آنچه در پی می آید، بخشی از کتاب ارجمند ادوار شعر فارسی اثر استاد شفیعی کدکنی است که به همت انتشارات سخن به چاپ رسیده و با اندکی تلخیص در اختیار خوانندگان گرامی قرار می گیرد.
کوشش برای تجدد در شعر، پدیده ای نیست که با نیما یا مشروطیت آغاز شده باشد. قصد تجدد و تغییر در اسالیب شعر درهر دوره، به تناسب شرایط تاریخی، مورد نظر عده ای از شاعران بوده است. خاقانی و نظامی و اقمارشان )مجموعهٌ مکتب شعری شروان و اران(، در قیاس با شاعران قبل از خود، عالماً و عامداً اسلوب شعر را مورد تجدید نظر قرار دادند.۱ کوشش صوفیه یکی از بزرگترین قدمها در حوزهٌ تجدد شعر فارسی بوده است.۲ بعد از عصر حافظ، همان دوره ای که ما عنوان عصر انحطاط به آن داده ایم، در شاعران پس از عبدالرحمان جامی، نوعی کوشش برای تحول شعر وجود داشته است؛ اما تحول به سوی بیماری و تصنع.به هر حال شاعرانی از نوع کاتبی و. . . در همان اقداماتی که برای وارد کردن مقداری قید و بند و تکلف در شعر و رعایت افراط آمیز تناسبهای درونی در شکل بیمارگونه اش داشته اند، قصدشان نوعی تازه جویی بوده است.
پس از ایشان، اقدام شاعران سبک هندی که تمام توجه شان به تازگی خیال ها۳ بوده، باز، خود کوششی است تجددآمیز و در قیاس با مشابهات آن، بدیع و قابل ملاحظه و حتی قابل ستایش. بعد از شاعران سبک هندی هم کوشش شاعران زندیه و قاجاریه برای رسیدن به زبانی قابل فهم و دور از صور خیال سبک هندی ـ که سبکی پیچیده بود و پیچیده تر شد ـ خود نوعی اقدام تازه جویانه بود؛۴ ولی چنان که می دانیم، هریک از این اقدامهای متجددانه چون از یک بینش تک بعدی سرچشمه می گرفت، با توفیق کامل همراه نبود؛ به ویژه که حوزهٌ عاطفی شعر ـ که مهمترین حوزهٌ شعر است ـ در خلال اغلب این نهضت های ادبی، مورد غفلت بود.
این شاعران از نظر عاطفی به شعر کمتر توجه داشتند و اگر هم عاطفه ای در شعرشان عرضه می شد، چیزی بود که در خلال عواطف شاعران قبل از ایشان هم، اغلب به صورت بهتر، عرضه شده بود. دلیل این که این شاعران در حوزهٌ عاطفی نتوانستند شعر را تکانی بدهند، روشن است؛ زیرا عواطف وقتی به طور طبیعی حرکت و سیر می کنند که زندگی به طور طبیعی حرکت و سریان لازم را پیدا کند و چون زندگی این گویندگان به لحاظ مسائل فردی و اجتماعی، چیزی نبود جز همان اموری که نسلهای قبل از آنها به آن پرداخته بودند، در حوزهٌ عاطفی شعر نیز ـ که روی دیگر سکهٌ زندگی است ـ کمتر تغییری به چشم می خورد.با نهضت فکری اواخر قرن نوزدهم که اندیشمندان ایرانی با جلوه های دیگری از زندگی روبرو شدند، و انسان اندک اندک مقام خود را در ساختار جامعه تشخیص داد و دانست که می تواند در سرنوشت خویش مؤثر باشد و دانست که جوامع اروپایی تا چه مراحلی از زندگی مدنی و اجتماعی پیش رفته اند، تدریجاً ارزشهای محیط زندگی روی در تحول نهاد و اندک اندک مسائلی از نوع قومیت و ناسیونالیسم و اهمیت آن مورد توجه مردم قرار گرفت. همچنین مسالهٌ قانون و آزادی و فرهنگ نو، اینها همه عواملی بودند که مفهوم زندگی را تا حد چشم گیری، و دست کم در نظر روشنفکران، دگرگون کردند.
وقتی ارزشهای زندگی دگرگون شد، نوع عواطف و برداشت از زندگی نیز دگرگون شد. در اینجا بود که شعر مشروطیت با زمینهٌ تند عاطفی خویش شکل گرفت و بالید و شکفته شد و مسائل عاطفی انسان عصر در شعر ایرج، بهار، دهخدا، عشقی، عارف، لاهوتی، فرخی و دیگران مورد نظر قرار گرفت و همین تغییرات که در زندگی ـ و در نتیجه نوع احساسات و عواطف ـ روی داد، وضع شعر را به لحاظ دیگر عناصر یعنی تخیل و آهنگ و زبان و شکل دگرگون کرد. البته نباید از انتشار بعضی نقدهای تند اجتماعی در این دوره غافل بود.
شعر مشروطیت، به لحاظ عناصر مورد بررسی ما، حالتی خاص دارد. از آنجا که شعر مشروطیت جنبهٌ ابزاری دارد، یعنی وسیله ای است کاملاً اجتماعی و حوزهٌ مخاطبانش از محیط محدود دربارها گسترش یافته و به میان تودهٌ مردم آمده است، به لحاظ عاطفی بسیار قابل توجه است.
عواطفی که در شعر مشروطیت بیشتر به چشم می خورد، عواطف و احساساتی است که پیرامون مسائل مبتلا به زمان ـ از قبیل موضوع قومیت و کوشش برای بیدار کردن حس ناسیونالیسم و انتقاد از عقب افتادگیهای فرهنگی و فقر و نبودن آزادی و انتقاد از خرافات مذهبی ـ دور می زند و به همین دلیل از یک من اجتماعی سرچشمه می گیرد؛ برعکس شعر دورهٌ قبل از آن ـ عصر قاجاری ـ که بر محور یک من شخصی حرکت می کرد.
چون شعر مشروطیت جنبهٌ ابزاری دارد و در نتیجه عواطف مهمترین عنصر آن را تشکیل می دهند، شاعران مشروطیت به دیگر عناصر شعر ـ از قبیل تخیل و زبان و موسیقی و شکل ـ کمتر توجه دارند. شعر مشروطیت به لحاظ تخیل، شعری است بسیار ضعیف، ولی از نظر زبان قدمهایی به جلو برداشته؛ چرا که قصدش گسترش حوزهٌ مخاطبان شعر است. بنابراین می کوشد از زبان همان مردم استفاده کند و در این کار توفیق می یابد. شعر شاعرانی مانند ایرج، عشقی، عارف و سیداشرف۵ زبانی دارد نزدیک به زبان توده و به لحاظ آهنگ سعی می کند خود را به آهنگهای دلخواه عوام ـ از قبیل آنچه در نوحه ها و تصنیف هاشان دیده می شود ـ نزدیک کند و بدین گونه است که در شعر مشروطیت آن طنطنهٌ الفاظ سبک قاجاری و دساتیریات و لغات مردهٌ آن دیده نمی شود و موسیقی شعرهای سنتی سبک خراسانی هم دیگر در آن کمتر دیده می شود. شکل ها نیز، شکل های سهل و آسان است که از نظر فنی دست و پاگیر نیستند.
شامل 24 صفحه word
دانلود تحقیق شعر آزاد نیمایی