فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله مقایسه نگرش مردان و زنان معلول نسبت به ازدواج با افراد سالم

اختصاصی از فی دوو دانلودمقاله مقایسه نگرش مردان و زنان معلول نسبت به ازدواج با افراد سالم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
معلولیت از جمله عوامل و نقایص مختل کننده است که می تواند در تمامی ابعاد زندگی انسان اثر گذاشته و در صورت هدایت نشدن، انسان را به پائین ترین مراحل انسانی اش نازل گرداند.
امروزه واژة معلول به افرادی تعلق پیدا می کند که توانائی پائین تری از حد طبیعی، که ناشی از یک نارسائی کالبد شناختی می باشد را دارا می باشند و در نتیجه مشکلات زیادی در همسان سازی با افراد همسن و سال خود پیدا می کنند.آنچه که باید در تعریف معلولیت در نظر گرفته شود تفاوتی است که بین واژة Handi.capped و کلمة Disability وجود دارد کلمة Disability به معنی نقص،و کلمة Handi.capped بعنوان بی فایدگی اجتماعی معلولیت بیان شده است.در اکثر پژوهشهای مربوط به معلولین کلمة Disability را بیشتر به کار برده اند تا، بار ارزشی Handi.capped را دارا نباشد.

 

1.Handiccaped
2.Disability
بنابر تعریف سازمان بهداشت جهانی، معلول فردی است که در اثر ضایعات ارثی، بیماری و یا حوادث و یا کهولت قسمتی از امکانات بدنی یا روانی خود را بطور دائم یا موقت از دست داده است و از استقلال فردی او در آموختن و یا کارکردن کاسته شده است.(اسلامی نسب، 1372).
معلولین با توجه به محدودیت های زندگی خصوصی، شخصی و خانوادگی از ویژگی های خاص برخوردار بوده و برای موارد مختلف زندگی اعم از آموزش، اشتغال، همسر گزینی به شیوه های خاص متوسل می شوند به نظر می رسد که متغیر سن و جنس در ازدواج معلول مؤثر می باشد و ظاهراً ازدواج مرد معلول با زن معلول رایج تر می باشد.زیرا بسیاری از خانواده ها کمتر حاضرند که فرد معمولی همسر فرزند سالم آنها باشد. مرد معلول از امکانات انتخاب بیشتری نسبت به زن معلول برخوردار بوده است و می تواند از میان افراد سالم یا معلول همسر خود را انتخاب نماید.اما برای زن معلول محدودیت بیشتری وجود دارد، ضمناً ازدواج مرد معلول با زن سالم در صورتی میسر می شود که او دارای ویژگی هایی از قبیل، سن بالا، خانواده با وضعیت اقتصادی پائین و نیز نازیبائی باشد.
بین معلول مادر زادی و معلول غیر مادر زادی از لحاظ موفقیت در انتخاب همسر تفاوت دیده می شود و به نظر می رسد که مشکل معلول مادر زادی در همسر گزینی و ازدواج به مراتب بیشتر از معلول غیر مادر زادی باشد، زیرا احتمال ارثی بودن معلولیت در اثر گذاری آن بر روی فرزندان وجود دارد. در تحقیقات انجام شده در زمینه بررسی شیوه های همسر گزینی معلولین، نتایج بدست آمده بیانگر این حقیقت است که، متغیرهای بسیار زیادی در امر ازدواج تاثیر می گذارند و گاه به عنوان عواملی بازدارنده ایفای نقش می کنند آمار نشان می دهد که حدود 45% از افراد جامعه بر اهمیت تاثیر گذاری معلولیت در امر ازدواج واقف هستند.بنظر می رسد که در میان انواع معلولیت، ناشنوایان شانس بیشتری برای تشکیل خانواده را داشته باشند.

 

 

 

 

 

 

 

2- بیان موضوع پژوهش و ضرورت اهمیت آن
معلولیت یکی از مسائل مهم و پیچیده است که جوامع با آن مواجه هستند عوامل مختلفی که موجب معلولیت ها هستند از گذشتة دور وجود داشته و هم اکنون نیز وجود دارد طبق برآورد سازمان بهداشت جهانی 10% جمعیت جهان را، معلولین جسمی، ذهنی و اجتماعی تشکیل می دهند که اختلالات حرکتی و نقص عضو3% و عقب ماندگی ذهنی3% ، نابینایی 2% کری لالی2% می باشندو یکی از مشکلات عمده افراد معلول در زمینه ازدواج و همسر گزینی می باشد که بنابر ضرورت این موضوع، پژوهشگر در این پژوهش بر آن است که بداند آیا معلولیت به عنوان عامل بازدارنده می تواند باعث عدم تمایل افراد معلول برای ازدواج با افراد عادی شود؟

 

 

 

 

 

3- اهمیت موضوع در پژوهش این است که:
با نگرش عمیق به پدیدة معلولیت روشن می گردد که این پدیده موجب محرومیت های گوناکونی می گردد و فشارهای مختلفی برای افراد معلول به وجود می آورد و از آنجائیکه معلولیت به عنوان یک پدیدة اجتماعی اجتناب ناپذیر است مسئولیت هایی را برای عموم و بویژه مسئولین به همراه دارد.این تحقیق می تواند روشن کننده دیدگاههای معلولین در زمینه ازدواج باشد و میزان تمایلات و یا عدم تمایل و بی رغبتی در رابطه با ازدواج با افراد سالم را در میان معلولین منعکس سازد و لذا این پژوهش از آن جهت که در شناسایی و فهرست بندی مسائل اساسی تشکیل دهنده، زیر ساز فکر معلولین در مورد ازدواج و خواستگاه های فکری و عاطفی آنها تلاش می کند، دارای اهمیت ویژه است.

 

 

 


4- هدف پژوهش:
پژوهشگر در این پژوهش سعی در بررسی معلولیت و تاثیرگذاری آن در شیوه نگرش و تمایلات معلولین در انتخاب افراد عادی برای ازدواج دارد.

 

5- سئوال های پژوهش:
1- آیا افراد معلول تمایلی نسبت به ازدواج با افراد عادی دارند؟
2 – چه عواملی موجب عدم تمابل در زمینه ازدواج معلولین با افراد عادی می باشد؟
3 – آیا بین نگرش زنان و مردان معلول در رابطه با ازدواج با افراد عادی تفاوتی وجود دارد؟

 

 

 


6- فرضیه پژوهش:
1 – بین نگرش زنان و مردان معلول در زمینه ایجاد ارتباط زناشویی با افراد عادی تفاوت وجود دارد.
2 – نوع معلولیت افراد معلول در تمایل آنان با ازدواج با افراد عادی تاثیر دارد.
7- متغیرهای پژوهش:
متغیر مستقل: معلولیت
متغیر وابسته: نگرش نسبت به ازدواج با افراد سالم
متغیر کنترل کننده: جنسیت
8- تعاریف عملیاتی متغیرها:
افراد معلول: افرادی که مجموعه ای از نواقص جسمی و ذهنی در زندگی آنها اثر سوءِ برجای گذاشته و مانع از ادامه زندگی شخص بصورت طبیعی می گردد و این افراد به دلیل عدم امکان زندگی مستقل از نظر شخصی و اجتماعی، نیازمند توانبخشی و کمک دیگران می باشند.افرادی از قبیل نابینایان، ناشنوایان و معلولان جسمی – حرکتی.
افراد سالم: کسانی هستند که هیچ گونه عارضه و نقص مختل کننده در بدن آنها وجود ندارد و بدون کمک دیگران فعالیتهای شخصی و اجتماعی خود را به راحتی انجام می دهند.(اسلامی نسب، 1372).
جنسیت: در این پژوهش زن و مرد بودن افراد، از لحاظ دارا بودن ویژگی های جسمانی زنانه و مردانه می باشد.
نگرش: نگرش یک حالت آمادگی ذهنی و عصبی است، که از طریق تجربه سازمان می یابد، و بر واکنش فرد نسبت به تمامی موضوعها و موقعیتهای وابسته به نگرش تاثیر مستقیم و پویا بر جای می گذارد.(گوردون آلپورت،1935).

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم
گستره نظری پژوهش

 

 

 

 

 

 

 

1-2 تاریخچه معلولیت(از گذشته تا کنون)
معلولیت همراه با پیدایش انسانها است و قدمتی همپای تاریخ بشر دارد.مروری بر تاریخچه معلولیت نشان می دهد که در هر دوره ای از تاریخ، در هر فرهنگ و تمدنی و در همة طبقات اجتماعات گوناگون، افرادی وجود داشته اند که از نظر فعالیتهای اجتماعی و کنش های ذهنی پایین تر از حد طبیعی عمل نموده و اگر چه نیازمند توجهات ویژه ای بوده اند، با این حال نه تنها به خواسته ها و امور اجتماعی و رفاهی آنان تا قبل از قرن نوزدهم چندان واقعی نهاده نشده است بلکه مطالعه در زندگی معلولین در سراسر تاریخ آشکار کنندة این حقیقت تلخ است که، رفتار غالب جوامع با این گروه از افراد به ویژه عقب ماندگان ذهنی، ظالمانه و بدور از هرگونه عدالت اجتماعی و رفتارهای انسانی نیز بوده است.(حلم سرشت و دل پیشه 1371).
جوامع بدوی و قبایل اولیه بشر که سخت برای بقاء خود تلاش می نموده اند افراد ضعیف و معلول را که در تلاش زندگی مؤثر محسوب نمی شدند طرد می کردند، اسپارتها کودکان ناقص را طعمة گرگها می ساختند و مردم مفلوج را به امواج خروشان رودخانه ها می سپردند.در بسیاری از نمونه های باستانی مرسوم بوده که در سالهای قحطی تعدادی از افراد معلول را قربانی یا سنگسار می نمودند.اعتقاد به ارواح خبیث و حلول آنها در جسم معلولین تا قرن اخیر در بسیاری جوامع از جمله در اروپا شایع بوده است.
در کلیه ادیان بزرگ جهان از جمله دین مبین اسلام مفهوم کمک و دستگیری از بیچارگان و عاجزین و ناتوانان را به نگرش حمایتی دین از معلولین و نیازمندان تعبیر و تفسیر کرده است.در دین اسلام رسیدگی به وضع این قبیل مردم به عنوان یک وظیفه برای مسلمین توصیه شده است.چنانچه پیامبر اکرم(ص) فرمودند: و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً.اگر کسی یک فرد را نجات دهد مثل این است که تمام بشریت را نجات داده است(سورة مائده، آیه 32).(اسلامی نسب،1372).
بطور کلی در تاریخ عقاید و نظرات مردم نسبت به معلولین به ویژه کسانی که عقب افتادگی روانی و ذهنی داشته اند، منعکس کنندة نظرات اجتماعی آن زمان بوده و فرهنگ خاص ملت ها در ان عقاید و نظرات تاثیری شگرف داشته است.
خوشبختانه در عصر حاضر عقاید اجتماعها در مورد این گروه از افراد جامعه بر اثر گذشت زمان و پیشرفت چشم گیر در دانش و تکنولوژی و تلاش بی وقفه دانشمندان و محققین همچون، سگین، مونتسوری، هاوگوگن بول، آلفرد بینه و.. که در امر تعلیم و تربیت معلولین خدمات بسیار ارزنده ای انجام داده و پذیرفته شدن آنان را در کنار دیگران در جامعه بعنوان حق مسلمی برای این قبیل از افراد مطرح و دنبال نموده اند، تفاوت محسوسی را با گذشته نشان می دهد به نحوی که در حال حاضر در اکثر جوامع و ملل، معلولین تحت توجهات ویژه ای قرار گرفته و این امر در جهت سرویس دهی هر چه بهتر به منظور تامین هر چه بیشتر استقلال فردی آنان همواره در بسط و توسعه می باشد.
در مورد بیشتر استقلال فردی آنان همواره در بسط و توسعه می باشد.در مورد واژه معلولیت، تعاریف و تعابیر وختلفی انجام گرفته است و برای معلولین نیز مشخصاتی را برشمرده اند لیکن طبق آخرین تعریف علمی که توسط سازمان جهانی بهداشت1 در سال 1981 در مورد معلولیت ارائه گردیده است، معلولیت را "ایجاد اختلال در رابطه بین خود و محیط" تعریف کرده است.
به بیان دیگر معلولیت عبارت است از مجموعه ای از عوامل جسمی، ذهنی و اجتماعی و یا ترکیبی از آنها که به نحوی در زندگی شخص اثر سوء بر جای گذارده و مانع2 ادامه زندگی وی به صورت طبیعی می گردد.چنین فردی اصطلاحاً معلول نامیده می شود و غالباً به دلیل عدم امکان زندگی مستقل از نظر شخصی و اجتماعی نیازمند توانبخشی 3 می باشد.بنابراین معلولیت به ناتوانی4 در انجام تمام یا قسمتی از ضروریات عادی زندگی فردی یا اجتماعی به علت وجود یک نقص مادرزادی یا عارضی در قوای جسمانی یا روانی اطلاق می شود.
هنگامی که سازمان ملل، سال 1981 را سال معلولین اعلام کرد تمام ممالک دنیا همبستگی خود را، در حمایت از معلولین و بازتوانی و تطابق مجدد آنها با دنیای کار و زندگی اعلام داشتند، گروهی از این ممالک که از نظر پیشرفت های علمی و بهداشتی و اعتلای سطح زندگی در حد بالایی قرار داشتند، توانستند اقدامات خود را در این راه بیش از پیش توسعه داده و تقویت نمایند ولی گروهی که به دلایل متعدد در حد پایین تری بودند توانستند حمایتی را که شایسته انسانیت و نوعدوستی است در حق همنوعان خود به جا آورند، در حالی که این گروه از جوامع بشری بیش از دیگران نیاز به اقدام داشتند.
چرا که طبق امار سازمان جهانی بهداشت از حدود 500 میلیون معلول جهان قریب به 80 درصد آن در این کشورها سکونت دارند و مخارجی که در این کشورها برای آنان صرف می شود، 20 درصد مخارج جهانی ان است، بدین معنی که 80 درصد مخارج جهانی صرف 20 درصد معلولین در کشورهای پیشرفته می گردد.مسئله قابل توجه دیگر اینکه، از این 500 میلیون معلول در جهان قریب به 3/1 آن را کودکان تشکیل می دهند.یعنی انسانهائی که در سر آغاز زندگی هستند و باید یک عمر با معلولیت در این جهان بسربرند.مواردی که در زیر به آنها اشاره می گردد مربوط به اعلامیه سازمان ملل متحد درباره حقوق معلولین می باشد که در سال 1975 به تصویب کشورهای عضو رسیده است.
1. منظور از معلول، کسی که به علت نقص جسمی یا روحی (چه مادرزادی و چه غیر آن) تا حدی یا به کلی از تامین ضرورت های زندگی عادی فردی و یا اجتماعی ناتوان است.
2. معلولین باید از تمام حقوقی که در این اعلامیه مقرر شده برخوردار شوند در اعطای این حقوق به معلولین نباید هیچ گونه استشناء و تمایز و تبعیض بر پایه نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی و غیر آن، ملیت و پایگاه اجتماعی، میزان ثروت، وضع تولد یا هر وضع دیگری که به معلول و یا خانواده اش مربوط می شود وجود داشته باشد.
3. حفظ حیثیت انسانی معلولین حق ذاتی آنهاست.معلولین نیز صرف نظر از علت، کیفیت و شدت نقص و ناتوانائیشان دارای همان حقوق اساسی هستند که سایر هموطنان انها ازآن برخوردارند حق برخورداری از یک زندگی دلپذیر و حتی المقدور عادی، در راس این حقوق قرار دارد.
4. معلولین دارای همان حقوق مدنی و سیاسی هستند که انسانهای دیگر از آنها برخوردارند و اعلامیه های مربوط به حقوق اشخاص عقب افتاده، ناظر بر رفع هر نوع محدودیت یا نقص این حقوق در مورد معلولین روانی است.
5. باید اقداماتی به عمل آورد تا معلولین بتوانند حتی المقدور متکی به خود باشند.
6. معلولین حق برخورداری از معالجات پزشکی، روانی و ناتوانی از جمله به کمک اعضای مصنوعی، توانبخشی، طبی و اجتماعی، تحصیلات، تعلیمات حرفه ای، مشورت، اشتغال و غیره را دارند تا بتوانند قابلیت ها و استعدادهای خود را به حد اعلاء ارتقاء دهند و سریعاً به زندگی اجتماعی بازگردند.
7. معلولین حق برخورداری از امنیت اقتصادی و اجتماعی و حق برخورداری از یک زندگی دلپذیر را دارند آنان موافق استعدادهای خود، حق استخدام شدن و اشتغال به حرفه های سودمند و مولد و عضویت در اتحادیه های کارگری را دارند.
8. مقتضی است نیازهای خاص معلولین در تمام مراحل برنامه ریزی اقتصادی و اجتماعی مد نظر باشند.
9. معلولین حق زندگی کردن با خانوادة خود یا خانواده ای که آنان را به فرزندی قبول می کند و حق شرکت در تمام فعالیتهای اجتماعی، تولیدی و یا تفریحی را دارند. و هیچ معلولی را نمی توان ملزم به سکونت در محل متفاوت کرد مگر آنکه وضع وی و نفع وی ، مستلزم سکونت در آنجا باشد . چنانچه سکونت معلول در یک محل خاص اجتناب ناپذیر باشد.محیط و شرایط زیست وی در آنجا باید تا حد امکان نزدیک به شرایط زندگی افراد عادی همسن او باشد.
10. معلولین باید در قبال هر گونه استثمار، مقررات و رفتار تبعیض آمیز، اهانت آمیز و ناشایست مورد حمایت قرار گیرند.
11. معلولین به هنگام لزوم باید حق برخورداری از کمک های حقوقی برای حمایت از نفس و دارائیشان را داشته باشند چنانچه معلولی به محاکمه کشیده شود، دادگاه باید وضع جسمی و روانی او را کاملاً در نظر بگیرد.
12. مشورت با سازمانهای معلولین در مورد مسایل مربوط به حقوق معلولین ، سودمند خواهد بود.
13. معلولین، خانواده ها و جامعه های آنان را باید بهر طریق مناسب نسبت به حقوقی که در این اعلامیه قید شده است اگاه کرد.(حلم سرشت و دل پیشه، 1371).
2-2 انواع معلولیت1
معلولیت به دسته های مختلف حسی و حرکتی تقسیم می شود.در زیر مجموعه حسی، می توان به نابینائی 2و ناشنوائی 3 و در زمینه نقص حرکتی می توان به اختلالات جسمانی4، نقص عضوها، ضایعات نخاعی، c.p5 و انواع ناهنجاریهای مربوط به اسکلت بدنی اشاره کرد که در زیر بطور مختصر، این معلولیت ها را شرح خواهیم داد.
نابینائی: شناخت و تعریف نابینائی مطلق امری سهل و مشهود است، لیکن وقتی نابینائی مطلق نباشد موضوع قابل بحث و گفتگو خواهد بود.
نابینائی را به گونه های مختلف تعریف کرده اند که هر یک، مبتنی بر هدف خاصی است.بعبارت دیگر از نظرهای مختلف تعاریف متفاوتی از نابینائی بیان شده است و بدین ترتیب نابینائی طبی، قانونی، حرفه ای و شغلی، آموزشی و نظایر آنها تعریف هایی است.
که بر حسب مورد، در نظر گرفته شده است.از نظر آموزشی ، نابینا به کسی گفته می شود که میزان دید او به قدری کم یا ضعیف باشد که برای آموزش وی از متدها و روشهای بینایی نمی توان استفاده نمود و این گونه افراد حداکثر قادر به رویت نور و روشنایی و اشیاء بزرگ هستند.علاوه بر آنهائیکه مطلقاً فاقد دید می باشند، قانوناً، نابینا به کسی گفته میشود که میزان دید وی از چشمی که از یک سلامت نسبی برخوردار است پس از حداکثر ترمیم برابر با 200/20 یا کمتر از آن باشد و یا زاویه دیدش از 20 درجه کمتر باشد.به طور کلی با توجه به تعاریف فوق، چگونگی شناخت و تشخیص میزان نابینایی را به شرخ زیر می توان خلاصه نمود:
1- نابینائی مطلق و یا فردی که فقط نور را تشخیص می دهد و حرکت دست را از فاصله سه پایی(حدوداً 60 سانتی متر) تشخیص نمی دهد، یعنی میزان بینائی حدود 200/2 است.
2- میزان بینائی افراد نابینائی را که از فاصله سه پایی قادر به شمردن انگشتان نیستند، لیکن حرکت دست را به خوبی نشخیص می دهند، یعنی میزان بینایی حدود 200/5 است.
3- افرادیکه به خوبی و راحتی قادرند رفت و آمد خود را به تنهائی انجام دهند، لیکن خط های درشت روزنامه را تشخیص نمی دهد، یعنی میزان بینائی خدود 200/10 است.
4- افرادیکه قادرند حروف درشت روزنامه را بخوانند، یعنی میزان بینائی حدود 200/15 است.
5- افرادی که در مرز بینائی و نابینائی قرار دارند و قادر به انجام کارهایی که بینایی رکن اساسی آن را تشکیل می دهد نیستند، یعنی میزان دیدشان حدود 200/20 است.(نامنی،1363).
ناشنوایی:
شنوایی یکی از حیاتی ترین توانائیهای حس است که بدون آن بسیاری از توانائیهای انسان برای سازگاری با محیط تحت الشعاع قرار گرفته، باعث نوعی عقب ماندگی و ناتوانائی در رشد ذهنی می گردد.ناشنوا: کسی است که احساس شنوایی اش نتواند او را در زندگی روزمره یاری دهد.در فکر عامه، ناشنوا به کسی گفته می شود که هیچ گونه شنوایی ندارد اما در حقیقت از نظر صوتی عده معدودی را می توان یافت که دستگاه شنوایی آنها از بین رفته باشد و بیشتر افرادی که از نظر آموزش در گروه ناشنوایان قلمداد می شوند دارای مقدار جزئی شنوایی هستند.ناشنوایان از نظر شدت معلولیت در گروههای خفیف، ملایم، متوسط، شدید و عمیق قرار می گیرند.ناشنوایان خفیف نیروی لازم 40 – 15 دسی بل برای درک صوت دارند و فقط در نجوا مشکل دارند.ناشنوایان ملایم نیروی 55 – 40 دسی بل و اغلب در گفتار معمولی اشکال دارند.ناشنوایان متوسط نیروی 70 – 55 دسی بل که اغلب در گفتار بلند اشکال دارند و ناشنوایان شدید نیروی 90 – 70 دسی بل که فقط فریاد یا گفتار تقویت شده را می فهمند و ناشنوایان عمیق که نیرویی بیش از 90 دسی بل برای درک لازم دارند و معمولاً حتی صدای تقویت شده را نیز درک نمی کنند.از آنجا که نقص شنوایی و تکلم شخص اثر می گذارد، یکی از معلولیتهای مهم بشمار می اید.آدمی از کودکی و بدو تولد از طریق حس شنوایی، گفتار اطرافیان را می شنود و به تدریج انچه را شنیده است به خاطر می سپارد و سپس بازگو می کند.پس اگر حس شنوایی دچار نارسایی گردد و به خصوص اگر این نارسایی از بدو تولد یا قبل از پایه گذاری تکلم باشد با توجه به شدت نارسایی این حس مهم، شخص از نعمت تکلم نیز محروم می گردد.
در بررسی عوامل مؤثر در ناشنوایی افراد، می توان به عوامل ارثی، مادرزادی و عوامل عارضی که بعد از تولد، نقایص شنوایی را سبب می گردند از قبیل ابتلاء به بیماریهای عفونی چون مننژیت، اوریون، سوء تغذیه، تصادفات و اشتغال در حرفه های پر سر و صدا اشاره نمود.(حلم سرشت و دل پیشه، 1371).

 

3- 2 گروه بندی معلولین جسمی:
معلولین جسمی، معلولینی هستند که، دچار ضایعات و اختلالات جسمی می باشند و شایع ترین معلولیت های حسمی عبارتند از:
1- نقص عضوها: منظور از این دسته از معلولین کسانی هستند که بر اثر عوامل مختلفی از قبیل عوامل ارثی، مادرزادی و یا حوادث و اتفاقات گوناگون، یک یا چند عضو اصلی خویش را بصورتی از دست داده اندکه قادر به انجام امور روزمره، قبل از توانبخشی نیستند.
از مهمترین عوامل که قطع عضو را سبب می گردند، می توان به ضربه ها، بیماریهای عروقی محیطی، تومورها، عفونتها، ضایعات عصبی و ناهنجاریهای مادرزادی اشاره نمود.
2- ضایعات نخاعی: مجموعاً بیماریها و اختلالاتی که منجر به ضایعه نخاع شوکی و ستون فقرات گردد به ضایعات نخاعی موسوم بوده و این گونه معلولین را معلولین ضایعات نخاعی می نامند.نخاع شوکی بخشی از دستگاه عصبی مرکزی است که همچون طنابی باریک و ضعیف در داخل ستون مهره ها قرار دارد.در طول و طرفین نخاع، عصبهایی خارج می شود که بر امین مغز را به تمام بدن و احساسهای مختلف و متعدد را، بالعکس به مغز انتقال می دهند.نخاع همچون دستگاه تلفن باعث ایجاد یک ارنباط دو طرفه بین مغز و سایر نقاط بدن می باشد.بدین معنی که دستورات مغز از طریق نخاع به اعصاب و اعضای بدن می رسد همچنین وصول و انجام فرامین مغز و احساسهای پوستی و محیطی از طریق همین نخاع به مغز اعلام می گردد.ایجاد ضایعه یا قطع نخاع باعث می گررد که این نظم مختل شده از اندامها واعضای زیر سطح ضایعه ارتباط خود را با مغز از دست بدهند و اختیار آنها را از دست خارج گردد.
3- ناهنجاریهای مربوط به اسکلت: گروه معلولین مبتلا به ناهنجاریهای استخوان کسانی هستند که مبتلا به انحرافات ستون مهره و یا ناهنجاریهای استخوانهای اصلی دست و پا و یا سر و گردن می باشند.این افراد از اینکه به علت مادرزادی و یا حوادث و اتفاقات گرفتار معلولیت شده باشند، در هر صورت از نقطه نظر توانبخشی در یک چارت کلی قرار خواهند گرفت.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  60  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مقایسه نگرش مردان و زنان معلول نسبت به ازدواج با افراد سالم

دانلود دو مقاله و تحقیق درباره دلایل تنفر و بی علاقگی دانش آموزان نسبت به درس عربی

اختصاصی از فی دوو دانلود دو مقاله و تحقیق درباره دلایل تنفر و بی علاقگی دانش آموزان نسبت به درس عربی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود دو مقاله و تحقیق درباره دلایل تنفر و بی علاقگی دانش آموزان نسبت به درس عربی


دانلود دو مقاله و تحقیق درباره دلایل تنفر و بی علاقگی دانش آموزان نسبت به درس عربی

دو مقاله و تحقیق درباره دلایل تنفر و بی علاقگی دانش آموزان نسبت به درس عربی

تنفر از درس عربی

چه ساز و کاری باعث بی انگیزگی دانش آموزان نسبت به درس عربی میشود ؟

چرا اکثر بچه ها حوصله ی درس عربی را ندارند ؟

دلایل عدم علاقه ی دانش آموزان به درس عربی چیست ؟ معلم ها یا سیستم آموزشی ؟

روش ترغیب دانش آموزان و ایجاد علاقه نسبت به یادگیری درس عربی چیست ؟

 

پاسخ تمام سوالات بالا در دو مقاله ی مفید ...


دانلود با لینک مستقیم


دانلود دو مقاله و تحقیق درباره دلایل تنفر و بی علاقگی دانش آموزان نسبت به درس عربی

تحقیق نسبت علم و تکنولوژی در اندیشه هایدگر

اختصاصی از فی دوو تحقیق نسبت علم و تکنولوژی در اندیشه هایدگر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق نسبت علم و تکنولوژی در اندیشه هایدگر


تحقیق نسبت علم و تکنولوژی در اندیشه هایدگر

این تحقیق درای 15 صفحه می باشد. فرمت فایل WORD.                    شکی نیست که بخشی از فلسفه جدید در غرب توسط مارتین هایدگر بسط و گسترش یافته است، این گسترش در حقیقت در امتداد جریان فکری عصر جدید است که در فرانسه با دکارت آغاز شده و در آلمان توسط کانت به اوج خود رسیده است. فلسفه جدید در غرب با تأکید بسیار بر نوعی خود آگاهی آن را متعالی دانسته تمام استنتاجات از واقعیت‏ها را مبتنی بر نگرش فلسفی می‏داند که بر شناخت خود آگاه استوار باشد.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق نسبت علم و تکنولوژی در اندیشه هایدگر

دانلود مقاله ارزیابی قابلیت استفاده از نسبت PEG

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله ارزیابی قابلیت استفاده از نسبت PEG دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه:
بورس اوراق بهادار جایگاهی است که در آن، پس انداز کنندگان وجوه خود را مستقیماً سرمایه گذاری می کنند. اوراق بهاداری که در بورس معامله می شوند دارای نقدینگی زیادی می باشند که با توجه به این امر، مسایلی همچون ریسک و بازده ، اهمیت زیادی پیدا می کنند.
سرمایه گذاران معمولا به دنبال سهام پرسود و کم ریسک می باشند، اما کدام شاخص آنها را در این زمینه یاری خواهد کرد؟ با توجه به عدم کارایی بازار سرمایه، در کشورهایی همچون ایران، سرمایه گذار باید نهایت دقت را در مورد سودآوری و ثبات آینده شرکت، داشته باشد تا از انتخاب خود مغبون نشود.
این پژوهش در نظر دارد شاخص قابل اتکایی جهت قیمت گذاری و انتخاب سهام برای سرمایه گذاران ارائه دهد. فردی که قصد سرمایه گذاری در سهام عادی را دارد، ابتدا لازم است ارزش ذاتی سهم مورد نظر را تعیین کند، سپس آن را با قیمت بازار مقایسه کند و تصمیم منطقی را اتخاذ کند.
محاسبه ارزش ذاتی مستلزم پیش بینی سودآوری و میزان جریان نقدی آزاد شرکت می باشد و پیش بینی سودآوری نیز به نوبه خود مستلزم تجزیه و تحلیل اوضاع اقتصاد ملی، اوضاع صنعتی که شرکت در آن فعالیت می کند و اوضاع شرکت مورد بررسی است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول
کلیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


1-1 مقدمه
در کشورهایی همچون ایران که بازار کارای سرمایه ندارند شخص سرمایه گذار باید تجزیه و تحلیل های وسیعی جهت خرید سهام انجام دهد.
برقراری قیمت های منصفانه و منطبق بر ارزش ذاتی سهام ، هدف مهمی است که نیازمند توسعه مدل های قیمت گذاری در بازار سرمایه و بورس اوراق بهادار تهران می باشد(عزیزیان،1385، 51)1.
اولین و مهمترین عاملی که در اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار پیش روی سرمایه گذار قرار می گیرد، عامل قیمت است (عبادزاده، 1378، 35)2. در بورس اوراق بهادار تهران، برای قیمت گذاری وارزشیابی سهام معمولا ازروش ضریب P/E استفاده می شود (همان منبع ، 55)3.
هدف اصلی این تحقیق ارائه جایگزینی مناسب برای روش ضریب P/E است.
در این فصل بیان مساله پژوهش ، اهداف و ضرورت پژوهش، پرسشهای پژوهش، فرضیات پژوهش، روش شناسی تحقیق و تعاریف عملیاتی واژه های به کار رفته در تحقیق ارائه خواهد شد.

 

2-1 تاریخچه مطالعاتی
روش ارزشیابی نسبت P/E یکی از پرکاربردترین روش های ارزشیابی سهام عادی است. که در این زمینه پژوهش های زیادی انجام گرفته است. در این بخش ابتدا برخی پژوهشهای انجام شده در مورد نسبت P/E و سپس پژوهش های مرتبط با نسبت PEG در داخل و پس از آن در خارج را بررسی می کنیم.
برخی ازسوابق مربوط به این پژوهش در داخل کشور:
فرهاد عبدالله زاده (1371) به بررسی روشهای قیمت گذاری سهام در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. در این تحقیق مشخص شد که روش مورد استفاده در بورس اوراق بهادار تهران در تعیین قیمت پایه سهام بر قواعد و اصول سرمایه گذاری و نیز ویژگیهای اقتصادی شرکتها منطبق نمی باشد.
در این تحقیق برای تحلیل ارزشیابی سهام شرکتهای مشمول خصوصی سازی که سهام خود را برای اولین بار به عموم عرضه نموده اند، از دیدگاه جریان نقدی تنزیل شده استفاده گردیده است.
مرتضی کلانتری (1373) پژوهشی را به عنوان «تاثیر روشهای انتخاب شرکتهای رقیب بر دقت روش ارزشیابی P/E » انجام داد که کاملا برگرفته از تحقیق آلفورد(1992) اجرا شده در بورس اوراق بهادار نیویورک بود. کلانتری این پژوهش را در بورس اوراق بهادار تهران انجام داد که این فرضیه برگرفته از فرضیه آلفورد به قرار زیر بود:
در ایران انتخاب شرکتهای رقیب به منظور تعیین ضریب P/E جهت پیش بینی قیمت سهام یک شرکت، به خصوص از طریق شرکتهای یک صنعت خاص که بیشترین شباهت را از حیث بازده حقوق صاحبان سهام دارند ، از دقت بیشتر و خطای اندازه گیری و پیش بینی کمتری برخوردار است.
بر اساس نتایج حاصل در بورس اوراق بهادار تهران ، این فرضیه رد شد.
علی رحیمی (1374) رابطه بین بازده سهام عادی و ضریب P/E شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی کرده است. وی قیمت هفته اول سالهای 70،71 و 72 را از نشریه هفتگی سازمان بورس اوراق بهادار تهران و درآمد هر سهم دوره مالی 69، 70 و 71 را از اطلاعیه های موجود در بورس اوراق بهادار تهران استخراج کرده است.
بازده دوره های (74-70)، (74-71) و (74-72) را با استفاده از روش جریانات نقدی محاسبه نموده است.
سپس ضریب قیمت به درآمد را با تقسیم قیمت هفته اول سالهای 70،71 و 72 را بر درآمد هر سهم دوره مالی 69 ، 70و 71 محاسبه نموده و نیز برای شرکتهایی که در زمان محاسبه ضریب قیمت به درآمد، فاقد سود یا زیان بوده اند ضریب 99 را در نظر گرفته است.
وی تلویحاً فرض کرده است که سرمایه گذار یک سهم را در ابتدای دوره خریداری و در پایان دوره فروخته است.
برای بررسی بین ضریب قیمت به درآمد و بازده ، ابتدا این ضریب برای تمامی شرکتها محاسبه شده است، سپس بر اساس آن چهار پرتفوی تشکیل شده است.
در گام بعدی متوسط بازده هر پرتفوی ، محاسبه و با بازده پرتفوی های دیگر، مقایسه گردید که بر اساس این مقایسه در دوره (74-70)و (74-71) بازده پرتفوی شماره یک که دارای پایین ترین ضریب P/E بود، بیشترین شد. اما بازده پرتفوی شماره چهار که دارای بالاترین ضریب P/E بود ، کمترین نشد.
پس از حذف پرتفوی شماره چهار، نتایج تحقیق نشان داد که پرتفوی شماره یک در تمام دوره ها ، دارای بیشترین بازده و پرتفوی های شماره دو و سه به ترتیب دررتبه های دیگر قرار گرفت. در واقع نتایج تحقیق با فرضیه (بیشترین بودن بازده سهام با ضریب قیمت به درآمد پایین) همسو بوده است.

 

برخی ازسوابق مربوط به این پژوهش درخارج از کشور:
دیوید درمن(1986) به مطالعه 1500 سهم در طی یک دوره 22 ساله از 1963 تا 1985 پرداخت. این دوره زمانی، شامل سه دوره اوج و افول بازار سهام و یک طیف وسیع در شاخص داوجونز می باشد. وی بر اساس نسبت P/E سهام ها را به پنج گروه تقسیم نمود. گروه سهام دارای کمترین نسبت P/E از چهار گروه دیگر، عملکرد بهتری داشت. عملکرد این پرتفوی تقریباً دو برابر عملکرد پرتفوی دارای بالاترین نسبت P/E بود.
شمس الدین و هیلیر (2004) ، برای اولین بار به تعیین عوامل اصلی تعیین کننده نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E) در بازار سهام استرالیا پرداختند. در پژوهش آنها نسبت P/E سه ماهه برای شاخص ASX200 به عنوان معیار ضریب P/E کل بازار استفاده شده است. آنها بیان می کنند که بخش عمده ای از بی ثباتی ضریب P/E می تواند با نسبت پرداخت سود تقسیمی ، نرخ های بهره، و نرخ های رشد GDP توضیح داده شود.
به علاوه اعتماد مصرف کنندگان (یک شاخص عمده برای فرصت های رشد آتی ) ، نرخ تبدیل دلار استرالیا به دلار آمریکا (یک عامل تعیین کننده کلیدی رقابت شرکتهای داخلی)، و فراریت بازدهی بازار داخلی ( یک عامل ریسک) دارای توان توضیحی اضافی است. این نتایج با منطقی بودن بازار سازگاری دارد و نشان می دهند که بر خلاف آمریکا ، سیر زمانی واقعی ضریب P/E استرالیا، بوسیله عوامل بیان شده فوق، ایجاد شده است.
دونالد پیترز (1991) مفاهیم بنیادی مطالعات مربوط بهP/E کم را برای یک مجموعه سهام در حال رشد،به شیوه ای سیستماتیک اجرا کرده است. او روشی را برای ارزیابی یک سهام در حال رشد با استفاده از نسبت PEG ارائه داده است. او این فرض را بررسی کرده است که برخی سهام در حال رشد، به ارزش گذاری بیش از واقع و در نتیجه عملکرد بدتر از سایر سهام گرایش دارند. او این فرض را با استفاده از درخت تصمیم نشان داده است.
او مجموعه های سهام در حال رشد را برای 30 دوره سه ماهه در نظر گرفت که دوره زمانی تحقیق وی از ابتدای ژانویه 1982 تا 30 ژوئن 1989 را در بر می گرفت.
آزمون ها از یک استراتژی ثابت به صورت مرتب کردن مجموعه سهام در حال رشد به چندین دهک، بر مبنای نسبت PEG پیروی می کنند. یک ارتباط مستقیم بین پرتفوی ها و بازدهی سهام مشاهده شد. بدین صورت که پرتفوی هایی که شامل سهام دارای کمترین PEG بودند، از نظر استراتژی شاخص گذاری سایر دهک ها ، عملکرد بسیار بهتری را نشان دادند.
پرتفوی های دارای نسبت های PEG بالا ، هم از نظر شاخص S&P500 و هم سهام دارای رشد متوسط ، عملکرد بسیار بدتری داشتند.
او به این نتیجه رسید که نسبت PEG ابزار ارزشمندی در ارزیابی سهام در حال رشد است.
پیتر مارتین باسکیانو (1999) به بررسی اثر بخشی ویژگیهای سرمایه گذاری مرتبط با سود و رشد تعدیل شده در پیش بینی بازده پرتفوی و سهام عادی می پردازد. چنین ویژگیهایی جهت یافتن و انتخاب اوراق بهادار کمتر از واقع قیمت گذاری شده مورد استفاده می باشد.
باسکیانو به بررسی ارتباط بین مشخصه های مرتبط با رشد] (E/P) ، (CF/P)، (S/P)، (B/M) [ و همتاهای رشد تعدیل شده می پردازد و ارتباط آنها را با بازدهی های بعدی سهام انفرادی و پرتفوی ها در دوره 1983 تا 1995 تعیین می کند.
نتایج آزمون های پارامتریک و غیر پارامتریک یک متغیره نشان می دهد که در طول دوره تحقیق هیچ ارتباط قطعی بین مشخصه های مرتبط با سود و رشد تعدیل شده با عملکرد پرتفوی وجود ندارد.
مارک توماس برادشاو(2000) به دنبال یافتن شواهدی در مورد ارتباط میان پیش بینی های سود تحلیل گران و پیشنهادات سهام بود. وی با استفاده از پیش بینی های سود تحلیل گران در کنار استفاده از مدل سود باقیمانده ، ارزش ذاتی را برای دامنه وسیعی از تنظیمات محتمل پارامترهای مدل، برآورد کرد. وی به این نتیجه رسید که پیشنهادات سهام تحلیل گران ، ارتباطی به انحراف برآوردهای ارزش ذاتی مبتنی بر مدل سود باقیمانده از قیمتهای معاملاتی واقعی سهام ندارد.
به علاوه ، او به این نتیجه رسید که برآوردهای ارزش ذاتی سهام عادی مبتنی بر نسبت PEG به شدت با پیشنهادات سهام تحلیل گران برای کل نمونه مرتبط هستند.
در واقع این شواهد بیان می کند که تحلیل گران پیش بینی های سود خود را در پیشنهادات خود دخالت می دهند، اما این امر نه در قالب یک مدل ارزیابی مبتنی بر تئوری ، بلکه در قالب استفاده از روش ابتکاری نسبت PEG انجام می شود.
شانزبرگ و ورا(2000) پژوهشی را در مورد سرمایه گذاری بر مبنای نسبت PEG را بر مبنای تحقیق پیترز (1991) انجام دادند. آنها می خواستند نتایج تحقیق وی را مجدداً ارزیابی کنند.
دوره زمانی تحقیق آنها 1989 تا 1999 (ادامه دوره مورد بررسی پیترز) بود. آنها شرکتهای انتخابی را به دو گروه تقسیم بندی کردند. شرکتهایی که نرخ رشد (تاریخی و پیش بینی ) بالایی داشتند و شرکتهایی که P/E بالایی داشتند و در هر گروه ضریب PEG را برای شرکتها محاسبه و بر این اساس شرکتها را به پنج گروه تقسیم کردند.
آزمونهای آماری انجام شده نشان دادند که در پرتفوی های دارای PEGپایین عملکرد بهتری وجود دارد.
آنها این احتمال را در نظر گرفتند که عملکرد بهتر پورتفوی دارای نسبت PEG پایین به ریسک سیستماتیک مربوط باشد. بنابراین عوامل معرفی شده توسط فاما و فرنچ را مورد بررسی قرار دادند. یعنی ضریب ارزش دفتری و ارزش بازار ، اندازه شرکت و ضریب بتا، که می توانند بر بازدهی شرکتها موثر باشند.
این دو محقق با استفاده از سری های زمانی و رگرسیون رابطه متغیرهای مستقل( ضریب PEG، اندازه شرکت ، بتا و ضریب ارزش دفتری ، ارزش بازار) ومتغیر وابسته (بازده ) را بررسی کردند. نتایج به دست آمده حاکی از این بود که به غیر از گروه دارای P/E بالا ، و نرخ رشد پیش بینی شده بالا ، در سایر موارد بازده های کسب شده بر اساس عوامل ارائه شده توسط فاما و فرنچ ، توجیه پذیر بودند. اما تفاوت بازده پورتفوی ها در گروه P/E بالا و نرخ پیش بینی شده بالا وجود یک رابطه قوی و معنی دار بین ضریب PEG و بازده را تایید می نمود. در واقع بر نتایج به دست آمده توسط پیترز صحه گذاشت.
عصام الشفیع (2005) به بررسی مربوط بودن ارزش سودهای ظاهری و نسبت قیمت به سود به رشد (نسبت PEG) و ارتباط آنها با پاداش مدیران اجرایی می پردازد.
نتایج نشان می دهند که ارتباط پاداش مدیران اجرایی با سودهای ظاهری از ارتباط آن با سودهای GAAP قوی تر است. وی به ارتباط نسبت PEG با پاداش مدیران اجرایی نیز می پردازد و حساسیت داشتن پاداش مدیران اجرایی نسبت به تغییرات نسبت PEG ارزیابی می نماید. نتایج حاصل ارتباط ضعیفی را بین نسبت PEG و پاداش مدیران اجرایی نشان می دهند. به طور خلاصه ، این پژوهش بیان می کند که سودهای ظاهری و نسبت PEG راهکارهای مناسبی برای ارزشگذاری شرکت و پاداش مدیران اجرایی هستند.
دی .ان . رائو (2006) مقاله ای تحت عنوان تعیین سهام کمتر از واقع قیمت گذاری شده به صورت مطالعه موردی در بازار سهام عربستان سعودی ارائه کرده است.او ابتدا انواع معیارهای ارزیابی را معرفی کرده است.سپس این معیارها راجهت تعیین سهام کمتر از واقع قیمت گذاری شده در بازار سهام عربستان سعودی به کار گرفته است. او از تحلیل های خود نتیجه می گیردکه نسبت P/E به تنهایی برای تعیین بدون شبهه سهام کمتر از یا بیشتر از واقع ارزش گذاری شده مناسب نیست. او مشاهده کرد که نسبت P/E یک نسبت ثابت است (یعنی این نسبت مانند یک تصویر بسته از یک مقطع زمانی خاص می باشد.) و فاقد قدرت پیش بینی و قدرت تمایز قائل شدن موجود در نسبت PEG می باشد، در حالی که نسبت PEG پویاست و نرخ رشد سودهای آتی که یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده قیمت سهام است را در نظر می گیرد.
در این پژوهش 76 سهم از میان 81 سهم در بیان هشت بخش اقتصادی به عنوان نمونه ، برگزیده شدند.

 

3-1 بیان مساله
بورس اوراق بهادار جایگاهی است که در آن، پس انداز کنندگان وجوه خود را مستقیماً سرمایه گذاری می کنند. اوراق بهاداری که در بورس معامله می شوند دارای نقدینگی زیادی می باشند که با توجه به این امر، مسایلی همچون ریسک و بازده ، اهمیت زیادی پیدا می کنند.
سرمایه گذاران معمولا به دنبال سهام پرسود و کم ریسک می باشند، اما کدام شاخص آنها را در این زمینه یاری خواهد کرد؟ با توجه به عدم کارایی بازار سرمایه، در کشورهایی همچون ایران، سرمایه گذار باید نهایت دقت را در مورد سودآوری و ثبات آینده شرکت، داشته باشد تا از انتخاب خود مغبون نشود.
این پژوهش در نظر دارد شاخص قابل اتکایی جهت قیمت گذاری و انتخاب سهام برای سرمایه گذاران ارائه دهد. فردی که قصد سرمایه گذاری در سهام عادی را دارد، ابتدا لازم است ارزش ذاتی سهم مورد نظر را تعیین کند، سپس آن را با قیمت بازار مقایسه کند و تصمیم منطقی را اتخاذ کند.
محاسبه ارزش ذاتی مستلزم پیش بینی سودآوری و میزان جریان نقدی آزاد شرکت می باشد و پیش بینی سودآوری نیز به نوبه خود مستلزم تجزیه و تحلیل اوضاع اقتصاد ملی، اوضاع صنعتی که شرکت در آن فعالیت می کند و اوضاع شرکت مورد بررسی است.
برای برآورد ارزش ذاتی سهام روشهای متعددی مانند جریانهای نقدی، سود سهام ، ارزش ویژه، جریان نقدی تنزیل شده ، ضریب قیمت به سود(P/E) و ... مورد استفاده قرار می گیرد که هر یک مزیت هایی دارند.
به هرحال ارزیابی قیمت سهام عادی موضوعی است که سال ها نظر متخصصین و محققین را جلب کرده است. یکی از شیوه های ارزیابی قیمت سهام عادی ضریب قیمت به سود وارتباط آن با بازده می باشد (رحیمی،1374،25) .
در بورس اوراق بهادار تهران ، با توجه به نظر بسیاری از تحلیل گران مالی از ضریب قیمت به سود (P/E ) به عنوان عامل تعیین کننده ارزش سهام استفاده می شود. در این روش قیمت سهام با ضریب قیمت به سود سایر شرکت ها در صنعت و تغییرات کلی آن در بازار سنجیده می شود و قیمت سهام مورد نظر برای دوره بعد پیش بینی می شود.
نسبت P/E به عنوان ابزار ارزیابی، نقاط ضعف خاص خود را دارد. این نسبت عموما برای شرکتهای بالغ، قابل اجرا است و هنگامی که برای سهام در حال رشد استفاده می شود دارای محدودیت هایی می باشد.
نسبت P/E لزوما همیشه اعتماد بالای سرمایه گذار و رشد سود شرکت را بیان نمی کند. این نسبت همچنین می تواند اعتماد از دست رفته سرمایه گذار یا قیمت کاذب سهام ناشی از سفته بازی یا عکس العمل بیش از حد بازار را منعکس کند. نسبت P/E بالا همچنین ممکن است کاهش سودهای شرکت و رکود بازار را هشدار دهد. از سوی دیگر یک نسبت P/E کم ممکن است اعتماد ضعیف سرمایه گذار را منعکس نکند یا به یک سهام کنار گذاشته شده رهنمون نشود. این نسبت همچنین می تواند به معنای یک سهام کشف نشده با سودهای در حال رشد سریع در آینده باشد.
یک رویکرد برای حل این مشکلات ، استفاده از نسبت PEG است. این نسبت عبارت است از نسبت قیمت به سود هر سهم تقسیم بر میانگین رشد بلند مدت EPS آن.
نسبت PEG بر این اعتقاد است که «یک سهم منصفانه قیمت گذاری شده دارای نسبت P/E ای است که با نرخ رشد برآوردی آن برابر است یعنی PEG برابر با یک» (برادشاو،2000،320) .
نسبت های PEG به طور گسترده ای توسط رسانه های مالی استفاده شده اند.از این نسبت جهت دستیابی به معیاری قابل مقایسه برای سهام در حال رشد با نرخ های متفاوت استفاده می شود. این نسبت یک معیار ارزیابی است که P/E یک سهم را در چارچوب رشد بابت هر واحد قرار می دهد.
به طور مشخص، یک سرمایه گذاری ایده آل، سهام شرکتی است که در آن EPS به طور سالانه با یک نرخ بالا و مداوم رشد کند. معمولا یک نسبت PEG برابر یک ، یا کمتر جذاب تلقی می شود.
در سال های اخیر ، نسبت های PEGبه صورت رو به افزایشی در میان سرمایه گذاران حرفه ای به عنوان یک ابزار ارزیابی سهام عمومیت یافته اند. در عین حال ، پژوهش های بسیاری کمی، چه نظری و چه عملی، در مورد ارتباط میان نسبت PEG و بازده سهام وجود دارد(سان،2001،102) .
اهمیت PEG به عنوان یک ابزار سرمایه گذاری به دلیل ظهور شرکتهای اقتصادی جدید، با نرخهای رشد بسیار بالا افزایش یافته است.نسبت PEG به سرمایه گذاران کمک می کند سهامی را بیابند که کمتر از واقع نشان داده شده اند و سهامی مطلوب با قیمت های نسبتاً کم می باشند.
سرمایه گذاران معمولا با هدف افزایش قیمت در سهام، سرمایه گذاری می کنند و قیمت سهام در صورتی بالا می رود که سود شرکت یک روند رشد مناسب داشته باشد، از این رو بررسی نسبت PEG می تواند تصویری مناسب از وضعیت شرکت ارائه دهد.
دو دلیل اساسی که چرا سهام دارای رشد از نظر قیمت گران می شوند عبارتند از:
رشد سود
افزایش در نسبتP/E که بازار برای شرکت تعیین می کند.
یک معیار بسیار مهم که می تواند به سرمایه گذار کمک کند تا فرصت های استثنایی واقعی را تعیین نماید، مقایسه نسبت P/E با رشد EPS، یعنی PEG است. EPS افزایش یافته در طول دوره سه یا پنج ساله باید بررسی شود. یک دوره زمانی کوتاه تر قابل قبول خواهد بود،مشروط بر آنکه افزایشی جدید در سود وجود داشته باشد. یک نسبت PEG برابر با 1 یا کمتر جذاب تلقی می شود، به ویژه برای آن هایی که به دنبال «رشد با یک قیمت منطقی» هستند. مربوط بودن PEG به عنوان یک ابزار سرمایه گذاری از نظر اهمیت به دلیل ظهور شرکت های اقتصادی جدید که نرخ های رشد بسیار بالایی را ثبت می کنند، افزایش یافته است.
تحلیل گران بالاترین پیشنهادات را به سهام در حال رشد می دهند، و در میان سهام در حال رشد، تحلیل گران بالاترین پیشنهادات را به آنهایی می دهند که در آنها مقدار رشد برآورد شده بوسیله مدل PEG بر قیمت جاری فزونی دارد(برادشاو،2004، 32) .

 

4-1 چارچوب نظری تحقیق
امروزه قیمت گذاری سهام و برآورد ارزش ذاتی آن یکی از عوامل مهم در رونق بازارهای سرمایه می باشد. زیرا هر چه این برآورد، دقیق تر انجام شود، سود بیشتری عاید سرمایه گذاران خواهد شد. برای برآورد ارزش ذاتی سهام روشهای متعددی مانند جریانهای نقدی، سود سهام ، ارزش ویژه، جریان نقدی تنزیل شده ، ضریب قیمت به سود(P/E) و ... استفاده می شوند. در بورس اوراق بهادار تهران معمولا از نسبت P/E برای این امر استفاده می شود و تحقیقات زیادی در مورد آن انجام شده است که نتایج حاکی از آن است که سرمایه گذارانی که در پرتفویی متشکل از شرکتهایی با کمترین نسبت P/E سرمایه گذاری کرده اند، معمولا بیشنرین بازده را داشته اند. در این روش قیمت سهام را با ضریب P/E سایر شرکتها در صنعت و تغییرات کلی آن در بازار سنجیده و متوسط قیمت مورد انتظار دوره بعد شرکت را پیش بینی می کنند.
با توجه به نقاط ضعف نسبت P/E در قیمت گذاری سهام مخصوصا در مورد شرکتهای نوپا، در این تحقیق معیار دیگری به نام PEG را به عنوان ابزار شناسایی سهام مطلوب برای سرمایه گذاری حرفه ای معرفی می کند.نسبت PEG به صورت ضریب قیمت به سود (P/E ) یک سهم تقسیم بر نرخ رشد مورد انتظار آن، تعریف کرده اند.
در این پژوهش از متغیرهای P/E (قیمت به سود) و نرخ رشد بلند مدت سه ساله سود (EPS ) برای مقایسه ثبات نسبتهای P/Eو PEG استفاده می شود و از مقایسه قیمتهای پیش بینی شده با استفاده از نسبت P/E و قیمتهای پیش بینی شده با استفاده از نسبت P/E تعدیل شده بر اساس نسبت PEG با قیمت واقعی بازار ، دقت هر کدام از نسبتهای P/E و PEG بررسی می شود.

 

5-1 فرضیات پژوهش
فرضیه اصلی اول: روند نسبت PEG شرکت های صنایع غذایی و دارویی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در مقایسه با نسبت P/E طی دوره تحقیق از ثبات بیشتری برخوردار است.
فرضیه اصلی دوم: تعیین قیمت سهام با در نظر گرفتن نسبت PEG در شرکت های صنایع غذایی و دارویی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ،در مقایسه با مدل P/E از دقت بیشتری برخوردار است.
فرضیه فرعی اول: تعیین قیمت سهام با در نظر گرفتن نسبت PEG در شرکت های صنایع غذایی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در مقایسه با مدل P/E از دقت بیشتری برخوردار است.
فرضیه فرعی دوم: تعیین قیمت سهام با در نظر گرفتن نسبت PEG در شرکت های صنایع دارویی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در مقایسه با مدل P/E از دقت بیشتری برخوردار است.

 

6-1 اهداف و ضرورت پژوهش
بورس اوراق بهادار یکی از اجزاء و بخش های اصلی بازار متشکل سرمایه است که نقش اصلی آن جذب و هدایت پس اندازها و نقدینگی سرگردان و پراکنده در جامعه به سوی مسیرهای بهینه است، به گونه ای که با تخصیص بهینه منابع مالی کمیاب، بخش عمده ای از سرمایه جذب سودآورترین فعالیت ها و پروژه ها گردد(نصراللهی ،1379، 52) .
نسبت قیمت به سود (P/E) یک ابزار ارزیابی گسترده است. P/E صرفاً به صورت ارزش بازار هر سهم تقسیم بر سود پس از مالیات تعریف شده است. P/E برای سرمایه گذاران اطلاعات مربوط تلقی می شود، زیرا این نسبت حدی را نشان می دهد که تا آن حد سود هر سهم به وسیله قیمتش پوشش داده می شود (ژیل،2003، 934) .
نسبت های P/E، ابزار مفید و دارای کاربرد گسترده ای در تعیین ارزش نسبی سهام هستند. هر چقدر سهام همگن تر تحلیل شود، مقایسه کردن با استفاده از این نسبت آسان تر است. در عین حال یکی از دشواری های استفاده از نسبت های P/E ، در موقعیت های ناهمگون است(پیترز،1991،50) .
نسبت P/E پایین دیگر به عنوان یک نشانه معتبر نیست و چیزی به عنوان یک استراتژی سرمایه گذاری بلندمدت وجود ندارد.از آنجایی که «محدوده های قابل قبول P/E» برای صنایع مختلف وجود دارد،این امر نه تنها روند گذشته نسبت P/E بلکه میانگین نسبت P/E صنعت را نیز باید در نظر گیرد. استفاده از نسبت P/E همراه با نرخ رشد EPS می تواند نسبت بسیار مفیدتر PEG را ایجاد کند. که نمایی جذاب از ارزش بالقوه شرکت است(همان منبع،940) .
نسبت PEG ابزار ارزشمندی در ارزیابی سهام در حال رشد است. این نسبت به برآورد این که چه مقدار رشد در قیمت سهام در حال حاضر منظور شده است، کمک می کند. و معیاری برای مقایسه سهامی می باشدکه بانرخ های متفاوتی رشد می کنند.
سهولت کاربرد، یک عامل مثبت مهم برای استفاده از نسبت PEG می باشد. هر چقدر محاسبه یک نسبت آسان تر باشد، احتمال کاربرد آن بیشتر است(همان منبع،49) .
مشکل نسبت P/E آن است که این نسبت به خودی خود، یک رقم بی معنی است. آیا P/E برابر با 5 خوب است؟ یا اینکه این نسبت باید برابر با 10 باشد؟ و یا احتمالاً 25 باشد؟ از لحاظ ریاضی، یک سهم دارای P/E پایین از یک سهم با P/E بالاتر بهتر تلقی می شود. اما آیا واقعاً چنین است؟ دو سوال زیر احتمالاً به ما کمک می کند تا این مشکل را حل کنیم:
چرا مردم در سهام سرمایه گذاری می کنند؟
چرا باید قیمت یک سهم بالا برود؟
پاسخ سوال اول: مردم در سهام سرمایه گذاری می کنند زیرا هنگامی که قیمت آن بالا می رود، می توانند سهام را بفروشند و سود کسب کنند.
پاسخ سوال دوم: قیمت سهم در صورتی بالا می رود که شرکت سود بالاتر در هر سهم ایجاد کند.(البته دلایل زیاد دیگری برای افزایش قیمت سهام وجود دارد اما از دیدگاه بنیادی قیمت یک سهم نهایتاً بازتاب سودهایش می باشد)
به عبارت دیگر رشد سود در قیمت سهم منعکس می شود. به علاوه از آنجایی که یک سهم به امید افزایش قیمت در آینده خریده می شود، باید به نرخ رشد مورد انتظار درآمدهایش به ویژه پس از دو یا سه سال آتی، توجه کرد.از این رو ،مقایسه این دو یعنی نسبت P/E و رشد EPS شرکت ، تصویر با معناتری ارائه می دهد(رائو؛2006،63) .
اگر یک سرمایه گذاربتواند بهترین پیش بینی از رشد آتی شرکت را داشته باشد، می تواند در پرتفویی که انتظار رشد بالاتری نسبت به رشد مبتنی برمتغیرهای بنیادی بر اساس قیمت دارد ،سرمایه گذاری بلند مدت کند و در پرتفویی که انتظار رشد کمتری نسبت به رشد مبتنی بر ضرایب بازار دارد، سرمایه گذاری کوتاه مدت بنماید.در نتیجه این سرمایه گذار باید بازدهی های با ریسک تعدیل شده بیشتری برای چنین پرتفوی هایی کسب کند(سان،2001، 123) .

 

7-1حدود مطالعاتی
برای انتخاب نمونه یک دوره پنج ساله از سال 84 تا 88 در نظر گرفته شده است و جهت محاسبه نرخ رشد از یک دوره سه ساله استفاده می شود. لذا به اطلاعات سه سال قبل از سال 1384 نیز جهت محاسبه نرخ رشد نیاز می باشد. در نتیجه از اطلاعات شرکت های صنایع غذایی و دارویی که تا ابتدای سال 1381 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده بودند، استفاده شده است.
از آنجا که طی سال های 84تا 88 بانک اطلاعاتی بورس ، رشد و انسجام خوبی پیدا نموده است، و نیز تعداد شرکت های پذیرفته شده در این دوره افزایش قابل توجهی یافته است، این دوره جهت انجام پژوهش انتخاب گردیده است. چنانچه دوره طولانی تری مد نظر قرار می گرفت، تعداد شرکت های نمونه به شدت کاهش می یافت. از سوی دیگر سال 1389 در قلمرو زمانی تحقیق مد نظر قرار نگرفت زیرا این اطلاعات قبل از پایان سال 1389 گردآوری شده است و در نتیجه اطلاعات این سال در این زمان کامل نبوده است.
بنا بر نظر اغلب محققان ، جامعه عبارت است از: « همه اعضای واقعی یا فرضی که علاقه مند هستیم یافته های پژوهش را به آنها تعمیم دهیم.» جامعه آماری این تحقیق ، کلیه شرکت های صنایع غذایی و دارویی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد که تا پایان سال 1380،در بورس اوراق بهادارتهران پذیرفته شده باشند وسال مالی آنها منتهی به 29/12 باشد. هم چنین شرکت های زیان ده و شرکت هایی که اطلاعاتشان ناقص بوده است، از جامعه تحقیق حذف شدند. در این خصوص حدود 83 شرکت مورد شناسایی قرار گرفتند. از این تعداد شرکت هایی که در طول دوره مورد بررسی زیان ده بوده اند، نیز حذف گردیدند. و تعداد شرکت های نمونه به 60 شرکت رسید.

 

8-1 تعاریف واژگان کلیدی و اصطلاحات
EPS(سود هر سهم): سود خالصی است که در پایان یک دوره مالی به هر سهم تعلق می گیرد(مرتضوی نیا،1385،23) .
نسبت P/E (ضریب قیمت به سود هر سهم) : عبارت است از خارج قسمت تقسیم قیمت بازار هر سهم بر درآمد یک دوره مالی آن سهم (هرمزی،1380،69) .
نسبت PEG: نسبت P/E که بر نرخ رشد بلند مدت سود تقسیم شده است(ایستون،2002،42) .
نرخ رشد بلند مدت سود (G) : عبارت است از میانگین هندسی سه ساله نرخ رشد سالانه سود.

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق

 

 

 


1-2 مقدمه
یکی از مسایل مهم در حوزه بورس اوراق بهادار ، قیمت سهام مورد مبادله شرکت های پذیرفته شده در بورس و برآورد ارزش ذاتی آنها می باشد، زیرا قیمت ها به عنوان سیگنالی در هدایت حجم نقدینگی و موثر در تخصیص سرمایه می باشند، که در صورت تطابق با ارزش ذاتی سهام به ابزار قدرتمندی در تخصیص کارآمد منابع تبدیل می گردند(عزیزیان،1385،85) .
در موقع انتخاب سهام ، بهترین موضوع برای فرد سرمایه گذار این است که چه مبلغی را برای هر سهم عادی پرداخت نماید. تعیین دقیق مبلغ پرداختی برای هر سهم احتیاج به تجزیه و تحلیل های وسیعی دارد.
هدف اصلی از تجزیه و تحلیل سرمایه گذاری ، محاسبه ارزش فعلی عایدات آتی هر سهم است. در بورس های کارا تعیین ارزش واقعی هر سهم (ارزش فعلی عایدات آتی) به راحتی امکان پذیر است. در بازار کارای سرمایه تمام اطلاعات مربوط به اوراق بهادار در قیمت بازار این اوراق منعکس است و هر اطلاعات جدیدی که به بازار می آید، سریعاً قیمت اوراق بهادار را تحت تاثیر قرار می دهد. در این بازارها ، امکان دستیابی به بازده غیر عادی وجود ندارد و بازده سرمایه گذاری متناسب با ریسک مربوط به آن است(فولر،1987،96) .
انتخاب سهام در بازار کارا بسیار آسان است، زیرا قیمت سهام تفاوت بسیار ناچیزی با ارزش ذاتی آن دارد. در این بازار با توجه به روحیات سرمایه گذار نسبت به ریسک پذیری ، سهام انتخاب می گردد و سرمایه گذار این اطمینان خاطر را دارد که برای سهام خریداری شده بیشتر از قیمت واقعی آن مبلغی پرداخت ننموده است. بنابراین ضرورتی برای انجام تجزیه و تحلیل های اساسی احساس نمی شود. به قول برخی صاحبنظران ، در بازار کارا بهترین شکل انتخاب سهام به صورت تصادفی است(جونز،1978، 97) .
در کشورهایی همچون ایران که بازار سرمایه آنها، کارا نیست، قیمت بازار اوراق بهادار با قیمت واقعی تفاوت قابل ملاحظه ای دارد. بنابراین شخص سرمایه گذار باید تجزیه و تحلیل های وسیعی جهت خرید سهام مورد نظر خود انجام دهد.
برقراری قیمت های منصفانه و منطبق بر ارزش ذاتی سهام، هدف مهمی است که نیازمند توسعه مدل های قیمت گذاری در بازار سرمایه و بورس اوراق بهادار تهران می باشد عزیزیان( 1385) اولین و مهمترین عامل که در اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار فرا روی سرمایه گذار قرار می گیرد، عامل قیمت است عبادزاده (1378). در بورس اوراق بهادار تهران برای قیمت گذاری و ارزشیابی سهام بطور عمده از روش ضریب P/E استفاده می شود.
در این فصل دو روش ارزش فعلی و روش ضریب قیمت به سود هر سهم برای ارزشیابی سهام عادی بیان می شود و دو روش نسبت قیمت به ارزش دفتری و نسبت قیمت به فروش نیز معرفی می شود.
در ادامه ماهیت، روش محاسبه و کاربردهای نسبت PEG ذکر می شود و در انتها خلاصه ای از تحقیقات مرتبط با موضوع در ایران و جهان آورده می شود.

 

2-2 ارزشیابی سهام عادی
دو روش اساسی برای تجزیه و تحلیل ارزشیابی سهام عادی که معمولا در دنیای اوراق بهادار مورد استفاده قرار می گیرند، عبارتند از:
1-روش ارزش فعلی
2-روش ضریب قیمت به سود هر سهم (P/E)
در روش ارزش فعلی ، ارزش فعلی جریانات آتی بازده ای که قرار است از سهام عادی دریافت شود با استفاده از نرخ تنزیل مناسب (نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذاران) در زمان حال محاسبه می شود. تحلیل گران ماهراوراق بهادار در مقایسه با روش ارزش فعلی ، بیشتر از روش ضریب قیمت به سود هر سهم (P/E) استفاده می کنند. روش ضریب قیمت به سود هر سهم (P/E) نشان می دهد که قیمت هر سهم چند برابر سود آن سهم است.
1-2-2 روش ارزش فعلی
روش مرسوم محاسبه ارزش ذاتی (واقعی) استفاده از تجزیه و تحلیل ارزش فعلی است. ارزش هر اوراق بهاداری از طریق فرآیند ارزش فعلی که شامل تنزیل درآمد است، قابل تخمین و برآورد است. به معادله زیر توجه کنید:
بهادار اوراق ارزش=∑_(t=1)^n▒(نقدی جریانات)/〖(1+k)〗^t (1)
که در آن K، نرخ تنزیل مناسب یا نرخ بازده مورد انتظار می باشد.
برای اینکه سرمایه گذاری بتواند از این معادله استفاده کند باید مراحل زیر را انجام دهد:
برآورد نرخ تنزیل ، یا نرخ بازده مورد انتظار مناسب
برآورد مبلغ و زمان جریانات نقدی آتی
استفاده از این دو جزء در مدل ارزش فعلی برای برآورد ارزش اوراق بهادار که سپس با ارزش فعلی بازار اوراق بهادار مقایسه می شود.

 

1-1-2-2 نرخ بازده مورد انتظار برای سهام عادی
نرخ بازده مورد انتظار و نرخ تنزیل در تجزیه و تحلیل ارزشیابی مترادف هم به کار برده می شوند. جدا از اینکه کدام یک از موارد بالا مورد استفاده قرار می گیرد هدف ، تعیین نرخ معینی برای استفاده در سهام خاصی است. اگر چه در تئوری ، ما می دانیم که این عدد چیست ولی در عمل تعیین دقیق این عدد آسان نیست.

 

2-1-2-2 جریانات نقدی مورد انتظار برای سهام عادی
عامل دیگری که جزء چارچوب ارزش فعلی است، جریانات نقدی مورد انتظار است. ارزش سهام عادی از ارزش فعلی تمامی جریانات نقدی است که بایستی از منتشرکننده (شرکت ) دریافت شود.
در تجزیه وتحلیل ارزش فعلی ،سود انباشته منظور نمی شود وفقط سود تقسیمی مورد استفاده قرار می گیرد. چون سود تقسیمی تنها جریان نقدی است که سرمایه گذاران به صورت مستقیم دریافت می کنند، بنابراین بهتر است یک مدل ارزشیابی برمبنای سود تقسیمی وجود داشته باشد که نام آن مدل تنزیلی سود سهام است و مبنایی برای برای ارزشیابی سهام عادی می باشد.

 

3-1-2-2 مدل تنزیلی سود تقسیمی
چون سود تقسیمی تنها پرداخت نقدی است که سهامداران مستقیماً از شرکت دریافت می کنند، بنابراین سود تقسیمی مبنای ارزشیابی سهام عادی است. اگر بخواهیم رابطه 1 را برای ارزشیابی سهام عادی بکار بگیریم. در آن صورت ، جریانات نقدی در این فرمول برابر با سودهای تقسیمی مورد انتظاری خواهند بود که انتظار می رود در دوره های آتی پرداخت شود.
بنابراین سرمایه گذاران و تحلیل گران باید به دنبال بررسی وضعیت آتی شرکت و تخمین سود تقسیمی آتی آن باشند.
اگر در معادله (1) به جای جریانات نقدی ، سود تقسیمی را جایگزین کنیم، معادله (2) به دست خواهد آمد که برای محاسبه ارزش فعلی سهام عادی است. این معادله که به عنوان مدل تنزیل سود تقسیمی شناخته شده است، بیانگر این است که ارزش فعلی سهام برابر با ارزش تنزیل شده سودهای تقسیمی آتی است:
مدل تنزیل سود تقسیمی
P_CS=D_1/((1+K_cs))+D_2/(1+k_cs )2+D_3/〖(1+k_cs)〗^3 +⋯D_∞/〖〖(1+k〗_cs)〗^∞ =∑_(t=1)^∞▒〖D_t/〖(1+k_cs)〗^t 〗 (2)
که دراین فرمول داریم:
P_cs : ارزش ذاتی یا ارزش نظری فعلی سهام بر اساس برآوردهای کاربران از سودهای تقسیمی آتی و نرخ تنزیلی.
D1,D2,…: سود تقسیمی مورد انتظار که باید در هر دوره آتی دریافت شود
Kcs: نرخ تنزیل یک سرمایه گذاری با توجه به میزان ریسک آن
به طور خلاصه :
مدل تنزیل سود تقسیمی ، از طریق برآورد سودهای تقسیمی مورد انتظار آتی که باید توسط شرکت پرداخت شود، انجام می شود. این کار از طریق مدل سازی نرخ رشد مورد انتظار برای سود تقسیمی تحقق می یابد.برای مدل سازی نرخ رشد، سه روش وجود دارد، که از یک خط زمانی استفاده می شود.
با استفاده از این روش ها تمامی سهامی که سود تقسیمی ،پرداخت می کنند و یا انتظار می رود که سود تقسیمی داشته باشند، مدلسازی می شوند. توجه داشته باشید که در این مدل ها ، سود تقسیمی که اخیراً پرداخت شده است با D0 نشان داده شده است و مقدار آن مشخص است. سرمایه گذاران باید سودهای تقسیمی را که قرار است در دوره های آتی پرداخت شود و از D1 شروع می شود، برآورد نمایند. سه مدل رشد برای سود تقسیمی عبارتند از:
پرداخت سود تقسیمی ثابت با مبلغ مشخص D0 که سالانه تامدت نامحدودی پرداخت می شود. به این مورد ، مدل نرخ بدون رشد گفته می شود.
جریان سود تقسیمی
دوره زمانی
D0 D0 D0 D0 … D0
0 1 2 3 … +∞

 

 

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  102  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ارزیابی قابلیت استفاده از نسبت PEG

دانلود مقاله حق ارتقا نسبت به والدین

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله حق ارتقا نسبت به والدین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

براى همه ما بدیهى است که نژاد موجودات جاندار، در عالم طبیعت، از راه توالد و تناسل، در روى زمین حفظ مى شود.
مولودى که ادامه وجود والدین و وسیله استمرار نژاد خویش است، دوره اى به نام کودکى و در حقیقت، آمادگى را پشت سر مى گذارد تا بتواند مستقلاً زندگى خود را اداره کند و مسؤولیت هایى که بر عهده اوست، انجام دهد.
دوره کودکى و آمادگى در موجوداتِ مختلف متفاوت است. بعضى از آنها داراى دوره کودکى بسیار کوتاه و بعضى از آنها داراى دوره کودکى بسیار طولانى هستند.
کوتاهى و درازى دوره کودکى بستگى دارد به این که موجود از نظر خلقت و آفرینش و بزرگ بودن مغز و پیچیدگى ارگانیسم در چه مرحله از مراحل کمال باشد.
در این میان، انسان گوى سبقت را از همه موجودات ربوده و طولانى ترین دوره را از لحاظ کودکى و آمادگى به خود اختصاص داده است. چرا!.
علت آن را باید در سنگینى بار امانتى جستجو کرد که بر دوش این انسان است. انسانى که مى تواند پا بر قله بلند (مطلق گونگى) بگذارد و در نظام بیکرانه آفرینش، واسطه میان خدا و خلق گردد و در این مرتبه، مبدأ و منتها و آغاز و پایان و حاکم مطلق بر همه ممکنات گردد.
انسان، مانند همه موجودات مادى حرکت طبیعى و جوهرى دارد و باید همواره از قوه و استعدادى به فعلیتى درآید؛ یعنى هر قوه اى، مقدمه و زمینه یک فعلیت و هر فعلیتى ضمن این که فعلیّت مرحله قبل است، قوه و استعداد مرحله بعد است و این حرکت، تا آن جا مى تواند ادامه پیدا کند که انسان به مرتبه عبودیت مطلق و وارستگى کامل برسد که در کنه (عبودیت مطلق) ربوبیت است و فلاسفه ما گفته اند:.
العُبُودِیَّةُ جَوهَرَة کُنْهُهَا الرُبُوبِیَّةُ؛.
بندگى خدا گوهرى است که کنه و حقیقت آن، مقام ربوبیت است.
بنابراین، انسان هر چه از لحاظ عبودیت کامل تر بشود، از نظر درجه و مقام ربوبیت نیز کامل تر مى شود و عبودیت مطلق انسان، همان مقام (مطلق گونگى) و وساطت او میان خدا و خلق است.
چنین انسانى در زیر این چرخ کبود، از هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است و همه عاشقان کمال را غلام همت خود مى سازد.
والدین، بر حسب نظام طبیعت، عامل مؤثر به فعلیت رسیدن قوه ها و استعدادها در نطفه، جنین و وجود طفلند.
نطفه ها حامل کروموزوم ها و کروموزوم ها حامل ژن ها هستند و ژن ها دنیاى پیچیده اى از استعدادهاى ارثى اند که با پیمان مقدس ازدواج و آمیزش دو انسان در مسیر فعلیت قرار مى گیرند.
در این میان، نقش مادر به مراتب مهم تر از نقش پدر است. او ماه ها طفل را در رحم با شیره جانش و بعد از تولد، ماه ها از مجراى سینه اش که کانون عواطف پاک و جایگاه قلب پرمهر اوست پرورش مى دهد و از آن پس نیز همواره هستى اش را براى هستى فرزند دلبند خود مى خواهد.
زانکه هر کره پى مادر رود
تا بدان جنسیتش پیدا شود.
آدمى را شیر از سینه رسد
شیرخر از نیم زیرینه رسد.
در تمام این مدت، هم مادر و هم فرزند تحت سرپرستى پدر زندگى مى کنند و این پدر است که وظیفه دارد نیازمندى هاى مادى آنها را از نظر لباس و خوراک و مسکن، فراهم سازد.
پدر و مادر وظیفه دارند که با رعایت قوانین بهداشتى، جسم و محیط زندگى خود را سالم نگاه دارند، زیرا اگر آنها سلامت جسمى خود را به خطر اندازند و محیط زندگى را از آلودگى ها حفظ نکنند و مراقبت هاى لازم بهداشتى نداشته باشند، طفل را گرفتار خطرات و مهالکى خواهند کرد که به هیچ وجه قابل اغماض نیست و نه تنها براى آنها غم و اندوه و افسردگى و مصیبت به بار مى آورد، بلکه اگر ناشى از تقصیر باشد، مجازات و مؤاخذه الهى نیز دامنگیر آنها مى شود.
آنها با آمیزش خود و با تلاش ها و کوشش هایى که متحمل مى شوند و با رعایت همه جنبه هاى بهداشتى مى توانند زمینه ساز سلامت و تندرستى کودک خود باشند و سلامت و تندرستى کودک، زمینه ساز به فعلیت رسیدن قوه ها و استعداد هاى گوناگونى است که در وجود او به ودیعت نهاده شده است.
بگذارید با صراحت هر چه بیشتر این مطلب را بگویم که فرزندان تنها از لحاظ جسمى مولود و محصول آمیزش والدین و ژن هایى که از آنها به ارث مى برند نیستند و نیز تنها اموال و اندوخته هاى والدین را پس از مرگ آنها به ارث نمى برند و نیز تنها از خلق و خوى و روش تربیتى صحیح یا غلط آنها برخوردار نمى شوند، بلکه از عکس العمل کردارها و رفتارهاى نیک و بد آنها نیز بى بهره نمى مانند!.
اگر با یک دید ظاهرى و ماتریالیستى به مسأله بنگریم، تنها پنج مطلب است که مورد قبول واقع مى شوند:.
1. قانون وراثت از لحاظ ژنتیک.
2. آثار و عوارضى که ژنتیک نیست، بلکه جنبه مادرزادى دارد؛ مانند عوارض اعتیاد و بیمارى هاى جنسى و آنچه نتیجه عدم رعایت بهداشت و این گونه امور است.
3. تأثیراتى که والدین از نظر اخلاقى و تربیتى بر فرزندان خود دارند و حتى اقداماتى که آنها از لحاظ فراهم کردن امکانات تحصیلى و غیره، انجام مى دهند، در همین قسم قرار مى گیرند.
4. ارث بردن فرزندان از اندوخته هاى مالى والدین.
5. بهره مند شدن فرزندان از عناوین و اعتبارات خانوادگى که ما نیز در بحث گذشته پذیرفتیم که اصالت و شرافت خانوادگى مى تواند یکى از معیارها باشد.
هرگاه با دید باطنى و متافیزیکى نیز مسأله را مطالعه کنیم، مطالب بالا مورد قبول واقع مى شود، لیکن یک مطلب دیگر هم باید اضافه کنیم و آن عبارت است از:.
6. برخوردارى و بهره مندى فرزندان از عکس العمل کردارها و رفتارهاى والدین.
این جاست که انسان متوجه مى شود که پدر و مادر شدن، تنها یک جنبه فیزیکى و آمیزش تن به تن نیست و فرزند فقط وارث جسمى و مالى والدین نیست، بلکه وارث همه جنبه هاى دیگر نیز هست و اینهاست که وظایف والدین را هر چه بیشتر سنگین و دشوار مى سازد.
درباره مطلب ششم، باید قدرى توضیح بدهیم:.
ما نمى خواهیم بگوییم که فرزند به کیفر یا پاداش اعمال و رفتار پدر و مادر مى رسد. اقتضاى عدالت این است که هر کسى خودش پاداش یا کیفر اعمال نیک یا بد خود را ببیند؛ اما در عین حال مى خواهیم بگوییم: فرزند از واکنش هاى طبیعى و تکوینى اعمال والدین بى بهره نمى ماند. پدر یا مادرى که مشروبات الکلى مصرف مى کند یا به واسطه بعضى از قصورها یا تقصیرها گرفتار عوارض مزمن جسمى مى شود. فرزند هم از این گونه عوارض و واکنش هایى که براى جسم والدین مطرح است، مصونیت ندارد.
اینها چیزهایى است که مطابق سنت آفرینش است و به رابطه علت و معلول و قانون دترمینیسم بستگى دارد. این ماییم که باید رفتار خود را با سنت هاى آفرینش و رابطه غیرقابل تخلّف علت ها و معلول ها هماهنگ کنیم. نه ما مى توانیم سنت هاى آفرینش و رابطه هاى على و معلولى را در هم بریزیم و نه عاقلانه است که چنین توقعى داشته باشیم.
تمام کودکانى که ناقص العضو یا علیل و رنجور به دنیا مى آیند، نتیجه تخلف انسان ها از سنت هاى آفرینش و پیروى نکردن آنها از جریان طبیعى و تکوینى آفرینش است که البته آنهایى که ندانسته و ناآگاهانه است قابل اغماض است و آنهایى که دانسته و آگاهانه است، جرم و جنایت است و به هیچ وجه قابل اغماض نیست.
امام صادق(ع) فرمود:.
هر زنى شوهر شرابخوار خود را اطاعت کند و با او هم بستر شود، گناهانش به اندازه ستارگان آسمان است و هر فرزندى که از او بزاید، پلید است و خدا هیچ توبه و فدیه اى از او قبول نمى کند، مگر شوهرش بمیرد یا از او جدا شود.
متأسفانه، بسیارند افرادى که بدون توجه به مسؤولیت هاى والدین و قصورها و تقصیرهاى آنها سؤال مى کنند که چرا کودکى ناقص العضو یا بیمار و مفلوک به دنیا مى آید آیا با عدل خدا سازگار است که انسانى را این طور خلق کند.
این گونه به دستگاه آفرینش نگریستن و از تأثیراتى که واسطه ها در پدید آمدن یک انسان دارند چشم پوشیدن، گناهش کمتر از تخلفات والدین و اجداد و دهن کجى آنها در برابر سنت هاى آفرینش نیست، زیرا این گونه نگرش ها و بینش هاست که موجب آن گونه اهمال ها و لاابالیگرى ها و بدبختى و فلاکت کودکان مى شوند.
اما دید عالمانه این طور نمى گوید، دکتر کارل مى گوید:.
مستى زن یا شوهر در لحظه آمیزش، جنایت واقعى است، زیرا کودکانى که در این شرایط به وجود مى آیند، اغلب از عوارض عصبى یا روانى درمان ناپذیر رنج مى برند.
دید عالمانه، انسان را بدون چون و چرا در برابر مسؤولیت ها به خضوع و تواضع وامى دارد و دید جاهلانه، انسان را به چون و چرا و گردنکشى و سقوط مى کشاند.
تا این جا مطلب روشن است، اما سخن ما این است که حتى اعمالى که جنبه اخلاقى دارد و ارتباطى به جسم و قوانین فیزیکى و پزشکى و...ندارد، در وضعیت و سرنوشت کودکان بى تأثیر نیست و این همان است که گفتیم: جنبه ماتریالیستى ندارد، بلکه جنبه ماوراى ماده دارد و نتیجه ارتباط دقیق و عمیق ماده و ماوراى ماده است.
در اول سوره نساء - که وجود این سوره در قرآن نشانگر اهمیتى است که اسلام براى زنان و حقوق آنها قایل است - آیاتى درباره یتیمان و تکالیفى که جامعه نسبت به آنها دارد آمده است و سپس مى فرماید:.
وَلْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَلْیَقُولوُا قَوْلاً سَدیداً؛(4).
آنهایى که اگر فرزندان ضعیفى از خود به جا گذارند، بر آنها بیمناکند، باید بترسند و در برابر خدا تقوا پیشه کنند و سخن صواب بگویند.
در این سخن الهى، تکیه بر یک اصلِ مسلم شده و آن این که انسان بر فرزندان ضعیف خود بیمناک است و به همین جهت مى خواهد کارى کند که اسباب پریشانى و گرفتارى و بدبختى آنها فراهم نیاید.
با توجه به این اصل مسلم، انسان باید رعایت حال یتیمان را بکند و از تجاوز به حقوق آنها خوددارى نماید، زیرا همان طورى که او به یتیمان مردم ظلم مى کند، باید انتظار داشته باشد که روزى یتیمان خود یا فرزندها و فرزندزادگانش نیز گرفتار شوند.
عکس این مطلب را هم در قرآن داریم: در سوره کهف - که داستان خضر و موسى آمده است - خضر به موسى مى گوید:.
وَأمّا الجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتیمَیْنِ فِى المَدینَةِ وَکانَ تَحْتَهُ کَنْز لَهُما وَکانَ أبُوهُما صِالِحاً فَاَرادَ رَبُّکَ أنْ یَبْلُغا اَشُدَّهُمِا وَیَسْتَخْرِجا کَنْزَهُما رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ؛(5).
آن دیوار مال دو بچه یتیم در شهر بود و زیر آن گنجى براى آن دو بود و پدرشان مرد صالحى بود. خدا مى خواست که آنها بزرگ شوند و گنج خود را استخراج کنند و این رحمتى بود از پروردگار تو.
در این جا صالح بودن پدر یتیمان سبب مى شود که حضرت خضر و موسى بیایند و روزى بدون مزد کار کنند و دیوارى را تعمیر نمایند تا گنج در زیر آن محفوظ بماند و بچه ها هنگامى که بزرگ شدند، از آن بهره گیرند.
این جاست که باید تأیید کنیم که نتیجه اخلاق و رفتار انسان، تنها متوجه خود او نمى شود، بلکه به ذریه او نیز مى رسد؛ البته اگر در حال حاضر هیچ گونه پاسخى براى این چرا نداشته باشیم، چیزى از اعتبار اصل مطلب کاسته نمى شود، زیرا آنچه قرآن مى گوید، حق است و اهل ایمان با اعتقاد محکم، آن را مى پذیرند؛ در عین حال اگر بتوانیم به این (چرا) پاسخى بدهیم، به عظمت قرآن بهتر و بیشتر پى مى بریم.
انسان، هنگامى که ظلمش به ضعیفى مى رسد، گامى در راه آشفته کردن روابط انسان ها برداشته و به اصل و حقیقت انسانیت لطمه وارد کرده است! همچنان که اگر احسانى کند، گامى در راه بهبود بخشیدن به روابط انسان ها و تقویت اصل انسانیت برداشته است.
آن که ظلمش به ضعیفى مى رسد، به انسانیت لطمه زده و بدون این که خودش توجه کند، به خود و بستگانش نیز لطمه زده است و آن که احسان مى کند، به انسانیت خدمت کرده و چه بداند و چه نداند، به خود و بستگانش نیز خدمت کرده است و در حقیقت، آنچه انجام مى دهد، با عمل خویش روى آن صحه گذاشته و مى خواهد و مى پسندد و حتى به زبان حال سؤال کننده آن است و خداوند هم سؤال انسان را بى جواب نمى گذارد.
آیا آن که آدم مى کشد، خواسته اش جز رواج بازار آدمکشى چیز دیگرى است مگرنه همین آدم کش وقتى نمى تواند آدمکشى کند، به دعا و نیایش مى پردازد و چون قدرت بر آدمکشى پیدا کند، خود دست به کار مى شود به همین جهت، در بعضى از روایات اسلامى آمده است که: (نفرین ناحق نباید کرد!).
در حقیقت، خواست باطنى یکى است. اگر قدرت ندارد، طرف خود را نشان تیر دعا مى کند و اگر قدرت دارد، نشان تیر ژ3 و کِلاشینکف و....
بنابراین، با توجه به خواست باطنى، یا سؤال عملى است یا قلبى و به همین لحاظ هیچ کس نیست که در برابر خداى خود بى سؤال باشد، که قرآن مى فرماید:.
یَسْاَلُهُ مَنْ فِى السَّمواتِ وَالأَرْضِ؛(6).
همه آنهایى که در آسمان ها و زمینند از او سؤال مى کنند.
و هیچ سؤالى هم نیست که بى جواب بماند، چنان که باز قرآن مى فرماید:.
وءاتاکُمْ مِنْ کُلِّ ما سَألْتُمُوهُ؛(7).
هرچه از خداوند سؤال کرده اید، به شما داده است.
پس کسى که روابط ظالمانه با مردم ضعیف و مستضعف دارد، خود چنین چیزى را مى پسندد و براى خود و بستگانش هم مى خواهد و به طور عملى سؤال مى کند و این سؤال، جواب دارد و جواب آن به خود یا بستگانش مى رسد.
و آنگهى مگر نه این است که ما خانواده را وحدت جسم ها و روح ها و افکار و عقاید دانستیم و فرزند را امتداد وجود والدین و میوه آن درخت وحدت یافته، شناختیم! چگونه ممکن است که آفتى که به ریشه و تنه درخت مى خورد به میوه آن نخورد و کرمى که تنه درختى را مى خورد به امتداد آن تنه لطمه و صدمه وارد نسازد!.
چقدر در اشتباهند پدران و مادرانى که فکر نمى کنند که ممکن است نتیجه تهمت ها و غیبت ها و جوسازى ها و آزار و اذیت ها و بدنام کردن ها و لکه دار نمودن ها نیز روزى دامنگیر جگر گوشه هاى آنها بشود و آنها را نیز به همین عواقب، گرفتار و مبتلا سازد!.
چقدر کوتاه بینند آنهایى که فقط به فکر جسم و غذاى جسمانى و لباس و مسکن فرزندان خود هستند و غافلند از این که از جهتى آنها را کامروا مى کنند و از جهاتى ناکام و پریشان!.
چقدر ظاهر بینند والدینى که ظاهر چهره فرزندان خود را مى خواهند گلگون و پرنشاط بنگرند، اما نمى خواهند به رنگ پریده و غمزده چهره باطنى آنها توجهى کنند!.
بیایید از این سوى چهره ها به آن سوى چهره ها برسید و ببینید که از برخوردهاى نامطلوب و انحصارگرى ها وحق کشى ها و انحراف ها و اعوجاج هاى باطنى آن جا را چه ماتم زده و افسرده و پریشان کرده اید! و تا دیر نشده، چاره اى بیندیشید.
گربه خارى خسته اى خود کشته اى
ور حریر و قزدرى خود رشته ای.
تو گناهى کرده اى شکل دیگر
دانه کشتى دانه کى ماند به بر.
آب صبرت جوى آب خلد شد
جوى شیر خلد مهر تست و ود.
آب آتش را کشد آتش به خو
مى بسوزد نسل و فرزندان او.
باز در این مقوله با خواننده گرامى گفتگو دارم، باشد که جامعه انقلابى ما همان طورى که براى صادر کردن معیارهاى انقلابش به دنیا عزم را جزم کرده، به عمق بسیارى از خانواده ها نیز معیارهاى اسلام انقلابى و انقلاب اسلامى را صادر کند.
خودسازى والدین.
یقیناً همه جوانانى که پیمان مقدس زناشویى را امضا مى کنند، از همان آغاز توجه دارند که دیر یا زود به عنوان پرافتخار مادرى و پدرى سرفراز مى شوند.
در حقیقت، در عمق عشق به همسر، عشق به فرزند نهفته است و دو انسانى که براى تشکیل کانون گرم خانواده، یکدیگر را جذب مى کنند موجود سومى مى جویند که مظهر آمیزش جسم و روح آنهاست و آن چنان به آنها یگانگى و هماهنگى مى بخشد که به شادى اش هر دو شاد و به اندوهش هر دو اندوهگینند و به طراوتش نشاط پیدا مى کنند و به رنگ پریده اش هر دو افسرده مى شوند.
آنها در ضمیر و باطنشان خواهان این هستند که براى فرزندان خود بهترین پدر و مادر باشند و در راه تربیت و ساختن انسانى نمونه و ایدآل هرچه بیشتر موفق شوند.
اینها آرزوهاى آنهاست؛ آرزوهایى مقدس که اگر برآورده نشود، چه تلخى ها و دشوارى ها که به دنبال خواهد داشت!.
بدیهى است که بر آورده شدن آرزوها نیازمند تلاش ها و کوشش هاى آگاهانه است و بنابراین، قبل از هر چیز، والدین باید خود را براى رسیدن به ایده ها و آرزوها آمادگى بخشند و در این رابطه، هر چه در توان دارند، به کار اندازند.
این جاست که مسأله خودسازى والدین مطرح مى شود. شاید این مطلب، کمى براى خواننده تعجب انگیز باشد که چرا براى داشتن بهترین فرزند، خودسازى رإ؛ه‏ه‏3! اساس و مبدأ قرار مى دهیم!.
اما با توجه به مطالبى که درگفتار پیش آوردیم و توضیحاتى که اکنون مى دهیم، نه تنها جاى تعجبى باقى نمى ماند، بلکه هر چه بهتر پى مى بریم که جز از راه خودسازى نمى توان به این گونه خواسته ها و آرزوها دسترسى پیدا کرد.
امیدوارم خواننده گرامى تحمل این را داشته باشد که براى پى بردن به مفهوم صحیح (خود) از یک بحث فلسفى الهام بگیریم.
خویشتن ما چیز مستقلى از مبدأ آفرینش نیست، بلکه حقیقت آن ارتباط و تعلق و وابستگى محض است و اگر توجه به این حقیقت داشته باشیم، هم خود را خوب شناخته ایم و هم خدا را، در حالى که اگر از این حقیقت غافل بمانیم، نه خود را مى شناسیم و نه خدا را و نتیجه آن (از خدا بیگانگى) و (از خود بیگانگى) است.
این که انسان خویشتن را موجود مستقلى در برابر خدا بشناسد که گاه گاه مانند گرسنه اى که متوجه نان مى شود، به او توجه پیدا کند، بینش نادرست و بى پایه اى است، زیرا خویشتن انسان، این نیست. انسان، شی‏ء مستقلى در برابر هستى و نظام اسرار آمیز آن نیست. اصولاً رابطه ممکنات با مبدأ هستى همچون رابطه خورشید و اشعه آن است که هرگاه رابطه اشعه را از خورشید قطع کنى، اشعه اى باقى نمى ماند و هرگز اشعه نمى تواند در برابر خورشید مدعى استقلال و شیئیت باشد.
بنابراین، از دیدگاه فلسفه ما، خویشتن انسان؛ یعنى: ربط و تعلق و اضافه او به مبدأ هستى و عالى ترین درجه خودشناسى همین است و مى تواند منشأ آثار و فواید بى شمار گردد.
به همین جهت است که: (من) فلسفى و عرفانى، یعنى آن چیزى که جز وابستگى و تعلق به مبدأ، حقیقتى ندارد و تأکید مى کنم که مفهوم وابستگى غیر از مفهوم وابسته است، زیرا در دومى، در عین وابستگى توجهى به استقلال هم هست و در اولى به هیچ وجه، استقلال مطرح نیست درخانواده و اجتماع نیز (من) مطرح است و ما شب و روز با این واژه سروکار داریم و حتماً باید بفهمیم (من) خانوادگى و اجتماعى یعنى چه.
شناخت (من) خانوادگى و اجتماعى جنبه ایدئولوژیک دارد. همچنان که شناخت (من) فلسفى و عرفانى جنبه جهان بینى دارد و تو خوب مى دانى که: هر ایدئولوژى تکیه بر جهان بینى دارد.
وقتى (من) فلسفى و عرفانى، خود را در رابطه با مبدأ، وابستگى و تعلق محض مى داند و با صراحت مى گوید: نامى است ز من بر من و باقى همه اوست! من خانوادگى و اجتماعى نیز باید خود را در کادر خانواده و در کادر اجتماع، فانى و همچون ستاره، در پرتو نور خورشید محو و ناپیدا و در عین حال منشأ اثر و فایده بشناسد.
(من) خانوادگى چیست.
فرزند خانواده است. شاخه نورسته ولطیف و سرسبزى است که از آن اصل، تغذیه مى کند و به آن تکیه دارد و نمى تواند و نباید خویشتن را منهاى این اصل بنگرد و این پیوند را از یاد ببرد که بیگانگى از خانواده، یعنى بیگانگى از خود!.
کم کم جوان مى شود و با عضوى از یک خانواده دیگر پیمان همسرى مى بندد و با پیوند دوشاخه از دو خانواده، نه تنها آن دو خانواده اصل، با یکدیگر به هم مى آمیزند، بلکه با تشکیل خانواده جدید، من خانوادگى، همسر و شریک زندگى و غم و شادى دیگرى مى شود.
دیرى نمى پاید که من خانوادگى با تولد نوزاد، پدر یا مادر مى شود و همچون سه ضلع یک مثلث - که نه مثلث بى آنها تحقق مى یابد و نه هر یک آنها بى دیگرى مثلث مى شود - در یک وحدت عینى متجلى مى شوند.
روى این حساب، همان طورى که در نظام هستى (من) هرگز ظهور استقلالى ندارد و همواره ظهور آن در کادر تعلق و وابستگى امکان پذیر است و اگر خوب بیندیشى، مى بینى (من) مستقل، یعنى هیچ! در نظام خانوادگى و اجتماعى نیز (من) هرگز نمى تواند ظهور استقلالى داشته باشد و (من) مستقل از خانواده و اجتماع، یعنى هیچ!.
در نظام هستى (من) و (ما) را مولوى این گونه تفسیر مى کند:.
ما عدم هائیم و هستى هاتما
(تو) وجود مطلق و هستىّ (ما).

 

در نظام اجتماعى نیز (من) و (ما) را یک جامعه شناس این گونه مى نگرد:.
اگر یک روز، نانوا بگوید: من دیگر نان نمى پزم، خودت نان تهیه کن و خیاط بگوید: من لباس نمى دوزم، خودت لباس بدوز و کفاش بگوید: من کفش نمى دوزم، خودت کفش بدوز و کشاورز بگوید: من کشاورزى نمى کنم، خودت کشاورزى بکن و پلیس بگوید: من امنیت شهر و کشور و اجتماع تو را بر عهده نمى گیرم، خودت بر عهده بگیر و... چه کارى مى توانم بکنم! هیچ! چاره اى جز مردن و از عرصه طبیعت و زندگى طبیعى محو شدن، ندارم.
به همین ترتیب، تو مى توانى در نظام خانوادگى تکلیف (من) و(ما) را روشن کنى.
(من) بدون وابستگى به خانواده، یعنى هیچ، تجلى (من) فرزند، همسر، پدر و مادر است.
فرد، اگر بخواهد مجرد از جامه زیباى فرزندى و همسرى و پدرى و مادرى و عریان از پوشش افتخارآمیز عضویت اجتماع و ملت و امت، خودنمایى بکند، وحشى است! و به قول آن جامعه شناس: مردنى و رفتنى است!.
ظهور استقلالى (من) در نظام هستى، مستلزم کفر و شرک است و در حقیقت (خود فراموشى) و (از خود بیگانگى) است و ظهور استقلالى (من) در نظام خانوادگى و اجتماعى نیز کافرانه و مشرکانه است و در این حالت، نه خشت هاى بناى مقدس خانواده، روى هم بند مى آید و نه خشت هاى بناى عظیم اجتماع و ملت و امت و باید بپذیریم: همان طورى که اولى (از خود بیگانگى) است، دومى نیز ( از خود بیگانگى) است. با این تفاوت که اولى از لحاظ جهان بینى است و دومى از لحاظ ایدئولوژیک!.
بدبختانه، مکاتبى که دم از ترقى و تعالى مى زنند، ناخواسته و ناآگاهانه، ضربه هاى مهلکى بر پیکر (من) اجتماعى و خانوادگى وارد کرده و با بریدن او از پیکر خانواده و اجتماع به پوچى و بیهودگى اش سوق داده اند.
کمونیسم، خانواده را مولود اقتصاد سرمایه دارى مى داند و مى گوید: با زوال نظام سرمایه دارى، خانواده نیز از بین مى رود و نتیجه آن از بین رفتن همسرى و پدرى و مادرى و فرزندى است. در حالى که اینها تجلیگاه و مظاهر مقدس (من) هستند و اگر اینها از بین بروند، (من) نیز واله و سرگردان و هیچ و پوچ است.
جالب این است که این مکتب خشک مادى، (من) اجتماعى را نیز از بین مى برد و فقط جامعه را به عنوان یک کل مى نگرد و بدون هیچ گونه توجهى به ارزش هاى (من) براى جامعه تصمیم گیرى مى کند.
نظام سرمایه دارى نیز - که خود را متعالى و مترقى مى داند - بدبختى دیگرى دارد. این نظام، با طرح دموکراسى - در مفهوم غربى آن - (من) خانوادگى و اجتماعى را سخت جریحه دار کرده است. در این نظام، هم تشکیل خانواده به عنوان امرى مقدس و ضرورى تلقى نمى شود و هم فرو ریختن کاخ مقدس خانواده امرى عادى و اجتناب ناپذیر است و هم فردگرایى افراطى فرد، او را از وظایف اخلاقى و اجتماعى اش باز داشته است.
در این نظام، روابط جنسى نامشروع آزاد است و همین امر سبب شده که افراد، کمتر به فکر تشکیل خانواده باشند و نیز سبب شده است که زن و شوهرها به یکدیگر خیانت کنند و در نتیجه، نه اینها در محیط خانواده احساس خوشبختى مى کنند و نه فرزندان آنها که احیاناً اصل و نسب آنها نیز به درستى معلوم نیست و به همین جهت، به آسانى از اصل خود مى برند و در دام مهالک گرفتار مى شوند.
روابط جنسى آزاد، هم مانع تشکیل خانواده است و هم وسیله انهدام بنیان خانواده و هم وسیله جا نیفتادن (من) خانوادگى و ناکام ماندن کودکان از نظر محبت و مهر و عاطفه پدرى و مادرى!.
به همین جهت، اسلام براى زناى محصنه - زناى کسى که داراى همسر است - کیفرى به نام رجم یا سنگسار کردن مقرر داشته و براى زناى غیر محصنه - زناى کسى که داراى همسر نیست - کیفرى در حد صد ضربه شلاق در نظر گرفته است؛ زیرا این گونه اعمال، ضربه اى مهلک و کوبنده بر پیکر (منِ) خانوادگى است که باید با آنها مبارزه جدى بشود.
هیچ مکتبى به اندازه اسلام، در تقویت (من) خانوادگىِ پیروان خود کوشش نکرده است.
اسلام جشن عروسى را - که جشن تشکیل خانواده است - مى پسندد و اعلام مى دارد که:.
إنَّ مِنْ سُنَنِ المُرْسَلِینَ الإطْعامُ عِنْدَ التَزْویجِ؛(8).
مهمانى دادن در موقع عروسى از سنّت هاى پیامبران است.
تشکیل خانه و تشکیل خانواده و ولادت نوزاد و ختنه طفل، همه از زیبایى هاى زندگى است و همچون نوروز ما ایرانیان - که نشانگر بهار طبیعت است - نشانگر لطف و صفا و طراوت زندگى است.
از این رو اسلام توصیه مى کند که:.
لاولیمَةَ إى فى خَمْسٍ: فى عرسٍ أوْ خُرْسٍ أوْ عِذارٍ أوْوِکارٍ أوْ رِکازٍ؛(9).
ولیمه فقط در پنج مورد است: عروسى و تولد و ختنه و خریدن خانه و بازگشتن از مکه.
به استثناى پنجمى که به مفهوم تقویت (من) اجتماعى است، بقیه، همه و همه به مفهوم تقویت (من) خانوادگى است.
کسى که براى عروسى و تولد و ختنه و خریدن خانه، جشن مى گیرد و دوستان و بستگان را مهمان مى کند، در حقیقت گام هایى استوار در راه تقویت (من) خانوادگى بر مى دارد.
در اسلام، کارها و اعمالى که (من) خانوادگى را تضییع مى کند محکوم است و هرگونه عملى که (من) خانوادگى را تقویت کند، داراى ارزش و قداست است.
بچه یتیم، بزرگ ترین صدمه اى که متحمل مى شود، تضییع (من) خانوادگى اوست. او پدر و مادرى ندارد که در دامان پرمهر آنها رشد یابد و خود را در پناه دژ مقدس خانواده، آرام و آسوده دل بیابد.
از نظر اسلام، بهترین خانواده ها آن خانواده اى است که این گونه اطفال را پناه بدهد و براى آنها این احساس را به وجود آورد که اگر پناهگاه اصلى خود را از دست داده، پناهگاه دیگرى هست که سرفرازانه آماده است تا او را پناه بدهد و (من) خانوادگى او را تقویت و پاسدارى کند.

 

پیامبر گرامى اسلامْ فرمود:.
خَیْرُ بُیُوتِکُمْ بَیْت فیهِ یَتیم یُحْسَنُ إلَیْهِ، وَشَرُّ بُیُوتِکُمْ بَیْت یُساءُ إلَیْهِ؛(10).
بهترین خانه هاى شما خانه اى است که در آن یتیمى باشد و به او نیکى شود و بدترین خانه هاى شما خانه اى است که در آن یتیمى باشد و به او بدى شود.
اکنون با توجه به این مطالب، مى توانیم دریابیم که خودسازى والدین یعنى چه و این خودسازى از کى آغاز مى شود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   19 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حق ارتقا نسبت به والدین