
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات147
مقدمه :
سینمای ایران صد ساله شد . سرگذشت پرفراز وفرود سینمای ایران در سده اول آن خواندنی و شنیدنی است ؛ سرگذشتی که در واقع تاریخ اجتماعی سینمای ما است و تحلیل و بررسی آن می تواند با آشکار ساختن ویژگی های ناپیدای آن ارزش هایی را به تمامی عرضه دارد ، و تامل در زیر و بم های آن بردانش و تجربه پویندگان و دسوتداران این هنر بیفزاید .
امروزه دوریبن و سینما ، که آن را صنعت تصویر نیز گفته اند ، ابزاری است توانمند در دست هنرمندانی که می کوشند واژه « نگریستن» را معنایی تازه ببخشد.
دفتر پژوهشهای فرهنگی ، با توجه به تاثیر گذاری وسیع و عمیق سینما بر رشد فرهنگ عمومی بیش از یک دهه تلاش در ارایه آثار متوب در عرصه سینما را در پشت سر دارد و آثار پژوهشی متعددی در زمینه های کتاب شناسی ، فیلم شناسی ، واژه شناسی ، واژه نامه ، اصطلاح نامه ، نقد و نظر ، ترجمه متون کلاسیک و … به سینماگران پژوهشگر و سایر علاقه مندان تقدیم داشته است . این دفتر همچنین کوشیده است با پرداختن به مقولاتی همچون چگونگی تولید فیلم در ایران ، جایگاه سینمای مستند و فیلم کوتاه روزند کار کارگردانی ، فیلم برداری ، فیلم نامه نویسی ، تدوین ، طراحی صحنه و لباس و نظایر این ها ، که به آخرین دستاوردهای پژوهشی وتحقیقی و یافته های تاریخی و اجتماعی مستند است آثار دیگری را در اختیار علاقمندان قرار دهد. کتاب تاریخ تحلیلی صد سال سینمای ایران ، به مناسبت یک صدمین سال سینمای ایران یکی از این آثار است .
روز شنبه بیست و هشتم دسامبر 1895 میلادی برادران لومی یر (لویی واگوست ) دستگاهی را در زیر زمین گراند کافه پاریس راه انداختند که سینماتوگراف نامگذاری کرده بودند. سینماتوگراف عکس های متحرک نشان می داد. سینماتوگراف دستگاه پیچیده ای بود که لویی لومی یر با چرخاندن دستک آن عکس های متحرک را روی پرده سفیدی نشان می داد.
برادران لومی یر پس از استقبال پاریسی های کنجکاو از سینماتوگراف ، برای جهانی کردن پدیده نوظهور خود نمایندگانی به کشورهای مختلف فرستادند تا مردم آن کشورها را نیز با دستگاه نمایش عکس متحرک آشنا کنند ؛ اما ایران دوره قاجار یکی ازاین کشورها نبود. نخستین ایرانی هایی که با اختراع نوظهور آشنا شدند مسافران و تاجرانی بودند که به قصد سیاحت و تهیه اجناس و اشیایی که درایران خریدار داشت به اروپا و آمریکا و ژاپن سفر می کردند.
کم نیستند آدم هایی از سنخ ابراهیم خان صحاف باشی تهرانی که تعیین کردن سهم و نقش آن ها در پیدایش و تحول سینما در ایران به آسانی امکان پذیر نیست . امثال او نخستین کسانی بودند که دستگاه نمایش فیلم را خریداری و به کشور وارد کردند.
پنج سال بعد از اختراع سینما توگراف و سه سال بعد از سیر و سیاحت ابراهیم صحاف باشی در اروپا و امریکا مظفرالدین شاه در بیست و چهارم فروردین ماه 1279 شمسی (دوازده ذی الحجه 1317قمری ، سیزدهم آوریل1900 میلادی ) سال نمایشگاه جهانی در پاریس ، به قصد معالجه و سیاحت طولانی عازم اروپا شد . میرزا ابراهیم عکاس باشی ، عکاس معروف مظفرالدین شاه ، فرزند میرزا احمد صنیع السلطنه ، عکاس ناصرالدین شاه ، در رکاب او بود. مظفرالدین شاه در این سفر با دستگاه سینماتوگراف ، که پیش از او صحاف باشی دیده بود ، آشنا شد ؛ گیرم به شکل خصوصی و آن طور که در خور یک پادشاه بود.
ظاهرا در این سفر نخستین وسیله ای که میرزا ابراهیم عکاس باشی ، به فرموده مظفرالدین شاه ، ابتیاع می کند دستگاه فیلم برداری از نوع گومون است ، که کارخانه سازنده آن در اوت 1900میلادی در شهر اوستاند (بلژیک) به میرزا ابراهیم عکاس باشی ، در مرکز اقامت مظفرالدین شاه در خیابان بوآدوبولون به شماره چهل و سه ، تحویل داده و طی نامه ای او را مطلع کرده که با مراجعه به یکی از فیلم برداران موسسه گومون ، که در شهر اوستاند حضور دارد ، می تواند طرز کار دوربین را بیاموزد . میرزا ابراهیم نیز غفلت را جایز نمی شمرد . بلافاصله روز آزمایش فرامی رسد . سه شنبه هجدهم اوت 1900 میلادی مطابق با بیست و یکم ربیع الثانی 1318 قمری و بیست و هفتم مردادماه 1279 شمسی جشن روز عید گل برگزار می شود و عکاس باشی وظیفه می یابد تا دوربین گومون را راه بیندازد ، و به این ترتیب سینمای ایران را متولد و نام خود را در تاریخ این سینما به عنوان نخستین فیلم بردار ثبت کند . از آن تاریخ ، دقیقا، یک صد سال گذشته است .
یک صد ، یک قرن ، از تولد سینمای ایران گذشته است . صد عددی است که بوی پیری می دهد ، و بوی مرگ ؛ اما سینمای ایران هنوز دوره بلوغ خود را می گذراند ؛ بلوغ کلمه و تصویر قلم و دوربین .
پیشگامان سینمای ایران یک صد سال پیش هنر سینما را در این ملک متولد ساختند ؛ در حالی که نه تصوری از هنر و هرنمند داشتند و نه سینما را هنر محسوب می کردند. آوانس اوگانیانس عبدالحسین سپنتا ، خان بابا معتضدی ، ابراهیم مرادی ، اسماعیل کوشان ، محسن بدیع ، احمد لیچنسکی ، واهاک وارطانیان ، ساناسار خاچاطوریان ، آرمان ، مسعود کیمیایی ، ناصر تقوایی ، داریوش مهرجویی ، علی حاتمی ، بهرام بیضایی ، نعمت حقیقی ، فرخ غفاری ، ابراهیم گلستان ،عباس کیارستمی ، امیر نادری ، محمد علی فردین ، اسفندیار منفرد زاده ، بهروز وثوقی ، روبیک منصوری ، ناصر ملک مطبیعی ، سهراب شهید ثالث ، پرویز کیمیاوی ، محسن مخملباف ، ابراهیم حاتمی کیا ، رخشان بنی اعتماد و انبوه زنان و مردان دیگری ، به تعداد برگها و سطرهای پرشمار تاریخ سینمای ایران در صفوفی گاه پیوسته و گاه نامنظم ، در کنار یا جدا از هم ، آمدند و ذره ذره قابلیت های بیانی سینما را کشف کردند ، گسترش دادند و به دوره بلوغ رساندند.
درهمه این سالها ، در این یک صد سال ، سینما درهر دوره و زمانه ای ، به شکلی درآمد ، گاه هنر ناب بود و گاه تبلیغ گرا، گاه اسباب تفریح و سرگرمی و لودگی بود و گاه عرصه ای برای الغای پیام ، سینمای ایران در این یک صد سال انبوهی علاقه مند را با خود همراه کرد و فیلم سازان بسیاری در این سال ها از دریچه دوربین و با انعکاس نور و تصویر بر پرده خاکستری تالارهای نمایش دیدگاه های خاص خود را از جهان و زندگی و آدم ها با مخاطبان خود ، از هر سن و نژاد و قوم و قبیله ، در میان گذاشتند ، سطح توقع آن ها را پرورش یا تقلیل دادند و از سلیقه های آن ها تاثیر پذیرفتند یا بر آنها تاثیر گذاشتند .
سینمای ایران
دوره صامت : 1930-1900/1302-1279
تا سال 1937/1309 هنگامی که اولین فیلم داستانی ایرانی ساخته شد . سینمای ایران به تمامی زیر سلطه تولید فیلم های غیر داستانی بود. تا پیش از جنگ جهانی اول غالب فیلم های مستند از جانب خانواده سلطنتی قاجار و طبقات بالای اجتماع تماشا و حمایت می شد و این نمونه ای از سینمای خصوصی و حمایتی بود. فیلم ها اغلب « ابتدایی » بودند و شامل گزارشی از رویدادهای خبری ، رخدادهای واقعی و نماهایی از خاندان سلطنتی بود که معمولا در نماهای دوره فیلمبرداری می شد.
نخستین فیلم کوتاه غیر داستانی ایرانی درهجدهم اوت 1900 م (1279 ه. ش ) در اوستند بلژیک از مراسم « جشن گل » تهیه شد. در این فیلم حدوداً پنجاه ارابه ، دسته های گل بر سر شاه ایران می افشاندند . این رویداد توسط میرزا ابراهیم خان عکاس باشی ، عکاسی رسمی دربار با یک دوربین گومون ، که به دستور شاه چند هفته قبل در پاریس خریداری شده بود ، فیلمبرداری شد . در بازگشت به ایران عکاس باشی از مراسم مذهبی محرم و نماهای دیگری همچون شیرهای باغ وحش سلطنتی فیلمبرداری کرد. این فیلم ها همراه با فیلم های خبری فرانسوی و روسی در مراسم عروسی و جشن تولد وختنه سوران در منازل عالی رتبه و خانواده سلطنتی به نمایش گذاشته می شد.
نخستین سینمای عمومی در ایران ، سینمای غیر انتفاعی خورشید بود که توسط میسیونرهای کاتولیک در سال 1900/1279 در تبریز تاسیس شد . اما اولین سینمای عمومی تجاری را بازرگانی به نام ابراهیم خان صحاف باشی در تهرانی راه اندازی کرد . وی در حیاط خلوت مغازه عتیقه فروشی اش ، فیلم هایی را که از کشورهای اروپایی وارد کرده بود به نمایش می گذاشت . بعدها در نوامبر و دسامبر 1904/1283 ، اولین سینمای انتفاعی تهران را افتتاح کرد که هرچند دیری نپایید.
اقلیت های قومی و مذهبی درگسترش سینمای ایران نقش به سزایی داشتند . به علاوه ، اغلب پیشگامان سینما در ایران تحصیل کرده های خارج از کشور بودند که با نخبگان طبقه حاکم ارتباط داشتند. علیرغم افزایش مکان های تجاری نمایش فیلم ، سینماکماکان به لحاظ محتوای فیلم های خبری و مکان های نمایش فیلم ، در انحصار طبقات بالا بود. دست کم به سه دلیل عمده برای تداوم سینمای خصوصی و حمایتی می توان اشاره کرد نخستین دلیل به شکل و شروع کار سینما از بدو امر بر می گردد . یعنی سینمایی که از جانب دربار و دولت ، از فیلمسازانی حمایت می کرد که برای طبقات بالا به طور خصوصی به نمایش فیلم می پرداختند . حمایت دولتی از فیلم های مستند کماکان نیز درجمهوری اسلامی ادامه یافته است . دلیل دوم آن که ساختارهای زیر بنایی اقتصادی و فنی ( مانند لابراتوارها ، کلاس های بازیگری ، کلاس های آموزش متخصص ، مقررات ) به منظور حمایت از صنعت سینمای بومی به اندازه کافی متحول نشده بود. عامل سوم : شرایط عمومی اجتماعی و نگرش های فرهنگی بود که مخالف رشد صنعت سینمای داخلی بود. از این میان می توان به نرخ بالای بی سوادی ، این باور که تماشای فیلم منجر به فساد اخلاقی می شود و تحریم مذهبی سینما رفتن و بازیگری بخصوص برای زنان اشاره کرد . لذا درخواست هایی مبنی بر سانسور سفت و سخت فیلم های وارداتی ، چیز عجیبی نبود.
اولین فیلم داستانی ساخت ایران به نام آبی و رابی 1930/1309 توسط آوانس اوهانیان ، کارگردان ارمنی تبار ایرانی ساخته شد . این فیلم به طریقه صامت و سیاه وسفید ، ماجراهای کمدی دو مرد ، یکی قد بلند و دیگری کوتاه قد را به تصویر می کشید . دومین کار اوهانیان ، حاجی آقا ، اکتور سینما (1933/1312) ، به لحاظ فنی فیلمی پیچیده و پیشرفته بود که در قالبی توصیفی به رویارویی با فساد اخلاقی منجر شده از سینما می پرداخت . روایت مردی سنتی و مذهبی ( حاجی ) که از سینما متنفر است اما در آخر فیلم تبدیل به مردی می شود که تنها راه اصلاح ایرانیان را در ارزش های سینمایی می داند.
دوره سینمای ناطق : 1960-1930/1339-1309 :
در اوایل دهه سی میلادی ( سال 1309) ، شرکت های خارجی سازنده فیلم های خبری (شرکت های پارامونت ، مترو ، مووی تن ، یوفا وپاته ) در ایران مشغول به کار بودند. سینمای ایران نه تنها از تبادل های قومی ، مهاجرت و تحصیل فیلمسازانش در کشورهای غربی بهره می جست بلکه از تبادل با کشورهای هم جوار نیز بی بهره نبود. نخستین فیلم خبری که در ایران در سال 1932/1311 به شکل گسترده ای به نمایش گذاشته شد، توسط یک عکاس ترک در ترکیه فیلمبرداری شد . این فیلم که نخست وزیر ایران محمد علی فروغی را درحال تبادل نظر با کمال آتاتورک وایراد نطقی کوتاه به زبان فارسی نشان می داد ، موجب حیرت تماشاچیان شد چرا که تا آن زمان عادت به شنیدن زبان فارسی بر روی پرده نداشتند.
سینمای ایران