فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد اثبات نبوت پیامبر

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد اثبات نبوت پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اثبات نبوت پیامبر


تحقیق در مورد اثبات نبوت پیامبر

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه14

 

فهرست مطالب

ندارد

بحث ما درباره نبوت است که به یک اعتبار دومین اصل و به اعتبار دیگر سومین اصل از اصول دین است . اصول دین به یک اعتبار عبارت است از توحید , نبوت و معاد , ولى از دیده شیعیان چون دو چیز دیگر هم جزء اصول دین است , گفته مى شود که اصول دین پنج است : توحید , عدل , نبوت , امامت و معاد . به هر حال نبوت یکى از ارکان اصول دین است . راجع به نبوت بحثهاى زیادى هست که ما عجالتا فهرست بحثها را آن اندازه اى که فعلا به نظرمان رسیده عرض مى کنیم و ممکن است که آقایان هم موضوعاتى داشته باشند که لازم باشد در اطراف آنها بحث شود . مفهوم عمومى اى که همه مردم از نبوت دارند این است که بعضى از افراد بشر واسطه هستند میان خداوند و سایر افراد بشر , به این نحو که دستورهاى خدارا از خدا مى گیرند و به مردم ابلاغ مى کنند . تا این حد را همه در تعریف نبوت قبول دارند . این دیگر تفسیرى همراهش نیست : گروهى از افراد بشر که دستورهاى خدا را از ناحیه خداوند مى گیرند و به مردم ابلاغ مى کنند . آنگاه در اینجا مسائل زیادى هست . یکى از مسائل این است که اساسا چه نیازى در عالم به این کار هست که دستورهایى از ناحیه خدا به مردم برسد , اصلا مردم نیاز به چنین چیزى دارند که از ناحیه خدا به آنها دستور برسد , یا نه , چنین نیازى نیست ؟ و تازه اگر چنین نیازى هست آیا حتما راه برآورده شدن این نیاز این است که به وسیله افرادى از بشر این دستورها ابلاغ بشود , راه دیگرى وجود ندارد ؟ اگر گفتیم این نیاز هست , این نیاز از چه قسمت است ؟ آیا زندگى اجتماعى بشر بدون آنکه یک دستور الهى در آن حکمفرما باشد نظم و نظام نمى پذیرد ؟ یا نه , از این جهت بشر نیازى ندارد , از آن جهت نیاز دارد که زندگى بشر محدود به زندگى دنیا نیست , یک زندگى ماوراء دنیایى هم وجود دارد و آن زندگى ماوراء دنیا از نظر اینکه بشر در آنجا سعادتمند باشد بستگى دارد به اینکه در این دنیا چگونه زندگى کند , چه جور معتقدات و افکارى داشته باشد , چه جور خلقیاتى داشته باشد و چه جور اعمالى داشته باشد که اعمال صالح گفته مى شود . چون سعادت بشر در آن دنیا بستگى دارد به افکار و معتقدات و اخلاقیات و اعمالش در این دنیا , پیغمبران دستورهایى از ناحیه خدا براى بشر آورده اند که فکر و عمل و اخلاق خودش را طورى تنظیم کند که در آن دنیا سعادتمند باشد . و یا هر دو , یعنى هم زندگى اجتماعى بشر اگر بخواهد سعادتمندانه باشد احتیاج دارد که آن دستورهاى خدایى اجرا بشود و هم زندگى اخروى بشر , و ایندو به یکدیگر پیوسته و وابسته اند نه اینکه ضد یکدیگر باشند که آنچه زندگى اجتماعى را صالح مى کند آن دنیا را خراب کند و بالعکس , نه , در هر دو , بشر چنین نیازى دارد . پس یک بحث درباب نبوت مسأله نیاز به انبیاست .

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اثبات نبوت پیامبر

تحقیق در مورد اخلاق پیامبر اسلام

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد اخلاق پیامبر اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اخلاق پیامبر اسلام


تحقیق در مورد اخلاق پیامبر اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه35

 

فهرست مطالب 

1- اخلاق نظرى 

2- اخلاق علمى 

- اخلاق مکتبى 

- اخلاق فلسفى

اخلاق از دیدگاه برخى از فلاسفه 

۲۱)

هر آینه برای شما در وجود رسول خدا (ص) نمونه و سرمشق نیکو و پسندیده ای است.

بدون شک خو گرفتن با اداب پیامبر (ص) و اراستگی به اخلاق و سنن ظاهری و باطنی ان حضرت کمال نهایی و اخرین هدف زندگی است و سعادت دنیا و اخرت را به همراه دارد .

پس ضرورت شناخت ابعاد گوناگون زندگی سراسر افتخار ان شخصیت بزرگ اسلام بر هیچ کس پوشیده نیست چرا که شناخت مقدمه عمل است پس باید با سیره و اخلاق و رفتار و گفتار ان ختم رسولان و افضل پیامبران اشنا گردیم .

امید انکه خداوند متعال با تعجیل در ظهور فرزندش حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه سنتهای فراموش شده ان پیامبر رحمت را زنده گرداند تا انسانها با الگو قرار دادن ان صاحب خلق ونیکو و عظیم و عمل به گفتار  وسیره ان حضرت به سر منزل مقصود راه یابند و سعادت دارین را به دست اورند .

فلسفه اخلاق 

فلسفه اخلاق از علل پیدایش اخلاق بحث مینماید و اینکه اساسا مبناء و منشااخلاق چیست و از کجا نشاءت گرفته و علت به وجود آمدن قوانین و قواعد آن چه مى باشد؟ و چرا باید به آن گردن نهاد و سر پیچى از آن چه عواقبى را به دنبال مى آورد؟ بحث و مورد گفتگو قرار مى دهد.
حوزه بحث پیرامون فلسفه اخلاق 

1- اخلاق نظرى 2- اخلاق عملى 3- اخلاق مکتبى 4- اخلاق

اخلاق پیامبر اسلام

مقدمه

از آنجا که سال جاری به نام مبارک و مقدس یامبر اعظم (ص) مزین  گردیده است شایسته است که در تمام جهان اسلام مخصوصا در کشور و میهن اسلامیمان بیش از گذشته به بحث و بررسی پیرامون ابعاد گوناگون شخصیت آن بزرگ الهی و آن اسوه و الگوی کامل بشریت پرداخته شود .سخن درباره آن وجود مقدس که سرور پیامبران و صدیقان و شهیدان و فرشتگان است کار بسیار اسانی نیست و بیان تمام ابعاد شخصیت آن حضرت از محدوده فکر بشر بیرون می باشد خداوند متعال سیره و روش زندگی رسول بزرگوار اسلام (ص)  را بهترین و شایسته ترین نمونه برای مسلمانان دانسته و انها را به بهره گیری از سیره عملی و سخنان آن بزرگوار فرمان داده است . آنجا که فرموده است :                                    

لقد کان لکم فی رسول اسوه حسنه  (سوره احزاب

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اخلاق پیامبر اسلام

تحقیق در مورد نبوت پیامبر

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد نبوت پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نبوت پیامبر


تحقیق در مورد نبوت پیامبر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه55

 

فهرست مطالب

کسی دراین تردید ندارد که حضرت محمد"ص" درسن چهل سالگی مدعی نبوت شد واعلام کرد که فرشته وحی براوفرود آمده واوازاین طریق به (آگاهی های ویژه) ای(وحی) دست یافته است اومتن این آگاهی های ویژه را که همان آیات قرآن مجید بود برای مردم خواند وبه آنها گفت که این آیات سخنان خداوند تعالی است بیست وسه سال تمام نزول این آیات ادامه داشت وقرآن این چنین تکوین یافته وپایه واساس معارف عظیم اسلامی وتحولات دامنه داروفشرده درتاریخ بشرگردیده است،این مسأله روشن است که حضرت محمد"ص" می گفت:این آیات ازطرف خداوند به من می رسد ومحصول افکار وخواست ها وتمایلات وتمنیات من نیست ومن درنزول این آیات کمترین نقشی را ازخود ندارم من فقط یک پذیرنده هستم که آنچه راکه به من ازطرف خداوند القاء می شود می پذیرم واین القاء به شکل یک (آگاهی ویژه) است که ازنخس فعالیت عادی دستگاه ذهن انسان نیست ومن به معنا نبی (رسول) هستم،نبی هستم یعنی اخبارخداوندی راکه القاء می شود می پذیرم ورسول هستم یعنی ازطرف خداوند موظفم آنچه راکه دریافت می کنم به انسان ها ابلاغ نمایم پیامبر اسلام "ص" برهمین اساس میان افکارخود وآیات قرآن باکمال دقت فرق می گذاشت واهتمام فراوان داشت که آنچه مربوط به افکارخود اواست به حساب قرآن نوشته نشود وبا آن مخلوط نگردد.

دربررسی پدیده ی نبوت حضرت محمد"ص" نخست ما با این واقعیت روبرو هستیم که انسانی ادعای دریافت یک (آگاهی ویژه) ازجانب خداوند می کند اینکه مااین ادعا را ازوی بپذیریم یا نپذیریم نست به این مطالب بستگی دارد که بدانیم اوچگونه آدمی است،

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نبوت پیامبر

تحقیق در مورد رازهای نهفته گفتار و رفتار پیامبر

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد رازهای نهفته گفتار و رفتار پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد رازهای نهفته گفتار و رفتار پیامبر


 تحقیق در مورد رازهای نهفته گفتار و رفتار پیامبر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:7


فهرست: ندارد 

 

رازهای نهفته گفتار و رفتار پیامبر(ص) درباره فاطمه(س)2
دکتر محمدجواد سلمان پور
نمونه هایی از رفتار ویژه پیامبر(ص) با فاطمه زهرا(س)
1-تعریف و تمجید بسیار از فاطمه(ع) و بیان عظمت او نزد خدا و رسول خدا در هر مناسبت که دست می داد، به ویژه مواقعی که موجب می شد دیگران از آن تمجیدها مطلع شوند، و نیز سخنانی که در بحث قبل از رسول خدا(ص) نقل گردید، بهترین دلیل و شاهد بر این ادعا است.
2-او را زیاد می بوسید(93)، گاهی بین دو چشمان و (94) گاهی دستهای او و گاهی عرض صورت او را می بوسید(95)
3-شبها پیامبر به بستر خواب نمی رفت مگر آنکه سراغ فاطمه می رفت، او را می بوسید و برایش دعا می کرد (96)

ب)- نمونه هایی از رفتار ویژه پیامبر(ص) با فاطمه زهرا(س)
1-تعریف و تمجید بسیار از فاطمه(ع) و بیان عظمت او نزد خدا و رسول خدا در هر مناسبت که دست می داد، به ویژه مواقعی که موجب می شد دیگران از آن تمجیدها مطلع شوند، و نیز سخنانی که در بحث قبل از رسول خدا(ص) نقل گردید، بهترین دلیل و شاهد بر این ادعا است.
2-او را زیاد می بوسید(93)، گاهی بین دو چشمان و (94) گاهی دستهای او و گاهی عرض صورت او را می بوسید(95)
3-شبها پیامبر به بستر خواب نمی رفت مگر آنکه سراغ فاطمه می رفت، او را می بوسید و برایش دعا می کرد (96)
4-وقتی پیامبر برای نماز در مسجد از در خانه فاطمه عبور می کرد، می ایستاد و رو به خانه فاطمه می کرد و به او سلام می داد و می گفت: السلام علیکم اهل البیت و رحمه الله و برکاته(97)
5-هنگامی که فاطمه نزد پیامبر گریه می کرد، به صورت او دست می کشید و اشکهای او را پاک می کرد. (98)
6-هنگامی که فاطمه بر پدر وارد می شد، پیامبر(ص) جلو او می ایستاد او را می بوسید و فاطمه را در جای خود می نشاند(99)
7-به فاطمه اظهار محبت زیاد می نمود(100) و از شوق می گریست.(101)
8-پیامبر هنگام سفر، آخرین کسی که تودیع می نمود، فاطمه بود لذا تمام سفرهای پیامبر از خانه فاطمه شروع می شد.(102)
9-پیامبر هنگام بازگشت از سفر پیش از همه به دیدار فاطمه می رفت و به او سلام می داد لذا تمام سفرهای پیامبر به خانه فاطمه ختم می شد.(103)
10-از جنگها که برمی گشت اول سراغ فاطمه می گرفت و او را می بوسید.(104)
11-هنگامی که به دیدار فاطمه می رفت ملاقات با او را طول می داد.(105)
12- هنگام هجرت از مکه، بیشتر از همه نگران فاطمه زهرا بود.(106)
13-فاطمه سنگ صبور پیامبر بود و در سختیها، فاطمه از پدر دلجوئی می طلبید.(107)
14-پیامبر از سختیهایی که به فاطمه می رسید متأثر می شد و می گریست.(108)
15-پیامبر در هنگام ورود به منزل فاطمه، در می زد و اجازه می گرفت و او را تعظیم می نمود.(109)
16-هنگام احوال پرسی از او، بر سر او دست می کشید و با تلطف تمام از او احوال پرسی می نمود.(110)
17-فاطمه زهرا را که می دید فرحناک و خوشحال می شد.
18-پیامبر تحمل ناراحتی و گریه فاطمه را نداشت و همواره دنبال مسرورکردن فاطمه بود.(111)
19-در عین نداری فاطمه، فقرا را به در خانه فاطمه می فرستاد و آن بانو نیز فقیر را ناامید بر نمی گردانید.(112)
20-پیامبر(ص)، فاطمه را ضرب المثل برای نزدیکترین فرد به خود و یا نمونه اعلاء قرار می داد.(113)
21-دستان او را می گرفت و خطاب به مردم می گفت: هرکس او را می شناسد که می شناسد و هرکس او را نمی شناسد، این فاطمه دختر محمد است، پاره تن من و قلب و روح و روان من است، هرکس او را اذیت کند مرا اذیت کرده و هرکس مرا اذیت کند خدا را اذیت نموده است.(114)
22-در امر ازدواج گرچه به امر الهی بود، در عین حال برای تعظیم فاطمه زهرا با او مشورت می نماید و از او کسب رضایت می کند.(115)
23-پیامبر امر به بزرگداشت عروسی فاطمه می دهد.(116)
24-در شب عروسی، خود دست فاطمه(ع) را در دست علی(ع) می گذارد و برای آنان دعا می کند و می فرماید ای علی بارک الله فی ابنه رسول الله.(117)
25-به مناسبت ازدواج فاطمه زهرا به منبر می رود و برای مردم خطبه می خواند.(118)
26-پیامبر تمام دربهای خانه صحابه را که به مسجد گشوده می شد، به جز در خانه فاطمه زهرا و علی(ع) را بست.(119)
27-پیامبر در آخرین لحظات حیات، دست فاطمه را می گیرد و می فشرد و برای مصائبی که بر فاطمه زهرا خواهد آمد، آنقدر گریه می کند تا از هوش می رود.(120)
28-در آخرین لحظات، فاطمه را به خود می چسباند و در حالی که دست او را در دست علی(ع) می گذارد، به علی سفارش مؤکد فاطمه را می نماید.(121)
آنچه گذشت فقط چند نمونه از سخنان و رفتار پیامبر نسبت به فاطمه زهرا(ع) بود.
ج)-پیام و راز نهفته در سخنان و رفتار پیامبر(ع) نسبت به فاطمه(ع)
بدون تردید چنان کلمات و رفتاری نمی تواند فقط ناشی از رابطه پدری با یک دختر باشد، در صورتی که خود پیامبر(ص) از تفاوت گذاشتن پدر بین فرزندان نهی کرده است، بلکه این نوع رفتار ناشی از پیامبری پدر نسبت به موجودی الهی، و ولیه الله می باشد و حکایت از وسعت و عمق شناخت پیامبر(ص) از فاطمه زهرا(ع) و عظمت آن بانو نزد خداوند و جایگاه رفیع آن مقدس در عالم خلقت دارد.
از طرف دیگر در ورای این سخنان و رفتار، سر و راز دیگر نهفته است. پیامبر(ص) از آنچه در پیش است، کاملاً آگاهی دارد و تمام کسانی را که سبب مصائب صدیقه زهرا(ع) هستند، می شناسد و هر روز آنان را می بیند، اما رسالت پیامبری او اجازه نمی دهد پیشاپیش، آنان را مجازات یا قصاص کند لذا به دنبال اقدامی است که آنان را از کارهای هولناک و دردناک باز دارد و چه اقدامی بهتر و بازدارنده تر از اصرار گفتاری و رفتاری بر عظمت فاطمه زهرا(ع)!؟

1- فاطمه(ع) مقدس ترین زن عالم
پیام پیامبر(ص) برای بشریت تا قیامت، قداست فاطمه زهرا(ع) است. رسول اکرم(ص) با آن گفتار و رفتار درصدد بود تا در بین بشریت، قداست فاطمه زهرا(ع) منتشر شود و تثبیت گردد و فاطمه مقدس(ع)، ضرب المثل برای زن پاک و مطهر و مقرب دو عالم قرار گیرد.
نبی اکرم(ص) می خواست فاطمه مقدس را نماد اسلام در بزرگداشت زن قرار دهد تا مبادا دشمنان اسلام روزی بر ضد اسلام و یا مسلمین بهانه جویی کنند که اسلام برای زن ارزشی قائل نیست و زن را پائین و کمتر از مرد می شمارد. مسیحیان در طول تاریخ و به خصوص امروزه، بر زن بسیار جفا کرده و می کنند، و او را در حد یک ابزار برای سلطه و یا فروش و مصرف کالاهای مصرفی تنزل داده اند اما چون مریم را مقدس می شمارند تمام کوتاهی های خود نسبت به زن را با مقدس شمردن مریم پوشش می دهند.
خداوند، در قرآن، علاوه بر مریم، سه بانوی بزرگ خداشناس و با ایمان را نمونه معرفی می کند. پیامبر(ص) با اعلام تقدس فاطمه به بشریت، به دنبال اعلام عظمت و احترام اسلام به زن بود و در پی ساختن پوشش نبود، بلکه می خواست با قداست فاطمه(ع) اعلام کند که باید جایگاه زن در بین مسلمین، بلکه بشریت، جایگاهی چون فاطمه زهرا باشد.
اما افسوس و صدافسوس که کینه ها، حقدها، قدرت طلبی ها و هواپرستی ها نه تنها نگذاشت تقدس مورد نظر پیامبر(ص) منتشر شود، بلکه تقدس زهرا(ع) را نیز کتمان کرد.
2- فاطمه(ع) معیار ایمان و حب و بغض خدا
اما پیام کلمات و رفتار پیامبر(ص) به مسلمین این بود که فاطمه معیار ایمان و حب و بغض خدا است. نبی گرامی(ص) در صدد بود که فاطمه زهرا(ع) را معیاری برای سنجش ایمان و عشق درونی مسلمین نسبت به خدا، رسول، و اسلام معرفی کند تا هر مسلمانی خواست میزان ایمان خود به خدا و رسول و قدر عشق خود به خدا و رسول و میزان تعهد و پایبندی خویش به دین اسلام را محک بزند، به میزان ایمان. عشق و تعهد خود به فاطمه زهرا(ع) بنگرد.
مکتب اسلام ش 4 سال 46


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد رازهای نهفته گفتار و رفتار پیامبر

تحقیق در مورد جنگهای پیامبر

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد جنگهای پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد جنگهای پیامبر


تحقیق در مورد جنگهای پیامبر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه22

 

فهرست مطالب ندارد 

زندگینامه پیامبر(ص)

نام: محمد بن عبد الله

در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.

کنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم.

القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه‏ و... .

منصب: آخرین پیامبر الهى، بنیان‏گذار حکومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.

تاریخ ولادت: روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه). بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته‏اند.

عام الفیل، همان سالى است که ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مکه یورش آورد تا خانه خدا (کعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مکه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاکت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.

محل تولد: مکه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).

نسب پدرى: عبدالله بن عبدالمطلب (شیبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن کلاب بن مرّة بن کعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر (قریش) بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.

از پیامبر اسلام(ص) روایت شده است که هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و از آن بالاتر نروید. اما در کتاب‏هاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است که فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد.

مادر: آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.

این بانوى جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، کم‏نظیر و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى کرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى که به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمه‏اش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب (مدینه) شده بود، در مکانى به نام «ابواء» بدرود حیات گفت و در همان جا مدفون گشت.

و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روایتى هفت ماه) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، کفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثویبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شیر دهد و از او نگه‏دارى کند؛ اما پس از مدتى وى را به حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد. حلیمه گرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى کرد.

مدت رسالت و زمامدارى: از 27 رجب سال چهلم عام الفیل (610 میلادى)، که در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال یازدهم هجرى، که رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود. آن حضرت علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.

تاریخ و سبب رحلت: دوشنبه 28 صفر، بنا به روایت بیشتر علماى شیعه و دوازدهم ربیع الاول بنا به قول اکثر علماى اهل سنّت، در سال یازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدینه بر اثر زهرى که زنى یهودى به نام زینب در جریان نبرد خیبر به آن حضرت خورانیده بود. معروف است که پیامبر اسلام(ص) در بیمارىِ وفاتش مى‏فرمود: این بیمارى از آثار غذاى مسمومى است که آن زن یهودى پس از فتح خیبر براى من آورده بود.

محل دفن: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى) در همان خانه‏اى که وفات یافته بود. هم اکنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.

همسران:

  1. خدیجه بنت خویلد.
    2. سوده بنت زمعه.
    3. عایشه بنت ابى بکر.
    4. امّ شریک بنت دودان.
    5. حفصه بنت عمر.
    6. ام حبیبه بنت ابى سفیان.
    7. امّ سلمه بنت عاتکه.
    8. زینب بنت جحش.
    9. زینب بنت خزیمه.
    10. میمونه بنت حارث.
    11. جویریه بنت حارث.
    12. صفیّه بنت حىّ بن اخطب

فرزندان:

الف) پسران:
1. قاسم. او پیش از بعثت پیامبر اکرم(ص) تولد یافت. از این رو پیامبر(ص) را ابوالقاسم نامیدند.
2. عبدالله. این کودک چون پس از بعثت به دنیا آمده بود، وى را «طیّب» و «طاهر» مى‏گفتند.
3. ابراهیم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات یافت.

عبدالله و قاسم از خدیجه کبرى (س) و ابراهیم از ماریه قبطیه متولد شدند. وهرسه آنان در سنین کودکى از دنیا رفتند.

ب) دختران:
1. زینب (س). 2. رقیه (س). 3. ام کلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).

دختران پیامبر اسلام (ص) همگى از حضرت خدیجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پیش از رحلت آن حضرت، از دنیا رفته بودند. تنها فرزندى که از آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرین دختر وى بود. این بانوى مکرّمه، افتخار بانوان عالم، بلکه همه انسان‏ها و مورد تقدیس و تکریم فرشتگان عرشى است. همو است که مادر سبطین و امّ الأئمة المعصومین(ع) است.

گرچه پیامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خویش علاقه‏مند بود، اما در میان همسرانش بیش از همه، به خدیجه کبرى (س) و در میان فرزندانش بیش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقه‏مند بوده و اظهار محبت و لطف مى‏فرمود.

 

جنگهای پیامبر

 بعد از آنکه حکومت اسلامی در مدینه بنا نهاده شد رسول گرامی اسلام باید چاره ای برای مشکلات داخلی و خارجی می اندیشیدند،‌ و نیز می باید در صدد سر و سامان دادن امور برمی آمدند.

پیامبر در بدو ورود به مدینه با مشکلات زیر مواجه بود:

تأسیس حکومت در مدینه و انتخاب شدن رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان رئیس مدینه،‌ باعث رنجش کسانی می شد که منتظر ریاست بودند. از طرفی یهود که در مدینه و اطراف آن از امکانات وسیعی برخوردار بود نمی توانست ببیند که یثربیان اکنون بالاتر و برتر از آنان می باشند.

تا‌ آن زمان بزرگترین دشمن اسلام و مسلمین، کفّار قریش بودند. آنها نه تنها از آزار جسمی و روحی مسلمین دست نمی کشیدند، بلکه املاک و اموال آنها را نیز به غارت برده و بدان وسیله به تجارت می پرداختند و نیز به وسیلۀ برخی از طائفه ها برای مسلمین مزاحمت می آفریدند. بنابراین مسلمین باید چاره ای می اندیشیدند تا اولاً:‌ از ناحیۀ یثرب و اطراف آن آسوده خاطر باشند و از دیگر سو بتوانند اموال غارت شده خود را به دست آورند و به مشرکین بفهمانند که اکنون اسیر آنها نمی باشند و دیگران را به اندیشه وادارند که درختی که روئیده است، نه آن درختی است که با نسیمی بر خود بلرزد و از ریشه کنده شود. این گونه بود که جنگ ها یکی پس از دیگری آغاز شد و در انتها آن که ظفر یافت و به توفیق رسید اسلام بود و مسلمین، و برای منافقان، دشمنان، معاندین و کفّار جز یأس و ناامیدی و شکست چیزی نماند. می توان نبردهای رسول اکرم را در دسته بندی زیر قرار داد و به مطالعه آنها پرداخت.

1ـ جنگ های مشرکان با قریش: مهمترین این جنگ ها عبارت از بدر و احد و خندق می باشد. جنگ بدر اولین نبردی است که به صف آرایی مسلمانان و کفّار قریش منجر شد. مسلمین خبر یافتند که قریشیان اموال آنها را تصاحب نموده و بدان وسیله کاروان تجارتی بزرگی به راه انداختند و قصد عزیمت به سوی بلاد شام را دارند. پس راه را به کاروان آنان بستند تا بدان وسیله به اموال خود برسند و از قدرت و اقتدار قریش بکاهند. همچنین به آنها گوشزد نمایند اکنون با گروهی طرف هستند که از بند آنها رسته اند، و اوضاع و شرایط آنها به کلی تغییر نموده است. دیگر نمی توان قصد آزار مسلمین را در سر پروراند و برای کشتن رسول گرامی نقشه ها کشید و طرح ها ریخت. پیام دیگر این جنگ این بود که اینک ابتکار عمل در دست مسلمین است. این مسلمانها هستند که می گویند: قریش چه کاری را و چگونه باید انجام  دهند. این امر تا آن زمان که قریش بر سر لجاجت و کینه توزی باشند، با جنگ و مبارزه و مقابله به مثل، انجام خواهد گرفت و زمانی که از کین و لجاجت دست برداشتند با مدارا،‌ عمل خواهد شد. جنگ بزرگ دیگری که بین مسلمین و کفّار قریش انجام شد، «احد» است. قریش برای تسکین قلب و اعاده حیثیت در مکانی به نام احد به جنگ مسلمین رفتند. این نبرد در ابتدا با کامیابی مسلمین همراه بود. به همین دلیل بعضی از آنها به خاطر طمع و جمع آوری غنیمت دستور رسول اکرم را نادیده گرفته و آن مکان پر اهمیت و سوق الجیشی را رها نمودند. کفّار از آن ناحیه به مسلمین یورش آوردند، که ثمر آن شهادت بزرگ امیر اسلام حضرت حمزۀ سیدالشهداء و زخمی شدن رسول مکرم اسلام بود. اما غائله ختم به خیر نشد. کفّار که به پیروزی نسبی رسیده بودند شادمان به عقب نشستند. اما فکر نابودی اسلام را از سر بیرون نکردند. لذا در اندیشۀ تجدید قوا برآمدند. با قبائل اطراف عهد و پیمان بستند که رسول مکرم اسلام و مسلمین را نابود نمایند. یهودیان داخل و اطراف مدینه نیز با آنها هم پیمان شدند و... بدین ترتیب جنگ خندق یا احزاب را به راه انداختند. خبرها به مدینه رسید. رسول اکرم به مشورت با اصحاب پرداخت. هر کس پیشنهادی نمود. در آن میان سلمان فارسی که به تازگی رسول اکرم را بعد از سالها جستجو، یافته بود و به او ایمان آورده بود، گفت: بهتر است اطراف مدینه را خندقی حفر کنیم. زیرا بدین وسیله مقابل نفوذ کفار به داخل مدینه را می توانیم بگیریم. پیشنهاد او پذیرفته شد و خندق حفر گردید. روز جنگ فرا رسید. عمر بن عبدود که یکی از دلاوران یهود بود با گذشتن از کانال به مسلمین یورش برد. امیرالمومنین علی علیه السلام با اجازۀ رسول گرامی اسلام به مصاف عبدود شتافت. نبردی سخت بین امام علی علیه السلام و عمر بن عبدود بر پا شد. عبدود به هلاکت رسید. رسول اکرم و مسلمین شادمان شدند. روزنه های یأس و به دنبال آن شکست بر کفّار استیلا یافت و اطراف مدینه را رها کردند و به مکانهای خود بازگشتند.

2ـ مقابله با اهل ادیان: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بعد از ورود به مدینه با برقرار نمودن عقد اخوت و برادری بین انصار و مهاجر، تمام امتیازات طرفین را حذف و آنها را به برادری، برابری و سبقت گرفتن در امر تقوا و دینداری ارشاد فرمودند. اینک یثربی که تا چندی قبل جولانگاه دو قبیلۀ اوس و خزرج بود و یکی دیگری را به بهانه های واهی سرزنش و تهدید می نمود، تبدیل به شهری گردیده بود که تمام ساکنان آن یک هدف که اسلام باشد و یک امیر که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم باشد، داشتند. این امر برای دو گروه سخت ناگوار بود. گروه نخستین منافقان بودند که اینان توانایی سر برآوردن و اغتشاش نداشتند. گذشته از آن، مردمانی بدنام بودند که کسی به حرف و عمل آنها اعتنایی نمی کرد. گروه دوم یهود بود که اینان نیز گر چه در اطراف مدینه پراکنده بودند، ولی گروهی از آنها در شهر مدینه ساکن بودند و دارای موقعیت ممتازی بودند و مکنت فراوانی داشتند و از دست درازی مکیان و دیگر قبائل در امان بودند. کشمکش های یثربیان و جدالهای بی موردشان همیشه به سود این جماعت بود و ... اما اینک با برقراری عقد اخوت، جدال ها به دوستی تبدیل شده بود و گروه ها به گروه واحد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در بدو ورود به مدینه، با یهودیان ساکن مدینه پیمان و معاهده ای امضاء نمودند تا بدان وسیله در کنار یکدیگر به طور مصالحه آمیزی روزگار سپری نمایند. اما یهود به مرور زمان از عمل به موافقت نامه، ابا ورزید و هم عهد با دشمنان اسلام شد. گذشته از آن در صدد خدعه برآمدند و تصمیم به قتل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم گرفتند. بعد از این جریانات، رسول مکرم اسلام به نبرد با یهود برخاست و در دو نبرد، یهودیان را قلع و قمع نمود. یکی نبرد با بنی قریظه بود. بنی قریظه قبیله ای یهودی بودند که در هنگام نبرد خندق به عنوان ستون پنجم دشمن عمل می کردند. آنها تصمیم گرفتند کار اسلام را از درون مدینه تمام نمایند. اما نقشه هایشان بر مَلا شد. وقتی نبرد خندق به پایان رسید، از جانب حق تبارک و تعالی به پیامبرش وحی رسید که باید کار بنی قریظه یکسره شود. رسول گرامی دستور داد به مردم اعلام نمایند که هر کس مطیع و شنوای امر خدا و رسول اوست باید نماز عصر را در بنی قریظه بجا آورد. پس بلافاصله به سوی بنی قریظه حرکت نمودند. بنی قریظه به مدت 25 روز در محاصره بود. بالاخره تسلیم شدند و به سزای خیانت های خود رسیدند. نبرد دیگری که بین یهود و اسلام درگرفت جنگ خیبر است. خیبر نام محلی آباد در نزدیکی مدینه است که ساکنان آن یهودی بودند. خیبریان نیز در جنگ خندق و بعد از آن همواره در تلاش بودند تا کیان اسلامی را با مخاطره روبرو نمایند. گاهی با مکّیان هم پیمان می شدند و گاهی قبائل دیگر را برای مزاحمت مسلمین بسیج می کردند. لذا رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تصمیم گرفت تا این آخرین دژ یهود را نیز تسلیم نماید تا از ناحیۀ آنها آسوده خاطر شود. به این منظور به سوی خیبر روانه شدند و در نبردی جانانه و با شجاعت و همت دلاور مردی چون شیر خدا علــی علیه السلام قلعه های آنها را یکی پس از دیگری فتح نمود. در روزی که کار بر مسلمین سخت شده بود،‌ مژده پیروزی حق بر باطل را به مرحلۀ ظهور رسانید و نسیم خنک پیروزی به جریان افتاد. اینک یهود تسلیم شده بود و مزاحمتی از ناحیۀ آنها برای اسلام احساس نمی شد. با اینکه در جزیرةالعرب،‌ مسیحیان نیز زندگی می کردند اما بین آنها و مسلمین نبردی بر پا نشد. تنها اتفاق مهمی که افتاد این بود که مسیحیان از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم خواستند تا در مباهله شرکت جوید و یکدیگر را نفرین نمایند تا بدان وسیله هر کس بر باطل است، نابود شود. روز مباهله فرا رسید. رسول اکرم، حسن و حسین علیهما السلام را گرفت و به همراه علی مرتضی و فاطمه زهرا سلام الله علیهما به طرف محل مزبور روانه شدند. وقتی رهبران دینی عیسویان آن پنج نفر را دیدند حاضر به مباهله نشدند و گفتند: اگر امروز مباهله صورت بگیرد حتماً نابود خواهیم شد.

3ـ نبردهایی که با قبائل عرب انجام شد: قبایل اطراف مدینه و دورتر از آن گاه گاهی برای حکومت نوپای مدینه مزاحمت ایجاد می کردند که این مزاحمت ها گاه در قالب هم پیمان شدن با دشمنان اسلام بود و گاه جبهه گیری رو در رو با مسلمین. آنچه در تاریخ ثبت است، این می باشد که تا آن گاه که رسول خدا از ناحیه آنان سوء‌ استفاده از رفق و مدارای رسول گرامی اسلام برمی آمدند و در جهت تلاش برای نابودی اسلام برمی آمدند و شروع به طرح پردازی و نقشه می نمودند با آنان برخورد می شد. نمونۀ بارز آن برخورد مسلمانان با یهودیان است. اولین نبردی که با قبائل انجام شد « غزوۀ ذات الرقاع و دوقةالجندل» است. علت نبرد «ذات الرقاع» این بود که خبر رسید قبیله قطفان سپاهیانی برای جنگ با مسلمین فراهم ساخته است. علت نبرد « دومةالجندل» هم این بود که: گروهی عظیم در محلی به نام دومةالجندل، گرد هم آمده اند و بر مسافران و رهگذران ستم می کردند و نیز قصد مدینه داشتند. لذا رسول گرامی اسلام برای تار و مار نمودن آنان و دفع شرشان از مدینه با سپاهی به سوی آنان روانه شد. از دیگر نبردهای رسول اکرم با قبائل یکی غزوۀ بنی لحیان و دیگری غزوۀ بنی المصطلق می باشد. بنی لحیان، قبیله ای بود که به بنی قریظه پناه داد و در صدد انتقام از مسلمین بودند. بنی المصطلق نیز آمادگی لازم برای نبرد با مسلمین را پیدا کرده بودند. بزرگ بنی المصطلق که حارث بن بنی فراز نام داشت، قبیله خویش و هر که را توانست از عرب فراهم ساخت و به جنگ با رسول خدا دعوت کرد. آنان هم دعوت او را پذیرفتند و برای جنگ با رسول خدا به رهبری شخصی آماده شدند. رسول خدا برای اینکه از وقایع مطمئن شوند، کسی را برای تحقیق فرستاد. وقتی از نیرنگ بنی المصطلق مطمئن شد، به سوی آنها برای نبرد روانه گردید. یکی دیگر از نبردهای رسول خدا غزوۀ حنین بود. هنگامی که مکه به وسیلۀ مسلمانان فتح شد خبرش چون بمبی در سراسر جزیرةالعرب پخش شد. قبیله « هوازن» در صدد برآمدند سد راه اسلام شوند و تا می توانند از توانایی آنان بکاهند. شاید بدین وسیله مسلمین، شکست خورده و آنان به غنائمی هنگفت دست یابند. پس با زنان، فرزندان، غنائم و اموال خویش برای نبرد با رسول گرامی به حرکت درآمدند و در محلی به نام اوطاس اردو زدند. خبر حرکت هوازن به رسول خدا رسید. یکی از یاران را فرستادند تا از چند و چون ماجرا، اطلاعات کافی فراهم نماید. وقتی مطمئن شد که خانۀ وحی اسلام و مسلمین در خطر است دستور حرکت به سوی هوازن دادند. این نبرد نیز چون احد، نبردی توانفرسا بود. با هجوم ناگهانی هوازن، بسیاری از مسلمین فرار را بر قرار ترجیح دادند. اما گروهی با اراده ای پولادین و ایمانی سرشار از قوت و نیرو، جانانه از رسول خدا و اسلام دفاع نمودند. فراریان مسلمان بازگشتند و جنگ به سود مسلمین به پایان رسید. رسول اکرم دستور داد که از قتل و آزار زنان، کودکان و مزدوران بپرهیزند. این رفتار رأفت آمیز رسول خدا باعث اسلام آوردن بسیاری از اهالی هوازن شد.

4ـ نبرد با کشورهای همسایه: در زمان رسول اکرم، روم تنها امپراطوری بود که چشم طمع به سرزمین های اسلامی را داشت. زیرا حکومت ایران در حال اضمحلال بود و طوف الطوایف اطراف نیز توانایی ایجاد مزاحمت برای مسلمین را نداشتند. از طرفی روم تقریباً همسایه جزیرةالعرب بود و هر گونه تحولی را در جزیرةالعرب به سود یا زیان خود می دید. اکنون در جزیرةالعرب صداهایی بلند شده بود که حاکی از ظهور پیامبر آخرالزمان بود و این امر برای روم که متصدی دین مسیح بود، گران می آمد. زیرا آنها توانسته بودند یهودیان را سرکوب نمایند و از طرفی از « تثلیت» بود را نشانه گرفته بود و این کم هجومی نبود. این گونه بود که تصمیم گرفت با اسلام به مبارزه برخیزد. رومیان و مسلمین سربار او در روی هم قرار گرفتند. اولین بار در سال پنجم هجرت این اتفاق افتاد. رسول اکرم خبر یافت گروهی عظیم در محلی به نام دومةالجندل فراهم آمده اند و بر مسافران و رهگذاران ستم می کنند و قصد مدینه را دارند. برای دفع قصد ایشان با هزار مرد از مسلمانان به سوی آنان روانه شد. با نزدیک شدن مسلمین به مکان مزبور معلوم شد که دشمن به طرف مغرب کوچ کرده است. دومین برخورد نبرد موته بود. در سال هشتم هجرت، رسول خدا یکی از یاران خود به نام حارث بن عمیر ازدی را با نامه ای نزد پادشاه مصر فرستاد. چون حارث به سرزمین موته رسید به وسیله کسانی که خود را عاملان هرقل پادشاه روم معرفی می کردند به شهادت رسید. کشته شدن حارث سخت بر رسول خدا دشوار آمد. پس مردم را به جهاد فرا خواند. رسول خدا پرچمی سفید به دست زید بن حارث داد و او را امیر لشکر نمود. آنگاه فرمودند: اگر زید به شهادت رسید جعفر بن ابیطالب فرمانده است و اگر او نیز به شهادت رسید عبدالله بن رواحه امیر لشکر اسلام است. در نزدیکی های موته خبر رسید که لشکر روم با صد هزار رومی در محلی به نام مآب فرود آمده و قبیله های اطراف نیز به آنها پیوسته اند. مسلمانان در اندیشه شدند. بالاخره بنا را بر آن گذاشتند که همان جا بمانند و پیشامد را به رسول خدا گزارش دهند. اما عبدالله بن رواحه مسلمانان را دلیر ساخت و گفت: « به خدا قسم آنچه از آن بیم دارید همان است که در جستجوی آن از خانه بیرون آمده اید. یعنی از شهادت یافتن در راه خدا. ما به اتکای شماره و فزونی سپاه با دشمن نمی جنگیم و تنها اتکای ما به این دینی است که خدا ما را به آن سرافراز کرده است. به خدا قسم به یاد دارم که در جنگی بیش از دو اسب و در جنگی دیگر بیش از یک اسب نداشتیم. پیش روید که یکی از دو امر نیک در پیش است، یا پیروزی بر دشمن و یا شهادت». سربازان اسلام همه هم صدا گفتند: به خدا قسم پسر رواحه راست می گوید. آن ها رهسپار شدند و یکی پس از دیگری به شهادت می رسیدند. ابتدا زید بن حارث به شهادت رسید. بعد از او جعفر ابن ابیطالب پرچم اسلام را برداشت. او نیز نبردی سخت و جانانه کرد و جام شهادت را نوشید. آن گاه نوبت به عبدالله بن رواحه رسید. وقتی عبدالله نیز شهید شد لشکر اسلام ثابت بن ارقم را که پرچم اسلام را برافراشته بود امیر خود نمودند اما او استنکاف نمود. پس خالد بن ولید را امیر نمودند و او دستور داد لشکر اسلام به سوی مدینه عقب نشینی نماید. با عقب نشینی سربازان اسلام رومیان جسور شدند و در اندیشه شدند تا کار اسلام را تمام نمایند. از طرفی رسول گرامی اسلام نیز بعد از آن واقعه در حدود برآمد تا مسلمین را روحیه دهد و آنها را آماده نماید که ناکامی موته را جبران نمایند.

رسول اکرم تعدادی از مسلمین را به اطراف فرستاد تا مسلمین را از این امر خطیر آگاه سازد. برای رویارویی مجدد به سی هزار سرباز نیاز داشتند. برای تامین هزینه های سپاه اسلام، توانگران مسلمان با کمال شوق و اخلاص کمک مالی دادند. حتی نیازمندان مسلمان نیز از کمک و صدقه دریغ نکردند. بسیاری از زنان با ایمان، زیورهای خود را برای رسول خدا هدیه دادند تا در کار تجهیز سپاه اسلام به کار گیرند. هنگام حرکت فرا رسید. رسول اکرم علی علیه السلام را در مدینه جانشین خود گماردند و فرمود: مدینه را جز ماندن من یا تو شایسته نیست.

اعراب و بسیاری از اهل مکه بیم داشتند. رسول اکرم رهسپار میدان نبرد شدند. در محلی به نام تبوک که این غزوه به نام همان محل نام گذاری شد مدت 20 روز در انتظار سپاه روم ایستاد اما سپاه روم از نبرد خودداری کرد. لذا رسول اکرم با سپاهیان اسلام به مدینه بازگشتند. گروهی از شرق شناسان در تحلیل بعضی از نبردهای پیامبر گرامی اسلام به گونه ای اظهار نظر نموده اند که گویا وجود مقدس آن رسول رحمت برای مرحم گذاری به بعضی از ناکامیها  و نیز برای بسط قدرت خود آن نبردها را به راه انداخته است. به عقیده اینان رسول مکرم بدون هیچ دلیلی به بعضی از قبائل و صاحبان ادیان لشکرکشی نموده است تا بدین وسیله به لشکریانش روحیه داده و احیاناً خاطره های بدی را که از بعضی از وقایع در اذهان آنان مانده است زدوده شود و برای رویارویی های بعدی آماده گردند. به عنوان مثال گوستاولوبون، شرق شناس برجسته فرانسوی در تحلیل نبرد خیبر این گونه اظها ر نظر می کند: هنگامی که محمّد در حدیبیه پیمان صلح را امضاء نمود و به حج نرفت برای اینکه کدورت و نارضایتی برخی از یارانش را جبران نماید، به سوی خیبر روانه شد. همچنین او در جایی دیگر نیز اظهار عقیده نموده است و آن جایی است که او می خواهد واقعه فتح مکه را تحلیل نماید که علت فتح مکه را قدرت طلبی و فزون خواهی رسول اکرم می داند و می گوید: چند سالی که گذشت کار پیامبر اسلام بالا گرفت و نیروی زیادی به دست آورد ولی برای اینکه قدرتش را توسعه دهد لازم بود مکه را نیز به تصرف خود درآورد. آنچه بیان شد تحلیل یک شرق شناس است.

کسانی که با تاریخ تجربیات بشر حداقل آگاهی را دارند نام هایی چون اسکندر، نرون، چنگیز، ناپلئون، هیتلر، استالین و... به گوش آنها رسیده است با مطالعه، برداشت ها و تحلیل های این شخص چه نتیجه ای از تاریخ اسلام و در رأس آن حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم خواهند گرفت؟ البته این مهم را نباید فراموش کرد که گوستاولوبون و همفکران او وقتی به تحلیل وقایع تاریخ اسلام بنشینند نمی توانند تحلیلی جز این داشته باشند. زیرا همسایه از سراء داخل خانه به آسانی نمی تواند آگاه شود. آگاهی یافتن از سراء درون خانه، نیاز به برقراری ارتباط درونی دارد. اما گوستاولوبون را مثال فاقد این ارتباط روانی هستند. از طرفی او به دنیا آنچه در آن رخ داده و می دهد با دیدی مادی انکار می نگرد و از دیدن و تحلیل ماوراء ماده ناتوان است و مهمتر اینکه بررسی تاریخ اسلام مبتنی بر شناخت حداقلی از اسلام است و این افراد از این امر نیز بهره ای ندارند. با این مقدمات باید گفت: دلیل جنگ خیبر و فتح مکه نه آن است که این شرق شناسان می گویند بلکه دلیل اصلی آنها عبارت از دلائل زیر است که به اختصار به شرح آن می پردازیم.

1ـ جنگ خیبر: هنگامی که رسول خدا پا به مدینه نهاد، یک سری پیمان هایی با اهل یهود، نصرانی ها منعقد کرد. طبق آن پیمان ها دو طرف از جنگ و توطئه بر علیه یکدیگر منع شده بودند. اما یهود نه تنها به آن پیمان وفادار نماند بلکه سه جنگ خندق ـ بنی نضیر ـ بنی قریظه را بر مسلمین تحمیل کرد و حتی در صدد نزول رسول گرامی اسلام برآمدند. لذا باید مسلمین از ناحیه اینان آسوده خاطر می شدند.

2ـ فتح مکه: در صلح حدیبیه مقرر شد که مشرکان مکه از حج گذاردن مسلمین ممانعت به عمل نیاورند و همچنین مسلمانان ساکن مکه را آزار ندهند و بر علیه آنان توطئه ننمایند و... اما آنان به این مفاد عمل نکردند. با وجود این که مکۀ معظمه به دست مسلمین فتح شد،‌ آنان در صدد انتقام گیری برنیامدند در حالی که مشرکان مکه دشمن درجه اول آنان بود. رسول گرامی اسلام با کمال رأفت رفتار نمود. حتی از مجازات قاتل حمزه سیدالشهداء نیز چشم پوشی کردند.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد جنگهای پیامبر