ابوالحسن علی بن محمد غزوانی لَوکری
شاعر ایرانی همدوره با نوح بن منصور(۳۶۵-۳۸۷ (هجری)) امیر سامانی است. وی مدحکنندهٔ نوح و وزیرش عتبی (کشتهشده به سال ۳۷۱ (هجری)) بود.
غزوان -که او را به نام آنجا میخواندند- نام کویی در هرات و لوکر هم دهی بزرک برکنار مرورود بود که گویا یکی زادگاه و دیگری زیستگاه او بودهاند.
شعر زیر از لوکریاست:
ز عنبر زره دارد او بر سمن ز سنبل گره دارد او بر قمر
برون برد از چشم سودای خواب درآورد در دل هوای سفر
بتابید سخت و بپیچید سست به گرد کمرگاه دستار سر
شتابان بیامد سوی کوهسار به آهستگی کرد هرسو نظر...
خواجه حافظ شیرازى
خواجه شمس الدین محمد بن محمد حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷-۷۹۲ هجری قمری)، شاعر بزرگ قرن هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. اغلب اشعار حافظ غزل میباشد.
نمونهای از اشعار
پیش ازاینت بیش ازاین اندیشهی عشّاق بود مهرورزی تو با ما شهرهٔ آفاق بود
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشینلبان بحث سرّ عشق و ذکر حلقهٔ عشّاق بود
پیش ازین کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
سایهٔ معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حسن مهرویان مجلس گرچه دل میبرد و دین بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد دفتر نسرین و گل رازینت اوراق بود
حکیم سنایی
حکیم سنایی، تولد ۴۷۳ هجری ،غزنه،مرگ ۵۴۵ هجری ، غزنه ،مدفن غزنه ، نام دیگر ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی،زمینه فعالیت شاعر،ملیت ایرانی ،دوره قرن پنجم و ششم هجری،آثار حدیقةالحقیقه،سیرالعباد الی المعاد
ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی، یا حکیم سنایی از بزرگترین شاعران قصیدهگو و مثنویسرای زبان فارسیست،
این سخن تحفهایست ربانی رمز اسرارهای روحانی
خاطر ناقصم چو کامل شد به سخنهای بکر حامل شد
هر نفس شاهدی دگر زاید هر یک از یک شگرف تر زاید
شاهدانی به چهره همچو هلال در حجاب حروف زهره جمال
در مقامی که این سخن خوانند عقل و جان سحر مطلقش دانند
خاکیان جان نثار او سازند قدسیان خرقهها در اندازند
طریقالتحقیق
جلالالدین محمد بلخی
جلالالدین محمد بلخی ،تولد ۶ ربیعالاول ۶۰۴ قمری ،بلخ ،مرگ ۵ جمادیالثانی ۶۷۲ قمری ،جلالالدین محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به جلالالدین رومی، جلالالدین بلخی، رومی، مولانا و مولوی (۶ ربیعالاول ۶۰۴، بلخ - ۵ جمادیالثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) از زبدهترین عارفان و یکی از مشهورترین شاعران ایرانی به شمار میآید. نام او محمد و لقبش در دوران حیات خود «جلالالدین» و گاهی «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» بوده و لقب «مولوی» در قرنهای بعد (ظاهراً از قرن نهم) برای وی به کار رفته از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانستهاند.
نمونهای از رباعیات وی چنین است :
عشق از ازل است و تاابد خواهدبود جوینده عشق بیعدد خواهدبود
فردا که قیامت آشکارا گردد هرکس که نه عاشق است رد خواهد بود
***
عشق آمدو شد چو خونم اندر رگ و پوست تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
اجزای وجود من همه دوست گرفت نامیست زمن باقی و دیگر همه اوست
عبدالقادر بیدل
ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بن عبدالخالق ارلاس (یا برلاس)، متخلص به بیدل دهلوی، شاعر پارسیسرای سبک هندی است. در سال ۱۰۵۴ ه. ق. در پتنه در کشور هندوستان پای به عرصهٔ هستی نهاد. او شاعر پارسیگوی هندی است که از ترکان جغتائی برلاس بدخشان بود؛ اما در هند متولد شد و تربیت یافت و بیشتر عمر خود را در شاه جهانآباد دهلی بعزلت و آزادی زندگی کرد و با اندیشههای ژرف آثار منظوم و منثور خود را ایجاد نمود.او در سال ۱۰۷۹ ه. ق. بخدمت محمداعظم بن اورنگ زیب پیوست. سپس، به سیاحت پرداخت، و سرانجام، در سال ۱۰۹۶ه. ق. در دهلی سکنی گزید، و نزد آصف جاه اول، (نظام حیدرآباد) دکن منزلت بلند داشت.بیدل بهروز پنجشنبه چهارم صفر سال ۱۱۳۳ ه. ق. در دهلی زندگی را بدرود گفت و در صحن خانهاش، در جاییکه خودش تعیین کرده بود، دفن گردید
دیده را باز به دیدار که حیران کردیم که خلل در صف جمعیت مژگان کردیم
غیر وحشت نشد از نشئهٔ تحقیق بلند می به ساغر مگر از چشم غزالان کردیم
رهزنی داشت اگر وادی بی مطلب عشق عافیت بود که زندانی نسیان کردیم
موج ما یک شکن از خاک نجوشید بلند بحر عجزیم که در آبله طوفان کردیم
حاصل از هستی موهوم نفس دزدیدن اینقدر بود که بر آینه احسان کردیم
تمکین کرمانشاهی
شاعر کرمانشاهی «کریم کوهساری» متخلص به «تمکین» فرزند «محمود کوهساری» و متولد پاییز سال ۱۲۹۹ هجری شمسی برابر با سال ۱۳۳۹ هجری قمری در کرمانشاه است. تمکین در سال ۱۳۲۷ وارد خدمت دولت گردید و در اداره پست و تلگراف استخدام شد و تا بازنشستگی اش در سال ۱۳۵۶ کار خود را در این اداره ادامه داد. او در سال ۱۳۴۱ نام خانوادگی خود را از «کوهساری» به «تمکین» تبدیل کرد. «تمکین» در اسفندماه ۱۳۷۵ درگذشت.
اشعار او به زبانهای فارسی و کردی است. بیشتر اشعار فارسی به جا مانده از او مدایح، مراثی و مولودیههایی است که مقدسات دینی و مذهبی در آنها مطرح شدهاند. او در اشعار کردی سبک ویژه خود را دارد. مسمطاتی با مضامین اجتماعی که به زبان کردی کرمانشاهی دارد بسیار ساده و روان است و قدرت او را در صنعت سهل و ممتنع نشان میدهد.
این هم بلبل گلزار عشقم بال پروازم نیه تا وّ سوزدل بنالم کس هم آوازم نیه
رنجه له خارفراقم راحتی بخشم کوّه آرزو دار وصالم یارطنازم نیه
درد دیرم رووّه کی کم تاکه دردم چاره کی رازدل اِفشا وّه کی کم چون که هّمرازم نیه
تاکه بِردی دل وّه دستم عقل وهوشم چی وّسر لوچاوخماره مّستم میل بّگمازم نیه
یالّه وّصلی زندگی کّم یاله هِجرانی مِرم غیریّه چِشتی تِِرِک اّنجام وآغازم نیه
حافظ کُردی زُوانم نظم من برهانمه شهرکرماشان عزیزم کم لّه شیرازم نیه
شعرکردی هّریّسّه اّرخاصه تمکین یا خِراو دی لّه یّه بهترچه بوشم سحرواعجازم نِیه
اسدی طوسی
ابونصر علی بن احمد اسدی طوسی شاعر ایرانی قرن پنجم هجری و سرایندهٔ اثر حماسی گرشاسپنامه است. وی در سال ۴۶۵ هجری در گذشت. مقبره وی در تبریز است.اسدی از چند جهت دیگر هم در تاریخ ادبیات ایران حائز اهمیت است: کهنترین دستنویس فارسی که به دست آمدهاست به خط اسدی طوسیاست. علاوه بر این وی نخستین واژهنامهٔ فارسی را (بنا بر آنچه امروز ما رسیدهاست) به نام لغت فرس تدوین کرد.
جم اندیشه از دل فراموش کرد سه جام می از دست او نوش کرد
ز دادار پس یادکردن گرفت به آهستگی رأی خوردن گرفت
به جم گفت: می دوست داری مگر که چیزی جز از می نخواهی دگر؟
جمش گفت: دشمن ندارمش نیز شکیبد دلم گر نیابمش نیز
به اندازه به، هرکه او می خورد که چون خورد افزون، بکاهد خرد
عروسی است می، شادی آیین او که باید خرد داد کابین او
ز دل برکشد می، تف درد و تاب چنان چون بخار زمین، آفتاب
دل تیره را روشنایی می است که را کوفت می، مومیایی می است
به رادی کشد زفت، بدمرد را کند سرخ رخساره زرد را
به خاموش، چیرهزبانی دهد به فرتوت، زور جوانی دهد
خورش را گوارش، می افزون کند ز دل درد و انده بیرون کند
ابوالموید بلخی
ابوالموید بلخی شاعر و نویسنده ایرانی سده ۴ق و دوران سامانیان است. او زاده شهر بلخ بوده است. اثر نامدار او در نثر، شاهنامه بزرگ مؤیدی است.
وی نخستین کسی است که داستان یوسف و زلیخا را به نظم کشید. اگرچه از اشعار این منظومهی او چیزی باقی نمانده، در مقدمه آن چنین آمده است:
دو شاعر که این قصه را گفتهاند به هر جای معروف و ننهفتهاند
یکی بوالمؤید که از بلخ بود بدانش همی خویشتن را ستود
نخست او بدین در سخن بافتست بگفتست چون بانگ دریافتست
از دیگر آثاری که به او نسبت دادهاند یکی شاهنامه اوست که آن را «شاهنامه بزرگ» و «شاهنامه مؤیدی» هم خواندهاند. این شاهنامه کتابی در شرح تاریخ و داستانهای ایران قدیم و شامل بسیاری از روایات و داستانهای ایرانیان از پهلوانان و پادشاهان است که بعداً در دیگر آثار حماسی، از جمله «شاهنامه»ی فردوسی، از آنان سخن گفته شد. قدیمترین کتابی که از این اثر نام برده تاریخ بلعمی است که خود به تاریخ ۳۵۲ نوشته شده است. گرشاسپنامه و اخبار نریمان نیز از آثار ابوالمؤید بلخی هستند که شاید هم هر کدام جزئی از شاهنامهی او بودهاند. عجایب البلدان اثر دیگر اوست که در قرن چهارم و اوائل قرن پنجم مشهور بوده و در تاریخ سیستان نیز چند بار از آن یاد شده است.
یغمای جندقی
یغمای جَندَقی (زاده ۱۱۹۶ در دهکده خور و بیابانک، جندق ـ درگذشته سهشنبه ۱۶ ربیع الثانی سال ۱۲۷۶ در خور و بیابانک) شاعر فارسی زبان دربار محمد شاه قاجار بود.
یغمای جندقی در آغاز، زندگی توام با فقر و بعد هم عمری پر از سرگردانی و آوارگی را پشت سر گذاشت، در سن هشتاد سالگی به زادگاهش بازگشت و در سال ۱۲۷۶ قمری در آن جا از دنیا رفت.
وی شاعری دارای استعداد است. آثارش از جهتی که ظلم وستم زورمندان عصر را در ضمن هجو و هزل های تند و بی پروای خود برملا می کند اهمیت دارد. وی فساد آن روزگار ار در کلمات رکیک و ناسزاهای خود به خوبی نشان می دهد.
وی علاوه بر هجویات، که جالب ترین بخش اشعار اوست، غزلیاتی به شیوه ی معمول زمانه نیز دارد.
از وی اشعاری انتقادی باقی مانده که عمدتا هجو ظالمان زمانه و برخی روحانیون فاسد عصر ست.در عین حال مراثی او در ذکر مصائب آل الله و همچنین در مدح ایشان از برترین مراثی و مدایح تاریخ ادبیات ایران است. از وی نامه هایی نیز به دوستان، بستگان و دانشمندان عصر باقی مانده است.
وی عربی نمیدانست و از آن بیزار بود. از تازی نویسی بیزار بود و به سرهنویسی دلبستگی داشت.
مجموعه آثار وی به تصحیح سید علی آل داوود در تهران به چاپ رسیده است.
آثار
قاضینامه
کوزنامه
سرداریه
خلاصه الافتضاح (منظومه)
شامل 91 صفحه word
دانلود تحقیق بیوگرافی شاعران ایران