فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد علل تغییر و تحول سبک های نثر فارسی

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد علل تغییر و تحول سبک های نثر فارسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد علل تغییر و تحول سبک های نثر فارسی


تحقیق در مورد علل تغییر و تحول سبک های نثر فارسی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه20

بخشی از فهرست مطالب

مقدمه

 

نثر فارسی بعد از اسلام

 

علل بوجود آمدن دوره های نثر چیست ؟

 

«علل بوجود آمدن سبک های مختلف فارسی تا نثر مصنوع و متکلف»

 

مختصات نثر مرسل :

 

 

 

علل بوجود آمدن سبک های مختلف فارسی تانثرمصنوع و متکلف

 

ایرانیان خط را از کجا آموختند؟

 

مردم ایرانی که به فرموده زرتشت از سرزمین ایران ویچ بیرون رانده و برای پیدا کردن چراگاه و خورش بسوی خوارزم و ایران رهسپار شدند. غالبا مردمی بیابانی بودند و از خود خط وادبیات و آداب شهر نشینی نداشتند.

 

 می بینیم که آن قوم نه خطی داشت و نه دارای کتابی و شریعتی بود و از این رو دارای تربیت شهر نشینی که خط سرآمد آن است نبودند. دیگر می بینیم که خطوط پذیرفته شده این اقوام نیز خطوط ملل سامی است یعنی همان خطی که سایر برادران آریایی ما چون هند و یونان و روم و روس و سایر شاخ های نژاد سفید آن را تقلید کردند.

 

می دانیم که ایرانیان (مادی ها) در طول مدتی که یوغ بندگی و رعیتی ملل مقتدر سامی (آشور) را به گردن داشتند با خط آشوری که خط میخی است آشنا شدندو سپس که گردن از قید و بندگی آن برتافتند و دولتی مستقل از خود برقرار ساختند خط میخی را تکیمل کردند.

 

خط ایرانی پیش از اسلام : میخی مادی – پهلوی – خط استوایی

 

نثر فارسی پیش از اسلام : نثر بر 2 نوع است :  1- نثر ساده که عبارات آن ساده و اسان است که به زبان مردم نوشته شود و مراد از آن گفتن مطالبی عادی – یاخ واهش ساده و معمولی یا آموختن پیشه و علمی به شخصی نوآموز باشد. این نوع نثر با سخنان ساده و عادی نبایستی تفاوتی داشته باشد.

 

2- نثر فنی : بیان مطالبی است با طرزی که نویسنده در آن امعان نظر و جولان اراده بکار برده و خواسته باشد که از آن اثر آن طرز و به همراهی آن بیان مطلب خویش را بهتر و کامل تر به طرف بفهماند یا رقت خواننده را برانگیزد و یا خشم و غیرت وی را تحریک نماید واین نوع را بیاد با شعر یکسان دانست و در زمان قدیم شعرهایی که گفته می

 

شده با نثری که از نوع دوم گفتیم چندان تفاوت نداشته است.

 

شاید نثری از نوع دوم در عهد بسیار قدیم وجود نداشته و آنچه نوشته می شده است نثری ساده بوده و آنچه سروده می شده و با آهنگ می خواندند هم شعر بوده است .

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد علل تغییر و تحول سبک های نثر فارسی

دانلود مقاله بررسی رابطه بین سن و تحول قضاوت اخلاقی دانشجویان ( روش تحقیق )

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله بررسی رابطه بین سن و تحول قضاوت اخلاقی دانشجویان ( روش تحقیق ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله بررسی رابطه بین سن و تحول قضاوت اخلاقی دانشجویان ( روش تحقیق )


دانلود مقاله  بررسی رابطه بین سن و تحول قضاوت اخلاقی دانشجویان ( روش تحقیق )

 

تعداد صفحات : 160 صفحه       

قالب بندی :  word           

 

 

 

 مقدمه: جایگاه اخلاق در جهان معاصر:

در عصری زندگی می‌کنیم که تنظیم روابط اجتماعی بر اساس اصول اخلاقی اهمیتی فوق‌العاده پیدا کرده است. زندگی، آسایش و حرمت شخصی هر یک از ما، بیش از پیش، در گرو آن قرار دارد که اصول اخلاقی تا چه حد به طور عمومی مورد رعایت قرار می‌گیرند. در بسیاری از عرصه‌های نوین کار و زندگی اگر انسان‌ها نخواهند به احکام اخلاقی وفادار بمانند هیچ نیرویی برای بازداری آنها از تجاوز به حقوق یکدیگر وجود ندارد. همبستگی جماعتی و قومی و قوام زندگی اجتماعی نیز ضعیف‌تر از آن است که افراد را به یکدیگر مرتبط سازد و انسان‌ها بیش از پیش به صورت افراد مجزا، مستقل و بی اعتنا نسبت به یکدیگر درآمده‌اند.

 

دولتهای ملی، به دنبال جهانی شدن اقتصاد و عروج نهادهای سیاسی بین المللی، قدرت و اعتبار خود را تا حد زیادی از دست داده اند؛ بحرانهای اقتصادی و سیاسی و انقراض باورهای سخت گیرانه سنتی تضعیف دستگاههای امنیتی را به همراه آورده است؛ و نهادهای گوناگون جامعه، محکوم به انشقاق و از هم پاشیدگی، توان نظارت بر اعمال اعضای خود را از دست داده‌اند. در نتیجه، حوزه‌هایی از زندگی اجتماعی که بر آنها هرج و مرج و اغتشاش حاکم است به طور مداوم در حال تکثیر و گسترش هستند. در این شرایط تنها اخلاق است که به علت موقعیت استعلایی خود می‌تواند، انسان‌ها را به جدی گرفتن مسئولیت خود در قبال یکدیگر فرا خواند.

 

اما امروزه آموزه‌های اخلاقی نیز در وضعیتی بحرانی قرار دارند. بنیادها، مراجع و تکیه گاههای سنتی احکام اخلاقی، تا حد معینی مشروعیت خود را از دست داده‌اند و هیچ گونه الگوی رفتاری معینی – حداقل برای نسل جوان – وجود ندارد.

 

هنجارهای اجتماعی، باورهای مذهبی و آموزشهای فلسفی، سه بنیاد اصلی ترویج آموزه‌های اخلاقی، هر یک به نوعی، دیگر از اعتبار و نفوذ دیرینه خود برخوردار نیستند.

 

هنجارهای اجتماعی، از یک سو، حالتی آن چنان مجرد و عام پیدا کرده‌اند که هیچ تکلیف مشخصی را برای کسی تعیین نمی‌کنند و از سوی دیگر، دلیل انشقاق جامعه و تضعیف نهادهای اجتماعی اقتدار و نفوذ خود را بر اذهان مردم از دست داده‌اند. در سطح کلی زندگی اجتماعی، مشروعیت هنجارهای اجتماعی چندان ضربه نخورده است، اما این هنجارها آن قدر از اقتدار برخوردار نیستند که فرد را از تک‌روی و بی‌توجهی به منافع جمع باز دارند.

 

به علاوه فرد نیز دیگر از آن توان، شهامت و امکانات برخوردار نیست که بتواند به صورت خودانگیخته و خودجوش از سر اقتدار و بزرگواری، اخلاقی عمل کند.

 

قدرت عظیم نهادهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و حاکمیت شرایط بغرنج و پیچیده جهانی بر فراز و نشیب زندگی اجتماعی انسان‌ها را به موجوداتی خرد و حقیر تبدیل نموده است. فرد در چنبرة زنجیر منطق سرمایه، عقلانیت نظم اداری و پیامدهای تصمیم‌های خیل کنشگران قدرتمند گرفتار آمده است. در چنین شرایطی انسان دیگر سرنوشت را به مبارزه نمی‌طلبد، خود را وارد ماجراهای پیچیده برای تغییر شرایط کلی جهان نمی‌سازد و نگران از عواقب اعمال خود، خویش را چندان درگیر مشکلات دیگران نمی‌کند. او بیشتر سعی می‌کند تا از فرصتهای ممکن بهره جسته و امکانات لازم برای بهره مندی از یک زندگی بی دردسر را برای خود فراهم آورد. فداکاری و احساس مسئولیت نسبت به وجود و موقعیت دیگران برای او اهمیت چندانی ندارد. بیهوده نیست که ما امروزه با خیل افرادی روبرو هستیم که درصدد بازگردانیدن مشروعیت و اقتدار سابق به بنیادها و مراجع احکام اخلاقی هستند. در زمینة درک مذهبی، اجتماعی و فلسفی از امور رد پای این تلاش را می‌توان مشاهده کرد. این گونه تلاشها در برخی از مناطق جهان و حوزه‌های زندگی اجتماعی با موفقیت روبرو شده‌اند. اینجا و آنجا، مذهب، نهادهای سنتی جامعه و تعقل و استدلال وجهه‌ای نو پیدا کرده‌اند و افراد و گروههای بسیاری راغب شده‌اند که ادعای از نو طرح شدة این نهادها و مراجع را مورد ملاحظة جدی قرار دهند.

 

معهذا فریب ظاهر قضیه را نباید خورد. بنیادها و مراجع سنتی هر قدر که نوسازی شده باشند باز توان ارایة چنان احکام جهان‌شمولی را ندارند که انسان، جدا از موقعیت اجتماعی و اندیشه و طرز نگرشش به جهان، آنها را معتبر بشمارد. موقعیت قدرتمند این بنیادها و مراجع بیشتر اوقات محدود به یک زمان معین و وضعیت خاص است. مذهب به طور عمده مؤمنین، هنجارهای اجتماعی افراد میان‌سال و کمابیش موفق و استدلال و تعقل روشنفکران را مخاطب قرار می‌دهد.

 

به علاوه، آنها نمی‌توانند همان گروه مخاطب خود را به صورت جمع و کلیتی واحد تثبیت نمایند. مذهب خود متشکل از مذاهب مختلف است و هر مذهب احکام اخلاقی خاص خود را دارد. اعتقاد و ایمان به یک مذهب به طور معمول انسان را از مؤمنین به مذاهب دیگر دور و حتی گاه منزجر می‌سازد. از این لحاظ، حس عطوفت و اخوت نشأت گرفته از درک مذهب به طور معمول محدود به انسانهای خاص است. هنجارهای اجتماعی نیز به طور مداوم در حال تغییر هستند. هنجارهای حاکم بر نهادهای سنتی اجتماعی نیز هر چند در عرصه‌های خرد زندگی اجتماعی به کار می‌آیند، در عرصه‌های کلان و وسیع زندگی اجتماعی نقشی سرکوبگرایانه پیدا می‌کنند. هر چند صلابت و اقتدار این هنجارها ممکن است زمینة امن کار و کوشش را برای برخی فراهم آورد ولی این امنیت به بهای نقض آزادی عمل برخی دیگر از افراد به دست می‌آید. شکست این پروژه‌ها در عین حال شکست تلاش برای بنیان گذاری و فراافکندن هر نوع مرجع فرا-فردی برای اصول اخلاقی است.

 

در عصری که انسان تنها و تنها خویشتن را به عنوان جولانگاه اندیشه و تأملات خود در اختیار دارد، در عصری که همبستگی‌های اجتماعی ضعیف و شکننده هستند، در عصری که روابط اجتماعی هر چه بیشتر بر پایة ضابطه‌های حقوقی تعریف می‌شوند و بالاخره در عصری که زندگی به تجریبات شخصی و درد محدود شده است. براستی، چگونه می‌توان برای انسانها مرجعی در ورای فردیت آنها، برای تنظیم روابط اجتماعیشان، فرا افکند. برای چنین انسانی تنها آنچه از درون او می‌جوشد و می‌شکوفد مشروعیت دارد. معیار اصلی تمیز امور برای او ارزشهای فردی و شیوة داوری شخصی خود او هستند، نه احکامی که از پیش بر حق و درست فرض شده‌اند.

 

در این وضعیت جدید دیگر از خودگذشتگی، توجه به منافع و حقوق دیگری و کنش اخلاقی اموری نیستند که به خودی خود به ذهن فرد خطور کنند و یا اگر خطور کنند در اعمال و رفتار او انعکاس یابند. گرفتار در وجود شخصی خویش، او انگیزه و شور دست زدن به کنشی را ندارد که هدف آن تضمین منافع دیگری باشد.

 

در این میان، یک عامل و تنها یک عامل می‌تواند موقعیت فرد را تا حدی ثبات بخشد و او را به سمت اتخاذ موضعی اخلاقی نسبت به امور سوق دهد. این عامل همانا وجود دیگری به صورت یک شخص معین با احساسات و تمایلات مختص به خود است. وجود دیگری همیشه به صورت حضور زنده و فعال دیگری در عرصه‌های مختلف زندگی برای فرد مطرح است. او مجبور است در مقابل برخوردهای دم به دم متفاوت دیگران عکس العمل نشان دهد. اگر به برخورد‌های مستقل و پویا با حس مسئولیت فردی نسبت به استقلال دیگری ، ترکیب شود، فرد از حد معینی از استقلال و اقتدار برخوردار خواهد شد. در متن احساس مسئولیت نسبت به وجود و تضمین استقلال و پویایی دیگری، در متن معمولی نسبت به استقلال او، فرد می‌تواند احساس کند که هستی و حضور خاصی در جهان دارد. بدین شکل دیگری میدانی می‌شود که فرد در آن وسعت حضور و اقتدار خود را باز می‌یابد. در این روند او بر ضعفها و سرگشتگیهای خویش فایق می‌شود. از این رو می‌توان گفت نه خودمحوری و احساس توانمندی بلکه ضعف و فقر وجودی، فرد را بر می‌انگیزد تا با رویکردی اخلاقی تأمین آزادی و بهروزی دیگری را غایت اعمال خود گرداند (محمودیان، 1380).

 

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی رابطه بین سن و تحول قضاوت اخلاقی دانشجویان ( روش تحقیق )

مراحل رشد و تحول انسان و مبانی رشد

اختصاصی از فی دوو مراحل رشد و تحول انسان و مبانی رشد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مراحل رشد و تحول انسان و مبانی رشد


مراحل رشد و تحول انسان و مبانی رشد

فرمت فایل: word(قابل ویرایش)تعداد صفحات30

 

 


بلوغ
بلوغ یکی از مراحل مهم و اساسی در رشد شخصیت افراد می باشد که با تغییرات مهم و اساسی جسمانی، روحی، روانی و اجتماعی و ... همراه می باشد. در واقع میتوان گفت اساسی ترین مرحله رشد همین دوران بلوغ است. که در صورت خوب طی شدن انسان را خوشبخت کرده و عکس آن نیز صحیح است. یعنی اگر این پیچ خطرناک دوران رشد با شناخت صحیح و درست طی نشود عوارض و عواقب بسیار خطرناکی را بر فرد در همه جنبه ها خواهد گذاشت که جبران تقریباً محال است. بنابراین یکی از بهترین کارها و لوحه های تربیتی این است که والدین با شناخت این مرحله از رشد فرزندشان زمینه ای مساعد جهت رشد شخصیت مطلوب وی را مهیا کنند. روانشناسان معتقدند تا زمانی که خودتان را به جای فرزندتان قرار نداده و از دید او به مسائل نگاه نکنید نمی توانید با او ارتباط برقرار کنید.
با توجه به همین مفهوم در این مقاله سعی شده است که شرایط فرزندان را در سنین مختلف مخصوصاً بلوغ به طور اجمالی معرفی شده و نیز نحوة برخورد والدین با این نوع رفتارها مشخص گردد. یعنی در واقع شیوه های صحیح رفتار والدین در سن بلوغ با فرزندان مورد بررسی قرار گیرد. تا اولاً زمینه ای مساعد جهت تربیت صحیح جوانان بوجود آید و ثانیاً، بستری مهیا گردد که در آن نوجوانان در برابر بزهکاریها و رفتارهائی که آنان را تهدید میکند مصون گردد.
فرزندان در سن بلوغ به صورت کامل تغییر می کنند. دارای ویژگیهای خاصی میشوند که هرکدام از این ویژگیها رفتارهای خاص خود را می طلبد که در اینجا به بعضی از آنها اشاره میگردد.
1- هویت یابی :
هویت افراد معمولاً در دوران بلوغ و نوجوانی شکل می گیرد. این هویت شامل ارزشها، روحیات و ویژگی فردی است که در تجربه خانوادگی شکل می گیرد و به صورت رفتارهای به ظاهر ناهنجار دوران بلوغ جلوه گر میشود، والدین باید این وضعیت را درک کرده و آن را بحساب گستاخی فرزند خود نگذارند. در دوران بلوغ سطح فکر افراد گسترش پیدا کرده و تعامل می یابد. نوجوانان همزمان با شناختن هویت خود قادر به تفکر انتزاعی هستند. آنان درباره مسائل کاملاً جدی فکر میکنند . مسئولانی چون من کی هستم، چه چیزهای اهمیت دارند، معنی و مفهوم زندگی چیست؟ و به چه اموری باید معتقد بود؟
نوجوانان بر اساس پاسخ هایی که در برابر پرسشهای خود می یابند. درباره جهانی که در آن بسر می برند. قضاوت می کنند. آنها میتوانند به گونه ای بنیادین و تند روانه آرمان گراه شوند و درباره ارزشها و سبک های زندگی والدین خود (که بطور معمول محافظه کارانه و واقع گرایانه است) قرار گیرند بنابراین والدین باید با صبر و حوصله به پرسشهای آنها جواب داده و در فضایی آرام و دوستانه در هویت یابی نوجوانان و جوانان خود کمک کنند و هویت آنها را بر اساس قوانینهای فرزند خود و متناسب با فضای روحی و روانی وی آنچنان رفتار کنند که نوجوان آنها همانی شود که در ذات خود بالقوه آن را دارا می باشد


دانلود با لینک مستقیم


مراحل رشد و تحول انسان و مبانی رشد

تحقیق در مورد راههای ایجاد تحول در نظام تعلیم وو تربیت

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد راههای ایجاد تحول در نظام تعلیم وو تربیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد راههای ایجاد تحول در نظام تعلیم وو تربیت


تحقیق در مورد راههای ایجاد تحول در نظام تعلیم وو تربیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه11

راههای ایجاد تحول در نظام تعلیم وو تربیت

اصل چیست و به چه معناست؟ و در قلمرو مختلف معرفتی چه مفهومی از آن مورد نظر است؟ اصل در لغت به معنای ریشه، اساس، پی، بنیان، و نیز به معنای سرشت و فطرت و گاهی به عنوان یک قاعده کلی است و این معنی لغوی و اصطلاحی در مفاهیم تعلیم و تربیت اسلامی بسیار به کار رفته است و در تربیت اسلامی مفهوم اصل قرآنی و اسلامی باید بیشتر شناخته شود. در یک کلام باید گفت که همه انبیای خدا و پیامبران صاحب شریعت الهی بر محور و اساس تعلیم و تربیت یا تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت مبعوث شده اند و اساس بعثت انبیا بر این قرار دارد و در سوره جمعه آیه 2 به همین نکته تصریح شده است که "هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعللمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین." این آیه گویای اساس بعثت انبیا براساس تزکیه و آموزش و تعلیم حکمت است. قرآن در سوره بقره (5)، افزون بر آن به نکته دیگری اشاره کرده است که انبیا علاوه بر این به اصطلاح ریشه و اساس، یک نکته ظریفتری را یادآور شده است که علاوه بر تعلیم و تربیت، حکمت و دانش و کتاب بر امتها، چیزهایی تعلیم می دهند که آن تعلیمات را نمی دانستند، ویعلمکم مالم تکونوا تعلمون یعنی آموزش چیزهایی که نمی دانند; بنابراین یک بحث فراگیر در مساله تعلیم و تربیت اسلامی از این آیه استفاده می شود و در این جا دو محور را باید در نظر گرفت: محور اول، به اصطلاح معلم و مربی، مزکی و ... که تعلیم دهنده است. محور دوم، متربی، تربیت شونده و تعلیم گیرنده و تزکیه شونده است و جالب توجه است که قرآن بر این اساس نخستین معلم را در آفرینش انسان ، خدا و سپس آدم را معرفی می کند و گروه تعلیم شونده را هم فرشتگان به حساب می آورد (جامعه و بشریت را چون گلستان و استاد و معلم را باغبان و گل پرور می داند) و لذا امتیازی که فرشتگان گرفتند و بعد از آن یادگیری، اعتراف کردند، ادعای قبلی را پس گرفتند و اعتراف کردند که در آموزش از حضرت آدم یک رتبه پایین تر هستیم و آن تعبیر صریح قرآن است که; خداوند آن اساس و ریشه و اسما علوم و دانشهای مختلف را به آدم آموخت (علم آدم الاسما کلها ثم عرضهم علی الملائکه) و وقتی که فرشته ها اعتراض کردند: که چرا ما را خلیفه الله قرار ندادی که از علم و دانش بی کران بهره مند شویم " خداوند به آدم فرمود : آن اسمائی که آموختی به اینها بگو : "آن اسمائی که یاد گرفته بود، آن دانشی که از طریق الهام و وحی آموخته بود به فرشتگان عرضه کرد. فرشتگان تسلیم شدند و اعتراف کردند به این که ما چیزهایی را نمی دانستیم و الان آموختیم. "لاعلم لنا الا ماعلمتنا" یعنی آن برتری خود را پس گرفتند و پذیرفتند که تنها آدم شایسته جانشینی و خلیفه الهی است آن هم به سبب دانش و علم سودمند الهی. در این جا نکته ای است که معلوم می شود، ما چیزی نداریم مگر آن چیزی که خدا به ما بیاموزد و یاد بدهد. به خدا گفتند که آدم بر ما افضل است و برهمین اساس، می بینیم که معلم و مربی بعدی، انبیا هستند. بعد متربی و تربیت شونده و تعلیم گیرنده، بطور کلی انسانها و امتها هستند. بنابراین دو محور، یکی تعلیم دهنده و دیگری تعلیم گیرنده، این دو مساله را باید بدانیم، مرحله اول فرشتگانند که زیر پوشش تعلیمات و تربیت حتی آدم و انبیا قرار می گیرند، که ان


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد راههای ایجاد تحول در نظام تعلیم وو تربیت

تحقیق در مورد بررسی ساختار و سیر تحول نمایش و نمایشگری در کردستان

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد بررسی ساختار و سیر تحول نمایش و نمایشگری در کردستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد بررسی ساختار و سیر تحول نمایش و نمایشگری در کردستان


تحقیق در مورد بررسی ساختار و سیر تحول نمایش و نمایشگری در کردستان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه30

در سالهای‌ ابتدای‌ مشروطیت‌ از دو برادر به‌ نامهای‌ نریمان‌ و فریمان‌ نام‌ می‌برند که‌ این‌ دو در فصلهای‌ مختلف‌ سال‌ به‌ کارهای‌ تقلید دست‌ می‌زدند مثلاً در روزهای‌ نخست‌ بهار و عید نوروز، این‌ دو با هیئت‌ و لباسهای‌ مخصوص‌ در حین‌ عبور از بازار و محله‌ها به‌ خواندن‌ شعر و وصف‌ بهار می‌پرداختند گاهی‌ این‌ کار همراه‌ با سازی‌ محلی‌ انجام‌ می‌گرفت‌. این‌ دو هنگام‌ عبور از بازار و محله‌ها مژده‌ نوروز می‌دادند و از آمدن‌ بهار شادی‌ می‌کردند و بازیهائی‌ در جهت‌ تشویق‌ مردم‌ به‌ آمدن‌ عید اجرا می‌نمودند.

گاهی‌ نیز یکی‌ از آنها لباس‌ سفید به‌ تن‌ می‌کرده‌ و دیگری‌ جامه‌ای‌ سبز رنگ‌، و رو در روی‌ هم‌ رجز خوانی‌ می‌کردند. رنگ‌ لباس‌ این‌ دو تمثیل‌ هایی‌ از زمستان‌ و بهار بود. آنکه‌ جامه‌ سفید به‌ تن‌ داشته‌، یعنی‌ زمستان‌، شرح‌ سختی‌ها و اتفاقاتی‌ که‌ به‌ همراه‌ زمستان‌ و سرما بر او گذشته‌ بازگو می‌کرده‌ و دیگری‌ با جامه‌ سبز رنگ‌ از طراوات‌ و تازگی‌ و آنچه‌ به‌ ارمغان‌ خواهد آورد داد سخن‌ می‌داده‌. آنگاه‌ پس‌ از کشمکش‌ تن‌ به‌ تن‌، بهار زمستان‌ را مغلوب‌ می‌کرد و پیروز بر جای‌ می‌ماند.

از بازیهای‌ دیگری‌ که‌ به‌ این‌ دو برادر اشاره‌ شده‌، مراسمی‌ بنام‌ عمرکشان‌ است‌ که‌ هر سال‌ در دهم‌ ربیع‌ الاول‌ یعنی‌ روز فوت‌ عمر خلیفه‌ دوم‌ برگزار می‌کرده‌اند این‌ قبیل‌ مراسم‌ غالباً در محلات‌ شیعه‌ نشین‌ کرمانشاه‌ برگزار می‌شده‌ و محتوای‌ آنها اسطوره‌ غضب‌ بوده‌ که‌ بازمانده‌ از مراسم‌ مغ‌ کشی‌ (مگا فونیا) در ایران‌ باستان‌ است‌.

بازی‌ دیگری‌ که‌ سالخوردگان‌ به‌ خاطر دارند، بازی‌ ای‌ است‌ شبیه‌


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بررسی ساختار و سیر تحول نمایش و نمایشگری در کردستان