فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق د رمورد بزهکاری در اطفال و نوجوانان

اختصاصی از فی دوو تحقیق د رمورد بزهکاری در اطفال و نوجوانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق د رمورد بزهکاری در اطفال و نوجوانان


تحقیق د رمورد  بزهکاری در اطفال و نوجوانان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب *   فرمت فایل :Word ( قابل ویرایش و آماده پرینت )  تعداد صفحه :25

فهرست:

مقدمه

طفل بزهکار و عملکرد اجتماع

مجرمین چه شکلی هستند

انواع بزهکاران

تعداد بزهکاران در فصول سال

نتیجه گیری

قربانیان بزهکاری

مسئولیت کیفری اطفال در قانون مجازات اسلامی

انواع جرائم

اعتیاد کودکان و نوجوانان

ریشه ارتکاب جرائم در نوجوانان

عوامل بزه زای داخلی

عوامل بزه‌زای ذاتی و غیرارثی

عوامل بزه زای خارجی

نتیجه‌گیری

نقش مدرسه در پیشگیری از بزهکاری

نظر چند تن از دانشمندان در مورد بزهکاری

عوامل اقتصادی بزهک

اری

عوامل خانوادگی مؤثر بر بزهکاری

چرا باید با اعدام مخالفت کرد

عوامل مؤثر بر پیشگیری از ارتکاب جرائم کودکان و نوجوانان

مقدمه:

یکی از مسائل پیچیده و ناراحت کننده فعلی که توجه بسیاری از محققین، جامعه شناسان، جرم شناسان و متخصصین امر را به خود معطوف داشته ، موضوع مجرمین کم سن و سال و یا به اصطلاح « اطفال و نوجوانان بزهکار» می‌باشد که روز به روز هم گسترش بیشتری می‌یابد و خصوصاً باید افزود که این تزاید و گسترش غالباً در کشورهائی از جهان به چشم می‌خورد که از لحاظ اقتصادی در سطح کاملاً پیشرفته‌ای قرار دارند. آمارهای انتشار یافته نشان می‌دهد که علیرغم بهبود وضع زندگی و معیشتی و علیرغم ازدیاد سریع مؤسسات و خدمات اجتماعی اکثر کشورهای جهان، جرائم ارتکابی اطفال و نوجوانان با سرعت و آهنگ بیشتری افزایش می‌یابد.(بنا به گزارش وزارت دادگستری آمریکا، چهاردرصد کودکانو نوجوانان 10 تا 17 ساله در این کشور هر سال در دادگاه‌های اطفال حضور می‌یابند.)

و موجب تعجب است اگر بدانید که تعداد قتل اطفال و نوجوانانی که در کشورهای پیشرفته جهان به وقوع می‌پیوندد بیشترین تعداد را به خود اختصاص داده است. بر اساس گزارش تحقیقی هفته نامه « نیوزویک» شمار نوجوانان و جوانانی که در آمریکا به قتل می‌رسند، بالغ بر چهار برابر هر کشور صنعتی دیگر است. این تحقیق که بر اساس گزارش نشریه پزشکی آمریکا استوار است، می‌افزاید که بسیاری از این قتل‌ها بر اثر اصابت گلوله و یا مواد مخدر می باشد.

در این مورد که چرا جرائم افراد کم سن و سال در حال ازدیاد است ، فرضیه‌های مختلفی ارائه شده که بشر به همان سرعتی که به سوی ترقی و تکامل صنعتی و مادی پیش می‌رود از معنویت دور شده و بالنتیجه به تبهکاری و قانون‌شکنی روی می‌آورد. عده‌ای نیز ازدیاد جرائم را محصول سستی اعتقادات دینی و مذهبی دانسته‌اند که در برگیرنده آفاتی نظیر خودپرستی، حب دنیا یا دنیازدگی ، غفلت و خود برتربینی ، تقلید و شخصیت زدگی، اکثریت زدگی و سخن بدون علم، پیروی از ظن و گمان ، کتمان حق، مجادله با حق، هوی و هوسهای بیرونی، قساوت قلب و عنادجویی است. برخی نیز معتقدند که جنگ علت اساسی ازدیاد جرائم ارتکابی اطفال و نوجوانان است. باعث تعجب نیست که گفته شود جانی معروف به خفاش شب (غلامرضا خشرو) به علت ارتکاب سرقت‌های متعدد بی اهمیت برای اولین بار در سن 14 سالگی به کانون اصلاح و تربیت فرستاده می‌شود. در مدت اقامت سه هفته‌ای در کانون با همسالانی که رفتار بزهکارانه داشته‌اند، آشنا می‌شود و از آن به بعد به تدریج تبدیل به سارق حرفه‌ای می‌شود و مجموعاً 17 بار دستگیر و زندانی می‌شود و نهایتاً پس از 11 بار ارتکاب جرائم آدم‌ربائی ، تجاوز به عنف و قتل 9 نفر از قربانیانش دستگیر و در سن 28 سالگی به مجازات اعمالش می‌رسد.

مقدمه‌ از بزهکاری اطفال و نوجوانان


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق د رمورد بزهکاری در اطفال و نوجوانان

تحقیق در مورد زمینه بزهکاری زنان

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد زمینه بزهکاری زنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زمینه بزهکاری زنان


تحقیق در مورد زمینه بزهکاری زنان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه24

 

مقدمه:

بزهکاری یک پدیده بسیار پیچیده اجتماعی است  که در محیط های اجتماعی مختلف به شکل های متفاوتی دیده می‌شود. تعریف بزه و رفتار بزهکارانه در هر جامعه ای توسط قوانین حقوقی و هنجارهای اجتماعی آن جامعه مشخص می‌شود. اگر چه در بیشتر جوامع، بزه به عنوان رفتاری قابل تنبیه از طرف قانون تعریف شده است، اما صرفاً در تبیین آن، مفهوم حقوقی مسئله کافی نیست. بزهکاری به معنای تعدادی متغیر از اعمال ارتکابی علیه احکام قانونی که می‌تواند ماهیت های مختلفی داشته باشد، وجه مشترک تمام جوامع انسانی است. صرف نظر از موضوع اختلاف ماهیت، این اعمال تقریباً همیشه توسط قانون تعریف و پیش بینی می‌شود. در تعریف رفتار بزهکارانه به طور کلی قرن هاست اعمالی مانند قتل، دزدی، نزاع، تخریب، کلاهبرداری، تجاوز، غارت، وحشی گری و آتش افروزی به عنوان رفتار بزهکارانه پذیرفته شده است و تقریباً همه جوامع برای آن تعریف مشخصی دارند. تنها تفاوت مشهود در میزان و نوع تنبیهی است که بر اساس قوانین حقوقی آن جامعه تعیین می‌شود. علاوه بر رفتار های ذکر شده، رفتار های دیگری هم هستند که بر اساس ارزش ها و تغییر در ارزش ها یا بر حسب زمان و مکان بزه تعریف می‌شوند و در جُرم شناسی، مورد توجه قرار می‌گیرند. مثل قوانین مربوط به رانندگی در حالت مستی که در بعضی از جوامع به طور کلی در طول زمان، دگرگون شده تا امروز به عنوان جُرم شناخته شده است و از نظر قانونی و حقوقی مشمول مقررات کیفری می‌باشد. ماهیت این جرائم با جرائمی که در بالا ذکر شد متفاوت است. دورکهیم (Durkhim) جامعه شناس فرانسوی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زمینه بزهکاری زنان

دانلود مقاله زمینه‌های بزهکاری زنان

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله زمینه‌های بزهکاری زنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
ارتکاب جرم و عمل خلاف به قشر اجتماعی یا جنس معینی اختصاص ندارد. زن یا مرد در جایگاه‌های اقتصادی و اجتماعی متفاوت، از راه‌های گوناگون فرصت‌هایی برای عمل خلاف پیدا می‌کنند.
ارتکاب جرم و عمل خلاف به قشر اجتماعی یا جنس معینی اختصاص ندارد. زن یا مرد در جایگاه‌های اقتصادی و اجتماعی متفاوت، از راه‌های گوناگون فرصت‌هایی برای عمل خلاف پیدا می‌کنند.
افزایش ناموزون جمعیت و توزیع نامتعادل آن، آلودگی‌های زیست محیطی، بحران‌های اقتصادی، افزایش بیکاری، مهاجرت‌های دسته‌جمعی، حاشیه‌نشینی در کلان شهرها، نزاع‌های قومی و افزایش جرم و جنایت از جمله مسائلی هستند که توجه بسیاری از صاحب‌نظران مسائل اجتماعی را جلب کرده‌اند.
چرا که جرایم نه‌تنها افزایش یافته‌اند، بلکه طیف وسیعی از اعمال خلاف، از استعمال مواد مخدر گرفته تا سرقت‌های مسلحانه و آدم‌ربایی و سوءاستفاده‌های مالی را دربرمی‌گیرد.این اعمال صدالبته مختص مردان نیست. گروهی از جمع خلافکاران را زنان تشکیل می‌دهند. اگرچه نسبتشان با مردان ناچیز است. این مطلب به چون و چرایی رشد زمینه های اقتصادی و اجتماعی بزهکاری زنان می‌پردازد.
مسئله جرم و بزهکاری، که در پی مسائل و مشکلات اجتماعی دیگر نظیر فقر و بیکاری و بحران‌های اقتصادی و اجتماعی و دگرگونی در قوانین و الگوهای اجتماعی، خلاصه، بر هم خوردن تعادل در نظم اجتماعی پدید می‌آید، منحصر به مردان نیست.
زنان نیز از صدمات این مشکلات اجتماعی مصون نیستند و زندگی آنان، به دلیل ابعاد نقش‌‌ها و مسئولیت‌هایشان، که با توجه به ساختار طبقاتی آنها شکل می‌گیرد، بر اثر آنها دستخوش بحران و نابسامانی می‌گردد. اما به مسائل و مشکلات زنان، به دلیل برخی محظورات و قیود ناشی از فرهنگ جوامع سنتی و شرایط اجتماعی پرداخته نشده و در قیاس با سایر مسائل اجتماعی، اهمیت کمتری یافته است.
سؤال اساسی که در این جا مطرح می‌شود چنین است: چگونه عوامل محیطی مانند خانواده و شرایط اقتصادی و اجتماعی، با ایجاد زمینه‌های مستعد، می‌توانند در گرایش زنان به ارتکاب جرم و بزهکاری به عنوان عمل اجتماعی و در واکنش نسبت به شرایط اجتماعی، نقش مؤثری ایفا کنند؟ در این بررسی، سعی بر این بوده است که با توجه به آراء گوناگونی که در زمینه جرم و بزهکاری، به‌ویژه جرایم زنان، مطرح شده است رابطه آن دو با شرایط اجتماعی و اقتصادی زنان مجرم سنجیده شود. شاید تذکر این نکته خالی از اهمیت نباشد که ارتکاب جرم و عمل خلاف به قشر اجتماعی یا جنس معینی اختصاص ندارد. زن یا مرد در جایگاه‌های اقتصادی و اجتماعی متفاوت، از راه‌های گوناگون فرصت‌هایی برای عمل خلاف پیدا می‌کنند.
به عبارت دیگر شرایط نامساعد اقتصادی و اجتماعی می‌تواند به صورت عوامل مستعد کننده درآید و انگیزه ارتکاب جرم و عمل خلاف را شدت بخشد. بر اساس یافته‌های یک تحقیق، بیشترین درصد (۱/۴۳ درصد) زنانی که، به دلیل ارتکاب جرم و عمل خلاف، در مراکز مذکور نگهداری می‌شوند در گروه‌های سنی ۱۵ تا ۲۴ سال قرار دارند.
میانگین سنی زنان در زندان و مراکز بازپروری ۲۸ سال است. ۳/۵۰ درصد از آنان در شهر تهران متولد شده‌اند و در آن سکونت دارند. درصد چشمگیری (۵/۴۳ درصد) از متولدین در سایر شهرها، به‌تنهایی یا به همراه اعضای خانواده خود، به تهران مهاجرت کرده‌اند. ۷/۳۰ درصد آنها بی‌سوادند و معادل همین درصد در حد خواندن و نوشتن و دوره ابتدایی سواد دارند.
حدود نیمی (۴۹ درصد) از کسانی که مجبور به ترک تحصیل شده‌اند مخالفت خانواده با ادامه تحصیل یا مشکلات خانوادگی و ۸/۲۰ درصد ازدواج زودرس را دلیل ترک تحصیل خود یاد کرده‌اند. ۳/۸ درصد نیز به دلیل عمل خلاف مجبور به ترک تحصیل شده‌اند. این نتایج مؤید آن است که مسائل و مشکلات درون خانواده عمده‌ترین عامل ترک تحصیل دختران است. حتی ازدواج زودرس، به نوعی، یا برای فرار از مشکلات درون خانواده است یا تحمیلی و اجباری است.
تصویر جامعی که از این زنان می‌توان به دست داد چنین خواهد بود که آنان عموماً جوان، بی‌سواد یا کم‌سوادند و دارای زندگی خانوادگی نابسامان و ناپایداری بوده‌اند.
بیش از نیمی از زنان بزهکار و مجرم، از نظر اقتصادی، غیرفعال بوده‌اند. شاغلین، هم میزان تحصیلاتشان پایین است و هم، به همین دلیل، طبعاً در مشاغلی به کار اشتغال دارند که درآمد و ثبات کافی ندارند لذا صرف اشتغال نمی‌تواند مانع جرم و بزهکاری باشد و نوع شغل، میزان دستمزد، ثبات و امنیت شغلی، کارآیی و مهارت شغلی از این حیث نقش مهمی دارند. به عبارت دیگر، مشاغلی که درآمد حاصل از آنها قادر به تأمین حداقل نیازهای زندگی نیست توسل به راه‌های دیگر کسب درآمد را منتفی نمی‌سازد.
شرایط و موقعیت در زندگی خانوادگی در ایجاد زمینه مساعد برای گرایش فرد به کجروی عامل مؤثری است. نتایج به‌دست آمده نشان می‌دهد که پدران ۴۰ درصد پاسخ‌گویان بی‌سوادند. میزان تحصیلات در مادران به‌مراتب وضع بدتری دارد، وضع سواد والدین پاسخ‌گویان و دلایلی که پاسخ‌گویان برای ترک تحصیل ذکر کرده‌اند نشان می‌دهد که پدر و مادر بی‌سواد یا کم‌سواد، برای تحصیل فرزندان به‌خصوص دختران خود اهمیت چندانی قایل نیستند.
به‌علاوه، اکثریت پاسخ‌گویان در خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند که حداقل یکی از والدین و در مواردی هر دوی آنها را در سنین کودکی و نوجوانی از دست داده‌اند. بدین‌سان، اکثر پاسخ‌گویان، به دلیل از دست دادن والدین یا جدایی آنها در خانواده‌های از هم پاشیده پرورش یافته‌اند. حدود ۵۰ درصد پاسخ‌گویان کمتر از ۱۴ سال از عمر خود را در کانون خانواده گذرانده‌اند. ۶/۷۱ درصد از این عده سبب جدایی خود را از خانواده ازدواج و ۲۲ درصد فرار از خانه یاد کرده‌اند.
نکته درخور توجه این‌که اکثریت نظرگیری از پاسخ‌گویان علت فرار خود را شرایط نابسامان خانوادگی و بدرفتاری اعضای خانواده اظهار داشته‌اند.تحقیقات نشان می‌دهد زندگی در محیط زندگی نابسامان و پرتنش، گسستگی پیوندهای میان فرد و خانواده را در پی دارد و این سبب می‌شود که فرد کمبودهای عاطفی و مادی خود را در جایی بیرون از خانواده جست‌وجو کند و در مواردی برای جبران آنها وسایل و راه‌های نامشروع را برگزیند.
یکی از راه‌های فرار از چنین شرایطی ازدواج است که به خواست دختر یا افراد خانواده صورت می‌گیرد. این‌گونه ازدواج‌ها، که معمولاً سرسری و بی‌توجه به تناسب زوج از نظر سن، میزان تحصیلات، موقعیت خانوادگی و جهات دیگر صورت می‌گیرد، غالباً بی‌دوام و ناپایدار است و منجر به جدایی می‌گردد.این جدایی علاوه بر آثار و عواقب روانی برای هریک از زن و شوهر، در شرایطی که زن از نظر اجتماعی و اقتصادی پایگاه محکم و استواری نداشته باشد، زمینه مساعد را برای کج‌روی فراهم می‌سازد.
علاوه بر آن، قرار گرفتن در معرض خرده‌فرهنگ بزهکاری موجب تقویت الگوهای رفتاری می‌گردد که در آن اعمال خلاف امری عادی تلقی می‌شود و وسعت ارتکاب عمل خلاف نیز بستگی به میزان قرار گرفتن فرد در این محیط و طول مدت رابطه و شمار دفعات آن دارد.
نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که، پس از نابسامانی محیط خانواده و اختلافات درون آن رابطه با دوستان ناباب، از نظر اهمیت، در مرتبه دوم قرار می‌گیرد و کمبود محبت سومین عامل گرایش به ارتکاب عمل خلاف است. شاید بتوان علت پناه بردن به دوستان ناباب را ناشی از همین کمبودهای عاطفی دانست که فرد جبران آن را در جایی به‌جز خانواده جست‌وجو می‌کند.
اولین عمل خلاف و درگیر شدن با سیستم قضایی و در نهایت ورود به زندان جریان تداوم کج‌روی را شکل می‌بخشد. به محض ورود به زندان، فرد در رابطه با کسانی قرار می‌گیرد که یا شرایط او را دارند یا دارای سوابق متعددی از اعمال خلاف‌اند. فرد، طی دورانی که در رابطه نزدیک با این افراد به‌سر می‌برد، تجربیات جدیدی کسب می‌کند و با خرده‌فرهنگ‌های بزهکاری و گروه‌های بزهکار آشنا می‌شود.
او برای پذیرفته شدن و سازگاری با محیط، ناچار به پیروی از این خرده‌فرهنگ می‌گردد؛ در چنین وضعیتی، یک انحراف ساده به مسئله‌ای دامنه‌دار و یک تخلف کوچک از هنجارها به بخشی از شیوه زندگی فرد مبدل می‌گردد.
یکی دیگر از عواملی که به نوعی با نظریه خرده‌فرهنگ رابطه پیدا می‌کند و در ایجاد فرصت و امکان ارتکاب عمل خلاف مؤثر است، شرایط زیستی و محل سکونت فرد است. یعنی زندگی در مناطقی که گروه‌های بزهکاری در آنجا فراوان است، میزان رشد جمعیت در این مناطق بالاست و افراد ساکن در این محلات از پایگاه اقتصادی- اجتماعی بالایی برخوردار نیستند. در چنین مناطقی، خرده‌فرهنگ بزهکاری، به صورت خرده‌فرهنگی رایج، درون هنجارهای کلی جامعه قرار می‌گیرد.
یکی دیگر از عواملی که به نظر می‌رسد در گرایش افراد به کج‌روی مؤثر باشد نداشتن برنامه‌ای مناسب برای گذراندن اوقات بیکاری و فراغت است. گذراندن اوقات فراغت بعد مهمی از زندگی درونی انسان‌ها و بخشی از تصویر زندگی اجتماعی فرد است. در جامعه ما، که هنوز خانواده مهم‌ترین نهاد اجتماعی است، بیشترین اوقات افراد در درون خانواده سپری می‌شود و تخصیص زمان مجزایی برای اوقات فراغت برای قشر عظیمی از جامعه مفهوم ندارد. ۵۷ درصد از پاسخ‌گویان عقیده داشتند که داشتن برنامه‌ای برای گذراندن اوقات فراغت می‌تواند از روی آوردن به کارهای خلاف جلوگیری کند.
به این ترتیب نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که جرم و بزهکاری در جامعه مورد بررسی عوامل متعدد دارد که دست به دست هم می‌دهند و زمینه مساعد را برای آن فراهم می‌آورند. اما معمولاً، در هر مورد، نقش یک عامل بارزتر از عوامل دیگر و در حکم جرقه‌ای است که باعث اشتعال می‌شود.
فقر اقتصادی، بی‌سوادی، ناآگاهی اجتماعی، زندگی خانوادگی نابسامان و از هم پاشیده، سکونت در محلات پست و جرم‌خیز که خود متأثر از شرایط اقتصادی است، از جمله عواملی هستند که هریک از آنها متأثر از عوامل دیگر و در تعامل با آنهاست. هیچ‌یک از این عوامل به‌تنهایی موجب بروز کج‌روی‌ و انگیزه عمل خلاف نمی‌گردد، اما در صورتی که مجموعه‌ای از عوامل مساعد کننده وجود داشته باشد، هریک از عوامل مذکور می‌تواند نقش تعیین کنند‌‌ه‌ای در گرایش فرد به کج‌روی ایفا کند.
بزهکاری زنان و مسوولیت کیفری
زنان همانند مردان در قبال اعمالی که دارای خصیصه کیفری است، مسوول و قابل مجازات شناخته می شوند. این رویکرد در حالی است که اغلب فرهنگ ها در مورد برخی از خصوصیات زنان اتفاق نظر وجود دارد.
بخش حوادث در رسانه های مختلف اعم از روزنامه ها، هفته نامه ها، تلویزیون و... همیشه از پرطرفدارترین بخش ها محسوب شده و می شود. درباره این گرایش، علل مختلفی بیان می شود. در بحث مسوولیت کیفری، قاعده کلی بر این پایه استوار است که «جنسیت» زن تاثیری در مسوولیت کیفری او نداشته و حتی سبب تخفیف این نوع مسوولیت نمی شود.
بنابراین زنان همانند مردان در قبال اعمالی که دارای خصیصه کیفری است، مسوول و قابل مجازات شناخته می شوند. این رویکرد در حالی است که اغلب فرهنگ ها در مورد برخی از خصوصیات زنان اتفاق نظر وجود دارد. گفته می شود این نوع خصوصیات ناشی از عوامل جسمانی یا به نظر برخی بیشتر معلول تعلیم و تربیت فرهنگ هاست. به طوری که «زن» تحت شرایط و مقتضیات خاص و انتظارات فرهنگی، عادتا واکنش احساسی متناسب با آن اوضاع و احوال یا انتظارات از خود بروز می دهد. در حالی که پذیرش تاثیر هیجانات آتی در باب مسوولیت کیفری جرم و نوع آن به ویژه در جرایم قتل و صدمات بدنی عمدی در برخی از سیستم های اجرایی مانند فرانسه و انگلیس سبب تفکیک قتل آنی از قتل با سبق تصمیم و اعمال مسوولیت های کیفری و مجازات های متفاوت شده است. همان طوری که بنا به شرایط و عوامل موثر اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در هر جامعه، موقعیت های «زن و مرد» متفاوت است، نوع و آمار جرایم هر یک از آنها نیز مختلف است و این اختلا ف فاحش در میزان جرایم ارتکابی آنان به وضوح دیده می شود، زیرا آمار جرایم زنان درصد بسیار کمتری نسبت به آمار جرایم مردان را تشکیل می دهد.
به نظر می رسد رقم کمتر جرایم زنان سوای جنسیت، ناشی از مداخله کمتر آنان در عرصه های مختلف زندگی اجتماعی، اقتصادی و تجاری است و در عوض، در نهاد خانواده و تربیت فرزندان و به طور کلی در چرخه امور داخلی خانه و خانواده، تکالیف و مسوولیت و بلکه مشتقات بیشتری به زنان تحمیل می شود.
به رغم تاثیر جنسیت زن در اعمال مسوولیت کیفری کامل در قوانین کشور ما، در برخی ممالک این نوع مسوولیت تحت شرایط خاص یا در مورد جرائمی معین نسبت به زنان مرتکب جرم به مسوولیت مخففه تبدیل یافته و موجب تغییر عنوان مجرمانه (ماهیت جرم) و مجازات تقلیل یافته می شود، در حالی که در مقررات کیفری فعلی کشور ما، اساسا مسوولیت مخففه پیش بینی نشده و مسوولیت کیفری بر دو مبنا یعنی «مسوولیت» استوار است. بنابراین در احراز عوامل رافع مسوولیت کیفری مانند جنون در زمان ارتکاب جرم یا اکراه و اجباری که عادتا قابل تحمل نبوده و موجب اختلال در اراده مرتکب شده و او را وادار به ارتکاب جرم نماید، قانونا امکان پذیرش حالات بینابین و نسبی وجود ندارد.
قاضی رسیدگی کننده نمی تواند با احراز اکراه با اجبار، منجر به اختلال نسبی اراده مرتکب جرم، مسوولیت کیفری او را براساس مسوولیت مخففه تشخیص و بر مبنای مقررات قانونی، مجازات وی را تقلیل دهد، در مورد ابتلا به جنون در حال ارتکاب نیز با وجود اینکه در ماده ۵۱ قانون مجازات اسلامی تصریح شده جنون به هر درجه که باشد (هر چند جنون نسبی) رافع مسوولیت کیفری است، اما از آنجایی که جنون در قانون تعریف نشده و درجات آن مشخص نشده است، رویه قضایی براساس احراز جنون تام و عدم مسوولیت کیفری کامل استوار است و در مواردی که مرتکب جرم در زمان ارتکاب عمل مجرمانه جنون نسبی مبتلاست. اگرچه با صراحت ماده ۵۱ قانون مرقوم می بایستی مجرم مبری از مسوولیت کیفری شناخته شود، اما اغلب مرتکب دارای مسوولیت کیفری کامل شناخته می شود، به هر حال پذیرش مسوولیت مخففه از نوع آنچه در بالا بیان شده، جایگاه قانونی ندارد.
در قانون مجازات عمومی سابق مطابق بند ب ماده ۳۶ آن قانون ابتلا به اختلال نسبی شعور قوه تمیز و اراده در زمان ارتکاب جرم از موجبات تخفیف یا تبدیل مجازات مرتکب جرم به شمار می آمد، در حالی که در مقررات موضوعه فعلی در رسیدگی به جرم، چنین مقرراتی حتی در جرایم تعزیزی پیش بینی نشده است و مقررات ماده ۵۴ قانون مجازات اسلامی درباره تاثیر اکراه و اجبار در جرائم تعزیری و مجازات های بازدارنده ناظر به موردی است که اکراه یا اجبار عادتا قابل تحمل نباشد و تنها احراز این حالت که سبب زوال مسوولیت کیفری مرتکب (مکره و مجبور) می شود از این رو در صورتی که تاثیر اکراه و اجبار در ارتکاب جرم نسبی باشد، نمی توان قائل به پذیرش مسوولیت مخففه و تقلیل مجازات مرتکب شد و استناد به کیفیات مخففه ماده ۲۲ قانون مجازات اسلا می نیز فرع بر اصل پذیرش و مسوولیت کیفری کامل مرتکب جرم است، در واقع زنان در زمان ارتکاب برخی جرائم ممکن است تحت شرایط خاص در موقعیت هایی قرار گیرند که این شرایط و وضعیت موجب اختلا ل نسبی در اراده آنان در حال ارتکاب جرم شود، به عنوان مثال حضور شوهر در صحنه جرم یا مداخله غیر مستقیم وی ممکن است سبب انگیزش زن به ارتکاب جرم ودر واقع تمکین او از نوعی اکراه معنوی برای ارتکاب جرم باشد.
این نوع اکراه هر چند در حد اکراه «غیر قابل تحمل» نیست ولی نمی توان اثر انگیزشی آن را در ارتکاب جرم توسط زن نادیده گرفت. در برخی از نظام های کیفری مانند انگلستان، مقرراتی پیش بینی شده که براساس آن اثبات این که زنی جرمی را در حضور شوهر خود و تحت اکراه وی (و نه الزاما اکراه غیر قابل تحمل) مرتکب شده است، می تواند دلیلی برای نفی مسوولیت کیفری مرتکب باشد و این نوع اکراه، در واقع اخلا قی و معنوی است و تنها در اتهام قتل عمد و خیانت به کشور پذیرفته نشده است.
در کشور ما، با وجود تحولا ت فرهنگی و اجتماعی سال های اخیر، فرهنگ غالب حتی در طبقات اجتماعی متوسط اکثرا مبتنی بر تمکین زن از وضعیت های ناهنجاری است که شوهر درآن قرار گرفته یا خود شوهر باعث و بانی آن شده است، مانند این که زنی ناچارا برای شوهر معتاد خود مواد مخدر تهیه کند یا به رغم این که شوهرش اموالی را سرقت کرده یا به راه های نامشروع به دست آورده است، ناگریز از قبول این اموال یا فروشآنها به غیر باشد.
این نوع اکراه معنوی در پدیده مجرمانه ای چون قتل نیز به صورت مساعدت زن برای فرار شوهر از مجازات دیده می شود.
مستقل از موارد مطروحه می توان اذعان کرد در برخی شرایط و به ویژه در طبقات اجتماعی فقیر و محروم، زنان به تشویق شوهر یا تحت اکراه یا اجبار او راسا به ارتکاب رفتارهای ضد اجتماعی تن داده اند و در نهایت این که در آسیب شناسی علل بزهکاری توسط زنان شوهردار نیز تنها به مباشرت او در همسر آزاری و برخی موارد زن کشی خلا صه نمی شود، بلکه در زمینه ارتکاب بزهکاری توسط زنان شوهردار نیز این نقش (اعم از مستقیم یا غیر مستقیم) قابل ملا حظه است و زنان در برخی جرائم ارتکابی تحت اکراه معنوی شوهر که موجب اختلا ل نسبی در اراده آنان در زمان ارتکاب جرم می شود، قرار می گیرند و ضروری می نماید قانونگذار در اصلا حات جزایی در رابطه با پذیرش مسوولیت مخففه در این گونه حالت ها و موارد مشابه در برخی جرائم مقرراتی وضع کند.


منابع و مآخذ
1. ارونسون، الیوت(1382) روانشناسی اجتماعی، ترجمه حسین شکرکن، چاپ اول از ویرایش هشتم، تهران: نشر رشد
2. اسدالهی، عبدالرحیم(1384) نقش مرکز مراقبت بعد از خروج در اشتغالزایی و پیشگیری از بروز جرم در زنان زندانی خوزستان، طرح پژوهشی زندانهای خوزستان، اهواز: آرشیو و کتابخانه مرکز آموزش منطقه 3 زندانهای کشور
3. اشرف، احمد(1354) کژرفتاری، تهران: آموزشگاه عالی خدمات اجتماعی
4. براتوند، محمود(1384) بررسی و مقایسه منطقه حاشیه نشین سیدخلف با منطقه مرفه نشین کیانپارس اهواز، اهواز: سمینار حاشیه نشینی و جرم ، قوه قضاییه

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   11 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زمینه‌های بزهکاری زنان

دانلود مقاله مبارزه علیه بزهکاری اطفال در اروپا

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله مبارزه علیه بزهکاری اطفال در اروپا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

در حال حاضر، مبارزه علیه بزهکاری اطفال موجب یک نگرانی عمومی در تمام کشورهای اروپایی شده است. از همین رو مطالعه حاضردر پی آن است که هر یک از این کشورها چگونه با این معضل برخورد کرده اند. در نتیجه اصلاحات اخیر انجام شده یا در دست تهیه در هر یک از این کشورها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این مطالعه نشانگر آن است که:
- انگلیس و کشورهای ولز و همچنین هلند، تا کنون مجموعه ای از تدابیر برای مبازه علیه بزهکاری اطفال اتخاذ کرده اند در حالیکه این اصلاحات در سایر کشورها پیش بینی نشده است.
-گسترش ضمانت اجراهای جدید، کوتاه کردن مدت زمان آئین دادرسی، و همکاری تمام نهادهای مرتبط با مبارزه علیه بزهکاری اطفال، ویژگی مشترک تقریبا تمام اصلاحات تصویب شده یا اصلاحاتی که به صورت لایحه ارائه شده اند را تشکیل می دهد.
- قانون انگلیس و لایحه قانونی پیشنهادی اسپانیا تنها مواردی است که شامل مقرراتی برای مسئول نمودن والدین کودک می باشد.
- قانون انگلیس به لحاظ شدت عمل آن، از سایر مقررات متمایز است.
1) انگلیس و کشورهای ولز و همچنین هلند تاکنون برنامه های کاملی را برای مبارزه علیه بزهکاری اطفال تصویب کرده اند.
به عکس در سایر کشورها واکنشها کمتر توسعه پیدا کرده است؛ اسپانیا و سوئیس لوایح قانونی تهیه کرده اند، در حالیکه در آلمان و بلژیک، این اصلاحات صرفا در حال بررسی است.
الف) اصلاحات انگلیسی و هلندی
مجلس انگلیس در ژوئیه 1998 قانونی تحت عنوان «پیشگیری از بزهکاری و اخلال در نظم عمومی»[2] را تصویب کرد که شامل تعداد زیادی از اقدامات کاملا عادی است که همگی به منظور مبارزه با بزهکاری اطفال می باشند. برخی از این تدابیر از پایان سال 1998 به اجرا گذارده شده اند در حالیکه سایر کشورها این تدابیر را از سال 2001، پس از آزمایش در چندین منطقه اجرا نمودند.
در هلند در سال 1994 است که دولت تصمیم گرفت که با این مسئله با از طریق طرحی مشتمل بر چندین قانون و تکیه ویژه بر لزوم همکاری میان تمام نهادهای موجود اجتماعی مقابله نماید.
ب) لوایح قانونی اسپانیا و سوئیس
لایحه قانونی اسپانیا در 3 نوامبر 1998 به مجلس نمایندگان ارسال شد. هدف این لایحه نخست تغییر «سن مسئولیت کیفری»[3] و «بزرگسالی کیفری»[4] بود، لکن در نهایت شامل مجموعه ای از تدابیر قابل اجرا در خصوص اطفال بزهکار بود.
سوئیس، لایحه قانونی «وضع کیفری صغار»[5] را تهیه کرده که در حال حاضر در شورای فدرال[6] در حال بررسی است. این لایحه به سبب تمایزی که میان «حقوق کیفری بزرگسالان» «حقوق کیفری صغار» پیش بینی کرده است قابلیت تصویب تا چند ماه آینده نیست.
ج) اصلاحات پیش بینی شده در آلمان و بلژیک
پیش نویس لایحه قانونی بلژیک در دست تدوین است که در آن ضمانت اجراهای قابل اجرایی برای اطفال بزهکار تعریف شده است. در حال حاضر قانون 1985 «حمایت از اطفال» اجرا می شود لکن در پیش نویس جدید بیش از هر امر دیگری حمایت و بازپروری اجتماعی اطفال بزهکار هدف قرار گرفته است تا مجازات کردن اطفال بزهکار.
در آلمان آخرین اصلاح قانونی به سال 1990 برمی گردد؛ زمانی که اولین قانون اصلاح حقوق کیفری اطفال تصویب شد. از آن زمان تا کنون به سبب مواضع حزب لیبرال، هیچ قانونی منجر به تشدید این ضمانت اجراها نشده است. فرآیند اصلاحاتی که در سال 1990 متوقف شد قرار است در دوره مجلس مقننه کنونی از سر گرفته شود. در میان احزاب راهیافته به پارلمان آلمان همگرایی وسیعی در خصوص لزوم اتخاذ «سیاستهای پیشگیرانه» و نیز «سیاست توسعه زیرساختهای اجتماعی و آموزشی» وجود دارد.
2) تقریبا تمامی اصلاحات تصویب شده یا در حال تهیه، حاوی نکات مشترکی هستند .
گسترش ضمانت اجراهای جدید، کوتاه کردن مدت زمان دادرسی و مشارکت همه نهادهای مربوطه در برنامه های محلی، اصول ویژه این اصلاحات را تشکیل می دهند.
الف) گسترش ضمانت اجراهای جدید
تدابیری همچون جبران خسارت، تأدیه شخصی توسط صغیر، مشارکت در فعالیتهای عام المنفعه، اقدامات اجتماعی- تربیتی ... ضمانت اجراهای جدیدی هستند که اغلب شامل اجبار اطفال بزهکار به انجام برخی کارها و مشاغل هستند.
«هلند» تنها کشوری است که این گونه جدید از ضمانت اجراها را بسیار گسترش داده است. در واقع، هلند، در تمام مراحل دادرسی کیفری این ضمانت اجراهای جدید را اجرا کرده است.
- یک ماده از قانون کیفری مصوب 1994 به بزهکاران بی سابقه جرائم اطفال (بخصوص جرم تخریب اموال به شکل جزیی) اجازه می دهد که خطای خود را قبل از آغاز دادرسی کیفری جبران نمایند.
- ماده دیگری از قانون جزا به دادستان سلطنتی اجازه می دهد تا شرطِ «منع تعقیب» او را انجام یک کار معین قرار دهد.
- سومین ماده به قاضی اختیار جایگزین کردن مجازاتهای حبس و جریمه مالی را با مجازاتهای جایگزین معینی که احصاء شده اند (همچون فعالیتهای بدون مزد به نفع جامعه، جبران خسارات ناشی از جرم یا شرکت در یک دوره آموزشی) اعطا می کند.
ب) کاهش مدت زمان دادرسی
این کاهشِ مدت مبتنی بر یک هدف صریح و روشن در اصلاحات انگلیسی و هلندی است. انگلیس از یک سو، مدت زمان مابین بازداشت و آغاز دادرسی و از سوی دیگر، مدت زمان لازم برای اعلام محکومیت را به نصف کاهش داده است. در هلند، وزیر دادگستری از دادسراها درخواست کرده است تا تمام تلاش خود را جهت کاهش مدت زمان میان ارتکاب جرم و پاسخ قضایی به کمتر از 6 ماه به عمل آورند.
ج) مشارکت همه نهادهای مرتبط با برنامه های محلی
علاوه بر اصلاحات انگلیس و هلند، این هدف در آلمان نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در این سه کشور، برنامه فراگیر و بومی مبارزه علیه بزهکاری اطفال، نهادهای اجتماعی دادگستری، پلیس و ادارات محلی را به مشارکت فراخوانده است.
در هلند ، وزارت دادگستری یک چنین برنامه هایی را مورد توجه قرار داده است. وزارت دادگستری از سال 1995 بیش از دهها موافقتنامه با شهرهای بزرگ منعقد کرده است تا در ازاء کاهش بزهکاری اطفال در محدوده خود، کمکهای مالی متعددی در قالب اجازه توسعه زیرساختهای ورزشی و خدمات اجتماعی ارائه دهد. به علاوه وزارت دادگستری هلند از سال 1997 در تلاش است تا دادگستری محلی را در قالب تأسیس مراکز خدمات قضایی ویژه اطفال در محله های هر شهر برقرار نماید و خدمات چندمنظوره ای را جهت چاره جویی این مشکل ارائه نماید.
3) قانون انگلیس و لایحه قانونی اسپانیا تنها مواردی هستند که مشتمل بر مقرراتی به منظور مسئول قلمدادکردن والدین می باشند.
قانون انگلیس (1998) ترتیب وظایف والدین را معین کرده است. این قانون علیه والدینی وضع شده که فرزندانشان از مدرسه فرار می کنند یا مرتکب جرم می شوند. این قانون تعهداتی را بر عهده والدین قرار داده است؛ تعهداتی همچون شرکت هفتگی در سمینارها، و یا نظارت دقیق بر فرزندان در طول 3 ماه. اجرای این تعهدات توسط یک مددکار اجتماعی یا مأمور وزارت دادگستری بررسی و تائید می شود.
لایحه قانونی اسپانیا شکل دیگری از مسئول قلمداد کردن والدین را پیش بینی می کند که عبارت است از: ایجاد مسئولیت مدنی برای والدینی که فرزندانشان در سنین کمتر از 10 سال است، مرتکب جرم می شوند.
4) قانون انگلیس به واسطه شدت عمل بسیارش متمایز می شود.

 

همچنین قانون انگلیس از 1998 در جستجوی گسترش مقررات پیشگیرانه و آموزشی است. با این وجود دقت در جزئیات مفاد آن، به لحاظ شدت عمل بسیارش، مانع اصلاح در آن شد ه است. چند مثال می تواند بیانگر این موضوع باشد:
این قانون، در واقع موجب پیدایش محکومیتهای جدید شده است. نمونه آشکار آن محکومیتی است که قابل اعمال علیه اطفال زیر 10 سال به جهت اخلال در نظم عمومی یا تجاوز جنسی است. به علاوه می توان اطفال بزهکار از رفت و آمد به برخی مکانها، معاشرت با برخی افراد، و یا انجام برخی اعمال در طی مدت 2 تا 5 سال، به تناسب ماهیت جرم، منع نمود.
به علاوه، این قانون، امکان معافیتهای قضایی را محدود کرده است. همچنین توبیخ [7] و تحت الحفظ بودن [8] که توسط افسران پلیس بر علیه صغاری که مرتکب جرائم کوچک شده اند تعیین می شود، قابل تجدید در صورت تکرار جرم نیست؛ فلذا دادگاه مکلف است که طفل را حداقل به مجازات تعلیقی محکوم نماید.
همچنین قانون به ماموران پلیس اجازه داده است که رفتار صغار را در برخی شرایط مورد بررسی قرار دهد. ماموران پلیس می توانند تکالیف آموزشی و تحصیلی کودکان 5 تا 16 ساله را کنترل کنند. به این شکل که اگر مامور پلیس، صغیری را در یک مکان عمومی مشاهده کند و احتمال فرار از مدرسه دهد، می تواند طفل را به مدرسه بازگرداند. از سوی دیگر، در شهر هایی که مقررات «ممنوعیت خروج از منزل در ساعات خاص» حاکم است، اگر ماموران پلیس کودک کمتر از 10 سالی را در یک مکان عمومی بدون مشایعت یک بزرگسال مشاهده کنند، می توانند او را به خانه والدینش یا به اداره پلیس منتقل کنند....
مقررات آلمان
آخرین اصلاح قانون به سال 1990 برمی گردد، هنگامی که نخستین قانون حقوق جزای اختصاصی مربوط به صغار تصویب شده بود. در آن دوره، همه گروههای سیاسی، در راستای سیاستهای پیشین، موافق اولویت اقدامات آموزشی بودند؛ به همین دلیل به دادسرا و قضات اجازه دادند که به اَشکال غیر رسمی، همچون منع تعقیب یا موقوفی تعقیب، توجه کنند و علاوه بر آن مدت مجازات سالب آزادی را کاهش دهند.
علیرغم درخواست پارلمان آلمان (در سال 1990) از دولت، مبنی بر ارائه دومین لایحه قانونی، و نیز فعالیت های گسترده حقوقدانان متخصص حقوق کیفری اطفال، و به رغم طرحهای پارلمانی متعدد که به تشدید مجازات ها گرایش داشت، هیچگونه اصلاحی به عمل نیامد. علت عمده آنرا می توان مخالفت حزب حاکم لیبرال دانست.
پیشنهادهای مطرح و قابل توجه، عبارت بودند از:
- حذف حق انتخاب جوانان 18 تا 21 سال نسبت به محاکمه طبق قانون کیفری اطفال؛
- افزایش زمان حداکثر مجازات حبس اطفال، از 10 سال به 15 سال؛
- محدود کردن موارد معافیت قضایی از مجازاتهای کیفری؛
- برقراری حبس پیشگیرانه برای نوجوانان کمتر از 16 سال؛
- کاهش سن عدم مسئولیت کیفری از 14 به 12 سال؛

 

با آنکه پیش بینی شده بود که اصلاحات متوقف شده در 1990 از سرگرفته شود، با وجود پارلمان فعلی، هیچ تغییری در کوتاه مدت، رخ نخواهد داد. در میان احزاب سیاسی فعلی پارلمان آلمان، یک اجماع فراکیر در خصوص لزوم اتخاذ سیاست پیشگیرانه، توسعه زیر ساختهای اجتماعی- آموزشی از آغاز سالهای 1990 وجود دارد.
از آغاز سالهای 1990، برنامه های محلی متعددی با مشارکت تمامی نهادهای مربوطه (همچون مددکاران اجتماعی، مربیان ورزشی، نمایندگان مجلس، دادگستری، پلیس و ... )مورد توجه قرار گرفته اند. این برنامه ها اغلب مربوط به ایالتهای آلمان شرقی سابق هستند که از بیکاری و تزلزل ساختارهای اجتماعی و خانوادگی رنج می برند.
مقررات انگلستان و ولز
در مواجهه با افزایش بزهکاری اطفال، جک استراو، وزیر کشور وقت، در ژوئیه 1997 گروه کاری «دادگستری ویژه صغار»[9] را تشکیل داد که منجر به پیشنهاد قانون پیشگیری از بزهکاری و اخلال در نظم عمومی[10] 1998 گردید. این قانون که اماره عدم مسئولیت نوجوانان 10 تا 14 ساله را ملغی کرد، اهداف ذیل را دنبال می کرد:
- کوتاه کردن مدت زمان دادرسی مجرمین صغیر؛
- گسترش تدابیر جدید، پیشگیرانه، تربیتی- آموزشی و سرکوب گر؛
- ایجاد محکومیتهای جدید برای جرایم اخلال در نظم عمومی، جرایم جنسی و اعتیاد، و نیز تشدید مجازات برای تجاوز به شخصیت نژادی؛
- ایجاد مسئولیت برای والدین؛
- گسترش همکاری میان مؤسسات مرتبط (پلیس ، دادگستری ، مقامات محلی، ...)
برخی تدابیر از پایان سال 1998 به اجرا گذاشته شده اند ( همکاری میان نهادهای محلی، محکومیت برای جرایم جنسی و تجاوز به شخصیت نژادی، منع تردد برای صغار کمتر از 10 سال، کنترل وظایف تحصیلی، ...). سایر تدابیر از سال 1999 به اجرا درآمدند. گونه دیگری از تدابیر هم در سال 2000 / 2001 بعد از آزمایش در مناطق نمونه به اجرا درآمدند .
I. کاهش مدت دادرسی
قانون مذکور، مدت زمان میان بازداشت و آغاز دادرسی، و نیز میان ایراد اتهام و محکومیت بزهکارصغیر را تا نصف کاهش داده است.
پیش از این، هنگامی که مهلت پیش بینی شده در قانون تعقیب جرایم[11] (1995) رعایت نمی شد مجرم تبرئه می گردید. برای جلوگیری از تبرئه ناشی از گذشت مهلت، قانون جدید متغیر بودن این مهلتها را به تناسب شدت جرم، و نیز امکان به تعویق انداختن جلسه دادرسی را پذیرفته است. این تدابیر از تابستان 1999 لازم الاجرا شدند.
II. گسترش تدابیر جدید
1) پیشگیری
الف) منع خروج از خانه در ساعات خاص یا از ساعات خاصی به بعد
یکی از تدابیر اصلی پیشگیرانه، امکان ایجاد موقت مقررات منع آمد و شد در برخی ساعات، در برخی محله هاست. این تدابیر (که از 30 سپتامبر 1998 در حال اجراست) به صغار زیر 10 سالی که مابین ساعت 21 تا 6 صبح، بدون همراهی والدین، یا یک فرد بزرگسال (حداقل 18 ساله) در اماکن عمومی مشاهده شوند مربوط می شود. می توان این مقررات را به تناسب سن اطفال، در زمان بندیهای متفاوت، اجرا کرد.
مقامات محلی می بایست درخواست خود را مبنی بر اعمال منع خروج از منزل جهت تأیید، به وزیر کشور تقدیم نمایند . منع خروج از منزل نمی تواند در یک دوره برای بیش از 90 روز اعمال گردد. هنگامی که طفل زیر 10 سال این مقررات را رعایت نکند، ماموران پلیس می بایست او را به خانه والدین و در صورت غیبت والدین، به اداره پلیس هدایت کنند. مقامات محلی می بایست از این جرم مطلع شوند تا دستور تحقیق توسط سازمانهای خدمات اجتماعی را صادر نمایند.
ب) نظارت بر وظایف تحصیلی
اطفال 5 تا 16 ساله موظف به یک حضور در مؤسسات آموزشی هستند و به همین دلیل حق غیبت در ساعات درسی ندارند، مگر آنکه دارای اجازه نامه از مدرسه باشند. هنگامی که مامور پلیس در یک مکان عمومی، مرکز تجاری یا یک فروشگاه در حین ساعت درسی، با یک طفل مواجه شود و مامور دلایل کافی مبنی بر احتمال فرار از مدرسه در دست داشته باشد، پلیس می تواند او را به مدرسه و یا به محل تعیین شده توسط مسئول محلی آموزشی بازگرداند.
2) مجازاتهای جایگزین حبس
الف) توبیخ و مراقبت
مجازاتهای جایگزین حبس در خصوص صغار متناسب با اهمیت جرمی که آنها مرتکب شده اند اعمال می گردند:
- توبیخ در صورتی اعمال می شود که یک جرم کم اهمیت برای اولین بار واقع می شود؛
- تحت مراقبت بودن برای ارتکاب جرایم مهمتر، و یا برای نوجوانان دارای سابقه توبیخ، و یا پس از گذشت 2 سال از «تحت مراقبت بودن» مامور پلیس احتمال ارتکاب مجدد جرم بدهد.
توبیخ و مراقبت به وسیله اداره پلیس تعیین می شوند. چنانچه صغیر کمتر از 17 سال سن داشت، حضور یک بزرگسال ضروری است. این بزرگسال می تواند یکی از والدین یا قیم یا حتی یک مددکار اجتماعی یا نماینده مؤسسه خیریه (اگر که طفل به چنین مؤسساتی سپرده شده باشد) باشد.
افسر پلیس، به خود طفل (چنانچه طفل بیش از 17 سال داشته باشد) یا به همراه بزرگسالِ طفل (اگر طفل کمتر از 17 سال باشد)، نتایج ناشی از توبیخ یا مراقبت را به طور کاملا شفاف توضیح می دهد.
پس از رهایی از «مراقبت»، اداره پلیس می تواند در صورت احساس نیاز به بازپروری اجتماعی و یا اتخاذد برنامه پیشگیری از تکرار جرم، طفل را به گروههای مسوول اطفال بزهکار بسپارد.
هنگامی که یک نوجوان مرتکب یک جرم جدیدی در مهلت 2 سال شود، یامرتکب جرم مهمی شود قابل مجازات با توبیخ یا مراقبت نیست، دادگاه نمی تواند او را از مجازات معاف نماید. دادگاه می بایست او را به حداقل یک مجازات همراه با تعلیق محکوم نماید.
ب) حکم به جبران خسارات

 

هدف از قرارهای جبران ِخسارات، آگاه ساختن کودک بزهکار از نتایج اعمال خود است. چنین قراری عبارت است از محکوم کردن کودک به انجام جبران به نفع قربانی جرم (در صورت موافقت قربانی)، یا به نفع جامعه.
دادگاه برای صدور قرار جبران خسارات، می بایست گزارش مامور پروبیشن (تعلیق مراقبتی)، یا مددکار اجتماعی و یا یکی از اعضای گروه نگهدارنده اطفال بزهکار را مورد بررسی قرار دهد و سپس با توجه اوضاع و احوال، کارِ مطلوب برای جبران خسارات و یا مورد نظر بزهدیده، تعیین می گردد. دادگاه بایست صریحا، طفل را از نتایج قرار و تعهدات ناشی از آن، و نیز عواقب عدم پایبندی به آن آگاه سازد.
این مجازات می بایست متناسب با بزه باشد لکن نمی تواند از 24 ساعت تجاوز کند. و می بایست ظرف مدت 3 ماه از صدور قرار به اتمام رسد. قرار همچنین می تواند مشتمل بر الزام به فرستادن «نامه عذرخواهی» به بزهدیده باشد. اجرای این مجازات توسط یک مامور پروبیشن، یا مددکار اجتماعی و یا یک عضو گروه نگهدارنده اطفال بزهکار مورد بررسی قرار می گیرد.
ج) مجازاتهای عام المنفعه
کارهای عام المنفعه جزء برنامه ای هستند که هدف آن جلوگیری از تکرار جرم وتسهیل بازپروری اجتماعی است. این مجازات 3 ماه به طول می انجامد و شامل الزامات (شرکت در برخی فعالیتها، حضور در برخی اماکن و در ساعات خاص)، و ممنوعیتها (عدم تردد به برخی محلها) است. اگر بزه دیده موافقت نماید، بزهکار می تواند فعالیتهای جبران کننده به نفع بزهدیده انجام دهد. در طی مدت مجازات، صغیر تحت نظارت یک مامور پروبیشن، یک مددکار اجتماعی یا یک عضو گروه نگهدارنده از اطفال بزهکار قرار می گیرد.
پیش از اعمال مجازات خدمات عام المنفعه، دادگاه می بایست از ارتباط میان کار تعیین شده و اوضاع ارتکاب جرم اطلاع حاصل کند و آنرا به اطلاع کودک نیز برساند (جهت درک علت این کار اجباری) .
دادگاه می بایست تاریخ حضور بعدی طفل در دادگاه را، (که برای حداکثر 21 روزه پس از تعیین مجازات مقرر می شود) تعیین نماید و از شخصی که نظارت بر طفل را بر عهده گرفته، می خواهد که در این تاریخ گزارشی در خصوص اجرای مجازات مذکور و تغییرات لازم احتمالی ارائه نماید. پس از ارائه این گزارش ، دادگاه می تواند مجازاتهای مقرر را تغییر دهد.
(3) اقدامات تربیتی
قرارهای مساعد به تربیت صغار توجه به مراقبت، حمایت و پشتیبانی آنها را هدف قرار داده است تا از خطر ارتکاب جرم و یا تکرار آن جلوگیری نماید. در موارد ذیل دادگاه زمانی حکم صادر می کند که کودک کمتر از 10 سال سن داشته باشد:
- ارتکاب جرمی که اگر بیش از 10 سال می داشت مجازات می شد؛
- یا خطر پیوستن به فعالیتهای مجرمانه؛
- یا عدم رعایت مقررات منع رفت و آمد؛

 

- یا ارتکاب اعمالی جهت به ستوه آوردن یا به وحشت انداختن اشخاص خارج از محیط خانوادگی.
مدت این قرارها نمی تواند به طور کلی بیش از 3 ماه باشد اما در موارد استثنایی قابل تمدید تا یک سال است. طفل در این صورت تحت نظارت یک مددکار اجتماعی یا یک عضو گروه متولی نگهداری از اطفال بزهکار قرار داده می شود. پیش از صدور این قرار دادگاه می بایست محیط اجتماعی کودک را مورد توجه قرار دهد و نتایج احتمالی چنین حکمی را مورد توجه قرار دهد. همچنین دادگاه می بایست به والدین یا به قیم طفل، با بیانی ساده، تکالیف مندرج در قرار، و نتایج آنرا توضیح داده، و آنها را از عواقب احتمالی عدم رعایت این شروط مطلع سازد.
(4) تدابیر سرکوب کننده (بازدارنده جلوگیری کننده)
(الف) مجازات آموزش اجباری در محیط بسته
این مجازات عبارتست از یک مجازات جدید حبس برای اطفال بزهکار تکرارکننده جرم دارای10 تا 17 سال، که مدت آن نمی تواند از 24 ماه تجاوز و یا کمتر از 4 ماه باشد. طفل مدت مجازات به صورت نیمه وقت سپری می کند ( در یک مرکز کارآموزی اجتماعی، موسسه ویژه اطفال، مرکز نگهداری محلی، ...).
در طی این مدت، طفل تحت تعلیم قرار می گیرد. پس از این مدت، طفل، تحت نظارت یک مامور پروبیشن، یا یک مددکار اجتماعی و یا یک عضو از گروه نگهدارنده اطفال بزهکار آزاد می شود. این آزادی می تواند متناسب با پیشرفتهای حاصله و مدت مجازات، آزادی همراه با نظارت را یک یا دو ماه جلو بیاندازد.

 

(ب) آزادی مشروط برای مجازاتهای کوتاه با حمل الزامی دستبند الکترونیکی
نوجوانان بالای 18 سال که به مجازات حبس کوتاه مدت محکوم شده اند، می توانند از آزادی مشروط همراه با حمل الزامی دستبند الکترونیکی بهره مند شوند. بر این اساس، امکان اطلاع از ساعات و مکانهای رفت و آمد آنان فراهم می گردد.
با توجه به رشد چشمگیر بزهکاری اطفال و اهمیت برخی از جرائم، دولت تاسیس پنج زندان جدید برای کودکان را در دستور کار قرار داده است که اولین آنها در ماه آوریل 1998 در Medway در Kent افتتاح شد. این ساختمانها مختص اطفال 12 تا 14 ساله ای است دارای حالات خطرناک و غیر قابل تربیت هستند. هزینه این مراکز تحت نظارت بسیار گران است: سالانه حدود یک میلیون و دویست هزار فرانک فرانسه در مقابل 173 هزارفرانک در یک مرکز اصلاح سنتی برای هر طفل.
III. ایجاد محکومیتهای جدید
(1) اخلال در نظم عمومی و خشونتهای جنسی
هنگامی که صغیر با 10 سال سن یا بیشتر مرتکب تجاوز یا مزاحمت نسبت به شخصی خارج از خانواده اش می شود، پلیس یا مقامات محلی می توانند از دادگاه بخواهند که نسبت به صغیر و احتمالا نسبت به اعضایی از خانواده که همچنین مرتکب این جرم شده اند، قراری مبنی بر ممنوعیت از انجام برخی اعمال صادر کند و آنها را از معاشرت با برخی افراد یا رفت و آمد به برخی اماکن منع نماید. مدت این قرار نمی تواند از 2 سال تجاوز نماید. اگر جرم ارتکابی مزاحمت یا تجاوز جنسی باشد، مدت قرار تا 5 سال قابل اعمال است. عدم رعایت این تدابیر می تواند منجر به کیفر حبس تا حداکثر 5 سال گردد.

 

(2) اعتیاد
برای معتادان بالای 16 سالمی توان حکم به طول درمان مشخص، برای یک دوره از 6 ماه تا 3 سال داد. این حکم مشتمل است بر معالجه ترک اعتیاد و یا طی یک دوره درمان. اداره پروبیشن مسوول اجرا و پیگیری این دوره هایدرمانی است.
(3) خشونت به سبب خصائص نژادی
آمار خشونتهای علیه خصیصه نژادی به شکل قابل توجهی در طی چند سال افزایش یافته است. از همین رو دولت مصمم شده است تا این جرائم ویژه به شکل شدت یافته ای مبارزه نماید و برای آن ضمانت اجرای حبس از 2 تا 4 سال که اغلب با یک جریمه جزای نقدی نیز همراه است پیش بینی شده است.
IV. مسئول قلمدادکردن والدین
قانون مربوط به والدین (مصوب 1998) بدنبال آن است تا با یادآوریِ مسئولیت والدین کودکان بزهکار و واداشتن آنان به انجام وظایف خود در قبال فرزندان از طریق برخی دستورات، موجبات جلوگیری از تکرار جرم کودکان را فراهم آورد. دوره اجرای این دستورات نمی تواند بیش از یک سال باشد .
دادگاه می تواند این فرمان را تنها نسبت به والدینِ فرزندان کمتر از 16 سال که از مدرسه متواری شده اند؛ یا مرتکب جرم شده اند؛ یا در رابطه با اعمال ضد اجتماعی یا خشونت جنسی مجرم شناخته شده اند؛ صادر نماید. امکان صدور یک چنین فرمانی برای کودکان 16 تا 17 سال نیز وجود دارد.
بر اساس این فرمان والدین موظف به اعمال ذیل می گردند:
- حضور در جلسات هفتگی (به مدت سه ماه) جهت آگاهی از وظایف والدین در قبال اطفال؛
- مراقبت از کودک خود (جلب اطمینان نسبت به عدم فرار کودک از مدرسه، عدم معاشرت با برخی افراد و برخی اماکن که مؤثر در ارتکاب جرم اند).
اجرای این تکالیف توسط یک مامور پروبیشن (تعلیق مراقبتی)، یا یک مددکار اجتماعی و یا یک عضو گروه عهده دار نگهداری از اطفال بزهکار کنترل می شود. چنانچه طفل کمتر از 16 سال داشته باشد، دادگاه می بایست قبل از صدور این دستورات، تحقیقات لازم انجام داده و به شرایط خانوادگی بزهکار توجه کند.
همچنین دادگاه می بایست صریحا نتایج اقدام خود را به والدین تفهیم نماید و تغییرات احتمالی در این دستورات را در صورت عدم رعایت آن یادآور شود. در صورت کوتاهی والدین نسبت به تکالیف خود، بدون ارائه دلیل قابل قبول، می توان آنان را به پرداخت تا 1،000 پوند (حدود 10،000 فرانک) جریمه محکوم کرد.
V. همکاری تمامی نهادهای مرتبط
در هر منطقه، مقامات محلی و نهادهای خدمات اجتماعی (همانند پلیس ، مقامات پروبیشن، و مقامات مربوط به بهداشت عمومی) می بایست برای تهیه برنامه ای محلی جهت مقابله با بزهکاری و خشونت همکاری نمایند. این برنامه در مقیاس محلی می تواند شامل تهیه بیلان کلی از انواع جرائم ارتکابی و اهمیت آنها، تجزیه و تحلیل نتایج آن، و جلب نظر شهروندان ساکن منطقه گردد. پیشنهاداتی که برای یک دوره زمانی سه ساله ارائه می شود، می بایست بر پایه همین نظرات صورت گیرد.

 

مقامات و پلیس محلی می بایست سند مربوط به تمام مراحل فرایند را منتشر کرده و اهداف کوتاه و بلند مدت خود را به اطلاع شهروندان برسانند.
مقررات بلژیک
در حال حاضر، مجازاتهای قابل اجرا علیه بزهکاران خردسال، بر اساس قانون «حمایت از اطفال» (8 آوریل 1985) مشخص شده اند. هدف این قانون بیشتر بازپروری اطفال بزهکار است تا مجازات آنها.
به دلیل رشد قابل توجه بزهکاری در بلژیک و رضایت بخش نبودن اوضاع کنونی، موجب ارائه پیشنهادهایی مبنی بر اصلاح این قانون شده است. تدابیر پیش بینی شده می بایست مبتنی بر واکنش اجتماعی بهتر و مناسب تر با آثار بزهکاری اطفال باشد. پیش نویس در حال تهیه توسط وزرات دادگستری بدنبال جایگزینی مدل «حمایتی» که هدف اولیه اش خود طفل است، با مدل «ضمانت اجرایی کیفری به عنوان واکنش قضایی علیه بزهکاری اطفال» است. این مدل مجازات بدنبال ایجاد مسئولیت برای طفل، تقویت و استوار کردن جایگاه اجتماعی او، و ترمیم خسارات وارده بر بزهدیده است.
این اصلاحات در چارچوب اصلاح ساختار قضایی کشور در حال انجام است.
مقررات اسپانیا
لایحه «قانون دادگستری اطفال» در 3 نوامبر 1998به مجلس نمایندگان تقدیم شد. این تغییرات بر اساس ماده 19 قانون مجازات جدید (1995) مبنی بر تهیه و تصویب مواد مسئولیت کیفری اطفال انجام شد.

 

همچنین این لایحه قانونی مجموعه ای از اقدامات قابل اعمال علیه اطفال بزهکار را پیش بینی نموده است. این لایحه، مصلحتِ صغیر را مورد توجه قرار داده و مسئولیت همزمان والدین را در امور مدنی برسمیت شناخته است. متن ذیل به دنبال تحلیل این مقررات پیشنهادی است.
I. توسعه اقدامات نوین
این تدابیر که به تناسب شدت جرم ارتکابی، سن طفل بزهکار، شخصیت و رشد فکری او، تعیین می شوند، می تواند شامل اقداماتی چون مجازاتهای جانشین حبس، مجازات سالب آزادی و اقدامات ترمیمی نسبت به خسارات باشد.
این تدابیر علاوه بر اطفال 13 تا 18 سال، قابل اجرا علیه جوانان 18 تا 21 سال نیز می باشد؛ مشروط بر آنکه جرم ارتکابی، از جمله جرایم شدید نبوده باشد.
(1) مجازاتهای جایگزین حبس
(الف) ضبط گواهینامه رانندگی موتورسیکلت یا سایر وسایل نقلیه موتوری
ضبط یا ممنوعیت کسب مجوز شکار یا گواهینامه رانندگی وسایل نقلیه موتوری، و یا ممنوعیت استفاده از اسلحه، می تواند به عنوان مجازات فرعی اعمال شود؛ مشروط بر اینکه جرم ارتکاب یافته به وسیله یکی از وسائل مزبور صورت پذیرفته باشد.
(ب) توبیخ
بر این اساس، قاضی به شیوه ای ملموس و واضح، نتایج سوء جرم ارتکابی را به طفل بزهکار توضیح می دهد و از او می خواهد تا دیگر مرتکب تکرار جرم نشود.
(ج) انجام فعالیتهای آموزشی- اجتماعی
این اقدام بدنبال تسهیل فرایند اجتماعی شدن طفل بزهکار است. در این روش، طفل بزهکار مکلف است تا در برنامه ای که قبلا طراحی شده و یا به طور ویژه برای هر طفل بزهکار توسط صاحبان مشاغل تهیه شده است، مشارکت نماید.
(د) کارهای عام المنفعه
طفل می بایست به طور رایگان کارهایی را به نفع جامعه یا به نفع اشخاص نیاز مند و سالمندان انجام دهد. مدت زمان این فعالیت های به تناسب شدت جرم از 50 تا 200 ساعت در نوسان خواهد بود.
(هـ) نگهداری در یک خانواده پذیرا یا یک گروه آموزشی
طفل نزد یک خانواده داوطلب یا یک گروه آموزشی که نقش آن جامعه پذیرکردن طفل است سپرده می شود. مدت زمان این نگهداری توسط قاضی تعیین می شود.
(و) آزادی تحت مراقبت ساده
طفل در محیط پیرامونی والدین، قیم یا مراقب خود باقی می ماند، لکن می بایست توسط کارورز (صاحب حرفه)، یا هر شخص ناظر دیگری، پیگیری دوره آموزشی، حضور در محل کار و نیز عدم ارتکاب مجدد جرم، تضمین گردد.
(ز) آزادی تحت مراقبت شدید
طفل می بایست با دقت بسیار، فعالیتهای اجتماعی- آموزشی که به تناسب شخصیت او تهیه شده است را تحت نظارت کارورز، رعایت کند. این نوع اقدام می تواند همراه با یک یا چند الزام (همچون رفت و آمد به مدرسه، پیگیری یک برنامه آموزشی خاص، اقامت در یک محل مشخص) یا ممنوعیت (از قبیل رفتن به برخی مکانها، غیبت از محل اقامت بدون اجازه قبلی) همراه شود.
(ح) الزام آخر هفته
طفل می بایست الزاما از جمعه شب تا یکشنبه شب در اقامتگاه خود باقی بماند. او حق غیبت از این محل را جز برای انجام فعالیتهای اجتماعی – آموزشی که توسط قاضی برای جرائم مهم تعیین شده، ندارد. مدت زمان این ضمانت اجرا برای جرائم کوچک حداکثر 4 هفته و برای جرائم شدید می تواند به 6 هفته نیز برسد.
(ط) حضور در یک مرکز روزانه
طفل در عین سکونت در محیط زندگی خود، می بایست بخش قابل توجهی از روز را در یک مرکز روزانه فعالیتهای اجتماعی – آموزشی (که فقدان محیط خانوادگی را جبران می کند)، سپری نماید.
(ی) درمان سیار
این اقدام به اطفال نیازمند به درمان پزشکی، به خصوص برای درمان و ترک اعتیاد در نظر گرفته شده است.
(2) مجازاتهای سالب آزادی
(الف) بستری کردن جهت درمان
اطفال معتاد به الکل یا مواد مخدر، و یا دارای اختلالات روانی، و همچنین اطفالی امکان بهره مندی از درمان سیار برای آنها وجود ندارد، جهت طی مراحل درمانی، در یک مرکز تخصصی بستری می شود.
(ب) نگهداری تحت سیستم باز
بزهکاری که در مراکز ویژه اطفال نگهداری می شود، می بایست تعهدات آموزشی خود را (مدرسه رفتن، دنبال کردن آموزش حرفه ای، ..) به شکل مطلوبی به انجام رساند.
(ج) نگهداری تحت سیستم نیمه باز
بزهکار در مرکز ویژه اطفال نگهداری می شود و هر بار، در صورت نیاز، خارج از این مرکز اقدامات الزام شده به وی را در راستای طرح آموزشی خود انجام می دهد.
(د) نگهداری تحت سیستم بسته
در این سیستم، کودک بزهکار در همان مرکز نگهداری خود به برنامه های آموزشی خود می پردازد. این اقدام تنها در خصوص اطفالی که مرتکب جرایم خشونت یا ارعاب آمیز شده اند، قابل اعمال است.
این نگهداری، نمی تواند از 2 سال برای اطفال کمتر از 16 سال تجاوز کند؛ لکن می تواند برای اطفال بزرگتر از 17 سال تا 5 سال تعیین شود. پس از آزادی نیز، بزهکار می بایست یک دوره آزادی تحت مراقبت را نیز پشت سر بگذارد.
(3) اقدامات ترمیمی
چناچه صغیر با بزهدیده به توافق برسد که خسارات وارده را جبران کند، یا متعهد شود که در یک دوره آموزش فنی حرفه ای مشارکت فعال داشته باشد، توقیف وی متوقف می گردد.
این توافق تنها زمانی موجب موقوفی تعقیب می شود که صغیر نسبت به خسارات وارده به بزهدیده عذرخواهی کرده باشد و او نیز عذرخواهی او را پذیرفته باشد.
به علاوه می بایست فعالیتهایی به نفع زیاندیده یا به نفع جامعه به اجرا در آورد. نتیجه چنین توافقی می تواند پایان دادن به اقدامات اعمال شده علیه صغیر باشد. این روش برای مرتکبین جرائم خشونت آمیز یا ارعاب انگیز قابل اعمال نیست.
II. مسؤول دانستن والدین
چنانچه طفل کوچکتر از 10 سال مرتکب جرمی گردد، والدین، قیم، یا متولیان نگهداری وی نیز همزمان مسؤول خسارات وارده خواهند بود. این افراد، می بایست بر اساس ضوابط مسؤولیت مدنی، نسبت به جبران کلیه خسارات وارده از سوی مولی علیه خود اقدام لازم به عمل آورند.
مقررات هلند
به سبب نگرانیهایی که نسبت به رشد بزهکاری اطفال به وجود آمد، دولت هلند در سال 1993، کمیسیون «مونتـفرانس»[12] را موظف کرد تا توصیه های لازم را دراین زمینه پیشنهاد کند. این توصیه ها از ابتدای سال 1994 توسط دولت چپ میانه رو هلند مورد بررسی قرار گرفت.
اقدامات پیشنهادی جدید، به طور ویژه ای متمایل بودند به:
- اختصار مدت دادرسی مربوط به اطفال بزهکار؛
- عنایت ویژه به ضمانت اجراهای جدید، که دارای دو خصلت تنبیهی و آموزشی هستند؛
- پیش بینی اقدامات اختصاصی برای اقلیتهای نژادی؛
- نزدیک کردن نظام رسیدگی به شهروندان؛
- توسعه همکاریهای میان تمام نهادهای مربوطه (پلیس، دادگستری، انجمنهای محلی، ...)
در آوریل 1998، گزارش مربوط به ارزیابی اصلاحات مطابق با نتایج کمیسیون مذکور منتشر شد. این گزارش، بر اهمیت و تقویت «نقش عوامل محلی» جهت تعیین اهداف عینی و محسوس خود تاکید کرد.
I. کاهش مدت دادرسی
وزیر دادگستری وقت، از دادسراها خواست تا تمام تلاش خود را جهت کاهش مدت دادرسی به حداکثر شش ماه (از حین ارتکاب جرم تا نتیجه نهایی) مبذول دارند.
II. توسعه اقدامات جدید
ضمانت اجراهای جدید، عمدتا مبتنی بر الزام اطفال بزهکار به انجام برخی فعالیتهاست. معهذا، اقدامات مزبور این قابلیت را دارند تا به اشکال ذیل، در هر مرحله از دادرسی کیفری به مورد اجرا گذاشته شوند:
- برنامه «هالت»[13] به «مجرمین بی سابقه»[14] این امکان را می دهد تا نسبت به جبران تقصیر خود قبل از شروع دادرسی کیفری اقدام کنند؛
- دادستان سلطنتی[15] می تواند در مقابل عدم تعقیب کیفری، انجام برخی فعالیت ها را مطالبه کند؛
- قاضی می تواند بر اساس پیشنهاد طفل بزهکار، از مجازاتهای جایگزین به جای مجازات اصلی استفاده کند؛

 

طی چند سال پس از اجرای این برنامه، میزان بکارگیری مجازاتهای جدید رشد چشمگیری داشت؛ همچنانکه ارقام زیر- که توسط وزارت دادگستری هلند تهیه شده است- شاهد بر این مدعاست:
سال 1990 2,776 مورد
سال 1991 2,666
سال 1992 3,248
سال 1993 3,594
سال 1994 3,932
سال 1995 4,366
سال 1996 6,452
(1) برنامه هالت (ضمانت اجراهای جایگزین)
الف) بنیان قضایی
ماده e77 از فصل هشتم قانون کیفری هلند، مربوط به مقررات ویژه قابل اعمال بر اطفال 12 تا 18 سال (مصوب 1994 و لازم الاجرا از 1995)، این اجازه را به اطفال بزهکار بی سابقه می دهد تا مبادرت به جبران برخی خسارات ناشی از جرم، خارج از نظام دادرسی کیفری به معنی مضیق آن، نمایند. این برنامه قبل از هر چیز به دنبال این است تا به طفل بزهکار «احترام به مالکیت و نظم عمومی» را بیاموزد.
این ماده بیان می دارد که:
«1. مأمور پلیس قضایی تعیین شده توسط دادستان سلطنتی برای این منظور می تواند، پس از موافقت دادستان سلطنتی، مشارکت در یک فعالیت (پروژه) را به متهم پیشنهاد کند. این مشارکت مانع از ارسال صورتجلسه پرونده به دادستان سلطنتی خواهد شد. جرایم کیفری که قابل رسیدگی به این شکل هستند، متعاقباً طی یک بخشنامه اداری تعیین می شوند.
2. چنانچه پیشنهاد مذکور در بند اول ارائه شد، مأمور پلیس قضایی موظف است که متهم را نسبت به عدم الزام وی به مشارکت در این فعالیت، و نیز نتایج احتمالی مترتب بر عدم مشارکت مطلع سازد. این پیشنهاد، آگاهی های مرتبط با آن، و اطلاع از نتایج احتمالی، حتی الامکان به صورت کتبی به متهم ابلاغ خواهد شد.
3. دادستان سلطنتی رهنمودهای کلی خود، درباره نحوه اجرای مقررات مندرج در بند اول ارائه خواهد کرد. این رهنمودها در هر حال شامل موارد زیر خواهد بود:
الف) فعالیتها و نیز جرایم کیفری که، حسب ماهیت این فعالیتها، برای اجرای این مقررات در نظر گرفته می شود؛
ب) مدت زمان فعالیت، که به تناسب ماهیت جرم و فعالیت (پروژه) تعیین می شود؛
ج) و چگونگی تحصیل موافقت دادستان سلطنتی در موارد ضروری.
4. دوره این فعالیتها در هر مورد از 20 ساعت فراتر نمی رود.
5. چنانچه مأمور پلیس قضایی مذکور در بند اول، مشارکت متهم در فعالیت تعیین شده را رضایت بخش ارزیابی کند، دادستان سلطنتی و متهم را از آن مطلع خواهد ساخت. این اعلام، تابع مقررات عمومی است و با رعایت مقررات ماده k12 قانون آیین دادرسی کیفری صورت خواهد گرفت.[16] در این صورت، حکم به مجازات حسب مشارکت صورت گرفته، تعیین خواهد شد.»
جرایم مورد نظر در ماده e77 ، که قابلیت اعمال این مقررات را دارند، در یک آیین نامه مجزا در سال 1995 مشخص شده اند. این جرایم عبارتند از:
- تخریب اموال عمومی[17]؛ به این شرط که کل خسارت وارده، از 7,500 فلورین تجاوز نکند و یا اینکه ضرر وارد شده توسط هر فرد از 1,500 فلورین فراتر نرود.
- سایر جرایم علیه اموال (سرقت، اختفاء مال مسروقه، ...)؛ در صورتی که ارزش مال مورد جرم، از 250 فلورین تجاوز نکند.
ب) اجرای برنامه
هنگامیکه یک طفل توسط پلیس به سبب ارتکاب یکی از جرایم فوق توقیف می شود، به دفتر برنامه «هالت» مستقر در آن بخش فرستاده می شود؛ و یا اینکه به او پیشنهاد می شود تا مستقیما اقدام به جبران خطای خود بپردازد. به همین جهت، او می تواند اقدام به فعالیتهای ساده ای مرتبط با رفتار مجرمانه خود کند (مانند تمیز کردن دیوار پس از دیوارنویسی بر روی آن) ویا خساراتی که ایجاد کرده است را جبران کند (همانند اینکه چند ساعت در مغازه ای که از آن سرقت کرده است کار کند). چنانچه طفل، این پیشنهاد را بپذیرد، باید موافقت خود را کتبا اعلام کند. چنانچه طفل، کمتر از 16 سال داشته باشد والدین او نیز موظف به امضای این موافقتنامه هستند. این فعالیتها در طی اوقات فراغت طفل بزهکار انجام می شود (تعطیلات و روزهای پایان هفته). چنانچه موافقتنامه مزبور، توسط بزهکار رعایت شود، علاوه بر عدم اجرای مجازات، در سابقه قضایی نیز درج نخواهد شد. در غیر این صورت، گزارش پلیس به دادستان ارسال خواهد شد که می تواند منجر به تعقیب وی شود.
ج) نتایج برنامه
غالب اطفالی که موافقتنامه «هالت» را امضاء کرده اند، به طور میانگین پانزده ساله و در حال تحصیل بودند. مطالعات نشان می دهد که موافقتنامه «هالت»، درمانی مؤثر برای جرم تخریب اموال عمومی بوده است؛ بدین صورت که 60% از اطفالی که چنین موافقتنامه ای را امضاء کرده بودند، مجددا مرتکب چنین جرمی نشدند. از سال 1995 ، تعداد موافقتنامه های هالت روند رو به افزایشی داشته است:
سال 1995 17,235 موافقتنامه
سال 1996 21,412
سال 1997 20,867
د) ساختار برنامه
دفاتر برنامه «هالت»، که حدود هفتاد دفتر در سراسر کشور است، در مراکز هر بخش تاسیس شده اند. هزینه های این نهاد محلی، بخشی توسط نهادهای محلی و بخشی توسط دولت پرداخت می شود.
(2) «ضمانت اجراهای جایگزین» به عنوان شرطی برای عدم تعقیب
ماده f77 قانون کیفری هلند مقرر می دارد که، هنگامی که دادستان سلطنتی از اختیار خود مندرج در ماده 74 این قانون، جهت عدم تعقیب طفل بزهکار مرتکب خلاف یا جنحه[18] استفاده کند، می تواند طفل بزهکار را مجبور به اعمال زیر کند:
- اشتغال به کار بدون دستمزد در راستای منافع جامعه و یا اشتغال به فعالیتی در جهت جبران خسارات حاصله از جرم کیفری؛
- پیروی از یک برنامه آموزشی برای مدت تعیین شده توسط این مقام قضایی مشروط بر اینکه از 40 ساعت تجاوز نکند و حداکثر ظرف سه ماه به پایان برسد؛
هدف از این دوره آموزشی، آموزش ارزشهای جامعه به اطفال بزهکار است. این آموزش اشکال مختلفی دارد: برای مثال می تواند شامل برگزاری دوره های آموزشی مسائل جنسی به بزهکاران جرایم جنسی، و یا برگزاری سلسله نشستهایی جهت بیان نتایج عمل مجرمانه آنان بر روی قربانیان، باشد.
(3) «ضمانت اجراهای جایگزین» به عنوان مجازات جایگزین
بر اساس ماده h77 قانون کیفری، قاضی می تواند، با پیشنهاد طفل بزهکار، مجازاتهای قابل اعمال بر روی اطفال، همچون بازداشت وجریمه نقدی، را با مجازاتهای مشخص شده در ذیل جایگزین نماید:
- اشتغال بدون دستمزد در مشاغل عام المنفعه؛
- طی دوره آموزشی؛
- اقدام به جبران خسارات ناشی شده از جرم.
مدت دوره اشتغال به خدمات عام المنفعه (همچون شستن ظرف غذا در خانه سالمندان، و یا ارائه خدمات در بیمارستان) نباید از 200 ساعت تجاوز کند. دوره های آموزشی نیز می بایست با توجه به ماهیت جرم ارتکابی،(همچون جرایم جنسی، مصرف الکل و یا استعمال مواد مخدر) تنظیم شود.
III. اقدامات ویژه برای اقلیتهای نژادی
با توجه به رشد آمار اطفال بزهکار خارجی در میان بزهکاران، به ویژه مراکشیها و اتباع سواحل دریای کارائیب، وزارت دادگستری تصمیم گرفت تا این مساله را به طور جداگانه مورد بررسی و چاره اندیشی قرار دهد.
این وزارت در دسامبر 1997 کمیسیونی متشکل از مراکشیان مقیم هلند را تأسیس کرد و بررسی راهها و ابزار مبارزه با جرایم ارتکاب یافته توسط اطفال متعلق به این قشر را بر عهده آن نهاد. کمیسیون مزبور در مه 1998 گزارش خود را ارائه کرد. این کمیسیون پیشنهاد کرد تا مدرسه ای برای آموزش والدین تاسیس شود، و علاوه بر آن، مسؤولیت نگهداری از اطفال بزهکار دارای تابعیت مراکشی به هموطنان آنان سپرده شود؛ مضافا بر اینکه ساختار داخلی جامعه مراکشیان نیز اصلاح گردد.
به هر صورت، این اقدام و اقدامات آزمایشی دیگری نیز برای اطفال بزهکار خارجی همچنان در جامعه هلند در حال بررسی است.
IV. تمرکز زدایی در دادرسی
این تمرکز زدایی عبارت می شود از:
- توسعه دادرسی محلی؛
- ارتقاء برنامه های محلی جهت مبارزه علیه بزهکاری اطفال؛
(1) توسعه دادرسی محلی
عنوان این طرح «دادرسی در محله»[19] است. این طرح از سال 1997 در چهار شهر مورد آزمایش قرار گرفت: امستردام، آرنم، ماستریخ، و روتردام. طرح آزمایشی بدین صورت بود که مراکز ذیصلاح مربوط به صغار در محله های مختلف شهر راه اندازی شد تا اولاً روند دادرسی به صورت کاملا شفاف و مشهود باشد؛ ثانیاً ارتباط تنگاتنگی میان این مراکز و توده مردم برقرار شود؛ و ثالثاً روند رسیدگی هر چه سریعتر به پایان برسد.
این دفاتر موظف اند تا تمامی جنبه های بزهکاری اطفال را مورد پوشش خود قرار دهند: جنبه هایی همچون جمع آوری اطلاعات، یاری بزهدیدگان، میانجیگری و سازش، تعیین مجازاتهای جایگزین ویژه آن محل، معاضدت قضایی، ...
این طرح آزمایشی تا سال 1998 چهار شهر بزرگ دیگر هلند را نیز در برگرفت.
(2) ارتقاء برنامه های محلی جهت مبارزه علیه بزهکاری اطفال؛
وزارت دادگستری برای بررسی این مسأله، سلسله نشستهایی را (هر شش ماه یکبار) با مشارکت نمایندگان چهار شهر بزرگ هلند برگزار می کند. این وزارت با این نمایندگان در ژوئیه 1995 ، و بعدتر با نمایندگان 15 شهر بزرگ و 45 بخش دیگر، کنوانسیونی را منعقد کرد تا بر اساس آن ظرف 4 سال میزان جرایم اطفال در هر منطقه به رقم مورد توافق کاهش پیدا کند.[20] درمقابل، این مناطق از کمکهای مالی و امکانات مادی (همچون تجهیز زمینهای ورزشی)، و یا خدمات اجتماعی ویژه نوجوانان (حضور مددکاران اجتماعی در جایگاه مخصوص در خیابانهای شهری ویا استقرار دکه های ارائه اطلاعات) بهره مند خواهند شد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   45 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مبارزه علیه بزهکاری اطفال در اروپا

دانلود پایان نامه بررسی تأثیر رسانه های دیداری بر بزهکاری و بزهدیدگی کودکان

اختصاصی از فی دوو دانلود پایان نامه بررسی تأثیر رسانه های دیداری بر بزهکاری و بزهدیدگی کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه بررسی تأثیر رسانه های دیداری بر بزهکاری و بزهدیدگی کودکان


دانلود پایان نامه بررسی تأثیر رسانه های دیداری بر بزهکاری و بزهدیدگی کودکان

بررسی تأثیر رسانه­ های دیداری بر بزهکاری و بزهدیدگی کودکان

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:122

پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته حقوق (M.A)

گرایش: جزا و جرم شناسی

فهرست مطالب :

چکیده 1

فصل اول: کلیات تأثیررسانه های دیداری بر بزهکاری و بزهدیدگی کودکان

1-1- مقدمه 3

1-2- بیان مسأله 5

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق 7

1-4- اهداف تحقیق 8

1-5- تعاریف واژه‏ها 9

1-6- کاربردتحقیق 11

1-7- سؤالات تحقیق 11

1-8- فرضیات تحقیق 11

1-9- قلمرو تحقیق 12

1-9-1 قلمرو زمانی 12

1-9-2 قلمرو موضوعی 12

1-10- روش انجام تحقیق 12

1-11- سازماندهی تحقیق 12

فصل دوم: ادبیات و تاریخچه رسانه ها و تاریخچه بزهکاری و بزهدیدگی کودکان

2-1- ادبیات تحقیق 14

2-2- مبانی نظری و تاریخچه تحقیق 17

2-2-1 وسایل ارتباط جمعی 17

2-2-1-1 تعریف لغوی ارتباط 17

2-2-1-2 تعریف اصطلاحی ارتباط 18

2-2-1-3 اصطلاح وسایل ارتباط جمعی چه امور و پدیده­هایی را در بر میگیرد 19

2-2-1-4 ایجاد ارتباط جدید در مرحله صنعتی 19

2-2-1-5 خصلت رسانه­های ارتباط جمعی 20

2-2-2 کارکردهای رسانه‌ها 21

2-2-2-1 اجتماعی شدن 21

2-2-2-2 اطلاع رسانی به افکار عمومی 22

2-2-2-3 پرکردن اوقات فراغت افراد 23

2-2-2-4 سایر کارکردهای رسانه 24

2-2-3 تأثیرات رسانه ها 24

2-2-3-1 به لحاظ ابزار انتقال پیام 24

2-2-3-2 به لحاظ حوزه تأثیر جغرافیایی 24

2-2-3-3 به لحاظ تأثیر بر مخاطبین 25

2-2-3-4 به لحاظ نوع مالکیت و نحوه اداره آنها 26

2-2-4 مصادیق رسانه ها 26

2-2-4-1 رسانه های نوشتاری 26

2-2-4-1-1 مطبوعات و مجلات 26

2-2-4-1-2 کتب و مقالات 27

2-2-4-2 رسانه های مبتنی بر داده های دیجیتالی 27

2-2-4-3 رسانه های صوتی 27

2-2-4-4 رسانه های دیداری 28

2-2-4-4-1 تلویزیون 28

2-2-4-4-2 سینما 28

2-2-4-4-3 بازیهای رایانهای 29

2-2-4-4-4 ماهواره 29

2-2-5 تاریخچه مسؤلیت کیفری اطفال (بزهکاری اطفال) در ادوار مختلف 30

2-2-5-1 شرایط مسؤلیت کیفری کودکان بزهکار در ایام باستان 30

2-2-5-2 شرایط مسؤلیت کیفری کودکان بزهکار در مذاهب گوناگون 32

2-2-5-3 شرایط مسؤلیت کیفری کودکان بزهکار در مکتب کلاسیک 33

2-2-5-4 شرایط مسؤلیت کیفری کودکان بزهکار در مکتب نئوکلاسیک 35

2-2-5-5 شرایط مسؤلیت کیفری کودکان بزهکار درمکتب تحققی 36

2-2-6 تاریخچه بزهدیدگی به همراه انواع آن 38

2-2-6-1 انواع بزه دیدگان 38

2-2-6-1-1 زنان و دختران بزه دیده 39

2-2-6-1-2 کودکان بزه دیده 39

2-2-6-1-3 ناتوانان بزه دیده 39

2-2-6-1-4 اشخاص حقوقی بزه دیده 40

2-2-6-1-5 بزه دیدگان جرائم رایانهای 40

فصل سوم: رسانه های دیداری و تحریک و تسهیل بزهکاری و بزهدیدگی در کودکان

3-1- رسانه های دیداری و تحریک بزهکاری و بزهدیدگی درکودکان 42

3-1-1 تفسیر لغوی و اصطلاحی تحریک 42

3-1-2 مصادیق تحریکات رسانه­ای متضمن تحریک بر بزهکاری و بزهدیدگی درکودکان 44

3-1-2-1 اشاعه الگوهای تبلیغاتی انحراف آمیز 44

3-1-2-1-1 تبلیغات تجاری و تأثیر آن برکودکان 45

3-1-2-1-2 تبلیغات مذهبی و تأثیرآن برکودکان 46

3-1-2-2 عدم امکان تطبیق مضامین رسانه­ای با وضعیت کودکان 46

3-1-2-2-1 ایجاد ترس و اضطراب و تأثیرآن برکودکان 48

3-1-2-2-2 عارضه بلوغ زودرس درکودکان 49

3-1-2-2-3 اختلالات پنداری 51

3-1-2-2-4 انحراف در فرهنگ پذیری کودکان 53

3-1-2-2-5 ایجاد حس بزرگ­بینی درکودکان و ملاک ارزیابی آن 55

3-1-2-3 قهرمان طلبی و ایجاد حس شهرت طلبی درکودکان 57

3-1-2-4 ایجاد زمینه خشونت رسانه­ای و تأثیرآن برکودکان 58

3-2- رسانه­های دیداری و تسهیل بزهکاری و بزهدیدگی درکودکان 59

3-2-1- عادی نشان دادن بزهکاری و بزهدیدگی کودکان 60

3-2-1-1 نظریه مشارکت هدایت شده و تأثیر آن برکودکان 60

3-2-1-2 همسان سازی انحراف آمیز رسانه­ای و تأثیر آن برکودکان 60

فصل چهارم: نقش انواع رسانه­های دیداری در ایجاد زمینه بزهکاری و بزهدیدگی در کودکان

4-1- نقش انواع رسانه های دیداری در ایجاد زمینه های بزهکاری و بزهدیدگی درکودکان 63

4-1-1 رابطه تلویزیون با کودکان 63

4-1-1-1 کارکردهای تلویزیون و تأثیر آن برکودکان 64

4-1-1-1-1 ایدئولوژی حاکم بر تلویزیون و تأثیرآن برکودکان 64

4-1-1-1-2 قابلیت­های تلویزیون برکودکان 64

4-1-1-1-3 آگهی­های تلویزیونی و تأثیرآن برکودکان 65

4-1-1-2 تلویزیون وتأثیرآن برروابط بین کودکان با خانواده و همسالان 66

4-1-1-3 خشونت در تلویزیون و تأثیرآن بر ایجاد زمینه بزهکاری و بزهدیدگی درکودکان 66

4-1-1-4 راه­های مقابله با کارکردهای منفی تلویزیون 69

4-1-2 نقش سینما و تأثیرآن برکودکان 70

4-1-2-1 مقایسه بین سینما و تئاتر 70

4-1-2-2 مقایسه بین سینما و تلویزیون 71

4-1-2-3 تأثیر فیلم سینمایی برکودکان 73

4-1-2-4 نقش سینما و فیلم­های سینمایی بر ایجاد زمینه بزهکاری و بزهدیدگی درکودکان 74

4-1-3 نقش بازی­های رایانه­ای برکودکان 76

4-1-3-1 چالش طلبی موجود در بازی­های رایانه­ای و تأثیرآن برکودکان 76

4-1-3-2 مشکلات اجتماعی عمدهی بازی­های رایانه­ای برکودکان 78

4-1-3-3 تأثیرات خوب و بد بازی­های رایانه­ای برکودکان 79

4-1-3-4 نقش بازی­های رایانه­ای در ایجاد زمینه بزهکاری و بزهدیدگی درکودکان 80

4-1-4 تأثیر ماهواره بر خانواده وکودکان 82

4-1-4-1 آسیب شناسی استفاده از ماهواره 83

4-1-4-1-1 به عنوان چشم اندازهای شیطانی 83

4-1-4-1-2 بحران گذار در خانواده ایرانی و تأثیرآن برکودکان 84

4-1-4-2 تأثیر ماهواره بر بزهکاری و بزهدیدگی خانواده وکودکان 86

فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات

5-1- نتیجه گیری 90

5-2- پیشنهادات 93

منابع و مأخذ 95

فهرست منابع فارسی 95

فهرست منابع انگلیسی 99

چکیده انگلیسی 100

چکیده :

امروزه رسانه­های دیداری به عنوان یکی از ابزارهای اصلی انتقال و گسترش ارزش­های فرهنگی و اجتماعی، در رفتار کودکان و تغییر روابط اجتماعی آنان دارای نقش مهمی هستند. رسانه­ها به تأسیسات و سیستم­های فنی­ای اطلاق می­شوند که ارسال، نقل و انتقال، ارتباط و دریافت اطلاعات را میسر می­سازند و مهم­ترین ویژگی آنها عظمت نفوذ، گستردگی حوزه ی عمل و ماندگاری طولانی مدت اثرات آنها می­باشد. رسانه­ها می توانند با توجه به کارکردها و اوصاف شایان به ذکر خود در تبیین قانون و مقررات، اجتماعی کردن افراد، اطلاع­رسانی به آنها و پرکردن اوقات فراغتشان نقش بسیار مهمی را ایفاء کنند. عصری که در آن قرار داریم، عصر ارتباطات و عصر سلطه پدیده رسانه بر زندگی انسان­هاست. بی­گمان رسانه­ها موفق گشته­اند افکار و عقاید انسان­های بی­شماری را دستخوش تغییر سازند. تمدن منحط غرب برای ترویج سکولاریسم اقدام به تأسیس هزاران شبکه رادیویی و تلویزیونی کرده است که به صورت شبانه روزی برنامه­های گوناگونی را با این هدف پخش می­کنند. متأسفانه دست­یابی به این شبکه­ها در کشور ما به سادگی         امکان­پذیر است؛ زیرا امکان تهیه و دریافت وسایل ماهواره­ای با سهولت و قیمت نازل فراهم آمده است. البته باید توجه داشت که وقتی سخن از ماهواره به میان می­آید، ابتدا مسائل ضد فرهنگی آن جلب توجه می­کند، سپس مسائل سیاسی، علمی و ورزشی ایفای نقش می­کنند. در این تحقیق نقش انواع رسانه­های دیداری در ایجاد زمینه­های بزهکاری و بزهدیدگی در کودکان مورد بررسی قرار گرفته است.

کلمات کلیدی: رسانه، رسانه دیداری، کودکان، بزهکاری، بزهدیدگی.

مقدمه :

بسیاری از دانش پژوهان، متفکران و مصلحان اجتماعی، عصر حاضر را با نام­های متفاوتی چون عصرتکنیک، عصر ارتباطات، دهکده جهانی و رهبری از راه دور نامیده­اند. البته رهبری از راه دور نه تنها در مورد ماهواره­ها و فضاپیماها صادق است، بلکه هدایت از مسافت دور به وسیله رسانه های دیداری در مورد انسان نیزصدق می­کند. تا قرن بیستم رهبری و ارشاد انسان رویارو و براساس ارتباط بود، درصورتی که در حال حاضر ارتباطات یکطرفه و از راه دور صورت می­گیرد به طوری که بین شنونده و گوینده یا بهتر بگوییم بین مؤثر و متأثر به طور نسبی فاصله زیادی وجود دارد. برخی معتقدند رسانه­های دیداری دارای چنان قدرتی هستند که می توانند نسلی تازه را در تاریخ بشر به وجود آورند، نسلی که با نسل­های پیشین متفاوت است. تحقیقات انجام شده در شهر تهران حاکی از آن است که بیشتر تماشاگران این رسانه­ها کودکان زیر 15سال و بعد از آن بانوان خانه دار و سپس جوانان بالای 15 سال هستند. امروزه بررسی اثرات این وسایل از پیچیده­ترین مباحث انحرافات اجتماعی است. به همین دلیل جامعه شناسان در صحت نتایج و پژوهش­هایی از این قبیل تردید نشان می­دهند. البته به خاطر تأثیر انکارناپذیر رسانه­های دیداری در آموزش فرهنگ­سازی، القاء عقیده و غیره در زمینه اثر این وسایل در رفتار انسان تحقیقاتی به عمل آمده است، هر چند تحقیقاتی که بتواند اثرات تلویزیون، سینما، بازی­های رایانه­ای و ماهواره را در انحراف و بزهکاری و بزهدیدگی کودکان در کشور ثابت کند بسیار اندک است.

کودکان ما امروزه در خانه ای پا به دنیا می­گذارند که رسانه­های دیداری در آن به طور میانگین هفت تا هشت ساعت در روز روشن است و کودکان دیگر بیش از آنکه از مادربزرگ­ها داستان و از پدربزرگ­ها خاطره بشنوند این رسانه­ها هستند که داستان­های مربوط به انسان­ها، زندگی و ارزش­های آن را برای ایشان بیان می‌کنند.

رسانه­های دیداری، امروزه به عنوان عمومی­ترین و پرمخاطب­ترین رسانه جمعی، سهم عمده­ای در آموزش و تأثیرگذاری مستقیم و غیر مستقیم بر فرهنگ و روح و روان جمعی دارند. تأثیر پذیری اکثریت خاموش جامعه از تلویزیون، ماهواره و دیگر رسانه­های دیداری بسیاری از اوقات فراغت کشورهای جهان سوم را با بحران فرهنگی روبرو کرده است به طوری که رسانه­های دیداری هر روز تسلط بیشتری می­یابند و باید نگران آثار مخرب این برنامه­­ها بر کودکان و خانواده‌های خود باشیم. این حق ماست و می­‌بایستی     عکس­العمل نشان دهیم، اگر چه این رسانه­ها فی نفسه مطرود نیستند؛ اما برنامه‌های آنها در مجموع زیانبار بوده­اند. در غرب به نوعی و در شرق به شکلی دیگر خطر اینگونه برنامه­های مخرب و منحط احساس می‌شود­.

متأسفانه ما فرزندانمان را با این رسانه­ها تربیت می‌کنیم، وقتی می‌خواهیم آنان را ساکت کنیم برای آنان تلویزیون روشن می­کنیم و یا آنان را به تماشای برنامه­هایی که خودمان هم نمی­دانیم چه هستند دعوت می‌کنیم. خودمان هم عادت کرده­ایم به آنچه پخش می‌شود فقط خیره شویم و نگاه کنیم. بشر با تولید، نیازمند به شناخت دنیای اطراف خود است و انتقال فرهنگ و روحیه مدنی می­تواند به صورتی سالم و سازنده انجام گیرد، اما به نظر می‌رسد رسانه­های دیداری یک مانع اصلی بر سر راه رسیدن به دنیای بهتر است. بنابراین ما بایستی از آثار سوء این جعبه­های جادویی آگاه شویم و در ارتباط با آنها مسؤلیت خود را بپذیریم.

رسانه­های دیداری می‌توانند دارای اثرات کاملاً مخرب باشند یا به صورت ابزار مفیدی در خدمت تعلیم و تربیت در آیند، ولی برای رسیدن به این هدف مفید باید هزینه و نظارت بسیار جدی انجام گیرد. البته ساخت برنامه‌های با ارزش وقت بیشتر و تخصص بالاتری لازم دارد. البته نمی­توان کودکان را برای زمانی که در مقابل این رسانه­ها صرف می­کنند سرزنش کرد و اینکه آنها تقصیری ندارند که اطلاعات را به صورت دگرگون شده دریافت کنند.

جان کندری می‌گوید: قرار نیست که تلویزیون از بین برود. از سویی خیلی کم احتمال دارد که تلویزیون فضای مناسبی را برای اجتماعی کردن کودکان ایجاد کند.

در گذشته کودکان ناظر فعالیت بزرگترها بودند و آنچه را خانواده طی یک نسل به آنان آموخته بود الگویی برای نسل آینده می­شد. اما اکنون باید دریابیم که کودکان از محیط اطراف خود چه چیزهایی را فرا می‌گیرند؟ عواملی که محیط اطراف آنان را می‌سازد چه نام دارد؟ و رسانه دیداری به عنوان یکی از این عوامل چه نقشی ایفاء می‌کند و چه باید بکند؟

انگیزه کودکان از نشستن در پای رسانه های دیداری با خواست بزرگترها فرق دارد. بزرگترها به اقرار خودشان برای سرگرمی به تماشای این رسانه ها می‌پردازند، ولی کودکان ضمن اینکه طالب سرگرمی هستند غالباً برای فهمیدن دنیای اطراف به رسانه های دیداری می­نگرند. بزرگترها معمولاً اهمیت کمتری برای رسانه­ها قایل هستند و به آن با یک ساده باوری آگاهانه نگاه می‌کنند. تبلیغات این رسانه­ها روی شخصیت کودکان، باورهای کودکان و اعمال کودکان به شدت مؤثر می­افتد. معمولاً‌ کودکان از دو سالگی تماشای فیلمهای کارتونی را شروع و تقریباً در 6 سالگی به تماشای تلویزیون و برنامه های کارتونی ماهواره که سرشار از انحرافات است عادت می‌کنند. یعنی قبل از اینکه به مدرسه بروند با این نوع رسانه­ها دوست می‌شوند.

به نظر می­رسد ورود رسانه­ها به عنوان معلم به اعتبار معلم و معلمی پایان بخشیده است یا دارای این چنین قدرتی است؛ زیرا امروزه دانش­آموزان در حالی قدم به مدرسه می‌گذارند که به شدت از تکنیک و اثرات روانی آنها متأثر شده اند و در حالی که مکانیسم تصویری و بصری این نوع رسانه­ها ریشه در اعماق آنان دوانده است، با سیستم کتاب و حروف چاپی وارد یک نزاع درونی و روانی می­شوند که این درگیری قربانیان زیادی را می‌طلبد. کودکان و دانش آموزان که نمی توانند و یا نمی خواهند از طریق قرائت آموزش ببینند و یا اصولاً توانایی خواندن را ندارند، نوآموزانی که قادر به درک تسلسل منطقی حتی یک پاراگراف نیستند و نمی­توانند افکار خود را برروی چند جمله مکتوب متمرکز کنند دیگر قادر نیستند بیش از چند دقیقه به بیان شفاهی معلم و یا یک سخنرانی توجه کنند و ارتباط منطقی جملات و مطالب را به خاطر بسپارند و یا فراگیرند.

کودکان بر خلاف بزرگسالان که با دیگر رسانه‌ها هم ارتباط دارند، بیشتر با رسانه­های دیداری در ارتباط هستند. به عقیده پژوهشگران علت علاقه کودکان به رسانه­های دیداری این است که به آنان امکان می­دهد تا در ماجراهای پشت پرده زندگی کودکانه خود رسوخ کنند و دنیا و مردم را بهتر بشناسند. وقتی کودکان ما به دنیا می­آیند باید کار دشواری را انجام دهند و آن انطباق پذیری صحیح با دنیای بیرون است و این خانواده­ها هستند که باید کودکان را برای این انطباق با دنیای بیرون آماده سازند. بنابراین وقتی کسی به کودکان کمک نمی کند که دنیای اطراف خود را را بشناسند آنان دست به دامان این رسانه­ها می­شوند. زیرا در حال حاضر پدران و مادران وقت اینکه دنیای وسیع اطراف را به کودکان بیاموزند از دست داده اند و از سویی دیگر این رسانه­ها برای کودکان دست یافتنی­ترین دریچه به دنیای اطراف هستند. بنابراین رسانه­های دیداری به کودک یک تصویر یا خیال دگرگون ارائه می­دهند؛ زیرا در تلویزیون یا ماهواره بیننده بیشتر از آنچه می‌بیند تأثیر می‌پذیرد و این نگرانی در مورد کودکان و تأثیری که بر آنان می­گذارد بیشتر وجود دارد.

حال در این تحقیق تأثیر سرسانه­های دیداری چون تلویزیون، سینما، بازی­های رایانه ای و ماهواره در بزهکاری و بزهدیدگی کودکان مورد بررسی قرار می­گیرد.

و...

NikoFile


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه بررسی تأثیر رسانه های دیداری بر بزهکاری و بزهدیدگی کودکان