارج کرد که تعداد بیشماری از آنها برای همیشه نابینا شدند و تقریباً 100 هزار نفر جان باختند.
1ـ3 سرنوشت سلاح های شیمیایی پس از جنگ جهانی اول
روند سریع ساخت جنگ افزارهای شیمیایی جدید و کاربرد وسیع آن طی جنگ جهانی اول و مهمتر از همه برانگیخته شدن احساسات عمومی باعث شد بیش از پنجاه کشور معاهده ای مبنی بر عدم کاربرد جنگ افزارهای شیمیایی را در ژنو امضا کنند که به پروتکل 1925 ژنو (Geneva Protocol) معروف شد. اما تصمیمی درباره منع ساخت این سلاح ها گرفته نشد. علاوه بر این با توجه به ویژگی های مواد شیمیایی جنگی (پوشش وسیع، خواص مصدوم کنندگی شدید، افت روحیه شدید دشمن و نیاز به نیروی متخصص و کارآمد جهت درمان و رفع آلودگی) نظر کارشناسان نظامی پس از جنگ جهانی اول، به شدت به طرف این جنگ افزارها معطوف و موجب توسعه این سلاح ها در کشورهای غربی شد و بدین شکل روش های تولید بسیاری از ترکیبات شیمیایی به دست آمد. بعضی ها گمان می کردند که در پناه این معاهده جهانی در جنگ ها و درگیری ها از این سلاح استفاده ای به عمل نخواهد آمد ولی تاریخ شاهد وقایع ناخوشایند دیگری بود.
در 1936، 650 تن عامل شیمیایی توسط ایتالیا در جنگ علیه اتیوپی به کار رفت که جان 15 هزار نفر را گرفت.
در جنگ های یمن، (67 ـ 1963) مصری ها از سلاح شیمیایی استفاده کردند.
در 1938 ژاپنی ها بمب های حاوی عوامل شیمیایی، بر روی سربازان چینی فرو ریختند.
در جنگ های داخلی اسپانیا که از 1936 آغاز شد و سه سال به طول انجامید به فرمان استالین و در حمایت از جمهوری خواهان که علیه ملی گرایان به رهبری فرانکو می جنگیدند، در دو منطقه اسپانیا گازهای سمی و همچنین عامل خردل به کار برده شد که طی آن شمار زیادی از افراد غیرنظامی به هلاکت رسیدند.
1ـ4 سلاح های شیمیایی در جنگ جهانی دوم
در جریان جنگ جهانی دوم مراکز پژوهشی ـ نظامی در آلمان، انگلستان، آمریکا و ژاپن به کوشش های خود جهت تهیه عوامل شیمیایی با سمیت زیاد ادامه دادند. در آلمان سنتز عوامل بسیار سمی اعصاب تابون و ساربن آغاز و با تهیه سومان در سال 1944 دنبال شد که سمی ترین عامل شیمیایی در جنگ جهانی دوم بود. آلمانی ها همراه با تلاش های پژوهشی جدی، کارخانه بزرگی برای تولید جنگ افزارهای شیمیایی و مهمات آن تاسیس کردند که تولید سالیانه آن در 1943 حدود 180 هزار تن (این مقدار 5/1 برابر عوامل شیمیایی به کار رفته به وسیله دول متخاصم طی جنگ جهانی اول) بوده است. طبق گزارش ورماخت (wehrmaht) در اواخر جنگ، ذخیره عوامل شیمیایی آلمان 70 هزار تن شامل 32 هزار تن ایپریت یا خردل و 13 هزار تن گازهای اعصاب بوده است.
اسپی یر (Speer) وزیر صنایع هیتلر در دادگاه بین المللی نورنبرگ اعلام کرد که هیتلر خود طی جنگ جهانی اول مصدوم شیمیایی بوده و بدین جهت به جنگ افزارهای شیمیایی جدید اهمیت زیادی قائل بود. نیروهای هیتلری همواره ذخایر جنگ افزارهای شیمیایی خود را افزایش می دادند. آلمانی ها در جریان جنگ دوم مرتکب بیرحمانه ترین جنایات علیه بشریت شدند. اتاق های گاز در اردوگاه های بوخن والد (Buchenwald)، آشویتس (Auschwitz)، زاخرزن هاوزن (Sachsenhausen)، نوین گام (Neuengamme)، لوبلین (Lublin)، گروسه روزن (Grosse -Rosen)، راونز بروخ (Ravensbruck) و تربلینکا (Treblinka) کار می کردند.
در 14 ژوئیه 1942 هیملر (Himmler) اجازه داده بود که در برخی اردوگاهها از زندانیان برای آزمایش عوامل شیمیایی استفاده کنند. در کل، تا پایان جنگ تنها 5/4 میلیوم زندانی بر اثر به کارگیری انواع عوامل سمی به وسیله شرکت دگش وابسته به مجتمع صنعتی فاربین در اردوگاه آشویتس مسموم شده بودند.
انگلیسی ها سنتز تابون و سارین را تکرار کردند و علاوه بر آن مکانیسم اثر عوامل شیمیایی ترکیبات آلی فسفردار را کشف نموده و بر این اساس شیوه های جدیدی را برای سنتز عوامل شیمیایی پیشنهاد کردند. گرچه کوشش های انگلیسی ها سری نگه داشته شد با این حال گزارش های پژوهشی منظم و کاملی از طریق وزارت دفاع انگلستان به آمریکایی هایی که در همین زمینه کار می کردند فرستاده می شد. ژاپنی ها نیز در سال های جنگ هزاران ماده شیمیایی سمی سنتز کردند، با این حال ماده ای سمی تر از عوامل شیمیایی جنگ جهانی اول به دست نیاوردند.
در کل طی جنگ جهانی دوم با این که طرف های درگیر (بویژه انگلستان، آمریکا، شوروی، ژاپن، آلمان و ایتالیا) همگی دارای ذخایر عوامل شیمیایی بودند، ولی از این جنگ افزارها استفاده چندانی به عمل نیامد؛ بویژه آلمان نازی در حین جنگ دوم جهانی با وجود ذخایر عظیم جنگ افزارهای شیمیایی هرگز از این تسلیحات استفاده نکرد چرا که توازن قوا و وحشت آلمانی ها از مقابله به مثل نیروهای متفقین عامل بازدارنده این اقدام وحشتناک احتمالی بود. به طوری که نخست وزیر وقت انگلستان “وینستون چرچیل” در سال 1942 یعنی هنگامی که انگلیسی ها از لحاظ توانایی در زمینه سلاح های شیمیایی قدرت لازم را داشتند، چنین بیان داشت که :
دولت روسیه مدعی است که آلمانی ها در صورت ناامیدی از حملات خود، ممکن است از گاز سمی بر ضد مردم و ارتش روسیه استفاده کنند. ما خود قاطعانه تصمیم داریم از این سلاح نفرت انگیز استفاده نکنیم، مگر این که ابتدا ارتش آلمان آن را به کار گیرد. به هر حال با شناختی که از دشمن خود داریم، فراهم آوردن تدارکات لازم به مقیاس بسیار وسیع را نادیده نگرفته ایم. بنابراین تصمیم گیری در این خصوص که هراس ناشی از به کارگیری سلاح های شیمیایی نیز به جنگ هوایی افزوده شود، بر عهده هیتلر است.
تنها کاربرد عمده تسلیحات شیمیایی از جانب آلمانی ها در جریان جنگ جهانی دوم، علیه نیروهای شوروی صورت گرفت؛ ماجرا بدین قرار بود که در ماههای مه و ژوئن سال 1942، آلمانی ها علیه واحدهای نظامی و غیرنظامی شهر کرچ (Krauch) که در یکی از معادن پنهان شده و دلیرانه در مقابل دشمن مقاومت می کردند، جنگ افزارها شیمیایی به کار بردند.
1ـ5 سلاح های شیمیایی پس از جنگ جهانی دوم
در جنگ ویتنام در دهه 1960 و سال های نخست دهه 1970 آمریکایی ها با به کارگیری عوامل شیمیایی خطرناک بویژه عامل نارنجی آنچنان خسارات جبران ناپذیری به مراتع، جنگل ها و محیط زیست ویتنام وارد کردند که هنوز پس از گذشت سه دهه و با وجود طرح های بزرگ ترمیم، آثار شوم آن برطرف نگردیده است.
همچنین گزارش های تایید نشده ای از کاربرد عوامل شیمیایی توسط ویتنامی ها در کامبوج (1976)، و لائوس (1979) و به کارگیری نوعی عامل شیمیایی توسط ارتش شوروی و نیروهای دولتی افغانستان، علیه مجاهدان افغانی اعلام شده است.
همچنین مهمترین آزمایش آمریکایی ها در شمال شرقی برزیل در اکتبر 1984 انجام شد که طی آن 7000 نفر کشته شدند. در این آزمایش علاوه بر این که دو طایفه بومی به طول کامل از بین رفتند، گیاهان و جانوران منطقه نیز دچار ضایعات جبران ناپذیری گردیدند.
با این حال گسترده ترین و فجیع ترین کاربرد عوامل شیمیایی ثبت شده پس از جنگ جهانی اول که علیه نوع بشر به کار رفته، در دهه 80 میلادی به وسیله رژیم عراق بوده است.
طی سندی که توسط ایران به کنفرانس خلع سلاح ارایه شد تعداد تک های شیمیایی عراق از ژانویه 1981 تا مارس 1988، 242 مورد تک با حدود 44 هزار قربانی ذکر شده که هنوز هم با گذشت بیش از یک دهه از پایان جنگ، شاهد مرگ دردناک جانبازان شیمیایی سال های جنگ هستیم. دولت عراق در پی شکست هایی که در خوزستان، مناطق مرزی سرپل ذهاب، قصر شیرین و کردستان متحمل شد؛ بارها از عوامل شیمیایی علیه سربازان ایرانی و همچنین مردم غیرنظامی استفاده نمود و از همه دهشت بارتر فاجعه بمباران شیمیایی شهر حلبچه در اول مارس 1988 (25/12/1366) بود. [2] این وخیم ترین مورد به کارگیری سلاح شیمیایی از زمان جنگ جهانی اول تاکنون بود که طی آن 5000 نفر از اهالی حلبچه در اثر عوامل شیمیایی جان باختند و 7000 نفر هم برای همیشه معیوب و فلج شدند و بدین ترتیب روح بشریت جریحه دار شد.

1ـ6 دورنمای آینده
عدم قاطعیت سازمان ملل متحد در برخورد و محکوم نمودن این جنایات که در واقع زیر پا گذاردن پروتکل 1925 ژئو بود؛ بیم کاربرد احتمالی این جنگ افزارها را در سایر بحران های منطقه ای و جهانی افزایش داد و سامانه های فکرافزاری را بر آن داشت تا با تنظیم و تدوین کنوانسیونی جامع، سعی نمایند بشریت را از وحشت این سلاح مخوف برهانند و بدین گونه اعضای کنوانسیون منع گسترش، کاربرد و توسعه سلاح های شیمیایی بر آن شدند نابودسازی کلیه تسلیحات شیمیایی را سرلوحه کاری خود سازند. با این حال تا رسیدن به آرمان های موردنظر راه درازی در پیش است و با توجه به این که کشورمان ایران یکی از بزرگترین قربانیان جنگ افزارهای شیمیایی می باشد و همچنین با عنایت به وضعیت ژئوپولتیکی ویژه کشورمان و احتمال درگیری های منطقه ای، به کارگیری این جنگ افزارها، موضوعی دور از ذهن نمی باشد.
افزون بر تمام موارد یاد شده، بحث تروریسم شیمیایی (Chemoterrorism) نه تنها برای سایر کشورها، بلکه در مورد کشور ما نیز مطرح است؛ بنابراین برماست که هر چه بیشتر دانش خود را در این زمینه و سایر زمینه های جنگ های نوین بالا برده و با مطالعه و پژوهش، توان پدافندی نیروهای نظامی و نیز مردم عادی را در برابر این گونه سلاح های مخوف افزایش دهیم تا در صورت بروز خطرات احتمالی از ایجاد فاجعه جلوگیری نماییم.

 

 

 

 

 

بررسی شیوع عوارض دیررس پوستی در 800 تن از جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی (بعد از 14 تا 20سال)
مقدمه:
سولفور موستارد یا گاز خردل به عنوان جنگ افزار شیمیایی ناتوان کننده در جنگ جهانی اول و جنگ عراق علیه ایران به طور وسیعی مورد استفاده قرار گرفته که اثرات توکسوژنی آن عوارض حاد و مزمنی را در ریه چشم و به خصوص ارگان وسیع پوست ایجاد نموده است به دلیل مطالعات اندک و محدود در بررسی عوارض دیررس پوستی و از سوی دیگر به دلیل ماهیت موتاژنی و کارسینوژنی خردل که متناسب با گذشت زمان می باشد، اقدام به انجام این مطالعه نموده ایم.
هدف:
بررسی شیوع عوارض دیررس پوست در جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی که 14 تا 20 سال از زمان مجروحیت آنان گذشته است.
روش اجرا:
در این مطالعه مقطعی cross-sectional توصیفی 800 تن از جانبازان شیمیایی که در سال 1362 تا 367 در جنگ عراق علیه ایران مصدوم شده اند به صورت خوشهای از استان های مختلف کشور طی مدّت 2 سال انتخاب، سپس با مطالعه در سوابق مجروحیت مورد معاینه بالینی و در صورت نیاز اقدام تشخیصی قرار گرفتند.
اطلاعات به دست آمده علاوه بر نوع و محل ضایعه (جدول 1) شامل سن، شغل، زمان، مکان مجروحیت و سکونت نیز بوده است.

 

یافته ها :
بر اساس نوع و محل ضایعه آنها را به 3 دسته تقسیم نمودم .

 

دسته اوّل :
ضایعات جلدی غیر اختصاصی که در مقایسه با جمعیت عمومی از شیوع بالایی برخوردار می باشند
(گزروزیس- درماتیت سبوره- آنژیوم گیلاسی- اختلالات پیگمانتاسیون کهیر تیناور سیکالرو....
دسته دوّم :
ضایعات اختصاصی به نام اسکار خردل که برای اولین بار بر اساس شکل محل ضایعه، تاریخچة مدارک درمانی و عکسهای سریال تعیین و تعریف گردید.
دسته سوّم :
نئوپلاسم های خوش خیم و بد خیم که اخیراً بطور ثانویه اکثراً در محل اسکار خردل بروز نموده اند.
از سوی دیگر در مقایسه با دو مطالعه مشابه انجام شده (1374 در 500 مصدوم کرمان ) و(1378 در 100 مصدوم اهواز )تعدادی ضایعات کاهش ، تعدادی افزایش ،تعدادی ثابت و تعدادی ضایعات اخیراً بروز نموده اند.

نتیجه :
سولفور موستارد در مواجهه حاد و شدید یا مزمن و طولانی می تواند با اختلالات رنگدانه ای،کراتینیزاسیون، عروقی و تغییرات اسکلرودرموئید منجر به بروز درماتیتهای مختلف ودر نهایت نئوپلاسم های خوش خیم وبد خیم جلدی گردد.

 

کلید واژه ها : سولفور خردل – مجروحان شیمیایی – ضایعات دیررسی پوستی جنگ ایران و عراق.
مقدمه :
سولفور موستارد وبا خردل گوگردی یا دی کلر دی اتیل سولفید S(ch2-ch2-c1)2 بعنوان جنگ افزار شیمیایی تاول زا، ناتوان کننده و کشنده اولین بار توسط Despretz در سال 1822 ساخته شد و در12 جولای سال 1317 بعنوان سلاح شیمیایی در منطقه «ایپر» توسط آلمانها به کار گرفته شد.
پس از پایان جنگ جهانی دوّم در دهه 1960 مذاکراتی در زمینة تحریم کامل جنگ افزار شیمیایی در ژنو آغاز، تا آنکه در 1997 منجر به تدوین کنوانسیون تحریم جنگ افزار های شیمیایی و بیولوژیک گردید.
لیکن در جنگ عراق علیه ایران رژیم عراق از سال 1359 تا 1367 اقدام به استفاده مکرر از عوامل شیمیایی علیه سربازان و مردم غیر نظا می نمود.
سولفور موستارد مایعی روغنی برنگ زرد مایل به قهوه ای است که به آهستگی در آبو هوای معتدل تبخیر می شود . این ماده لیپوفیل و نوکلئوفیل با تأثیر بر اپیدرم و درم وضمائم بصورت آلکیلاسیون پروتئین سلولی در بخشهای آنزیمی ، غشای سلولی سیتوپلاسم و به خسوس هسته سلول و Dna موجب اثر توکسوژنی موتاژنی وکارسینوژنی می شود.
این ماده ایزایی وباز دارنده با تأثیر بر مجاری هوایی، چشم و پوست با عواملی چون دما ،نور باد و رطوبت محیط ارتباط دارد. با این حال عوامل وابسته به شخص همانند جنسیت زن ،سن پائین ، نژاد سفید ، استرس ، تعریق زیاد و هیجانی ،پوست چرب ،ph بالای پوست، محل تماس (چینها و اپیدرم نازک) وسعت منطقه تماس ،وجود عفونت و درماتیتهای پوستی نقش تعیین کنندهای در افزایش شدّت ضایعات جدی خردل دارند.
تماس با غلظت های مختلف گاز خردل از مقدار حداقل ایجاد اریتم (Mg/cm2 1 تا 0/1 ) تا بروز تاول وسوختگی(Mg/cm2 4 تا 1) متغیر است بطوریکه بعد از یک دوره تأخیری اریتم وخارش و سوزش شروع و سپس شاهد بروز وزیکول و تاول در سطح مناطق اریتماتو خواهیم بود که پس از بهبود با توجّه به شدّت ومحل تماس شاهد اختلال رنگدانه ای، ،عروقی ، تروفیک و اسکلروتیک از هفته ها تا سالها بعد خواهیم بود. در یک مواجهه حدود 20% خردل در پوست نفوس می کند که 12% در اپیدرم و 8% در درم واکنش می یابد.
ضایعات پوستی ایجاد شده به وسیله گاز خردل به وسیله VOGT وهمکاران (1984) مورد بررسی قرار گرفته است و بیان داشته اند که واکنش پوستی خردل دو فاز دارد فاز اولیّه یا فوری با صدمه به فیبرو بلاست ها اندوتلیوم مویرگ های سطحی ورید های کوچک مشخص می شود که تمام این اثرات به دلیل صدمه غشای سلولی ایجاد می شوند .
نشت عروقی محدود و انفیلتراسیون گرانولوسیتی انتخابی همراه با حضور بازوفیلها ممکن است رخ دهد. فاز دوّم یا تأخیری با مرگ سلولهای اپیدرمی بازال به علّت صدمه به Dna نشت عروقی مهاجرت نوتروفیلها و فعّالیّت غیر طبیعی فیبروبلاستها و نهایتاً ایجاد زخم و اسکار حاصل می آید.
اختلال رنگدانه ای اغلب به صورت ملانولکودرما paper & salt ناشی از غلظت متفاوت گاز خردل در تحریک یا مرگ ملانوسیتها حاصل می شود.
از سوی دیگر آسیب های در مال گاز خردل در فاز حاد بوسیلة پروتئاز های سولفور موستارد و تغییرات آنزیمی سلول موجب تخریب ضمائم (اکراین آپوکرین واحد های پیلوسباسه و ماتریکس مو) می گردد طی فا ز بهبود به علّت فعّالیّت غیر طبیعی فیبروبلاستها به همراه تولید بالای کلاژن و موکوپروتئینها فرایند اسکلرودرموئید در اثر تراکم بالای کلازن و آتروفی نسبی تا فقدان کامل ضمائم در درم آشکار می گردد14و15و17و18و19 .
حال اینکه با چنین تغییرات اساسی در درم و اپیدرم و آنچه را که Inada در 1978 وKlher در 1984 وWada در 1963 در بروز تومورهای پوستی ناشی از مواجهه حاد و مزمن با گاز خردل گزارش نموده اند20و21و22 آیا گذشت زمان مدعی بروز نئوپلاسمهای جلدی در مصدومین شیمیایی جنگ ایران و عراق می باشد .
به همین منظور در این مطالعه حجم نمونه بالا (800 نفر) از نقاط مختلف کشور مورد توجه بوده تا بتوانیم شیوع نوع و محل ضایعات جلدی سولفور موستارد را با دقت بیشتری تعیین نمایم.
روش اجرا:
در این مطالعه توصیفی (مقطعیCross-Sectional ) تعدادی از جانبازان شیمیایی که تحت پوشش بنیاد جانبازان بوده و دارای مدارک و مستندات دال بر سابقه تماس با گاز خردل در زمان جنگ تحمیلی (1367-1362) بوده اند وارد مطالعه شده اند .
مکان و زمان انجام مطالعه از مهرماه 1380 تا مهرماه 1382 در مراکز درمانی بنیاد و دانشگاهی در تعدادی از استانهای شمالی- جنوب غربی- شرقی ومرکزی کشور و تهران بوده است. روش نمونه گیری خوشه ای متناسب با میزان مراجعه جانبازان شیمیایی به مراکز درمانی در خوشه های منتخب استانها بوده بدین ترتیب که ابتدا از بین مراکز درمانی مختلف استانها مراکزی را بعنوان مرکز خوشه انتخاب و سپس پژوهشگر در آن مرکز مستقرو کلیه مراجعین به آن مرکز در زمان حضور پژوهشگر وارد مطالعه می شوند .
حجم نمونه از فرمول با سطح اطمینان 95 % و با حداکثر اشتباه برآورد 3 % با توجه به مطالعات انجام شده پس از مقدارگذاری در فرمول فوق حجم نمونه 800 نفر تعیین گردید.
شیوه انجام طرح چنین بود که پس از حضور پژوهشگر در مراکز درمانی مربوطه مصدومین مراجعه کننده از نظر شکایت نوع ومحل ضایعات پوستی مورد پرسش و پاسخ و معاینه کامل قرار گرفته و در صورت لزوم جهت تعیین تشخیص قطعی اقدامات تکمیلی مانند(پاراکلنیک-هیستوپاتولوژی-مشاوره) به عمل آمده و سپس یافته های بالینی تشخیصی وآزمایشگاهی و هیستوپاتولوژی به همراه تاریخچه مختصر از زمان و مکان و نحوه مجروحیت، تعیین شغل و محل سکونت جانباز در پرسشنامه ای که به همین منظور تهیه گردد تکمیل شده و با استفاده از آمار توصیفی میزان شیوع هریک از عوارض پوستی و نواحی دیگر تعیین گردید .
برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد .

 

 

 

یافته ها:
در نتایج زمینه ای ، محدوده سنی از18 سال تا80 سال با متوسط سنی 93/3 سال(وباانحراف معیار8/9سال) بوده است. از این تعداد38 % در سال 1367 وبیشترین مصدوم از منطقه عملیاتی
(26 %) بوده اند. از نظر شغلی(33 %) بیکار،(18 %) کارمند،(10 %) کارگر،(9 %) کشاورز،(8 %) نظامی بوده اند .
از تعداد 800 مصدوم شیمیایی 665 نفر (83 %) از خارش به اشکال مختلف وبا شیوع بیشتر به هنگام تعریق و فعالیت بدنی شکایت داشتند .
نتایج بدست آمده از نظر شیوع نوع و محل ضایعات پوستی و ازجهت استانی در جدول شماره 1 ترسیم شده است.

بخش اول بحث :
تقسیم بندی ضایعات جدی دیررس خردل با استفاده از نتایج این مطالعه به 3 گروه تقسیم می شوند.
دسته اول :
ضایعات جدی غیر اختصاصی که نمی توان ارتباط آنرا با گاز خردل اثبات نمود. ولی از شیوع بالایی در مقایسه با آمار جهانی و جمیعت عمومی برخوردار
می باشند (جدول شماره 3) همانند گزروزیس- درماتیت سبوره- ضایعات آکنه ای فرم- آنژیوم گیلاسی- اختلالات رنگدانه ای و کهیر.
اگر چه بروز و شیوع این گونه ضایعات می تواند احتمالا ناشی از نقش اساسی سولفورموستارد باشد لیکن با توجه به جدول شماره 1 باید نقش سایر عوامل همسو و موازی مانند سن عوامل اجتماعی، جغرافیایی، شغلی، بهداشت فردی وژنتیک را در تشدیدیا تعدیل و حتی ایجاد ضایعات در نظر داشت .
دسته دوم :
شایعات اختصاصی بنام اسکار تیپیک خردل که بر اساس شکل محل و تاریخچه اولیه تعریف می گردد.
این اسکار به طور شایع در نواحی گردن، زیربغل، آنتی کوبیتال، پشت، مچ دست وپا، لومبوساکرال و ژنیتال مشاهده می گردد.
این ضایعات معمولا بطور لوکالیزه و محدود از حداقل تظاهر جدی به صورت لوکوملانودرمای لوکالیزه (Salt & Pepper ) تا تغییرات عروقی (تلانژکتازی و آنژیوم گیلاسی ) و مناطق آتروفیک و هیپرتروفیک مشبک (رتیکولر) با جزایر کوچکی از پوست بظاهر سالم متغیر می باشد. علت چنین تغییراتی ناشی از2 عامل شدت غلظت خردل و محل ضایعه می باشد.
به عبارتی تغییرات حداقل بصورت هایپرپیگمانتاسیون و تغییرات عروقی معمولا ناشی از اثرات تحریکی (ضعیف تا متوسط گاز خردل )می باشد.
در حالی که تغییرات دپیگمانتاسیون و هایپرتروفیک اسکار معمولا ناشی از غلظت بالای گاز خردل می باشند. که موجب مرگ ملانوسیتها و فعالیت غیرطبیعی فیبروبلاستها در افزایش تولید کلاژن می گردد. همچنین محل ضایعه (چینها، اپیدرم نازک با تماس طولانی) به دلیل پایداری خردل تظاهرات مشابه با غلظت بالای خردل دارند.
نکته قابل توجه اینکه در روشی دیگر به منظور اثبات وجود وماهیت اسکار خردل از یک سو با مراجعه به آرشیو تصویری مصدومین شیمیایی زمان جنگ تصاویری از ضایعات جلدی حاد (اریتم تاول) تعدادی از مجروحین بدست آورده و سپس با شناسایی و مراجعه به فرد مورد نظر (پس از گذشت16تا 20سال) پس از معاینه کامل از همان محل ضایعه اولیه عکس دیجیتالی تهیه نمودیم. که مشاهده و مقایسه تصاویر44 تن از مصدومین شیمیایی حکایت از تصاویر یکسان و مشابه بر اساس محل ضایعه داشته است. بنابراین شاید مهمترین دستاورد این مطالعه تعریف و بیان اسکار تیپیک خردل با توجه به محل ضایعه می باشد. زیرا اسکار خردل می تواند محل مناسبی برای بروز نئوپلاسمهای جلدی در آینده باشد.
دسته سوم :
نئوپلاسمهای بدخیم که اکثرا طی سالهای اخیر در محل اسکار خردل ایجاد گردیده می تواند با اثرات ویررس و پیشرونده سولفورموستاد (موتاژنی- کارسینوژنی) به همراه کاهش توان سیستم ایمنی ناشی از افزایش سن قابل توجیه باشد. بطوریکه سولفورموستارد با ایجاد اتصال به رشته ای داخل رشته ای و بین پروتئین DNA و ایجاد شکاف در بدنه DNA موجب خطا در تکثیر و در نهایت موجب تغییرات بدخیمی می شود12و14و23 .
به همین علت Klehr در مطالعه ای از کارگران تولیدکننده خردل در زمان جنگ دوم جهانی بعد از 20 سال در 34 % کارگران تومور پوستی را گزارش نمود.
Wada در1963 وInada در 1978 از مجموع 488 نفر کارگر مواجهه یافته با گاز خردل 22 مورد بازال سل اپیتلیوما و بوون را بعد از 3 تا46 سال گزارش نمودند. بنابراین اگرچه مطالعات گذشته دکتر کشاورز. س و فکری.ع و بلالی.م و موسوی همگی مطالعه بعدی و طولانی مدت را در تعیین و اثبات بروز بدخیمی مورد توجه قرارداده اند اکنون با نتیجه این مطالعه که بیانگر بروز9 مورد نئوپلاسم بدخیم (بازال سل کارسینوما5 مورد در صورت در محدوده سنی 40 تا 60 سال – اسکواموس سل کارسینوما 1 مورد در صورت و بوون 1 مورد در مچ دست و پا- درماتوفیبروسارکوم 1 مورد در مچ پا و مایکوزیس فونگوئیدس تومورال یک مورد در پلک ها و ساعد) که محدوده سنی 38 تا 45 سال بوده است بیش از پیش نیاز به مطالعه مستمر و مداوم بعدی احساس می شود.
بخش دوم بحث :
در مقایسه با مطالعات دکتر فکری که در 500 نفر از جانبازان از سال1371 تا 1374 درکرمان انجام گرفته است و دکتر موسوی در 7 ماهه اول 1378 که در100 تن از جانبازان استان خوزستان انجام گرفته است (جدول شماره 2) می توان چنین بحث نمود :
الف) تعدادی ضایعات جلدی (گزروزیس اختلال پیگمانتاسیون کراتوزپیلاریس) کاهش یافته که چنین توجیه می شود :
1- در مطالعه دکتر فکری نمونه ها منحصرا از استان کرمان با آب و هوای گرم و خشک که خود بعنوان عامل محیطی می تواند در ایجاد وتشدید خارش و خشکی و پیگمانتا سیون موثر باشد انتخاب گردیده اند .
2- خشکی و خارش پوست بعنوان یک عامل آزار دهنده همواره مبتلا یان را ترغیب و تشویق به پیگیری و درمان می نماید.
3- در سالهای اخیر شاهد فعالیت های پژوهشی و درمانی در معاونت پژوهشی و درمانی بنیاد و مراکز درمانی ویژه مصدومین شیمیایی بوده ایم که با فعالیت چنین مراکزی می توان کاهش بخشی از عوارض (ریوی- چشمی و پوستی) را توجیه نمود.
ب) تعدادی از ضایعات جلدی (آنژیوم گیلاسی، درماتیت سبوره، کهیر و تیناورسیکالر) افزایش یافته که چنین توجیه می شود :
1- افزایش مبتلایان به آنژیومهای گیلاسی چنین بیان می شود که دکتر فیروز و همکاران مشاهده خود را از ظهور آنژیوم گیلاسی در بیمارانی که ضایعات تاولی بهبود یافته ناشی از تماس گاز خردل داشتند چنین بیان نمودند که سیتوکاینهای آزاد شده طی بهبود ی تاول یا اثرات مستقیم گاز خرردلDNA سلولی ممکن است نقشی در ایجاد این پدیده داشته باشند بنابراین پایداری خردل و اثرات آن در تغییر و ایجاد نئوپلاسمهای جلدی حتی تا دهها سال بعد و اثر سولفورموستارد در محلهای با درم فشرده (پشت و تنه) که با اریتم و تاول بیشتر و بزرگتر در مقایسه با سایر نقاط بدن همراه است و با توجه به اینکه افزایش سن می تواند موجب بروز این ضایعات در تنه گردد می توانیم افزایش تدریجی آنژیوم گیلاسی را در مصدومین شیمیایی علاوه بر تنه در سایر نقاط غیر شایع (محل اسکار خردل و تاول) بروز می نماید .
2- مبتلایان به درماتیت سبوره در مقایسه با مطالعه دکتر موسوی13% افزایش نشان می دهد که چنین توجیه می شود :
زمان مطالعه دکتر موسوی در بهار و تابستان 1374 بوده است و حال آنکه در بهار و تابستان شاهد بهبودی مبتلایان به درماتیت سبوره می باشیم. از سوی دیگر خردل در مناطق غنی از غدد سباسه ضمن اثر مستقیم با افزایش ریسک عفونت بطور جدی واحدهای پیلوسباسه را تحت تاثیر قرار می دهد . و می تواند این اثر پایدار و پیشرونده باشد . ودر نگاهی دیگر درماتیت سبوره انتشار سنی Bimodal داشته بطوریکه می تواند قبل از بلوغ شروع شده ولی تا دهه سوم یا دیرتر تظاهری نداشته باشد .
3- افزایش مبتلایان به کهیر را در مقایسه با مطالعه دکتر فکری می توان چنین توجیه نمود :
اول آنکه ریسک عفونتهای ریوی در مصدومین شیمیایی با توجه به افزایش سن وماهیت پیشرونده و تحریک کننده خردل در ریه در حال افزایش است .
دوم آنکه افزایش عفونتهای ریوی نیازمند مصرف داروها بویژه آنتی بیوتیکها می باشد و حال آنکه آنتی بیوتیکها از مهمترین علل بروز کهیر می باشند. بنابراین علت افزایش مبتلایان به کهیر را می توان در افزایش مصرف داروها (آنتی بیوتیک- آرام بخشها- مسکنها) با دو علت اثر پیشرونده خردل در ریه و بروز عفونتها و افزایش سن و کاهش توان سیستم ایمنی در مقابله با عفونتها توجیه نمود.
4- علت افزایش مبتلایان به تیناورسیکالر چنین توجیه می شود :
تعریق زیاد، چرب بودن پوست، تضعیف سیستم ایمنی و مصرف داروهای ایمونوساپرسیو(استروئید موضعی و سیستمیک) و اختلال خلقی و اضطرابی می تواند منجر به فعالیت قارچهای سطحی پوست گردد از سوی دیگر خردل با تغییر فلور نرمال pH و ایمونوگلوبولینهای پوست می تواند مکانیسم حفاظتی پوست را مختل و موجب فعالیت عوامل پاتوژن گردد .
لذا از آنجا که مصرف استروئید خوراکی (بعلت مشکلات ریوی) و استروئید موضعی(بعلت خارش و خشکی) و اختلالات خلقی و اضطرابی نزد مصدومین شیمیایی از شیوع بالایی برخوردار است می توان شیوع زیاد قارچهای سطحی را انتظار داشت .
ج) همچنین تعدادی از ضایعات جلدی (ویتیلیگو آلوپسی آره آتا پسوریازیس و لیکن پلان ) اختلافی مشاهده نگردید که نقش اتوایمون بودن بیماری در اتیولوژی آن ثابت می شود. اگرچه در ضایعات فوق کوبنر مثبت می باشد. شاید خردل بعنوان عامل بروز دهنده کوبنر بتواند در همان زمان مواجهه موجب بروز ضایعات فوق گردد. بنابراین عدم وجود علت (خردل ) از سالهای بعد از جنگ می تواند ثابت ماندن تعداد مبتلایان به بیماری اتوایمون را در مطالعات گذشته و این مطالعه توجیه نماید.
د) امّا نکته مهمّ افزایش قابل توجّه نئوپلاسم بد خیم در مقایسه با مطالعات قبلی می باشد که شرح کامل آن در قسمت اوّل بحث آمده است.
نتیجه:
1- شواهد موجود از جهت نوع محل و شدّت ضایعه حاکی از وجود یک ضایغه از وجود یک رابطه علّت و معلولی بین خردل و ضایعات جلدی است.
2-مواجهه ضعیف تا متوسط خردل (اریتم، ادم و زیکول ) بعد از گذشت دو دهه احتمالاً ضایعات جلدی مشخص و ماندگاری نخواهد داشت.
3- مواجهه حاد و شدید یا مزمن و طولانی با حداقل مقادیر سمّی می تواند منجر به اختلال رنگدانه ای اختلال کراتینیز اسیون و بروز درماتی2ت و نهایتاً سر طانهای جلدی گردد.
4- اگر سطح وسیعی از پوست با غلظت نسبتاً بالای خردل مواجهه شود امکان جذب سیستمیک از طریق پوست که منجر به اختلالات ریوی و خونی گردد وجود دارد.
پیشنهاد:
الف)بازبینی گسترده و دقیق داده ها.
ب)جمع آوری اطلاعات دقیق از افرادی که تماس با گاز خردل داشته اند و سپس بر حسب شدّت تماس محل تماس مدّت تماس ونوع ضایعات جلدی اولیه آنها را به گروههای مختلف و هم سطح تقسیم نمود
ج) معاینه سریال و منظّم قربانیان گروههای مختلف و مقایسه افراد با گروههای جور شده از افراد مواجهه نیافته.
د) طراحی مطالعه آیندهنگر که با در معرض قرار دادن حیوانات آزمایشگاهی بتوان نتایج مفیدی را از علائم و عوارض گاز خردل و پیشگیری و درمان آن بدست آورد

 

 

 

 

 

جدول شماره 1- شیوع نوع ضایعات پوستی در 800 تن از جانبازان با توجّه به محل شایع ضایعات در بدن و ارجحیت استانی

 


نوع ضایعه تعداد درصد محل شایع بدن شیوع استانی
گزروزیس 317 6/39 اندام ها،تنه تهران-کرمانشاه-خراسان
هایپر یگما نتسیون 152 19 صورت-تنه-اندام فوقانی کرمان-کرمانشاه-خوزستان-خراسان
آنژیوم گیلاسی 139 3/17 تنه-شکم نداشت
درماتیت سبوره 102 7/12 سر-صورت-سینه تهران-مازندران-خراسان
اگزما 99 2/12 اندام ها تهران-کرمان-خراسان-قزوین
ضایعات آکنه ای فرم 93 6/11 پشت-اندام فوقانی تهران-گیلان-مازندران-مرکزی
تینه آورسیکار 56 7 تنه-گردن-اندام فوقانی کرمانشاه-کرمان-تهران-بوشهر
نووس های ملاتوسیتیک متعدد 49 1/6 تنه-صورت لرستان-خوزستان-تهران-کردستان
کهیر-آنژوادم 41 12/5 متشره نداشت
لیکن سیمپلکس 33 1/4 ژنیتال-اندام تحتانی-گردن نداشت
کراتوزپیلارس 29 62/3 تنه-اندام فوقانی کرمان-تهران-کرمانشاه
ویتیلیگو 29 62/3 دستها-سر-صورت نداشت
آلوپسی آره آتا 20 5/2 سر- صورت-اندام تحتانی نداشت
اسکار خردل 44 5/5 اندام فوقانی-تحتانی و چین ها آذربیجان غربی-کردستان-بوشهر-تهران
هرپس 18 2/2 لب-صورت نداشت
هیپوپیگمانتاسیون 18 2/2 اندام فوقانی کردستان-آذربایجان شرقی-خوزستان
پسوریازیس 16 2 اندام ها نداشت
اسکارهایپرترفیک 13 3/1 سینه-گردن کردستان-آذربایجان
آفت 13 3/1 دهان نداشت
اکتینیک کراتوز 10 2/1 صورت- سر کرمان-کرمانشاه-قزوین-تهران
نئوپلاسم بد خیم 9 1/1 صورت- سر آذربایجان غربی-کردستان-کرمان-تهران

 

جدول شماره2- مقایسه درصدی ، سه مطالعه انجام شده در ایران

 

ضایعه عمادی-کشور
1382/800 موسوی-اهواز
1378/100 فکری-کرمان
1374/500
گزروزیس 6/39 7/43 4/59
هایپر یگما نتسیون 19 3/41 4/43
آنژیوم گیلاسی 37/17 2/12 -
درماتیت سبوره 75/12 1 -
اگزما 25/12 - 4/7
ضایعات آکنه ای فرم 62/11 5 -
تیناورسیکالر 7 9/9 .
اسکارآتروفیک 25/6 - -
نووس های ملانو سیتیک متعدد 1/6 6/8 -
کهیر-آنژیوادم 12/5 - 2
لیکن سیمپلکس 4/1 - -
کراتوزپیلارس 62/3 9/7 -
ویتیلیگوه 62/3 4 6/3
آلوپش آره آتا 5/2 7/2 2/2
هایپو پیگما نتاسیون 2/2 - 4/2
اسکار خردل 5/5 - -
کلوئید- هایپرتروفیک اسکار 6/1 - -
افت 3/1 9/5 -
لیکن پلان 8/0 - -
نئوپلاسم بد خیم 1/1 . 2/0

 

 

 

 

 

جدول شماره 3 - مقایسه درصدشیوع تظاهرات پوستی در جانبازان شیمیایی ایران با مطالعات جهانی و نیجریه (غیر مصدوم شیمیایی)
نام بیماری مطالعه در 800جانباز از سراسر کشور در سال81-82 مطالعه در 100 جانباز استان خوزستان در سال 1378 مطالعه در 500 جانباز استان کرمان در سال 72 مطالعه در 1000 مراجعه کننده به بیمارستان دانشگاهی درنیجریهCOLLEGE
گزروزیس 6/39 7/43 4/56 -
هایپر یگما نتسیون 19 - 4/43 -
آنژیوم گیلاسی 37/17 2/12 - -
درماتیت سبوره 75/12 1 - 9/2
اگزما 25/12 - 4/7 5/3
ضایعات آکنه ا ی فرم 62/11 5 - 1
تین آورسیکار 7 9/9 0 5/4
اسکارهایپرترفیک 25/6 - -
نووس های ملانو سیتیک متعدد 1/6 6/8 - 2/1
کهیر-آنژوادم 12/5 - 2 6/4
لیکن سیمپلکس 1/4 - - 1
کراتوزپیلارس 62/3 9/7 -
ویتیلیگو 62/3 4 6/3 7/4
آلوپش آره آتا 5/2 7/2 2/2 4/3
هایپر یگما نتاسیون 5/5 - 4/2
اسکار خردل 6/1 - -
کلوئید- اسکار هیپر تروفیک 3/1 - - 5/1
آفت 8/0 9/5 -
لیکن پلان 1/1 - - 4/3
نئوپلاسم بد خیم 2 0 2/0
پسور یازیس 2/2 - - 9/0

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  37  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سلاح های شیمیایی در دوران باستان

دانلود مقاله شهرستان نطنز

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله شهرستان نطنز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه:
شهرستان نطنز یکی از مناطق تاریخی و مهم استان اصفهان است ، بطور کلی این شهرستان که در مجاورت کویر قرار دارد بواسطه ارتفاع زیاد و دارا بودن مناطق کوهستانی سر سبز دارای مناطق کوهستانی سر سبز دارای مناطقی با آب و هوایی است که شباهت چندانی با کویر ندارد و دارای 3 نوع آب و هوای کوهستانی بیابانی و نیمه بیابانی است. شهر نطنز دارای آب و هوایی معتدل و فرح بخش می باشد که به دلیل وجود باغات متعدد و فضای سبز به باغ شهر معروف است.
از مناطق دیدنی و آثار تاریخی با ارزش و طبیعت زیبایی برخوردار است. وجود روستای تاریخی و با اهمیت ابیانه در این منطقه به همراه چندین مسجد تاریخی و مهم با مهاری جالب و دیدنی نطنز را به لحاظ گردشگری در ردیف مناطق معروف استان قرار داده است.
شغل مردمان نطنز کشاورزی و دام داری است. در شهرستان نطنز صنایع دستی متنوعی تولید می شود که مهم ترین آنها فرش بافی ، سفالگری ، کارگاه چینی و سرامیک سازی ، ریسندگی و بافندگی و چاروق دوزی می باشد . قالی بافی از دیر باز در این ناحیه رواج داشته و قالی های نطنز اکثراً دارای طرح کاشان و نقش های لچک ، ترنج ، بادامی ، شاه عباسی ، افشان ، شاخه شکسته شکارگاهی ، اژدری و سلیمی هستند. به همین منظور چند سالی است که یک شرکت فرش در شهر نطنز تاسیس شده و قالی های صادراتی قابل توجهی عرضه می دارد.
با توجه به آثار بدست آمده و کوره های ذوب فلز مکشوفه پیشینه تاریخی این شهرستان را از هزاره چهارم قبل از میلاد (6000 ساله) تایید می نماید. این منطقه در ادوار دور به نطین و نطن (به معنی جای خوش آب و هوا به زبان پهلوی قدیم) مشهور بوده که بمرور زمان تغییر یافته است.
این شهرستان به لحاظ قدمت تاریخی دارای بیش از 300 آثار تاریخی است و جای جای آن چه در قسمت کوهپایه ای و چه در قسمت کویری جاذبه های گردشگری طبیعی فراوانی دارد.
تعدادی از آثار تاریخی معروف و بنام این شهرستان که بیش از 300 آثار تاریخی دارد عبارتند از :
روستای تاریخی ابیانه که تماماً به ثبت آثار ملی رسیده در شرق ثبت سازمان بین المللی یونسکو میباشد. قلعه های باستانی کوهان نطنز , هنجن ، طرق ریال سردهن ، مجموعه تاریخی افوشته شامل شربت خانه ، سردرب خانقاه ، حمام افوشته ، آتشکده مطنز متعلق به دوره ساسانیان ، گنبدبار ، که سنبل نطنز نام گرفته و متعلق به دوره صفویه است.
مساجد باستانی چهار سوگاه ، یوسمان اریسمان ، خالدآباد ، فریزهند ، حاجی سید قاسم نطنز ، مسجد جامع برزرود ، مسجد پنجه علی ابیانه ، مسجد دروازه ابیانه ، مسجد موچه فارح ، مسجد پرزله ابیانه ، مسجد کوچه میر ، مسجد جمعه نطنز ، مسجد جامع سرشک ، خانه های قدیمی و حسینینه های مرکزی نطنز ، علیا ، افوشته ، سرشک و بقای متبرکه امامزادگان که در هر روستایی نشانگر ارادت مردم آن روستا به خاندان اهل بیت می باشد.
صنایع و معادن
صنایع ماشینی نطنز عبارتند از : کارخانه چینی و سرامیک ، کارخانه های ریسندگی و بافندگی . در شهرستان نطنز معادن مس ، سرب ، ذغال سنگ ، سنگ مرمر ، سنگ ساختمانی ، آهک ، گچ ، نمک و نقره وجود دارد.
کشاورزی و دامداری
فرآوردههای کشاورزی این ناحیه غلات ، حبوبات ، صیفی ، چغندر قند ، سیب زمینی ، پنبه ، تنباکو و گونه های میوه است. گلابی نطنز از لحاظ کیفیت ، دارای اهمیت بوده و به تحفه نطنز سرشناس است.
مشخصات جغرافیایی
نطنز از سوی شمال به آبادی جزن ، از باختر به چیمه ، از خاور به روستای نسران ، و از جنوب به ابادی گود رزن محدود است. بلندی این شهر از سطح دریا یم هزار و 650 متر و فاصله هوایی آن تا تهران 248 کیلومتر است.
مهم ترین کوه شهرستان نطنز ، کرکس کوه است که بلندترین کوه های مرکزی ایران نیز به شمار می رود. نواحی باختری و جنوبی نطنز ، کوهستانی و دارای آب و هوای سردسیری و نواحی شمالی و خاوری آن ، شن زار و دارای آب و هوای معتدل است. هوای شهر نطنز سرد است و آب کشاورزی و آشامیدنی آن ، از کاربر ، چاه و چشمه تامین می شود.

 

 

 

 

 


مروری بر تاریخ، فرهنگ و ادبیات نطنز
از بزرگان و دانشمندانی که پیش از سده پنجم هجری در نطنز می زیسته اند و یا از این خطه برخاسته اند، آثار مکتوب چندانی در دست نیست، اما نخستین آثاری که در آنها از فرهیختگان و علمای نطنز یاد شده است، منتسب به شیخ ابواسحاق ابراهیم ابن یحیی الجونیانی، شیخ تاج الدین طرقی، ابوعبدالله و ابوعلی بادی، ظفر بن احمد بن ثابت بن محمدالطرقی، ابونصر احمد بن محمد است.

در کتاب ترجمه محاسن اصفهان، از ابوعبدالله و ابوعلی بادی به عنوان استادان متبحر در علم نحو و اعراب یاد شده است.

در همین کتاب در بخش شعرای پارسی گو از بدیع الزمان ابوعبدالله حسین بن ابراهیم ملقب به "ذواللسانین" مشهور به ادیب نطنزی نیز یاد شده است. وی که از بزرگان جهان دانش و ادب به شمار می آید، در قرن پنجم هجری می زیسته و بر زبان و ادب پارسی و تازی تسلط کامل داشته است. از آثار گرانبهای این دانشمند بزرگ یکی کتاب الخلاص یا دستوراللغه و دیگری کتاب المرقاه است.



بابا عبدالله طاری
بابا عبدالله بنا بر روایات، از خانواده ای ثروتمند بوده که از دیار فارس به نطنز آمده و پس از تشرف به دین مبین اسلام، نام "عبدالله" را برای خود برگزیده است.

در باب فضایل اخلاقی، دیانت و رفتار متعالی این عالم بزرگوار احادیث و روایات بسیاری وجود دارد که شرح تمامی آنها در این گزارش نمی گنجد.

آرامگاه باباعبدالله در روستای "طار" نطنز واقع شده و از جمله بقاع مورد تکریم مردم به شمار می آید.

شیخ ابواسحاق ابراهیم بن یحیی الجونیانی نیز از بزرگان عرفای سده سوم هجری و از مریدان عارف نامی ابویزید بسطامی است. در روضاالجنان، محل دفن این اندیشمند بزرگ "چرنداب" تبریز اعلام شده است. در این کتاب از "جونیان" که در پسوند لقب وی آمده به عنوان روستایی در نطنز نام برده شده است.
بابا احمد طرقی از اهالی طرق نطنز و از جمله بزرگانی بوده است که در روایات از وی به عنوان عارفی گمنام نام برده اند.
بابا احمد پس از مرگ در روستایی به همین نام در نزدیکی کچویه مثقال اردستان به خاک سپرده شد.
شیخ تاج الدین طرقی و شیخ محمد بن عبدالله نطنزی از جمله علما و عرفای بزرگ نطنز بوده اند و زمان حیات آن دو قرن سوم هجری اعلام شده است.
ابوالفتح محمد بن علی ادیب نطنزی
ابوالفتح محمد بن علی بن ابراهیم بن احمد نطنزی برادرزاده بدیع الزمان نطنزی است. او نیز سرآمد دانشمندان عصر خویش بود و از استادان مسلم زبان و ادبیات تازی به شمار می رفت.

در تهیه این گزارش از جلد دوم کتاب میراث فرهنگی نطنز تألیف اندیشمند فرزانه سیدحسین اعظم واقفی و کتاب آثار تاریخی کاشان و نطنز از انجمن آثار و مفاخر فرهنگی کشور تألیف حسن نراقی استفاده شده است.
نطنز به روایت تاریخ

 

گنبدباز
این گنبد بربلندترین نقطه کوهی به همین نام بنا شده است .
در کتاب تاریخ زندگانی شاه عباس اول درباره چگونگی ساخت این گنبد چنین آمده است: "شاه عباس اول اغلب تمرینات لشگری خود را در دشتی بین نطنز و اردستان انجام می داد و شکارگاه هایی نیز در این حوالی بود ودر این شکارها، بازهای جنگی و شکاری شرکت داشتند، در سال 1001 هجری قمری که شاه عباس به اردستان و نطنز رفته بود، یکی از بازها که مورد توجه شاه بود و به "بازلوند" شهرت داشت در جنگ با عقابی زخمی شد و پس از چندی مرد و موجب ملال خاطر شهریار سرافراز گشت... و در حین توجه، اشاره علیه براین موجب صادر گشت که حکومت پناه "نجم الدین محمود بیک" حاکم نطنز در مقامی مرتفع عمارت عالیه ای جهت دفن "بازلوند" طرح اندازد... و جناب حکومت پناه اطاعت حکم نمود و برقله کوهی رفیع (در همان مکان که عقاب، باز را صید کرده بود) گنبدی عالی طرح افکند و در عرض اندک زمان به اهتمام او به اتمام رسید... و اگر کسی ملاحظه آن عالی بنا بنماید، می داند که چه زحمت در اتمام آن بنا رفته و چه مبلغ زر در آنجا خرج شده... و مصالح آن تمامی از شهر نطنز برقله آن کوه که یک فرسنگ است به پشت آدمی برده اند ... "

 

بقعه سیدحسن واقف

بقعه سیدحسن واقف از جمله آثاری است که حدود سال 859 هجری قمری برروی تپه سنگلاخی در محله "افوشته" نطنز بنا شده و در قلعه ای که با دیوار خشتی محصور شده است، قرار دارد. بقعه سیدحسن واقف بنایی هشت ضلعی و دارای گنبدی با کاشیکاری فیروزه ای است .
آرامگاه واقف دارای صندوق منبت کاری نفیسی است که آیت الکرسی و نام دوازده امام باخطی زیبا برآن نقش بسته است .
مسجد جمعه (جامع)
مسجد جمعه یا مسجد جامع نطنز مجموعه ای از چندین بنا است که این بناها در دوران الجایتو خدابنده و پسرش ابوسعید بهادرخان به ترتیب زیر ساخته شده است :

- مسجد بین سالهای 704 تا 709 هجری .
- بقعه شیخ عبدالصمد به سال 707 هجری .
- ایوان جلوخان خانقاه در سال 716 و 817 هجری .
- مناره که تاریخ پایان بنای آن سال 725 هجری نوشته شده است .

یکی از مورخان به نام "آندره گدار" درباره بنای مسجد جمعه نطنز که از نظر سبک معماری در نوع خود کم نظیر است و نشانه هایی از معماری چند دوره را در خود حفظ کرده است، می نویسد: "مسجد که نسبتاً از خرابی محفوظ مانده مرکب است از یک شبستان هشت ضلعی گنبددار مشرف برصحنی که چهار ایوان دارد. اضلاع صحن را دهلیزها و نمازخانه های مختلف به هم متصل می سازد. این مسجد از سمت شمال و مشرق و جنوب محدود است به کوچه باریکی که چون به مدخل بزرگ مسجد و مقابل مناره و درگاه خانقاه می رسد، وسعت یافته مبدل به میدان کوچکی می شود. در سمت غرب ویرانه خانقاه دیده می شود، مسجد 3 مدخل دارد، یک مدخل جنوبی و دو مدخل شمالی، مدخل های سمت شمال همسطح حیاط هستند، ولی مدخل جنوبی دهلیزی است که با 12 پله بلند به کف راهرو مسجد می رسد ... "

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   17 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شهرستان نطنز