اگر درنظام اسلامی , تربیت دینی به ثمر نرسد و نسل جوان جامعه تربیت صحیح دینی پیدا نکند یعنی تربیت اسلامی در وجود و شخصیت آنان زنده فعال نباشد تلخی این ناکامی با شیرینی هیچ کامیابی دیگری قابل تحمل نیست و نباید دل را به موفقیتهای دیگر خوش داشت و از اصل قضیه غافل بود. (رهبری نژاد 1375)
قشر جوان در هر جامعهای به لحاظ برخورداری از توان و انرژی فراوان قادرند تأثیر تعیین کنندهای بر آینده آن جامعه داشته باشند آنها به راحتی تغییرات اجتماعی ـ فرهنگی و حتی سیاسی جامعه را سمت و سو میدهند , قادرند امنیت فرهنگی جامعه را تأمین کنند و یا فرهنگ را به سویی برند که مطلوب جامعه نیست. چرا که میراث فرهنگی گذشتگاه توسط آنها به نسل بعد منتقل میشود و چنانچه آنها در انتقال این میراث فرهنگی امانتدار خوبی باشند و در مواجه با فرهنگهای دیگر دچار « خودباختگی فرهنگی» نشوند, خواهند توانست امنیت فرهنگی آن جامعه را تأمین کنند. ولی اگر در مواجهه با فرهنگهای بیگانه دچار خودباختگی فرهنگی شوند, تا چند نسل بعد از فرهنگ مطلوب جامعه نمیتوان خبر گرفت.
همه اینها نشانگر اهمیت ویژه قشر جوان و لزوم شناخت موقعیت آن و برنامهریزی صحیح جهت شکوفایی صحیح شخصیت آنها دارد.
«بنابراین گزاف نیست اگر بهبود کیفیت نظامهای تعلیم و تربیت را معادل ارتقاء کیفیت حیات و تمدن انسانی در همه ابعاد قلمداد کنیم و از سرمایهگذاری در جهت دستیابی به سیاستها, اصول و روشهای مناسب در این عرصه بعنوان ضروریترین و مدبرانهترین سیاست هر جامعة بشری یاد کنیم».
مهرمحمدی , محمود. جایگاه مدارس تجربی در نظام تعلیم و تربیت , فصلنامه تعلیم و تربیت شماره 28, ص 11
و بقول کانت « بشر تنها با تعلیم و تربیت آدم تواند شد و آدمی چیزی جز آنچه تربیت از او میسازد نیست»
شکوهی , غلامحسین . تعلیم و تربیت و مراحل آن , مشهد , انتشارات آستان قدس , 1363 , ص 171
و از آنجائیکه تعلیم و تربیت عمدی کوششی منظم و حساب شده محسوب شده است , وجود برخی طرحها برای هدایت چنین کوششی ضروری بنظر میرسد. واژه برنامهدرسی معمولاً به چنین طراحی اطلاق میشود.
« شکل و ساختار برنامه درسی از تصمیماتی که در خصوص عناصر تشکیل دهنده برنامه درسی اتخاذ میشود تأثیری پذیرد. عناصر تشکیل دهنده برنامه درسی عبارتند از :
1- اهداف
2- محتوا
3- فعالیتهای یادگیری دانشآموزان
4- روشهای ارزشیابی
5- منابع و ابزار یادگیری
6- زمان
7- فضا
8- گروهبندی دانشآموزان
9- استراتژیهای تدوین و روشهای یاددهی
یادگیری که در برنامهریزی درسی با این عوامل 9 گانه به طرق مختلف برخورد میشود.»
کلاین , فرانسیس , الگوهای طراحی برنامه درسی , دکتر محمود مهر محمدی , فصلنامه تعلیم و تربیت , شماره 4 و 3 ص 11
اما مفهوم مسلط برنامه درسی چه از نظر تاریخی و چه در حال حاضر موضوعات مدرسهای است که بوسیله معلمان تدریس شده و بوسیله دانشآموزان فراگرفته میشود.
در نظام کنونی آموزش و پرورش ایران نیز کتاب درسی بهترین مرجع و منبع یادگیری دانشآموزان است و تقریباً تمام فعالیتهای آموزش رسمی در چارچوب کتاب درسی صورت میگیرد.
در فرایند ارزیابی برنامه درسی یا اتخاذ تدابیر و تصمیمهای برنامهای نظرات و نگرش دانشآموزان و معلمان از اهمیت ویژهای برخوردار است.
پویایی برنامه درسی زمانی تحقق مییابد که گروههای مختلف که هر کدام به نحوی در سطوح مختلف در امر برنامه درسی دخالت دارند, به همفکری بپردازند و همچنین به نگرش دانشآموزان و معلمان در این زمینه توجه کافی مبذول شود.
از طرف دیگر آموزش دینی به لحاظ دارا بودن ابعاد متنوع و مرتبط با جنبههای گوناگون زندگی انسان از مهمترین موضوعات آموزش و پرورش به شمال میرود.
در جوامع با حاکمیت دینی , بواسطه تأثیر و توجه به پرورش ارزشهای اخلاقی و اعتقادی فراگیران , تربیت دینی جایگاه ویژهای در برنامههای آموزش و پرورشی دارد. به همین دلیل است که مأموریت و رسالت اصلی نظام آموزش و پرورش در چنین جوامعی تربیت همه جانبه دانشآموزان بر پایه تعالیم و دستورات الهی است.
در نظام آموزش و پرورش کشور اسلامی ایران نیز پرورش فراگیران بر دستورات دین مبین اسلام که منبعث از قرآن مجید, سنت و سیره رسول اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) تکیه دارد. پس برنامهریزان درسی و مؤلفین کتب باید فعالیتهایی که صبفه دینی , اقتصادی و اخلاقی دارد را در اولویت قرار دهند.
بر اساس اسناد موجود هدف از تدریس این درس در دوره متوسطه تحقق اهداف گرانسنگی نظیر تقویت ایمان و اعتقاد به خداوند , پرورش حس احترا و قدردانی از انبیاء, پایبندی نسبت به دستورات ایشان و مواردی نظیر آن میباشد و با توجه به اهمیت نیل به این اهداف همواره این دغدغه برای برنامهریزی و پژوهشگران حوزه تربیت دینی وجود داشته است که «تا چه میزانی اهداف مزبور محقق یافتهاند و موانع عدم تحقق کامل آنها چه بودهاند؟
علاوه بر دغدغه اصولی فوق که به میزان اثربخشی درس بینش اسلامی و تلاش در جهت رفع موانع تحقق اهداف مربوط میشود, در سالیان اخیر دغدغه دیگری در میان صاحبنظران تعلیم و تربیت اسلامی بروز کرده است « آیا آموزشهای دین به طور عام و درس بینش اسلامی به طور خاص توانسته در شکلگیری هویت دینی دانشآموزان مؤثر افتد؟
به بیان دیگر صرف نظر از بررسی میزان اثربخشی محتوای درس بینش اسلامی در جهت تحقق اهداف آن , اهمیت بررسی شکلگیری هویت دینی نیز مورد نظر قرار گرفته است.
چرا که هویت به معنای کیستی انسان به نقل از دکتر کاردان , زمانی مطرح میشود که انسان خود با چیز دیگری مقایسه کند.
احمدلو, مصیب؛ بررسی رابطه میزان هویت ملی و هویت قوی در بین جوانان تبریز, رساله کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس , تهران 1381
در واقع هویت همانند دیگر مقولات تنها زمانی برجستگی مییابد و مطرح میشود که در بحران باشد.
دوران , بهزاد ؛ تأثیر فضای سایبرنیتیک بر هویت اجتماعی , رساله دکتری جامعهشناسی , دانشگاه تربیت مدرس تهران , 1381
امروزه جهانیسازی , تهدیدی برای هویتهای ملی و سکولاریسم, تهدیدی برای هویتهای دینی میباشد.
لذا پژوهش حاضر بر آن است که به میزان تأثیر بررسی کتاب دینی سال اول دبیرستان در شکلگیری هویت دینی دانشآموزان منطقه 7 از دیدگاه معلمان بپردازد.
لازم به ذکر است که در بخش بیان مسأله به طور اجمال و در فصل دوم به طور کاملاً مشروح دیدگاه پژوهش حاضر در مورد نقش کتاب دینی سال اول دبیرستان در شکلگیری هویت دینی دانشآموزان ذکر شده است.
فصــل اول
کلیــات تحقیــق
بیان مسئله :
در سالهای اخیر موضوع هویت در اشکال مختلف اجتماعی و فردی و با رویکردهای مختلف و نیز عمدهترین گرایش فرهنگی نسبت به آن که همانا ویژگی ملی و دینی است به یکی از چالشهای عمده در بحث و بررسی از نظام فرهنگی کشور درآمده است.
عوارض و آسیبهای ناشی از دگرگونی در نظام فرهنگی و ارزشی, تغییر الگوهای سنتی زندگی, پیدایش آرمانها و آرزوهای جدید کاهش نقش آموزشهای دینی , افزایش گرایشهای جدید اجتماعی و بسیاری از موارد مشابه دیگر همگی باعث گردیده جوانان در معرض بیهویتی دینی و ملی قرار گیرند.
اگر چه هدف آموزشهای دینی را نمیتوان صرفاً ایجاد و پرورش باورها, ارزشها, نگرشها و طرز تلقیهای مطلوب از نظر دین دانست ولی مسلماً اهداف حیطه ارزشی, مهمترین اهداف اینگونه آموزشها میباشد. زیرا در صورت به وجود آمدن باورها, ارزشها, نگرشها و طرز تلقیهای مطلوب است که اعمال صالح و اخلاق پسندیده به وجود خواهد آمد و در غیر این صورت آموزشها جنبه سطحی مییابند و نمیتوانند اسباب تحقق اهداف تربیت دینی را فراهم آورند.
بعد آنکه برنامهریزان درسیِ حیطه تربیت دینی مطمئن شوند که برنامههایشان توانسته است اهداف حیطه ارزشی را متحقق سازد و هویت دینی دانشآموزان را به خوبی شکل دهد بایستی اولاً اصول و روشهای علمی برنامهریزی درسی در حیطه ارزشی را مد نظر قرار دهند و ثانیاً عناصر مختلف در زمینه شکلگیری هویت دینی دانشآموزان مثل , اعتقادات دینی, استدلال یعنی ظاهر دینی , رفتار دینی و گفتار دینی را مد نظر قرار دهند.
ضرورت انجام تحقیق:
مطالعه و بررسی پژوهشها, گزارشها, مقالاتی که به ویژه در سالیان اخیر مطرح شده است نشان دهندة عدم توفیق نسبی نظام آموزش و پرورش به طور کلی و آموزش دینی در مدارس به طور خاص در تحقق اهداف ارزشی اسلامی بوده است. به عنوان نمونه قاسم کریمی در هفتمین همایش جایگاه تربیت (1377) میگوید: ” ... همگان به وضوح دریافتهاند که نسلهای تحت تعلیم فاقد ویژگیها, اندیشهها و رفتارهای دینی, اخلاقی, سیاسی , اجتماعی و انقلابی مورد نظر هستند». ( ص 21)
« علی سادهای در ششمین همایش جایگاه تربیت (1374) میگوید: « ... به عبارت بهتر , پیام سمینارها کنفرانسها و اجلاسهای متعدد توسط نهادها و مراکز آموزش و فرهنگی کشور در سالهای اخیر, نشانههایی از احساس خطر و افزایش ضریب آسیبپذیری دینی و مذهبی در نسل نو میباشد.» (ص 86)
و علیاکبر نوایی (1377) در بحث تربیت و نوسازی معنوی چنین میگوید: « متأسفانه امروزه شاهد صحنههایی از گروهای مد هستیم که باز متأسفانه تشکیل دهندگان آن عمدتاً از دانشآموزان میباشند» (ص 194)
در این میان آموزش و پرورش هر جامعه باید قبل از هر نهاد دیگر اجتماعی بفکر حل این مشکل باشد. چون جامعه ما جامعهای مذهبی و پایبند به آموزشهای دینی به حساب میآید, بایستی با حساسیت و جدیت بیشتری موضوع را تعقیب نموده و بحل آن اهتمام بورزد.
بنابراین نمیتوان تردید داشت که درس دینی از اهمیت خاصی برخوردار است. بطوریکه از جهاتی نمیتوان آنرا با هیچ درس دیگری مقایسه کرد. اگر دروس دیگر به یک بعد از ابعاد زندگی فراگیر نظر دارند, درس دینی با کل زندگی او سروکار دارد. درس دینی پایههای ایدئولوژی دانشآموز را پیریزی میکند و درصدد تبیین فلسفة حیات برای آنهاست تا چگونه زیستن را به آنها بیامورد. بعبارت دیگر هدف نهایی درس دینی ایجاد تغییر و تحول در بینشها, نگرشها, منشها, علائق عادات و در یک کلام «سازندگی شخصیت» است.
با توجه به آنچه ذکر شد, بنظر میفرسد ضرورت تحقیق در زمینه درس دینی در مقطع متوسطه , بخصوص سالهای اولیة آن که تقریباً همزمان با سن بلوغ و آغاز دورة نوجوانی است, برکسی پوشیده نباشد.
« سراسر دورة بلوغ همه شگفتی است. هم سن عقل است و هم سن عواطف گنجینههای دل و جان هر دم سیلی از اندیشه و طوفانی از عشق به هر سو میپراکند. هیچوقت جهان این همه زیبا بنظر نمیرسد. هیچگاه به این نحو دور از دسترس و این همه قابل تصرف دیده نمیشود. سنهای بعدی به حسرت به آن نگاه میکنند. همة عواطف و احساسات پاک غذای خود را از این سن میگیرند. میتوان آن را رنسانس زندگی نامید.» (دورانت , ویل ص 124)
در این دوران , نوجوان در عین حال که آمادة خدمت است, قادر است از منافع خود چشمپوشی کند – ایندو خصیصه حاکی از آنست که ارشهای معنوی معینی از ارزشهای اخلاقی و فلسفی و مذهبی و هنری در فکرش مقام مهمی دارند. دشوارترین قسمت تربیت شخصیت در دوران بلوغ, تربیت اخلاقی است. « تا این دوره حیات اخلاقی جز تجلی عادت اجتماعی که از خارج بر ارادة طفل تحمیل میشود, نیست. حیات اخلاقی در این دوره برای نخستنی بار بصورت تعالی بسوی خیر درمیآید و آن از شخصیتی ناشی میشود که تشنة خودمختاری است, امکانات اخلاقی جدید همان اخلاق فردی بجای اخلاق اجتماعی و اخلاق آرمانی , بجای اخلاق مقرراتی است نکته عمدهای که شرط تعالی بسوی خیر است , تلاش در راه اثبات شخصیت خویش است که با بلوغ آغاز میشود و در طول این دوره بسط و توسعه مییابد. مربی میتواند در این دوره آنان را وادار کند به ندای پاکان و قهرمانان گوش فرا دهند در کسانیکه طبع دینی دارند, ندای پاکان همان ندای الهی است.» (دین , مورسی ص 155 و 154)
برای طبایع مؤمن, آشنایی با ارزشها بصورت تربیت دینی در میآیند. ارزشهای دینی خاصیت تألیفی دارند و دین همة ارزشهای معنوی را در زیر عنوان فضیلت و تقوا به هم میپیوندد و به آنها وحدت میبخشد.
روسو سن شانزده سالگی را برای پرداختن به تربیت دینی مناسب میداند. و کانت هم معتقد است اگر میشد آموزش این مفاهیم بتأخیر بیفتد, بهتر بود. اما چون چنین چیزی امکانپذیر نیست پس معتقد است حتیالامکان مفاهیم در قالبی که به ذهن بچهها نزدیکتر است بیان گردد. بهرحال چه مفاهیم مجرد قبلاً مطرح شده باشد و چه نشده باشد, دورة نوجوانی و جوانی مناسبترین موقع برای طرح این قبیل مسائل و تعمق دربارة آنهاست.
با توجه به این واقعیت, در سالیان گذشته پژوهشگران متعددی مبادرت به انجام تحقیقات متعدد در امور علل مشکلات موجود و ارائه راهبردهای اجرایی برای اثربخشی آموزشهای دینی نمودهاند.
کیامنش (1371), رحیمی (1372) , اکرمی (1372) , سعیدی (1373) , عباس سروک (1371) , سادهگی (1376) و ... ولی در این پژوهشها کمتر در حوزه هویت دینی کاوش شده و طبیعتاً پیشنهادها و راهبردها عمدتاً محدود به خود کتاب بودهاند با توجه به اهمیت هویت دینی و نحوه شکلگیری آن انجام پژوهشهایی نظیر پژوهش حاضر نه تنها مفید بلکه ضروری مینمایاند.
هدف کلی پژوهش
توجه به آنچه در بخش بیان مسأله گذشت
هدف اصلی از پژوهش حاضر تهیه پاسخ مناسب برای این پرسش است که :
کتاب دینی سال اول دبیرستان تا چه اندازه در شکلگیری هویت دینی دانشآموزان نقش داشته است؟
اهداف جزئی:
1- آگاهی از تأثیر آموزش کتاب دینی سال اول دبیرستان در اعتقادات دینی دانشآموزان
2- آگاهی از تأثیر آموزش کتاب دینی سال اول دبیرستان در استدلال دینی دانشآموزان
3- آگاهی از تأثیر آموزش کتاب دینی سال اول دبیرستان درظاهر دینی دانشآموزان
4- آگاهی از تأثیر آموزش کتاب دینی سال اول دبیرستان دررفتار دینی دانشآموزان
5- آگاهی از تأثیر آموزش کتاب دینی سال اول دبیرستان دررفتار دینی دانشآموزان
6- ارائه پیشنهادات و نظرات
برای دستیافتن به پاسخ این سؤالات پرسشنامهای در بین ... از دبیران دینی سال اول دبیرستان که با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند توزیع گردید و با استفاده از روش آماری ... مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
سؤالات پژوهش
با توجه به آنچه در بیان مسئله گذشت سوالات اساسی این پژوهش عبارتند از :
1- آیا درس دینی سال اول دبیرستان در اعتقادات دینی دانشآموزان تأثیر داشته است؟
2- آیا درس دینی سال اول دبیرستان در رفتار دینی دانشآموزان تأثیر داشته است؟
3- آیا درس دینی سال اول دبیرستان در استدلال دینی دانشآموزان تأثیر داشته است؟
4- آیا درس دینی سال اول دبیرستان در ظاهر دینی دانشآموزان تأثیر داشته است؟
5- آیا درس دینی سال اول دبیرستان در گفتار دینی دانشآموزان تأثیر داشته است؟
تعاریف علمی. عملیاتی واژهها
در این مطالعه چند مفهوم به کار رفته که تعاریف علمی آنها در زیر آمده است:
دین : تعریف علامه طباطبایی از دین روش ویژهای در زندگی دنیوی است که سعادت و صلاح دنیوی انسان را هماهنگ و همراه با کمال فردی, حیات حقیقی جاودانی او تأمین میکند.
(ایراهیم زاده آملی, عبدالله , دین شناسی, نشر معاونت آموزش نساء 1379, ص 16)
مقطع متوسطه :
دوره متوسطه عبارت است از دوره برزخ یا دوره انتقال میان آموزش پایه که عمومی و غیر تخصصی است و آموزش تخصصیتر در سطح آموزش عالی . دوره انتقال میان کودکی و جوانی است و یک دوره میانی که به واسطه بسیاری از فشارهای روانی , جهانی و مشکلات سازگاری با ویژگیهای خاصی را به نوجوان وجوان میبخشد. این دوره در بسیاری از کشورهای در حال توسعه , منبع اصلی تولید نیروی انسانی نیمه ماهر است. دوره متوسطه دورهای است که در آن دانشآموزان گروه سنی چهارده تا هفده یا هیجده ساله تحصیل میکند و به دلیل تنوع, برنامهها و تعدد رشتههای تحصیلی , فرصت انتخاب دارند .
(آموزش و پرورش ابتدایی , راهنمایی متوسطه , احمد صافی , ص 89 و 90 )
دانشآموز : عنصر مهم که در حفظ عملکرد کلاس نقش اساسی دارد, دانشآموز است. فالیتهای مهم و دانشآموز مکمل یکدیگرند و وابسته به هم است. دانشآموز هم مانند معلمان شخصیت مستقلی دارند. شناخت ویژگیهای دانشآموزان در تحلیل رفتار آنان تأثیر دارد.
(نظارت و راهنمایی آموزشی , نیکنامی , مصطفی, نظارت و راهنمایی آموزشی , انتشارات سمت , 1377, ص 139)
هویـت : هویت کلمهای عربی است که در فارسی به جای کلمه IDENTITY به کار میرود. در فلسفه مفهوم هویت به معنای کیستی انسان به عنوان یک نوع است.
در اینجا انسان به دنبال صفات و مشخصاتی میگردد که او را از سایر پدیدههای جهان متمایز میکند.
(احمدلو, مصیب, بررسی رابطه میزان هویت ملی و هویت قومی در بین جوانان تبریز , رساله کارشناسی ارشد جامعهشناسی , دانشگاه تربیت مدرس تهران , 1381)
اما در فصلنامه علوم اجتماعی آمده است که : «اصطلاح هویت که به بررسی تداوم, تغییر و مدت در عین کثرت میپردازد دارای تاریخ فلسفی بلند مدت است. استفاده از این اصطلاح از دهه 1950 رایج شده و در دو حوزه نظری روانشناسی و جامعهشناسی به بحث گذاشته شده است. هویت اجتماعی عبارت است از تصور, درک و ارزیابی فرد نسبت به خود از منظر دیگران یا جامعه است که در نتیجه آن احساس کند از منظر دیگران یا جامعه دارای جایگاه ارزش و احترام است.
(شرفی, ابوالفضل, هویت فرهنگی و پیشگیری از انحرفات اجتماعی فصلنامه علوم اجتماعی 11 , 1379 , 12)
هویت از اقطاب شخیت است که خود به هویت جمعی و فردی قابل تقسیم است. مفهوم هویت فردی اولین بار در سال 1968 توسط اریکسون به کاربرده شد . منظور وی از هویت احساسی است که فرد در اوایل سن نوجوانی خود را از دیگران مجزا و متمایز دانسته, برای خود ثبات و یکپارچگی قایل است و خود را شبیه به تصور دیگران از خود میداند. این تصور حد مطلوب است و گاهی هم در شکلگیری این احساس و تصور از خود خلل به وجود میآید و فرد از خودش یکپارچگی ندارد او چنین حالتی را بحران هویت یا آشفتگی هویت میگوید.
اریک اریکسون (1968) ایجاد هویت را به عنوان مهمترین پیشرفت شخصیت در دوره نوجوانی میداند و آن را گاهی حیاتی در جهت وصول به بزرگسالی میداند. بزرگسالی که شادمانه و مولد معرفی کرده است در این دوره را دوره گذر از کودکی به بلوغ میداند و میگوید برای نوجوان این سؤال مهم مطرح است که ”من کیستم“ آنها به دنبال هویت شخصی و اجتماعی فرد هستند.
در این دوره نوجوان به تدریج یاد میگیرد که از نظریههایی که مورد بررسی قرار میدهد بعضی را نادرست بداند و کنار بگذارد و آن چه را حقیقی میداند بپذیرد.
هویت برداشتی است که شخص درباره خود دارد و با ارزشیابی از مفهوم خود در طول سالهای نوجوانی به رشد بیشتری میرسد.
(لطفآبادی ص 204 سال 1379)
تعریف عملیاتی :
در این پژوهش منظور از هویت دینی شامل اعتقادات دینی که از سوال 1 تا سوال 5 سنجیده میشود.
در این پژوهش منظور از هویت دینی شامل استدلال دینی که از سوال 6 تا سوال 10 سنجیده میشود.
در این پژوهش منظور از هویت دینی شامل رفتار دینی که از سوال 11 تا سوال 16 سنجیده میشود.
در این پژوهش منظور از هویت دینی شامل ظاهر دینی که از سوال 17 تا سوال 21 سنجیده میشود.
در این پژوهش منظور از هویت دینی شامل گفتار دینی که از سوال 22 تا سوال 26 سنجیده میشود.
محدودیتهای تحقیق
هر تحقیقی دشواریها و مشکلات خاص خود را به همراه دارد که تحقیق حاضر هم از این قاعده مستثنی نبود خاصه آنکه با توجه به اینکه موضوع تحقیق مورد نظر از 2 بُعد برخوردار بود و تلفیق این آنها در هم و حتی در تهیه پرسشنامه مشکلاتی بوجود آورد.
- کمبود پیشینههای پژوهشی مرتبط با موضوع
- ناشناخته بودن اهمیت پژوهش و تحقیقات حتی در بین معلمان با سابقه و تحصیلکرده
- عدم همکاری برخی از پاسخگویان
- عدم همکاری مدارس بخصوص در مدارس پسرانه برای مراجعه مستقیم به معلمان جهت پر کردن پرسشنامه
- ترس از سیاسی بودن موضوع و عدم پاسخگویی به پرسشنامه
- اظهار بیاهمیت بودن نتایج تحقیقات و عدم بکارگیری آنها از دیدگاه پاسخگویان (معلمان)
- پراکندگی مدارس و صرف وقت زیاد برای رفت و آمد به مدارس
- محدودیت زمان اجرای تحقیق با توجه به الزامات تحصیلی
پیشینــه تحقیــق
1-2 تاریخچه
اهداف پرورش هر نظام آموزش “ نشاندهنده فلسفه اصول آموزش و پرورش آن نظام میباشد مثلاً اگر فلسفه آموزش و پرورش در نظامی تنها پرورش انسانهایی کارآمد باشد اصول آموزش و پرورش و اهداف آن نیز جلوهگر فلسفه «کاآمدی» خواهند بود.
در نظام آموزشی ما, برا اساس اعتقادات اسلامی است و قوانین و لوایح موجود « مصوب شورای عالی آموزش و پرورش » اولویت و جهتگیری کلی تمام برنامهها و فعالیتها , تقویت ارزشهای الهی و معنوی در دانشآموزان میباشد مثلاً در اصل چهارم از اصول حاکم بر نظام آموزش و پرورش آمده است :
«در آموزش و پرورش نه تنها تصمیمات دینی خاص , بلکه همه برنامهها و آموزشها باید به عنوان اجزای یک مجموعه هماهنگ اسلامی , بر حسب اقتضا و گنجایش , جنبه و جهت دینی داشته باشد. برنامهریزان و معلمان باید در همه برنامهها و فعالیتها بنا بر مقتضیات خاص هر موضوع به جنبههای الهی و تقویت بینش دانشآموزان توجه کنند».
( اصول حاکم بر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران مصوب 1368) به نقل از بینقی , 1379, ص 65)
البته باید توجه داشت که با توجه به نگرش اسلام نسبت به انسان , در تعیین اهداف نظام آموزش ایران , به پرورش تمام ابعاد وجود انسان, توجه شده است, هدف کلی, تربیت انسان معتقد و مسلمانی است که بتواند در ابعاد اجتماعی, سیاسی, زیستی , اخلاقی, فرهنگی , هنری و علمی رشد یابد این ابعاد هفتگانه در کنار بعد دینی (یا اعتقادی) با وجود هشتگانه اهداف نظام آموزشی ما را تشکیل میدهد و لذا میتوان گفت در نظام آموزشی ما اصطلاحاتی نظیر, هویت سیاسی, اجتماعی و ملی, مذهبی ناظر بر مجموعه فعالیتها, برنامهها و طرحهایی هستند که به تحقق هر یک از مجموعه اهداف مصوب کمک میکنند.
در نظام آموزش جمهوری اسلامی ایران و برای تحقق اهداف تربیت دینی تمهیداتی چند اندیشیده شده است از مهمترین این تمهیدات تدریس درس مستقل با عنوان کلی درس «دینی» از پایه دوم ابتدایی تا پایه سوم دبیرستان (دوره متوسطه) و نیز دوره پیشدانشگاهی میباشد عنوان این درس در دوره متوسطه بینش اسلامی است که بر اساس نظام سالی واحدی در هر هفته دو ساعت آموزشی و بر اساس نظام ترمی واحدی هفتهای چهار ساعت آموزش را در یک نیم سال به خود اختصاص میدهد .
1- اهمیت اهدا تربیت دینی و اخلاقی
تعلیم و تربیت آدمی امر پیچیده , پردامنه و وقتگیر است که همکاری نهادهای مختلف و افراد متعدد و هماهنگی همة فعالیتهای مربوطه را ایجاب میکند. اولین شرط هماهنگی فعالیتها, وحدت هدف و مقصد است که باید برنامهها و فعالیتهای مربوط را هدایت نماید. باید هدف نهایی تعلیم و تربیت بطور کلی و مخصوصاً برای افرادی که در تنظیم برنامههای مربوط نقشی بعهده دارند روشن باشد و هدف تربیت جوانان در هر یک از مراحل رشد نیز به صراحت تعیین و به مربیان اعلام گردد. تعیین و تصریح هدف نهایی و هدفهای واسطه که برای نیل به هدف نهایی ناگزیر باید تحقق حاصل کنند علاوه بر اینکه وسیلة مناسبی برای ایجاد هماهنگی لازم در فعالیتهاست, شرط لازم امکان ارزشیابی نتایج فعالیتها نیز میباشد. (شکوهی , غلامحسین , 1363, ص 35) کمک به رشد کودک و انطباق او با جامعه دو وظیفة بسیار مهم و اساسی تعلیم و تربیت است که در عین حال به هیچوجه کل مسئله را شامل نمیشود. بشر خیلی بیشتر و بالاتر از یک موجود وابسته به طبیعت و نیازمند جامعه است. او نه تحت فشار نیروهای غریزی باید قرار گیرد و نه تحت فشار عوامل محیط و جامعه. هر جا که تعلیم و تربیت بطور صحیح صورت میگیرد, با این هدف است که روح و ذهن بشر نیرومند شوند. روند حیات بشری در هر جایی با دو زمینه پست و عالی پایهگذاری شده است که اولی عبارت است از یک زندگی طبیعی و حیوانی و دیگری حیاتی معنوی و متوجه درجات بالاتر.(شکوهی, علامحسین , 1363 , ص 164)
2- تربیت مذهبی
نه طبیعت, نه اجتماع و نه فرهنگ هیچکدام نمیتواند انسان را آنچنان حمایت کنند که بتواند بر زندگی معنوی خود مسلط شود. تنها زمانیکه او با ابدیت و ماورای مادیات پیوند یافت, از شکست ظاهری و باطنی در امان خواهد بود. هر نوع ایمان و تقوای دنیوی حداقل در برابر سه واقعیت آسیبپذیر خواهند بود : در برابر مرگ, نومیدی و احساس غربت در دنیا. انسان در چهرة طبیعت و هر چه در او هست هیچگاه همدرد و همانندی با خویش نمیخواند و همدردی و خویشاوندی تشنهترین نیاز روح آدمی است.
در این صورت هر نوع تربیتی که تلاش نکند تا جوانان را برای رویارویی با این واقعیتهای اجتنابناپذیر مجهز کند, هرگز به حد کمال نخواهد رسید.
اگر این تناقض فلج کننده بین فکر و عمل در زمینه آموزش و پرورش از بین برود, آنوقت است که فرآیند تربیتی از مراحل ابتدایی کمک برای رشد, انطباق اجتماعی و تربیت فرهنگی فراتر میرود و به یک کمک فراگیر برای زندگی انسانهای در حال رشد و توسعه پیدا میکند.
پستالوزی میگوید : « هدف نهایی هر نوع تربیت این است که انسان یادبگیرد چگونه زندگی کند. یعنی زندگی را بزرگ منشانه فراگیرد. این جاست که کلیه اجزای فرایند تربیتی به مرحله عمل درمیآید: کمک برای انطباق با جامعه و هدایت در زمینه فرهنگی بدون اینکه مهمترین آنها یعنی بیدار کردن بشر برای درک رسالت خویش در این میان قربانی شود.»
لذا درک این واقعیت که انسان عصر جدید از لحاظ مذهبی بیدار نشده و در نتیجه زندگی بیمفهوم و ناامنی دارد و استحکام بخشیدن ؛ ریشههای مذهبی در روح بشر یکی از ارکان اساسی تعلیم و تربیت است.
انسان همچنانکه به آب و اکسیژن نیازمند است به خدا نیز محتاج است . احساس عرفانی و احساس اخلاقی به شخصیت بشری سکفتگی و انبساط پرمعنا و کاملی میبخشد. شک نیست که توفیق زندگی به رشد کامل هر یک از فعالیتهای فیزیوپوژیکی, عقلی – روحی و معنوی بستگی دارد.
ایمان امری طبیعی است که مستقیماً زادة نیازمندیهای غریزی و احساساتی ماست. « دین روح شاعرانه انسان است. دین نه تنها از رنج نیش مرگ میکاهد بلکه زندگی را با اجرای تشریفات دینی و با معماری و حجاری و نقاشی و درام و موسیقی زیبا میسازد. دین حوادث عادی زندگی از تولد, زناشویی و مرگ تا حد شعائر دینی بالا میبرد و این امور معمولی را به وقایع معدسی بدل میسازد و آن را از راه احساس عمیق کرد و بصورت هنر در میآورد. دین نمایش غمانگیز سخیف زندگی را به سفر مقدس شاعرانهای که به سوی هدفی شریف است مبدل کرده است. زندگی بدون دین ملالانگیز و پست است.»
«مذهب تلاش انسانی است به هست آلوده تا خود را پاک سازد و از خاک به خدا بازگردد. طبیعت و حیات را که دنیا میفبیند قداست بخشد و اخروی کند.»
3- اهمیت تربیت بدنی و اخلاقی در جهان امروز
پس از رنسانس تحول عظیم در فکر و اندیشه انسان غربی بوجود آمد. معیارها و ارزشهای سنتی به هم ریخت و فرهنگ جدید غربی بر اساس جهانبینی مادی و غیرمذهبی پدید آمد. و بدنبال آن بریدن انسان از خدا و مذهب و معنویات پیش آمد. اما باید گفت اکنون این طرز تفکر کاملاً عوض شده است.
در زمان حاضر اثبات حقانیت و اعتقاد و تعلیم دینی از هر زمانی در قرن گذشته آسانتر است. این امر مسلم است که عقلگرایی و عقلپرستی و بیایمانی قرن گذشته بدن شک از جهان رخت بربسته است. امروز دیگر هیچ انسان هوشمندی آن اعتقاد قدیمی را به قدرت عقل روشن بین و بیطرف ندارد. «هر یک از ما از این امر آگاهی داریم که با ذهن و عقل به اموری نزدیک میشویم که تحت تأثیر پرورش و تعلیم, سیاست و منافع خصوصی قرار گرفته و پیشداوریهایی پیدا کرده است. نظر کهنة قانون علمی نیز از میان رفته است. دیگر چشمداشت نداریم که حقایق خارجی را از کتابهای علمی مدرسهها بدست آوریم. تنها چیزی که امید دست یافتن به آن را داریم, خلاصههایی است از مشاهدات و ملاحظاتی که اکنون موجود است و احتمالاً روزی دگرگون خواهد شد و چیزهای دیگری جای آن را خواهد گرفت».
در تاریخ هیچوقت انسان باندازة انسان امروز از نظر مذهب و احساس مذهبی بیتابی نمیکرد و هیچوقت مانند این دوره نسبت به علم و نسبت به آنچه دارد و به آن رسیده است بیایمان نبوده و احساس کمبود در خودش نداشته است. در رنسانس علم وقتی از مذهب برید, پیشرفت اما بعد از دو, سه قرن باز علم دارد به یک احساس مذهبی و عرفانی برمیگردد و این همان مذهب علمی متعالی است. رنسانس قرون 17 و 18 بازگشت دنیا و علم از مذهب کلیسایی قرون وسطی بود.
انشتین میگوید: « من در مذهب از دهقانان لانکشایر متعصب ترم». و « احساس عرفاین شاه فنر تحقیقات علمی است»و « هر که یا تأمل آشنا نباشد و احساس حیرت دچار نگردد, روح علمی را فاقد است». و پلانگ است که میگوید: « بر سر در معبد علم نوشتهاند: هر که به درون گام مینهد باید ایمان داشته باشد».
با این مقدمه طولانی باید گفت هر چند توجه روزافزون دستاندرکاران امر آموزش و پرورش در بسیاری از کشورها به مسائل عاطفی, اخلاقی دانشآموزان, محتوای مناسب جهت عرضة مطالب انسانی , عاطفی, اخلاقی و ارزشی چه بصورت مواد درس مستقل و چه بصورت متون تلفیقی با محتوای درسهای دیگر در نظر گرفته شده است, اما با مراجعه به اهداف کلی برنامههای درسی بیش از 70 کشرو جهان (بجز بلوک شرق که تغییرات عمدهای در اهدافشان صورت گرفته است) مشخص میشود که تنها تعداد اندکی از این کشورها برای تربیت دینی و اخلاقی اهمیت قائل هستند و از آنها تحت عنوان اهداف نظام تربیتی خود نام میبرند. این کشورها عبارتند از :
1- آرژانتین (پرورش شهروندان آگاه مطابق ارزشهای مسیحی)
2- پاکستان (ایجاد وحدت بر اساس تعالیم اسلام)
3- لیبی (ترویج فرهنگ اسلامی و پرورش انسانهای مؤمن به اخلاق اسلامی)
4- کویت (ترویج آموزش مذهب)
5- یونان (پرورش اخلاقی و گسترش روحیه ملی و مذهبی)
6- ایرلند (گسترش آموزش مذهبی و اخلاقی شهروندان)
7- آلمان (پرورش اخلاقی جوانان)
8- اتریش (پرورش استعدادهای شهروندان بر پایه ارزشهای اخلاقی, مذهبی و اجتماعی)
9- بلژیک (ایجاد حس مسئولیت و ایمان در جوانان)
10- قبرس (پرورش جسمی, فکری و اخلاقی یونان)
11- دانکارک ( ارج نهادن به ارزشهای اخلاق مسیحی)
12- نروژ (گسترش آموزش مذهبی و اخلاقی )
13- پرتغال ( پرورش سجایای اخلاقی)
بنابرانی میبینیم که با وجود سردرگمی و نیاز انسان امروز به اصول اخلاقی و مذهبی بدلیل اینکه در اکثر جوامع هیچ نوع تعهد و تکلیف قطعی تعیین نشده تا در شعور آنان انسانها و بخصوص جوانان نقش بندد, بسادگی زندگی به راه غلط کشانیده میشود. چرا که او از موجودیت و مفهوم واقعی زندگی خویش هیچ نوع شعور روشنی ندارد.
4 - اهمیت تربیت دینی و اخلاقی در آموزش و پرورش ایران
«هر موجودی را کمالی است که هدف خلقت او به تبع آن, هدف تربیتش رسیدن بدان است. بنابراین هدف تعلیم و تربیت آدمی تسهیل سیر صعودی و استکمالی انسان بسوی حالت کمالی است که در خلقتش مقدر شده است.
هدف غائی تعلیم و تربیت در اسلام اینست که مقدمات حرکت و هدایت آدمی را در صراط مستقیم پرستش پروردگار فراهم آورد و معراج او را به مرحلة کمال انسانی تسهیل نماید و راه بازگشت به احسن تقویمی را که بنیاد آفرینش وی بر آن استوار است, هموار کند. بطوریکه در سایة عمل صالح مراحل و مدارج علم و ایمان را طی کند و خود را هر لحظه به خداوند متعال که مقصود نهایی این سیر و سلوک است نزدیکتر سازد».
بر اساس آیة شریفة «و ما خلقت الجن و الانس الالیعبدون» هدف آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی ایران پرورش «عبدصالح» است و برای تحقق این آرمان هدفهای اساسی زیر مورد توجه قرار میگیرد.
1- هدفهای ایمانی و اخلاقی
2- هدفهای فرهنگی
3- هدفهای خانوادگی
4- هدفهای اجتماعی
5- هدفهای سیاسی
6- هدفهای دفاعی و نظامی
7- هدفهای اقتصادی
در زمینة اهداف ایمانی و اخلاقی که مورد توجه ما میباشد, هدفها عبارتند از :
الف : در ارتباط با مبانی اعتقادی :
1. شناخت خدا
2. پرستش خدا و استعانت از او
3. یاد خدا و خوف و خشیت از او
4. انس و محبت به خدا و خشوع در برابر او
5. شکرگذاری در پیشگاه او
6. التزام به اطاعت خدا و اشتیاق به لقای او
7. هماهنگی با سنن آفرینش
8. ایمان به غیب
9. ایمان و احترام به پیامبران الهی و اطاعت از پیامبر اسلام و امامان (ع) و مقام ولایت فقیه و محبت نسبت به آنان
10. ایمان به روز حساب و یاد جهان آخرت
ب : در رابطه با جنبههای اخلاقی امور زیر مورد نظر است:
1. شناخت خود
2. شناخت بعد الهی کرامت انسان
3. توجه به خویش جهت تزکیه و رشد معنوی و الهی
4. کسب فضایل و مکارم اخلاقی در سایة ایمان به خدا و جهان آخرت (بالاخص امانت, صداقت, وفاداری, رستگار)
5. پیراستن روان از رذایل و عادات مذموم
6. ایجاد روحیة مراقبت از رفتار خود و ضبط نفس و حسابرسی خویش
7. ایجاد روحیة نظم و انضباط
8. ایجاد روحیه صبر و مقاومت در برابر شداید و مشکلات و تلاش برای حل آن
9. پرورش احساس تعهد و مسئولیت در برابر خدا و خلق خدا
10. پرورش عواطف در خود بگونهای که تنها برای خدا دوست بدارد, برای خدا دشمن بدارد, در راه او خشنود گردد و در راه او خشمگین شود.
11. تربیت افراد بگونهای است که «پاکیزگی و نظافت» را بعنوان یک اصل اسلامی مورد توجه و مراعات قرار دهند و در پاکیزگی گناه داشتن بدن و لباس و محیط کار و زندگی بکوشند.
12. پرورش افراد بگونهای که اصول بهداشتی جسم و روان را دقیقاً بدانند و بر مراعات آنها در زندگی خو بگیرند.
13. پرورش افراد برای بهرهمندی بیشتر از طبیات الهی بمنظور تأمین سلامت و نشاط و نیرومندی
5- اصول حاکم بر آموزش دینی و اخلاقی
تفحص در انگیزه بعثت انبیاء هماهنگونه که قبلاً نیز گفته شده نشان میدهد که هدف غائی از تعلیم و تربیت انسان به «فلاح» رسیدن اوست. اولین ندایی که از سوی پیامبر بزرگ اسلام پس از بعثت طنینافکن گردید, همانا سرود آزادگی و رهایی انسان از همة وابستگیها بود : «قولوالااله الاالله تفحوا» برای تزکیه وجود از همه وابستگیها و تقرب به حق باید شخصیت اخلاقی در دانشآموزان پایهگذاری گردد. «شخصیت عبارت از عزم راسخ بر انجام چیزی و سپس اقدام قاطع در جهت تحقق آن». برای شکلگیری شخصیت اخلاقی دانشآموزان باید تکالیفشان حتیالامکان با ذکر مثالها , تمثیل , تذکر و یادآوری, داستان سرایی دادن الگو و نمونه و ... همراه باشد. آنچه دانشآموز باید انجام دهد تکالیف معمولی وی نسبت به خودش و دیگران میباشد. در ادامه موضوع را با دقت بیشتر بررسی میکنیم:
1- وظایف دانشآموز نسبت به خودش : همانطور که مولا علی 1400 سال پیش فرمود : «خیرالامور اوسطها». دانشآموز باید در هر کاری کاملاً میانهرو و پرهیزکار باشد. او باید از شأن و مقام خود بعنوان یک انسان آگاه باشد و بداند که از هر مخلوق دیگری برتر و تواناتر است و بداند که وظیفه دارد تا شرافت نوع انسان را در خویشتن خویش خوشهدار نسازد. برای آگاهی دانشآموزان از شأن و مقامشان بعنوان یک انسان همواره باید با آنان بگونهای انسانی و همراه با احترام رفتار کرد و بدانیم که ابتدا یک انسان است و بعد دانشآموز. برای نشان دادن این ارزش و مقام والا براحتی میتوان از فرصتهای مناسبی استفاده کرد. برای مثال با دروغ گفتن است که فرد خود را به مقامی فروتر از انسان تنزل میدهد. خوار و خفیف میشود , دیگران به وی اعتماد نمیکنند و بالاخره اعتماد به نفس و عزت نفس که مورد نیاز وی میباشد, از او سلب میشود.
2- وظایف دانشآموز نسبت به دیگران : انسان طبعاً احتماعی است . جدا نمودن جنبههای اجتماعی انسان از جنبههای فردی او صحیح بنظر نمیرسد. ادامة حیات انسانی جز در جامعه و بصورت جمعی ممکن نیست لذا دانشآموز باید هر چه زودتر محترم شمردن و رعایت حقوق دیگران را یادبگیرد بطوریکه انعکاس آن را در اعمالش مشاهده کرد. مثلاً چنانچه دانشآموزی هنگام دیدن بچه فقیری با او بدرفتاری کند, نباید به متجاوز بگوییم « چنین نکن, ناراحت میشود, مگر نمیبینی چقدر بیچاره است؟ تو باید رحم داشته باشی و الی آخر.» باید بعلت رفتار مخالف با حقوق انسانی که از وی سرزده است, با وی مثل خودش متکبرانه رفتار کنیم.
3- « الزام آدمی به خیرخواهی, الزام مطلق نیست. باید همحسی دانشآموز را نه تنها برای احساس غم دیگران بلکه برای احساس وظیفه نسبت به یاری آنان تحریک کنیم. بچهها باید نه از احساس بلکه از وظیفهشناسی لبریز باشند». مگر نه اینست که بسیاری از مردم, همدل بعد از بارها فریب خوردن , سنگدل شدهاند. ما نباید اعمال نیک و خیرخواهانه را اشتباهاً بعنوان اعمال شایستهای معرفی کنیم که تنها بخاطر خدا صورت میدهیم. خوبی کردن و دستگیری از بینوایان فقط انجام وظیفه میباشد. عدم تساوی انسانها امری اتفاقی میباشد. و اگر من نوعی ثروتمندم , آن را جز به بهرهمند شدن فرد یا اجدادم از موقعیتهای مناسب که بیش آمده , نمیتوان نسبت داد.
4- با مقایسة دانشآموز با دیگری تنها حسادتش را تحریک میکنیم. دانشآموز باید خود را با اسوهها و الگوهای نوع انسان و الگوهای مطرح شده در مذهب و بیشتر با تصور عقلی که دارد مقایسه کند. « زیرا فروتنی در واقع چیزی جز ارزیابی خویش با معیار کلی کمال اخلاقی نیست. چنانچه کسی خود را با مقایسه با دیگران ارزشیابی کند یا سعی میکند خود را از دیگران بالاتر ببرد یا میکوشد از ارزش دیگران بکاد و این حالت اخیر حسادت است. در این حال تنها در پی نسبت دادن خطاهایی به دیگران هستیم تا مگر در مقایسه وضع مناسبتری داشته باشیم. بنابرانی روحیة رقابت وقتی بد بکار رفت, جز خسارت نتیجهای ندارد. رقابت را میتوان گاهی برای مقاصد پسندیده بکار برد. مثل وقتی که برای متقاعد ساختن فرد به اینکه کاری از وی ساخته است, به وی بگوییم! دیگران به آیانی از عهدة آن برآمدهاند.»
5- باید در پی دوری گزیدن از هرگونه غرور ناشی از فزونی مال و ثروت, اصل و نسب و افتخارات خانوادگی, تحصیلات باشیم. همواره مراقبت کنیم که روحیه صداقت و صراحت در دانشآموز پرورش یابد و بداند که گرامیترین انسانها همانا با تقواترین آنها میباشد. تقوا و متصف شدن به صفات الهی تنها ملاک برتری میباشد.
6- اگر دین به اخلاق متصل نباشد, فقط به سعی در جهت جلب التفات و توجه تبدیل میشود. و نیایش تبدیل به معامله و داد و ستد میشود. دعا و نماز و بطور کلی ذکر و نیایش باید به مردم برای پیشرفت و تلاش نیروی تازه عطا کند. این اعمال باید زبان حال قلبی سرشار از عشق و وظیفهشناسی باشد. از همین روست که نیایش در اسلام تجلی آگاهی, عشق, نیاز و مسئولیت اجتماعی میباشد. ما نباید نیایش را و دعا را بهانهای برای تن دادن به ضعفهای اخلاقی, فقر, زبونیها و سستیهای خود قرار دهیم.
دانشآموز باید بداند که آدم فاسد حتی در نظر خودش فرار و ضعیف است و این خفت فطری میباشد, حتی اگر خداوند فساد را منع نفرموده بود. بنابرانی قانون الهی, قانون طبیعت نیز میباشد.
7- «قانون درونی ما وجدان نامیده میشود وجدان به بیان صحیح ملازمت اعمال ما با این قانون است. سرزنشهای وجدان چنانچه آن را نمایندة خدا ندانیم, بینتیجه است. اگر دین بر وجدان اخلاقی افزوده نشود بیحاصل است دین بدون وجدان اخلاقی, آئیینی خرافی است». مردم خدا را ستایش میکنند, بقدرت لایزالش و صفات دیگرش حرکت میگذارند اما بدون تفکر و بدون اینکه در زندگی عملی و روزمرهشان این خداپرستی نقشی داشته باشد یعنی مردم خدا را بندگی خواهند کرد بدون اینکه صفاتش را بشناسند. این نوع عبادت بدون معنا و محتوا وسیلة تخدیر و خرید بهشت میباشد. از این روست که گاهی اوقات مشاهده میکنیم افرادی که بظاهر دیندار هستند از لحاظ منش و رفتار تفاوت چندانی با بیدینان ندارند. بعلاوه اینکه گروه دوم ادعایی هم ندارند.
8- به دانشآموزان اجازه ندهیم قواعد و اصول دین را از حفظ کند. این کار نه تنها فایدهای ندارد بلکه تصور غلطی از دینداری و پرهیزکاری نیز ایجاد کردهایم . دانستن قواعد مربوط به شک بین دو – سه و یا سه و چهار هر چند لازم است اما کافی نیست. در ابتدا نباید اینچنین مفاهیمی را به دانشآموز بیاموزیم. دانشآموزان در سالهای نوجوانی سرشار از احساسات و عواطف پاکی هستند و میخواهد عصیان کند, دنیا را عوض کند. دنبال مدینة فاضله است. هنوز گرفتار روزمرگی, مصرف و قسط و تجملات و ... نشده است.
باید او را با ریشههای معنوی و فرهنگی که به شخصیت انسانیش قوت میبخشد آشنا سازیم تا بتواند در برابر بمباران همه جانبة فرهنگی, فکری و اخلاقی مقاومت منطقی کند و به نقد و قضاوت و ارزیابی بپردازد و بتواند انتخاب کند.
بنظر میرسد آموختن بعضی از مفاهیم دین وقتی بیموقع و نابجا باشد, بیشتر جنبة منطقی دارد تا مثبت. اینگونه مفاهیم را میتوانیم پس از آموختن روح و محتوای دین به نوجوان آموخت.
9- باید مراقب باشیم که خودمان یا بچهها نام مقدس خدا و ائمه معصومین را وقت و بیوقت و بیهوده بر زبان نیاوریم. شنیدن نام این مقدسین باید ما را از احترام سرشار سازد. بخصوص نام حضرت حق باید کم بر زبانها جاری شود بچهها باید نسبت به این هستی بخش که معبود و حافظ آدمیان و داورشان میباشد, عشق و احترام احساس کنند.
10- دانشآموز باید یاد بگیرد که به طبیعت با دیدة تفکر و احترام نگاه کند و هستی را آیتی از خالق یکتا بشمار آورد. جهان و هر چه در او هست همه زیباست چرا که تجلی ذات اوست. بدین ترتیب میتوان را بیرحمی و تخریبی که غالباً در زجر دادن جانداران کوچک از سوی بعضی از دانشآموزان , شاهد آنیم, در امان ماند. دانشآموز باید تشخیص خیر در بطن شر را بیاموزد. مثلاً او باید بداند که بسیاری از حیوانات درنده و حشرات نمونههای پاکیزگی و کار و کوشش هستند.
11- در اینجا لازم است نکتهای را که رعایت آن برای جوانان لازم میباشد, اضافه کنیم. «در این زمان جوان بعضی چیزها را که در گذشته تمییز نمیداد, کمکم تمییز میدهد. قبل از هر چیز تمیز جنس , طبیعت حجاب رازداری روی این کشیده و تا توانسته آن را با هر نوع اخلاقی در آمیخته است چنانکه گویی برای آدمی ناشایسته و تنها, مورد نیاز
دانلود مقاله بررسی میزان اثربخشی محتوای درس بینش اسلامی در جهت تحقق اهداف آن