فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات12
- در نظامها و سبک های ادبی همواره بر برتری هنرور، هنر پرور و صاحب هنر تکیه و تأیید شده است این برتری گاه از زبان حماسه سرای بزرگ ایران فردوسی نوعی گوهر فردی و در خود پادشاهان و پهلوانان و بزرگان همپایه با فرایندی ایزدی یاد شده و گاهی از زبان غزلسرایان همچون حافظ از هنر همانند گوهر نفس فضیلت و کمال سالک و رهرو یاد شده گاهی از دید منتقدانت اجتماعی همچون عبید، صائب و یا پروین اعتصادمی هم همچون اخلاقی و گاهاً در برابر کلمة عیب به کار میرفته است.
اما خود واژه هنر از یک واژه بسیار کهن سانسکریتی یعنی سونر و سونره با ترکیبی از واژههای سو و نر یا نره به معنی نیک مرد (شجاع) ـ یعنی مردی که دارای فضایل و کمالات انسانی است ـ وضع شده و بعداً در فرهنگ فارسی جدید ما نیز وارد گردیده و حرف سین اوستایی به ها فارسی میاند تغییر یافته و به هون و هونره تبدیل شده است.
- لذا هونر در فغت به معنای نیک مردی آمده است و معادل فرزانگی و یا فرهیختگی میباشد این معنای هنر، در ادبیات ایران و اسلام رواج یافت و انسانهای فرزانه، انسانهایی صاحب هنر شمرده شدند آنها با این تغییر انسانهای کاملی شمرده میشدند. در تمدنهای سنتی، اصل هنرمندی.
خدایا در آغاز چنان کن که تو خشنود باشی و ما رستگار!
معنای هنر و تعریف آن با روشهای گوناگون و از نظر نظامهای فکری و جهان بینهای مختلف مورد پژوهش و بررسی واقع شده و مطالب زیادی در این زمینه موجود است. فلاسفه زیبایی شناسان، مورخین، باستان شناسان، مردم شناسان و بالاخره تاقدین هنر نیز به نوبة خود هر یک از منظر خاص خود موضوع را بررسی کرده و سعی کرده راه به جایی ببرند. اما تاکنون یک تعریف واحد و مقبول همگان ارائه نشده است، بلکه برخلاف تصور، مسأله آنقدر گسترده و پیچیده است که پژوهشگر یاد این دو بیتی خیام میافتد که :
آنانکه محیط فصل و آداب شدند در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زرین شب تاریک نبردند برون گفتند فسانه این و در خواب شدند
- در لغت نامه دهخدا! ذیل معنای واژه هنر نخست به مصادیقی از هنر همچون علم معرفت دانش فضل، فضیلت و کمال پرداخته، پس از آن چیدن تعریفی را دست داده است: این کلمة هنر در واقع به معنی درجة از کمال آدمی است که هشیاری و فراست و فضل و دانش را در بر دارد و نمود آن را صاحب هنر برتر از دیگران مینماید.
شواهد شعری دهخدا با تلقیهای و برداشتها و معانی مختلف و مصادیق متفاوت آن بدون نظر داشت به این تفاوتها از طیفهای و گونهها و انواع ادبی آمده است. از بوشکور، فردوسی، فرخی، ناصرخسرو این بوده که شخص دل خود را که در حقیقت لطیفه معنوی است که در وجود ماست، از آلودگی و مزاولت با این عالم، یعنی از تعلقات این عالم دور کند و به بیانی، هنرمندی حقیقی در طی هزاره ها در تمدن های شرقی به صورت فلاح و رستگاری و بی تعلقی معنی می شده.
- هنر رستگاری بوده و هنرمندی رستگار شدن . وقتی خواجه ؟؟ در اخلاص ناصری سخن از چهار هنران می کند این چهار هنر حکمت است، عدالت است و عفت است و شجاعت است.
- این معنا استمرار یافت تا اینکه آرام آرام برای هنر معنای دیگری هم مطرح شد و این دکمه نیز در معنای پیشه نیز استعمال شد و اصولاً به هر نوع فنی هم گفته شد [ در زبان عربی معادل واژه هنر فن می باشد و به هنرمند فغان گفته می شود] چنانکه بعدها به معنای ارب هم به کار رفت و افراد اهل ادب یا به تعبیر فارسی اهل فرهنگ، فرهیفته و هنرمند خوانده شده اند.
اما هنر در اطلاقاتی که ما امروز داریم ترجمة کلمه انگلیسی Art است که از کلمه لاتین ars اخذ شده است این کلمه لاتین خود ترجمه این است از techne در زبان یونانی.
در فرهنگ لغت websten هشت تعریف برای کلمه Art وجود دارد.
1- حالت دادن یا اصلاح کردن چفرها توسط مهارت انسانی، در جهت پاسخ به هدفی برنامه ریزی شده در این بخش art در برابر کلمة Nature (طبیعت ) آمده است.
2- به طور معمول فعل خلاقانه با ایجاد یا ساخت چیزهایی که شکل و زیبایی داشته باشند: هنر (Art) شامل نقاشی مجسمه سازی معماری، موسیقی، ادبیات و درام (نمایش و تأتر) می شود. در اصطلاح fine Art شامل هنرهای گرافیکی – ترسیم کردن – نقاشی مجسمه سازی و سفال سازی و گاهی معماری می شود.
در این بخش هنر همچون یکی از شاخه های محقق (معین) دانش همچون ادبیات، موسیقی، ریاضیات به کار می رود. در این عنوان هنر به صورت علوم به کار می رود.
3- هر شاخه از تخصص نقاشی ترسیم یا کار حرفه ای در هر کدام از واسطه های گرافیکی یا پلاستیکی
4- کار آفرینش یا ساخت همچون نقاشی ، یا پیکر تراشی و ...
5- مهارت ، چالاکی یا قدرت انجام دادن کارها – فراگیری از طریق مطالعه تجربی یا مشاهده – همچون وی دارای همه مدیریت کار برای بهره وری را دارد.
6- مهارت، رفتار استادانه
7- حقه، نیرنگ
8- مهارت ویژه ای که به دست آوردن آن تمرین و مشق کردن یک از همه (انواع) هنرهای زیبا بدست می آورد.
در آغاز سخن یادآوری کردیم که نظام های فکری با جهان بینی های متفاوت با روش های گوناگون معنا و ماهیت هنر را مورد بررسی قرار داده اند و پاسخ دادن به ؟؟ هنر را وجهة همت خود قرار داده اند.
قدما و حکما نخستین بار حکمای یونانی در هنر نظر کرده و اولین بار نظامی زیبایی شناسیک ارائه کردند. یونانیان واحد آثار هنری باشکوهی بودند و برای رسیدن به زیبایی از اصول خاص تبعیت می کردند.
در یونان باستان بسیاری از مفاهیم راجع به هنر و زیبایی را به فیثاغورث و حوزه درس او نسبت داده شده است. همان طور که به خوبی می دانیم فیثاغورثیان علاقة زیادی به حساب هندسه، نجوم و موسیقی داشتند و ابداع و کشف قوانین هندسی آنان را در وضع قوانین زیبایی شناسی بسیار یاری کرد. آنها درک ذات اشیاء را براساس تناسب و تقارن میآموختند و از اینجا به تأمل نظری بر نسبت بین زیبایی و نظم و کارکرد نسبت های مناسب در آثار هنری راه یافتند. اما زیبایی شناسی به معنای تأمل نظاممند و انتقادی بر زیبایی و هنر زمانی آغاز شد که افلاطون و ارسطو در جهت تشکیل فلسفه برای مقاصد تربیتی، مفاهیمی اساسی را بسط می دادند.
بزرگداشت هزاره سعدی