چکیده
نظام دانش و اطلاعات کشاورزی از چندین کنشگر با وابستگی متقابل شکل گرفته که پیوندهای بین آن، نظامی با کارکردهای ابداع، پردازش، تلفیق، ذخیره و اصلاح دانش را تشکیل می دهد. کارکرد بهینه هر نظام دانش و اطلاعاتی، نیازمند درجه معینی از هم افزایی است تا از این طریق اطلاعات، دانش و منابع بین اجزای آن جریان یابد و این امر به پیوندها و مکانیزم های پیوندی قوی به منظور تولید و مبادله اطلاعات و فن آوری ها نیازمند است. ارتقای سطح دانش و بینش حرفه ای روستاییان که منجر به تکامل دانش و رشد اندیشه سازنده آنان به عنوان مولدانی مجرب و مطلع در جهت انجام و اداره بهینه امور تولیدی می گردد در شبکه ای منسجم، پویا و کارآمد از مبادله اطلاعات بین عوامل اصلی آن از طریق پیوندهای ارتباطی مستحکم و مطمئن شکل می گیرد. عوامل گوناگونی در این شبکه نقش دارند که با پیوندهای ارتباطی متنوعی به یکدیگر متصل شده و البته شناسایی و تقویت این عوامل، نقش و پیوندهای ارتباطی بین آنها به بهبود عملکرد پیوندی و مبادله اطلاعات حرفه ای بین آنها منجر می شود. ترویج به عنوان یکی از عوامل ارتقای دانش حرفه ای روستاییان و تسهیل گر ارتباطی بین عوامل شبکه دانش کشاورزی بایستی با شناخت و نقش عملکرد کنشگران اصلی و پیوندهای ارتباطی بین آنها، نسبت به تدوین راهبرد و رهیافتهای مناسب به منظور مداخله های ارتباطی اثر بخش برای بهبود عملکرد پیوندی بین کنشگران اصلی این نظام اقدام نماید. هدف از نگارش این مقاله، معرفی جایگاه پراهمیت ترویج در نظام دانش و اطلاعات بخش کشاورزی می باشد.
مقدمه
نظام اطلاعات و فن آوری از مهمترین ارکان توسعه روستایی و کشاورزی و به تبع آن، افزایش تولید زراعی و درامد در جوامع روستایی به شمار می آید. نظام اطلاعات و فن آوری از مهمترین ارکان توسعه روستایی و کشاورزی و به تبع آن، افزایش تولید زراعی و درآمد در جوامع روستایی به شمار می آید. نظام اطلاعات و فن آوری در شبکه ای از کنشگران جریان پیدا می کند که به تولید، اشاعه و کاربرد آن در یک محدوده و منطقه خاص به منظور بهبود فعالیتهای بخش کشاورزی می پردازد.
این شبکه ارتباطی شامل کنشگران و پیوندهای ارتباطی بین آنهاست که در قالب نظام دانش و اطلاعات بخش کشاورزی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در حقیقت، نظام اطلاعات و فن آوری، چگونگی حمایت از بهره برداران بخش کشاورزی توسط نهادهای مرتبط با فرایند تولید و اشاعه دانش مدرن و سنتی را مشخص می سازد. ترکیب اصلی نظام دانش و اطلاعات کشاورزی، آن دسته از بهره بردارانی است که دانش و اطلاعات را از منابع اطلاعاتی متنوع و مجاری ارتباطی مختلف به دست آورده و دانش و نظام تولید جدیدی را پی ریزی می کنند که توسط مراکز پژوهشی و سایر کنشگران(مانند خود بهره برداران روستایی) تشکیل شده است. بر همین اساس مس توان نتیجه گرفت که نظام دانش و اطلاعات کشاورزی، مردم و نهادها را به منظور ارتقای سطح یادگیری دو جانبه و تولید، مبادله و کاربرد فن آوری و اطلاعات با یکپارچه سازی بهره برداران، آموزشگران، پژوهشگران و عوامل اصلی ترویج درخصوص آماده سازی دانش و اطلاعات منابع گوناگون برای زراعت بهینه و بهبود فعالیتهای دامی با یکدیگر مرتبط می سازد(1988Roling,).
یکی از وظایف اساسی هر نظام ترویجی(بعنوان یکی از کنش گران نظام دانش و اطلاعات کشاورزی) بهبود تعاملات بین کنش گران نظام دانش کشاورزی است. به طوری که بهره برداران از جهت دستیابی به اطلاعاتی که منجر به بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنها گردد توانمند سازد. ترویج با انتقال اطلاعات و فن آوری، ارتقاء آگاهی عمومی و افزایش گفتگو بین ذی نفعان نظام دانش و اطلاعات، نقش اساسی در پایداری کشاورزی ایفا می نماید. لذا ترویج نقش تسهیل گری بین کنش گران این نظام را ایفا خواهد نمود. از آنجایی که ترویج تنها یکی از کنش گرانی است که در تصمیم گیری بهره برداران و اشاعه اطلاعات و نشر نوآوری ها نقش دارد، لذا بررسی وظیفه تسهیل گرانه ترویج کشاورزی جهت اشاعه اثربخش اطلاعات و افزایش ضریب پذیرش نوآوری ها در قالب نظام دانش و اطلاعات کشاورزی حائز اهمیت خواهد بود(1995FAO,).
دیدگاه نظام دانش و اطلاعات کشاورزی
شناخت پیوندهای نظام ارتباطی بین عوامل دخیل در تولید و مبادله اطلاعات مرتبط با توسعه کشاورزی مستلزم بهره مندی از دیدگاهی نظری در این خصوص است. دیدگاه نظام دانش و اطلاعات کشاورزی که بابی را برای تفکر و تحقیق روی چارچوبهای نهادی حامی ترویج ارائه داد، مبنای بسیاری از پژوهش ها در زمینه بررسی فرآیند تولید و مبادله اطلاعات، فن آوری و نشر نوآوری است. در گذشته، علم ترویج بر این امر متمرکز بود که چگونه پیام ها را ارائه دهد. به تدریج این سوال برای متخصصان ترویج بوجود آمد که چرا مخاطبان ترویج آنچه که از آنها خواسته می شود را انجام نمی دهند. پاسخ اولیه به این سوال آن بود که کشاورزان در برابر تغییر مقاومت می کنند. سال های متمادی صرف مطالعه مقاومت کشاورزان در برابر تغییر بعنوان پایه مطالعات نشر در ترویج شد. به تدریج توجه متخصصان به ماهیت ارائه خدمات ترویجی معطوف گردید. آنها در پی پاسخ به این سوال برآمدند که چگونه می توانند خدمات ترویجی را به گونه ای ارائه دهند که از تصمیم گیری مخاطبان حمایت نماید. زمانی که متخصصان ترویج به ارائه خدمات ترویجی پرداختند به این حقیقت رسیدند که ترویج با دیدگاه محدودی به فعالیت پرداخته است، چرا که ارائه خدمات ترویجی تنها به روش های ترویجی یا ارتباطات ختم نمی شود. خدمات ترویجی اثربخش را نمی توان بدون درنظر گرفتن تحقیقات، توسعه فن آوری، سیاست، شرایط تولیدی بهره برداران و دیگر عوامل ارائه داد. بدین ترتیب مشخص شد که کنش گرانی مانند عوامل تحقیق، ترویج و کشاورزی، یک حکل را تشکیل می دهند که سهم ترکیبی این کنش بیش از اثر مجموعه سهم انفرادی آنهاست. به این ترتیب سیاست، تحقیق، ترویج و کشاورزان بعنوان یک سیستم در نظر گرفته شدند و به تبع آن مفهوم نظام دانش و اطلاعات کشاورزی متولد شد. این مفهوم تحلیل ماهیت واقعی فرآیند تحقیق و نشر را از محدوده های علم ترویج متعارف فراتر نمود گو اینکه سهمی نیز به مدیریت دانش داد و محدوده علم ترویج گسترش یافت(1991Roling and Engel,). تجارب نشان داده است که انتقال بالا به پایین فن آوری برای روستاییان محرومی که در محیط های پیچیده زندگی می کنند و دارای شرایط ویژه محلی هستند که خود نیازمند توجه ویژه محل نیز می باشد، ناکارآمد است.در حالی که مشخص شد، مدل انتقال فن آورری برای این شرایط ناکارآمد است، دیدگاه ها و رهیافت های جدیدی مورد توجه قرار گرفت که در آن چندین کنش گر در بهره برداری و پایداری محیط نقش دارند. یکی از این دیدگاه ها دیدگاه نظام دانش و اطلاعات کشاورزی بود(1997Ramirez,). بدین ترتیب چارچوب مفهومی نظام دانش و اطلاعات کشاورزی از علم ترویج نشاط گرفت(1988Roling, ). متخصصان و صاحب نظران در واگنینگن رهیافت "نرم سیستمی" را برای تفکر روی چارچوب های نهادی حمایت کننده از ترویج ارائه دادند که نظام دانش واطلاعات کشاورزی نامیده شد. طبق این رهیافت در شرایط مختلف، انواع کنش گران نهادی دخیل؛ نقش های مرتبط با خود را در فرآیند نوآوری ایفا می نمایند. در حقیقت نوآوری، از هم افزایی مشارکتی این کنش گران نهادی خلق می شود. رولینگ(1988،1995،Roling) نظام دانش و اطلاعات کشاورزی را شامل یک سری کنش گران از جمله محققان، متخصصان موضوعی و نهادهایشان، پرسنل ترویج و مدیران منابع می داند که در مدیریت، ایجاد و بکارگیری دانش منتج به تولید فن آوری های مرتبط با تولیدات کشاورزی نقش دارند(1995،Roling). یک نظام دانش و اطلاعات کشاورزی، افراد و نهادها را برای ایجاد یادگیری دوطرفه و ایجاد، مبادله و بکارگیری فن آوری، دانش و اطلاعات مرتبط با کشاورزی با یکدیگر مرتبط می سازد. این نظام برای توسعه کشاورزی، کشاورزان، آموزشگران کشاورزی، محققان و مروجان را در جهت مهیاسازی دانش و اطلاعات با هم تلفیق و یکپارچه می سازد. روستائیان(بخصوص کشاورزان) در قلب نظام دانش و اطلاعات کشاورزی جای دارند که این نظام برای پاسخگویی به نیازهای آنها به دانش جهت بهبود ظرفیت تولید، درآمد، رفاه و مدیریت کشاورزی به روشی پایدار طراحی شده است(1995،FAO). داده ها، اطلاعات، دانش و فن آوری نقش مهمی در چارچوب مفهومی نظام دانش و اطلاعات کشاورزی ایفا می نماید. درک این رهیافت مستلزم شناخت مفاهیم جهان واقعی نظام دانش است. داشن در ذهن آدمی است. کسی نمی تواند دانش را بشنود، ببیند، لمس کند یا ببوید. دانش به عنوان یکی از مهم ترین مکانیزم های حیاتی درون ذهن انسان ها قرار دارد. آدمی از دانش برای معنابخشی به جهان پیرامون خود استفاده می نماید. دانش پایه ای برای کنترل و سازگاری با جهان واقعی است(1991،Roling and Engel). رولینگ(1988) دانش را مجموعه ای از مفاهیم، مدل ها، ایده ها، تئوری ها، فرضیات و امثال اینها می داند. به نظر وی نظام دانش برای مجموعه ای از معانی، مفاهیم، نظریه ها و دیگر محصولات ذهنی مشترک به کار می رود که توسط گروهی از مردم برای کنترل و یا تطبیق با محیط به کار گرفته می شود. پس مردم و یا نهادها، اجزای یک نظام دانش نیستند، بلکه اجزای آن شناخت ها، باورها، ایده ها، تئوری ها و از این قبیل است. از نظر وی محیط، داده هایی به انسان می دهد که از طریق اندام های حسی ما دریافت شده و باعث ایجاد و شکل گیری اطلاعات می گردد. ستاده های یک نظام اطلاعاتی، دربردارنده اطلاعات برای نوآوری است. اجزای نظام اطلاعاتیفمردم و نهادها هستند که گیرنده، تغییر شکل دهنده و انتقال دهنده اطلاعات از طریق پیوندهایی کم و بیش منظم با یکدیگر هستند. کارکرد این نظام تولید، تغییر شکل، انتقال، آزمون، بکارگیری و بازخورد اطلاعات می باشد. دانش شامل یکسری مفاهیم، معانی و مهارت هایی است که در طی عمر و در سیستم عصبی است. دانش در سیستم عصبی ذخیره شده و در زمان مورد نیاز به اطلاعات تغییر و تبدیل می شود و به تعبیری کدگذاری می گردد. دریافت کننده اطلاعات با کدبرداری، اطلاعات را به دانش تبدیل می کند. این دانش می تواند بعنوان ابزاری برای تصمیم گیری مورد استفاده قرار گیرد. فرآیند ذخیره و یادآوری دانش و انتقال اطلاعات، نقشی مهم در فعالیت ها یترویجی دارد(1989،Wijeratne). دانش در ذهن انسان جای دارد و نمی تواند به دیگران منتقل شود مگر تغییر یافته و یا کدبرداری گردد. پردازش دانش فرآیندی فرافردی است و این اطلاعات است که می تواند به دیگران منتقل گردد. تفاوت بین دانش و اطلاعات چیزی است که بایستی آن را در تئوری های ارتباطات جستجو کرد. مفهوم سازگاری و مفاهیم در ذهن افراد است که می تواند توسط منبع کدگذاری شده و به پیام تبدیل گردد و این پیام ها توسط دریافت کننده پیام ها کدبرداری م یگردد(1990،Kaimowitz). اطلاعات ما حصل داده ها یا نهاده های حسی است. اطلاعات، ماده یا انرژی است که می توانیم آن را با احساس خود منتقل کنیم. به عبارت دیگر الگویی است که از طریق کدبرداری دانش مورد تفسیر قرار می گیرد. پس اطلاعات بایستی گیرنده خود را ارتقاء دهد. این الگو بایستی قابل تفسیر باشد و این نکته ای قابل توجه برای ترویج است. فن آوری به تعبیری علم کاربردی نامیده می شود. فن آوری نیز پایه ای برای مکانیزم حیاتی انسان به شمار می آید. بخشی از فن آوری شامل نرم افزار می شود که همان دانش انباشته شده است و بخشی نیز سخت افزار است که همان بذور، ابزار آلات، تجهیزات و غیره می باشد که در آن دانش صورت خارجی به خود می گیرد(1991، Roling and Engel). فن آوری کاربرد دانش برای مقاصد عملیاتی است. عموما از فن آوری برای بهبود شرایط انسانی، محیط طبیعی و یا انجام فعالیت های اقتصادی و اجتماعی استفاده می شود. فن آوری را می توان به فن آوری مادی و فن آوری مبتنی بر دانش تقسیم بندی کرد. فن آوری مادی دانشی است که به محصول فن آوری، همچون ابزار آلات، تجهیزات، مواد شیمیایی کشاورزی و ارقام اصلاحی تبدیل شده و فن اوری مبتنی بر دانش همانند دانش فنی، مهارت های مدیریتی و دیگر فرآیندهایی است که کشاورزان برای انجام موفقیت آمیز فعالیت های کشاورزی نیاز دارند. انتقال فن آوری مادی به کشاورزان عموما از طریق تولید، پخش و فروش بذور، مواد شیمیایی و دیگر نهادهای تولیدی و انتقال فن آوری مبتنی بر دانش مانند فعالیت های مدیریت دامی و زراعی، مدیریت تلفیقی آفات و فعالیت های مدیریت آب و خاک عموما از طریق تدریس در برنامه های آموزش حرفه ای و نشر از طریق نظام ترویج صورت می پذیرد. باید در نظر داشت که استفاده بهینه فن آوری مادی نیازمند دانش فنی است(1998،Swanson). به بیان دیگر فن آوری دارای دوبعد سخت افزار و نرم افزار است که برای کنترل محیط دراختیار مقاصد انسانی قرار می گیرد. بعد نرم افزاری فن آوری شامل روش ها و مهارت هاست و بعد سخت افزاری آن شامل موارد فیزیکی مانند ابزار، تجهیزات و موارد ژنیتیکی است. توسعه فن آوری می تواند بر پایه پیشرفت علم و بر پایه کاربرد یافته های تحقیقاتی باشد(1990،Kaimowitz). مفهوم نظام دانش کشاورزی بر پایه رهیافت نرم سیستم و در بررسی تعادل بین کنش گران نهادی که در عرصه نوآوری های کشاورزی فعالیت دارند به کار می رود. گروت و رولینگ(2000، Groot Roling) معتقدند توسعه نوآوری ها، فرآیندی پیچیده تر از فرآیند انتقال فن آوری است. ذینفعالی همچون کشاورزان، متخصصان ترویج، محققان، سازمان های غیردولتی، سیاست گذاران، ارائه دهندگان خدمات اعتباری، و تجار کشاورزی همگی را باید بعنوان منابع دانش و اطلاعات مرتبط با توسعه کشاورزی در نظر گرفت. این ذینفعان از طریق برقراری تعامل با یکدیگر در جهن توسعه نوآوری های کشاورزی به یادگیری از همدیگر و تبادل اطلاعات می پردازند. از نظر آنان دانش و تجربه کشاورزان و دیگر ذینفعان دخیل در این نظام ارزش زیادی دارد. آنان معتقدند نوآوری ها، حاصل یادگیری تعاملی میان کنش گران مختلف اجتماعی در یک نظام دانش است که با یکدیگر در حیطه ای خاص از فعالیت انسانی در تعامل هستند. آنها معتقدند که بایستی به بهبود عملکرد نظام دانش برای نوآوری بجای توجه به ترویج به تنهایی، در یک روش انتقال پیام، اهمیت داد. دیدگاه نظام دانش و اطلاعات کشاورزی بر فعالیت ها، علایق، تفاوت ها، جامعیت وظایف، هماهنگی، روابط و فرآیندهای دانش و اطلاعات بین کنشگجران آن متمرکز است. نظام دانش و اطلاعات کشاورزی همچنین بعنوان یک چارچوب مفهومی مطرح است که نقطه اتصال بین تحقیق و انتقال فن آوری را مد نظر قرار می دهد. در این نظام، نقطه اتصال بین تحقیق و انتقال فن آوری، عامل مهمی در تعیین عملکرد کل نظام است. نظام دانش و اطلاعات کشاورزی در این نقاط اتصال، مورد انتقاد است، چرا که تغییرات در دانش، اطلاعات و فن آوری بایستی در آنها صورت پذیرد. با وجود این نقاط اتصال از خلاء های کارکردی و نهادی بین اجزاء نظام متاثر خواهد بود. گرچه مفهوم نظام دانش و اطلاعات کشاورزی بطور گسترده ای در مرور ادبیات ها و بکارگیری فهرست های عناوین متعدد و متفاوت مورد بحث قرار گرفته است لکن این نظام را بایستی از نظام مدیریت اطلاعات متمایز نمود چرا که آن نظام مولد دانش در کشاورزی است(1990،Kaimowitz). مفهوم نظام دانش و اطلاعات کشاورزی برای توصیف نظامی مشتمل بر کنشگران(کشاورزان، سازمان های دولتی و خصوصی و دیگر ذینفعان) دخیل در تولید، انتقال و مدیریت دانش و اطلاعات کشاورزی به کار می رود."ماندی"، این نظام را مرکب از کنش گران نهادی مختلف دخیل در توسعه و اشاعه فن آوری ها می داند که پیچیده و متنوع هستند. این نظام تعداد زیادی از افراد و سازمان های دخیل در توسعه، اشاعه و بکارگیری اطلاعات مرتبط با کارکردهای متعدد دخیل در تولیدات کشاورزی و نیز تامین نهاده ها، فرآوری وبازاریابی محصولات و مصرف را دربرمی گیرند(1992،Mundy).
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 21 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله جایگاه ترویج در نظام دانش و اطلاعات کشاورزی