ابتدا به بررسی و تحلیل مفردات این ترکیب می پردازیم:
کلمه ی «نرم افزار» در برابر «سخت افزار» بکار می رود. این واژه ها پس از رایج شدن رایانه بر سر زبان ها افتاد. در علوم رایانه ای برای دستگاه ها و ابزارها تعبیر «سخت افزار» را بکار می برند و برای آنچه متن و محتوا و برنامه ی رایانه به حساب می آید از تعبیر «نرم افزار» استفاده می کنند و برای آنچه متن و محتوا و برنامه ی رایانه به حساب می آید از تعبیر «نرم افزار» استفاده می شود. این اصطلاحات که در یک حوزه ی خاصی بوجود آمده و کاربرد داشته اند به حوزه های دیگر تسری یافتند و از باب استعاره و مجازگویی مورد استعمال قرار گرفتند تا جایی که خود در حوزه های دیگر صورت اصطلاح پیدا کرده اند.
معمولاًً «سخت افزار» به اموری اطلاق می شود که جنبه ی عینی و ملموس و فیزیکی دارد و در برابرش در واژه ی «نرم افزار» جنبه ی غیر ملموس و غیر فیزیکی ملحوظ است. در ترکیب «جنبش نرم افزاری» و «تولید نرم افزار دینی» نرم افزار حالت واسطه ای دارد برای دستیابی به «سخت افزار» که همان «تمدن» است.
صنعت و ابزارهای حسی ـ علمی تمدنی، محصول ضلع نرم افزاری تمدن است و این ضلع نرم افزاری همان فکر و اندیشه و دانش است.
پس «نهضت نرم افزاری» یا «جنبش نرم افزاری» مقدمه ای است برای تحقق یک سخت افزار که در فضای مورد بحث ما آن سخت افزار همان «تمدن اسلامی» است.
اینکه چرا برای «تمدن اسلامی» از واژه ی «سخت افزار» کمک گرفته ایم. به این دلیل است که تمدن همان تجسد عینی فرهنگ و آرمان ها و ارزش های جامعه است و به تعبیری کالبد و شکل فیزیکی و عینی آنهاست.
پس اگر «جنبش نرم افزاری» را فرآیندی دانستیم که مدعی قدرت تمدن سازی و قدرت مهندسی تمدن اسلامی است نوعی بستر سازی و زمینه سازی هم مسلماً نیاز دارد؛ و این ادعا جنبش و خیزش و نهضتی فراگیر را می طلبد نه یک تلاش موضعی یا انفرادی و قائم به افراد را و از اینجا کاربرد واژه های «جنبش» و «نهضت» در آن ترکیب ها معنی می یابد زیرا «جنبش نرم افزاری» مدعی است که باید یک خیزش جدید و فراخوان عمومی در نسل آماده و آشنا به فرهنگ انقلاب آغاز شود و تاکید بر بکارگیری لفظ جنبش هم در همین نکته است که این ایده نباید تنها در لایه ی نخبگان و اساتید حوزه و دانشگاه بماند. این مطالبات باید در سطح بدنه ی حوزه و دانشگاه مطرح شوند و حتی فشار مطالبات نسل جوان، بزرگان و نخبگان نسل گذشته ی ما را نیز به میدان آورد. بلکه باید با توجه به چگونگی و گستره ی تحقق آن و موانع گوناگونی که در راستای تحقق و فراگیری آن وجود دارد تمامی لایه های جامعه را درگیر و متاثر از خود سازد.
تعریف مختار ما از «جنبش نرم افزاری» عبارتست از:
«تحول عمومی و خیزش نخبگانی برای تولید نرم افزار بومی و دینی کارآمد و روز آمد جهت تحقق آرمان های انقلاب و ایجاد تمدن نوین اسلامی از طریق شناسایی نیازها و بازشناسی و بازسازی فرهنگ جامعه و ظرفیت های علمی کشور»
لازم به ذکر است که اصطلاح «نهضت آزاد اندیشی» که غالبا همراه با «نهضت و جنبش تولید علم» بیان می شود به منزله فرآیند بستر ساز و زمینه ساز تحقق و اجرای جنبش نرم افزاری است زیرا آزاد اندیشی بستری برای فرآیندی شدن نظریه پردازی و تولید علم است و به عنوان تاکید بر یکی از محوری ترین عوامل به صورت مستقل تحت عنوان «نهضت آزاد اندیشی» از آن یاد می شود که با این بیان «شرط لازم» (و نه شرط کافی) «جنبش نرم افزاری» است.
البته در فرآیند تحقق (جنبش تولید علم) مسائل دیگری نیز مطرح است که یکی «مغز افزار» است که عبارتست از «منطقی شامل و واضح و منقح برای تئوریزه کردن نرم افزار مورد نیاز برای تولید سخت افزار» که از حیث متدولوژی و روش شناختی تقدم بر «نرم افزار» دارد ولی چون خود این «مغز افزار» را می توان سطحی از مراتب و درجات مختلف «نرم افزار» محسوب نمود به صورت مستقل کمتر از آن یاد می شود.
نکته ای که نباید از آن غافل شود لزوم نگرش مجموعه ای و شبکه ای به جنبش نرم افزاری است که نیازمند «منطق مجموعه نگر» نه «جزءنگر» است و چون به دنبال حرکت عمومی آگاهانه هستیم باید تمام سطوح و طبقات جامعه متاثر از آن باشند و برای تمام لایه های جامعه و همه ی اقشار نقش های متناسبی تعریف شود و از 3 قشر تعیین کننده ی صاحبان قدرت، ثروت و معرفت نباید غافل ماند و همینجاست که لزوم پی گیری اندیشه های آرمان ها و مطالبات «عدالت خواهانه» و هوشیاری ویژه در این مقولات را واضح تر و جدی تر می سازد و پیوند وثیق دو مقوله ی «عدالت طلبی» و «جنبش تولید علم» را نشان می دهد.که در اینجا به علت گستردگی این موضوع و نبودن مجال کافی از توضیح بیشتر این نکته صرفنظر می کنیم.
پیشینه ی بحث «جنبش نرم افزاری»
اگر با توجه به مفهوم اصطلاح جنبش نرم افزاری در فضای پس از انقلاب اسلامی ایران بخواهیم در جستجوی پیشینه ی تاریخی آن باشیم باید به آغاز پیروزی انقلاب اسلامی باز گردیم آرمان و هدف اصیل انقلاب این بود که در تمام عرصه های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تحولی فراگیر و همه جانبه ایجاد کند و لذا پس از پیروزی در عرصه ی سیاسی، طبیعتاً توجه به مسائل فرهنگی نیز بیشتر شد بویژه با نقش بنیادین و اساسی دانشگاه ها در تحولات اجتماعی لزوم تحول خود نظام و ساختار دانشگاههای کشور بیشتر مطرح شد و برای اینکه حاکمیت اسلامی به تدریج در همه شؤون کشور گسترش یابد مسئله ی توجه به وضعیت دانشگاه ها به صورتی پر حرارت و جدی مطرح شد که نقطه ی اوج آن، تعطیلی دانشگاه های سراسر کشور و صدور فرمان تاریخی امام (ره) برای تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی در بیست و سوم خرداد 1359 بود.
گرچه فرمان امام خمینی (ره) درباره ی دامنه ی فعالیتهای «ستاد انقلاب فرهنگی» بسیار وسیع بود و سراسر نهاد آموزش و پرورش جامعه ی ما را در بر می گرفت ولی محور اصلی آن را بازسازی نظام آموزشی حاکم بر دانشگاه ها تشکیل داد برخی از ایجاد گوناگون این بازسازی عبارتند از:
ـ جهت گیری و اهداف علوم دانشگاهی
ـ برنامه ریزی درسی دانشگاه ها
ـ درس های مورد نیاز
ـ کیفیت تدریس و سایر شؤون تعلیم و تربیت در دانشگاه ها
ـ تحول بنیادین و تجدید نظر و بازسازی متون و منابع درسی
که این مورد اخیر اهمیتی ویژه دارد و منشأ تحولات دیگر نیز می باشد.
مجموعه این مسائل تحت عنوان «اسلامی کردن دانشگاه ها» تعقیب می شد که متأسفانه با برداشت هایی سطحی، شتابزده و غیر اصولی از این مفهوم عمیق و کاربردی سیر این حرکت با کندی همراه گشت و از حرارت و شور و توان اولیه اش خالی شد. جهت تقویت جریان این مساله ی اساسی امام خمینی (ره) لزوم «وحدت حوزه و دانشگاه» را مطرح کردند و در پی رهنمود ایشان، اعضای ستاد انقلاب فرهنگی با جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم طرح مشترک همکاری حوزه و دانشگاه را تهیه کردند و اجرای آن به کمیته ی حوزه و دانشگاه جامعه ی مدرسین، که از مسوولان موسسه ی در راه حق نیز بودند واگذار گردید و برای این منظور دفتری بنام «دفتر همکاری حوزه و دانشگاه» تاسیس گردید که بعدها در قالب «پژوهشکده ی حوزه دانشگاه» و «موسسه پژوهشی حوزه و دانشگاه» ادامه ی فعالیت داد اما بنابر دلایل فراوانی که اینک مجال طرح و بررسی آنها نیست مجموعه ی این فعالیت ها، نتیجه ای متناسب با اهداف اولیه از «اسلامی شدن دانشگاه ها» و «نظریه پردازی گسترده بویژه در حوزه ی علوم انسانی با نگاه اسلامی» را در پی نداشت و علیرغم توصیه های مقام معظم رهبری در سالیان پس از آن هم شاهد تحولی بنیادین در آن راستا نبودیم تا اینکه در پی بیانات رهبر انقلاب در دیدار با اعضا انجمن قلم در 8/11/81 به منزله ی فراخوانی تاریخی تلقی نمودند و در نامه ای به رهبر انقلاب خواهان راهنمایی و مساعدت ایشان و حمایت نهادینه از سوی تصمیم گیران فرهنگی و متصدیان حوزه و دانشگاه در زمینه ی «تولید نرم افزار علمی و دینی» در حوزه و دانشگاه شدند که در پاسخ رهبر انقلاب به آن نامه ضمن تایید این حرکت تعیین چیستی و چگونگی تحقق آن خواهان انجام کارهای جدی در این راستا شدند تا جایی که تا پیش از بیست و پنجمین سالگرد انقلاب بتوان نخستین ثمرات آن را دیده در پی این تاکیدات و با حمایت ویژه ی مقام رهبری از این پیشنهادات و تصمیم شورای عالی حوزه ی علمیه ی قم مقرر گردید مجموعه ای در این رابطه تشکیل گردد تا امور مربوط به محتوای پیام ها را سامان دهد و پس از این مجموعه ها پیام ها و پی گیری ها بود که مجددا حرکتی در راستای زمینه سازی برایب ایده پردازی و نظریات نو پدید آغاز شد که بر ضرورت تحول روشمند و هدفمند در عرصه ی پژوهش در علوم و تلاش برای تولید علم با هدف نظام سازی دینی تاکید می کرد که از آن تحت عنوان «جنبش نرم افزاری» یا «نهضت تولید علم» یاد می شود.
به طور خلاصه می بینیم که این حرکت در ماهیت خود چیزی جدای از اهداف کلان همان طرح اسلامی شدن دانشگاه ها را دنبال نمی کند. بلکه ضمن تاکید بر آن ضرورت آن را به نحوی ملموس تر دریافته و تحت عناوین جدید همان اهداف را به نحوی توسعه یافته و متناسب با شرایط کنونی انقلاب دنبال می نماید.
بایستی این فرآیند در چنان برنامه ی گسترده ای مطرح گردد که علاوه بر نیازها و پاسخگویی به مشکلات جامعه ی خودمان، پاسخگویی نیازمند های انقلاب و حتی رافع ناهنجاری های جهان امروز باشد...
«ضرورت و هدف جنبش نرم افزاری»
همچنانکه در مقدمه و بخش های پیشین بیان گردید بدون تحقق «جنبش نرم افزاری» دستیابی به تمدن نوین اسلامی صرفا در حدود شعار باقی خواهد ماند چرا که پی ریزی چنین تمدنی نیازمند تنظیمات و توسعه و مدیریت اجتماعی است که بدون برنامه ریزی امکان ندارد و این برنامه ریزی و تدبیر نیازمند به پشتوانه ای است که قرار است در این نهضت نرم افزاری تولید گردد.
همچنین همانطور که بیان گردید مواجهه با دنیای جدید و پیچیده تر شدن مناسبات اجتماعی نیازمندی ها و بایسته های جدیدی را مطرح کرده ضمن اینکه رقبایی جدید از هر سو در حال طرح جدی خود هستند و همگی اینها نیاز به حضور دین در حصنه ی عمل اجتماعی را به نحوی روشمند و هدفمند موجب می گردد که لازمه ی آن همین حرکت عمومی و خیزش نخبگانی در قالب جنبش نرم افزاری است.
و از نقطه نظر انقلاب اسلامی که بخواهیم به این مساله بنگریم «بقا و دوام و استمرار» این انقلاب وابسته به این جریان است که غفلت از آن حذف و محو انقلاب را در پی خواهد داشت.
بایستی این فرآیند در چنان برنامه ی گسترده ای مطرح گردد که علاوه بر نیازها و پاسخگویی به مشکلات جامعه ی خودمان، پاسخگویی نیازمند های انقلاب و حتی رافع ناهنجاری های جهان امروز باشد و رسالتی در عرصه جهانی برای نجات بشر از معضلات و گرفتاری ها و نابسامانی های کنونی اش برای خود ترسیم نماید که چنین دور نمایی لزوم حرکتی انقلابی در این عرصه را موجه تر و ضروری تر خواهد ساخت.
«چالش، موانع » و «راهکارهای» تحقق جنبش نرم افزاری
بررسی این عنوان نیازمند مجالی واسع و تحقیقاتی مستقل از منظرهای مختلف است که به علت اختصار این نوشتار این موضوع را به بخش «تحلیل محتوای بیا نیه ی رهبری» ارجاع می دهیم هر چند خود آن نیازمند شرح و بسط و تفصیل می باشد.
جریان گروه های مختلف و آراء و نظریات گوناگون درباره ی چیستی جنبش نرم افزاری و گستره ی آن بررسی عنوان فوق نیز خارج از هدف اصلی این نوشتار و نیازمند مجال طرح مستقل و گسترده تری می باشد. تصمیم بر این شد که ضمن بررسی منابع مطالعاتی به بعضی از آنها اشاره نماییم و منابع برای آشنایی تفصیلی با نظریاتشان در این زمینه معرفی شود امید است که در فرصتی دیگر به بررسی و توصیفی و تحلیلی هر کدام از آنها اقدام شود که البته کاری بجا و شایسته است.
در اینجا به نحو بسیار اجمالی و گذرا برخی نظریات مطرح در این عرصه را بررسی می کنیم:
اصولا اینکه «علم دینی» می توان داشت یا نه مورد اختلاف جدی صاحب نظران است. و بستگی به اینکه چه معنایی از آن مراد باشد دیدگاه ها متنوع می شوند. از منظری دیگر اگر بخواهیم نسبت و رابطه ی علم و دین را بررسی نماییم و بر اساس آن مفهومی چون «علم دینی» را مورد نظر قرار دهیم باز هم به تبع آن نتایجی مختلفی خواهیم داشت به گمان ماریشه ی اختلافات صرف نظر از تعریفی که از علم و دین می شود و مسلما نسبت های خاصی بر اساس هر تعریف بین آن دو خواهد بود؛ به قلمرو و گستره ی دین و همچنین گستره ی ادراکات بشری باز می گردد.
یعنی بستگی به اینکه هر یک از آن دو چه گستره ای داشته باشند صورت مساله تغییر خواهد کرد فی المثل اینکه دین برای بیان همه چیزهایی است؟ و اینکه آیا وظیفه ی آن است که در همه ی زمینه ها، همه چیز را به ما بگوید آمده یا نه؟ از جمله سوالات کلیدی است که تعیین نسبت علم و دین و تبیین مفهوم «علم دینی» وابسته به آن است. همچنین تعیین گستره ی ادراک بیشتر از نظر عقلی، تجربی و شهودی مساله ای کلیدی محسوب می شود که بدون تصحیح آن امکان پاسخگویی به آن سوالات را نخواهیم داشت.
در بحث «اسلامی شدن دانشگاه ها» هم همین مباحث به گونه ای مطرح شده است. اگر پذیرفتیم که علوم دانشگاهی نیاز به تحول دارند و باید اسلامی شوند این مطلب شامل کدام دسته از علوم دانشگاهی می شود.
اگر قائل به تفکیک علوم انسانی و علوم طبیعی بشویم کدام دسته از این علوم نیاز به تحول دارند و اسلامی شدن در مورد شان معنا دار است و اگر قائل به امکان اسلامی شدن یک علم شدن آیا مطلوبیت نیز دارد؟
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 21 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله جنبش نرم افزاری چیست؟