لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:48
فهرست مطالب:
چکیده
مقدمه
1 . مباحث نظری درباره همپیوندی اقتصادی منطقهای 2 . تبیین و معرفی شاخصهای اقتصاد کلان بینالملل
2ـ1. شاخص توسعه انسانی
. تولید سرانه
2ـ3. شاخص آزادسازی اقتصادی
2ـ4. درجه باز بودن اقتصاد
ـ5. سهم کالاهای ساخته شده صنعتی از تولید ناخالص داخلی (GDP)
2ـ6. سهم کالاهای ساخته شده صنعتی از کل
صادرات
2-7. اندازه تجارت
-8. سهم کشورها از کل تجارت منطقهای
نسبتهای تمرکز در کالاهای صادراتی و وارداتی
2-10. سرمایهگذاری مستقیم خارجی[1]
مسأله ”سطح تحلیل“ یکی از مسایل معروف در رشته روابط بینالملل است. دیوید سینگر در مقاله کلاسیک خود به بسط این مساله پرداخت و از آن پس، این موضوع بیشتر مورد توجه قرار گرفت.[1] اگر چه وی روی تفکیک سطوح تحلیل مختلف تاکید میکرد، اما در عین حال تایید میکرد که این سطوح تحلیل میتوانند تغییر کنند و میتوانند با هم ارتباط داشته باشند. به عبارت دیگر، میتوان مدلی ارایه داد که سطوح تحلیل مختلف را در بر گیرد، به خصوص در سالهای اخیر که شاهد گسترش ارتباطات و وابستگی متقابل و به عبارت دیگر جهانی شدن بودهایم و لذا پیوند سطوح تحلیل مختلف و تأثیرگذاری آنها بر یکدیگر بیش از پیش افزایش یافته و در نتیجه ضرورت توجه به این پیوندها نیز بیش از پیش احساس شده است.
سطوح تحلیل مختلفی که در روابط بینالملل بیشتر مورد اشاره قرار گرفته، عبارت است از سطوح تحلیل ملی، منطقهای و جهانی. همان طور که اشاره شد، اکنون رویدادهایی که در هر یک از این سطوح اتفاق میافتد، به راحتی روی سطوح دیگر نیز تأثیر میگذارد. برای مثال، افزایش قدرت اقتصادی یک کشور، میتواند توازن قدرت در یک منطقه و حتی جهان را بر هم بزند یا بروز آشوب و ناامنی در یک کشور میتواند به کشورهای دیگر تسری یابد. به همین ترتیب ، تحولات یک منطقه نیز میتواند روی سطوح دیگر تأثیر بگذارد. همین امر یکی از دلایل گسترش روز افزون منطقه گرایی در جهان بوده است . در واقع، کشورها با شرکت در همگرایی منطقهای نه تنها در پی تحقق بخشیدن به اهداف توسعهای ملی خود میباشند، بلکه میخواهند نقش خود را در معادلات بینالمللی و جهانی هم ارتقا بخشند.
موج منطقهگرایی از اواخر دهه 1980 از جمله به دلایل زیر سرعت شتابانی به خود گرفت: فروپاشی شوروی، رواج بیشتر سیاستهای لیبرالی در کشورهای در حال توسعه، توسل به منطقهگرایی برای تعدیل فشار جهانی شدن، پیشرفت همگرایی در اروپا و گرایش ایالات متحده آمریکا به سوی ترتیبات منطقهای مثل ”نفتا“. اکنون تقریباً کلیه کشورها به نوعی در ترتیبات تجاری منطقهای در سطوح مختلف تکاملی آن عضویت دارند و بسیاری از آنها عضو چند موافقتنامه تجاری منطقهای هستند و گفته میشود که حدود 60 درصد تجارت جهانی در چارچوب این ترتیبات انجام میگیرد.[2] شایان توجه است که یکی از ویژگیهای جدید تلاشهای کشورهای در حال توسعه در زمینه همگرایی نیز گرایش به همگرایی و همکاری منطقهای با کشورهای صنعتی و توسعه یافته از جمله برای دسترسی به بازار بزرگ آنهاست. برای مثال، میتوان تلاشهای کشورهای آمریکای لاتین برای ایجاد ترتیبات تجارت آزاد با ایالات متحده و یا تلاش ترکیه و کشورهای اروپای شرقی برای پیوستن به اتحادیه اروپا را برشمرد.[3] به عبارت دیگر کشورهای توسعه یافتهتر و قویتر به عنوان هسته و موتور محرکه این ترتیبات منطقهای عمل کردهاند. در واقع، برخی نویسندگان اعتقاد دارند که تجربههای همگرایی بین کشورهای در حال توسعه (همگرایی جنوب ـ جنوب) با موفقیت همراه نبوده و همگرایی شمال ـ جنوب ثمرات بیشتری را میتواند در برداشته...تحقیق در مورد شرکای منطقهای ایران و امکان تشکیل هسته مرکزی