طرح مطالعات امکان سنجی پروژه مجتمع اداری
با فرمت ورد توضیحات
فرمت اکسل محاسبات
بسیار کامل
اطلاعات محاسبه شده مطابق خروجی های نرم افزار کامفار می باشد
مطالعات طرح امکان سنجی پروژه تجاری و اداری-اکسل و ورد-قابل تغییر مشخصات
طرح مطالعات امکان سنجی پروژه مجتمع اداری
با فرمت ورد توضیحات
فرمت اکسل محاسبات
بسیار کامل
اطلاعات محاسبه شده مطابق خروجی های نرم افزار کامفار می باشد
در تغییرات فیزیکی : .
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
شیوه درمانی رفتاری- شناختی به طور گسترده ای در درمان اختلالات اضطرابی استفاده می شود تحقیقات نشان داده است که این نوع درمان برای اختلالات مربوط به وحشت و ترس، اختلال اضطراب اجتماعی، و اختلال اضطراب منتشر، در میان بسیاری از شرایط دیگر موثر است. همانطور که از نامش پیداست این نوع درمان از دو جز تشکیل شده است:
تاریخچه رفتار درمانی
اگر بخواهیم تاریخچه رفتار درمانی را از لحاظ تاکیدی که بر رفتار و اصلاح آن میگذارد، بررسی کنیم، میتوان گفت که این شیوه درمان به قدمت پیدایش تمدن است و اولین تلاشهایی که انسانها برای هدایت افراد همنوع خود و بهبود رفتار آنان انجام دادهاند، نقطه آغازین رفتار درمانی است. اما به لحاظ علمی میتوان گفت که رفتار درمانی به دنبال مکتب روانشناسی رفتارگرا بوجود آمده است و در واقع اصول و قوانین این مکتب روان شناسی کاربرد درمانی دارد.
رفتار درمانگران میگویند گرچه بینش یا خودشناسی هدف ارزشمندی است اما منجر به تغییر رفتار نمیشود. ما خود اغلب میدانیم که به چه علت در موقعیت معینی رفتارهای خاصی نشان میدهیم، اما بهرغم این آگاهی نمیتوانیم رفتارمان را تغییر دهیم.
کسیکه هنگام سخن گفتن در برابر همدرسان خود احساس کمروئی زیادی میکند ممکن است بتواند خاستگاه آن را رویدادهای پیشین زندگانی خود بیابد (برای نمونه: توجه شود که هر بار اظهارنظری میکرده پدرش به وی ایراد میگرفته؛ یا مادرش غلطهای دستوری گفتههای او را تصحیح میکرده؛ یا در دوره دبیرستان بهعلت ترس از رقابت با برادر بزرگترش که سردسته گروه بحث و گفتگو بوده، کمتر در میان دیگران سخن گفته است)، اما شناختن علل این ترس احتمالاً به وی کمکی نمیکند تا بتواند در گفتگوهای کلاس شرکت کند.
بر این اساس در تاریخچه رفتار درمانی دو دیدگاه عمده شرطی کردن فعال و شرطی کلاسیک پایه و اساس رفتار درمانی است. دیدگاه کلاسیک بیشتر بر یادگیریهای عاطفی تاکید دارد و کاربرد آن در روان درمانی اصطلاحا رفتار درمانی نامیده میشود.
افرادی چون ولپه ، گلدشتاین ، لازاروس و سالتر از جمله کسانی هستند که در رفتار درمانی و تغییر و اصلاح رفتار بیشتر از اصول شرطی کردن کلاسیک استفاده کردهاند. از سوی دیگر کاربرد شرطی کردن فعال در روان درمانی را تغییر رفتار مینامند که افرادی نظیر بندورا ، لیندزلی و رابرت میگر از جمله کسانی هستند که از اصول شرطی کردن فعال برای تغییر رفتار استفاده کردهاند.
علاوه بر این دو دیدگاه نظریه یادگیری اجتماعی و یا یادگیریهای مبتنی بر مشاهده، بخش مهم دیگری را در سابقه رفتار درمانی اشغال میکند. در این دیدگاه تقلید یا الگوسازی بخش عمدهای از رشد و تکوین شخصیت است و تعدادی از تکنیکهای رفتار درمانی بر اصول این نوع یادگیری استوارند. از سوی دیگر چون رفتار درمانی کاربرد نظریات روان شناسی یادگیری است، در درمان علاوه بر سه رشته فکری فوق از دیگر نظریات متعدد یادگیری نظیر تئوری هال ، تولمن و ... نیز در درمان تاثیر پذیرفته است.
مفاهیم بنیادی نظریه رفتار درمانی
شخصیت
رفتار درمانی توجه چندانی به ارائه نظریهای در زمینه شخصیت نداشته است. آنان در درجه اول این فرض را پذیرفتهاند که اکثر رفتارهای انسان آموخته شده است و بنابراین میتوان با استفاده از اصول یادگیری ، رفتارها را تعدیل کرد یا کلا تغییر داد.
ماهیت انسان
در نظر رفتارگرایان و رفتار درمانگران، انسان ذاتا نه خوب است و نه بد، بلکه یک ارگانیزم تجزیه گراست که استعداد بالقوهای برای همه نوع رفتار دارد.
مفهوم اضطراب و بیماری روانی
رفتار درمانی، اضطراب را واکنشی میداند که بر اساس قوانین یادگیری قابل توجیه است. در دیدگاه آنها بسیاری از حالات غیر عادی روانی، پاسخهای شرطی هستند که به نحوی تقویت میشوند و ادامه مییابند.
هدف و انتظار از رفتار درمانی
رفتار درمانی کاربرد اصول تجربی یادگیری برای تغییر رفتار ناسازگار و نامطلوب است. از این رو رفتار درمانگران دقیقا با این مساله مواجهند که مراجع چگونه فرا گرفته است، یا فرا میگیرد؟ چه عواملی یادگیری او را تقویت میکنند و تداوم میبخشند؟ و چگونه میتوان فرایند یادگیری او را تغییر داد، تا چیزهای بهتری را جایگزین رفتارهای نامطلوب خویش کند؟ هدف اصلی رفتار درمانی آن است که ارتباطهای نامطلوب میان محرک و پاسخ به نحو مطلوبی تغییر یابند. انتظار از رفتار درمانی، در واقع تغییر رفتار نامطلوب است.
مراحل رفتار درمانی
در شیوههای رفتار درمانی مراحل مشخصی طی میشود:
رفتار درمانی کاربرد اصول تجربی یادگیری برای تغییر رفتار ناسازگار و نامطلوب است
تکنیکهای رفتار درمانی
تکنیکهایی که روان درمانگر در فرایند رفتار درمانی از آنها استفاده میکند، عمدتا بر اصول و قوانین نظریات شرطی فعال و کلاسیک و یادگیریهای اجتماعی مبتنی هستند و در مواردی ممکن است از اصول نظریات یادگیری دیگر نیز استفاده شود. اهم تکنیکهای رفتار درمانی به قرار زیر است:
شرطیکردن conditioning
رفتاردرمانگر عملا از هر دو شیوه شرطیسازی فعال و کلاسیک استفاده شایانی میکند. شرطیسازی کلاسیک یا واکنشی که متضمن جانشین کردن یک محرک به جای محرک دیگر و ایجاد ارتباط و وابستگی زیاد بین آنهاست، میتواند در تبیین پارهای از رفتارها و نیز حذف و یا ایجاد آنها به مشاور کمک کند. در شرطیسازی فعال یا کنشگر که مبتنی بر "قانون اثر" ثرندایک است، رفتارها به وسیله پیامدهایشان ایجاد و کنترل میشوند. شرطیکردن فعال در رفتار درمانی به صورت تقویت مثبت و منفی و تنبیه مثبت و منفی اعمال میشود. راهکار "اقتصاد ژتونی" که بر اساس تقویت مثبت است، روش موثری برای تغییر رفتار در کودکان و عقبماندههای ذهنی است.
خاموش کردن و یا حذف رفتار extinction
خاموش کردن یا حذف رفتار یکی دیگر از تکنیکهای رفتار درمانی ست که عبارت است از، تضعیف تدریجی یا حذف یک پاسخ که از راه عدم تقویت آن صورت میگیرد. هرگاه رفتار هدف روی دهد، میتوان صرفا با حذف کردن رویدادهایی که بسیار خوشایند هستند، آن رفتار را از بین برد. رایجترین کاربرد خاموشی در رفتار درمانی زمانی است که درمانگر حدس میزند رفتار هدف به خاطر به دست آوردن تقویتهای مثبت انجام میشود. بعد درمانگر وابستگیها را طوری ترتیب میدهد که این رفتار دیگر تقویت را تولید نکند. اگر فراوانی این رفتار کاهش یابد، خاموشی موفقیتآمیز بوده است.
حساسیتزدایی منظم systematic desensitization
این روش از رفتار درمانی که توسط ژوزف ولپی، روانپزشک اهل آفریقای جنوبی ابداع شد، معمولا با تکنیک تنشزدایی یا آرامش عضلانی و روانی همراه میشود. اصل درمانی در این روش جانشین کردن پاسخی (مثلا جایگزین کردن حالت آرامش) است که با اضطراب ناسازگار است. ابتدا مراجع یاد میگیرد که عمیقا آرام شود. گام بعدی ساختن سلسله مراتبی از موقعیتهای ایجاد کننده اضطراب است. این موقعیتها به ترتیب از موقعیتی شروع میشود که حداقل اضطراب را ایجاد کرده است تا موقعیتی که بیشترین هراس را به وجود آورده است. سعی بر این است که بیمار را در شرایط خاصی با میزانی از تحریک اضطرابآور یا ترسناک روبهرو سازیم و حساسیت وی را نسبت به آن محرک کمتر کنیم و به تدریج میزان اضطرابانگیزی را بالا ببریم تا جایی که بیمار بتواند در برابر اضطرابانگیزترین محرکها پاسخ غیراضطرابی از خود نشان دهد. این تکنیک از رفتار درمانی اغلب به صورت تجسمی عمل میشود.
جراتآموزی assertiveness training
در این تکنیک رفتار درمانی سعی میشود با تنظیم برنامهای عملی و سنجیده، قدرت اثربخشی و نظارت فرد را بر محیط خود افزایش دهیم و از این راه، دامنه خاستگاههای لازم برای تقویت رفتار مطلوب را گستردهتر سازیم. جراتآموزی معمولا با تعیین تکالیف خانگی و آموزش مهارتهای اجتماعی و ارتباطی توام میشود و طی این فرایند به بیمار آموزش داده میشود تا در موقعیتهای مختلف، عمل جسارتآمیز از خود نشان دهد. جراتآموزی به منظور مقابله موثر با موقعیتها و از بین بردن اضطراب در موارد رویارویی با مشکلات به کار میرود. آنچه در این روش رفتار درمانی از اهمیت استثنایی برخوردار است، پیگیری و ارزیابی عینی پیشرفتهاست.
آموزش حل مساله problem solving training
منظور از حل مساله، یک فرایند رفتاری است که در آن هدفهای زیر دنبال میگردد:
1- شناسایی پاسخهای ممکن در برابر موقعیت مشکل
2- بالابردن احتمال انتخاب پاسخ موثر از میان مجموعه پاسخها.
منظور از آموزش در رفتار درمانی، نوعی خودآموزی است.یعنی درمانجو فرامیگیرد که چگونه مسایل خود را حل نماید و چگونه موثرترین شیوه پاسخگویی را اتخاذ کند.
آموزش مهارتهای مقابله teaching of coping skills
در این تکنیک از رفتار درمانی شیوههای رویارویی با مشکلات به طرق مختلف و در شرایط گوناگون به درمانجو آموزش داده میشود. آنچه در این تکنیک کلیدی است، کمک به فرد به منظور انتخاب و ابراز شیوه برخورد موثر در مواجهه با موقعیتهاست.
الگوسازی modeling
در این روش از رفتار درمانی که بر اساس اصول یادگیری مشاهدهای است، فرد با مشاهده افرادی که رفتار سازگارانه نشان میدهند، آن رفتار را یاد میگیرد و نیز افرادی که پاسخهای ناسازگارانه دارند، راهکارهای بهتری برای مدارا یاد میگیرند. مشاهده رفتار یک الگو (چه زنده و چه تصویری) در کم کردن ترسها و یاد دادن مهارتهای جدید، تاثیر اثبات شدهای دارد.
خودتنظیمی self-regulation
خود تنظیمی از تکنیکهای دیگر رفتار درمانی ست. از آنجایی که مراجع و درمانگر به ندرت بیش از هفتهای یکبار همدیگر را ملاقات میکنند، مراجع باید کنترل یا تنظیم رفتار خود را یاد بگیرد تا در غیر ساعت درمان نیز پیشرفت داشته باشد. خودتنظیمی دربرگیرنده پایش یا مشاهده رفتار خود شخص و استفاده از فنون گوناگونی مثل خودتقویتی، خودتنبیهی، کنترل شرایط محرکها و دادن پاسخهای ناهمساز برای تغییر رفتار ناسازگارانه است.
رفتار درمانی شناختی (به انگلیسی: Cognitive Behavioral Therapy) که به اختصار CBT نیز یاد میشود، یک رویکرد رواندرمانی
تعداد صفحات : 46 صفحه -
قالب بندی : word
مقدمهای بر مهندسی صنایع و سیستمها
چکیده
در این مقاله تاریخچه شکلگیری و تکامل مهندسی صنایع و تغییر آن از مهندسی صنایع سنتی به مهندسی صنایع و سیستمها شرح داده میشود. مهندسی صنایع و سیستمها، تعریف و جایگاه آن در سازمان بررسی میشود. در پایان به برخی از فعالیتهای مهندسی صنایع و سیستمها اشاره میشود. تاریخچه مهندسی صنایع، سیر شکلگیری مهندسی صنایع تا جنگ جهانی دوم، تکامل مهندسی صنایع بعد از جنگ جهانی دوم، ارتباط مهندسی صنایع با مدیریت، تحقیق در عملیات، مهندسی سیستم، علوم کامپیوتر، علم آمار، علم مدیریت، مهندسی فاکتورهای انسانی، رشته مهندسی صنایع و سیستمها، تعریف مهندسی صنایع، نقش مهندسی صنایع و سیستمها در سازمان، حوزههای فعالیت مهندسی صنایع و سیستمها شامل مطالعات امکانپذیری، استقرار کارخانه یا سازمان، طرحریزی واحدهای صنعتی و خدماتی، برنامهریزی حمل و نقل، جانمایی بخشها، ارزیابی کار و زمان، کنترل موجودی، برنامهریزی تولید، سیستمهای برنامهریزی مواد موردنیاز، برنامهریزی نگهداری و تعمیرات، کنترل کیفیت، مدیریت و کنترل پروژه، برنامهریزی نیروی انسانی و سیستمهای حقوق و دستمزد، مهندسی فاکتورهای انسانی و سیستمهای اطلاعات از جمله مباحث این مقاله هستند.
کلیدواژه : مهندسی صنایع؛ مهندسی سیستمها؛ تاریخچه؛ تعریف؛ جایگاه؛ فعالیتها
1- تاریخچه مهندسی صنایع
1-1- سیر شکلگیری مهندسی صنایع تا جنگ جهانی دوم
اولین فعالیتهای مهندسی صنایع مربوط به اقتصاددانهای کاربردی و صنعتگرها است که در حدود سالهای 1800 در انگلستان شکل گرفت. آدام اسمیت1 ، اقتصاددان معرف اسکاتلندی، در سال 1776 در کتاب ثروت ملل ایده تقسیم کار را برای بهبود بهرهوری مطرح کرد. پیادهسازی این ایده روی فعالیت سوزن سازی در یک کارگاه نشان داد که با تقسیم فعالیت به چهار عملیات جداگانه، خروجی 5 برابر افزایش یافت. وقتی که یک کارگر تمام فعالیت را انجام میداد در هر روز 1000 سوزن تولید میکرد ولی وقتی 10 کارگر به چهار فعالیت تخصصی و جداگانه گمارده شدند میتوانستند 48000 سوزن تولید کنند. علاوه بر اینکه ظرفیت تولید افزایش یافت، اسمیت نشان داد که با این ایده هزینه ساخت نیز کاهش مییابد. اسمیت علت کاهش هزینه ساخت را چنین بیان کرد:
چارلز ببج2 در تکمیل ایده اسمیت بیان کرد که با گماردن هر کارگر به یک کار خاص، دیگر به مهارت و تجربه زیاد در کار ساخت و تولید نیاز نبوده و نرخ پرداخت به کارگران نیز میتواند کمتر باشد و بدین شکل هزینه تولید کاهش مییابد. وی نتیجه یافتههای خود را در سال 1835 با عنوان «اقتصاد ماشینآلات و سازندگان3 » ارائه نمود.
در تولید ماشین بخار توسط ماتئو بولتون4 و جیمز وات5 ، استفاده از سیستمهای مدیریت شامل استانداردها، روشهای پیشبینی، استقرار کارخانه، طراحی کارخانه و سیاستهای حقوق و پاداش در شکل ابتدایی خود برای کمک در هدایت، مدیریت و کنترل کارخانه آغاز شد.
توسعه مهندسی صنایع در آمریکا در سالهای اول 1900 توسط فردریک تیلور6 ، پدر مهندسی صنایع، آغاز شد. بر خلاف آدام اسمیت و چارلز ببج که نظریهپرداز و نویسنده بودند، تیلور کسی بود که از طریق انجام فعالیتهای صنعتی و بر اساس آزمایش به توسعه اصول و مفاهیم پرداخت و توجه خود را روی روشهای علمی انجام کار و مدیریت یک واحد تولیدی متمرکز ساخت. تا قبل از تیلور کارها بر اساس حسابهای سرانگشتی انجام میشد و از استانداردهای علمی، برنامهریزی مدیریتی و رویههای تحلیل خبری نبود. هدف تیلور تغییر این وضعیت به شرایطی بود که نشان دهد مدیریت یک فعالیت علمی است و نه یک فعالیت اتفاقی و باری به هر جهت. وی چهار خطمشی زیر را مورد توجه قرار داد:
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 9
جنگ نرم و ابزارهای تغییر فرهنگی
مقدمه
دیر زمانی است که توهم منحصر بودن قدرت به سلاح آتشین، ابطال شده است. اگر افرادی تا اواخر قرن بیستم وجود داشتند که گسترش قدرت نظامی را تنها راه افزایش توان یک کشور قلمداد میکردند، امروز کسی در غلط بودن این نظریه شکی ندارد. رخدادهای چند دهه گذشته اثبات کرده که داشتن تانک مهم نیست؛ مهم این است که چه کسی و با چه درجهای از ایمان، پشت تانک نشسته است. بسیار اهمیت دارد که یک سرباز، تا چه اندازه قانع شده باشد که «دشمن»، واقعاً دشمن است و مستحق نابودی است. این اقناع به وسیله قدرت نرم انجام میگیرد. از طرف دیگر، قدرت نرم موجب میشود که دشمن قبل از اینکه دست به اسلحه ببرد، قدرت دفاع را از دست بدهد و از مقاومت منصرف گردد.
پس به صورت خلاصه، قدرت نرم دو کارکرد اصلی دارد:
در جنگ سخت، تصرف «سرزمین» دشمن و «نابودی» نیروهای او هدف است؛ اما در جنگ نرم، هدف، تفوق بر «افکار» و «استخدام» نیروهای دشمن است.
در جنگهای خونین نظامی، نیروهای دشمن کشته و زخمی میشوند تا یک منطقه به اشغال درآید که با عوارض و تبعاتی همراه است؛ مثلاً دولت مهاجم، اشغالگر، منفور و نامشروع تلقی میشود. همچنین تهاجم به یک کشور هزینه بسیاری را به اشغالگر تحمیل میکند و هزینه تداوم اشغال بهمراتب گزافتر از هزینه اشغال است. تجربه جنگ ویتنام نشان میدهد که ممکن است حتی یک ابرقدرت با وجود تلاش و کوشش نتواند سرزمینی را تصرف نماید. هنوز هم جنگ ویتنام لکه ننگی بر دامان آمریکا محسوب میشود و فراموش نشده است. مبارزات مردم فلسطین گواهی زنده است بر اینکه حتی در صورت اشغال یک کشور، نمیتوان صاحب آن کشور شد. صهیونیستها بیش از ۶۰ سال است که مردم فلسطین را سرکوب میکنندریال اما نتوانستهاند آنها را وادار به تسلیم نمایند.
این مثالها نشان میدهد که چرا قدرت سخت بهتنهایی کافی نیست و به چه دلیل توجه به قدرت نرم افزایش یافته است. همچنین تحلیل بر اساس قدرت نرم توضیح میدهد که چرا آمریکا در ظرف ۱۰ سال دوبار به عراق و افغانستان حمله کرد و هر بار نیز پیروز شد؛ اما جرأت حمله به ایران را ندارد و تمام کارشناسان اذعان دارند که حمله به ایران شکست سختی را به دنبال خواهد داشت.
عمده حوزه عملکرد قدرت نرم در فرهنگ است و با ابزارهای فرهنگی کارویژهها را محقق میسازد. در جنگ نرم، هدف دستیابی به سلطه فرهنگی است.
پیامهای فرهنگیای که به طور عمده از غرب پخش میشود، بر مبنای مدل آمریکایی ساخته شده و احساسی از سلطهجویی فرهنگی را القا میکند. (ولتون ۱۳۸۷: ۱۵)
فرهنگ بنا بر تعریف عبارت است از منبع دانش، تجربه، باورها، ارزشها ، نگرشها، معانی، سلسله مراتب، مذهب، زمان، نقشها، روابط مفاهیم جهان و اشیای مادی که گروهی از مردم طی نسلها از طریق تلاشهای فردی و گروهی آن را کسب کردهاند. (ولتون ۱۳۸۷ : ۱۰۴)
در مورد فرهنگ دو نکته قابل ذکر است:
مثلاً در اسلام، رعایت حجاب واجب است. حال اگر یک لباس مد شود که فاقد پوشش کافی باشد با دو عنصر فرهنگی متضاد مواجه خواهیم بود و قاعدتاً باید عنصر ضعیفتر حذف شود.
خانوادههایی که مذهبیتر هستند، از پوشیدن این مدل از لباس صرفنظر خواهند کرد و خانوادههایی که از عمق مذهبی زیادی برخوردار نیستند و پوشاک برای آنها، هویت فرهنگی عمیقتری تولید میکند، حجاب را قربانی استفاده از آن لباس خواهند نمود.
ابزارهای تغییر فرهنگی
فرهنگها به صورت درونزاد در بستر تاریخ دچار تغییر و تحول میشوند. تضادهای فرهنگی بهتدریج بر طرف میشود و بسته به نیاز و تمایل انسانی، ممکن است برخی از مؤلفههای فرهنگی نسبت به بقیه بیشتر مورد توجه قرار گیرد و تقویت شود. یکی از مؤثرترین نظریاتی که در مورد تغییر فرهنگی، ارائه شده است، نظریه تکامل فرهنگی است. این نظریه می گوید: تکاملگرایی این اعتقاد را به وجود آورد که هر جامعهای میتواند علم، فناوری و فرهنگ و صنعت ایجاد کند و بدون محدودیت رشد نماید. دقیقاً همانگونه که انسان باستانی پیشرفت کرد و به انسانی که میتوانست ابزار به دست گیرد مبدل شد، سپس انسان راستقامت که آتش را پدید آورد و بعد انسان اندیشهورز که زبان و و فرهنگ را آفرید، جوامع کمتر توسعهیافته نیز میتوانند به سوی توسعه گام بردارند و به فرهنگ عالیتر دست یابند. (اسوالدو ۱۳۸۳: ۱۴۴)
چنین تفکری سالهای سال بر مراکز علمی و دانشگاهی دنیا حاکم بوده است و توجیه مناسبی را برای تهاجم فرهنگی غرب فراهم کرده است. نظریه تکامل فرهنگی به غرب اجازه میدهد برای صدور فرهنگ خود به دیگر جوامع، تلاش نمایند و این اقدام در جهت اعتلای فرهنگ کشورهای عقبمانده، توجیه میگردد. بیتردید، این نظریه بر اقدامات استعماری تأثیر گذاشته است و اکنون نیز در خدمت سلاطین جنگ نرم قرار دارد.
با این حال، بسیاری از استعمارستیزان و منتقدان مدرنیته به این نوع تفکر استعماری معترض هستند؛ زیرا گره زدن پیشرفتهای مادی به رشد فرهنگی، هیچ توجیه عقلانی ندارد و در عمل هم ثابت شده است که لزوماً کشورهای توسعهیافته، از فرهنگ غنیتری برخوردار نیستند. فرهنگ در گذر زمان، دچار فراز و فرود میشود و گاهی رشد و گاهی زوال مییابد. عواملی همچون: راهبران فرهنگی، اخلاق و تربیت عمومی و بسیاری از عوامل دیگر، در این روند مؤثر میباشد. اما رشد اقتصادی یا توسعه سیاسی، لزوماً نتیجه مستقیمی بر فرهنگ ندارد و نمیتوان گفت که جامعه دارای ثروت بیشتر یا سیاست توسعهیافتهتر، دارای فرهنگ عالیتری است.
از طرف دیگر، تصور حرکت خطی فرهنگ، از بنیان نادرست است. کشورهای توسعهیافته نیز دارای فرهنگ یکسانی نیستند و از یک مسیر واحد به چنین جایگاه فرهنگیای نرسیدهاند؛ مثلاً دو کشور فرانسه و ایالات متحده توسعهیافته محسوب میشوند، اما از دو فرهنگ نسبتاً متفاوت برخوردارند. در فرهنگ فرانسه دین تقریباً زدوده شده است؛ ولی در فرهنگ آمریکا دین جایگاه بسیار مهم و اساسی دارد و حتی در تعیین منافع ملی تأثیر دارد.
به هر حال، بسیاری از روشنفکران، با در نظر گرفتن نظریه تکامل فرهنگی، گمان میکنند شرق دچار توقف فرهنگی شده است و بنابراین، برای رسیدن به قافله تمدن غرب، باید هدایت جریان فرهنگی به بیرون چارچوبهای فرهنگ سنتی سپرده شود و با ابزارهای بیرونی به آنچه «فرهنگ تکاملیافته» خوانده میشود، برسیم.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید