مقدمه
رساله حاضر تحت عنوان «بررسی زیباییشناسی معماری مدرن»، تلاشی است برای بازنمایی ترسیمی دیگر از سیمای معماری مدرن.
میتوان گفت که زیباییشناسی معماری مدرن، شاخصهای از آن است که تحت بیشترین انتقادات قرار گرفته و عمده این انتقادات در مورد عدم توجه به فرهنگ و سنت در معماری مدرن به ویژه در زیباییشناسی آن است. محور اصلی بحث این رساله، بررسی و تحلیل این نقد است و سعی بر آن دارد تا با نقد آثاری از معماری مدرن به فهم درستی یا نادرستی این نقد قدمی نزدیکتر گردد.
آنچه که اهمیت این رساله و موضوع آن را مشخص میسازد این است که علیرغم انتقاد از زیباییشناسی معماری مدرن، در مورد عدم توجه آن به فرهنگ و سنت، از سوی صاحبنظران و منتقدان سبکهای معماری پس از مدرن، امروزه شاهد آن هستیم که زیباییشناسی سبکهای معماری نهتنها فرهنگگریز و سنتزدا هستند، بلکه تا حد افکار شخصی نزول یافتهاند. میتوان گفت معضل تمام سبکهای معماری رایج امروزه در زیباییشناسی آنها نهفته است. با توجه به این که قریب به اتفاق سبکهای معماری امروز، میراثخوار و نوادگان معماری مدرن هستند، به طور یقین بررسی این سبک و معماری- و در این رساله بررسی زیباییشناسی آن ـ باعث آشنایی بیشتر با مسائل معماری امروز خواهد شد.
در مورد زیباییشناسی معماری مدرن مطالعات بسیاری صورت گرفته است. نظریهپردازان و معمارانی چون، یورگ گروتر، رابرت ونتوری، آلن ایزاک، کریستین نوربرگ شولتز، چارلز جنکز و بسیاری دیگر، این مساله را از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار دادهاند. آنچه که جای بحث دارد این است که در کشور ما، علیرغم بکارگیری معماری مدرن، تقریباً هیچ مطالعه جامع و برنامهریزی شدهای در مورد تحلیل این مسأله صورت نگرفته است. جای آن است که صاحبنظران معماری ایران با توجه به اهمیت موضوع، آن را مورد تحلیل و بررسی قرار دهند.
رساله حاضر برای برداشتن قدمی در این راه، مطالبی را در مورد این مسأله گرد هم آورده است؛ بخش نخست رساله به طرح موضوع و بررسی روش تحقیق اختصاص دارد؛ در بخش دوم نیمنگاهی به مبانی نظری و اصول نظریه گشتالت شده است؛ بخش سوم، به عنوان بخش اصلی، اختصاص به نقد آثار منتخب معماری مدرن دارد؛ و در بخش پایانی نتایج نقد و تحلیل و بررسی اهداف و نظریهها گنجانده شده است.
و این آستانه راهی است که در آن قدم گذاشتهایم. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
فصل اول
1- طرح موضوع
امروزه گفتن «مرگ بر معماری مدرن» بسیار متداول است. این در حالی است که این نهضت در تحولات معماری نقش وسیعی داشته و با توسعه افکار اجتماعی ـ سیاسی صد سال اخیر همگام بوده است. نهضت جدید با الهام از جنبشهای اجتماعی و نوع دوستانه قرن نوزدهم میلادی، انقلاب صنعتی و تحولات سیاسی و هنری که به همراه آن ظهور کرد، الگوهای معماری مورد استفاده در طراحی ساختمانها، محلات مسکونی، و زیرساختهای شهری را دگرگون ساخت. این نهضت فنآوری جدید ساختمان را معرفی کرده و آن توسعه داد؛ و شاید مهمتر از آن، معماران و طراحان محیط را به مسائل اجتماعی طراحی مسکن و فضاهای عمومی متوجه ساخت. در امر آموزش، از نهضت مدرن رویکردهای کهنه دانشگاهی دوری جست و بیشتر آثار معماری آن به پیروی از اصول طراحی پیشگامان نهضت ساخته شد. بسیاری از ساختمانها و مکانهای شهری که به این ترتیب به وجود آمدند فضاهای بسیاری دلپذیری هستند. در عین حال بسیاری از انگارههای مدرنیسم، آن گونه که پیشبینی میشد، به انجام نرسیدند. اصول زیباییشناسی معماری مدرن، یکی از ابعاد این سبک معماری است که نتوانست مقبولیت اجتماعی پیدا کند. بسیاری از منتقدان معماری مدرن، دلیل اصلی این عدم مقبولیت را سنتزدایی و فرهنگگریزی این سبک معماری میدانند. این نحوه تفکر را میتوان در مکاتب پس از مدرن، که به جای ایجاد تغییرات بنیادین فکری به ارائه شیوههای نوین زیباییشناسی بودند، مشاهده نمود.
نکتهای که قابل توجه به نظر میرسد، این است که هیچ کدام از این مکاتب نیز نتواستند آن چنان که باید ـ حتی تا حد معماری مدرن ـ مقبولیت یابند. معماری مدرن، در دوران خود، در اکثریت ممالک و فرهنگها رسوخ نمود و آثار مدرن در تمام نقاط دنیا قابل مشاهده بود؛ ولی قریب به اتفاق مکاتب معماری پس از مدرن چنین فراگیری را نداشتهاند.
با توجه به این که معماری مدرن در کشور ما نیز به کار گرفته شده است، جای آن است که بسی چند به معیارهای زیباییشناسی آن توجه شود و کورکورانه نظریات منتقدین در این مورد پذیرفته نشود.
این رساله تلاش بر این دارد تا اصول زیباییشناسی معماری مدرن را از طریق بررسی آثاری از آن، از فرهنگها و نقاط مختلف، به وسیله یکی از نظریههای ریباییشناسی مطرح، یعنی نظریه «گشتالت»، مورد تحلیل قرار دهد.
1-1- اهداف
این رساله سعی بر آن دارد تا با بررسی آثار معماری مدرن ساخته شده در فرهنگهای مختلف، تاثیر یا عدم تاثیر فرهنگ را بر اصول زیباییشناسی معماری مدرن بررسی نماید.
ـ آیا معماری مدرن یک سبک با معیارهای زیباییشناسی خاص و معین است یا یک سبک با قوانین زیباییشناسی منعطف و متغیر؟
- آیا فرهنگ و سنت بر معماری مدرن و معیارهای زیباییشناسی آن موثر بوده است یا خیر؟
- آیا معماری مدرن در ایران تحت تاثیر فرهنگ و سنت آن قرار گرفته و یا همان گونه با هویت غربی خود مورد استفاده قرار گرفته است؟
امروزه این بحث مطرح است که معماری مدرن به دلیل عدم توجه به فرهنگ و سنت، با بحران مواجه گردید. آیا این مساله بطور کامل صحیح است و یا اینکه برداشتهای نادرستی که بعضی فرهنگها از آن نمودند این شبهه را به وجود آورده است؟
1-2- فرضیه
فرض این رساله بر این است که معماری مدرن و بطور خاص معیارهای زیباییشناسی آن، علیرغم گفتههای منتقدین، وابسته به فرهنگ و سنت و متاثر از آنها بوده است.
با توجه به زمان و مکان پیدایش معماری مدرن، که دوران انقلاب صنعتی و اروپای غرب بوده است، میتوان این مساله را چنین تحلیل نمود که فرهنگ آن دوره یک فرهنگ نوگرا و سنتزدا بوده است. صنعت و تولیدات آن، اجتماع و نحوه تفکر آن را تحت تأثیر آنی قرار داده بود و پس از قرون متمادی سلطه سنت، مردم خواستار تجدد بودهاند. معماری مدرن نیز با توجه به این فرهنگ نو و صنعت (شیوههای نوین ساخت، مصالح نو و...) خواستههای مردم را اجابت نمود.
سایر فرهنگها و تمدنهایی که معماری مدرن در آنها رسوخ نمود، از جمله اروپای شرقی، خاور دور (بالاخص ژاپن) و ایران، به دلیل این که تاثیرات این انقلاب صنعتی هنوز فرهنگ و سنت آنها را تحت تاثیر قرار نداده بود و یا بدین دلیل که فرهنگ و سنت آنها بسی ریشهدارتر از این بود که این تحولات نوین بخواهد تغییری در آنها ایجاد نماید، در کاربرد معماری مدرن دچار بحران شدند.
از نمونههای موفق تلفیق فرهنگ و اصول معماری مدرن، میتوان ایالات متحده، در سالهای آغازین کاربرد معماری مدرن در آن، را نام برد. با توجه به استقلال نو پای این کشور از ممالک اروپای غربی، اصول معماری مدرن با محافظهکاری بکار گرفته شد و آن را مطابق با فرهنگ و نیازهای خود تغییر دادند، که نتیجه یک معماری موفق بود. اگر چه پس از ورود معماران اروپای غربی به این کشور، ساخت و سازهایی متفاوت از دوره نخست و مشابه اروپای غرب انجام گرفت.
1-3- روش تحقیق
در این بخش روش تحقیق انجام گرفته در مورد این رساله، به اختصار توضیح داده خواهد شد.
هر رساله تحقیقی دارای موضوع، اهداف، فرضیهها (زمینهها)، چهارچوب نظری، مدل مفهومی، آزمون مدل، مبانی نظری و ... میباشد. در مورد این پارامترها برای رسیدن به نتایج مطلوب میبایست از روشهای شناخته شده تحقیق، استفاده شود. این پارامترها در مورد این رساله، در زیر توضیح داده شده است.
عنوان رساله: بررسی زیباییشناسی در معماری مدرن
اهداف: آیا معماری مدرن یک سبک معماری با اصول زیباییشناسی خاص و معین است و یا یک سبک معماری با اصول زیباییشناسی منعطف و متغیر؟
آیا فرهنگ و سنت در معماری مدرن و اصول زیباییشناسی آن موثر بوده است یا خیر؟
عدم مقبولیت معماری مدرن در ایران به چه دلیل بوده است؟ آیا معماری مدرن در ایران از فرهنگ و سنت آن تاثیر پذیرفت؟
نظریه: معماری مدرن و بالاخص اصول زیباییشناسی آن، از فرهنگ و سنت متاثر بوده است.
اصول زیباییشناسی معماری مدرن، بسته به زمان و مکان مورد استفاده متفاوت بوده است.
معماری مدرن هرگاه از فرهنگ و سنت تأثیر پذیرفته، نتیجه آثار معماری موفقتری بوده است.
معماری مدرن در ایران به دلیل عدم استفاده صحیح از اصول آن و عدم تطبیق آن با باورها و فرهنگ اجتماع، مقبولیت عمومی نیافت.
چهارچوب نظری: در این رساله، آثارمنتخب معماری مدرن در چهارچوب اصول نظریه زیباییشناسی گشتالت، مورد تحلیل و بررسی قرار خواهند گرفت.
نمودار-1 1- مدل مفهومی
آزمون مدل: در این قسمت، مدل مفهومی ارائه شده، توسط روش منتخب (بررسی نمونهها) مورد تحلیل قرار می گیرد.
نتایج: موارد و نتایج حاصل از تحلیل مدل، در این بخش توضیح داده خواهد شد.
1-4- متدولوژی تحقیق
هر تحقیقی برای موفقیت نیاز به روششناسی دارد.
رساله حاضر از نظر استراتژی تحقیق، با توجه به مطالعه بر روی نمونه های موردی و تحلیل آنها، تحقیقی مقایسهای است.
از لحاظ اهداف تحقیق نیز، با توجه به حکمیت اهداف و نظریهها، این رساله تحقیقی بنیادی است.
از لحاظ گردآوری اطلاعات نیز میتوان، این رساله را، تحقیقی توصیفی دانست.
فصل دوم
2- مبانی نظری
بررسی و تحلیلهای مقایسهای نیازمند یکسری پارامترهای پایه برای مقایسه است. با توجه به این که در این رساله، بر آنیم تا با مقایسه و تحلیل زیباییشناسی آثاری چند از معماری مدرن به نتایج برسیم، لذا لازم است با انتخاب یکی از نظریههای زیباییشناسی، اصول و معیارهای آن برای مقایسه بکار گرفته شود.
میتوان نظریههای زیباییشناسی را به چهار گروه عمده تقسیم نمود:
1) زیباییشناسی تجربی 3) زیباییشناسی فرمی
2) زیباییشناسی حسی 4) زیباییشناسی نمادین
با توجه به این که زیباییشناسی فرمی، دل مشغولی اصلی طراحان و در زمانهای مختلف موضوع بحث تاریخ معماری، طراحی شهری و طراحی منظر بوده، لذا انتخاب یکی از نظریههای زیباییشناسی وابسته به این نوع به جا به نظرمیرسد.
در این مورد، نظریه زیباییشناسی «گشتالت» با توجه به همزمان آن با دوران مدرن، انتخاب شده است.
2-1- نظریه زیباییشناسی گشتالت (زیباییشناسی فرمی)
هر طراح ناچار است در مورد ساختار هندسی محیط تصمیم بگیرد. گاهی کیفیت هندسی محیط به تنهایی موضوع مورد نظر طراحی است. نقش و تاثیر اشکال آن، تناسبات، ریتم، مقیاس، پیچیدگی، رنگ و سایه روشن محیط ساخته شده و طبیعی، موضوع زیباییشناسی فرمی است. موضوع، لذتی است که مردم از الگوهای مختلف جهان به خاطر خود الگوها دریافت میکنند و نه برای مقاصد ابزاری یا معانی تداعی کننده آنها.
نکات اساسی زیباییشناسی فرمی که در آموزش طراحی کاربرد دارد، هنوز همان دیدگاههای مدرسان مدرسه باوهاوس در دهه 1930 میلادی است و عمدتا بر توجیه نظریه گشتالت مبتنی است.
اگر چه نوشتهها و اصول اخیر در مورد زیباییشناسی فرمی، در محتوا و محدوده متفاوتاند، ولی امکان ارائه مدل کلی از آنها وجود دارد. این مدل با توجه به عناصر اصلی هندسه محیط شروع و با در نظر گرفتن این عناصر و کاربرد آنها در ترکیب دنبال میشود.
2-1-1- اصول ترکیب
در بیشتر برنامههای درسی، پایه و اصول طراحی که درس مقدماتی زیباییشناسی فرمی در مدارس طراحی است، عنصر اصلی طراحی «نقطه» معرفی میشود. نقاط با پیوستن به یکدیگر بافتها یا «خطوط» را میسازند؛ خطوط باهم گروه شده و «سطوح» را تشکیل میدهند، و از ترکیب سطوح، «احجام» ساخته میشوند. محیط با این عناصر تجزیه میشود و طراح از زمان طراحی ظاهر بصری و نمای ساختمان، از ترکیب آنها استفاده میکند. واضح است که اعتبار این گونه فکر کردن به محیط سه بعدی پایین است.
قوانین سازماندهی بصری گشتالت، مبانی تحلیل عناصر با ترکیب ساده یا پیچیده را فراهم میآورد. سازماندهنده تمام این قوانین، قانون برجستگی است که بر اساس آن، در سازماندهی روانشناختی، یک ترکیب بصری به اندازهای «خوب» است که شرایط مناسب اجازه میدهد. از این نظر «خوب» واژهای ارزشی نیست. «اشکال خوب» دارای تقارن ، جامعیت ، وحدت ، هماهنگی ، نظم ، ایجاز ، نهایت سادگی هستند. فرم وقتی به نهایت سادگی میرسد که برای عناصر سازنده آن کاربردی وجود داشته باشد. بنابراین در شکل دادن به کل ترکیب، توجه به عناصر سازهای ضروری است. بعضی از عناصر سازهای برای حفظ فرم مورد نیازند و بعضی عناصر به غنای آن میافزایند.
مدارک تجربی قابل توجهی موید این فرضیه است که فرمهای ساده منظم که عناصر تکرارشونده دارند، راحتتر دیده میشوند. با استفاده از قوانین سازماندهی بصری گشتالت، به وجود آوردن فرمهای ساده معماری آسان است. از سوی دیگر، چیزی در نظریه گشتالت وجود ندارد که فرم «خوب» را برابر محیط «خوب» بداند، ولی این برابری باور هنجاری بسیاری از طراحان بوده و هست.
2-1-2- نظم و بینظمی
مفاهیمی چون نظم و بینظمی و سادگی و پیچیدگی، سالها نظریهپردازان معماری (چون رابرت ونتوری 1966) و رفتارشناسان (چون آرنهایم 1977) را مجذوب خود ساخته است. در اغلب موارد نظم مترادف سادگی به حساب آورده شده است، در حالی که هر سطحی از پیچیدگی بصری میتواند منظم باشد. بر اساس نظریه گشتالت، محیط منظم محیطی است که در آن اجزا به گونهای به کل شکل دهند که از تقلیلگرایی، خودتناقضی و تقابل اجتناب شود. مشکل تدوین نظریه طراحی این است که این واژهها برای مقاصد کاربردی، ضعیف طراحی شدهاند.
طبق نظر آرنهایم (1977)، نظم وقتی به وجود میآید که اصول اولیه ای سازماندهی اجزای یک ترکیب را ضروری سازند. اصول نظمدهنده ممکن است برای همه قابل درک نباشند. محیط نامنظم محیطی است که رابطه اجزا آن ضعیف است و اصلی کلی بر آن حاکم نیست. ساختار پیچیده ساختاری است که اجزای آن زیاد است و اصول نظمدهنده متعددی در آن دخالت دارند. ترکیب وقتی منظم است (اگر این تعریف مورد قبول باشد) که اصول ترکیب یکدیگر را حمایت کنند، و وقتی نامنظم است که چنین حمایت و هماهنگی وجود نداشته باشد. «ترکیب نامنظم» همیشه اینگونه تعریف نمیشود. برای مثال ونتوری (1966) معتقد است که تناقض و بینظمی مترادفاند و در طراحی هدفهای معتبری وجود دارد که نسبت به انگاره جدید (مدرن) محیطهای بصری غنیتری را به وجود میآورند.
2-1-3- تناسبات (نظم ادراکی) ـ طرحوارهها
تناسب در معماری به واسطه مفهوم ریتم و فضای موزون به مفهوم نظم مرتبط میشود. یک ریتم متناسب ممکن است رابطه ساده a.b.a.b.a و یا رابطه پیچیدهتری باشد. چگونگی پاسخ و و عکس العمل انسان به اشکال، اندازهها، نسبتها و ریتم های محیط از دیرباز مورد توجه طراحان بوده است.
در ادبیات طراحی محیط، به ویژه نوشتههای رشته معماری، در مورد چیستی مقیاس انسانی و چگونگی انسانی شدن مقیاس محیط، اظهار نظرهای اثباتی و هنجاری زیادی وجود دارد. این گونه اظهار نظرها بر اساس مشاهدات شخصی است و نه تخقیق تجربی. معنای این مطالب این است که (1) بعضی فرایندهای فکری واسطه بطور خودآگاه یا ناخودآگاه در فرایند دخیلاند، و (2) میزان عادت و آشنایی عامل مهمی در درک نگرشهای فردی یا گروهی به ویژگیهای فرمی محیط ساخته شده است.
2-1-4- گشتالت بیان
روانشناسان گشتالت بر این عقیدهاند که در ادراک خطوط، سطوح و حجمها، تجربهای مستقیم و بدون واسطه از کیفیتهای بیانی وجود دارد. به نظر این روانشناسان تجربیات حاصل تداعی ذهنی نیستند، بلکه نتیجه رابطه متقابل فرایندهای عصبی و الگوهای محیطی هستند. در نتیجه ساختمانهایی که زنده، آرام یا سنگین به نظر میرسند به دلیل تداعی بین الگوهای محیطی و مرجع قبلی نیست، بلکه به دلیل فرایندی زیستشناختی است که همان مفهوم هم شکلی در نظریه گشتالت میباشد. برای تدوین و دستهبندی بیانی احساسی الگوهای خاص محیط، کوششهایی انجام شده است. آلن ایزاک تقسیمبندی زیر را ارائه نموده است:
تنش:
تنش با موارد زیر به وجود میآید: نبود پایداری، ترکیب نامتعادل، استفاده از کنتراست شدید، عناصر ناآشنا در محیط ناشناخته، رنگهای تند ناسازگار و ناراحتکننده، فرمها و خطوط با زاویه تند، نور شدید آزار دهنده، صدای ناموزون و کر کننده، حرارت نامناسب، نبود یا محدودیت حرکت، بوهای ناخوشایند.
آرامش:
احساس آرامش با قرار دادن عناصر آشنا در محیطی آشنا بدست میآید؛ نظم مورد انتظار، سادگی، استفاده از مقیاس کوچک، صداهای خوشایند و ملایم، حرارت قابل قبول، فرمها و خطوط و فضاهای نرم و مواج، کنتراست کم، نور ملایم (غیرمستقیم)، رنگهای هم خانواده، حرکت آسان، بوهای خوشایند.
دستهبندی فوق بیانگر نتایج زیر است:
1) چند کیفیتی بودن ادراک
2) کیفیت نمادین محیط به عنوان عامل اصلی در ادراک
3) رابطه درونی زیباییشناسی فرمی و نمادین
متقاعدکنندهترین تحلیل گشتالتی محتوای بیان معماری، تحلیل آرنهایم (1977) است. این تحلیل در حوزه مکتب فرمگرایی زیباییشناسی جای میگیرد. آرنهایم برای استنتاج تجربه زیباشناختی از تحقیق تجربی در تحلیل تفسیری و منطق استقرایی استفاده کرده است:
«جزئیات اشکال با توضیح هندسه، اندازه، کمیت و قرارگیری فرم تحلیل میشود. نیروهای بصری نیز وجود دارند که گسترش یافته و جمع میشوند، فشار و کشش ایجاد میکند، طلوع و افول مینمایند، پیشروی و عقبنشینی میکنند. این نیروها تعیینکننده معنا و بیان هنری هستند».
روانشناسان گشتالت تحقیقات تجربی قابل توجهی بر روی خواص فرم و بیان انجام دادهاند، ولی تحقیق سازمان یافته در مورد ترجیحات محیطی اندک است. از نظر استادان نهضت مدرن، که اتکای زیادی به نظریه گشتالت داشتند، چه به صراحت و چه بطور ضمنی، «شکلهای خوب» خوشایند هستند، و «وحدت» و «سادگی» از معیارهای خوب بودن فرم و فضای معماری میباشند.
2-1-5- اصول و معیارهای نظریه گشتالت
با توجه به مباحث پرداخته شده در بالا، معیارهای اصلی نظریه زیباییشناسی گشتالت، که بر آنیم تا بر اساس آنها به تحلیل آثار منتخب معماری مدرن بپردازیم، به شرح زیر میباشند،
1) اصول ترکیب: تقارن، جامعیت، وحدت، هماهنگی، ایجاز و سادگی
2) نظم و بی نظمی: ترکیب ساده، ترکیب پیچیده
3) تناسبات و طرحوارهها: ریتم، فضای موزون، طرحوارههای متناسب
4) گشتالت بیان: کیفیتهای معنایی و مفهومی،کیفیتهای نمادین، تنش یا آرامش، پویایی یا ایستایی
فصل سوم
3- بررسی نمونه های موردی (آزمون مدل)
در این فصل هر یک از آثار منتخب معماری مدرن، در چهارچوب اصول نظریه زیباییشناسی گشتالت، مورد تحلیل قرار خواهند گرفت.
3-1- ویلا ساوا
ویلا ساوا، واقع در پواسی ـ سور- سین ، یکی از مهمترین آثار لوکوربوزیه، معمار فرانسوی سوئیسیالاصل میباشد. این بنا طی سالهای 30-1928 ساخته شد.
تصویر 3-1- ویلا ساوا – جبهه شمالی
زمانی که ویلا ساوا ساخته شد، پواسی شهر کوچکی در شمال غربی پاریس بود. سایت ویلا، علفزاری واقع در حومه شهر و یک ملک شخصی به مساحت حدود دوازده هکتار بود و دارای چشماندازهای مناسبی به سوی شمال و غرب بود. همانند سایر کارهای لوکوربوزیه، ویلا ساوا واقعهای انزوایی در زندگی خلاق او نبود، بلکه تکمیل کننده تفکری بشمار میآمد که او برای اولین بار در سال 1922 در خانه «سیتروئن » بکار برده بود. و پختگی آن را سی سال بعد در «مجموعه مسکونی مارسی » مشهده میکنیم. بطور اخص ویلا برای خانواده ساوا یا مکان به خصوصی طراحی نگردیده بود: از همان سال 1925 کوربو تعبیری شاعرانه از مثلث مورد علاقهاش یعنی پیلوتی، مکعب و سقف فضای سبزدار داشت و میخواست آن را در «ویلا مایر » در نزدیکی پاریس بسازد. پروژهای که در خطوط زیبای طراحی باقی ماند. اما ویلا ساوا، گذشته از ریشههای تاریخی، ساخته شد و اهمیتش بیشتر از ساختمانهای قبلی گردید و شاید در پنجاه درصد از ساختمانهای مدرن بعدی نیز تأثیر گذاشت.
ویلا ساوا کاملترین اثری بود که اصول و عقاید کوربو را در ساختن به وسیله بتون و شیشه به مرحله تحقق در آورد و او را از مرحله جوانان انقلابی به مرحله استادان با تجربه سوق داد.
در ادامه به تحلیل این اثر لوکوربوزیه، بر اساس اصول نظریه زیباییشناسی گشتالت میپردازیم.
3-1-1- اصول ترکیب
ویلا ساوا مکعبی است خاکستریرنگ از بتون آرمه، به ضلع بیست متر، که توسط دوازده ستون بتون آرمه گرد معلق مانده است. این بنای متقارن، یک مکعب کامل نیست بلکه در جوانب جنوبشرقی و جنوبغربی قسمتهایی از آن برداشته شده تا آفتاب به داخل فضا نیز نفوذ کند.
لوکوربوزیه در ساخت این بنا قصد داشت تا یک مکعب را بر فراز علفزار قرار دهد؛ هندسه انسانی بر فراز هندسه طبیعت؛ بنا به صورت یک فرم افقی در میانه یک مکان افقی. کوربو قصد داشت تا یک تاکید ممتد را نسبت به این فرم فراهم آورد.
به طور کلی اگر بخواهیم فرم کلی ویلا ساوا را بر اساس اصول گشتالت بسنجیم، آن را بنایی متقارن (متوازن) و دارای جامعیت و وحدت خواهیم یافت، زیرا چنین ویژگیهایی از خصلتهای اصلی یک مکعب، حتی نه به شکل کامل آن هستند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 99 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلودمقاله بررسی زیباییشناسی معماری مدرن