تعریف مددکاری اجتماعی :
مدد کاری اجتماعی حرفه ای است مبتنی بر استعدادها، مهارتها و دانشهای خاص، به منظور فراهم آوردن شرایط مادی و معنوی برای افراد و اقشار نیازمند جامعه، به گونهای که در جهت شناخت و رفع مشکل خود برانگیخته شوند.
1- مددکاری داوطلبانه :
چنانکه میدانیم مددکاری به مفهوم اول، تاریخی به قدمت تاریخ بشر دارد، یعنی از زمانی که بشر خلق شد، با توجه به نیازهای اجتماعیش ناچار به زندگی در جمع بوده است. این جمعی زیستن او را در جهت همکاری اجتماعی و مددکاری بی برنامه سوق می داد، یعنی برای تأمین نیازهای خود مخصوصاً نیازهایی که بعد اجتماعی داشت و همچنین به منظور دفاع و حراست از خود مجبور به همکاری با دیگران بوده، مضاف بر آنکه، به قول علامة شهید مطهری، انسان علاوه بر نیازهای زیستی و غریزی، یک سلسله نیازهای معنوی و روحانی نیز دارد که همراه با او زاده میشود و توجه به این نیازها و تأمین آنها ریشة فطری دارد.
الف – وجود مناسبات انسانی – اجتماعی بسیار ساده : عمده ترین علت آن نیز محدودیت و کوچکی اجتماعات و شیوة زندگی قبیلهای و عشیرهای بوده است. چون روابط بسیار نزدیک و صمیمانه است همه از احوال یکدیگر، باخبرند و با یکدیگر هم پس با رخ دادن مشکلی برای یکی همسر در تلاش برای حل مشکل.
ب – وجود خانوادة گسترده و سنتی : روابط خویشاوندی سنتی که امروزه در کشور هایی که سنت خود را حفظ کرده اند بسیار قوی بوده است به طوری که اگر یکی از اعضا فوت میکرد دیگران به کمک میشتابند. اگر کسی دچارفته شود همین طور، و همه کمکها را با میل و رغبت انجام میدهند.
پ – محدودیت نیازها : اجتماعات اولیه، همانند جوامع امروزی، نیازمندیهای بسیار گسترده و متنوع نداشتند و لذا برای تأمین نیازهای اساسی و اولیة خود به تلاشی در حد نیازهای متعارف و روزمره اکتفا میکردند.
ت – تسلیم در مقابل محدودیت های موجود : اصولاً اعتقاد به جبر در نتیجه تسلیم شدن در مقابل پیشامدها و حوادث و عدم مبارزه با مشکلات یکی از باورهای حاکم بر جوامع اولیه بود و هرکسی وضع موجود را سرنوشتی محتوم تلقی میکرد.
2- مددکاری سازمان یافته :
حدوث پدیدة انقلاب صنعتی و ورود ماشین به زندگی بشر، تحولات عظیمی را در مناسبات پیچیدة انسانی اجتماعی از یک طرف و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی از طرف دیگر حل معضلات اجتماعی آن هم با چهرهای جدید و متنوع به صورت ساده و ابتدایی امکان پذیر نبود. بر این اساس مشاغل جدیدی از جمله (مددکاری اجتماعی) به منظور مقابله با ناسامانیها و مشکلات اجتماعی جدید ظهور کرد و به تدریج به صورت نهادی نسج گرفت نهادی حرفه ای که در زمینه های مختلف یا در نهادهای دیگر گردید.
الف) افزایش جمعیت : بعد از انقلاب صنعتی به خاطر پیشرفت علوم پزشکی میزان مرگ و میر کمتر شد ولی زاد و ولد در کشورهای آسیایی و آفریقایی به همان میزان ماند و باعث رشد جمعیت شد در نتیجه محدودیت امکانات در زمینههای مختلف رفاه اجتماعی بود و به تدریج مسائل و مصائب اجتماعی،یکی بعد از دیگری خود را نشان داد. این امر سبب ناهماهنگی میان امکانات و جمعیت میگردد که نتیجة آن بروز مشکلات مختلف اجتماعی و ... است.
ب ) مهاجرتهای گسترده و توسعة بی رویة شهرنشینی : با بزرگتر شدن شهرها به علت افزایش مهاجرت باعث میشود که اختلاط فرهنگی و تضاد ارزشها و برخورد سنتها و ... مسائل گوناگونی را به وجود آورد. و زندگی شهری بازندگی عشیرهای بسیار متفاوت است و پذیرش بسیاری از ارزشها برای آنها مشکل است در شهر. و امکانات در شهر بسیار محدود است که باعث ایجاد حلبی آبادها و کپرنشینها و ... میشود.
پ ) نیازهای جدید و گسترده : یکی دیگر از عوامل موثر در ایجاد مشاغلی نظیر مددکاری اجتماعی گستردگی و تنوع نیازهاست. گستردگی و تنوع نیازها به حدی است که افراد جامعه برای تأمین آنها ناچار به تلاش و تکاپوی بیش از توان و ظرفیت خود هستند و چه بسا با این هدف مسائل و مشکلاتی را برای خود پدید میآورند که برای حل آن نیاز به تخصصهای ویژه میباشد.
ت ) حوادث و سوانح ناشی از صنعت : ورود ماشین به زندگی بشر مشکلاتی را پدید میآورد که نیازمند مهارتهای خاص است برای حل آن ترافیک و ضایعات مربوط به محیط زیست و ...، معض را تشدید و پیچیده میکند. از لحظهای که فرد دچار مشکل میشود به مددکار نیاز دارد.
ث ) سستی روابط اجتماعی : شرایط زندگی به نحوی است که شیرازة خانواده مانند سابق چندان منسجم نیست. علاوه بر ضعف روابط انسانی – اجتماعی خانواده نیز مفهوم کم رنگی پیدا کرده است دیگر سالمندان حرف اول را نمیزنند. و فرزندان یتیم بی سرپرست و آوارهاند. در چنین آشفته بازاری باید نهادهای جدیدی به وجود آیند تا به طور نسبی وظایف مربوط به نهاد خانواده را ایفا نمایند.
ج ) تدابیر و سیاستهای دولت در جهت نیل به اهداف رفاه اجتماعی:
اگر به برنامههای سالیانه یا دراز مدت دولتها نظری بیندازیم متوجه میشویم که اصولاً امور اجتماعی در برنامههای مذکور مدنظر گرفته و در نتیجه بودجة قابل توجهی را به خود اختصاص میدهد. در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز به این مهم توجه شده است. چنانچه میدانیم برای اجرای برنامههای مختلف این بخش ایجاد و توسعة سازمانهای خدمات اجتماعی و موسساتی که ارائه کنندة خدمات مددکاریاند امری ضروری محسوب میشود.
چ ) سستی پایههای اخلاقی و اعتقادات معنوی :
یکی از عمده ترین علل فشار و فحشاء، تکدی گری، اعتیاد، سرقت و انواع بزهکاریهای اجتماعی ضعف اخلاقیات و باورهای معنوی است که متأسفانه، علی رغم پیشرفتهای شگرف در صنعت، بشر در بعد معنوی و انسانی – رشدی متعادل با آن را نداشته است. مضاف بر آن، وجود اعتقادات و حکمیت فرهنگ و اخلاق انسانی – الهی برمناسبات و روابط اجتماعی یکی لز قویترین انگیزههای بشر در خدمت به همنوع است که متأسفانه در قرون اخیر به ویژه در قرن حاضر رو به ضعف گذاشته است که بررسی علل و تحلیل موشکافانه از عوامل آن میتواند موضوع پژوهشها ارزشمند باشد.
ح : سیاستهای سوء استعمار :
این سیاستها به اشکال مختلف و با توجه به شرایط زمانی و مکانی هر یک از مناطق، خود را نشان میدهند: جنگهای تحمیلی، اختلافات قومی – نژادی، ترویج فساد و فحشا، تخدیر افکار و اندیشة نسل جوان از طریق مواد مخدور و ...
خ – حوادث و سوانح طبیعی نظیر سیل، زلزله، قحطی و ...
که گاه به جهت گسترده بودن دامنة آن سازمان دهی و سیاستگزاری خاصی را ایجاب میکند و تشکل و هماهنگی حرف گوناگون را اجتناب ناپذیر میسازد.
د ) مصوبات و مقررات بین المللی :
مصوبات بین المللی و در رأس آن مصوبات سازمان ملل و نهادهای مربوط به آن یکی از عوامل موثر در ایجاد و توسعة مددکاری در جهان است.
«تاریخ مددکاری در دنیا»
در روم قدیم نوعی بیمه تعاونی برای حفظ خانواده و بازماندگان نظامیان وجود داشت. در برخی مناطق بین چارپاداران نوعی بیمه در مقابل حوادث طبیعی مثل از بین رفتن چارپایان وجود داشت.
بابلیها و سومریها نیز در این خصوص قوانین و مقرراتی داشتند که نشان از قدمت خدمات اجتماعی در دو هزار سال قبل از میلاد دارد. چنانچه گفته میشود، حمورابی، حکمران بابل، حدود دو هزار سال قبل از میلاد مراقبت از زنان بیوه و کودکان یتیم را برعهده داشت و بخشی از قوانین او در دفاع از حقوق محرومین بود. در یک سرود سومری میگوید : «کیست آنکه آْشنای یتیمان و بیوه زنان است / ازستمکاری و ظلم به انسانها آگاهی دارد/ او الهة نیکی و نیکوکاری است/....»
چنانچه گفته شد در قرن شانزدهم و قبل از آن کلیساهای اروپائی مأوایی برای دردمندان بود. در سال 1531 میلادی برای حمایت کلیساها از فقرا قانون هنری هشتم در انگلستان به تصویب رسید و با اصلاح این قانون در 1536 تدابیر لازم به منظور جلوگیری از مهاجرت به بهانة نیازمندی اتخاذ شد.
در عصر الیزابت، در سال 1601، «قانون فقر» به عنوان اصل 43 به تصویب رسید که از لحاظ برخی ویژگیهای نزدیک به اصول مددکاری دارای اهمیت است. در حقیقت این اقدام کوشش آگاهانهای بود که برای دگرگونی در روش حمایت از نیازمندان که طی سالیان درازمرسوم شده بود انجام گرفت. رسومی که تکدی گری را پدیدهای عادی به حساب میآورد. به موجب این مصوبه حکومتهای محلی انگلیس مسئولیت فقرا، معلولین و سالمندان منطقة خود را عهده دار شدند. به موجب این قانون فقرا و نیازمندان بیکار که غالباً به تکدی گری اشغال داشتند جمع آوری و در 3 دسته تقسیم شدند.
دسته اول : افرادی که توان کافی برای اشتغال داشتند به کار گرفته شدند.
دسته دوم : کودکان و نوجوانان که به کارآموزی مشغول شدند.
دسته سوم : سالمندان و معلولین که توانایی کار نداشتند در مراکزی نظیر دارالمساکین مورد حمایت قرار گرفتند.
بودجة مورد نیاز برای اجرای قانون مذکور از طریق مالیات تأمین میشد و فرزندان و والدین به گونهای در قبال هم مسئولیت قانونی داشتند.
توماس چالمرز کشیش اسکاتلندی در سال 1814 نظرهایی دربارة چگونگی کمک به نیازمندان را مطرح کرد که از نظر مددکاری سازمان یافته حائز اهمیت است، به طوری که برخی او را پدر مددکاری اجتماعی معرفی می کنند. توماس چالمرز برای کمک به نیازمندان پیشنهاد کرد یک سری آموزشهای حرفهای هوش، توانایی و خصوصیات اخلاقی نزدیکان و خویشاوندان به حمایت از نیازمندان تأکید فراوان داشت.
در سال 1877 برای اولین بار در بوفالو موسسه خیریه تشکیل شد که این تشکیلات بوفالو را به هشت منطقه تقسیم میکرد، هر منطقه را یک کمیسیون متشکل از نمایندگان عالی همان منطقه اداره میکرد.
در سال 1899 میلادی به همت مصلحین خیریة هلند و جمعیت طرفداری از آزادی زنان اولیه مدرسة خدمات اجتماعی در آمستر دام افتتاح شد و بر اساس پیشنهاد خانم مری ریچموند مدرسة خیریة تابستانی نیویورک در سال 1898 تأسیس شد که در سال 1904 به نام مدرسة خیریة نیویورک معروف شد و به تدریج مدارس مشابهی در آلمان، سوسیس و امریکا گشایش یافت.
در حال حاضر مددکاری اجتماعی در جهان با دودیدگاه مطرح است: دیدگاه اول : که غالباً منسوب به امریکاست و از اصالت فرد نشئت میگیرد. نظام تربیت مددکاری اجتماعی در امریکا مبتنی بر مبنای یاری رساند به فرد است. فرد مقدم بر گروه و جامعه است. در این دیدگاه سیاست اجتماعی، مدیریت، خدمات اجتماعی، برنامهریزی و سازماندهی جامعه در مرحلة دوم قرار میگیرد.
دیدگاه دوم : که در انگلستان، هند، فیلیپین و نظایر آن رواج وارد حاکی از اصالت جامعه است. بر همین اساس مددکاری و عمران و اجتماعی در این کشورها توسعة فزایندهای داشت.
مددکاری و خدمات اجتماعی در ایرام
ایران قبل ار اسلام :
چند قرن قبل از میلاد مسیح، پیامبری در ایران ظهور کرد که مردم او را زرتشت می نامیدند. کتابش اوستا نام داشت. زرتشت برای اهورا مزدا هفت جلوه یا هفت صفت برمی شمارد که عبارتند از «نور، منش، پاکتی، راستی، قدرت، تقوا، خیر، فناناپذیری. در آئین زرتشت نیکیها،روشنیها و زیبائیها به مبدأ خیر و زشتیها و تیرگیها را به مبدأ شر نسبت می دهند.»
در آئین زرتشت «داد و دهش» مترادف «خیرات و مبرات» است و خدمات اجتماعی به اشکال مختلف در این مذهب دیده میشود.
در ایران باستان آئین رسمی ایرانیان زرتشت بوده است و اصول آن بر توسعه و آبادانی و رفاه همگانی استوار بوده است. ولی شاهان از باورها و اعتقادات مردم سوء استفاده میکردند که به زرتشت ایمان داشتند. شاهان ساسانی و هخامنشی با اوضاع آشفته داخلی باز از مردم مالیات سنگین می گرفتند و خود در بالاترین طبقه زندگی میکردند و مردم همه در فقر زندگی میکردند.
مددکاری در اسلام :
در خصوص خدمات اجتماعی و ارائه آن به نیازمندان و محرومان جامعه اسلامی، اعم از قرآن و روایات، مملواز تذکرات، دستورالعملها و توصیههاست. اگر آیات قرآن کریم را در این خصوص بررسی کنیم و از تفاسیر مربوط به این آیات شریفه بهره بگیریم ملاحظه خواهیم کرد که آیات مربوط به خدمات اجتماعی را میتوان در 2 گروه تقسیم کرد.
گروه اول :
در تعدادی از آیات توجه به محرومان را به مومنین سفارش کرده است.
گروه دوم :
در تعدادی دیگر رسیدگی به امور محرومان را اکیداً امر کرده است.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی.
در خصوص تحول سازمانهای خدمات اجتماعی به اختصار میتوان مراحل زیر را برشمارد.
1- برخی از سازمانهای خدمات اجتماعی، نظیر دفتر مخصوص فرح، ادارة کل خدمات اجتماعی و وزارت دربار، بعد از پیروزی انقلاب منحل شدند.
2- تعدادی از سازمانها در هم ادغام شدند و سازمان بهزیستیی کشور را بوجود آوردند که این سازمانها عبارتند از : «انجمن ملی حمایت از کودکان»، «سازمان ملی رفاه نابینایان و ناشنوایان»، «سازمان ملی رفاه خانواده»، «انجمن توانبخشی ایران»، «سازمان بهزیستی کودکان و نوجوانان»، «سازمان تربیتی شهر تهران»، «خانههای فرهنگ روستایی»، «مدیریت امور مهرهای کودک سازمانهای دولتی»، برنامه حمایت از خانوادههای بی سرپرست» «مراکز رفاه سازمان ایران»، معاونت امور بهزیستی وزارت بهداری»
3- برخی سازمانهای خدمات اجتماعی با تغییر نام و تحول در برخی برنامههای خود ادامه حیات دادند از آن جمله میتوان به جمعیت هلال احمر شیر و خورشید سابق اشاره کرد.
4- تعدادی از سازمانهای خدمات اجتماعی نظیر سازمان تأمین اجتماعی و سازمان بازنشستگی ابقاء شدند.
رابطة مددکاری با جامعه شناسی
موضوع جامعه شناسی و مددکاری
از جامعه شناسی این تعریفها ارائه شده است: ابن خلدون آنرا علم عمران و علم تاریخ میداند، مارکس آنرا کشف قوانین حاکم بر حرکت تاریخی انسان در روابط طبقاتی تولید توصیف میکند، اگوست کنت جامعه شناسی را علم به قوانین کل پدیدههای اجتماعی میداند، سی رایت میلز مطالعه زندگی تاریخی را که تحت فشارهای کلیت پیچیدة خود حاوی انتظام اجتماعی است جامعه شناسی می داند، زیمل در تعریف آن بررسی صورتهای حیات اجتماعی را مطرح میکند، دورکیم آن را علم نهادهای اجتماعی، ماکس و بر علم فرهنگ، پارسنز مطالعه نظامهای اجتماعی، سوروکین بررسی واقعیت اجتماعی فرهنگی و بالاخره گورویچ علمی که پدیدههای اجتماعی کامل را در کلیه سطوح بررسی میکند بیان کردهاند.
در جدیدترین تعریف از جامعه شناسی آمده است که «جامعه شناسی علمی است که از قوانین زندگی اجتماعی انسان و پدیدههای اجتماعی – انسانی و تحول آنها در ارتباط با کل حیات اجتماعی بحث میکند و موضوع آن زندگی اجتماعی انسان و پدیدههای اجتماعی و انسانی است».
اگر تعریف مددکاری را با تعریف جامعه شناسی مقایسه کنیم متوجه خواهیم شد که لازمه توفیق در امور مددکاری مسلح شدن نسبی به علم جامعه شناسی است. یعنی به جهت اینکه مددکاری اجتماعی با پدیدههای اجتماعی در ارتباط است و این پدیدهها، زمینه تلاش حرفهای مددکار را تشکیل میدهد بدون شناخت این پدیدهها حرکت مددکار در مسیر اهداف خود امکان پذیر نخواهد بود.
نظریه تکامل اسپنسر از نخستین نگرشهای جامعه شناختی بود که توانست در مددکاری اجتماعی نفوذ کند. مفهوم نظریة مذکور این است که «مشکلات اجتماعی زادة بی کفایتی افراد نیست» (عوامل اجتماعی نیز در آن دخیل است). خانم مری ریچموند نیز در سال 1917 با تألیف کتاب «تشخیص بیماری های اجتماعی» وظایف و اهداف اساسی مددکاری اجتماعی را از دیدگاه جامعه شناسی مورد بررسی قرار داد. او معتقد بود که مددکار اجتماعی باید موقعیت اجتماعی و شخصیت افرادی را که نیازهای اجتماعیشان برآورده نشده است با توجه به نهادهای اجتماعی موثر در رفتار آنان مورد بررسی دقیق قرار دهد.
«جامعه شناسی کسی است که جامعه را تبیین میکند و مددکار اجتماعی کسی است که میباید از ارزشهای ویژهای جهت حصول به هدفهای خود پیروی کند. جامعه شناس باید حقایق را در هر شرایطی بیان کند و اجازه دهد تا مسئولینی چون مددکاران اجتماعی و سیاستمداران از واقعیتهای موجود نتیجه گیری کرده و تصمیمات مقتضی را اتخاذ نمایند. جامعه شناس جامعه را آنگونه که هست تبیین میکند در صورتی که مددکار اجتماعی موظف است جامعه را آن طور که باید باشد مورد توجه قرار دهد».
برای رعایت اختصار مباحث مربوط به رابطة جامعه شناسی و مددکاری اجتماعی را در دو قسمت مطرح میکنیم. در قسمت اول برخی از حوزههای جامعه شناسی و ارتباط آنها با حرفة مددکاری و در قسمت دوم کاربرد پارهای از نظریههای جامعه شناسی در مددکاری اجتماعی عنوان میشود.
حوزه های مشترک جامعه شناسی و مددکاری اجتماعی .
در این قسمت به بحث در خصوص برخی از حوزههای جامعه شناسی و ارتباط آنها با مددکاری اجتماعی اکتفا میکنیم.
الف – نهاد خانواده و مددکاری اجتماعی : اصلیترین محور فعالیتهای مددکاری اجتماعی را نهاد خانواده تشکیل میدهد، خانوادههای بی سرپرست، خانوادههای دارای عضو ناتوان و معلول، خانوادههای زندانیان، خانوادههای در حال فروپاشی، خانوادههای سانحه دیده، خانوادههای مهاجر و حاشیه نشین و ... از دهها موردی است که زمینة کار مددکاران اجتماعی را تشکیل میدهد. عمدهترین وظیفة مددکاران اجتماعی در هنگام کار با خانواده، استحکام روابط زناشویی، پدر و فرزندی، خویشاوندی و در نتیجه انسجام و یگانگی خانواده است. مددکاران اجتماعی اولین شرط توفیق خود در کار با خانواده را در بررسی همه جانبة مجموعة اعضای آن میدانند به این معنی که خانواده را در مجموع به عنوان «مددجو» تلقی میکنند و فرد دارای مشکل را در زمینة خانوادگیش مورد تبیین و تحلیل قرار میدهند.
ازدواجهای ناموفق، تمرد جوانان از پذیرش ارزشها و هنجارهای اجتماعی از جمله مشکلاتی هستند که محیط زندگی خانواده را دچار تزلزل میکنند و مددکاران اجتماعی را ملزم به دخالت حرفهای در این امور میسازند.
سالمندان و کودکان رها شده از خانواده از جمله اموری است که مددکاری اجتماعی را ملزم میسازد. هستهای شدن خانواده و گذر از خانواده سنتی و گسترده عوارض و تبعاتی دارد که تلاشهای علمی – حرفهای را برای مقابله با آنها طلب امروزه روش جدیدی در مددکاری گروهی تحت عنوان «خانواده درمانی» مطرح است که مددکار اجتماعی را در گره گشایی از مشکلات خانوادههای نیازمند توانمند میسازد. با عنایت به موارد فوق به جرئت میتوان مدعی شد که قویترین حلقة ارتباطی بین جامعه شناسی و مددکاری اجتماعی «خانواده» است. از آنجایی که انسان در روند اجتماعی شدن با پذیرش مقررات اجتماعی و عضویت در گروههای مختلف، نقشهای متفاوتی را به عهده میگیرد و این امر از کودکی آغاز و در نوجوانی و جوانی و حتی میانسالی تداوم مییابد و خانواده در تحقق این زمینه عمدهترین سهم و نقش را دارد. بنابراین ملاحظهای میشود که هر عضوی از خانواده در تمامی دوران و مقاطع زندگی خودش نیازمندیها و یا گرفتاریهایی دارد که برای تأمین و یا حل آنها به سازمانهای خدمات اجتماعی احتیاج پیدا میکند ـ در دوران شیر خوارگی، در زمان کودکی، در دورههای دبستان و دبیرستان و دانشگاه، در زمان انتخاب شغل و همسر، در ایام اشتغال و بازنشستگی و سالمندی و حتی در زمان مرگ نیازمند خدمات اجتماعی است.
ب - «جمعیت» و مددکاری اجتماعی
مسائل جمعیت و جمعیت شناسی، از اموری است که مددکاران اجتماعی با آنها ارتباط تنگاتنگ دارند. حرکات جمعیت اعم از حرکت در زمان (مرگ و میر- زاد و ولد) و حرکت در مکان (مهاجرت)، رشد جمعیت، ترکیب جمعیت و موضوعاتی از این دست زمینههایی هستند که مددکاران اجتماعی برای توفیق در امور حرفهای خویش میبایست به طور نسبی از آن آگاهی داشته باشند.
یکی از عمده ترین فعالیتهای مددکاران اجتماعی، مسئله بهداشت و تنظیم خانواده است. بر همین اساس دانشکدة خدمات اجتماعی سابق نیز اقدام به تأسیس انجمنی بنام «انجمن ملی بهداشت خانواده ایران» کرده بود و از این طریق در جهت سیاستهای جمعیتی جامعه ایفای وظیفه میکرد. پدیدة حاشیهنشینی که غالباً زائیده حرکت جمعیت در مکان است در اشکال مختلف (زاغهنشین، کپرنشین، حلبیآباد،حصیرآباد، گودنشینی، آلونک نشینی و ...) خود را نشان میدهد و یکی از معضلات امروز شهرهای بزرگ دنیاست و مددکاران اجتماعی در رابطه با چنین معضلی از طریق نهادها و سازمانهای مختلف ایفای وظیفه میکنند.
بنابر اطلاعات آماری ضریب شهرنشینی در نخستین سال برنامة دوم، (1374) رقم 92/57 درصد برآورد شده است و تردیدی نیست که آهنگ فزایندة حرکت نیروی انسانی از روستاها به شهرها، به ویژه شهرهای بزرگی نظیر تهران مخصوصاً در شرایطی که شهرهای بزرگ، ظرفیت لازم و کافی را برای پذیرش این جمعیت انبوه ندارد مسائل جدی را برای جامعه پدیدار خواهد ساخت و افراد مهاجر عاری از هرگونه مهارت فنی و حرفهای جذب کارهای غیر مولد خواهند شد و از نظر منزلگاه نیز به دلایل متعدد، در حاشیة شهرها جای خواهند گرفت بنا به برخی آمار و اطلاعات، طی یک قرن، حدود یک صدآبادی سرسبز و پرمحصول پیرامون تهران منهدم گردیده و به جای آنها محلههای آلوده و کثیف با تراکم شدید انسانی احداث شده و همواره در حال گسترش بیرویه است.
به طور کلی در اکثر کشورهای در حال توسعه میزان رشد سالانه جمعیت شهری رقم قابل توجهی است که پدیدة حاشیه نشینی نتیجه و برایند طبیعی آن است، یعنی مهاجرت مداوم داخلی از روستاها به شهرها با آثار تخریبی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و فیزیکی آن. کارشناسان توسعه و امور اجتماعی بر این باورند که رشد نامتعادل اقتصادی موجب نابرابریها و عدم تعادل بین شهر و روستا میشود و مهاجرت روستاییان و آثار پیآمدهای آن یکی از مسائل اساسی انسانی در دنیای امروز است و گسترش حاشیه نشینی در پایین ترین شرایط زیست شهری به تدریج محیطهای آلودة اجتماعی را به وجود میآوردکه یکی از خطرات جدی سلامت جوامع شهری است توجه به ابعاد اجتماعی، فرهنگی و آمایشی توسعه و با اتخاذ سیاستهای اجتماعی مناسب و اجرای طرحهای توسعة اجتماعی و زیربنایی و اقتصادی هماهنگ در جهت کمتر شدن فاصلة بین زندگی شهر و روستا اجرای سیاست تمرکز زدایی جدی و توجه به برنامهریزی و اجرای ضوابط طرح آمایش سرزمین در کشور میتواند از آهنگ سریع و بی رویة مهاجرت بکاهد. پیداست که این جریان سامان دهی اجتماعی، نیازمند مطالعات، برنامه ریزیها و اجرای طرحهای هماهنگ زیربنایی اجتماعی است که مددکاران اجتماعی و کارشناسان مسائل اجتماعی بیش از هر تخصص دیگری قادرند با مطالعات و برنامه ریزیها و کار با گروهها و جوامع، مردم را برای کار و زندگی در جامعه شهری (و یا استمرار اقامت در روستاها) آماده سازند.
امروزه در کشورهای پیشرفته، هر گونه اقدام به توسعه و عمران اجتماعی در جوامع شهری و روستایی بدون مطالعات و برنامهریزیهای اجتماعی ممکن نیست و بی شک در جریان چنین امری، و نیز در اجرای طرحهای توسعة اجتماعی، مددکاران اجتماعی نقش تعیین کنندهای دارند در جامعة ایران نیز نهاد مددکاری اجتماعی بمثابه نهادی تخصصی و حرفهای میتواند از طریق سازمانها و نهادهای ذیربط در تمامی ابعاد (مطالعه، برنامهریزی و اجرا) تأثیر سازنده و مفید و همه جانبهای داشته باشد.
ج – آسیبهای اجتماعی و مددکاری
تعریف، شناخت و کنترل کجرویهای اجتماعی یکی از وظایف اساسی مددکاران اجتماعی است مددکاران اجتماعی در سازمانهایی که به نوعی در زمینة آسیبها و کجرویهای اجتماعی مسئولیت دارند به کار گرفته میشوند. آنها به طور موثری می توانند در بهنجار نمودن کجروان و بزهکاران مثمر ثمر باشند. اشتغال مددکاران اجتماعی در کانونهای اصلاح و تربیت، زندانها، مراکز بازپروری، اردوهای کار و نظایر آن از دیرباز به عنوان یکی از زمینههای فعالیتی مددکاری تلقی شده است و مددکاران در اصلاح و بازپروری این قشر از جامعه نقش حساس دارند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 39 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله مددکاری اجتماعی