فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله سیمای یهود در قرآن

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله سیمای یهود در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 توسعه و تعمق معارف قرآنی خود،‌افزون قطره‌یی بر قوت علمی لازم می‌باشد . برای ورود بایسته و شایسته به مباحث جدید و جهانی در آستانه هزاره سوم که مبنای تمدن جدید بشری خواهد بود،‌مانند صلح جهانی با تکیه بر ادیان، گفتگوی بین ادیان و تمدنها توجه به هشداریهای قرآنی در مورد یهود و نقش تأثیر‌گذار آنان در مناسبات جدید فرهنگی و سیاسی، انگیزه‌های بود که نگارنده را واداشت تا در مورد « اعتقادات و صفات یهود در قرآن و تورات» به تحقیق بپردازم .توصیف اعتقادات و صفات یهود، تعلیل پیدایش و آنها در بستره تاریخی و تبیین پیامدهای آن اعتقادات و صفات، سه هدف عمده‌ای بود که طی مراحل مختلف تحقیق دنبال گردید که اساس آن ، بر این فرضیه استوار بود که قوم یهود در ناحیه اعتقادات و نگرش خود به عالم و آدم در سیر تاریخی خود، دچار انحرافات و خرافات زیادی شده‌اند. و در ناحیه صفات جمعی و قومی نیز گرفتار اعوجاجهای فراوان دنیاگرایانه و خودمدارانه شدند که آثار شومی برای بشریت به دنبال داشت . فرضیه اساسی تحقیق با اعتماد به قرآن به عنوان سند قطعی آشمانی و فهم آن با روش تفسیر قرآن به قرآن و با تأکید بر گزارشهای تورات، بر اساس تناقض بین قرآن و روایات با تورات و تناقض بین اقوال و افعال خدا و انبیاء در تورات، با استفاده از سایر منابع با روش کتابخانه‌ای وبه شکل تحلیل محتوی مورد نقد و بررسی قرار گرفت و این نتیجه حاصل شد که قوم یهود هرگز راه کتب آسمانی را ارج ننهاده ، نه تنها به دنبال طی نمودن آن صراط برنیامدند،‌بلکه بر ضد آن سیر کردند. خصوصاً توصیه اساسی قرآن به تمام ادیان الهی مبنی بر اعتصام به حبل‌الله و اتحاد حول محور مشترک ایمان به خدا،‌آخرت و انجام عمل صالح را زیر پا نهاده، راه تفرد و تفرقه را در پیش گرفتند. آنها خود را ،‌قوم خاص خداوند و برترین نژادها از میان ملل تلقی کردند. خدا،‌پیامبران، جهان آخرت و بهشت را به نفع خود مصادره کرده، آن رامنحصر به خود پنداشتند. لذا قوم و باورها و آئین خود را در حصار بسته‌ای قرار دادند،‌تا از ورود اغیار در بین قوم و آئین خود جلوگیری کنند. و بااین پندارها، اساس زندگی خود را بر نژادپرستی ، دنیاطلبی، ماده‌پرستی و رؤیای سلطه جهانی قرار دادند. و در این راستا از کشتن انبیاء و آمرین به معروف و انتساب اوصاف ناروا و خدا و پیامبران هیچ ابایی نداشتند. آنها مقام الوهیت خداوند را در حد یک موجود مادی تنزل داده،‌احکام ماده را در مورد او جاری ساختند و برایش اعضا قائل شدند و در قرون وسطی « مشه بن میمون» مجازی بودن اعضاء را سر داده،‌روش تورات را کنایی بیان می‌کند. آنها بر خلاف قوانین تورات در منع و محکومیت شراب، زنا، بت‌پرستی و ... نوح را شراب‌خور، ابراهیم را بی‌غیرت ،‌اسماعیل را وحشی،‌لوط و داود را زناکار، سلیمان را بت‌پرست و .. تلقی کردند و منکر نبوت حضرت عیسی(ع) و حضرت محمد (ص) شدند. و وعده بشارت او را در تورات کتمان کردند. آنها، همه این کارها را به دلیل خودبرتربینی، حسادت و عدم اعتقاد به معاد انجام دادند. چنانکه در اسفار پنجگانه حتی کلمه‌ای از معاد، بهشت و جهنم و ... به چشم نمی‌خورد . اگر اثری از این مباحث در اسفار دیگر به طور بسیار محدود و پراکنده وجود دارد،‌به خاطر نفوذ فرهنگ دین زردشت می‌باشد که این عدم یکدستی در تورات کاملاً مشهوداست . یهودیان معتقدند که روز داوری و رستاخیز مردگان در اورشلیم در زمان ظهور مسیح موعود موهوم تحقق می‌یابد . بهرحال این تناقضها در تورات و تناقض آن با قرآن ،‌بیانگر تحریف همه جانبه تورات می‌باشد که مؤلفان آن برای اثبات هویت قومی و ارضاء روحیه خود برتربینی و یا تبرئه کردن خود از گناهان،‌بدون توجه به تاریخ و تناقضهای موجود،‌به نوشتن چنین مطالبی اقدام کرده، آن را به صورت یک کتاب تاریخی یا داستان تخیلی و مملو از خرافات بیرون آورند.
:«ضربت علیهم الذّلّةُ این ما ثُقِفوا الّا بحبل مِنَ الله و حبلٍ من النّاسِ و باءو بَغَضبٍ من الله و ضُرِبَت علیهم المسکنةُ ذلک بأنّهم کانوا یکفرون بآیات الله و یَقْتُلون الانبیاءَ بغیر حقٍّ ذلک بما عَصَوا و کانوا یَعتَدون»
موضوع «یهودشناسی» از جمله مباحثی است که در غرب و مسیحیت سابقه‌ای طولانی دارد و شاید پرداختن به آن برای مسلمانان اهمیت حیاتی تری داشته است، مستندات و شواهد موجود نشان از اهمیت یافتن این موضوع برای دنیای اسلام و به ویژه برای کسانی دارد که در خط اول مبارزه با «صهیونیسم» قرار گرفته‌اند.
در این تحقیق با استعانت از سه تفسیر گران‌سنگ تشیع یعنی تفسیر المیزان، تفسیر نمونه و مجمع‌البیان،وسایر مطالب مطرح شده توسط سخنوران و عالمان دینی که الحمدلله به وفور در کتابخانه های فیزیکی و مجازی یافت می گردد، دیدگاه قرآن مجید در مورد ویژگی های اخلاقی یهودیان تبیین می شود.
بررسی تاریخ، نشان از بروز حوادث عجیب و کم نظیر در تاریخ یهود دارد که در سایر ادیان و مذاهب کمتر یافت می‌شود. یکی از داستان‌هایی که قرآن مجید به عنوان آخرین ذخیره الهی بیش از همه به تفصیل به آن پرداخته، داستان این قوم می‌باشد. از میان دوره‌های تاریخی این قوم، دوره مربوط به فرعون و حضرت موسی (ع) از برجستگی خاصی برخوردار است و بیشترین آیات الهی مربوط به همین دوره تاریخی می‌باشد. گرچه هنوز اسرار این موضوع برای بشر کشف نشده اما شاید یکی از دلایل آن، شباهت سیر حرکتی جوامع انسانی به این دوره تاریخی باشد. به هر صورت آیات بسیاری در قرآن مجید ویژگی‌های اخلاقی،روانی فردی و اجتماعی قوم یهود را برمی‌شمارد که به نظر می رسد، هنوز در جامعه یهودی پابرجا می‌باشد و تغییری در آن حاصل نشده است. بنابراین شناخت و استخراج این ویژگی‌‌ها برای تمام محققان به ویژه محققان مسلمان از اهمیت اساسی برخوردار است؛ هم از این جهت که نماد حقیقی یهود (اسرائیل) خطر و تهدیدی بالفعل برای جوامع مسلمان قلمداد می‌شود و هم از این حیث که قرآن به عنوان وحی الهی، بهترین توصیف را از آنها ارائه داده است. از سوی دیگر وجود همین ویژگی‌هاست که در حال حاضر بسیاری از مشکلات را برای جوامع بشری ایجاد نموده و با شناخت آنها می‌توان راه حل مناسبی جستجو نمود. بنابراین همانگونه که گذشت، مبنای این تحقیق، قرآن مجید است و سه تفسیر ارزشمند شیعه یعنی تفسیر المیزان، نمونه و مجمع‌البیان به عنوان منابع کمکی مورد استفاده قرار خواهند گرفت. هر یک از این ویژگی‌ها، استراتژی و راهبرد ما را نسبت به آنها تعیین و مشخص می‌کند و راهی روشن و مشخص پیش‌رو خواهیم دید.
عدم اعتقاد به خداوند و پیامبران الهی و عدم رعایت ادب حضور
در بحث فضایل اخلاقی متعلق به قوه عاقله یکی از مباحث توحید است که مرحوم نراقی در کتاب شریف معراج السعاده در این باب می فرماید:
\"ضد صفت‏شرک، توحید است و از براى آن اقسامى چند است:
اول توحید در ذات: یعنى ذات خدا را منزه داشتن از ترکیب خارجى و عقلى و صفات‏او را عین ذات مقدسش دانستن. دوم توحید در وجوب وجود: یعنى واجب الوجود را منحصر کردن در خدا و نفى‏شریک از براى او در صفت واجبیت وجود کردن.و در این علم بحث از این دو قسم‏نمى‏شود. سوم توحید در تاثیر و ایجاد: یعنى مؤثر در وجود را منحصر در پروردگار دانستن که‏فاعلى و منشا اثرى به غیر از او نیست.و این قسم توحیدى است که در اینجا گفتگو از آن‏مى‏شود. \"
اما در مورد قوم یهود مستندات فراوانی وجود دارد که در این فضیله اخلاقی ضعف جدی دارند و بر عکس مبتلا به رذیله معکوس آن که شرک است می باشند.
«قالوا یا موسی انّا لن ندخلها ابداً ماداموا فیها فَاذهبْ أنتَ و ربُّک فقاتِلا إنا هیهُنا قاعدون: گفتند: \" ای موسی، تا وقتی آنان در آن [شهر]ند ما هرگز پای در آن ننهیم. تو و پروردگارت برو [ید] و جنگ کنید که ما همین جا می‌نشینیم.\"
پس از آن که قوم بنی‌اسرائیل از فرعون و لشکریان او رهایی یافتند، قرار شد در سر راه خویش وارد سرزمین مقدس شوند، آنجا را از لوث شرک و بت‌پرستی پاک کنند و با آرامش خاطر زندگی نمایند اما همین که فرمان خداوند مبنی بر ورود به شهر و مبارزه با بت‌پرستان به آنها ابلاغ گردید، از آن سر باز زدند و از ورود امتناع کردند. در این شرایط دو نفر که به موسی و راه او ایمان داشتند، شروع به نصیحت قوم بنی اسرائیل کردند اما آنها در واکنش به این خیرخواهی مطالبی بیان کردند که ما فی‌الضمیر آنها را کاملاً آشکار ساخت:
• اولاً با این که علی القاعده بنی‌اسرائیل باید روی سخن خود را به آن دو نفر کنند که گفته بودند: ای مردم! دعوت موسی (ع) را بپذیرید و داخل این سرزمین شوید، چنین نکردند و خطاب را متوجه موسی (ع) ساختند. سپس در این نوبت، به اختصار برگزار نمودند و طول و تفصیل سابق را ندادند. این قسم سخن گفتن را ایجاز بعد از اطناب می‌گویند … . بدین سبب بعد از تفصیل به اجمال گویی پرداخته می‌شود که به طرف بفهماند دیگر حوصله گفتگو با تو را ندارم و از سخنان تو خسته شده‌ام.
• ثانیاً سخن بی ادبانه و عصیانگرانه خود را مجدداً تکرار و تأکید کردند که ما هرگز داخل این سرزمین نخواهیم شد.
• ثالثاً جهالتشان آنقدر به آنها جرأت و جسارت داد که از بی ادبی‌های گذشته خود نتیجه‌ای گرفتند که از سخنان سابقشان نیز زشت‌تر بود: «تو و پروردگارت بروید با مردم این سرزمین قتال کنید. ما همین جا نشسته‌ایم!» این گفتارشان کاملاً حاکی از آن است که درباره خدای تعالی همان اعتقاد باطلی را داشته‌اند که بت‌پرستان دارند؛ یعنی پنداشته‌اند خدای تعالی نیز موجودی شبیه یک انسان است و در حقیقت نیز یهود چنین اعتقادی داشته‌ است زیرا همین یهود بود که بنا به حکایت قرآن کریم، پس از عبور از دریا و رسیدن به قومی که بت می‌پرستیدند، به موسی گفتند: تو نیز برای ما خدایانی چند درست کن، همان گونه که اینها خدایان بسیار دارند. موسی در پاسخشان فرمود: به راستی که شما مردمی نادان هستید. این اعتقاد به جسمانی بودن خدا و شباهت به انسان‌ها، همواره در یهود بوده و امروز نیز بر همان اعتقادند.»
نمونه دیگری که نشان از عدم اعتقاد بنی اسرائیل به ذات باری تعالی دارد، قضیه‌ای است که در آیه شریفه 67 سوره بقره نقل می‌فرماید. جریان از این قرار است که یک نفر از بنی‌اسرائیل کشته شد و قاتل وی مشخص نبود. در این شرایط حضرت موسی (ع) «از طرف خداوند دستور می‌یابد به بنی اسرائیل فرمان دهد گاوی را سر ببرند و یکی از اعضای آن را به پیکر مقتول بزنند تا زنده شود و با زبان خویش قاتل را معرفی کند. موسی این دستور را ابلاغ می‌کند، بنی اسرائیل این سخن را شوخی و استهزاء می‌پندارند و لذا به موسی می‌گویند ما را به مسخره گرفته‌ای؟ موسی (علیه‌السلام) در پاسخ آنها به یک حقیقت بزرگ اشاره می‌کند و می‌گوید مسخره و استهزاء عمل افراد نادان و جاهل است و پیامبر خدا و فرستاده او از استهزاء و سخریه نسبت به دیگران پیراسته است …. این یکی از مواردی است که درجه ایمان آنها را به پیامبرشان روشن می‌سازد. راستی آنها موسی ـ علیه‌السلام ـ را همانند خود جاهل و نادان تصور می‌کردند…. پس از آن که اطمینان یافتند استهزائی در کار نیست، به موسی می‌گویند از خدایت بخواه تا بیان کند که این چگونه گاوی است که باید سر برید؟ در اینجا جمله «از خدایت بخواه» نیز جلب توجه می‌کند؛ مثل این که آنان خدای موسی را از خدای خویش جدا می‌دانستند. این جمله درخواسته‌های بعدی آنها نیز تکرار می‌شود … اما در اینجا که وضع گاو نیز مشخص شده، باز می‌بینیم بهانه گیری را کنار نمی‌گذارند و در عین این که دستور داده شده عمل کنید، باز می‌گویند: «از خدایت بخواه» این چه گاوی است؟ … در صورتی که ظاهر آیات نشان می‌دهد اگر به همان دستور اول عمل می‌کردند و یک گاو از هر قبیل سر می‌بریدند، کافی بود و به زحمت نمی‌افتادند.»
«به طوری که ملاحظه می‌کنید این بی‌ادبان حتی یک بار نیز نگفتند از پروردگار ما بخواه و از این گذشته مکرر گفتند قضیه گاو برای ما مشتبه شده و با این بی‌ادبی خود، نسبت گیجی و تشابه به بیان خدا دادند. علاوه بر همه آن بی‌ادبی‌ها و مهمتر از همه آنها، این که گفتند «إنّ البقر تشابه علینا» (جنس گاو برایمان مشتبه شده) و نگفتند «إن البقرةَ تشابهت علینا» (آن گاو مخصوص که باید به وسیله زدن دُم آن به کشته بنی اسرائیل او را زنده کنی، برای ما مشتبه شده)، گویی خواسته‌اند بگویند همه گاوها که خاصیت مرده زنده کردن ندارند و این خاصیت مال یک گاو مشخص است که این مقدار بیان تو، آن گاو را مشخص نکرده و خلاصه تأثیر نامبرده را از گاو دانسته‌اند، نه از خدا.»
یهود در قرآن
خبرگزاری فارس: از تاریخ زندگى یهود - علاوه بر آیات قرآن کریم - چنین برمى‏آید که آنها خود را یک نژاد برتر مى‏دانسته و معتقد بودند که گل سر سبد جامعه انسانیت اند، بهشت به خاطر آن‏ها آفریده شده و آتش جهنم با آنها کارى ندارد.
قرآن آئینه وحى الهى و یگانه مرجع زوال‏ناپذیر بشرى است که تمسّک به آیاتش روشن‏گر دیده‏هاى بینا و اندیشه‏هاى اهل تأمل است؛ چنان که خود همواره انسان‏ها را به تدبّر در آیات الهى دعوت کرده و آن را ویژه اهل دانش و تعقل معرفى مى‏کند.
یکى از مباحث مهم و مورد تأکید قرآن کریم، تاریخ و عمل کرد یهود است که مرتب از سوى خداوند به مسلمانان تذکر داده مى‏شود تا از آن پند و اندرز گیرند. ما نیز به اندازه فهم اندک و توان خویش بر آن شدیم تا از چشمه‏هاى زلال و جارى این کوثر هدایت جرعه‏اى بنوشیم: لذا از تفسیر گرانقدر «نمونه» به عنوان مرجع تفسیر آیات و کتاب تلمود (تعلیم دیانت و آداب یهود) که کتاب مقدس یهودیان است و نیز از پروتکل‏هاى صهیونیسم(1) استفاده شده است.
پیش از بعثت رسول گرامى اسلام، یهود در کتب خود خوانده بودند که: هجرت گاه آخرین پیامبر بین دو کوه «عِبر» و «احُد» مى‏باشد، بدین سبب از سرزمین خود هجرت کرده و هنگامى که به کوه احد رسیدند متفرّق شدند؛ عده‏اى در «تیما» گروهى در «فدک» و جمعى در «خیبر» سکنى گزیدند.
پس از مدتى آنها که در «تیما» بودند جهت دیدار برادران خود حرکت کرده و در سرزمین مدینه ساکن شدند. آنها در مدت دوران سکونت خود اموال فراوانى کسب کردند. در این زمان سلطانى به نام «تَبَع» بر آنها لشکرکشى کرد و خواست به آن دیار ماندگار شود، ولى یهود اجازه نداده و مدّعى بودند که جز پیغمبر آخرالزمان کسى شایستگى حکومت بر آن سرزمین را ندارد. او نیز از خاندان خود دو قبیله «اوس» و «خزرج» را براى یارى پیامبرى که ظهور خواهد کرد در آن جا اسکان داد.
وقتى این دو قبیله جمعیت‌شان زیاد شد به اموال یهود تجاوز کردند. یهودیان گفتند: پیغمبر آخر الزمان حق ما را از شما خواهد گرفت. لذا منتظر ظهور پیامبر بودند، اما پس از بعثت پیامبر اسلام(ص) به خاطر این که بر خلاف تصوّر ذهنى و نژادپرستى آنها، پیامبر از قوم بنى‏اسرائیل نبود به او کفر ورزیدند. قرآن از این معامله آنها به «فَبَآؤُواْ بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ» تعبیر مى‏کند که غضب اولى سرگردانى چهل ساله بنى‏اسرائیل در «بیابان تیه» بود.
عقاید تحریف شده یهود
یهودیان هم مانند گروهى از مسیحیان به خداوند نسبت‏هاى شرک مى‏بستند. در قرآن کریم آمده است: «وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللّهُ وَلَداً؛(2) این عقیده خرافى که خداوند داراى فرزند است، هم مسیحیان و هم جمعى از یهود و هم مشرکان به آن اعتقاد داشتند. در جاى دیگر قرآن آمده: «وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللّهِ؛(3) یهود مى‏گفتند: «عُزَیر» پسر خداوند است که خداوند در جواب این سخن آنان مى‏فرماید: همه چیز در آسمان و زمین براى خداوند است و نیازى به فرزند ندارد.(4)
از آن جا که یهودیان بعد از ظهور اسلام قدرت خود را از دست داده بودند، این را به خدا نسبت داده و معتقد بودند: دست خداوند بسته است که به ما بخششى نمى‏کند: «وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ»(5) خداوند نیز در ادامه آیه در جواب به آنان مى‏فرماید: «غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ» دست آنها بسته شده و به لعن خداوند گرفتار شده‏اند.
برنامه دیرینه یهود این است که همیشه خود را برتر از دیگران مى‏دانند(6) تا جایى که وقتى پیامبر اسلام نامه‏اى به یهودیان «بنى‏قینقاع» نوشتند و آنها را به انجام نماز و پرداخت زکات و انفاق (قرض به خداوند) دعوت کردند، گفتند: اگر خداوند فقیر نبود از ما قرض نمى‏خواست: «قَالُواْ إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ وَنَحْنُ أَغْنِیَاء»(7)
مشاهده مى‏کنیم که یهودیان از دادن نسبت‏هاى ناروا به خداوند کوچک‏ترین ابایى ندارند و حتى خود را برتر از خداوند مى‏دانند.
از تاریخ زندگى یهود - علاوه بر آیات قرآن کریم - چنین برمى‏آید که آنها خود را یک نژاد برتر مى‏دانسته و معتقد بودند که گل سر سبد جامعه انسانیت اند(8)، بهشت به خاطر آن‏ها آفریده شده و آتش جهنم با آنها کارى ندارد.(9) آنها فرزندان خداوند و دوستان خاص او هستند. این خودخواهى ابلهانه در آیات مختلفى از قرآن که سخن از یهود به میان آمده منعکس شده است؛ مثلاً: «نَحْنُ أَبْنَاء اللّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ؛(10)؛ فرزندان خداوند و دوستان خاصّ او هستیم.» و «وَقَالُواْ لَن یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن کَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى»(11)؛ آنها گفتند: کسى در بهشت داخل نمى‏شود، مگر این که یهودى یا نصرانى باشد.»
این پندارهاى موهوم از یک سو آنها را به ظلم، خیانت، گناه و طغیان دعوت مى‏کرد و از سوى دیگر به کبر و خودپسندى و خودبرتربینى. از آن جا که همیشه شیوه و روش قرآن بر منطق و استدلال استوار است، در پاسخ به این زیاده خواهى آنان چنین مى‏فرماید: «قُلْ إِن کَانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الآَخِرَةُ عِندَ اللّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ»(12)؛ اگر آن چنان که شما مدّعى هستید سراى آخرت نزد خداوند مخصوص شما است نه سایر مردم، پس آرزوى مرگ کنید اگر راست مى‏گویید.»
ادعاهاى دروغین یهود یکى از دلایل روشن خودخواهى آنان است و این برترى‏طلبى با هیچ منطقى سازگار نیست، چنان چه قرآن پرده از روى تزویر و دروغ آنان برمى‏دارد، زیرا آنان به هیچ وجه حاضر به ترک زندگى دنیا نیستند: «وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَیَاةٍ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن یُعَمَّرَ وَاللّهُ بَصِیرٌ بِمَا یَعْمَلُونَ»(13)؛ آنها را حریص‏ترین مردم و حتى حریص‏تر از مشرکان، بر زندگى این دنیا و اندوختن ثروت خواهى یافت (تا آن جا که هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند، در حالى که این عمر طولانى او را از عقاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بینا است.»
در مباحث مقدماتى به بررسى ریشه‏هاى تاریخى دشمنى یهود با اسلام پرداختیم و عقاید آنها نسبت به خداوند را مورد توجه و بررسى قرار دادیم، در ادامه این گفتار عقاید یهود درباره نبوت و وحى از دیدگاه قرآن مورد توجه قرار مى‏دهیم:
یهود در گفت و گوهاى خود با مسلمانان، همواره ادعا داشتند که تمام پیامبران از میان ما برخاسته‏اند و دین ما قدیمى‏ترین ادیان و کتاب ما کهن‏ترین کتاب آسمانى است، اگر محمد(ص) نیز پیامبر است باید از میان ما مبعوث شده باشد.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   42 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سیمای یهود در قرآن

دانلود مقاله سیمای نماز

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله سیمای نماز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

نماز و اهمیت آن
1- نماز در تمام ادیان بوده است .
قبل از حضرت محمد (صل الله و علیه و آله) در آئین حضرت عیسی (علیه السلام ) هم نماز بوده است قرآن کریم از زبان او نقل می کند که خداوند مرا به نماز سفارش کرده است : و اوصانی بالصلوه (1) و قبل از او موسای کلیم (علیه السلام ) بوده که خداوند به او خطاب می کند : اقم الصلوه لذکری (2) و قبل از موسی پدر زن او حضرت شعیب بوده است که نماز بر پا داشته است : (( یا شعیب اصلاتک تامرک ))(3) و قبل از همه آنها ابراهیم خلیل الله (علیه السلام ) بوده که از خداوند برای خود و ذریه اش توفیق اقامه نماز را خواسته است : (( رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی )) (4)
و این لقمان حکیم است که به فرزندش می گوید :
یا بنی اقم الصلوه وامر بالمعروف و انه عن المنکر
پسر من نماز را به پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن (5)
جالب آن است که معمولاً در کنار نماز سفارش به زکات می شود ولی از آنجا که نوجوانان معمولاً پول ندارند ، در این آیه در کنار نماز به جای زکات و مالیات به امر و معروف و نهی از منکر سفارش شده است.

2- هیچ عبادتی به اندازه نماز تبلیغات ندارد .
ما در شبانه روز 5 نماز داریم ، در هر نماز ی سفارش به اذان و اقامه شده است و در مجموع این دو ندای آسمانی : بیست مرتبه حی علی الصلوه می گوئیم ، بیست مرتبه حی علی الفلاح می گوئیم ، بیست مرتبه قد قامت الصلوه می گوئیم .
و ده مرتبه قد قامت الصلوه می گوئیم .
با توجه به اینکه مراد از فلاح و خیر العمل در اذان همان نماز است ، هر مسلمانی در هر شبانه روز هفتاد مرتبه با کلمه حی به خود و دیگران برگزار کردن نماز را با شور و نشاط فراوان تشویق می کند . برای انجام هیچ عبادتی اینهمه شوق و شور بروز نکرده است .
به خصوص که در اسلام سفارش شده است اذان را بلند بگوئید با صدای زیبا بگوئید ، و پاداش بسیار برای اذان نقل شده است .
اذان به حج ، کار حضرت ابراهیم (علیه السلام ) و اذان به نماز وظیفه همه ماست .
اذان شکستن سکوت است .
اذان یک دوره ایدئولوژی و تفکرات ناب اسلامی است .

 

1- مریم /31 2-طه /14 3- هود /87 4 – ابراهیم / 40 5 – لقمان /17

سیمای نماز – 1
اذان سرود مذهبی است با عباراتی کوتاه و پر محتوا .
اذان هشدار به غافلان است .
اذان نشانه باز بودن جو مذهبی و نشانه حیات معنوی است .
3- نماز هیچ قید و شرطی ندارد .
(( و اوصانی بالصلوه و الزکوه ما دمت حیا ))(1)
هر یک از دستورات اسلامی ممکن است به دلیلی تعطیل شود . مثلاً رفتن جهاد برای مردم علیل واجب نیست . روزه برای مریض واجب نیست .
خمس و زکات و حج برای طبقه محروم واجب نیست . اما تنها عبادت واجبی که تعطیل بردار نیست نماز است حتی در لحظه مرگ ( اگر چه برای زن ها در هر ماه برنامه خاصی وجود دارد )
4- نماز همراه با مردم داری
قولوا للناس حسنا و اقیموا الصلوه
( نمازگزار باید با مردم با زبان خوش سخن بگوید )
با زبان خوش می توانیم نماز را بهتر تبلیغ کنیم . کسانی که ، با اخلاق و سیره پیامبر اکرم (صل الله و علیه و آله) مسلمان شده اند بیش از کسانی اند که با استدلال عقلی مسلمان شدند .
حتی با کفار هم که انسان بحث و جدل می کند باید صورتی نیکو داشته باشد ، یعنی اول خوبی های آنان را بپذیرد و بعد نفطه نظرهای خود را بیان کند .
5- نماز اولین واجب بعد از ایمان به توحید و معاد
(( الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه ))(2)
در ابتدای قرآن و سورهی بقره پس از ایمان به غیب که شامل ایمان به خداوند و معاد فرشتگان است ، اولین اصل عملی که مورد ستایش قرار گرفته اقامه نماز است .
6- انتقاد شدید خداوند به خاطر ترک یا بی توجهی به نماز
عده ای ایمان ندارند و نماز نمی خوانند . ((فلا صدق و لا صلی ))(نه تصدیق کرد و نه نماز خواند ) قرآن کریم صحنه جان دادن آمیخته با یک دنیا آه و حسرت این افراد را ترسیم کرده است :
عده ای مانع نماز دیگران می شوند ((رایت الذی ینهی عبدا اذا صلی )) (آیا دیدی آن را که مانع بنده باشد ، آنگاه که نماز بخواند ؟) (3)
ابوجهل ، وقتی تصمیم گرفت همین حضرت محمد (صل الله و علیه و آله) مشغول سجده شد با لگد ،گردن

 

 

 

1 – مریم /31 2 – بقره /2 3 – علق / 40

سیمای قرآن -2
آن حضرت را در هم بشکند همراهانش او را دیدند که رفت ولی منصرف شد . گفتند چرا جسارت نکردی ؟! گفت خندقی از آتش دیدم که در پیش روی من شعله ور بود . (1)
عده ای مسخره می کنند :
(( و اذا نادیتم الی الصلوه اتخذوها هزوا ))
(هرگاه ندای نماز بلند می کنید مسخره می کنند )
عده ای بی نشاط نماز می خوانند :
(( و اذا قاموا الی الصلوه قاموا کسالی ))
( منافقین هرگاه به نماز می ایستند بی حال اند ))(2)
عده ای از روی ریا نماز می خوانند :
((یراون الناس و لا یذکرون الله الا قلیلا ))
( و در برابر مردم ریا کارند و جز اندکی یاد خداوند نیستند )
عده ای گاهی می خوانند و گاهی نمی خوانند :
(( فویل للمصلین الذینهم عن صلوتهم ساهون )
( وای به نمازگزارانی که از نمازشان فراموشکارند )(3)
عده ای اگر دنیا نباشد به فکر نمازند ولی اگر دنیا مطرح شد از نماز کم می گذارند :
(( و اذا راو تجاره او لهوا انفضوا الیها و ترکوک قائما ))( هرگاه لهو و تجارتی دیدند به سوی آن روانه شده و او را در حالی که به خواندن خطبه نماز ایستاده ای وا می گذازند )
( این آیه اشاره به ماجرایی دارد که : پیامبر اکرم (صل الله و علیه و آله) مشغول خواندن خطبه های نماز جمعه بود . که گروهی برای فروش اجناس خود شروع به طبل زدن کردند . مردم از پای سخن پیامبر گرامی (صل الله و علیه و آله) برای خرید بلند شده و به سراغ سروصدا و معامله رفتند و حضرتش را تنها گذاشتند و و بنابر آنچه در تاریخ ثبت شده است فقط دوازه نفر به خطبه های حضرت گوش می دادند !)
7- تلاش برای نماز
بعضی مال خود را وقف نماز می کنند ، مثلاً در بعضی شهرهای ایران ( اصطهبانات فارس ) درختان گردوو بادامی وقف شده است تا حاصل آن صرف نو نهالانی شود که به مسجد می آیند .
بعضی برای اقامه نماز کتک می خورند مثل انقلابیون در زندان شاه .
و بعضی مانند زهیر که در تیر باران روز عاشورا جلو امام حسین (علیه السلام ) ایستاد تا امام نمازش را بخواند .

 

1 - تفسیر نمونه به نقل از مجمع البیان 2- نساء / 142 3- ماعون /4و5

سیمای نماز -3
و بعضی در راه نماز شهید می شوند ، مثل شهدای محراب آیت الله اشرفی اصفهانی ، دستغیب، صدوقی ، مدنی و قاضی طباطبایی .
و بعضی در حال نماز شهید می شوند مثل علی ابن ابیطالب (علیه السلام )
8- نماز ، کلید قبولی تمام عبادت ها
در اهمیت نماز ، همین بس که در فرمان علی (علیه السلام ) به نماینده خود در مصر (محمد بن ابی بکر ) آمده است : نماز را در اول وقت و با مردم بپادار ، زیرا همه کارهای دیگرت ، تابع نمازتوست .
در روایات نیز می خوانیم : اگر نماز قبول شود ، عبادات دیگر هم قبول می شود ، ولی اگر نماز مردود شد ، کارهای دیگر هم مردود خواهد شد .
مثلاً اگر پلیس راهنمائی از شما گواهینامه رانندگی بخواهد و شما مدارک و کارت شناسایی معتبر دیگری ارائه دهید ، طبعاً پذیرفته نخواهد شد . مجوز رانندگی ، داشتن گواهینامه آن است و بدون آن ، تمام مدارک دیگر بی اثر خواهد بود . نماز نیز چنین نقشی دارد .
9- نماز وسیله آزمایش خود
در حدیث می خوانیم که هر که می خواهد بداند مقام و منزلت او نزد خداوند چیست ببیند که خداوند نزد او چه مقامی دارد ؟ (1)
اگر اذان نماز نزد تو بزرگ و محترم بود تو نزد خداوند احترام داری و اگر نسبت به انجام فرمان او بی تفاوت بودی مقام و ارزشی نزد او نداری و همچنین اگر نماز تو را از فساد و فحشا بازداشت تاثیر و قبول نماز است .
10- نماز اولین سئوال قیامت
درحدیث می خوانیم اولین چیزی که در قیامت مورد سئوال و حساب قرار می گیرد نماز است .(2)

 

بخش دوم :
فلسفه و روح نماز
11- نماز یاد خداست
خداوند به حضرت موسی می فرماید : ((اقم الصلوه لذکری )) (برای یاد من نماز به پا دار)
ذکری قلبی ، با روشی مخصوص به یاد خدا بودن و با شیوه ای ابتکاری که اعضای انسان از موی سر تا نوک پا در آن نقش داشته باشند .
هنگام وضو ، هم روی سر را مسح می کنیم و هم روی پا را ، هنگام سجده هم پیشانی بر زمین می نهیم و

 


1- بحار ، ج 75، بیروت، ص199 2 – بحار، ج7، بیروت، ص 267

سیمای نماز -4
هم انگشت پا . هم زبانمان تسبیح می گوید و هم دلمان به یاد اوست . در سجود چشم هامان باید محل سجده ، نیمه باز دوخته شود ، قسمتهایی از بدن باید پوشیده باشد ؛ کمر در رکوع خو شود ، دستها هنگام گفتن (( الله اکبر )) بالا بیاید ؛ گردن نمازگزار باید افروخته باشد و در حالت رکوع کشیده شود ؛ باری به هنگام خواندن نماز باید همه اعضای آدمی به نحوی در خدمت یاد خدا باشند .
12- نماز و تشکر
یکی از اسرار نماز تشکر از پروردگار است ، قرآن می فرماید : عبادت کنید خداوندی را که شما و نیاکان شما را آفرید ، هستی شما و همه از اوست
(( واعبدوا ربکم الذی خلقکم و الذین من قبلکم ))(1)
تشکر از ولی نعمت یک ارزش است . در سوره کوثر می خوانیم : ما به تو ((کوثر)) و خیر زیاد عطا کردیم پس نماز بخوان (( انا اعطیناک الکوثر فصل ))یعنی به شکرانه عطایای ما نماز به پا دار .
نماز بهترین نوع شکرگزاری است که شیوه آن را خداوند بیان فرموده و تمام انبیاء و اولیا هم آن شیوه را به کار بسته اند . نماز تشکری است هم عملی و هم ربانی و هم دائمی و هم سازنده .
13- نماز و قیامت
مردم نسبت به رستاخیز و معاد چند دسته هستند :
1- به قیامت شک دارند (ان کنتم فی ریب من البعث))(2)
2- به قیامت مظنون اند : ((یظنون انهم ملاقوا الله ))(3)
3- به قیامت یقین دارند : ((و بالاخره هم یوقنون )) (4)
4- منکر قیامت هستند : ((و کنا نکذب یوم الدین))(5)
5- ایمان دارند ولی فراموش کاران اند : ((نسوا یوم الحساب ))(6)
قرآن برای رفع شک و استدلال کرده و از مومنان و گمان دارندگان با (( تفاوت )) ستایش کرده است ، و از منکران برهان و دلیل انکارشان را خواسته است . و برای گروه پنجم تذکراتی داده تا فراموش نکنند . نماز ، هم شک زداید . هم غفلت ها را به (( یاد )) بدل می کند . انسان در هرشبانه روز دسته کم ده بار با گفتن عبارت (( مالک یوم الدین )) مساله قیامت را به خود تلقین می کند و تذکر می دهد .
14- نماز جنگ با شیطان هاست
همه ما با کلمه محراب آشنا هستیم . این کلمه در قرآن نیز درباره نماز حضرت زکریا (علیه السلام ) آمده است : ((هو قائم یصلی فی المحراب ))(7)

 

1- بقره/21 2-حج/5 3-بقره/46 4-بقره/4 5-مدثر/46 6-ص/26
7-آل عمران /39

سیمای نماز - 5
از ایستادن به نماز ، به قیام در محراب تعبیر شده و محراب در لغت یهنی محل جنگ ، چرا که نماز و حضور در محراب عبادت نیز جنگ با ابلیس است .
15- بریدن از نماز زمینه گرایش به همه مفاسد
((فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوه واتبعو الشهوات ))(1)
پس از انبیا، گروهی جانشین آنها شدند که نماز را ضایع کردند و شهوات را پیروی .
در این آیه ، اول ضایع شدن نماز را مطرح کرده ، بعد افتادن در دام شهوات را چون نماز ریسمان ارتباط خداست ، همین که پاره شد ، افتادن در وادی تباهی حتمی است ، مانند پاره شدن تسبیح که موجب پخش و پلا و گم شدن دانه های آن می شود .

 

بخش سوم :
ابعاد معنوی و محتوایی نماز
16- نماز یک معامله ی پر برکت
خداوند می فرمائی : (( اذکرونی اذکرکم ))(2)
شما مرا یاد کنید من هم شما را یاد می کنم .
یاد ما از خداوند برای او سودی ندارد ولی یادی که خداوند از ما می کند ، لطفش را نصیب ما می فرماید ، لغزش ما را می بخشد ، دعای ما را می پذیرد و مشکل ما را حل می کند .لطف او برای ما بی نهایت ارزشمند و پربرکت است . پس در نماز که ما یاد خدا می کنیم ، یاد کم ارزشی را داده ایم و لطف پر ارزشی را گرفته ایم .
پس ما از کسی یاد کرده ایم که یاد ما برای او سودی ندارد چون ( ان الله لغنی عن العالمین)(3) ( خداوند از تمام جهانیان بی نیاز است .) ولی بدین وسیله یاد خداوند ی را به سوی خود جلب کرده ایم و در حقیقت تمام کمالات را دریافت کرده ایم و ایم معامله پربرکتی است که خداوند ما را به آن دعوت کرده است .
17- نماز و آرامش
دنیای صنعتی امروز علی رغم پیشرفت بسیار مشکل آرامش روحی را حل نکرده است . آمار بیماریهای روانی و جنون مصرف قرص اعصاب رو به تزاید است و هیچ چیزی به انسان آرامش نمی دهد جز یاد خدا و ایمان و انس و عشق و توکل به او .
آری نماز یاد خداست و فقط با یاد خدا دل ها آرامش می یابد .
هر کسی کسانی را می شناسد که دارای ابتکار قدرت ، ثروت و علم هستند اما آرامش ندارند . در مقابل افراد تهی دستی هستند که به خاطر ایمان به سرچشمه هستی دارای قلبی آرامند ، دید و بینش و اعتقاد

 

1 – مریم /59 2 – بقره /152 3- آل عمران /97

سیمای نماز - 6
خاصی دارند که حوادث تلخ و شیرین را می پذیرند و برای آن ها تحلیل های منطقی دارند .
آری با یاد خداوند دل ها آرام می گیرد و بهترین یاد خدا نماز است ، کمبود انسان معاصر نه علم و تخصص بلکه دل آرام است . نه فرعون ها و ابر قدرتها دل آرام دارند ، نه قارون ها و نه ابولهب ها ، و نه منافقان چند چهره ، و نه علمای وابسته به زرو زور . تنها کسی را که ما در زمان خودمان دل آرام دیدیم حضرت امام خمینی (ره) بود که روز 22 بهمن 57 همین که در هواپیما نشستند تا به ایران بیایند و خبرنگار از ایشان پرسیدند شما هم اکنون چه احساسی دارید ؟ فرمودند هیچ ( این هیچ در عرفان اسلامی معنای عمیق دارد ) با این که هنوز نظام شاهنشاهی سر پا بود و احتمال سرنگونی هواپیما داده می شد ، در وصیت نامه خود نیز نوشتند من با قلبی آرام به سوی خدا می روم . این وصیت دل از زور و پول و مقام آرام نیست ، از پیوند با خدا که بارزترین تجلی آن نماز است آرام است .
18- ندای نماز از زایشگاه تا قبرستان
سفارش شده است که هنگام تولد نوزاد در گوش او اذان بخوانند و در هنگام دفن نیز نماز واجب است . هیچ عبادتی از لحظه تولد تا لحظه دفن این چنین ملازم انسان نیست .

 


بخش چهارم :
تفسیر نماز
* بسم الله الرحمن الرحیم
این آیه مبارک و این جمله ملکوتی تعلیمی است به همه بندگان که هر کاری را به نام و یاد حضرت او شروع کنند و بی شک عملی که به نام الله – که دارای جمیع کلمات و پاک از هر عیب و نقض و مبدا تمام حقایق و برنامه های مثبت است ابتدا می شود ، انجامش به خیر و سلامت و عامل سعادت دو جهان است .
گفتن بسم الله و درک مفهوم آن و اتصال به مسمایش – که حضرت محبوب است – در حقیقت ، قرار گرفتن در پناهگاهی است که تمام موجودات در همه زمینه ها نیازمند به آنند . و چه پناهی بالاتر و برتر از خداوندی که دستگیر و یار و مددکار و پناه دهنده و اطمینان بخش به نیازمند و درمانده است ؟
راستی عجز و ناتوانی ، فقر و ذلت ، مسکنت و حیرت ، نداری و ظلمت و اضطرابی که با تمام انسانها همراه است ، آیا جز با پناه بردن به حق و اتصال داده هر کاری به او و شروع هر عملی به یاد او قابل جبران است ؟
((الله )) ذات پاک و منزهی است که صاحب جمیع صفات کمال است و جامع همه حقایق و فاقد همه نواقص .آدمی با روی آوردن به او ، به نهایت بزرگواری و کرامت و شرف و فضیلت و حقیقت و عزت می رسد و به رفع و دفع نیازمندیها و عیوب و نقایصش موفق می گردد .
این است قدرت نماز و حقیقت این عبادت ، که اگر غیر این باشد نماز نیست .

سیمای نماز -7
به حقِ حق قسم که اگر به وسیله نماز دردهای فکری و روحی و خانوادگی و اجتماعی و درونی و بیرونی معالجه نشود ، اقامه نماز نشده ، بلکه الفاظی عربی با زبان تکرار شده و به قول فقهای بزرگ اسقاط تکلیفی به انجام رسیده است .
اگر ارتباط روحی و قلبی با ذات جامع کمالات برقرار گردد تمام عیوب و نقایص رفع می شود ، که این رفع عیوب ، خاصیت طبیعی این ارتباط است .
اگر ارتباط و اتصال حقیقت داشته باشد ، به تدریج عیوب و نقایص و فحشا و منکرات برطرف می شود و آثار فیض و عنایت و تحقق صفات الهی در انسان نمودار می گردد .
چونان که تشنه با اتصال به آب و گرسنه با خوردن نان تشنگی و گرسنگی اش برطرف می شود ، ناقص هم در ارتباط مبداء کمالات ، نواقص فکری و روحی و قلبی و اخلاقی اش بر طرف ، و با فنای در صفات و کمالات الله کامل می شود .
(( الرحمن )) وجود مبارکی که به تمام موجوداتی که آفریده ، به مقتضای استعداد و لیاقت هر یک ، عنایت و لطف دارد و سفره روزی آنان را بدون قید و شرطی از باب رحمت و محبت گسترده و بر این خوان یغما دوست و دشمن را نشانده و به همه اجازه بهره برداری و سود بردن از این دریای بیکران نعمت را مرحمت فرموده است .
(( الرحیم )) : به مردمی که دارای ایمان و عمل صالح اند دارای لطف خاص است و به انسانهایی که در دنیا از هدایت او بهره گرفتند و تسلیم خواسته های انبیا و ائمه شدند ، مزد آخرتی و منفعت ابدی و سود سرمدی عنایت می فرماید ، و این عنایت شامل آنان که از ایمان و عمل صالح دورند نمی شوند .
* الحمد لله رب العالمین
(( شکر )) سپاسگزاری در برابر نعمت است بدون توجه به مقام منعِم ؛ ((مدح )) ستایش ممدوح است به خاطر جمال و کمالی که دارد بدون توجه به نعمت و احسان منعم ؛ ((حمد)) جامع معنای شکر و مدح است . حمد یعنی سپاسگزاری در برابر تمام نعمتها با توجه به مقام عالی منعم که جامع تمام صفات کمالیه است .
در این جمله یعنی هر شکر و مدحی – چه با زبان بیان ، چه با زبان عمل و چه با زبان وجود – مخصوص ذات با کمالی است که مالک و تربیت کننده تمام اجزاء هستی است .
باید حمد و ستایش را تنها برای مبدای دانست که لطف و تربیتش سراسر جهان و همه موجودات را فرا گرفته ، هر ناتوانی را توانا می گرداند ، هر بیجانی را جان می بخشد و فراخور احتیاجش ساز و برگ زندگی به او می دهد و از آنچه هست برترش می سازد تا به جمال عقلش می آراید ؛ آن گاه برای تکمیل تربیت ، پیامبران را بر می انگیزد و شرایط و قوانین فراراهش می گذارد و تربیت تکوین را با تشریع تکمیل می کند .
بدین جهت در قرآن کریم ، که ظهور تربیت و اراده حق است ، آیات تکوین و تشریع با هم آمده و همه را

سیمای نماز - 8
آثار قانون تربیت ((رب العالمین )) می شمارد .
با بیان حقیقت ، معلوم می شود که حمد به اندازه پهانای جهان بزرگ از نظر مفهوم توسعه دارد .
هر چه بیشتر اسرار جهان باز شود و خرد انسان پیش رود ، مجهولات نظام طبیعت بیشتر معلوم می گردد و حقیقت حمد توجه به ربوبیت جهان بیشتر تحقق می یابد و معنا و واقعیت آن عمیق تر و وسیع تر می گردد.
به راستی توجه به مالک و رب عالم و مساله تربیت موجودات که وقف حریم کبریاست و سازمان وجودی عالمین ، اعم از جماد و نبات و حیوان و انسان ، امری بسیار لازم و حقیقی واجب است .
کافی است که درک وجودی کوچکترین ذره عالم آدمی را به خضوع و خشوع و شکر و سپاس در برابر مالک و مربی جهان وادارد ، چه رسد به اینکه واقعیات بیشتری از جهان بالا یا اسرار نباتات و حیوانات و وجود انسان برای ما کشف شود ، و چه نیکوست که نمازگزاران عزیز از هر یکاز چهار جهان حیرت انگیز : جهان بالا و نبات و حیوان و انسان ، مسائلی را از نظر بگذرانند تا از این پس بدانند در برابر چه مالک و مربی عظیمی به عبادت و خضوع و بندگی می ایستند !!
* الرحمن الرحیم
با اینکه این دو لفظ در آیه شریفه (( بسم الله )) بود ، ولی تکرارش بعد از ((رب العالمین )) لطف مخصوصی دارد ، که ربوبیت حق از جهت قهر و غلبه و فشار بر موجودات نیست ، بلکه از جهت رحمت عام و خاص است ، که موجودات در پرتو این دو حقیقت پرورش می یابند و هر مربی و معلم و حاکمی آن گاه تربیتش به ثمر می رسد که با مهر و محبت باشد و نظام تربیت خلق با خالق و انسان و جهان هماهنگ شود .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  39  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سیمای نماز