دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه66
مقدمه:
در دورانی از تکامل بشر قرار گرفتهایم که منابع انسانی اساسیترین نقش را در توسعه جامعه ایفا میکنند و در این میان بدیهی است که در هر جامعهای آموزش و پرورش سنگ زیر بنای توسعه اقتصادی، اجتماعی سیاسی و فرهنگی است. در این میان برخورداری از آموزش و پرورش کارامد ، رکن اساسی توسعه حرفه ای برای معلمان و دانش اموزان به شمار می رود.(ملکی ، 1380)
از مسائل اساسی و با اهمیت نظام آموزش و پرورش موضوع توسعه حرفه ای معلمان آن است . معلمان حرفه ای در آموزش و پرورش نیازمند برخورداری از دانش های روز به ویژه در زمینه روشهای تدریس موثر هستند ، چرا که علاوه بر عوامل گفته شده کاراین افراد تولید کالا نیست بلکه مدیریت در این سازمان انسان سازی است. چرا که بذر و محصول این سازمان انسان است نه یک عنصر مادی .
در یک دید سیستمی به نظام آموزش و پرورش جایگاه معلمان حرفه ای از نقش بسیار والایی برخوردار میباشد که در صورت قرار گرفتن معلمان کارآمد در این جایگاه ، سیستم آموزشی میتواند با کیفیت بالاتری به اهداف خود برسد و بر عکس قرار گرفتن معلمانی که فاقد کارآیی و لیاقت باشند باعث کاهش اثر بخشی دیگر اجزاء این سیستم خواهند شد.
پیتر دراکر[1] بیان میکند همانطور که درختان از سر فاسد میشوند و میمیرند سازمان اموزشی نیز هنگامی کارآیی و اثر بخشی خود را از دست میدهد که مدیر و یا معلمان آن افرادی بی لیاقت و غیر متخصص بوده و از دانش روز بی بهره باشد . ( الوانی ، 1387 ، ص 38 )
از آنجا که مدرسه به عنوان یک سازمان اجتماعی حساس و مهم از جایگاهی خاصی در جامعه برخوردار است لازم است معلمان آن از بهترین و شایستهترین افراد سازمان که از شایستگیهای حرفهای لازم برخوردار باشند به تدریس در مدارس گمارده شوند. از این رو دبیرانی میتوانند کشتی آموزش و پرورش را از طوفانها و گردابهایی که در سر راه آن قرار میگیرد نجات داده و به منزل مقصود برسانند که شایستگی و کاردانی لازم را داشته باشند و این شایستگی حاصل نمیشود مگر آنکه آنان علاوه بر داشتن تعهد و صلاحیتهای فردی اجتماعی به علم و دانش تدریس کارامد نیز مجهز شوند. و در حقیقت تعهد و تخصص را توأماً داشته باشند.
بیان مساله:
در عصر دانایی باید به جستجوی عوامل ایجاد و ترویج دانایی پرداخت زیرا دانایی به تنهایی کارساز نیست بلکه هر عنصر دانایی باید با عنصر دیگری به نام توانایی همساز شود تا ترویج حقیقی و راستین دانایی شکل گیرد.( ارکانزاس [2]2005 )
لذا توجه به منابع انسانی در آموزش و پرورش و در رأس آن «معلم» به عنوان عامل تبلور نقش انسانسازی، کانون بحث آموزش و پرورش کارآمد محسوب میگردد. آموزش و پرورش کلید فتح آینده است و از دیرباز انتظار از نظام تعلیم و تربیت آن بوده که انسانهای فردا را تربیت کند و نسل امروز را برای زندگی بهتر در جامعه فردا آماده سازد. ( دارلینگ ،[3]2007 )
در نظام آموزشی کارآمد، اجزاء و عناصر مختلف اعم از برنامه و مواد درسی، یادگیرندهها، معلم، وسایل آموزشی، فضا و تجهیزات، بودجه و اعتبارات و ... با یکدیگر تأثیر متقابل دارند تا دستیابی به هدفهای مورد نظر را امکانپذیر سازند. علاوه بر این لازم است هر یک از اجزاء به تنهایی نیز از این کیفیت و کارآمدی لازم برخوردار باشند. در این میان «معلم به عنوان کارشناس یادگیری اثربخش» مهمترین نقش را در فراهمسازی شرایط مناسب برای یادگیری ایفا مینماید و ضروری است صلاحیتهای لازم را برای انجام چنین نقشی در نظام آموزشی دارا باشد. برای تحقق چنین پندارهای متعالی، فرصتها برای توسعه مداوم حرفهای باید فراهم گردد و منابع لازم بسیج شود. از این دیدگاه، سرمایهگذاری در آموزش به معنای سرمایهگذاری در توسعه مداوم حرفهای معلم تعریف شده است.(فسلر ،[4]2005 )
مفهوم ارتقاء و توسعه حرفهای معلمان از اواسط قرن بیستم و با ضرورت یافتن اجرای اصلاحات در نظامهای آموزشی، پدیدار شده است. در شکلگیری این مفهوم، یافتههای پژوهشی و بررسی مقایسهای نظامهای آموزشی تأثیر زیادی داشتهاند زیرا بصورت علمی نشان داده شد که «معلم» در انجام اصلاحات آموزشی نقش دو سویهای دارد.(گارمستون[5]2009 )
از یک سو موضوع اصلاحات آموزشی و از سوی دیگر عامل اصلاحات آموزشی محسوب میشود. لذا عمدهترین اهداف رایج در توسعه حرفه ای معلمان عبارتند از: حرفهایسازی (تمرکز بر معلمان بدون کیفیت یا با کیفیت پایین). ظرفیتسازی در معلمان (آمادهسازی معلمان برای پذیرش مسئولیتهای جدید یا مواجهه با تغییرات برنامههای درسی). به روز کردن معلمان (به روز نگهداشتن داشن و توانایی تدریس متناسب با شرایط و روشهای جدید تدریس ) هوبرمان[6] 2004 , فیوتانگ[7] یاپ بوم[8] 2005. (
به طور کلی در آموزش و پرورش به هیچ تحول علمی یا نوآوری مطلوب نمیتوان دست یافت مگر این که پیشاپیش در شیوههای کاری معلمان، به عنوان کارگزاران واقعی، تغییرات مناسب به وجود آید. رمز سلامت و بالندگی نظامهای تعلیم و تربیت را باید در سلامت، رشد و بالندگی معلم جستجو کرد.(هاتچنس ،[9]2008 )
در دنیای امروز، حجم، تنوع و عمق توقعات و انتظارات مرتبط با نظام آموزش و پرورش، آن چنان است که نظام مذکور، با شرایط، امکانات، روش ها و نیروی انسانی فعلی به هیچ وجه نمی تواند از عهده رسالت خود بر آید. نظام آموزش و پرورش باید متحول شود و تغییراتی بنیادین و اساسی در آن به وجود آید. اصولاً هیچ سازمان و نهادی نمی تواند هدف هایی معقول اتخاذ کند و کار اثر بخشی در جهت تحقق آن هدف ها انجام دهد، مگر آن که تمامی اعضایش، از صدر تا زیر، مفروضات خود را درباره آینده، مورد تجزیه و تحلیل و بازنگری جدی قرار دهند تا بتوانند آن را بر اساس واقعیات اصلاح کنند. (تونگ و همکاران 2005 )[10]
با توجه به مسائل فوق، اگر آموزش و پرورش می خواهد تغییر کند، متحول شود و پیشرفت نماید، دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت، به خصوص معلمانی که تعامل گسترده ای با فراگیران دارند، باید متحول شوند، تغییر کنند و پیشرفت نماید، همچنین دانش و اطلاعات، شناخت ها، نگرش ها، مهارت ها و روش های کار آن ها باید تغییر کند. لازمه این کار، حرفه ای شدن امر تعلیم و تربیت و در سرلوحه آن، حرفه ای شدن تمام معلمان است.(رامش و شرما ،[11] 2005)
از نظر رئوف (1385) مهارت های حرفه ای معلم، لازم ترین و ضروری ترین نیاز اوست. هر نوع بی توجهی در به دست آوردن این مهارت ها، عدم موجودیت شغلی و حرفه ای او را با اثبات می رساند و خط بطلان روی مهارت او می کشد. بدون هیچ تحقیقی می توان فهمید که مهارت های علمی معلمان کافی نیست. بسیاری از معلمان، با داشتن دانش و سواد علمی بالا و کافی، توان به کار بستن مهارت های حرفه ای خود را ندارند و برعکس، معلمانی وجود دارند که احتمالاً دانش آن ها، حتی در رشته های تخصصی خودشان، بسیار اندک بوده است، ولی به خوبی از عهده کار معلمی بر آمده اند.
امروزه متخصصان بر این عقیده اند که: نقش فراگیر و ریشه ای معلم، دگرگون شدن است و معلم همچون ابزاری به حساب می آید که حامل اطلاعات ذخیره شده ای است که باید به تناسب ظرفیت گیرندگان، آن را توزیع کند و این خطری بزرگ در تحریف و مسخ رسالت معلمی است. احساس این خطر، برنامه ریزان وسیاستگذاران نظام های آموزش و پروش جهانی را به تلاشی نو واداشته است و در رأس آن ها، " یونسکو " با اذعان به این تحریف و دگرگونی در رسالت معلمی، هشدارهای تکان دهنده ای را به نظام های آموزش و پرورش کشورها می دهد و اظهار می دارد: " شرایطی که معلمان در آن تربیت می شوند، باید دقیقاً دگرگون شوند؛ به نحوی که معلمان به صورت مربیان در آیند و نه مختصصانی که فقط ناقل محتوای برنامه درسی از پیش تعیین شده هستند. ( گزارش سازمان یونسکو،2007)
بنابراین، سعی نظام آموزش و پرورش در جهت بهبود و پیشرفت امر تعلیم و تربیت، باید بر آن باشد که تعلیم و تربیت جنبه حرفه ای پیدا کند و معلمان ویژگی های لازم را به عنوان یک حرفه کسب کنند؛ زیرا در این صورت است که از حیثیت اجتماعی بیش تری برخوردار خواهد شد. شرط اثر بخشی و کارآیی کارکنان آموزش و پرورش به خصوص معلمان آن است که در کار خود ضمن کسب تخصص حرفه ای، به حرفه معلمی پایبند باشند.(گلد و پوو،[12] 2001)
عباس زاده(1388) معتقد است:" معلمی به عنوان یک حرفه، مستلزم اختیار و استقلال عمل است که با افزایش تحصیلات و تجارب معلمان و نیز با استفاده هر چه بیش تر از فناوری پیشرفته، عمیق تر نیز می شود. این گرایش، یعنی حرفه ای گرایی، موجب می شود تا معلمان بیش تر به طرف هنجارهای حرفه ای، کنترل حرفه ای، و در رأس آن ها اختیار و استقلال حرفه ای تمایل پیدا کنند. زیرا مجهز شدن معلمان به تخصص، مهم ترین و اساسی ترین راه تضمین کار بهتر و بیش تر نظام آموزشی است.
( گرانت و همکاران[13] 2009 )در پژوهشی به منظور تعیین عوامل موثر بر توسعه حرفه ای معلمان اعتقاد دارند اموزشهای فناوری اطلاعات می تواند موجب کارامدی و اثر بخشی بیشتر تدریس در معلمان قرار گیرد.
(آرتر[14]2002) اعتقاد دارد که ارزیابی ، بازخورد و یادگیری حرفه ای به عنوان فرایندی دایم و مداوم جهت توسعه حرفه ای معلمان کاربرد دارد. وی در تحقیق خود به این نتیجه رسیده است که توسعه حرفه ای باید به عنوان یک جریان همیشگی در نظر گرفته شود و فرد بتواند از اموزشهای موثر برخوردار گردد.
( بریدسون و ریتچ[15] 2001) ضمن بررسی ویژگیهای یک معلم خوب به این نتیجه رسیده اند که به منظور گسترش و توسعه حرفه ای معلمان می بایستی نظام اموزشی ، تسهیلات مناسب و هوشمندانه به معلمان ارایه نماید تا آنها ترغیب گردند در جریان توسعه حرفه ای قرار گیرند.
با این وجود به نظر می رسد در کشور ما هنوز تا وضعیت مطلوب برای توسعه حرفه ای معلمان فاصله زیادی وجود دارد و شایسته است تا با شناسایی خلاها و نقاط قوت و ضعف موجود به ارایه راهکارهای مناسب برای دستیابی به توسعه حرفه ای مطلوب اقدام نمود.