فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله عوامل مهم در ایجاد ارتباط روشن، متقاعدسازی

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله عوامل مهم در ایجاد ارتباط روشن، متقاعدسازی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چکیده
از آنجایی که موضوع کودکان خیابانی و چگونگی ارتباط برقرار کردن با آنها یکی از مسائل مهم و معضلات اساسی افرادی است که با آنها ارتباط دارند، هدف این تحقیق شناسایی مؤلفه‌ها و راهکارهای مددکاران برتر در برقراری ارتباط مؤثر و مقایسة آنان با سایر مددکاران در انجمن حمایت از کودکان خیابانی شعبة ناصرخسرو در سه زمینة ایجاد ارتباط روشن، متقاعدسازی و شکستن مقاومت می‌باشد. بررسی حاضر تحلیل اطلاعات جمع‌آوری شده مربوط به کودکان خیابانی و مددکارانی که در ارتباط با آنها می‌باشند است. روش تحقیق توصیفی است و جامعة آماری این پژوهش 26 نفر از کودکان خیابانی خانة کودک ناصرخسرو بود که بصورت کاملاً تصادفی انتخاب شدند. این کودکان به عنوان گروه نمونه انتخاب شده و جمع‌آوری اطلاعات از طریق مصاحبة نیمه‌ساختاریافته صورت گرفت و توسط سؤالاتی خاص مددکاران برتر از سایر مددکاران تمییز داده شدند و پرسشنامه‌ای در زمینة برقراری ارتباط مؤثر بصورت بازپاسخ و محقق‌ساخته در سه زمینة فوق در اختیار کلیة مددکاران NGO قرار گرفت که پاسخ سؤالات کدگذاری شد و اعتبار پاسخها و کدهای مورد نظر توسط کدگذاری دیگر بدست آمد که بطور تقریبی 94% بوده است. و برای تجزیه و تحلیل گفته‌های مددکاران و کودکان از تحلیل محتوا بصورت کیفی و کمی استفاده شد.
مصاحبة انتخاب مددکار برتر شامل 5 سؤال و پرسشنامة تکنیکها و مؤلفه‌های مهم برقراری ارتباط مؤثر شامل 9 سؤال بود.
نتیجة این تحقیق نشان می‌دهد که مددکاران برتر بیش از سایر مددکاران به عوامل درونی و روحیات کودکان توجه می‌کنند و تأکید زیادی به نقاط مثبت و قوی آنان دارند در صورتیکه سایر مددکاران به عوامل بیرونی و محیطی کودکان توجه می‌کنند و تأکید بیشتری به مشکلات و نقاط ضعف آنان دارند.
در پایان نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش دیگری که در خانة کودک شوش انجام گرفته مقایسه شد.
نکات و پیشنهاداتی از طرف پژوهشگر مطرح گردیده که شامل برگزاری کلاسهای آموزشی در ایجاد برقراری ارتباط برای مددکاران و تحقیق در این زمینه توسط پژوهشگران دیگر و ... می باشد.

 

 

 


فصل اول

 

مقدمه پژوهش

مقدمه
انسان در نتیجه فرآیند اجتماعی شدن، برخی از مهارتهای ارتباط بین فردی را کسب میکند. اما سطح عملکرد او در این مهارتها را می‌توان بهبود بخشید. هرفردی، برای آنکه در روابط انسانی خود فهمیده‌تر؛ مودبتر، صمیمی‌تر، بیریاتر، آزاد اندیش‌تر، صریح‌تر و عینی‌تر رفتار کند، از ظرفیت بالایی برخوردار است. ارتباط سبب می‌شود که انسان دربارهء نیازها و شرایط محیط زندگی خودش، اطلاعات لازم را بدست آورد. کنش‌های متقابل و هماهنگی با محیط نیز با تبادل اطلاعات ساده می‌شوند. ارتباط، از طریق پیامهای خود، مجراهای نفوذ بر محیط را آماده می‌کند و متقابلاً از طریق پس خورد پیامها، اطلاعات مروبط به عکس العمل های محیط و نیاز های متغیر آن را به سیستم می‌رساند. اندیشمندانی چون ارسطو، گربنر هدف اصلی ارتباط را تاثیر گذاری بر مخاطبان معرفی می کند.
اصولاًمددکاران و کسانی که با کودکان خیابانی در ارتباط می باشنداز این موضوع شکایت می کنند که نمی توانندبا این کودکان ارتباط موثری برقرار کنند و اطمینان آنها را جلب کنندو کمک کنند تا از بحران ها جان سالم به در برند.
ما بواسطة این پژوهش و به کمک مجموعه مستحکمی از دانش نظری، الگوی مناسب و فرصتهای تجربة شخصی، می توانیم فرایند انسان کاملتر شدن را تا حد زیادی تسریع نماییم. و سعی برآن داریم تا بتوانیم ارتباط موثر و بهتری را با کودکان خیابان برقرار کنیم تا بدین طریق در راستای اهداف خود کمک شایانی به مدد کاران و این کودکان کرده باشیم.
در این پژوهش پس از بیان مسئله و اهداف و اهمیت موضوع ارتباط با کودکان خیابانی به پیشینه و تاریخچه پیدایش آنها می‌پردازیم و همچنین تاملی بر نظریه های ارتباط می کنیم و راهکارهای مفیدی را برای ایجاد ارتباط موثر با این کودکان عنوان می‌کنیم و سپس در بخش سوم به وسیله پرسشنامه و مصاحبه به جایگاه عملی می‌رسیم و نتیجهگیری حاصل از این پژوهش را عنوان خواهیم کرد.
بیان مسئله
ارتباط برقرارکردن با کودکان خیابانی می‌تواند عاملی باشد موثر در جهت رفع مشکلات این کودکان تا بتوانند تعامل با دیگران و اعتمادکردن را بیاموزند. از این جهت به جوابگویی سوال ذیل اقدام گردید :
چگونه می‌توان با کودکان خیابانی شرکت‌کننده در NGO ناصرخسرو ارتباطی موثر در راستای ایجاد یک ارتباط روشن، متقاعدسازی، شکستن مقاومت برقرار کرد؟ برای جوابگویی به سوال فوق راه مقایسه مددکاران برتر و سایر مددکاران را در پیش گرفته شد و به سه سوال ذیل در رابطه با مهمترین مولفه‌ها و راه کارهای ایجاد ارتباط موثر با کودکان اهمیت خاصی داده شد .
- چه تفاوتی در زمینه راهکارها و مولفه های مهم و موثر در ایجاد ارتباط روشن با کودک بین مددکاران برتر و سایر مددکاران وجود دارد ؟
- چه تفاوتی در زمینه راهکارها و مولفه‌های مهم و موثر در متقاعدکردن کودک بین مدد کاران برتر و سایر مددکاران وجود دارد؟
- چه تفاوتی در زمینه راهکارها و مولفه‌های مهم و موثر در شکستن مقاومت کودک بین مدد کاران برتر و سایر مدد کاران وجود دارد؟
لازم به ذکر است که یکی از مهمترین موارد در ایجاد ارتباط موثر راپورت مناسب می باشد که متاسفانه به خاطر بروز مسائلی در اجرای پژوهش، این مفهوم در بخش عملیاتی حذف گردید.
هدف تحقیق
این تحقیق با هدف تشخیص مولفه‌ها و راه کارهای مهم مورد استفاده بوسیله مددکاران برتر در ایجاد یک ارتباط موثر با کودکان خیابانی در NGOها طراحی شده و این راه کارها و مولفه ها در سه زمینه (ایجاد ارتباط روشن، متقاعد سازی ، شکستن مقاومت) مد نظر می باشد.
برای چه تحقیق
هدف نهایی این تحقیق کمک به مسیر آموزش این کودکان است، که پیش زمینه برنامه ریزی اصولی و علمی برای ساماندهی کودکان کار و خیابان در
NGOهای مربوطه در تهران همچون خانه حمایت از کودکان خیابانی ناصرخسرو، خانه حمایت از کودکان کار و خیابانی شوش، خانه حمایت از کودکان کار و خیابانی مولوی و ... فراهم می‌نماید، چرا که کودکان خیابانی یکی از معضلات بزرگی است که نهادهای دولتی و خیریه باید به آن توجه زیادی بکنند.
اهمیت و ضرورت تحقیق
در رابطه با پرورش کودکان خیابانی این پرسش مهم برای ما مطرح می شود که (چگونه می‌توان با کودکان خیابانی ارتباط موثری بر قرار کرد؟) به نظر من هرچه این مسئله اساسی‌تر و دقیق‌تر و روشن‌تر شناخته شود، توفیق ما در امر شناسایی و کمک بیشتر می‌شود و در موقعیتی قرار می‌گیریم که مشکلات کودکان خیابانی را بشناسیم و با درک مناسب به رفتار و برخورد درست با آنها رو به رو می‌شویم.
دوران کودکی، دوران شکل‌پذیری و تکوین شخصیت است. پایه‌هایی که در این مرحله از زندگی برای او گذارده می‌شود، می‌تواند بنایی از انسانیت و اخلاق بسازد که کج میرود یا همچنان راست و استوار کودک را به سر منزل مقصود میرساند.
سالهای اولیه زندگی مهم‌ترین مرحله برای پرورش استعداد، شرافت یا بزهکاری است . تمام صفات و عاداتی که در این مرحله اخذ می شود همان‌هایی هستند که در بزرگسالی مورد استفاده قرار می گیرند و سلامت یا انحراف دوران طفولیت مقدمه ای برای دوران بزرگسالی کودک است . و همچنین در بُعد اجتماعی با گسترش زندگی شهری و افزوده شدن تعداد اَبَرشهرها و معضلات حاشیه ای خاص آن این موضوع بیشتر حائز اهمیت می شوند.
تعاریف نظری
کودکان کار و خیابانی: کودکانی که اکثر اوقات در NGOهای خانه کودک ناصر خسرو، خانه کودک شوش، خانه کودک مولوی و ... رفت و آمد می کنند و اغلب از قشر کم در آمد جامعه می باشند.
و ممکن است از بسیاری حقوق خود، بقا، رشد، امنیت، تحصیل، مراقبت‌های بهداشتی، حفاظت در برابر سوءاستفاده‌های جسمی و روحی و محیط خانوادگی سالم محروم باشند و برای امرار معاش خود خانواده هایشان بر خلاف قانون کار، مجبور به کار کردن در خیابا ن و یا در محیط نا مناسب می‌باشند و از قشر کودکان عادی یا همسالان خود دور می‌مانند و احتمالا دچار بسیاری از مشکلات عاطفی و شناختی می‌شوند که محتاج توجه و رسیدگی فوری می‌باشند.
لازم به ذکر است که تعریف فوق در برخی از موارد می تواند شامل حال کودکان خیابانی خانه کودک ناصر خسرو نشود.
ارتباط موثر: ارتباط در این تحقیق عبارتست از افکار، گفتار وکردارهایی که ما را با دیگران، جهان هستی و ابعاد معنوی آن مرتبط می‌سازد و یک روش علمی و کاربردی است؛ و در دید گاه NLP به راهکارهای کاربردی چون بر قراری راپورت، ارتباط روشن، متقاعد سازی، شکستن مقاومت، توجه خاصی شده است.
مددکاران برتر: مددکارانی هستند که بوسیله درصد قابل توجهی از کودکان در زمینه برقراری ارتباط موثر و خوب معرفی شده‌اند و مورد تایید مدیر خانه کودک ناصرر خسرو بوده اند. که به روشی خاص مورد مطالعه قرار گرفته اند.
تعاریف عملیاتی
کودکان خیابانی خانه کودک ناصر خسرو: کودکانی هستند که اوقات فراغت خود را در خانه کودک به سر می‌برند و در کلاسهای هنری چون نقاشی، معرق، کتاب خوانی، فرش بافی، خیا طی، ... و در کلاسهای تقویتی چون زبان، ریاضی، فیزیک، ... و در کلاسهای ورزشی چون یوگا، فوتبال، والیبال، تکواندو و... شرکت میکنند و اغلب دچار مشکلات اخلاقی، خانوادگی، اقتصادی، عاطفی و فرهنگی می‌باشند.
ارتباط موثر: زمانی که مددکار بتواند از طریق بهترین و مهمترین راهکارها و مولفه‌ها با کودک ارتباطی روشن برقرار کند و کودک را در راستای اهداف مورد نظر متقاعد سازد و بتواند برخورد مناسبی با مقاومت کودک ارائه دهد، ارتباط موثر گویند.
مددکاران برتر: مددکارانی که از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته، از جانب کودکان برگزیده شدند و بعلت فراوانی آرا با اختلاف زیادی از سایر مددکاران جدا گشته و راهکارها و مولفه های آنها با سایر مددکاران مقایسه شده است.

فصل دوم

 

پیشینه پژوهش

مقدمه
در این فصل به طور مختصر به مباحثی چون تعاریف کودکان کار و خیابانی، خصوصیات، ساختار اجتماعی، ویژگی های روانی، اجتماعی وعلل پیدایش کودکان کار و خیابانی اشاره شده است و بعد به تعاریف ارتباط، شناخت فراگرد و مدلهای ارتباطی و هدف ارتباط پرداخته شده است و اصول و مواردی را در زمینه ارتباط اثر بخش، موانع ارتباطی، مهارتهای روابط انسانی، مراحل بهبود ارتباط را عنوان گردیده است. و در نهایت با الهام از مدل ارتباطی سیستمهای فرهنگی هستی‌گرا و مدل ارتباطی گربنر کمک گرفته و مبانی خاص نظری در تدوین پرسشنامه جهت مددکاران را بر اساس مدل ارتباطی NLP سازمان داده است. بر اساس این نظریه به چهار زمینه برقراری راپورت، ایجاد ارتباط روشن، متقاعدسازی، روبرو شدن با مقاومت توجه گردیده است.
تعاریف کودکان کار و خیابانی
به اعتقاد بعضی از محققان هنگامی که از کودکان خیابانی در معنای دقیق یا صریح کلمه سخن می‌گوییم منظور کودکان خیابانی هستند و تصور قالب نیز از کودکان خیابانی همین است. واژه فرانسوی که هم در تفسیر موسع و هم در تفسیر مضیق بکار می رود عبارتست از (Lesen fantsde lane) که نسبت به واژه انگلیسی(Street children) در بر گیرندة (Children onthe street ) و همچنین تعریف مضیق ( Children of the street ) دارای نقص و اشکال است. همچنین به کودک خیابانی «کودک بی خانمان» یا (Homeless children) نیز می توان گفت. در آفریقای جنوبی به آنها (Malapipe) یعنی کسانی که در فاضلابها می خوابند، در تانزانیا (Chan gudou) بمعنای ماهیهایی که به دلیل کوچکی زیاد بی‌مصرف هستند و صیادان آنها را دوباره به دریا می اندازند و همچنین دزدان (thieves) ، طاعون (pests) و اوباش
(Hood lums) در ویتنام به آنها (duidoi) یعنی کودکان خاکی
(Dast children) و در برزیل به آنها (Marginis) گفته می شود.
بعضی‌ها معتقدند که واژه کودکان خیابانی در دهه ۱۹۸۰ میلادی برای توضیح و تشریح کودکانی بکار می‌رفت که اکثر اوقات خود را در خیابانها با مشاغل گوناگون سپری می کنند، با بررسی و مطالعه متون به نظر می رسد تعریف جامع و مانع مورد قبول همگان برای واژه مذکور وجود ندارد و این امر ناشی از دیدگاههای متفاوت درباره پدیده کودکان خیابانی است بعنوان نمونه به بعضی از این تعاریف اشاره می‌شود.
در تحقیق منتشره از سوی صندوق کودکان سازمان ملل متحده« یونیسف» در تهران کودکان خیابانی چنین تعریف شده اند: کودکانی که عمده وقت خود را بدون سرپرستی بزرگسالان در خیابانها می گذرانند.
در تعریفی دیگر که از یونیسف در سال ۱۹۹۷ارائه شده آمده است:
کودکان خیابانی به کودکانی اطلاق می‌گردد که در شهرهای بزرگ برای ادامه بقاء خود مجبور به کار یا زندگی در خیابانها هستند.
این تعریف سه ایراد دارد. اول: عبارت«شهرهای بزرگ» مبهم و از آن تعریفی ارائه نشده است و معلوم نیست که منظور از بزرگی یک شهر ابعاد جغرافیایی یا تعداد سکنه آن است. دوم: ممکن است کودک کار یا زندگی در خیابان را به اختیار پذیرفته باشد. سوم: اگر منظور از زندگی در خیابانها سپری نمودن شب و روز در خیابان باشد این تعریف، کودکانی را که در خیابان کار یا زندگی نمی‌کنند اما با این حال مدت قابل ملاحظه ای از روز یا شب را در آن می‌گذرانند را در بر نمی گیرد.
« خوزه آرتور ریوس» در مقاله ای تحت عنوان « وضعیت کودکان خیابانی در آمریکای لاتین» کودکان خیابانی را صغاری می داند که دوره های زمانی قابل ملاحظه و اغلب منظمی از عمر خود را تنها یا به صورت گروهی در خیابانها می گذرانند. این تعریف اگرچه ایرادات تعاریف قبلی را ندارد با این حال دوره‌های زمانی قابل ملاحظه و اغلب منظم امری است که به نظر می رسد به عرف و شرایط اجتماعی بستگی دارد. بعنوان مثال کودکی که تنها یک هفته را در خیابان سپری کند کودک خیابانی محسوب نمی‌گردد. حال اینکه به اعتقاد ما اطلاق واژه کودک خیابانی بر او مانعی ندارد زیرا مدت خیابانی بودن تاثیری در ماهیت امر ندارد.
این کودکان را به چند گروه تقسیم می کنند :
۱- کودکانی که در خیابان‌ها زندگی می کنند اولین نگرانی آنها زنده ماندن و داشتن سر پناه است.
2- کودکانی که از خانواده جدا شده اند و موقتاً در مأمنی مانند خانه های متروک و پناهگاهها زندگی می کنند.
3- کودکانی که تماس با خانواده خود را حفظ می کنند ولی بعلت فقر، پرجمعیت بودن خانواده یا سوء استفاده جسمی و جنسی از آنان در خانواده بعضی از شبها یا اکثر ساعات روز را در خیابانها به سر می‌برند.
4- کودکانی که در مراکز ویژه نگهداری می‌شوند .
ملاحظه میگردد ارائه تعریفی جامع و مانع در این باره امری دشوار است. با این همه اگر بخواهیم تعریف نسبتاً جامع و مانع انجام دهیم باید بگوییم اگرچه وضعیت کنونی این کودکان بغرنج و تاسف آور است، اما گامهای فراوانی در این حیطه برداشته شده است که این گامها گاهی توسط دولتمردان نوع دوست، گاهی توسط سازمان‌های جهانی و زمانی به واسطه افراد خیر برداشته شده است. در کشور ما ایران با توجه به گامهای مثبتی که در این راستا برداشته شده است. اما باید اذعان داشت که این گامها هرچند مفید بوده اند اما با توجه به رشد فزاینده جمعیت این گروه، اقدامات مذکور کافی نبوده است . قبل از هر اقدامی باید در جهت شناخت کودکان با توجه به فرهنگ کشور اقدام کرد.
باید علل به وجود آمدن سیر تحولی و جمعیت شناسی این کودکان مورد بررسی قرار گیرد تا بر اساس این شناختها اقداماتی جهت نگهداری و بازپروری و باز گرداندن آنها به محیط خانواده صورت گیرد بدون شناخت سبب‌شناسی و نشانه‌شناسی و سیر تحولی پدیده در کشور با توجه به فرهنگ منطقه‌ای برنامه ریزی در این وادی کاری عبث خواهد بود و فقط باعث اتلاف هزینه و نیروی متخصص و عدم ثمر بخشی کار انجام شده خواهد شد و این تحقیق گامی هر چند کوچک در این حیطه است و برای رسیدن به اهداف نهایی نیاز به تحقیقات گسترده‌ای می‌باشد. زیرا که موضوع، خود نیز از گستردگی قابل توجهی برخوردار است. و تلاش محققان را در حیطه های گوناگون جامعه شناسی، فرهنگی، اقتصادی و روانشناسی و علوم تربیتی می طلبد.
پدیده کودکان خیابانی محصول افزایش مهاجرت، گسترش حاشیه نشینی و صنعتی شدن جوامع در شهر های بزرگ است و تهران نیز از این قاعده مستثنی نیست. کودکان خیابانی به شدت در معرض آسیبهای اخلاقی و جسمانی هستند و در بسیار از موارد توسط گروه‌های سازمان یا فته جذب کارهای خلافکارانه می شوند.
همچنین کودکان خیابانی حاصل فقر اجتماعی هستند برخی خانواده‌ها بعلت نداشتن هزینه مخارج فرزندانشان آنها را وادار به کار می‌کنند. فقر در ایران بطور مستقیم بر کودکان تاثیر میگذارد. کودکان خاموش‌ترین و بی‌دفاع‌ترین بخش جامعه علاوه بر خشونت رفتارهای سنتی و عقب افتاده پدرسالاری، در جدالی نابرابر و از پیش تعیین شده با فقر وتنگ دستی قراردارند . باز تاب تکانه اجتماعی ناشی از بی‌عدالتی، عدم تامین اجتماعی، گسترده‌تر شدن فاصله طبقه اجتماعی و ... هر روز کودکان بیشتری را به کودکان خیابانی اضافه میکند. کودکان بعنوان یکی ازابزار ایجاد درآمد در نتیجه فقر خانواده مورد استفاده قرار می‌گیرند. امروزه بعلت آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد، طلاق، بی سرپرستی و بد سرپرستی، کودکان از خانه‌های خودفرار کرده و به شهر های بزرگ می روند. این کودکان معمولاً به کارهای پست مثل دست فروشی، واکسی، گل فروش و غیره مشغول می‌شوند. در بعضی مواقع این کودکان مورد سوء استفاده های جنسی و توسط افراد سود جو واسطه فروش مواد مخدر می گردند.
طبق برآورد یونیسف در ایران ٪۹۰کودکان دارای پدر یامادر هستند و در خانواده‌های پر جمعیت زندگی می‌کند و در تهرا ن٪۸۰ این افراد مهاجر هستند و٪۹۸آنها مذکر هستند.
به طور خلاصه کودکان خیابانی کودکانی هستند که برای ادامه زندگی و بقای خود مجبور به کار کردن هر چند سخت و طاقت فرسا هستند و اینها از داشتن حق طبیعی و حقوق اساسی و انسانی محرومند.
براستی در کشوری وجود چنین کودکانی قابل فهم است .
خصوصیات کودکان خیابانی
۱ - بیگانه شدن و طرد شدن آنها از نظام و ساختار های معمول اجتماعی
۲- اقدام به رفتارهای شدید ضد اجتماعی و صدمه به خود
۳- این کودکان بعلت مشکلات تغذیه ای معمولا کوچکتر از سن خود به نظر می‌رسند و از لحاظ جسمانی وضع خوبی ندارند.
۴- دختران معمولاً مورد سوء استفاده جنسی قرار می‌گیرند و اغلب به خودفروشی روی می آورند .
۵- ترس از باز داشت، زندان، خشونت و تهدید پلیس معضلی است که همیشه با کودکان خیابانی همراه است.
۶- اینان قربانیان شوم شرایط اجتماعی هستند و بیشتر از طبقات پایین جامعه می باشند.
۷- معمولاً تک سرپرست بوده و معمولاً مادر سرپرستی ایشان را بعهده داشته و نتوانسته به خوبی کودک خودرا اداره کند.
۸- تمایل و اعتمادی به بزرگسالان و انجمنهای حمایتی ندارند زیرا اغلب از سوی بزرگسالان طرد شده مجبور به انجام کارهای سخت شده اند.
۹- بیشتر آنها آرزو دارند به خانه هایشان باز گردند مشروط بر اینکه فاکتورهایی که باعث فرار آنها از منزل شده حذف شود.
۱۰- بچه‌های خیابانی معمولاً به صورت گروههایی هستند که دور هم جمع می‌شوند و بین خود رابطه برقرار می‌کنند تا کمبود های عاطفی، اقتصادی و حمایتی خود را از گروه دریافت نمایند. این گروهها با هم وحدت و صمیمیت دارند و از یکدیگر حمایت می کنند و اغلب به هم وفادار هستند.
۱۱- استفاده از مواد مخدر برای فرار موقت از واقعیت هاست که نه فقط تریاک، بلکه استنشاق چسب های صنعتی و بنزین و مواد شیمیایی را نیز شامل می‌شود.
۱۲- از نظر بافت خانوادگی تعداد افراد خانوار زیاد می‌باشد.
۱۳- بررسی آمار محل سکونت مدد جویان بیانگر آن است که بیشتر این کودکان از استانهای غربی کشور می‌باشند و پس از تهران و خراسان استانهای غربی بیشترین آمار کودکان خیابانی را به خود اختصاص داده اند .
ساختار اجتماعی کودکان خیابانی
این گروه از کودکان برای محافظت از خویش گروههای کوچک تشکیل می‌دهند که این گروهها جای خانواده را برای آنها پر می‌کند و در بین آنها نوعی هم بستگی و محبت ایجاد میکند و رهبر گروه همیشه فرد قدرتمند و با هوش گروه است .
ویژگی های روانی و اجتماعی کودکان خیابانی
این کودکان با خطرات گوناگونی و گاه ناشناخته‌ای مواجهند، از قبیل تصادف با اتومبیل و استنشاق دودهای مسموم کننده، خشم و غضب رانندگان و مسافران شهری و دستگیرشدن توسط ماموران شهرداری به‌جرم پرسه‌زدن در خیابانها و سد معبر. این بچه ها در معرض خطر تبهکاران بزرگسال و سازمان یافته ای هستند که از آنها برای جیب بری ، دزدی و فروش مواد مخدر استفاده می کنند و یا برای رسیدن به هدف های پلیدشان آنان را مورد سوء استفاده بدنی و جنسی قرار میدهند.
طبق بررسیهای انجام شده، بیشترین بخش کودکان خیابانی که بالغ بر نیمی و یا بیشتر آنان را تشکیل می دهند، از خانواده هایی با تحصیلات پایین و بی‌سواد بودند که این امر همت و تلاش گسترده تمام موسسات آموزشی و پرورشی را در مبارزه با بی سوادی می طلبد. جمعیت جوان کشور که روز به روز بر تعداد آنان افزوده می شود و در طی سالیان آینده به رشد فزاینده ای خواهند رسید بیش از هر چیزی نیازمند به حرفه‌آموزی، تحصیل است و چنانچه بدون در نظر گرفتن این انفجار ناگهانی جمعیت برای نیازهای ضروری نسل جوان که آماده ورود به بازار و تشکیل زندگی مستقل است فکری اساسی صورت نگیرد به احتمال قوی آمار کودکان خیابانی سیر صعودی یافته و رو به افزایش می گذارد .
به اعتقاد روانشناسان سن بلوغ از بحرانی ترین سالهای زندگی یک انسا ن به حساب می آید و به دلیل تغییرات بسیار زیاد فیزیولوژیکی بروز هیجانات و احساسات خاص دوره نوجوانی نیاز مند مراقبت ویژه می باشد. تحقیقات انجام شده بیانگر آنست که بیشتر کودکان خیابانی در سنین ۱۷و۱۶و۱۵ سال مبادرت به فرار از خانه کرده اند در سنینی که حس استقلال‌طلبی و تمایل به ابراز وجود در نوجوان نمود بیشتری یافته و عملاً بیشترین ناسازگاریها و پر خاشگری های نوجوانان با خانواده در این سنین نمایان می شود، تمایل به شرکت فعال در جریان امور زندگی عدم پذیرش از طرف خانواده، ارتباط با دوستان و همسالان، عدم رضایت والدین از ارتباط فرزندانشان با برخی از دوستان و تحریک جهت مسافرت به شهرهای بزرگ و تلاش بر ای یافتن کار و ... است بدست هم داده و عوارض بعد، نیز گریبان گیر آنها می شود.
علل پیدایش کودکان خیابانی
این کودکان معمولا بعلت محرومیت از غذای مناسب دچار سوء تغذیه و در نتیجه محروم بودن از امکانات پزشکی و آموزشهای بهداشتی از بیماریها ی پوستی و گوارشی رنج می برند و بطور کلی سالم نیستند. این کودکان هر روز با سوء استفاده های روانی فروانی به شکل فحاشی بزرگتر ها، والدین و هم‌قطاران خود روبرو هستند. روحیه پرخاشگری و میل به خلافکاری که در این شرایط برای کودکان بوجود می آید، بیشتر باعث آن، بی مهری پدرو مادر نسبت به کودکان خودشان می باشند و در نتیجه کودکان وقتی احساس کنند پدر و مادر از او حمایت نمی کنند فردی نا بهنجار برای جامعه می شوند .
این دسته از کودکان برای تبهکاران بزرگسال لقمة آماده‌ای هستند و خیلی زود بوسیله این حرفه‌ای‌ها با دنیای تبهکاری آشنا می‌شوند . کودکانی که بدست این تبهکاران می افتند در طی دوره کارآموزی چنان مورد سوء استفاده بدنی و جنسی قرار می گیرند که چشم‌انداز زندگی آینده آنان شکل می گیرد . آنها خیلی زود فوت و فن های تبهکاری را فرا میگیرند و بتدریج تمایل می یابند که به کارهای ضد اجتماعی جسورانه تری دست بزنند . از جیب بری و ماشین دزدی تا سرقت از منازل ، تبهکاران حرفه ای از این کودکان نگهداری می کنند و در نتیجه ، حضور آنا ن در دنیای تبهکاران حرفه ای کم و بیش تثبیت می شوند و تداوم می یابد . به این ترتیب دست یابی به این گروه از کودکان برای کسب اطلاعات از وضعیت کنونی و سود اهالی که برای آینده در سر می پرورانند مشکل است . هر چند تمامی کودکان خیابانی زندگی بسیار سختی پیش رو دارند ، فوت و فن تنازع بقا را خیلی زود فرا می گیرند و به نظر می رسد که به آینده خوش بین اند حتی برخی از آنان آرزو دارند در آینده معلم ، دکتر ، مغازه دار و یا تاجر شوند .
۱- کودک : عقب ماندگی ذهنی ، معلو لیت ها جسمی ، نفرت کودک از پدر و مادر ، ترک تحصیل به هر دلیل ، اختلال شخصیت .
۲- جامعه: فقر، بیکاری، اضمحلال ارزشها و اخلاقیات، ازدحام مناطق مسکونی ، اجرای ضعیف قانون مهاجرت، حاشیه نشینی در اطراف شهرها، اعتیاد، در آمد بالای مشاغل خیابانی، جاذبه گروه همسالان، عدم سیستم آموزش و پرورش ، رشد سریع جمعیت .
۳- خانواده : خانواده های فقیر و پر جمعیت، بی‌سوادی والدین، تعارض‌های خانوادگی، ضعف اخلا قی خانواده، بی سرپرستی یا تک سرپرستی، بیماریها و یا معلولیت های جسمی و روانی والدین ، نا پدری و نامادری .
همچنین مطالعات نشان می دهد که درصد بالا یی از این کودکان در سنین ۱۲تا۱۶ سال می باشند . بدلیل عدم وجود پشتوانه و محافظت ، این کودکان دچار عوامل تهدید کننده سلامتی از جمله سوء تغذیه ، ابتلا به بیماریهای واگیر دار و غیر واگیر دار ، سوء استفاده جنسی وبیماریهای روانی میشوند .

معرفی انجمن حمایت از حقوق کودکان
انجمن حمایت از حقوق کودکان به عنوان سازمانی مستقل، غیردولتی (NGO) و غیر انتفاعی از سال 1373 فعالیت خود را آغاز کرد. هدف اصلی انجمن آنگونه که در اساسنامه آمده است تبلیغ و ترویج اصول مندرج در پایان‌نامة جهانی حقوق کودک است. انجمن با تکیه بر فعالیتهای جمعی از اعضای داوطلب خود در شناساندن و تفهیم این حقوق به عموم ایرانیان، به برداشته شدن موانع عینی و ذهنی تحقق حقوق کودک و در جهت برخورداری هرچه وسیعتر کودکان این سرزمین از این حقوق یاری می‌رساند. از این طریق انجمن می‌کوشد تا در بهبود وضعیت عمومی زندگی کودکان فعالانه شرکت نماید. تلاش انجمن برای شناسایی و هموار ساختن راههای رسیدن به یک حداقل زندگی مناسب برای همه کودکان در ایران، در زمینه‌های رشد جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی می‌باشد.
انجمن حمایت از حقوق کودکان از بدو تأسیس تاکنون طرحهای بلند مدت و کوتاه مدت بسیاری داشته است که از آن جمله‌اند:
 معاضدتهای حقوقی، پیگیری پرونده‌های کودک آزاری، مشاوره حقوقی رایگان، و نیز ارائه پیشنویس طرحهای قانونی به نفع کودکان و تقدیم آن به مجلس شورای اسلامی ایران.
 ارائه خدمات مددکاری اجتماعی به کودکان در معرض آسیب (بی‌سرپرست و بدسرپرست) و پیگیری موارد کودک‌آزاری.
 ارائه خدمات مشاوره‌ای تلفنی و کمک فکری به کودکان، نوجوانان و خانواده‌ها (در ارتباط با مسائل کودکان زیر 18 سال) به نام صدای یارا با شماره‌های 5-8501414 همه روزه از ساعت 9 صبح تا 5 بعدازظهر بجز ایام تعطیل.
 انجام مشاوره های حضوری روانشناسی، روانپزشکی، حقوقی و اعتیاد در دفتر انجمن.
 آموزشیاری، ساخت، راه‌اندازی مهدهای کودک، خوابگاههای دخترانه و پسرانه.
 خدمات آموزشی، مددکاری، بهداشتی، درمانی و ورزشی و مهارتهای زندگی به کودکان کار و خیابان و محروم در مناطق دروازة غار و ناصرخسرو و شوش (جنوب تهران).
 برگزاری هرسالة مراسم روز جهانی کودک.
 خدمات آموزشی، حرفه‌ای و مددکاری در کانون اصلاح و تربیت دختران و پسران.

ارتباط چیست
از ارتباط تعاریف گوناگونی شده است :
۱- بر اساس گفته میلر « ارتبا طات فرآیندی پویا است که زیر بنای بقا ، رشد ، تحولات تمام سیستمهای زنده در سازمان است ، یکی از سیستمهای حیاتی انسان و سازمان که توسط آن انسان و سازمانها و ارگانهای داخلی خود را باهم مرتبط می سازند » .
۲- بر اساس گفته دکتر خسروی برگرفته از مدل ارتباطی سیتمهای فرهنگی هستی گرا« ارتباط تعاملی بین یک یا چند سیستم زنده با خصوصیات بیولوژیک . این تعامل یا هدف ارضا نیاز های چند گانه سیستمها انجام می شود ( نیاز های بیولوژیک سمبولیک) که حتی خود سیستم ممکن است در رابطه با آنها هوشیاری کامل داشته باشد .
۳- بر اساس گفته های اندیشمندانی چون شنن و ویوور برگرفته از مدل ریاضی و انتقال اطلاعات « ارتباط توزیع اطلاعات به منظور هدایت رفتار انسان می باشد» .

شناخت فراگرد (فرایند)
در بررسی تعاریف گوناگون ارتباط ،دیدیم که اکثر دانشمندان این رشته متفق‌القول هستند که ارتباط یک فراگرد است . از مجموع نوشته های برلو در بارة فراگرد می توان چنین نتیجه گرفت :
۱- فراگرد ایستا نیست بلکه پویا است .
۲- فراگرد آغاز و پایان ندارد .
۳- اجزا و عناصر یک فراگرد دارای کنشهای متقابلند و هر یک بر دیگری تاثیر میگذارد و از دیگری تاثیر می گیرد .
۴- دارای ردیفی از اجزا نیست .
و تمامی خصایص فوق شامل ارتباط که یک فراگرد است نیز می شود . و مادر ادامه به توصیف مدلهای فراگرد ارتباط می پردازیم .
مدلهای فراگرد ارتباط
پیش مدل ارسطو: ارسطو اولین دانشمندی بود که برای ارتباط ، شبحی از یک مدل را پیشنهاد کرد . او هدف نهایی از ارتباط را تر غیب می دانست . در هر ارتباطی، به سهولت و به خوبی می توان سه جز مشخص و متمایز را از یکدیگر تشخیص داد .
این سه جز عبارتند از :۱-گوینده ۲-گفتار ۳-مخاطب .
مدل گونه هارولد لاسول: در این مدل پنج عبارت کوتاه خلاصه شده است :۱-چه کسی؟۲- چه میگوید؟۳- در چه کانالی ؟۴- به چه کسی ؟۵- با چه تاثیری ؟
مدل ارتباطی کلود شنن و وارن ویوور: دایرة المعارف مک گروهیل ، شنن را نخستین فردی معرفی می کند که ارتباطات را از دید گاه ریاضی مورد بررسی قرار داد. این شش عضو صورت :۱- منبع۲- اطلاعات۳- منتقل کننده
۴- کانال انتقال۵- گیرنده ۶- مقصد ، مطرح شده است . که همگی آنها در یک خط تنظیم شده بودند.
مدل ارتباطی اتهیل دو سلاپول : یک سیستم ارتباطی عبارت است از چیزی که بیان کنندة رابطه یا عدم رابطه بین موضوعات یا اشیا ست .
مدل ارتباطی ویلبر شرام: ارتباطات همیشه حداقل به سه عنصر نیاز دارد، منبع ، پیام ، مقصد . منبع ممکن است یک فرد ( صحبتش ، نوشته‌اش، نقاشی‌اش، حرکاتش) باشد. پیام ممکن است به شکل جوهر روی کاغذ ، امواج صوتی در هوا ، جریان برق ، تکان دادن دست یا پرچم در فضا یا هر نوع علامتی تا قادر به تفهیم معنی باشد ، ظاهر شود. مقصد یا هدف ممکن است شنونده ، تماشاگر ، خواننده چه به صورت فردی ، گروهی یا جمعی باشد. اگر حس کنیم که شنوندگان ، پیام ما را درک نمی کنند ، می توانیم پیام را آنقدر تکرار کنیم که مطمئن شویم که پیام درک شده است . یا درباره آن مطلب مثالی بزنیم و یا همان موضوع رابه نحو دیگری بیان کنیم . این تکرارها و مثال ها همان حشو زواید در زبان است . حالت صورت شما ، حرکاتتان ، رابطة پیام داده شده به پیامهای فرستاده ، حتی پیامهای اولیه ، اطلاعات در سطوح وسیعی را منتقل می کنند . پیام لغاتی را در الگویی از لحن صدا و زبان آن که به کل معنی کمک می کند ، نشان می دهد . کیفیت صدای شما ( عمق ، ارتفاع ، خشن بودن ، نازک بودن ، قوی بودن ، ظریف بودن ، تند بودن ، آرام بودن ) حاوی اطلاعاتی در مورد شما و آنچه می گویید است.
مدل ارتباطی دیوید برلو : این مدل حاوی چهار عنصر۱- منبع۲- پیام
۳- کانال۴- گیرنده است . منبع و گیرنده هرکدام دارای مهارت های ارتبا طی ، نگرش ، دانش ، سیستم های اجتماعی و فرهنگ هستند و پیام نیز به رمز ، محتوا ونحوه ارائه و عناصر و ساخت تقسیم شده است . کانال شامل دیدن ، شنیدن ، لمس کردن ، بوییدن و چشیدن است .
مدل ارتباطی آندروش ، استتس ، بوستوم : این مدل بعنوان یک مدل خوب برای ارتباطات چهره به چهره و تاحدودی گروهی قابل استفاده است . در هر موقعیتی وقتی دو نفر یا بیشتر در کنار هم با شند . مرحله اول، یکی از آنها شروع به فرستادن جنبه هایی از پیام می کند و خودش یک منبع پیام می شود. مرحله دوم، از فعالیتهای ارتباطی یعنی مرحله ساختها ، منبع گوینده و ایجاد کننده ایده شروع به ساخت میکند . مرحله سوم ،منبع با ارزشها ، عقیده و ایده های خود درحال کنش متقابل است اودر آن لحظه تداوم پیام را ارزیابی می‌کند. این ارزیابی بخش مهمی از ارتباط است . اما در هر شرایطی برای منبعها غیر ممکن است که ارزشهای خودشان را نادیده بگیرند . مرحله چهارم ، عمل انتقال برای تبدیل راهنماهای خاموش به راهنماهای شنیداری صورت می گیرد. به این ترتیب دور محرک و پاسخ در تمامی گستردة ارتباط حفظ می شود . مرحله پنجم ، یک شنونده به هیچ وجه نباید متکی به یک ارتباط ساکت باشد زیرا به محض آنکه یک گوینده صحبت خود را تمام کند نقش او جابجا می شود و گوینده مذکور حالا بعنوان گیرندهء اصلی پیام شروع به ارتباط بصورت بیانی می کند . در این صورت و در آن لحظه، شنوندهء قبلی مسئو لیت های ارسال پیام را بعهده دارد و در مقابل گوینده قبلی ، به صورت شنونده در می آید .
ارتباطات انسانی در مدل اسمیت : ارتباط؛ اطلاعات، احساسها ، حافظه ها و فکر ها را میان مردم منتقل می کند که سطوح مختلف آن عبارتند از : سطح فیزیکی ( شنیدن ، دیدن ، لمس کردن ، بوییدن و چشیدن و رفتار بصورت عمومی و بعنوان خروجی ) ، سطح عاطفی ( مراقبت ، قدرت ، دلبستگی ، همدلی ...) ، سطوح حافظه ( تاریخ و فرهنگ )، سطح شناخت (تفکر با هم ) سطح وظیفه ( ما اینجا در حال انجام دادن چه چیزی هستیم ؟) و میان این سطوح گفتگو یی انجام می گیرد.
انتقال موثر اطلاعات انسان به انسان وقتی انجام می شود که حد اکثر اطلاعات یا داده‌های با معنی را دربرگیرد . معمولا این امر سبب کاهش زمان لازم، راحتی تشخیص و بالا بودن محتوی اطلاعاتی می شود.
هدف از برقرراری ارتباط چیست
ارسطو هدف از ارتباط را اقناع دیگران گفته است و می افزاید که برقرار کنندة ارتباط ، از هر راه و با هر وسیله ای که امکان داشته باشد مایل است طرف مقابل ارتبا ط یا مخاطب خود
را تحت تاثیر و نفوذ در آورد و نظر و عقیدة خود را به او بقبولاند .
مکتب فلسفی فاکولته برای ارتباط دو هدف کاملا جداگانه تعیین کرده اند :
هدف اول : که جنبة شناخت و شناسایی داشت و رابطة آن با مغز بود .
هدف دوم : که هدفی عاطفی و هیجانی بود و قلمرو فعالیت آن روح و نفسانیات محسوب می شد.
پس از چندی هدف سومی نیز از سوی نخستین کارشناسان وسائل ارتباط جمعی افزوده شد:
هدف سوم : آموزش دادن ، آگاه کردن و سرگرم کردن را مطرح کردند .
به هر حال هدف از برقراری ارتباط از یک سو می تواند در حوزه روانشناسی مطالعه شود و ازسوی دیگر در حوزه جامعه شناسی .
سرانجام شاید بتوان گفت همانطور که هدف از زندگی هر شخص در هر جامعه و در هر مقطع زمانی می تواند متفاوت با اوضاعی دیگر با شد ، هدف از برقراری ارتباط نیز در هر لحظه ممکن است جدا از لحظه قبل باشد . اما شاید بتوان گفت که سهم عمده ای از هدف برقراری ارتباط ، تاثیر گذاری است و حوزه این تاثیر نیز بسیار وسیع است .
مبانی ارتباط اثر بخش
ازدید گاههای مختلف که می توانند در بهبود نگاه ما به ایجاد ارتبا طات موثر ، مفید باشند می توان کارل راجرز در دیدگاه انسان گرایی را نام برد که معتقد است سه ویژگی کلیدی وجود دارد که موجب پرورش ارتباط های بهتر می شود ؛
الف ) صداقت: یعنی این که فرد بدون هیچ کم و کاستی ، همان گونه که هست باشد . فردی که اصالت دارد ، از احساسات خود آگاهی دارد و قادر است در زمان مناسب این احساسات را بیان کند . فرد صادق ، در ارتباط با دیگران میتواند بطور طبیعی ، خودش باشد ، بطوریکه آنان بتوانند اورا همان گونه که هست بشناسند . صداقت در تمامی روابط مهم ، امری ضروری است . فرد باید جرأت کند که خودش باشد ، تا بتواند با دیگران ارتباط برقرار کند . صداقت شامل سه چیز است : ۱- آگاهی از خود۲- پذیرش خود۳- بیان خود
ب ) عشق بدون انحصار طلبی : دومیت صفت کلیدی است که می تواند موجب ترویج ارتباط های معنا دار شود که شامل اجزایی است :
۱- عشق ورزیدن ، لزوما دوست داشتن نیست .
۲- پذیرش، تجلی مهم عشق است.
۳- احترام ، دیگر عنصر اصلی عشق است .
۴- عشق واقعی متجاوز نیست .
۵- صمیمیت ، عشق به ایجاد محبت گرایش دارد .
ج) همدلی : یعنی توان درک دیگری - تا حد زیاد - و به همان شکل که او خودش رادر ک می کند . فرد همدل می تواند در جلد فرد دیگر فرو رود و جهان را از دریچهء چشم او بیند . او به دیگری ، به طریقی غیر زیان آور و غیر نقادانه گوش می کند . او داستان شخص دیگر را ، چنان که خود قصد دارد معرفی کند می شنود و اهمیت خاصی را که داستان برای دیگری دارد ، تشخیص می دهد .
همدلی شامل سه جز می شود :
۱- فرد همدل در عین حالی که درک دقیق و حساسی از احساسات فرد دیگر دارد ، جدایی خاص خود، از شخص مورد نظر رانیز حفظ می کند.
۲- همدلی یعنی درک موقعیتی که پدیدار شدن آن احساسات ، کمک کرده است و یا موجب برانگیختگی آنها شده است .
۳- فرد همدل به شکلی با طرف مقابل ارتباط برقرار می کند که او احساس کند پذیرفته و درک شده است .
موانع ارتباطی
سدهایی که مانع یک گفتگو می شوند را متخصصان ارتباطهای بین فردی مانند کارل راجرز ، ریول هووه ، هائیم گینوت و بک گیب مشخص کرده اند . توماس گوردون فهرست جامعی ارائه کرده استکه آنرا « دروازه باز دارندة پلید ارتباط» می نامد.
دسته پاسخهای نامطلوب قضاوت :
۱- انتقاد: ارزیابی منفی از فرد دیگر و اَعمال و نگرش او می اشد .
۲- نامگذاری: خوار و خفیف کردن و یا دادن یک عنوان کلیشه ای به شخص دیگر می باشد.
۳- تشخیص گذاری : تجربه و تحلیل رفتار فرددیگر و بازی کردن نقش یک روانشناس مبتدی می باشد.
۴- ستایش همراه با ارزیابی : قضاوت مثبت در مورد شخص دیگر و اَعمال و نگرش های او می باشد.
دسته پاسخ های نامطلوب ارائه راه حل :
۱- دستور: دادن دستورِ انجام کاری که مایلید انجام شود به فرد دیگر می باشد.
۲- تهدید : تلاش برای کنترل اعمال و رفتار طرف مقابل از طریق هشدار و در مورد پیامد های منفی آنچه برایش تدارک دیده اید.
۳- اخلاقی ساختن : هنگامی که مشاوری به مراجع خود درس اخلاق می دهد یا برای او موعظه می کند رفتار مراجع خود را مورد ارزیابی قرار میدهد و اعلام می دارد که مراجع باید چه کاری انجام دهد وچه احساسی پیدا کند این گونه پاسخ دادن گناهکار بودن را در مراجع بر می انگیزد و مستلزم قضاوت ارزشی است . وسعی دارد مراجع را در مسیر نظام ارزشی مشاور تغییر دهد به بیان دیگر اینکه فرد باید چه کاری را انجام دهد و موعظه کردن.
۴- پرسشهای زیاد و نامناسب : سوالهای پاسخ - بسته اغلب از سدهای عمده ارتباط می باشند. اینها سوالهایی هستند که معمولا ، می توان با کلماتی کوتاه و مختصر به آنها پاسخ داد .
۵- نصیحت کردن : نشان دادن راه حل مشکل فرد دیگر به او می باشد .
دسته پاسخ های نامطلوب اجتناب از نگرانی های طرف مقابل
۱- منحرف سازی : کنار زدن مشکلات فرد دیگر از طریق ایجاد حواس پرتی است .
۲- بحث منطقی : تلاش برای متقاعد کردن فرد دیگر با توسل به حقایق یا منطق و معمولا بدون در نظر گرفتن عامل هیجانی مربوط است .
۳- اطمینان آفرینی : تلاش برای متوقف کردن هیجان های منفی فرد دیگر است.
این موانع باعث می شود ، فرد دیگر یا ممکن است فرمانبردارتر و مطیع‌تر شود و یا مخالفتر و عصیان‌گر و پی‌گیر جر و بحث و مشاجره شود. این دسته از موانع گفتگو، در جهت کاهش عزت نفسِ انگیزه طرف مقابل پیش می روند. آنها احتمال خود مختاری فرد دیگر را کم می کنند و احتمال اینکه او کانون ارزیابی را به بیرون از خود انتقال دهد افزایش می دهند . موانع در جامعه ما بسیار شایع اند ، ودر ٪۹۰ ازگفتگوهایی که طی آنها یک یا هر دو طرف دچار مشکل یا نیازی جدی می‌شود ، دخالت دارند . اما عادتهای مکالمه ای بد را ، در اصل، از طریق کاربرد مهارت های آموزشی می توان اصلاح کرد.
مهارت های روابط انسانی
انسان در نتیجه فرایند اجتماعی شدن ، برخی از مهارت های ارتباط بین فردی را کسب می کند. اما سطح عملکرد او در این مهارتها را می توان بهبود بخشید. هر فردی برای آنکه در روابط انسانی خود فهمیده تر، مودب تر، صمیمی تر، بی ریاتر، آزاد اندیشتر، صریح تر و عینی تر رفتار کند، از ظرفیت بالایی برخوردار است. اما با کمک مجموعة مستحکمی از دانش نظری، الگوهای مناسب و فرصت های تجربه شخصی، می توان فرایندِ انسان کاملتر شدن اورا تا حد زیادی تصریح نمود . که رابرت بولتون مهارت هایی را عنوان کرده اند که هر کدام از آنها می تواند به نوبه خود سر فصل تحقیق و تفحص دیگری باشند .
۱- مهارت های ترمیم فاصله بین فردی
۲- مهارت های گوش کردن
۳- مهارت های کنترل تعارض و تضاد
۴- مهارت های ابراز وجود
مراحل بهبود ارتباط
مهارت های ارتباطی، یک مسئله است و کاربرد اثر بخش آنها در زندگی روزمره، مسئله‌ای کاملا متفاوت. رابرت بولتون دریافت که پنج عامل، بر احتمال کاربرد این مهارت ها در زندگی روزمرة آنان تاثیر می گذارد.
۱- تعهد کمی یا عینی در بکار گیری مهارت‌ها: توان واژه «تصمیم» به دلیل کاربرد بدون دقت آن کاهش یافته است . بنابراین وقتی مهارت های ارتباطی را به فردی آموزش می دهید، اورا تشویق می کنید خود را متعهد سازد تا از هر مهارت، در ضمن هر هفته و به مدت سه ماه، به تعداد «دفعات مشخص» استفاده کنند. بکارگیری یک مهارت در دفعات مشخص، به اندازه تعهد برای استفاده از آن اهمیت دارد . اگر خود را به انجام تعداد مشخصی از یک مهارت متعهد نکنید، ممکن است این فکر به راحتی در ذهن شما تشکیل گیرد که مهارتها را ، بیش از آنچه واقعا بکار برده اید، مورد استفاده قرار میدهید.
۲- نهراسیدن از شکست‌های تصادفی: این مهارت‌ها، نوشدارو نیستند. زمانی که بخوبی مورد استفاده قرار گیرند با احتمال بسیار زیاد موفقیت و غنی‌سازی روابط همراهند. با وجود این، گاه حتی کاربران بسیار خبره و صادق را با شکستهایی تصادفی روبرو می‌کند. احتمالا شما هنوز یکی از ماهرترین متخصصان مهارت‌های ارتباطی نیستید. بنابراین همان طور که افراد موفق با شکست‌ها تصادفی مواجه می‌شوند، بدون شک شما نیز به آن شکست‌ها دچار می‌شوید. هنگامی که مهارت ها، برایتان مفید نیستند ، شما این حق انتخا ب را دارید که به بررسی اشتباهی که اتفاق افتاده بپردازید و یاد بگیرید که چگونه آن را در آینده تصحیح کنید . پشتکار در رویارویی با شکست های احتمالی برای کسانی که به پیشرفت مهارت های خود متعهد هستند، یک ضرورت است.
۳- انتخاب موقعیت های مناسب: هنگامی که مردم با مهارتهای آموزش داده شده در این دوره آشنا می شوند اغلب می خواهند که برخی از آنها را در بعضی از دشوار ترین مسائل بین فردی زندگی خود بکار برند . آنان ممکن است گوش کردن انعکاسی را در مواقعی بکار گیرند که با بیشترین احتمال کاربرد قضاوت یا ارائه نصایح همراه است، یا در برابر افرادی به ابراز وجود بپردازند که کمترین احتمال پاسخ به یک پیام جرأت‌مندانه را دارند . اما همان طور که احمقانه است که با یک روز تمرین دویدن ، در مسابقه ماراتن شرکت کنید، استفاده از مهارت‌ها در محیط‌ها و موقعیت های دشوار نیز ، قبل از تمرین جدی و تسلط کافی بر آنها کار معقولی نیست.
۴- آماده سازی دیگران برای تغییر: برخی افراد پس از یادگیری مهارتهای ارتباطی تمایل شدیدی دارند که این مهارت ها را بعنوان یک راز تلقی کنند . اما برخی دیگر مایلند که افراد شریک در زندگی و محل کار خود را از این حقیقت آگاه کنند که گاهی از اوقات، برخی از روشهای ارتباطی متفاوت را به کار خواهند برد . پژوهشها نشان می‌دهد که معمولا بهتر است به افراد دیگری که احتمال دارد برخی از رویکرد های جدید را در برخورد با آنان به کار می‌برید توضیح

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عوامل مهم در ایجاد ارتباط روشن، متقاعدسازی
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.