
ظرفیت سنجی و مکانیابی مراکز پردازش و بازیافت پسماندهای استان فارس
پرونده هسته ای ایران همچنان مفتوح است و کشورهای موسوم به پنج بعلاوه یک در حال مذاکره برای برداشتن قدم های بعدی در جهت واداشتن ایران به دست کشیدن از چرخه سوخت هسته ای هستند. علیرغم آنکه شواهد همگی دال بر آن است که میزان غنی سازی اورانیوم در تاسیسات نطنز بیشتر از 4 درصد نیست، اما تلاش برای نشان دادن ایران بعنوان کشوری که تهدید عمده برای کشورهای اروپایی و آمریکایی و بلکه تمام جهان است، از سوی مقامات آمریکایی، اسرائیلی و اروپایی و به تبع آن ها از سوی رسانه های بانفوذ ادامه دارد.
این چنین است که دو مسیر پا به پای یکدیگر در برابر توسعه ایران در حال پیشروی است. ابتدا تحریم های اشاره شده در قطعنامه های صادره از شورای امنیت ملل متحد بخصوص قطعنامه های 1737 و 1747، و دیگری تلاش آمریکا برای مهار ایران و تحریم های فرامرزی این کشور بخصوص در بخش های مالی و بانکی و همچنین در صنعت نفت و گاز و بخش های پژوهشی کشور است.
گرچه امیدواری برای پایان یافتن منازعه هسته ایران و غرب و رسیدن به یک راه حل بهینه مبتنی بر حفظ استقلال و حقوق ایران و همچنین رفع نگرانی کشورهای دیگر باقی است، اما به نظر می رسد که بحث در مورد تدوین استراتژی های اقتضایی و بررسی راه های مواجهه با تحریم ها و تضییقات تحمیلی از نوع بین المللی و در برابر فشارهای آمریکا ضروری باشد.
نویسنده معتقد است که اعمال تحریم علیه ایران و همچنین ایجاد فشار سیاسی و یا نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران اگر بخواهد تشدید گردد، این کار از طریق خلیج فارس محتمل تر است و مشخصات ژئوپلتیکی این منطقه و دسترسی طرف مقابل به این آبراه و کشورهای همسایه بستر مناسب برای این گونه امور را فراهم می سازد. از طرف دیگر نیز مزیت های ملی ایران در این منطقه متعدد و فرصت های فراروی کشور در مقابله با تحریم های موصوف از هر منطقه دیگر متصل به مرزهای ایران بیشتر است. در این مقاله من به دو موضوع خواهم پرداخت:
1- رفتار آمریکا در قبال ایران بر چه پایه هایی استوار است؟
2- چه راهکارهایی ایران را می تواند بر بقای خود مطمئن تر سازد؟
رفتار آمریکا در قبال ایران
ایالات متحده آمریکا از ابتدای پیدایش نفت در خاورمیانه در روابط خود با ایران دارای حساسیت ویژه و منحصر بفرد بوده است. این حساسیت گاه بصورت نزدیکی فوق العاده دو کشور خود را نشان داده است، مانند اظهار آمادگی مشارکت شرکت آمریکایی نفتی سینکلر در توسعه میادین نفتی ایران در کناره دریای خزر در 1300 شمسی با پیشنهاد توافقی مبتنی بر اختصاص 50 درصد سود آن به ایران در زمانیکه حداکثر سودی که شرکت مختلط نفت ایران و انگلیس به ایران می داد 15 درصد بود. یا مانند همکاری های ایران و آمریکا در پس از اشغال این کشور در 1320 در قالب کمک های اصل چهار و بخشی از طرح مارشال. یا مانند همکاری های سیاسی، امنیتی و نظامی دو کشور در پس از کودتای 28 مرداد 1332 در قالب تشکیل ساواک، ایجاد پیمان بغداد و سنتو، و قرارداد همکاری های نظامی مابین دوکشور در 1339، یا برنامه توسعه ایران در چارچوب یک مدل آمریکایی از بهمن 1341 و سرمایه گذاری های کلان آمریکا در ایران از 1349.
اگر آمریکا و ایران در همکاری با یکدیگر گوی سبقت از دیگران ربوده اند، در دشمنی نیز شدت و حدت ویژه ای داشته اند. تلاش انگلیس برای مبارزه با نهضت ملی شدن نهضت نفت ایران آنگاه به نتیجه رسید که دولت برخاسته از حزب دمکرات در واشنگتن جای خود را به دولت جمهوریخواه تندرو آیزنهاور داد و آنگاه برنامه سرنگونی دولت دکتر مصدق به ثمر رسید. یا شلیک موشک به هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس توسط ناو وینسنس در 12 تیر 1367 که بروز نوعی دشمنی با ایران در حال جنگ با عراق بود که ایران باید پیام آن را درک می کرد. استراتژی بلندمدت آمریکا در برابر ایران اگر اضمحلال و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران نباشد، حداقل مهار و کنترل آن که در منطقه خود قدرت اول نباشد است. در این زمینه مباحث متعددی مطرح است، اما ساده ترین آن به این موضوع باز می گردد که منطقه ایران کدام است؟ ایران وابسته به منطقه خاورمیانه، خلیج فارس، آسیای جنوب غربی، آسیای غربی، قفقاز، دریای خزر و آسیای مرکزی است و بخوبی پیداست که کشوری که مقسوم علیه مشترک این مناطق باشد، بالقوه تا چه انداز می تواند تاثیر گذار و پرنفوذ باشد. به یاد دارم که زمانی در 1999 در یکی از همایش های مربوط به دریای خزر از نماینده آمریکا در امور دریای خزر که با حرارت هرگونه منافع برای ایران در خزر را نفی نموده و شرکت های نفت و گاز بین المللی را از همکاری با ایران در دریای خزر و قفقاز برحذر می داشت پرسیدم که فرض کن که در آینده روابط تهران و واشنگتن به حالت عادی درآید و دو کشور دارای نمایندگی سیاسی در پایتخت دیگری باشند، آنگاه چگونه می خواهید با این مخالفت شدید فعلی منافع ایران در خزر را به رسمیت بشناسید و به شرکت های بالادستی توصیه نمائید تا در بخش های ایرانی خزر سرمایه گذاری نمایند؟ او در پاسخ گفت که ایالات متحده در مورد ایران و نقش منطقه ای این کشور وقت زیادی صرف نموده و استراتژی ها، سیاست ها و راهبردهای عملیاتی خود را طراحی نموده است. بنظر آمریکا، ایران همانند غولی است که یک پای آن در خلیج فارس و پای دیگر آن در دریای خزر است. آمریکا در مورد نفوذ ایران در خلیج فارس بسختی قادر است که آن را مهار نماید، اما در خزر این کار با توجه به ابتدایی بودن روابط بین کشورها و سرمایه گذاری های خارجی امکان پذیرتر است.
در دوران پس از انقلاب اسلامی ایران و پیدایش جمهوری اسلامی بنظر می رسد که در حال حاضر در منحنی سینوسی روابط ایران و آمریکا ما در نزدیکی پائین ترین و یا خصمانه ترین نقطه هستیم. در چنین حالتی ایالات متحده آمریکا برای مدیریت روابط خود با ایران به مجموعه ای از چشم انداز، ماموریت، راهبردها، سیاست ها و برنامه های عملیاتی رسیده است. این مجموعه دارای روابط سیستمیک با یکدیگر است، اگر چه بظاهر اجزای آن در تباین با یکدیگرند. در عین حال که پیاده نمودن برنامه های فوق، مسئولیت همه نهادهای اداری و نظامی سیستم سیاسی آمریکاست اما برای آنکه بصورت روزانه این کار پی گیری شود، افرادی در سطح عالی مدیریت در بخش های سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی آمریکا مسئولیت روزانه اجرای سیاست های فوق را علیه ایران به عهده دارند. نیکلاس برنز، دستیار وزیر امور خارجه آمریکا در امور سیاسی و همچنین استوارت لوی دستیار وزیر خزانه داری آمریکا بخش های سیاسی و اقتصادی راهبردهای آمریکا علیه ایران را پی گیری می نمایند.
بنظر من این مجموعه دارای راهبردهای زیر است:
1-ایجاد اجماع جهانی علیه ایران:
این کار از طریق فعالیت های دیپلماتیک در شورای حکام آژانس بین الملی انرژی هسته ای، شورای امنیت ملل متحد و همچنین جریان هایی نظیر اجلاس سران گروه 8، اتحادیه اروپا و اجلاس کشورهای اروپایی و آسیایی انجام می شود. سران هشت کشور بزرگ صنعتی جهان در پایان نشست خود در آلمان به ایران هشدار دادند که اگر همچنان از اجرای خواست شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد محدود کردن فعالیت اتمی خود سرپیچی کند، از اتخاذ اقدامات سختگیرانه تری علیه این کشور حمایت خواهند کرد. در بیانیه پایانی نشست سران از ایران خواسته شده تا با اجرای قطعنامه شورای امنیت، کلیه فعالیتهای مرتبط با غنی سازی اورانیوم را متوقف کند و بدین ترتیب این امکان را فراهم آورد تا مذاکراتی برای حل اختلافی که بر سر فعالیت اتمی ایران وجود دارد آغاز شود. در بیانیه سران این کشورها آمده که اگر جامعه جهانی اطمینان حاصل کند که برنامه اتمی ایران تنها در جهت اهداف صلحجویانه است، فصل کاملاً تازه ای در روابط با ایران در زمینه هسته ای و دیگر زمینه ها گشوده خواهد شد. اما ایران به عنوان عضو آژانس بین المللی انرژی اتمی و با استناد به پیمان بین المللی منع گسترش جنگ افزارهای اتمی، غنی سازی اورانیوم را حق خود می داند و اعلام کرده که غنی سازی اورانیوم را تنها به منظور دستیابی به فناوری تولید سوخت مورد نیاز نیروگاههای اتمی انجام می دهد و به هیچ وجه حاضر به دست برداشتن از این حق نیست. این گمان مطرح شده بود که دولتهای اروپایی پیشرفتی را که ایران تاکنون در غنی سازی اورانیوم کرده است بپذیرند و تنها با این شرط که ایران بیش از این به گسترش فعالیت خود در غنی سازی اورانیوم ادامه ندهد مذاکره با این کشور را از سرگیرند.
واقعیت آن است که اکنون در اکثر مجامع بین المللی نوعی اجماع علیه ایران و منافع آن وجود دارد، هرچند که انگیزه های چنین اقدامی می تواند متفاوت از جمله فعالیت هسته ای ایران، مثلا مسئله هولوکاست، حقوق بشر و غیره باشد. اما مهمترین موضوع فعالیت های هسته ای ایران است. موضوعی که اکنون به یکی از پرونده های شورای امنیت ملل متحد تبدیل شده است. از زمانیکه در اسفند 1384 پرونده فعالیت های هسته ای ایران مطابق نظر شورای حکام آژانس بین المللی انرژی هسته ای به شورای امنیت فرستاده شد، این گمان وجود داشت که آمریکا بدنبال آن است که با ایران وارد یک نبرد حقوقی در صحنه ای گردد که خود در آن دارای امتیازاتی از قبیل عضویت دائم و حق وتو است.
شورای امنیت ملل متحد مسئول حفظ صلح و جلوگیری از جنگ مطابق منشور ملل متحد است. قطعنامه های این شورا الزام آور است. در عین حال که تجربه نشان داده است که برخی از کشورها به مصوبات این شورا وقعی ننهاده اند، اما اگر جدی ترین نهاد نظام کنونی بین المللی که منبعث از نتایج جنگ جهانی دوم است را بخواهیم نام ببریم، بدون شک شورای امنیت است. تاکنون سه قطعنامه در ارتباط با پرونده هسته ای ایران به تصویب شورای امنیت ملل متحد رسیده است. قطعنامه اول یعنی 1696 در مرداد ماه 1385 به تصویب رسید و در آن از فعالیت های هسته ای بعنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت جهانی نام برده شده بود. قطعنامه دوم یعنی 1737 در دی ماه 1385 به تصویب رسید و در آن به ایران 60 روز فرصت داده شده بود تا از غنی سازی اورانیوم دست برداشته و یا پس از آن با تحریم هایی که در ماده 41 منشور آمده است روبرو گردد. قطعنامه سوم یعنی 1747 در اسفند 1385 در چارچوب فصل هفتم منشور ملل متحد بررسی و نهایتا بر روی آن اجماع صورت گرفت. موضوع فصل هفتم منشور مربوط به اموری است که صلح و امنیت جهانی را تهدید و یا به مخاطره می افکند. ماده 39 فصل 7 منشور مربوط می شود که در این بخش شورا اقدام به تشخیص تهدید می نماید. ماده 40 تدابیر لازم را برای جلوگیری از گسترش تهدید و وخامت اوضاع را پیش بینی می کند. ماده 41 تحریم های سیاسی و اقتصادی را مد نظر قرار می دهد و ماده 42 مجوز اعمال زور و بکارگیری نیروی نظامی علیه کشور متخلف را پیش بینی نموده است . لازم به ذکر است که قطعنامه آخر با تائید همه 15 عضو شورا از جمله هند و چین و قطر و آفریقای جنوبی صادر گردید.
2-افزایش تحریم های مالی و پولی:
یکی از مهمترین راهبردهای آمریکا در مبارزه علیه ایران، استفاده از نهادهای مالی جهانی و بین المللی است. نفوذ آمریکا در بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، ایران را از دریافت های وام های موثر بلندمدت محروم نموده بود. اینک آمریکا بدنبال متوقف ساختن همکاری بانک های خصوصی و همچنین اعتبارهای دولتی با دولت ایران و شرکت های ایرانی است. بعنوان مثال جرج بوش در آستانه اجلاس گروه هشت گفت که ما با متحدان اروپایی خود برای تحریم های بیشتر همکاری خواهیم کرد . استوارت لوی نیز در پی سفر به سوئیس می گوید: مهمترین هدف از سفر من به سوئیس اعلام اخطار و هشدار دولت آمریکا به بانکها و موسسات مالی سوییس است. ما اسناد تازه ای از مشارکت موسسات مالی ایران در برنامه غنی سازی اورانیوم پیدا کرده ایم. اطلاعات جدید به بانکهای سوییسی ارائه شده و هشدار لازم به این بانکها داده شده است .
موسسه یو بی اس بزرگترین نهاد مالی سوییس سال گذشته اعلام کرد کلیه همکاریهای خود با ایران را قطع خواهد کرد. موسسه اعتباری کردیت سوییس نیز اعلام کرد، هیچ گونه فعالیت تجاری جدید با ایران را نخواهد پذیرفت و تنها به همکاریهای گذشته خود با ایران ادامه می دهد. مقامات آمریکایی معتقدند که دولتین آلمان و فرانسه 8 میلیارد دلار اعتبار صادراتی در اختیار ایران قرار میدهند .
یکی دیگر از نقاطی که دولت آمریکا مایل است که از آن بعنوان اهرمی علیه ایران استفاده نماید، موضوع واردات فرآورده به ایران است. دولت ایران حدود 40 میلیون لیتر در روز بنزین وارد کشور می نماید که اکثر آن از طریق امارات عربی متحده خریداری می گردد.
موضوع تحریم های مالی علیه ایران و ایرانیان آن قدر جدی است که شائول بخاش همسر هاله اسفندیاری مدیر گروه خاورمیانه موسسه ویلسون که مدتی است در ایران زندانی است و همه مقامات آمریکایی از جمله رئیس جمهور این کشور نسبت به وضعیت او اظهار نظر نموده اند، می گوید که نامه ای از طرف سیتی بانک دریافت کرده است که چون همسرش بیش از یک ماه در ایران بسر برده است بنابراین حساب بانکی او مسدود گردیده است. بنظر می رسد که تحریم مالی آمریکا این بار مستقیما مردم ایران و بخصوص دانشجویان و نخبگان را هدف قرار داده است. بخش مالی ایران آنچنان برای آمریکا حائز اهمیت است که نیکلانس برنز معاون وزیر خارجه آمریکا در دیدار با برخی تجار جزء در دوبی که با ایران کار می کنند آنان را تهدید کرد که سرمایه های خود را در اثر معامله با ایران از دست میدهند و همچنین آنان را تطمیع کرد که به جای ایران در عراق تجارت کنند.
3-ناامن کردن جهان برای مقامات ایرانی:
مجازات های هدفمند آمریکا علیه ایران دارای بخش قابل توجهی در مورد مقامات ایرانی است. یکی از روش های مقابله با فعالیت های مقامات ایرانی، ایجاد موانعی است که بصورت حقوقی و یا روانی از تحرک آنان در صحنه جهانی بکاهد. بعنوان مثال کشورهای اروپایی اکنون از دعوت نمودن رئیس جمهور ایران به کشورهای خود ابا دارند و برخی از کشورها مانند آلمان آن را در ارتباط با قوانین داخلی خود در مورد هولوکاست می دانند. برخی دیگر بشدت بدنبال محدود کردن اکبر هاشمی رفسنجانی هستند. در مورد ایشان از دادگاه های آرژانتین در مورد انفجار ساختمان آمیا استفاده می شود. برخی دیگر تقریبا در بایکوت خبری هستند. برخی از موضوعاتی که رهبری ایران بعنوان یک پیشنهاد و یا ابتکار مطرح می کنند، بصورت متعارف قابلیت بحث و نقد در رسانه ها را دارد، اما در یک اقدام نه چندان طبیعی عموما سعی می شود که به این بخش از فعالیت های ایران پرداخته نشود. بعنوان مثال آیت الله خامنه ای برای مذاکرات مابین ایران و آمریکا در مورد عراق دلایلی را بیان نمودند که بیشتر در جهت ثبات عراق و منافع ملی این کشور بود، اما کمتر روزنامه بین المللی به این بخش از سخنان ایشان توجه نمود.
4-حمله نظامی:
آمریکا از لحاظ نظامی قویترین کشور جهان است و تصمیم گیران واشنگتن هزینه ها و مزیت های برتری نیروی نظامی را برای آن تحمل می نمایند تا از آن در موقع مقتضی استفاده نمایند. یکی از تئوری های آمریکا در پس از فروپاشی اتحاد شوروی مداخله انسان دوستانه در نقاطی از جهان است که به نظر غرب یک فاجعه انسانی در حال اتفاق است و یا نهادهای دمکراتیک بصورت بحرانی در معرض فروپاشی است، هرچند که این مداخله با حقوق بین الملل و منشور ملل متحد در ظاهر ناهمخوان باشد . در پس از حملات گروه های تندرو به اهدافی در داخل خاک آمریکا در 11 سپتامبر 2001، سیاستمداران آمریکا نظریات مربوط به حمله پیش دستانه را عنوان نمودند. مطابق این نظریه اگر یک دمکراسی می داند که یکی از دشمنانش بدنبال برنامه ریزی برای حملات نظامی و یا تروریستی به آن کشور است، می تواند با برخی از تحرکات پیش گیرانه جلوی موفقیت عملیات دشمن را بگیرد. با توجه به اینکه ایران تا کنون بصورت نظامی و یا عملیات فردی و گروهی آمریکا را تهدید ننموده است، حمله نظامی آمریکا علیه ایران هیچ گونه توجیهی ندارد، اما اکثر سیاستمداران آمریکا معتقدند که اگر ایران به دانش هسته ای و خصوصا غنی سازی اورانیوم دست یابد، این کشور به سمت افزایش دانش و تجربه خود در زمینه هایی پیش خواهد رفت که می تواند به آزمایش سلاح هسته ای منجر شود و ایران هسته ای منافع آمریکا و متحدانش در منطقه را تهدید خواهد نمود. بنابراین آمریکا می تواند با عملیات نظامی پیش دستانه ایران را از دستیابی به فنآوری هسته ای بازدارد.
علیرغم تاکید دولت جرج بوش بر رویکرد دیپلماتیک در مقابل ایران، مانورهای نظامی واشنگتن احتمال مواجهه تسلیحاتی میان دو کشور را افزایش داده است. ورود سه ناو جنگی آمریکایی به خلیج فارس نشان دهنده آن است که آمریکا تنها به مذاکره فکر نمی کند، بلکه در کنار آن به استفاده از نیروی نظامی نیز توجه نشان می دهد. به باور بسیاری از تحلیلگران، مواضع جدید رئیس جمهور آمریکا در قبال ایران و تقویت ساختار نظامی این کشور در خلیج فارس یادآور برخی از صداهایی است که قبل از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 شنیده میشد. جرج بوش بارها بر این موضوع پافشاری کرده که او هیچ طرحی برای حمله به ایران ندارد و تنها میخواهد از جان سربازان آمریکایی در عراق محافظت کند اما بالاترین میزان حضور نظامی آمریکا در خلیجفارس از زمان حمله به عراق موید چنین چیزی نیست.
آسوشیتدپرس، بی بی سی، رویترز، فرانسپرس، گاردین، ریانوستی، الجزیره، هفتهنامه تایم، و بسیاری از روزنامهها و خبرگزاریهای دیگر در ماه های اخیر از طرحهای پنهانی آمریکا برای حمله به ایران سخن گفتهاند. مقامات کاخ سفید این اخبار را همواره تکذیب کردهاند تا آنجا که جرج بوش طرح موضوع حمله به ایران را سر و صدای مخالفان خواند و وزیران دفاع و خارجه آمریکا این اخبار را مضحک نامیدند. تهران نیز تاکید میکند که این اخبار جزئی از جنگ روانی آمریکا برای وادار کردن ایران به تعلیق غنیسازی است و دولت و ملت ایران از این جنگ روانی نمی ترسند. اما هیچ کس پاسخ نمیدهد که مجهز کردن ناگهانی همسایگان عرب ایران به سیستمهای ضد موشک پاتریوت با چه هدفی صورت گرفته است؟ بیانیه تعدادی از فرماندهان بلندپایه ارتش آمریکا و تاکید آنان بر این که اگر کاخ سفید هرگونه دستوری برای آغاز حمله نظامی به ایران صادر کند از سمت خود استفعا خواهند داد به چه دلیلی منتشر شده است؟ ابراز نگرانی نمایندگان سنا و کنگره از حمله به ایران و طرح سنا برای کاهش اختیارات نظامی بوش نشانه چیست؟ راهپیمایی صدهزار نفره در لندن برای چه بود؟ پوتین با چه هدفی به آمریکا درباره گسترش دامنه جنگ تا ایران هشدار داد؟
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 46 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه10
فهرست مطالب
واردکنندگان عمده
قدرت اُپک و ضعف غیراُپک
گاز خلیج فارس
جزایر ایرانی خلیج فارس
جزیره شتور
خلیج فارس
خلیج فارس از سمت شمال با ایران، از غرب با کویت و عراق و از جنوب با عربستان، بحرین و امارت متحده عربی همسایه است. وسعت آن 240،000 کیلومتر است و پس از خلیج مکزیکو و خلیج هودسن سومین خلیج بزرگ جهان محسوب میشود.
این خلیج توسط تنگه هرمز به دریای عمان و از طریق آن به دریاهای آزاد مرتبط است و جزایر مهم آن عبارتاند از: خارک، ابوموسی، تنب بزرگ، تنب کوچک، کیش، قشم، و لاوان که تمامی آنها به ایران تعلق دارد.
خلیج فارس و سواحل آن معادن سرشار نفت و گاز دارد و مسیر انتقال نفت کشورهایی چون کویت، عربستان و امارات متحده عربی است. به همین دلیل، منطقهای مهم و استراژیک محسوب میشود. بندرهای مهمی در حاشیه خلیج فارس وجود دارد که از آنها میتوان بندر شارجه، دوبی، ابوظبی و بندر عباس را نام برد.
دریانوردی در خلیج فارس سابقه بسیار طولانی دارد ولی اولین مدارک قطعی در این زمینه به قرن چهارم قبل از میلاد مربوط است.
پس از بسته شدن راه تجارت بین شرق و غرب در دوره عثمانی، پرتغالیها متوجه اهمیت این خلیج شدند، به طوری که سراسر قرن شانزدهم میلادی خلیج فارس را در تصرف خود داشتند. اما پس از آن انگلستان توانست کشورهای رقیب را از آن خارج کند و در آغاز قرن نوزدهم بر آن تسلط یابد. با این حال، در سالهای بعد نیز کشورهای حاشیه جنوبی آن به تدریج مستقل شدند و انگلستان پایگاههای خود را از دست داد.
آینده نفت و گاز خلیج همیشه فارس
خلیج فارس، یک پهنه آبی به طول 600 مایل است که ایران را از شبه جزیره عربستان جدا کرده و هم اینک به عنوان یکی از استراتژیک ترین آبراهه های بین المللی شناخته می شود. کشورهای حاشیه خلیج فارس شامل ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی، امارات متحد عربی و بحرین می باشند که پنج کشور اول، جزو اعضای سازمان کشورهای صادرکننده نفت، اُپک )OPEC(، هستند.
در پایان سال 2003، پنج کشور حاشیه خلیج فارس با در اختیار داشتن حدود 718 میلیارد
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات110
بخشی از فهرست
مقدمه
وضعیت شهر ابهر
جمعیت ، نیروی انسانی و اشتغال
تعداد خانوار
جمعیت و پراکندگی آن
میزان باسوادی و برآورد جمعیت لازم التعلیم
فعالیت و مشارکت اقتصادی
گروه های عمده فعالیت و توزیع شاغلان به تفکیک بخشهای عمده اقتصادی
تعداد شاغلین برحسب سواد و وضع شغلی شهرستان ابهر سال 1375 و مقایسه آن با استان
عمران شهری
بررسی اجمالی وضعیت عمران شهری شهرستان ابهر
طرح ریزی توسعه شهری
آب آشامیدنی شهری
تاسیسات حفاظتی شهرها
بهبود عبور و مرور شهری
سایر تاسیسات و تسهیلات شهری
6 بهبود محیط شهری
طرح ریزی توسعه شهری
2 آب آشامیدنی
تاسیسات حفاظتی شهرها
بهبود عبور و مرور شهری
مقایسه وضعیت عمران شهری شهرستان ابهر با استان
جدول شماره 2-2 مقایسه وضعیت عمران شهری شهرستان ابهر با استان
قابلیتهای بخش
محدودیتهای بخش
عمران و نوسازی روستاها
منابع آب
میزان پتانسیل و بهره برداری از منابع آب سطحی شهرستان ابهر ، خرمدره
قابلیتها و محدودیتهای توسعه منابع آب شهرستان ابهر
قابلیتهای بخش
نوع ، کمیت و کیفیت منابع آب شرب شهری شهرستان ابهر
تعیین نوع ، کمیت و کیفیت منابع آب شرب شهری و سرانه آب مصرفی جهت شهرستان ابهر
7- صنایع
کارگاه های آموزشی
بررسی اجمالی صنایع دستی شهرستان ابهر
شهرک ها و مناطق صنعتی
تعیین کمبودها فیزیکی و آموزشی و خدمات فنی صنایع شهرستان ابهر با توجه به اهداف برنامه دوم
شناسایی و تعیین پروژه های لازم برای رفع کمبودها در سالهای برنامه دوم
محیط زیست
وضعیت زیست گاه ها و محیط های طبیعی حیات وحش شهرستان ابهر
• حیات وحش
فعالیتهای حفاظتی و کنترلی محیط زیست شهرستان ابهر
فعالیتها و تخلفات
مقایسه وضعیت شهرستان ابهر با استان زنجان در موارد فوق الذکر
• مناطق حفاظت شده
• آبادیهای مناطق حفاظت شده
شناسایی و تعیین پروژه های لازم برای رفع کمبودها
بررسی و تشریح کلی فرآیند تولید کارخانه
بررسی و تشریح کلی فرآیند تولید کارخانه
مواد و وردیها
شمش
برق
روغن
بخش های کمکی
آب صنعتی
گاز طبیعی – نفت سیاه
اکسیژن
بخش های خدمات
حمل و نقل داخل کارخانه
آزمایشگاه
کارگاه مکانیکی
سیستم های اضطراری
ساختمانهای صنعتی و اداری
فصل سوم
مطالعات زیست محیطی محل کارخانه
مطالعات زیست محیطی محل کارخانه
وضعیت زیست محیطی شهر ابهر و محل پروژه
قابلیت اراضی اطراف پروژه کارخانه ذوب و نورد خلیج فارس
مطالعه هیدرولوژی منطقه ابهر و محل پروژه
پهنه بندی و طبقه بندی خاک محل پروژه
خلاصه طرح ارزیابی زیست محیطی تهیه شده
فهرست پیامدهای مثبت ( مفید ) و آثار منفی ( نامطلوب ) اجرای طرح
میزان و نحوه آب مصرفی در پروسه تولید
میزان آب مصرفی در پروسه تولید
بررسی زیست محیطی فاضلاب تولید
کارخانه
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:16
فهرست:
در پی نفت
جنگ عراق و مقاصد ایالات متحده
گام بعدی ایالات متحده
راهکارهایی در قبال ایران
ابعاد دیپلماسی
توصیهای به رئیسجمهور آینده آمریکا
حسین عسکری استاد روابط و تجارت بینالملل و صاحب کرسی ایران در دانشگاه جورج واشنگتن است. این کرسی در سال 1974 توسط دولت وقت ایران در این دانشگاه تاسیس شد. دکتر عسکری که دکترای خود را در رشته اقتصاد از انستیتوی فناوری ماساچوست یا MIT گرفته علاوه بر حضور در هیات اجرایی صندوق بینالمللی پول به عنوان مشاور ویژه وزیر دارایی عربستان و مدیر تیم بینالمللی کارشناسان انرژی ترسیمکننده طرح انرژی بلندمدت دولت سعودی نیز فعالیت کرده است.
وی دربازه زمانی 92-1990 به عنوان میانجی به بهبود روابط میان ایران؛ عربستان سعودی و کویت کمک کرد. او علاوه بر تالیف آثاری چون <صادرکنندگان خاورمیانه: چه بر سر توسعه اقتصادی آمد؟>، <تحریمهای اقتصادی، بررسی فلسفه و کارآیی آنها>، <بررسی موضوعی تحریمهای اقتصادی ایالات متحده: تجربه ایران، کوبا و چین>، <توسعه اقتصادی در کشورهای حاشیه خلیج فارس: نعمت و نفرین نفت>، <بدهی جهان سوم و نوآوری مالی>، <عربستان سعودی: نفت و جستوجوی توسعه اقتصادی> با حضور در برنامههای تحلیلی شبکههای بیبیسی، انبیسی، سیانان، بلومبرگ و الجزیره و نیز نگارش مقالات تحلیلی متعدد در نیویورکتایمز، واشنگتنپست، اینترنشنال هرالد تریبیون، یواس نیوزاند ورلد، ریپورت و نشنال اینترنت در زمره معتبرترین تحلیلگران مسائل منطقهای به شمار میرود. دکتر عسکری در مطلب حاضر تلاش کرده است تا به روند سیاستهای آمریکا در خلیجفارس که مبتنی بر دستیابی این کشور به نفت منطقه است، پرداخته و آن را در سیاستهای آینده آمریکا بررسی کند.
اصلیترین منافع آمریکا در خلیج فارس منافع اقتصادی بوده و خواهد بود، چراکه از این طریق میتواند بر منابع انرژی منطقه کنترل و دسترسی بهتری داشته باشد و به تبع آن بازار پرسودی را برای صادرات این کشور تضمین خواهد کرد. بنا بر اظهارات بوش در انتخابات میان دورهای 2006 نیروهای آمریکایی به دلایلی مرتبط با نفت، همچنان در عراق مستقر خواهند بود. به توجه به تاریخچه آنچه که مشوق مداخله و فعالیت نظامی ایالات متحده در خلیج فارس و همچنین تقابل مربوط به انرژی و ژئوپولیتیکی آمریکا با چین شد، احتمال دارد چنین انگیزهای بر سیاست رئیسجمهور آینده آمریکا در منطقه حاکم شود.