آزادی یکی از طبیعی ترین حقوق انسان است که خداوند همزاد با وی آفریده است . رشد و کمال انسانها همواره در بستر آزادی تحقق یافته است . اندک محدودیتهای رفتاری و گفتاری انسانها در جوامع نیز درچهارچوب آزادی انسان قابلیت پذیرش دارد و از منطقی استوار بهره مند است . سلب آزادی انسان و جامعه های انسانی حرکتی قسری و غیر طبیعی است . انقلابها و حتی شورشها واکنشی در برابر همین حرکت قسری است که با تلاطمهای شدید اجتماعی همراه می شود. انسانها و جوامع انسانی امواج متلاطم این انقلابها اولین گوهر تابناکی که به چنگ آورده اند نیزآزادی است . آزادی خواهی همیشه در زمره فضایلی بوده است که انسانها درراه آن جانبازی های حماسی و شگفت انگیزی را با آغوش باز پذیرفته اند . هویت یابی در پرتو آزادی از چنان اهمیتی برخوردار است که انسانها تحمل رنجها ، مصیبتها وحتی فدیه جانشان را نیز برای آن پذیرا شده اند . اندیشه های الحادی و ضدخدایی همیشه به همراه سلطه گری و حاکمیتهای ضد آزادی بوده است که مارکسیسم در شوروی یکی از نمونه های بارز آن می باشد .
بت پرستی دوران جاهلیت پیش از ظهور اسلام با سهمگین ترین سلطه ضد آزادی ازجانب اشراف عرب در شبه جزیره همراه بوده است .
ظهور وگسترش ادیان الهی همواره با مبارزات آزادی خواهانه در مقابل قدرتهای ضدآزادی به سامان رسیده است . خلاصه کلام اینکه انسان و جامعه های انسانی در پرتو درخشش نور آزادی سرنوشت دنیا و آخرت خود را رقم زده و می زنند و آنچه در فقدان آزادی قدیر می شود ، سرنوشتی است که قدرتهای سلطه جو برای آدمیان معین می کنند و این تقدیر سلطه جویانه گاهی به نام ((آبادی دنیا )) و گاهی به نام
شامل 7 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله آیت الله سیدمحمدموسوی خوئینی