فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه کارشناسی ارشد شیمی جداسازی آرسنیک و جیوه از آبهای فرایندی با استفاده از پلیمرهای هادی

اختصاصی از فی دوو پایان نامه کارشناسی ارشد شیمی جداسازی آرسنیک و جیوه از آبهای فرایندی با استفاده از پلیمرهای هادی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه کارشناسی ارشد شیمی جداسازی آرسنیک و جیوه از آبهای فرایندی با استفاده از پلیمرهای هادی


پایان نامه کارشناسی ارشد شیمی جداسازی آرسنیک و جیوه از آبهای فرایندی با استفاده از پلیمرهای هادی

این محصول در قالب  پی دی اف و 119 صفحه می باشد.

 

این پایان نامه جهت ارائه در مقطع کارشناسی ارشد رشته مهندسی شیمی طراحی و تدوین گردیده است . و شامل کلیه مباحث مورد نیاز پایان نامه ارشد این رشته می باشد.نمونه های مشابه این عنوان با قیمت های بسیار بالایی در اینترنت به فروش می رسد.گروه تخصصی ما این پایان نامه را با قیمت ناچیزی جهت استفاده دانشجویان عزیز در رابطه با منبع اطلاعاتی در اختیار شما قرار می دهند. حق مالکیت معنوی این اثر مربوط به نگارنده است. و فقط جهت استفاده ازمنابع اطلاعاتی و بالابردن سطح علمی شما در این سایت ارائه گردیده است.

 


چکیده:

وجود فلزات سنگینی از قبیل آرسنیک و جیوه در آب و یا محیط برای سلامتی هر موجود زنده ای بسیار خطرناک می باشد. یکی از روش های مناسب برای جداسازی فلزات سنگین از آب، فرآیند جذب سطحی می باشد. در این فرآیند از جاذب های متنوعی استفاده می شود. معمولا مناسب ترین جاذب برای این فرآیند، جاذبی است که دارای حجم بسیار کم با ساختار اسفنجی با سطح مقطع درونی بسیار زیاد باشد.

به عنوان مثال زغال فعال یکی از مناسب ترین جاذب ها برای این فرآیند می باشد.

در این تحقیق ابتدا مقدار معینی از آرسنیک و جیوه را در آب حل نموده و سپس با استفاده از فرآیند جذب سطحی و با جاذب های متفاوت آنها را از آب جدا و با اندازه گیری غلظت نهایی محلول درصد جذب تعیین گردیده است. در این تحقیق جاذب زغال فعال را به عنوان مبنا انتخاب نموده و قدرت جذب دیگر جاذب ها نسبت به آن مقایسه گردیده است.

هدف اصلی این تحقیق تهیه و بررسی پلیمرهای هادی از قبیل پلی پیرول و کامپوزیت های آن به عنوان جاذب و مقایسه قدرت جذب آرسنیک و جیوه توسط این پلیمر و کامپوزیت آن با زغال فعال و بنتونیت می باشد.

مقدمه:

جذب سطحی به عنوان گرفتن و جذب کردن مولکول ها یا یون ها یا اجزایی از یک فاز به وسیله سطوح داخل و خارجی یک فاز جامد تعریف می شود. واکنش های انجام گیرنده در سطح تماس جامد و مایع، تعیین کننده میزان و شدت جذب خواهند بود.

در این تحقیق ابتدا مقادیر مشخص آرسنیک و جیوه را در آب حل کرده و سپس با استفاده از فرآیند جذب سطحی در دما و فشار محیط یون آرسنیک و جیوه با استفاده از جاذب های متفاوت جذب شده اند. از اهداف این تحقیق علاوه بر بررسی پلیمرهای هادی و کاربرد آنها، از این پلیمرها پس از ساخت به عنوان جاذب استفاده می شوند. و نیز طرز تهیه پلیمر پلی پیرول و کامپوزیت های مختلف آن مانند کامپوزیت پلی پیرول با پلی وینیل الکل، پلی پیرول با پلی اتیلن گلیکول و… مطالعه شده است.

هدف اصلی این تحقیق جذب آرسنیک و جیوه از آب با استفاده از پلیمر پلی پیرول و کامپوزیت های آن و مقایسه آن با جاذب هایی مثل زغال فعال و بنتونیت در فرآیند جذب سطح می باشد.

فصل اول

1-1- کلیات

سال های متمادی است که شیوه زندگی انسان ها بر اثر رشد صنعت از حالت پراکنده به صورت متمرکز تغییر یافته است. این شیوه زندگی در تمامی ابعاد، تغییر و تبادلات فراوانی را به دنبال داشته و برای روند خود از منابع متعدد طبیعی مایه گرفته است و نیز پیشرفت های عظیم صنعتی در هر اجتماعی به وجود و فراوانی آب مربوط می باشد. بنابراین اولین نتیجه فعالیت های اجتماعی و صنعتی انسان به صورت ویرانگری و تخریب محیط زندگی از طریق آلوده سازی منابع آب – خاک – هوا و تمام چیزهایی که در بهتر زیستن او دخالت دارند ظاهر می شود.

اگر آب های مصرف شده که به منابع اولیه برگردانیده می شود حاصل فعالیت های صنعتی باشد محتوی هزاران ترکیب شیمیایی که در صنایع مورد مصرف قرار گرفته است خواهند بود. بعضی از این ترکیب های شیمیایی حاوی فلزات سنگین می باشد که در پساب ها (فاضلاب های صنعتی) موجود می باشد که صنعت استفاده کننده پس از مصارف صنعتی بدون کمترین توجهی به استانداردهای محیط زیست در محیط رها می شوند که برای سلامتی هر موجود زنده ای خطرناک می باشند.

فلزات سنگین دارای منشأ طبیعی و هم ناشی از فعالیت های بشری هستند و با ظهور تکنولوژی های پیشرفته استفاده از این فلزات افزایش می یابد. از فلزات سنگین، سمی و خطرناکی که در پساب ها موجود می باشد می توان آرسنیک و جیوه را نام برد. یکی از فرآیندهای معمول و اقتصادی که برای حذف و یا جدا نمودن فلزات سنگین از آب به کار برده می شود فرآیند جذب سطحی می باشد.

جذب سطحی به عنوان گرفتن و جذب کردن مولکول ها یا یون ها یا اجزایی از یک فاز به وسیله سطوح داخلی و خارجی یک فاز جامد تعریف می شود. جذب به علت نیروی جاذبه اتم ها و مولکول های سطح جاذب انجام می گیرد. وقتی که اجزا ناخالصی از فاز مایع به سطح جاذب جذب می گردند، این عمل را جذب سطحی جامد – مایع گویند. واکنش های انجام گیرنده در سطح تماس جامد و مایع، تعیین کننده میزان و شدت جذب خواهند بود. جذب سطحی کاربردهای فراوانی در فرآیندهای کنترل و تصفیه آلودگی دارد که از میان آنها به جذب سطحی فلزات سنگین نیز می توان اشاره کرد.

جذب سطحی را می توان به دو طریق تقسیم بندی نمود:

1) جذب سطحی فیزیکی و 2) جذب سطحی شیمیایی. جذب سطحی فیزیکی عمدتا در اثر نیروهای واندروالس به وجود آمده و یک فرآیند قابل برگشت است. وقتی که نیروهای مولکولی بین مولکول های محلول و جاذب بزرگتر از نیروهای بین مولکولی بین مولکول های محلول و حلال باشد، محلول روی سطح جاذب، جذب خواهد شد. یک مثال برای جذب فیزیکی، جذب سطحی توسط کربن فعال می باشد. کربن فعال دارای تعداد زیادی مجاری موئینه ای در داخل ذرات کربن بوده و سطح قابل دسترس شامل سطح منافذ و سطح خارجی ذرات می باشد. مساحت سطح منافذ به مراتب از مساحت سطح ذرات بزرگتر بوده و بیشترین میزان جذب سطحی در این سطوح رخ می دهد. برای کربن فعال نسبت مساحت کل سطح به جرم بسیار زیاد می باشد. در جذب شیمیایی یک واکنش شیمیایی بین مواد جامد و محلول جذب شده انجام می شود که غیرقابل برگشت است. فرآیند جذب شیمیایی به ندرت برای جذب فلزات سنگین استفاده می شود ولی استفاده از فرآیند جذب فیزیکی رایج است. سرعت جذب به وسیله یک سری از مکانیسم های انتقال جرم محدود می شود. این مکانیسم ها عبارتند از:

1) حرکت ماده جذب شونده از داخل توده مایع به لایه مایع مرزی احاطه کننده ماده جاذب، 2) نفوذ ماده جذب شوند از داخل لایه مرزی، 3) نفوذ ماده جذب شونده به داخل منطقه موئینگی یا خلل و فرج داخل ماده جاذب و 4) جذب ماده جذب شونده به دیواره ها یا سطوح مجاری موئینه. مرحله دوم مکانیسم جذب به نام نفوذ فیلم و مرحله سوم به نام نفوذ منفذی مشهور است. وبر در سال 1972 دریافت که راهبری راکتورهای اختلاط ناپیوسته یا جریان پیوسته با سرعت های جریان بهم زنی مشابه تصفیه آب سرعت جذب معمولا با نفوذ فیلم (مرحله دوم) یا در بعضی مواقع به وسیله نفوذ منفذی محدود می شود.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه کارشناسی ارشد شیمی جداسازی آرسنیک و جیوه از آبهای فرایندی با استفاده از پلیمرهای هادی

دانلود مقاله استخراج با سیالات فوق بحرانی (SCF) و کاربردهای آن در فرآیندهای جداسازی

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله استخراج با سیالات فوق بحرانی (SCF) و کاربردهای آن در فرآیندهای جداسازی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


چکیده:
یکی از روش‌های جدید که در ده دهه‌ اخیر برای تخلیص مواد اولیه پیشنهاد شده، استخراج به وسیله سیالات فوق بحرانی (Super Critical Fluid, SCF) است. در این روش جداسازی، از یک گاز متراکم در حالت فوق بحرانی (سیال تحت شرایط دما و فشاری بالاتر از مقادیر بحرانی آن) به عنوان حلال استفاده می‌شود. با وجود اینکه فرآیند استخراج با SCF در فشارهای بالا انجام می‌شود و این موضوع هزینه‌های اولیه سرمایه‌گذاری را به شدت افزایش می‌دهد، ولی در مجموع این روش برای بعضی فرآیندها مقرون به صرفه تشخیص داده شده است.

 

سیالات فوق بحرانی
در شرایط پایین‌تر از نقطه بحرانی تعادلات بخار ـ مایع به صورتی است که فاز بخار در بالاتر از سطح جدایش دو فاز و مایع در پایین سطح قرار می‌گیرد. با افزایش دما و فشار، به تدریج دانسیته مایع کاهش یافته و دانسیته گاز زیاد می‌شود. در نقطه بحرانی دانسیته دو فاز با یکدیگر برابر می‌شود و تشخیص سطح جدایش دو فاز غیرممکن است. سیال در شرایط دما و فشار بالاتر از نقطه بحرانی، سیال فوق بحرانی نامیده می‌شود.
برای اولین بار، بارون چالز کاگنیاید، آزمایش‌های تجربی برای درک ماهیت سیال فوق بحرانی انجام داد. او یک ماده خالص را در یک محفظه شیشه‌ای بسته قرار داد و پی برد که با گرم کردن محفظه در یک دمای مشخص، سطح جدایش فازهای بخار ـ مایع از بین می‌رود.
ناپدید شدن تمایز بین دو فاز بخار ـ مایع در شکل 1 نشان داده شده است. همانطور که مشاهده می‌شود، با گرم کردن فازها (سل a)، به تدریج دانسیته دو فاز به هم نزدیک شده (سل b) و در نهایت تمایز بین دو فاز مایع و بخار در نقطه بحرانی از بین می‌رود و دانسیته‌ها با هم برابر می‌گردند (سل c).
برخلاف مایع، در شرایط فوق بحرانی، تغییر ناچیزی در T‌یا P و یا هر دو، تغییرات شدیدی در خواص فیزیکی به ویژه دانسیته سیال ایجاد می‌کند. این موضوع در استخراج بسیار مفید می‌باشد، زیرا باعث می‌گردد که بازیابی مواد استخراجی با انبساط ناگهانی حلال فوق بحرانی انجام گیرد و با جداسازی کامل حلال، مشکلات ناشی از مسمومیت محصولات توسط حلال برطرف می‌شود. از مزایای دیگر سیال فوق بحرانی، این است که قدرت حلالیت در حدود مایع بوده و خصوصیات انتقالی آنها در حدود گازها می‌باشد. شکل 2، تغییرات دانسیته CO2 با فشار را در دماهای مختلف نشان می‌دهد. این شکل نشان می‌دهد که در شرایط نزدیک به نقطه بحرانی، تغییرات دانسیته با دما شدید است. از آنجایی که با افزایش دانسیته، حلالیت هم افزایش می‌یابد، لذا در فشار بالا می‌توان عملیات استخراج را انجام داد و بازیابی نیز با انبساط ناگهانی مخلوط انجام می‌شود.

شکل 1: عکس‌های واقعی از ایجاد سیال فوق بحرانی در یک ظرف شیشه‌ای

 

انتخاب حلالیت فوق بحرانی
مهمترین مساله‌ای که در طراحی فرآیند استخراج با سیال فوق بحرانی باید پاسخ داده شود، انتخاب حلال می‌باشد. با انتخاب حلال مناسب، هزینه‌های عملیاتی کاهش یافته و خلوص محصولات افزایش می‌یابد. حلال مصرفی باید ارزان و غیرسمی بوده و قدرت حلالیت بالایی را داشته باشد. حلال‌هایی نظیر N2O به علت قابلیت انفجار در فشارهای بالا، گزینه مناسبی در استخراج با SCF نمی‌باشند. برخی دیگر مانند SF6 و Xe گران گران قیمت بوده و برخی چون آب و NH4 به سبب دما و فشار بحرانی بالا، هزینه‌های عملیاتی را به شدت افزایش می‌دهند. اولین انتخاب در استخراج فوق بحرانی، حلال CO2 می‌باشد که برخی از خصوصیات آن به شرح زیر است:
• دما و فشار بحرانی نسبتاٌ پایین (31 درجه سانتیگراد و 73 اتمسفر)؛
• مناسب برای استفاده در فرآیندهای صنایع غذایی؛
• ارزان قیمت؛
• قابل دسترس بودن؛
• غیرقابل سمی بودن، غیرقابل اشتعال بودن و بی‌اثر بر روی بسیاری از مواد.
به رغم خصوصیات خوب مذکور، CO2 حلال خوبی برای مواد قطبی نمی‌باشد و باید اصلاح کننده‌هایی چون H2O, CH3CN, CH3OH (در حدود 1 تا 100 درصد وزنی) به CO2 اضافه شود. در برخی موارد نیز از حلال‌هایی غیر از CO2 استفاده می‌شود.
روش عملیاتی استخراج با SCF
برای درک بهتر فرآیند استخراج با SCF، شماتیک ساده این فرآیند در شکل 3 نشان داده شده است. در مرحله بارگیری (Loading) مخلوط خوراک در تماس مستقیم با جریان SCF قرار می‌گیرد و مواد قابل حل استخراج و وارد جریان SCF می‌شود. در این شرایط، یک یا چند ماده از مخلوط خوراک توسط حلال فوق بحرانی (در اینجا CO2)‌ جدا می‌گردد. شرایط را می‌توان طوری تنظیم نمود که تنها ترکیبات موردنظر جدا شوند که این شرایط بستگی به نوع حلال، فشار و دما دارد.
با کاهش دما و فشار در یک جداساز (Separator)،‌ می‌توان مواد حل شده در سیال فوق بحرانی را بازیابی نمود. سپس حلال، سرد شده و به مایع تبدیل می‌گردد و بعد از جمع‌آوری در یک مخزن به مبدل حرارتی انتقال داده می‌شود تا به شرایط بالاتر بحرانی برسد و دوباره به مخزن استخراج فرستاده شود. این سیکل تا بازیابی کامل مواد موردنظر ادامه می‌یابد.
برخی از مزایای استخراج با سیال فوق بحرانی نسبت به استخراج معمولی موارد زیر می‌باشد:
• در استخراج با سیال فوق بحرانی، زمان انجام فرآیند، کاهش چشمگیری دارد.
• انتخاب‌پذیری بالاست.
• برخلاف استخراج معمولی، تغییر در قدرت حلالیت با تغییر فشار به آسانی انجام می‌شود.
• عموماً حلال‌های به کار گرفته شده در استخراج با SCF مشکلات زیست‌محیطی ندارد.
• مصرف حلال در این نوع استخراج به مراتب کمتر از استخراج معمولی می‌باشد.
• بازیابی حلال آسان است.

شکل 2: تغییرات دانسیته CO2‌ با فشار در دماهای مختلف
کاربردهای استخراج با SCF
در سال‌های اخیر، کاربردهای متعددی برای تکنولوژی سیالات فوق بحرانی (SCF) در زمینه‌های خوراکی، دارویی، مواد معطر و همچنین صنایع نفتی پیشنهاد شده است. همچنین کاربردهای جدیدی از این تکنولوژی در صنایع اولترافیلتراسیون و ناوفیلتراسیون ارائه گردیده است.
حال برخی از کاربردهای استخراج با SCF که تا کنون در صنعت به اجرا درآمده‌اند، معرفی می‌شوند.
استخراج مواد شیمیایی از گیاهان
یکی از کاربردهای این روش، استخراج پیرپترین (Pyrethrine) از گل‌های خشک شده می‌باشد. پیرپترین حشره‌کش بسیار ایمنی می‌باشد، زیرا برای حیوانات خونگرم غیرسمی بوده، در حالی که برای حشرات بسیار سمی است. همچنین در اثر مجاورت طولانی با هوا و نور تجزیه می‌گرد. در نتیجه از تجمع آن در محیط جلوگیری می‌شود و باعث می‌گردد که از مقاومت حشرات در مقابل سم ممانعت گردد.
روش معمول برای جدا کردن پیرپترین، به کار بردن هگزان در عملیات لیچینگ گل‌ها می‌باشد. سایر ترکیبات نظیر اسیدهای چرب اولیه، آلکان‌ها و کلروفیل‌های رنگ دانه توسط متانول بی‌رنگ شده و با زغال چوب فیلتر می‌گردد و متانول آن نیز تا حدی که غلظت آن در فرمولاسیون حشره‌کش مجاز باشد، خارج می‌شود.
استفاده از حلال‌ها در شرایط فوق بحرانی برای استخراج این ماده در حال حاضر به صورت صنعتی درآمده است. در فرآیندهای جدید، محصول پیرپترین بی‌رنگ، شفاف و عاری از حلال در یک مرحله تولید می‌گردد. کلروفیل و سایر رنگ دانه‌های گیاهی نیز در آن حضور ندارد. برای افزایش حلالیت پیرپترین از کمک حلال‌های اتانول و متانول استفاده می‌شود.
استخراج داروهای ضدسرطان از گیاهان نیز با این روش پیشنهاد شده است. تا به حال به دست آوردن ترکیبات ضدسرطان از یک گیاه، توسط روش‌های استاندارد استخراج با حلالیت صورت می‌گرفته و به علت آلوده شدن با حلال مجوز مصرف کلینیکی را بدست نمی‌آورد. این داروها توسط دی‌اکسید کربن فوق بحرانی بدون آلودگی قابل تولید هستند.

شکل 3: شماتیک فرآیند استخراج با سیال فوق بحرانی

 


هسته‌زایی سیال فوق بحرانی
از کاربردهای جدید SCF، ایجاد هسته‌زایی با استفاده از این سیالات می‌باشد. می‌توان با این روش، ذرات با توزیع اندازه یکنواخت تولید نمود. همچنین با بکارگیری این روش به تجهیزات جانبی برای تنظیم توزیع اندازه محصول کریستاله نیاز نداریم و محصول خصوصیات لازم برای کاربردهای بعدی در صنایع شیمیایی، تولید رنگ، پلیمر، صنایع دارویی و مواد محترقه را داراست.
شکل 4، نمونه‌ای از فرآیندهای صنعتی هسته‌زایی را نشان می‌دهد. ابتدا ماده جامد در یک مخزن استخراج بارگذاری می‌شود. سپس یک گاز مناسب، مانند CO2، را از میان مخزن عبور می‌دهند و بعد از انبساط ناگهانی حلال، ذرات تشکیل شده در یک مخزن جمع‌آوری می‌شود. CO2‌ را دوباره کمپرس کرده و به مخزن استخراج برمی‌گردانند. شکل 5، ذرات بتا ـ استرادیول را قبل و بعد از هسته‌زایی نشان می‌دهد.
کافئین‌زدایی از دانه‌های سبز قهوه
در گذشته برای جداسازی کافئین از قهوه، فرآیند استخراج با متیلن کلراید استفاده می‌شد. امروزه مزایای سیال فوق بحرانی باعث گردیده که CO2 فوق بحرانی برای کافئین‌زدایی قهوه مورد توجه قرار گیرد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  11  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله استخراج با سیالات فوق بحرانی (SCF) و کاربردهای آن در فرآیندهای جداسازی

دانلود پایان نامه جداسازی هیدروکربن های استفاده شده در پلیمر غشاها

اختصاصی از فی دوو دانلود پایان نامه جداسازی هیدروکربن های استفاده شده در پلیمر غشاها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه جداسازی هیدروکربن های استفاده شده در پلیمر غشاها


دانلود پایان نامه جداسازی هیدروکربن های استفاده شده در پلیمر غشاها

جداسازی هیدروکربن های استفاده شده در پلیمر غشاها

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:74

فهرست مطالب :

3-1-3-9- وابستگی دمای نفوذ پذیری هیدروکربن در پلیمری لاستیکی.. 1

4-1-3-9- پلی تری متیل سیلیل پروبین به عنوان یک ماده غشایی برای جداسازی هیدروکربن ها و حذف آنها از مخلوط های گاز 5

2-3-9 کاربرد پلیمرهای لاستیکی برای جدا سازی تبخیری هیدروکربن ها از محلول های آبی.. 6

4-9 جداسازی و حذف هیدروکربن ها با استفاده از غشا های مبتنی بر پلیمرهای شیشه ای.. 9

1-4-9 جدا سازی اولفین ها و پارافین ها 9

1-1-4-9 اثر پیوند های اشباع نشده براندازه مولکول های اولفین و بر توانایی اولفین ها برای ورود به بر هم کنش های ویژه با قالب غشا 10

2-1-4-9 اثر ترکیب شیمیایی پلیمرهای شیشه ای بر ویژگی های جداسازی گاز آنها به هیدروکربن ها 12

1-2-1-4-9 پلی ایمیدها به عنوان مواد غشایی برای جداسازی اولفین ها و پارافین ها 15

2-2-1-4-9- اکسیدهای پلی فنیلن به عنوان مواد غشایی برای جدا سازی اولفین ها و پارافین ها 22

3-1-4-9- وابستگی فشار نفوذ پذیری و گزینش پذیری هیدروکربن در پلیمرهای شیشه ای.. 25

4-1-4-9 وابستگی دمای نفوذ پذیری و گزینش پذیری هیدروکربن در پلیمرهای شیشه ای.. 28

5-1-4-9- سینتیک فرآیند نفوذ. 29

2-4-9 جداسازی هیدرکربن های آروماتیک ، شبه حلقوی و آلیفاتیک... 30

1-2-4-9- مشکل جداسازی هیدروکربن های آروماتیک، شبه حلقوی و آلیفاتیک... 30

1-1-2-4-9 هیدروکربن های آروماتیک ـ شبه حلقوی.. 31

2-1-2-4-9 هیدروکربن های آروماتیک ـ آلیفاتیک/ آروماتیک... 32

3-1-2-4-9 ایزومرها 33

2-2-4-9 مؤلفه پخش عامل جداسازی.. 35

1-2-2-4-9 وابستگی مؤلفه پخش عامل جداسازی به اندازه مولکول نفوذ کننده 35

2-2-2-4-9 عوامل تعیین کننده سختی کل ماکرومولکول ها 37

3-2-2-4-9 اثر افزایش سختی سیستم پلیمر بر مؤلفه پخش عامل جداسازی.. 38

3-2-4-9 مؤلفه جذب عامل جداسازی.. 42

1-3-2-4-9 افزایش مؤلفه جذب عامل جداسازی با وارد کردن یک پذیرنده الکترون توزیع شده همگن به زمینه پلی ایمید  43

2-3-2-4-9 افزایش مؤلفه جذب عامل جداسازی با وارد کردن گروههای پذیرنده الکترون π به پلیمر. 44

5-9 جداسازی صنعتی هیدروکربن ها از مخلوط هایشان با گازها و بخارهای مختلف.. 50

مقدمه :

جدایی هیدروکربن ها و تفکیک آن ها از ترکیبات مایع و گازی متعدد اهداف مهم صنایع شیمیایی و پتروشیمی می باشد . این اهداف را می توان با استفاده از تکنولوژی جذب، تصفیه یا تبرید به دست آورد. در بیست سال گذشته این روش های سنتی با تکنولوژی غشاء تکمیل شد. مجموعه ای از اطلاعات ادبی و انحصاری تهیه شده تا کنون نیاز به عمومیت بخشیدن دارد (حدود 2000 سند در طی 20 سال گذشته) جریان اطلاعات دوره ای و انحصاری درباره ی مساله تفکیک هیدروکربن ها در حال افزایش است. بخش اعظمی از این اطلاعات را مقالات موجود در مجلات احاطه کرده است در حالیکه سهم حقوق انحصاری فقط حدود یک سوم می باشد . این حالی از این مساله است که در حال حاضر محققان توجه علمی به مساله دارند نه توجه تجاری.

تکنیک های جدا سازی غشاء دارای چند بخش می باشند که معیارهای متفاوتی دارند، و یکی از این معیارها ماده ی ساخت لایه ی گزینش پذیر غشا می باشد. مواد ساخت این لایه را می توان به گروه های زیر تجزیه کرد: پلیمرها (41% در کل جریان اطلاعات)، مواد غیر آلی (3707 %)، مایعات (408%) به مواد مرکب آلی و غیر آلی (302%)، و مواد دیگر (1301%).

حقیقتی قابل توجه علاقه ی رو به افزایش محققان غشاهای غیر آلی می باشد . پیشرفتی عمده در توسعه ی غشاهای غیر آلی (زئولیت ها، آلومینیوم اکسید، سرامیک ها، سیلیکا، فلزات مختلف، اکسیدهای فلزی و غیره) در ده سال گذشته صورت گرفته است.

اما استفاده از پوسته ها با لایه های گزینش پذیر غیر آلی در حال حاضر در مرحله ی بررسی شدید است و هنوز راه درازای تا استفاده ی تجاری دارد. سهم حق انحصاری اطلاعات در این زمینه فقط 1909% است.

غشاهایی که دارای یک لایه ی گزینش پذیر بر اساس پلیمر می باشند، بیشترین بخش را در جریان اطلاعات در بر گرفته اند. بر حسب سهم در این جریان کلی اطلاعات مواد پلیمری را می توان به شکل زیر مرتب کرد: پلی آمیدها (153%)، پلی اولفین ها (802)%، پلی سولفون ها (702%)، پلیمرهای در بردارنده ی فلوئورین (408%) و پلیمرهای اروگانسیلیکون (701%)، پلی آمیدها بزرگترین گروه پلیمر ها در آثار و ادبیات دوره ای و انحصاری می باشند. با گذشت زمان علاقه به استفاده از پلی آمیدها توسط محققان (بالاخص در ژاپن) تعجب آور نیست. اسناد زیادی را نیز می توان در رابطه با جریان اطلاعاتی که به استفاده از مواد پلیمری لاستیک مانند شامل پلی سیلوکسان ها، اشاره می کند ؛ پیدا کرد، که در حقیقت حاکی از این است که استفاده ی عملی از این مواد ممکن است نوید بخش باشد.

مواد لایه ی انتخابی غشاء که در اطلاعات بیشتر از بقیه وجود دارند، پلیمرها می باشند. پلیمرهای استفاده شده یا شیشه ای هستند و یا لاستیکی . بنابراین بررسی نظم و ترتیب وابسته به شیمی فیزیکی انتقال جرم هیدروکربن در پوسته های پلیمری اهمیت زیادی دارد.

2-9- ملاحظات کلی:

نظم و ترتیب وابسته به شیمی فیزیکی تراوش هیدروکربن در غشاهای مبنی بر پلیمرهای شیشه ای و لاستیکی = تفاوت کیفی زیادی در مکانیزم های نفوذ نافذ وزن مولکولی (MW) پائین در پلیمرها در درجه حرارت ناپایدار بالا و پائین شیشه ، Tg ، پلیمرها وجود دارد. این تفاوت فقط به علت این حقیقت است که جا به جایی واحدهای ساختاری مولکولهای بزرگی که مسئول انتقال مولکولهای نافذ می باشند در سطوح بالای مولکولی ماتریس پلیمر روی می دهد. در زمانیکه T>Tg باشد. فرآیند نفوذ در میانه با تعادل یا نزدیک تعادل بسته بندی زنجیره ها روی می دهم و حجم کسری آزاد VF ، در پلیمر معادل با حجم کسری آزاد در پلیمر می باشد که با توانایی حرکت گرمایی واحدهای ساختاری مولکولهای بزرگ VF(T) مشخص می شود یعنی VF=VF(T) در زمانیکه T<Tg باشد ، فرآیند نفوذ به شرایط بسته بندی بدون تعادل نزدیک می شود ، اگر چه سازماندهی ساختاری شبه متعادلی در ماتریس وجود دارد ، در جائیکه VF>VF(T) باشد .فرض می شود که در این حالت VF=VF(T)+VF(V) باشد. در جائیکه VF(V) حجم کسری آزاد مسئول مشخصه ی بی تعادلی ماتریس پلیمر می باشد .

میزان نفوذ پذیری ، نفوذ کننده هایی با MW پائین در پلیمرها با عوامل ترمودینامیک (جذب کننده) و هم جنبشی (دفع کننده) مشخص می شود.

9.2.1- عامل ترمودینامیک نفوذ پذیری:

در غیاب بر هم کنش های خاص پلیمر/ نفوذ کننده ، میزان انحلال پذیری نفوذ کننده بیشتر بوسیله ی ماهیت شیمیایی آن مشخص می شود و به قابلیت انقباض آن بستگی دارد که با درجه حرارت جوش (Tb)، درجه حرارت بحرانی (Tcr)، یا ثابت لنارد – جونز (Lennard –Jones) (Î/k) نمایش داده می شود. مشخص است که در مجموعه های هیدروکربن، افزایش در قابلیت انقباض همراه با افزایش موازی در اندازه ی موکلولها می باشد. بنابراین تعجب آور نیست که هم در پلیمرهای لاستیکی و همه شیشه ای، همبستگی های قابلیت انقباض هیدروکربن در پلیمرها با قابلیت انقباض و اندازه ی مولکولهای هیدروکربن مشاهده می شود.

جهت تجزیه و تحلیل میزان جذب نفوذ کننده ها ، شامل هیدروکربن ها ، در پلیمرهای شیشه ای، مدل جذب به روش دو گانه بیشترین استفاده را دارد. برای تعدادی از پلیمرهای شیشه ای، همبستگی های بین ثابت های مدل جذب به شیوه دوگانه و قابلیت انقباض هیدروکربن ها به وجود آمده اند. وابستگی درجه حرارت ثابت های مدل جذب به شیوه دو گانه و قابلیت انقباض هیدروکربن ها به وجود آمده اند. وابستگی درجه حرارت ثابت های مدل با استفاده از معادله ی ونت – هوف (Vant – Hoff) شرح داده می شود، در جائیکه توان شامل حرارت جذب نفوذ کننده DHs می باشد. این مقدار معمولاً به حرارت انقباض نفوذ کننده بستگی دارد. DHcond: DHs=Dhcond+DH1، در جائیکه DH2 آنتالپی مولی جزئی انحلال نفوذ کننده در پلیمر می باشد، DH2=[Dg1/T)d(1/T]c، DG1 انرژی آزاد مولی جزئی انحلال نفوذ کننده در پلیمر می باشد. جذب هیدروکربن هایی که به آسانی منقبض می شوند، ارزش های منفی گرمای جذب را به عنوان نتیجه ای از ارزش های منفی گرمای انقباض آنها، نمایان می کند.

یک همبستگی خطی بین انحلال گازهای متعدد در پلیمرهای شیشه ای و فاصله بین زنجیره های مولکولها با استفاده از تجزیه و تحلیل ساختاری اشعه – x ایجاد شده است. انحلال گازها، شامل هیدروکربن های پائین تر، با این فاصله و مسافت افزایش می یابد به طور مشابه دریافته شده است که انحلال گازها در پلیمرهای شیشه ای با کسر مولی حجم آزاد پلیمر افزایش می یابد . گزارش شده بود که ثابت اشباع روش لانگ موئیر (Langmuir) به حجم آزاد قابل دسترسی پلیمر بستگی دارد و این حجم آزاد قابل دسترسی همین پلیمر با افزایش اندازه ی مولکول نفوذ کننده ، کم می شود.

انحلال هیدروکربن ها در پلیمرهای لاستیکی را می توان با جزئیات بیشتر با استفاده از چند تئوری انحلال با استفاده از معیارهای مختلف میل ترکیبی و کشش ترمودینامیک شرح داد، که در بین اینها تئوری فلوری – هوگنیز (Flory – Huggins) از همه مشهورتر است. این تئوری میزان حجم نفوذ کننده ی حل شده در پلیمر و تغییر طول بخش ترمودینامیک پلیمر را به عنوان نتیجه ای از انحلال، در نظر می گیرد. اما باید خاطر نشان کرد که برای شرح انحلال، یک مدل جذب به روش دوگانه را می توان استفاده کرد، برای مثال مدل شرح داده شده توسط پیس (pace) و داتینر (Datyner).

9.2.1. عامل جنبشی برای نفوذ پذیری:

گزینش پذیری نفوذ، بر اساس توانایی انتقال مولکولها با اندازه و شکل مشخص توسط ماتریس پلیمر می باشد. این توانایی با ساختار پلیمر و استحکام مولکولی و همچنین با مشخصه های نفوذ کننده، مثل اندازه و شکل مولکولهای آن مشخص می شود.

9.2.2.1 : اندازه های موثر مولکولهای نفوذ کننده:

جهت ارزیابی اندازه ی مولکولی نفوذ کننده هایی با وزن مولکولی پائین که از غشاء پلیمر نفوذ می کنند، پارامترهای زیر استفاده می شوند: حجم ون در والز (van der waals) مولکول، v؛ قطر برخورد محاسبه شده از پتانسیل لنارد – جونز، sL,y؛ قطر جنبشی مولکول skt، اندازه گیری شده با استفاده از غربال های مولکولی؛ مقطع عرضی حداقل مولکول sD، که از مدل مولکولی استوارت (stuart) اندازه گیری شده باشد، مقادیر این پارامترها می توانند به طرز چشمگیری متفاوت باشد، بالاخص برای مولکولهایی که اشکال مستطیلی دارند. مقایسه ی مولکولهای متان و گازهای غیر آلی بر حسب قطر برخورد sL,y و قطر جنبشی skt نشان می دهد که تفاوت بین این دو زیاد است و هر دو را می توان برای ارزیابی اندازه ی مولکولهای نفوذ کننده استفاده کرد. یک استثناء مولکول چار قطبی Co2 می باشد که قطر موثر آن بر اساس همبستگی بین 1nD و قطرهای مولکلوهای چند نفوذ کننده در پلیمرهای مختلف اندازه گیری می شود. تفاوت بین sL,y, skt با افزایش تعداد اتم های کربن در مولکول هیدروکربن افزایش می یابد .

تاثیر اندازه ی مولکولهای هیدروکربن بر روی ضرایب نفوذ آنها در پلیمرهای شیشه ای و لاستیکی در آثار و ادبیات موجود در این زمینه مورد بحث قرار گرفته است . نشان داده شده است که مقاطع عرضی موثر مولکولهای هیدروکربن نفوذ کننده که از نفوذ گازهای نفوذ کننده اندازه گیری شده است ، که مقطع عرض مولکولی آنها از مدل استوارت به دست آمده است ، دارای مقادیر متفاوت در پلیمرهای شیشه ای و لاستیکی می باشند. مقاطع عرضی مؤثر مولکولها در پلیمر شیشه ای بیشتر از پلیمرهای لاستیکی می باشد. وابستگی های خطی مقطع عرضی موثر مولکولهای هیدروکربن به تعداد اتم های کربن ایجاد شده است ، اما این وابستگی ها برای آلکان ها ، آکن ها ، آلکینه ها و دی آن ها متفاوت می باشد . بالاترین مقدار مقطع عرضی موثر در آلکان ها و پائین ترین مقدار در هیدروکربن های دی آن پیدا می شود.

کامیا (kamiya) و دیگران به بررسی نفوذ چند هیدروکربن ( n- بوتان ، ایزوبوتان ، دو دو پلیمر لاستیکی : 2و1- پلی بوتادین و اتیلین – وینیل استات کوپلیمر ، پرداختند.

ضرایب نفوذ مشاهده با اندازه های مولکولهای نفوذ کننده ، به دست آمده از حجم های مولی هیدورکربن های مایع ، مقایسه شده و مشخص شد که با افزایش وزن مولکولی ، به طور منظم کاهش می یابند.

مولکولهای هیدروکربن مستطیل شکل دارای ضرایب نفوذ بالاتری نسبت به مولکولهای هیدروکربن دی آن تخت یا شاخه ای بودند و ضرایب آنها از آنچه که از همبستگی انتظار می رفت بیشتر بود. ضرایب نفوذ مولکولهای مستطیل شکل مثل ترنس -2- بوتان در هر دو پلیمر در مقایسه با مولکلوهای شاخه ای با حجم مولی مشابه ، مثل سیس – 2 – بوتان یا ایزوبوتیلین ، بالاتر هستند.

شکل 9.7 وابستگی نفوذ کننده های مختلف به قطر برخورد مولکولهای آنها sLy و همچنین قطر جنبشی مولکولهای آنها skt برای پلیمرهای شیشه ای مثل پلی فنیلین اکسید ، sFDA-DDBT , sFDA-TrMPD پلی آمید را نشان می دهد . در ایجاد این وابستگی نویسندگان فرض کردند که قطر مؤثر مولکولهای نفوذ کننده با قطر برخورد sLy متناظر است . تلاشی برای ایجاد وابستگی های مشابه بین ضریب نفوذ و قطر جنبشی مولکولها sKt همبستگی های شدیدتری ایجاد کرد . قطر جنبشی مولکولی sKt از نفوذ مولکولها از طریق زئولیت هایی که دارای منافذ سخت می باشند ، اندازه گیری می شود.

این قطر مقطع عرضی مولکولهای نفوذ کننده را نشان می دهد اما کاری به طول آنها ندارد. در یک پلیمر واقعی ، نفوذ کننده ها از طریق فضاهای خالی حجم آزاد قابل دسترسی ماتریس پلیمر که در نتیجه ی یک جا به جایی مولکولی موضعی تغییر می کند، نفوذ می کنند . حجم فضای خالی که برای نفوذ کافی باشد نه تنها به قمطع عرضی مولکول نفوذ کننده بستگی دارد ، بلکه به طول موثر مولکول نفوذ کننده نیز بستگی دارد. قطرهای مولکولی مؤثر (sLy) اولفین ها نسبت به پارافین ها بیشتر می باشند . نفوذ نجارهای 3و1- بوتادین ، C4H6 و n – بوتان ، C4H10 ، نیز در چند پلیمر شیشه ای ، بالاخص در پلی آمیدهای ترکیبات شیمیائی مختلف ، پلی سولفون ، پلی فنیلن اکسید و پلی متیل پنتن مورد بررسی قرار گرفته است . پلیمرهای بررسی شده دارای ضاریب نفوذ بالا برای 3 و 1- بوتادین و همچنین مقادیر بالای گزینش پذیری نفوذ (C4H6/C4H10) a بودند. ضرایب نفوذ همه ی پلیمرهای بررسی شده باری 3و1- بوتادین دارای مقادیر مشابه یا قدری بالاتر نسبت به ضرایب نفوذ پروپیلن بود. همزمان ضریب نفوذ برای n- بوتان بسیار کمتر از پروپان بود . بنابراین ضرایب نفوذ را می توان به ترتیب زیر مرتب کرد :

DC4H6>DC3H6>DC3H8>DC4H10 این حاکی از قطر مولکولی موثر نسبتا کوچک در 1,3- بوتادین ، C4H6 ، می باشد که احتمالاً به علت سختی آن به علت پیوند دوگانه و همچنین شکل مستطیلی آن می باشد. قطر مؤثر مولکول C4H6 که نفوذ این بخار را منعکس می کند برابر با 0.4nm بود. این مقدار با استفاده از همبستگی خطی بین 1nD و قطر موثر مولکولهای شناخته شده برای گازها و بخارهای دیگر به دست آمد.

9.2.2.2 : تأثیر چگالی انرژی چسبندگی پلیمر بر روی نفوذ هیدروکربن ها در پلیمر :

مطابق با معادله ی انرژی فعال سازی نفوذ ارائه شده توسط مییرز (Meares) ، چگالی انرژی چسبندگی (CED) پلیمر اثر چشمگیری بر روی ضرایب نفوذ هیدروکربن های پائین تر دارد. این مساله به ویژه در پلیمرهای لاستیکی وجود دارد : افزایش در CED منجر به کاهش ضرایب نفوذ می شود. وابستگی های مشابه نیز در پلیمرهای شیشه ای به کار برده می شود. برای مثال ، شکل a 9.8 وابستگی ضریب نفوذ پروپیلن را به CED پلیمرهای شیشه ای و لاستیکی نشان می دهد .

9.2.2.3 : تأثیر حجم آزاد پلیمر بر روی نفوذ هیدروکربن ها در پلیمر :

این تأثیر بالاخص در مورد پلیمرهای شیشه ای برجسته است . در چندین بررسی نشان داده شد که ضرایب نفوذ ، نفوذ کننده ها شامل هیدروکربن ها ، با کاهش کسر مولی حجم آزاد پلیمر کاهش می یابد .

و...

NikoFile


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه جداسازی هیدروکربن های استفاده شده در پلیمر غشاها

پاسخ قاب های جداسازی شده با جداگر HDRB تحت زلزله های نزدیک گسل با جابجایی ماندگار

اختصاصی از فی دوو پاسخ قاب های جداسازی شده با جداگر HDRB تحت زلزله های نزدیک گسل با جابجایی ماندگار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

محققان همواره به دنبال روشی کارا برای کاهش اثرات مخرب زلزله هستند. با توجه به اجتناب ناپذیر بودن احداث برخی سازه های خاص در حوزه های نزدیک گسل، تحقیقات وسیعی روی اثرات اینگونه زلزله ها انجام پذیرفته است. جداسازی لرزه ای، با جداکردن پایه ساختمان از ساختگاه آن در تراز فونداسیون، روشی موثر برای کاهش توأم تغییر مکان بین طبقه ای و شتاب طبقات است. از طرفی، با در نظر داشتن خرابی های ناشی از وقوع این زمین لرزه ها ، بررسی حرکات زمین  نزدیک گسل از اهمیت خاصی برخوردار است. در این پژوهش، 3 نوع قاب خمشی فولادی 8 ،3 و15 طبقه، جداسازی شده با جداساز الاستومریک میرایی زیاد (HDRB)، تحت مولفه های افقی 7 نگاشت دور و 7 نگاشت نزدیک گسل با خاصیت جابجایی ماندگار قرار گرفتند. برای تعیین پاسخ این تحریک ها، تحلیل دینامیکی غیر خطی تاریخچه زمانی، با استفاده از نرم افزار SAP2000، انجام و نتایج با یکدیگر مقایسه گردیدند. با توجه به توزیع ارتفاعی پاسخ های شتاب، جابجایی و جابجایی نسبی، مشاهده گردید که تحریک با استفاده از نگاشت های نزدیک گسل تفاوت زیادی با زلزله های حوزه دور دارند که بیشتر این تفاوت ها در توزیع ارتفاعی این پاسخ ها است. همچنین این تغییر توزیع ارتفاعی پاسخ ها بیشتر در قاب های 8 و 15 طبقه اتفاق می افتد. لذا، پاسخ ها تحت تحریک حوزه نزدیک گسل، ماهیتی متفاوت نسبت به تحریک های حوزه دور دارد و برای جلوگیری یا کاستن خسارات شدید زلزله های نزدیک گسل، باید بررسی های موثرتری انجام پذیرد.

 

سال انتشار: 1394

تعداد صفحات: 9

فرمت فایل: pdf 


دانلود با لینک مستقیم


پاسخ قاب های جداسازی شده با جداگر HDRB تحت زلزله های نزدیک گسل با جابجایی ماندگار