فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درمورد چرا درباره خدا بحث می کنیم

اختصاصی از فی دوو دانلود تحقیق کامل درمورد چرا درباره خدا بحث می کنیم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد چرا درباره خدا بحث می کنیم


دانلود تحقیق کامل درمورد چرا درباره خدا بحث می کنیم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 24
فهرست و توضیحات:

موضوعات:

1- چرا درباره خدا بحث می کنیم ؟

2- اشکال نخست : با کشف علل طبیعی نیازی به «خدا» نیست!

3- اشکال دوم : اگر هر پدیده ای آفریننده ای دارد پس خدا که آفریده است؟

4- اشکال سوم : چرا برخی از دانشمندان علوم طبیعی به مادیگری گرایش دارند ؟

5- علل گرایش غربیها به مادیگری

 

چرا درباره خدا بحث می کنیم ؟

بشر در تمام ادوار زندگی به وجود صانعی برای جهان اعتقاد داشته و این عقیده از عقاید کهن و راسخ او بوده است که هیچ گاه در صحت و استواری آن به خود شک راه نداده است.

دانشمندانی عالیقدر، فلاسفه گرانمایه ، محققان و کاشفان و مخترعانی بزرگ که در پی ریزی تمدن و پدید آوردن علوم و آرا بشری سهم به سزایی داشته و دارند چنین می گویند:

« نظامات کافی آفرینش، اثر یک اندیشه بزرگ و آفریننده ای توانا است، زیبایی طبیعت و رنگ آمیزی حیرت آور ، و نقش و نگار ظاهر جهان اثر نقاش چیره دستی است که از روی حکمت و دانش بی کران خود به جهان هستی بخشیده و هر جزئی از اجزا آنرا روی نقشه و اندازه گیری خاصی آفریده است».

و نیز در طول تاریخ مردانی پاک و دور از هر نوع آلودگی را می شناسیم، که خود را سفیران و پیامبران الهی معرفی نموده اند ، و در انجام رسالت خود از هر نوع فداکاری و جانبازی دریغ نکرده اند ، تا آنجا که گروهی از آنها جان و زندگی خویش را در راه ارشاد و هدایت مردم از دست داده اند. بدیهی است که یک چنین فداکاری همه جانبه حاکی از اعتقاد راسخ آنان به صدق گفتار خود می باشد.

اینجا این پرسش پیش می آید که : آیا اعتقاد چنین جمعیتهای انبوه که در میان آنها متفکران بزرگ و پی افکنان علوم و مردانی صالح و پاک وجود دارد، کافی نیست که ما را به صحت اعتقاد آنان معتقد سازد! حقیقت اینست که پاسخ داده شود:

آری ، ولی اگر کسی بگوید : نه، از او سوال می شود که آیا اتحاد و اتفاق اکثریت افراد بشر به وجود خدا، لااقل باعث نمی شود که احتمال دهیم که عقیده آنان صحیح بوده و برای جهان خالق و صانعی باشد. هرگز  نمی تواند این احتمال را انکار کند بلکه با مراجعه به وجدان خود به خوبی میابد که وجود چنین احتمالی را نمی توان نادیده گرفت.

در اینجا انسان دچار تردید و دو دلی و اضطراب می گردد، زیرا اگر بخواهد این احتمال را نادیده بگیرد و راه تحقیق و بررسی را برخود ببندد همیشه این نگرانی و ترس را دارد که شاید گفتار آنان راست باشد و من در اثر سهل انگاری گرفتار عذابهای دردناک شوم.

برای رفع این اضطراب و نگرانی به حکم عقل لازم است به بحث و بررسی بپردازد تا روح و روان را از فشار شکننده شک و تردید آزاد نماید . و خود را برای همیشه از نگرانی نجات دهد و از یک آرامش و سکون مخصوصی برخوردار گردد.

هر عاقل و خردمندی می داند که اجتناب از هرگونه ضرر مهم گرچه آن ضرر احتمالی باشد نه قطعی، لازم است و اصولا اجتناب از ضرر قطعی و محتمل فطری بشر است و لذا گاهی انسان به گفتار یک کودک و یک فرد عادی ترتیب اثر می دهد و به فکر تحقیق و جستجو می افتد پس چطور می تواند به گفتار پیامبران و دانشمندان بزرگ که بر فرض صحت ، ضرر آن قابل جبران نیست ترتیب اثر ندهد و حتی از مطالعه و بررسی و تحقیق هم خودداری کند.

اشکال نخست: با کشف علل طبیعی نیازی به «خدا» نیست!

با این اشکالات چگونه به خدا ایمان بیاوریم؟

برخی از انسان ها می گویند: اعتقاد به خدا از بابت جهل بشر بوده است زیرا وی از یک طرف از علل بسیاری از پدیده ها و حوادث مانند زلزله ، طوفان ، ماه گرفتگی ، خورشید گرفتگی و علل بسیاری از بیماری ها آگاه نبود از طرف دیگر به حکم عقل و تجربه که برای هر پدیده ای علتی قائل بود از این جهت ناچار شد که برای هر یک از پدیده ها علتی فرض کند ، ولی چون به علل واقعی برای هر یک از پدیده ها راه و آشنائی نداشت ناچار شد برای همه آنها علتی به نام خدا فرض کرده و او را سرچشمه همه حوادث بداند اکنون که علل بسیاری از حوادث و پدیده ها روشن گردیده است و بشر در مسیر کشف علل بخش دیگر از مجهولات خود گرفته است دیگر، برای این عقیده ( که علت همه چیز خداست ) محلی باقی نمی ماند. کسانی که چنین اعتقادی مبنای کارشان است مادیها نام دارند.

اینک گفتاری از آنان:

روزهایی که بشر از سرچشمه علم و دانش دور بود و روابط علل و معلولات طبیعی را هنوز کشف نکرده بودبا هر موضوع پیچیده ای که روبرو میشد  و از درک علل مادی آن عاجز می گردید فورا دست به دامن علتهای غیر مادی می زد و علت تمام انها را خدا می نامید. مثلا میدید که قطرات شفاف باران و دانه های شش گوشه برف از آسمان   می بارد و یا صدای غرش رعد و شعله برق گوش و چشم انسان را خیره می کند ولی نمی دانست که علت باریدن باران و برف تابش آفتاب بر سطح دریاها و تبدیل شدن بخارهای آن به قطرات باران و دانه های برف است یا اینکه رعد و برق نتیجه تبادل الکتریسیته های مثبت و منفی بین دو توده ابر می باشد لذا یک سلسله علل غیر مادی برای آن می پذیرفت ولی چیزی نگذشت که روابط موجودات جهان یکی پس از دیگری کشف شد و جایی برای آن قوای غیبی و خدایان غیر مادی باقی نگذاشت.

پاسخ این اشکال:

اصولا باید از گویندگان این کلام پرسید که شما به چه دلیل می گویید کوشش برای به دست آوردن علل پدیده های جزئی ، منشا توجه بشر به خدا گردیده ، اما کنجکاوی درباره علت نظام هستی و سراسر جهان آفرینش منشا پیدایش این فکر نشده است ، در صورتیکه دومی برای پیدایش این فکر مناسب تر می باشد زیرا بشر نخستین با فهم و ادراک طبیعی خود می دید که مجموع جهان هستی با نظام خاصی آفریده شده و علم و تدابیر و اندازه گیری در آفرینش به کار رفته است ، چطور شد که توجه به نظام هستی او را به خالق و آفریدگار جهان هستی و پدید آورنده جهان خلقت رهبری ننموده و فقط جستجوی علل برخی حوادث جزئی ، باعث پیدایش این فکر گردیده است؟

گذشته از این، تفسیری که مادیها برای خدا ذکر کرده اند یک تفسیر غلط و صد در صد باطل است و هیچ یک از خداپرستان به چنین خدائی معتقد نیست زیرا معنای خدا پرستی این نیست که زمام برخی از حوادث را به دست علل مادی بسپاریم و برخی دیگر را که به کشف علل آن موفق نشده ایم به خدا نسبت دهیم ، زیرا موجودیکه علت برخی از حوادث باشد نه همه جهان ، و یا در ردیف علل مادی قرارگیرد خدا نیست بلکه مخلوقی هست بسان مخلوقات دیگر.

مقصود خداپرستان از خدا، همان حقیقتی هست که سراسر جهان هستی از او سرچشمه گرفته و نسبت او به تمام علل و معالیل و به تمام جهان یکسان است و تمام جهان هستی با همه روابط طبیعی خود از آن او می باشد و در حقیقت او« علت العلل » است نه علت برخی از حوادث و پدیده ها.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد چرا درباره خدا بحث می کنیم

دانلود مقاله تقویت موتور چرا وچگونه

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله تقویت موتور چرا وچگونه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله تقویت موتور چرا وچگونه


دانلود مقاله تقویت موتور چرا وچگونه

نظر به درخواست عده ای از دوستان در این مبحث قصد بررسی راههای معمول و نسبتا" کم هزینه تقویت موتور خودرو را داریم.شایان ذکر است در این مبحث قصد بررسی طرق حرفه ای تقویت موتور که عموما" راههای پر هزینه ای نیز میباشند و معمولا" مورد استفاده آنها در مسابقات میباشد را نداریم. همچنین از انجام مباحث تخصصی تا حد امکان جلوگیری شده تا باعث رنجش خاطر دوستان و یا خستگی دوستان در مورد مسائل مطرح شده نشویم!
*
اگر در مورد بعضی از مسائل کمی توضیحات فنی داده شده صرفا" جهت روشن شدن موقعیت و مسائل حاشیه ای در مورد آن قضیه خاص بوده که در این مورد لاجرم به انجام اینکار بوده ایم.

بخش اول : تقویت موتور ...... چرا؟

به صورت کلی تقویت موتور یک خودرو به منظور افزایش میزان گشتاور و نیوری تولیدی موتور و یا اصلاح این دو مولفه میباشد.همچنین در بسیاری از مواقع تولید گشتاور بیشتر در یک موتور در دور موتور پائین تر نیز به عنوان تقویت موتور ارزیابی میشود.هدف کلی از انجام اینکار بهبود یا اصلاح عملکرد موتور جهت دستیابی به شتاب بهتر و همچنین توانائی دستیابی به سرعت های بالاتر میباشد.
شایان ذکر است که تقویت یک موتور همواره موجب بالات رفتن مصرف سوخت و یا استهلاک موتور نمیشود و در بسیاری از موارد تقویت اصولی و حرفه ای در یک موتور موجب بهبود مصرف سوخت.افزایش راندمان موتور و همچنین کاهش استهلاک و آلودگی موتور نیز میشود.
به صورت کلی در هر موتور درونسوز راندمان کلی موتور برابر حاصل ضرب سه راندمان مکانیکی*راندمان ترمودینامیکی*راندمان حجمی موتور میباشد و افزایش هر یک از این موارد باعث بالارفتن راندمان کلی موتور و افزایش نیروی تولیدی ( یا تولید نیرو ثابت با مصرف سوخت کمتر ) میگردد.
راندمان حجمی: برابر است با توانائی یک موتور در مکش بیشترین میزان حجم هوای ورودی به موتور در حالت تنفس عادی.
به یک مثال در این مورد توجه کنید: فرض میکیم شما یک موتور چهارسیلندر 2 لیتری در اختیار دارید. خوب به صورت تئوریک این موتور باید توانائی مکش 2000 سی سی هوا را در هر دو دور گردش کامل خود را داشته باشد.اما در عمل وضعیت به گونه ای دیگر است .مقاومت فیلتر هوا در برابر عبور جریان هوا.مقاومت مانیفولد ورودی در برابر عبور هوا به سبب سطوح داخلی مانیفولد یا پیچ و خم های آن یا قطر مانیفولد.مقاومت سوپاپهای ورودی در برابر عبور جریان گاز و همچنین خاصیت واماندگی گازها در برابر جابجائی از یک حجم به حجم دیگر همگی موجب میشوند که موتور مذکور در هر 2 دور گردش خود حجم هوائی کمتر از میزان حجم واقعی موتور ( یعنی 2000 سی سی ) را به داخل بکشد.به نسبت هوای مکیده شده به داخل موتور به صورت واقعی نسبت به میزان تئوریک آن راندمان حجمی موتور گفته میشود که این نسبت در دورها متفاوت موتور تغییر پیدا میکند ولی به صورت معمول برای موتورهای معمولی این نسبت چیزی بین 65% تا 85% میباشد.
راندمان ترمودینامیکی: برابر است با توانائی یک موتور در تبدیل گرما به کار مکانیکی.به صورت کلی میتوان گفت توانائی تبدیل انرژی پتانسیل موجود در سوخت را به کار موثر مکانیکی راندمان ترمودینامیکی میگویند.همانگونه که میدانید در یک موتور درونسوز پس از احتراق سوخت انرژی پتانسیل موجود در سوخت تبدیل به گرما میشود.حال با توجه به نوع موتور درصدی از گرمای ایجاد شده به کار مکانیکی تبدیل و بقیه انرژی گرمائی تولیدی به صورت گرما از موتور خارج میشود.( تمامی این موارد به شرطی است که موتور به صورت استاندارد و کامل کارکرده و توانائی تبدیل کامل سوخت به انرژی گرمائی را داشته باشد و به عنوان مثال دچار خام سوزی و تنیجتا" هدر دادن سوخت به صورت نسوخته یا نیم سوخته نباشد ).
راندمان ترمودینامیکی یک موتور به موارد متعددی بستگی داشته که مهمترین آنها ضریب تراکم موتور یا همان توانائی موتور در فشرده تر کارکردن و ایجاد فشار بالاتر در اتاق احتراق و تبدیل بیشتر گرما به کار و عامل مهم بعدی دمای کاری موتور و جنس و نوع اتاق احتراق آن میباشد.
راندمان ترمودینامیکی موتورهای بنزینی معمولا" بین 25% تا 32% و برای یک موتور دیزل بین 36% تا 42% میباشد ( به راندمان بالاتر موتور های دیزلی توجه کنید.دلیل این افزایش راندمان ترمودینامیکی ضریب تراکم بالاتر موتورهای دیزلی نسبت به موتورهای بنزینی میباشد )
راندمان مکانیکی: به صورت کلی نسبت تبدیل کارمکانیکی تولید شده در موتور به کار موثر در خروجی موتور راندمان مکانیکی میگویند.قبلا" گفته شد که در یک موتور مقدار مشخصی هوا به درون موتور کشیده میشود ( میزان آن به راندمان حجمی موتور بستگی داشت و هرچه این میزان بیشتر بود قابلیت موتور با لاتر میرفت )سپس سوخت و هوا مخلوط میشد و محترق میشد.حاصل این فرایند تولید میزان مشخصی گرما بود که مقداری از این گرما بعدا" تبدیل به کار مکانیکی می شد.( میزان این تبدیل بستگی به راندمان ترمودینامیکی موتور داشت که هرچه بیشتر بود بهتر بود ).حالا کار مکانیکی تولید شده باید به صورت قابل مصرف جهت حرکت خودرو دربیاید.همچنین نیروی وسائل جانبی موتور ( نظیر میل سوپاپ یا پمپ روغن و ....) هم از طریق همین کار مکانیکی تامین میشود.کلیه این موارد باعث میشوند که کار مکانیکی خروجی موتور نسبت به کار مکانیکی تولید شده در اتاق احتراق کمتر باشد که به این نسبت راندمان مکانیکی گفته میشود.و مسلما" هرچه اصطکاک قطعات داخلی موتور کمتر بوده و همچنین نیروی مورد نیاز جهت حرکت وسائل جانبی موتور کمتر باشد میزان راندمان مکانیکی بالاتر خواهد بود.
خوب تا اینجای کار مشخص شد که چه مولفه هائی در تولید نیروی خروجی از یک موتور درونسوز تاثیر گذارند و جهت تقویت یک موتور باید کدام قسمت از این مولفه ها تقویت شوند.

به صورت کلی راندمان کل یک موتوردرونسوز پیستونی بسته به بنزینی یا دیزل بودن آن عددی بین کمتر از 20% تا ماکزیمم 40% ( برای موتورهای دیزل با کمپرس بالا و اصطکاک پائین ) خواهد بود که در مقام مقایسه با بسیاری از موتورهای الکتریکی که راندمانهای بالای 90% هم در آنها چیز غیر معمولی نیست موتورهای درونسوز یک فاجعه از نظر راندمان محسوب میشوند!

خوب برای تقویت یا تغییر نیروی تولیدی در یک موتور درونسوز ایجاد تغییرات در هریک یا تمامی عوامل تاثیر گذار در مورد هریک از راندمانهای سه گانه فوق مستقیما" باعث تغییر راندمان کلی موتور و تغییر در نیرو و گشتاور خروجی از موتور یا تغییر در میزان مصرف ویژه سوخت در آن موتور خواهد شد.
در مبحث بعدی تعدادی از این راهها را مورد بررسی دقیق تر قرار خواهیم داد.

در مبحث قبلی به صورت کلی دلائل برای تقویت موتور و همچنین عوامل تاثیرگذار در این مبحث را مورد بررسی قرار دادیم.

در این قسمت سعی داریم تعدادی از راههای رایج تقویت موتور خودرو را بررسی کنیم.
شامل 5صفحه فایل WORD قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تقویت موتور چرا وچگونه

دانلود تحقیق چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند؟

اختصاصی از فی دوو دانلود تحقیق چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند؟


دانلود تحقیق چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند؟

مشخصات تحقیق چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند؟

عنوان : چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند؟
فرمت فایل : word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 247

این تحقیق درمورد چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند؟ می باشد.

بخشی از صفحات میانی این تحقیق را در قسمت پایین می توانید مشاهده نمایید.

فصل اول

مبانی نظری آزادی‌های فرهنگی

آیا می‌توان دسته های متنوعی از آزادی‌ها،‌ دسته‌ای به نام «آزادی‌های فرهنگی» وجود دارد؟ این آزادی‌ها کدام‌ها هستند و چگونه ماهیتی فرهنگی یافته‌اند؟ آیا همان حلقه سوم آزادی‌های  نسل سوم حقوق بشر بشر آزادی‌های اقتصادی و فرهنگی هستند یا خود قالبی جداگانه دارد؟

برای پاسخ به این پرسش‌ها، ناچاریم ابتدا به بررسی این نکته بپرازیم که اساساً دلیل این پرسشها چیست و فرهنگ چه جنبه‌ای دارد که باید برخوردار از آزادی‌های لازم باشد. به عبارت دیگر، چرا باید آزادی‌هایی با عنوان آزادی‌های فرهنگی وجود داشته باشند و ابعادی از عرصه فرهنگی افراد و جامعه را مورد حمایت قرار دهند. این به دلیل اهمیتی اساسی است که فرهنگ برای ما دارد؛ اهمیتی که آنرا به قضای حقوق اساسی پیوند می‌زند: چگونه می‌توان مقوله فرهنگ را در قالب حقوق اساسی مطرح ساخت؟

با توسعه ابعاد گوناگون جامعه و حقوق، نظام حقوق اساسی نیز همگام با این توسعه، ساز و کارهای خود را به این ابعاد گوناگون همچون اقتصاد،‌ رفاه و زیست بوم بسط داده است و به نظر می‌رسد در این برهه تاریخی نیز نوعی ضرورت ارتباط میان فرهنگ و حقوق اساسی آشکارتر می‌گردد. اگر در یک تعریف حداقلی،‌‍ حقوق اساسی را مجموعه‌ای از سار و کارهایی بدانیم که برای حمایت از حقوق و آزادی‌های بشری ایجاد می‌شوند، باید اذعان داشت که در بیشتر موارد، این ساز و کارها آنگاه شکل می گیرند که حکومت اقدامهای خود را آغاز کرده و گسترش داده است و از این روی، بیم تجاوز به حریمهای آزاد انسانی می‌رود. آنگاه این حقوق اساسی است که باید به عنوان میانجی افراد و حکومت عمل نماید. در مورد عرصه فرهنگی نیز چنین روی داد: این‌ عرصه، عرصه‌ای «از پیش آزاد» و مستقل از حکومت بود که در آن افراد خصوصی، اهالی فرهنگ، صاحبان و سازندگان آن محسوب می‌شدند و نقش حکومت‌ها در آن حاشیه‌ای و اتفاقی بود.

با آغاز فرآیند توسعه ملی و بین‌المللی، در معنای رایج حکومت‌ها تحول حاصل گشت و رفاهی گشتن حکومت به همراه پذیرفتن نقش‌های بیشتر در عرصه‌های گوناگون اجتماعی منبای کار حکومت‌ها قرار گرفت. در آ‎غاز فرآیند توسعه، توجه به اقتصاد و پیشرفت اقتصادی مد نظر قرار گرفت و سرانجام کار توسعة تماماً اقتصادی بود که همه جنبه‌های زندگی اجتماعی را تشکیل می داد و دیری نپایید که دیدگاه‌های مربوط به چند بعدی بودن توسعه پدیدار شدند: توسعه نمی‌تواند تنها اقتصادی باشد و از آنجا که غایت توسعه باید انسان با همة ابعادش باشد، همه این ابعاد مختلف و از جمله بعد فرهنگی  انسان باید مورد توجه قرار گیرند. این به معنای شناسایی رسمی مفهوم «نیازهای فرهنگی» انسان بود که باید تامین می‌شد. نیازهای فرهنگی، از این پیش بطور سنتی توسط خود مردم و نهادهای غیرحکومتی تامین می‌شد اما گسترش جوامع و تقسیم کار، در کنار اهمیت یافتن،‌ بخش فرهنگ برای حکومتها،‌ دیگر مجال تامین خصوصی این نیازها را نمی‌داد، نیازهایی همچون آموزش و پرورش صنایع فرهنگی چنان جلوه می‌نمودند که می‌بایست از این پس نهادهای نیرومند حکومتی با تمام ساز و کار  حقوقی،‌ اجتماعی و اقتصادی‌اش وارد عرصه توسعه فرهنگ نیز شوند.

از این روی مهمترین توجیه ورود حکومت در عرصه فرهنگی،‌ ناتوانی بخش غیرحکومتی و لزوم حمایت بویژه اقتصادی حکومت عنوان می‌گشت و در آغاز نیز اغلب با این انگیزه دست به اقدام‌های حمایتی برای توسعه فرهنگی زدند بدون اینکه قصد تصدی‌گری داشته باشند. از این پس بود که سرشت، حدود و میزان دخالت حکوم‌ها را فرق حاصل می‌شد و هر حکومتی بنابه فراخور توان خود، بخشی از توسعه فرهنگی را به سامان می‌رساند، بدون آنکه الگویی مشخص و هنجاری برای این دخالت سرلوحه عمل قرار گیرد: برخی حکومت‌ها، تنها به ساز و کار آزاد بازار اقتصادی برای رفع نیازهای فرهنگی تکیه می‌کردند و برخی نیز در یک کلام عرصه فرهنگ را تصرف نمودند: هم حمایت،‌ هم نظارت و هم اجرا گاه نیز پای از این فراتر نهادند و به تعیین محتوای فرهنگی و فرهنگسازی نیز دست یازیدند.

طبیعی است از آنجا که هدف حقوق اساسی مشخص ساختن ابعاد حکومت است، این پرسش مطرح شود که اساساً حدود دخالت حکومت در عرصه فرهنگ چیست و چرخه اعمال حاکمیت و تصدی آن تا کجا می‌تواند گستردیده نشود؟ انگیزه این پرسش نیز نگرانی از جنبه‌های منفی و ضد فرهنگی دخالت حکومتی بود چه اینکه؛ این بار، دخالت حکومتی در فرهنگ همانند دخالت آن در اقتصاد یا سیاست نبود که پیامدهای مشخصی داشته باشد. هر گونه دخل و تصرفی در حوزه فرهنگ می توانست ابعاد گوناگونی از زندگی انسانها حتی خصوصی‌ترین جنبه‌های آن را اثرپذیر یا دگرگون سازد. این اثرگدازی بویژه در مورد اعمال حکومت‌هایی آشکار بود که بی‌هیچ قاعدة مشخصی با توسل به انگیزه‌هایی غیر از تامین مالی صرف پا به میدان فرهنگ نهاده و قواعد بازی را به سود خود به هم زده بودند.

از یکسو این دیدگاه موجه می‌نمود که حکومت باید دست به اقدام‌های لازم در عرصه فرهنگی بزند و از سوی دیگر لزوم چهارچوب‌بندی و محدود و قانونی ساختن این اقدامها مطرح می‌گشت و سرانجام اینکه،‌ یک نظام حقوق اساسی چگونه می‌تواند به عنوان یک میانجی‌‌گر شایسته به میان مردم-صاحبان اصلی بخش فرهنگ- وحکومت به عنوان نهد امین و تضمین‌گر پیودی متوازی‌ و عادلانه برقرار سازد؟ در اینجا نظام حقوق اساسی در پاسخ به لزوم دخالت حکومت و یا عدم دخالت آن بر چه بنیان نظری تکیه خواهد زد؟ از چه دلیلی برای تعیین حدود دخالت حکومت بهره خواهد جست؟ مگر نه این است که به موجب منطق حقوق اساسی، حکومت برای پاسداشت و عملی ساختن حق‌های مردمانشان ایجاد شده است و مهمترین وظیفة  آن تامین و تضمین این حق‌ها و آزادی‌های ناشی از آن می‌باشد؟ بنابراین ایا این  حق‌ها و آزادی‌های فرهنگی نیستند که مبنایی بنیادین مشخص ساختن حدود اعمال حکومت محسوب می‌شوند؟ در این صورت خود این آزادی‌ها بر چه پایه‌ای استوارند و خاستگاه آنها در کجاست؟ نخستین نتیجه‌ای که می‌توان گرفت این است که مساله عنوان شده به درستی یک مساله حقوق اساسی است و این بحث می‌تواند در قالب آن ادامه یابد.

بخش اول: مبانی نظری آزادی‌های فرهنگی

نخستین سرپرستی که می‌توان در بحث از مبانی نظری آزادی‌های فرهنگی مطرح ساخت این است که این آزادی‌ها بر پایه چه حق‌هایی شکل می‌گیرند و در اصل چه کسی حق دارد آزادانه فرهنگ خود و جامعه را باز آفرینی نماید و از حقوق آن بهره‌مند گردد؟

بلحاظ عملی، اشخاص گوناگونی از دور و نزدیک دستی بر فرهنگ دارند و به نوعی در عرصه آن بازیگری می‌کنند. از نهادهای حکومتی، نهادهای غیرحکومتی را اشخاص خصوص که تا چندی پش اربابان اصلی عرصه فرهنگ بودند و تامین کنندگان آن . تا آنگاه که پای بیگانه نهادهای حکومت به این عرصه بازگشت و ارباب فرهنگی. از آن پس توانمندترین آنها از لحاظ سیاسی، اقتصادی و حقوق بود. این ورود حکومت اما از سر تأمین فرهنگی بود تا نیازهای جامعه را از این لحاظ برآورده نماید. گسترش نقش حکومت در بخش فرهنگ و دولتی شدن بسی از نهادهای فرهنگی آنرا به عنوان مهمترین نهاد فرهنگی مردمی شود. روشن است تا نظام حقوق اساسی این پیش دستی حکومت بر حقوق اساسی را که بدون تاسیس مفاهیم روشی از « حق بر فرهنگ» وارد این عرضه گشته بود پاسخ گوید و قطعاً یک تن حقوقی همیشه از این می‌پرسد که چه کسی یا کسانی صاحب حق بر فرهنگ یا حق فرهنگی باید باشند و چه افرادی می‌توانند این حق را مطالبه نماید و چه کسانی باید زمینه تحقق و اعمال این حق را فراهم سازد. پس از یافتن پاسخ به این پرسش است که آنگاه می‌توان قلبی منتظم برای فعالیت‌های فرهنگی تمام اشخاص ذی حق فراهم آورد. از این روی با بنیان نهادن آزادی‌های فرهنگی بر حق‌های فرهنگی بررسی این حق‌ها،‌ منشاء‌ و فضای حاکم بر آنها ضروری پنداشته می‌شود.

گفتار اول: حق‌های فرهنگی


 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند؟

تحقیق چرا درباره خدا بحث می کنیم

اختصاصی از فی دوو تحقیق چرا درباره خدا بحث می کنیم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق چرا درباره خدا بحث می کنیم


تحقیق چرا درباره خدا بحث می کنیم

لینک پرداخت و دانلود "پایین مطلب:
فرمت فایل: word (قابل ویرایش)
تعداد صفحه: 20
فهرست مطالب:

 

1- چرا درباره خدا بحث می کنیم ؟

2- اشکال نخست : با کشف علل طبیعی نیازی به «خدا» نیست!

3- اشکال دوم : اگر هر پدیده ای آفریننده ای دارد پس خدا که آفریده است؟

4- اشکال سوم : چرا برخی از دانشمندان علوم طبیعی به مادیگری گرایش دارند ؟

5- علل گرایش غربیها به مادیگری

منابع و ماخذها:

 

قسمتی از متن:

 

اشکال دوم : اگر هر پدیده ای آفریننده ای دارد پس خدا که آفریده است؟

از دیرزمان یکی از دستاویزهای مادیها این بوده که می گویند : اگر همه چیز را خدا افریده پس آفریننده خداوند کیست؟

پیش از این که به پاسخ این اشکال و سوال بپردازیم لازم است یک نکته را تذکر دهیم و آن  این است که:

پاسخ به این پرسش تنها به عهده خداپرستان نیست بلکه مادیها نیز همین اشکال و پرسش را باید پاسخ گویند زیرا وقتی آنان می گویند همه جهان به ماده بر می گردد و ماده آغاز ندارد، همواره بوده و خواهد بود بی درنگ این پرسش پیش می آید که: شما که ماده را سرچشمه جهان می پندارید خود این ماده از کجا آمده است؟ وبه عبارت دیگر به مادیها گفته می شود: شما که قانون علت و معلول را قبول دارید یعنی قبول دارید که هر معلولی علتی لازم دارد بگوئید بدانیم که ماده اصلی ، معلول کدام علت است؟

بنابراین می بینیم که این پرسش و اشکال تنها متوجه خداپرستان نیست تا تنها آنها مجبور باشند که برای آن پاسخی فراهم کنند بلکه مادیها هم عین همین پرسش و اشکال را باید پاسخ گویند البته سوالی که از آنها می شود به این صورت است: شما که می گوئید هر چیز معلول ماده است، ماده معلول چیست؟

روی این حساب ( و با توجه به اینکه سلسله علتها و معلولها نمی تواند تا بی نهایت         پیش برود ) همه فلاسفه جهان اعم از مادی و خداپرست به یک وجود ازلی یعنی وجودی که همیشه بوده است ایمان دارند آری مادیها می گویند: وجود ازلی جهان همان ماده یا قدر مشترک بین ماده و انرژی است ولی خداپرستان می گویند: سرچشمه اصلی و آنکه وجود ازلی و همیشگی دارد خداست.

نتیجه اینکه وجود یک مبداء ازلی و همیشگی قولی است که جملگی برآنند و دلائل محکم عقلی ، همه ی فلاسفه را براین داشته که به یک مبداء ازلی قائل گردند. پس اختلاف میان مادی و خداپرست در کجا است؟

صریحا باید گفت تنها نقطه تفاوت اینجا است که خداپرستان آن علت نخستین و مبداء هستی را دارای علم و اراده و قدرت و حکمت می دانند و آنرا خدا می نامند ولی مادیها آنرا فاقد علم و اراده تصور می کنند و نام آنرا ماده می گذارند.

از بیانات یاد شده این چنین بر می آید که فلاسفه الهی برای اثبات خدا هرگز به استدلال « علت و معلول » اکتفا نکرده اند زیرا این استدلال تنها ما را به وجود یک علت نخستین یا به عبارت دیگر یک وجود ازلی راهنمائی می کند و این موضوع را مادیها هم قبول دارند.

بلکه مساله مهم برای فلاسفه ی الهی این است که بعد از اثبات علت نخستین برای اثبات علم و دانش بی پایان او استدلال کنند که اتفاقا اثبات این مساله از طریق مطالعه نظام هستی و اسرار شگرف آفرینش و قوانین حساب شده ای که بر سراسر جهان خلقت حکومت می کند کار آسانی است.

این نخستین سخنی بود که باید در پاسخ این ایراد یا سوال دانسته شود.اینک به خود مساله برگردیم.

قبل از پاسخ به چند سوال زیر توجه می کنیم، زیرا این سوالها ذهن را برای درک پاسخ اصلی آماده تر می سازد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق چرا درباره خدا بحث می کنیم

تحقیق در مورد چرا باید به تماشای تئاتر برویم ؟‌

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد چرا باید به تماشای تئاتر برویم ؟‌ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد چرا باید به تماشای تئاتر برویم ؟‌


تحقیق در مورد چرا باید به تماشای تئاتر برویم ؟‌

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه9

چرا باید به تماشای تئاتر برویم ؟‌

قبل از هر گونه صحبتی و به قول نه چندان معروف ! بی محابا به سر اصل مطلب رفتن این سوال مطرح می شود که اصلاً در زمانه ای که تلویزیون ، ماهواره و اینترنت وجود دارد چرا هنوز تئاتر حیات دارد و هر روزه جشنواره های مختلفی در دنیا ( خوب ما هم که بیرون از دنیا نیستیم ! ) برگزار می شود و هر روز عده زیادی از مردمان به تمرین و اجرای تئاتر می پردازند جالب است بدانید در همین کشور هر ساله دست کم پانصد فارق التحصیل هنر های نمایشی در کنار هزاران نفر در بیش از 250 شهر ایران عضو رسمی انجمن های نمایش به فعالیت های نمایشی مشغول اند ( غیر رسمی ها بماند ! ) البته پاسخ به این سؤال مثنوی هفتاد من می شود که نگارنده به ذکر برخی موارد کلی می پردازد .

  • اگر تئاتر و نمایش را مترادف هم قرار دهیم حتی کسانی که از این هنر به صورت رسمی لذت نمی برند در واقع در حال ایفای نقشی هستند انسان ها بطور ذاتی گرایش به بازی دارند و بازیگری انسانی ترین هنر هاست و تئاتر را هنر انسان ساز می داند .
  • هنر نمایش تنها هنری است که همزاد با بشر بوده است و دارای پیشینۀ بلندی است و اگر در ورق پارهای تاریخ نگاهی بیندازید می بینید این هنر از دل مناسک مذهبی و آئین ها و رسوم مردم در آمده است زیرا خداگونگی انسان در خلاقیت اوست .

در جهانی که به هزار (‌ نشمرده ام ! ) دلیل انسان ها از هم فاصله می گیرند آیا این اوج زیبایی نیست که اقشار مختلف در


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد چرا باید به تماشای تئاتر برویم ؟‌