جریان دورانی در یک اقتصاد
مقاله ای مفید و کامل
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:25
چکیده :
جریان دورانی (Circular flow)
در عصرجدید ، عصر بارزترین جلوه های تقسیم کار و تخصص ،هیچ کس به تنهایی تمام کالاهایی که احتیاجات و خواستهای او را تأمین نماید تولید نمی کند. اکثریت قریب به اتفاق مردم در گروههای تولیدی سازمان یافته با یکدیگر همکاری می نمایند. هر فرد به روانه تولید تنها قسمتی و غالباً هم قسمت بسیار اندکی را می افزاید. در ازای این مشارکت در کوششهای تولیدی ، هر فرد درآمدی ، غالباً بصورت دستمزد ،حق الزحمه ، حقوق یا سود دریافت می دارد. با این پول ، او ممکن است کالاها و خدماتی را که توسط دیگران ، سازمانهای تجارتی و یا مؤسسات دولتی تولید شده خریداری کند. بنابراین انسان به عوض کوشش برای تولید تمامی کالاهای مورد استفادة خود ، از طریق عرضه خدمات خود به یکی از سازمانهای تولیدی درآمدی به دست می آورد و این درآمد را در تحصیل آنچه در ابتدا خواستار بوده و اینک با همکاری افراد بسیار و معمولاً به رهبری و هدایت یک مدیر اقتصادی تولید شده به کار می اندازد. این جریان دورانی فعالیتهای اقتصادی امروزه در تمامی نظامهای اقتصادی ملاحظه می شود.
از این رو ، انسان در تأمین درآمد ناگزیر است ظرفیت تولیدی خود را در روانه های سازمان یافته تولیدی به کار اندازد. لکن استخدام هر فرد بستگی دارد به تصمیمات مدیر اقتصادی (صاحبان صنایع ،عرضه کنندگان یا مؤسسات دولتی) و این تصمیمات به نوبه خود با تقاضای کالاها و خدماتی که می باید تولید یا عرضه گردند در ارتباط است و تقاضا بستگی دارد به ظرفیت و تمایل خرج درآمد (یا درآمد متراکم شده) برای خرید این کالاها. اگر تقاضایی نباشد ، تولیدی (دست کم در دوره طولانی) در کار نخواهد بود و بنابراین هیچ گونه اشتغالی برای ظرفیت تولیدی و هیچ گونه درآمدی هم تحقق نخواهد یافت. درصورتی که تقاضا زیاد و رو به افزایش باشد وسایل تولیدی می باید توسعه یابد. کارخانجات ، ماشین آلات ، ابزار کار جدید ، مواد اولیه و کارگر اضافی مورد احتیاج خواهد بود و اینها مستلزم سرمایه گذاریهای جدید است.
سرمایه گذاریهای اضافی تنها درصورتی که از درآمدهای قبلی پس اندازهایی شده باشد و وجوه مورد نیاز از طریق اعتبارات بدست آیند ، امکان پذیر تواند بود. در عمل ، سرمایه گذاریهای جدید تنها درصورتی انجام می پذیرد که منافع اقتصادی مورد انتظار به اندازة کافی زیاد باشد و به قدر کفایت استفاده از وجوه لازم را برای گسترش وسایل تولیدی مطلوب جلوه دهد. صاحب سرمایه باید تصمیم بگیرد که آیا می خواهد قابلیت انعطافی را که داشتن دارایی های آماده (مانند پول نقد) که به وی اجازه می دهد که برای هر منظوری که می خواهد استفاده کند قربانی کند یا نه؟
این وضع که اصطلاحاً « نقدینگی » نامیده می شود ، هنگامی که دربارة سرمایه گذاری تصمیم گرفته شد و سرمایه ها واگذار گردید ازبین می رود. اگر انتظار عواید پر سود به اندازة کافی زیاد نباشد ، صاحب سرمایه یا وام دهنده رضایت حاصل از تملک پول نقد خود را بر سرمایه گذاری ترجیح خواهد داد. معمولاً نرخ بهره به عنوان یک شاخص سطح انتظارات به کار می آید.
در اینجاست که به همبستگی نزدیک فعالیتهای اقتصادی پی می بریم : در آمد به اشتغال بستگی دارد؛ اشتغال بسته به تقاضای کالاهایی است که تولید می شود؛ تقاضا بستگی دارد به تمایل به خرج درآمد حاصله که قسمتی از آن ممکن است پس انداز شود. اینچنین پس اندازها موقتاً از جریان دورانی خارج می شود ولی ممکن است مجدداً بصورت هزینه های سرمایه ای وارد جریان گردد. همچنین سرمایه گذاری بستگی دارد به میزان جاذبة منافع مورد انتظار که این نیز به نوبه خود با تقاضای کالاهایی که تولید می شود ارتباط می یابد.
نقش عـرضة سرمایه اهمیت سرمایه گذاری برای اشتغال ، درآمد و مصرف سرچشمه مسائل بسیاری در علم اقتصاد جدید است. واژة « سرمایه گذاری » در علم اقتصاد به مفهوم وجوه سرمایه ای اضافی که در مقاصد تولیدی به کار می رود استعمال می شود. بدین مفهوم ، خرید یک خانة قدیمی سرمایه گذاری محسوب نمی شود ، بلکه تنها تحویل یا تعویض سرمایه گذاری شخص دیگری است که وقتی خانه جدیداًساخته می شد ، انجام پذیرفته است. روانة سرمایه گذاری حاکی از آن است که پول یا دارایی ها از جریان دورانی کالاها و خدمات خارج نشده بلکه برای ایجاد وسایل تولیدی جدید یا اضافی به مصرف رسیده یا اینکه پولها و داراییهایی که از جریان دورانی کالاها و خدمات به کنار گذارده شده بودند و اینک دوباره به جریان دورانی باز می گردند.
کمتر از 400 سال قبل ، عدم تساوی عرضة سرمایه در ممالک مختلف جهان نسبتاً اندک بود. لکن ، سرمایه گذاریهای جدید در ممالکی که اکنون توسعه یافته شمرده می شوند ، کارخانجات و ماشین آلات تازه ای بر اقتصاد این ممالک افزود ، روشهای فنی پیشرفته را بوجود آورد و ارتباطات و حمل و نقل را بهبود بخشید. در حالی که ، در ممالک دیگر وجوه سرمایه ای اندک و تقریباً ثابت ماند. عرضة سرمایه های جدید بر فعالیتهای تولیدی اثر مطلوب بخشید. نسبت سرمایه به کار بالا رفت و قابلیت تولید کار و کل محصول نهایی را افزایش داد. گسترش جدید اقتصاد،تقاضای اضافی برای کالاهای سرمایه ای بوجود آورد و هزینه نگاهداری اضافی را الزام آور ساخت. این خود احتیاج به سرمایه گذاریهای بیشتر و عرضه پول فراوانتر را ایجاد نمود و ضرورت سرمایه گذاریهای بیشتری را نیز به شکل تعلیم و تربیت و کار آموزی برای افراد بشری نمایان کرد. بدینسان، شکافی بین سطوح و بنیانهای اقتصادی ممالک جهان به وجود آمد که در طی زمان وسیع تر و عمیق تر گردید.
انقلاب صنعتی امکانات بیشتر و متنوعتری را که تا آن زمان بی سابقه بود برای سرمایه گذاریهای جدید عرضه داشت، ولی مقداری که به وجوه سرمایه ای جدید اضافه شد در مناطق مختلف جهان بسیار متفاوت بود. در نتیجه فعالیتهای تولیدی و سطح زندگی به شکل نابرابری توسعه یافت.در شرایط اشتغال کامل، سرمایه گذاری جدید می باید از محل پس اندازها یا از عباراتی که مبتنی بر پس اندازهای تراکم یافته است، تأمین گردد. در اقتصادهایی که نیروی کار در وضع اشتغال کامل قرار ندارد، سرمایه گذاریهای جدید ممکن است از طریق استفاده کاملتر و اشتغال منابع عملی شود.
در ممالکی که از لحاظ صنعتی پیشرفته تر هستند بررسیهای خاص به روشن نمودن علت عرضة کم یا ناچیز سرمایه که غالباً از نتایج مصرف یا پس انداز قلیل، استهلاک و فرسودگی با سوانح طبیعی و جنگ میباشد، کمک نموده است. اقتصاد دانان و مهندسان فنی در توسعه روشهای سرمایه – پس انداز موفق بوده اند. ممالک کمتر توسعه یافته با انتخاب نا خوشایندی روبرو هستند: یا باید برای تشکیل سرمایه های جدید مصرف را کاهش دهند و پس انداز را افزایش که این خود مستلزم پایین آوردن سطح زندگی در زمان حال و تأمین سطح زندگی بالاتر در آینده است و یا اینکه در سطح کنونی بمانند و به افزایش بطئی آن راضی باشند. بدیهی است که انتخاب شق اول احتیاج به فداکاری و گذشت دارد و معمولاً تنها از طریق دولتهای مقتدر و با نفوذ می تواند اعمال گردد، حال آنکه انتخاب شق دوم که گرچه کمتر رضایتبخش است و طبیعتاً مردم پسندتر است حدود ناچیزی برای پیشرفتهای آتی تعیین می کند. در گذشته، بسیاری از ممالک پیشرو کنونی از جمله ایالات متحده آمریکا در مراحل اولیه توسعه صنعتی خویش متکی بر عرضه سرمایه هایی بودند که از منابع خارجی تدارک می گردید. لکن این چنین جریان سرمایه خارجی ، تنها در صورتی امکانپذیر خواهد بود که سرمایه گذاران از سرمایه گذاری در کشور در حال توسعه انتظار منافع بیشتری از سرمایه گذاری در کشورخود داشته باشند و شرایط سیاسی و اجتماعی در ممالک خارجی اهمیت بیشتری برای چنین سرمایه گذاریها فراهم آورد.
در قرن ما . جنگها و پیشرفت در ارتباطات و مخابرات، مردم کثیری را در سراسر جهان از سطح زندگی برتر کشورهای توسعه یافته آگاه ساخته و این آگاهی در آنان میل به بهبود بهره و نصیبشان را که اعتقاد دارند شایسته استفاده از آن می باشتد، برانگیخته است. لکن بسیاری از این مناطق به قدری فقیرند که مصارف کالا های ضروری ، پس انداز برای تشکیل سرمایه مورد نیاز را اجازه نمی دهد.از سوی دیگر، در دنیایی پر تلاطم و تحول به دست آوردن سرمایه خارجی برای آنها با اشکال مواجه است. سازمانهای بین المللی نظیر«بانک جهانی ترمیم و توسعه»1 ، «موسسه مالی بین المللی» 2و سازمانهای مشابه به منظور کمک به مناطق خاص و نزدیک نمودن فاصله ممالک غنی و فقیر به وجود آمده اند. این گونه سازمانها توسط دول بسیاری کشورها از طریق موافقتنامه های دو جانبه یا چند جانبه3 حمایت می گردند. معهذا، در مقایسه با تقاضای فراوان جهان برای عرضة سرمایه وجوه فعلی نسبتاً محدود است.
در اکثر ممالک ، عرضة سرمایه تحت تاثیر و نفوذ دولتها قرار دارد . این تأثیر از طریق سیاست پولی و هدایت منابع به جانب سرمایه گذاری اعمال می گردد.
عرضة پول و با نکها :
سیاست پولی می تواند عرضه پول را افزایش یا کاهش دهد. دولتها ضرب مسکوک و چاپ اسکناس را به انحصار خود در آورده اند. با افزایش مداوم اهمیت پول بانکی ، دولتها بر میزان نظارت خود بر عرضه پول و بر پول بانکی افزوده اند. در اکثر کشورها مقررات بانکی و اصول نظارت بر بانکها تقویت شده. برخی از ممالک ، نمامی نظام بانکی را تحت مالکیت و اداره دولتها در آورده اند.
واژه بانک مشتق از کلمه ایتالیایی banca و به معنی میز و پیشخوانی است که مورد استفاده صرافان قرار می گرفت. در آغاز، بانکها جملگی خصوصی بودند.
در برخی از کشورها مانند ایالت متحده آمریکا بانکهای کوچک محلی به حد وفور در برخی ممالک دیگر مانند اروپای غربی چند بانک بزرگ با شعب بسیار وجود دارد. این بانکها از طریق پذیرش پولهای بیکار به عنوان سپرده های جاری و پس انداز و هدایت این پولها به جانب اشخاص و اماکنی که به پول نیاز دارند و می توانند از آن در راه مقاصد اقتصادی بهره برداری کنند، وظیفه اقتصادی مهمی را ایفا می نمایند. بانکها پولی را که نزدشان سپرده شده است به دیگران قرض داده و بدین ترتیب عرضة پول را افزایش می دهند. از آنجا که عرضة پول جدید ممکن است توسط وام گیرندگان در بانکهای دیگر سپرده شود و از آنجا که این بانکها می توانند از سپرده های جدید برای اعطای وامهای بیشتر استفاده کنند عکس العمل زنجیره ای به وقوع می پیوندد و عرضة کل پول به میزان قابل ملاحظه ای می تواند تحت تاثیر فعالیت این بانکها قرار گیرد.معهذا چون بانکها بیشتر با سپرده های پولی سازمانهای تجارتی و اشخاص دیگر کار می کنند ، ناگزیرند در معاملات خود حداکثر دقت را مبذول دارند. همواره بزرگترین فرصت تحصیل سود با بزرگترین احتمال خطر که شاید منجر به زیانهای شدید و حتی ورشکستگی گردد همراه است. خصوصاً در کشورهایی که توسعة اقتصادی سریعی دارند ، ممکن است زمینه برای تحصیل منافع استثنائی مساعد باشد و بانکها اگر تنها انگیزة سودجویی داشته باشند ممکن است از حد لازم نگهداری وجوه نقد برای بازپرداخت سپرده ها پای فراتر گذارند. در گذشته این امر غالباً منجر به بیم و هراس همگانی و برداشت غیر عادی سپرده ها توسط مردم می گردید و این وضع مشکل قبلی را تشدید کرده و بانکها را ناگزیر می کرد تا درماندگی و عجز خود را در پرداخت بدهی ها و تعهدات اعلام نمایند. در نتیجه ، جهت تأمین منافع صاحبان سپرده های بانکی و یک اقتصاد سالم ، دولتها فعالیت بانکها را به نظم آورده و مقررات شدیدتری را در مورد تأسیس بانکهای جدید به مرحله اجرا گذاردند. در ایالات متحده آمریکا ابتدا در 1837 که سپرده های قانونی بانکها به تصویب رسید اعطای اعتبارات بانکی کنترل گردید. در تمام ممالک بزرگ ، بانکهای متعلق یا تحت نظارت دولت ، به نمایندگی دولت اختیار نظارت و جمع آوری ذخایر قانونی بانکها به منظور حفاظت سپرده ها ، تثبیت نرخهای بهره و تنزیل مجدد و تعیین حدود معاملات اوراق بها دار را دارند. اینچنین بانکهای مرکزی ، غالباً انحصار نشر اسکناس را نیز دارا می باشند. بانک مرکزی
انگلستان ، مشهورترین بانک مرکزی در سال 1694 و بانک دولتی سوئد ، قدیمیترین
بانک مرکزی در سال 1668 تأسیس یافته است.
و...
دانلود مقاله جریان دورانی در یک اقتصاد