رشد و گسترش همهجانبه آموزش و پرورش و ارتباط آن با همه نهادها و سازمانهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و... و همچنین کثرت تعداد دانشآموز و نیروی انسانی یعنی معلمان و سایر کارکنان، اختصاص منابع مالی عظیم، مسائل و مشکلات زیادی را در سازمانهای گوناگون این نهاد اساسی اجتماعی بوجود آورده است و باعث شده است که کشورهای مختلف جهان، بخصوص بعد از تئوری «مدیریت علمی تایلور» دریابند که سازمانهای آموزشی و پرورشی نیز همانند دیگر سازمانهای اداری، اقتصادی و... (حتی بیشتر از آنها) نیاز به مدیریت سنجیده و هوشمندانه دارند و بایستی مدیران تحصیل کرده و مجرب که از استعداد و توانایی لازم برخوردارند، مسئولیت ادارة این گونه سازمانها را برعهده داشته باشند، تا با استفاده از علم و هنر مدیریت، بویژه مدیریت آموزشی، مسائل و مشکلات را کاهش داده و با برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و رهبری، و تصمیمگیری درست و مناسب، از بروز آنها تا حد امکان جلوگیری بعمل آورند و نظام تعلیم و تربیت را به سوی پیشرفت و تعالی سوق دهند (قرائی مقدم، ص8)
اگر بپذیریم آموزش و پرورش هر جامعهای تضمین کنندة رشد و توسعه همه جانبه آن جامعه است، باید مدیریت آموزشی را که از اهمیت بسزایی در تحقق اهداف آموزش و پرورش دارد، از سایر شاخههای مدیریت با اهمیتتر بدانیم. تحقق اهداف آموزش و پرورش به انجام بهینه وظایف مدیریت آموزشی بستگی دارد. مدیران آموزشی وظایف اداری آموزش و پرورش خود را از طریق کارکردهای مدیریتی از جمله برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی، رهبری و در نهایت با کنترل و ارزشیابی روند کار انجام میدهند، و به مقتضای بروز نیازهای جدید و یا پدیداری دانش نو در زمینههای علمی و تکنولوژی، آموزش و پرورش افراد جامعه را به منظور غلبه بر جهل و پیشرفت به مقاصد موردنظر رهنمون میسازند.
بیان مسأله:
در جهان امروز آموزش و پرورش همگانی در همه مراحل آن و آموزشهای تخصصی کاربردی برای کارکنان و کارمندان جزء اولویتهای هر کشوری میباشد. و بر این اساس هر کشوری سالیانه بخش بزرگی از درآمد خود را صرف گسترش و بهبود کارهای آموزش و پرورش مینماید و همواره جهت افزایش این سرمایهگذاری تلاش مینماید و از آنجا که آینده و سرنوشت هر ملتی از طریق آموزش و پرورش رقم میخورد، اهمیت مدیریت سازمانهای آموزشی قابل توجه است. متأسفانه در کشور ما به این مهم کمتر توجه شده است و به امر مدیریت سازمانهای آموزشی از نظر تربیت مدیران لایق و شایسته و ایجاد آمادگیهای لازم در آنها توجه زیادی نشده است.
در نظام آموزشی کشور ما، معمولاً افراد از مسیر معلمی به مناصب و سمتهای مدیریت و رهبری آموزشی دست مییابند و از این رو، احتمالاً مفهوم درستی از مدیریت و رهبری در ذهن ندارند. آنها کار مدیریت را از دیدگاه معلمان مینگرند. گرچه این نگرش خوب و لازم است ولی کافی نیست. نقش مدیریت و رهبری آموزشی باید با توجه به همه عناصر و عوامل موثر در محیط آموزشی ایفا شود. از این رو، لازم است افرادی که به مدیریت مراکز و سازمانهای آموزشی گمارده میشوند به دانش و معلومات، نگرشها و مهارتهای ویژهای مجهز باشند. (علاقهبند، 1372)
روشن است که با تربیت مدیران شایسته برای سازمانهای آموزشی میتوان کیفیت حرفههای موجود در جامعه را رشد داد. در صورت انتخاب مدیران نالایق در مراکز آموزشی باید سقوط کیفیت آموزشی وزارت آموزش و پرورش و در نهایت همه رشتههای آموزش عالی و بالاخره جامعه و تمامی مشاغل موجود در آن را پیشبینی کرد.
مدیریت صرفاً در مفهوم اداره کردن یک سازمان خلاصه نمیشود، بلکه یک مفهوم وسیعتر از آن را دربر میگیرد، همچون هدایت کردن و بکارگیری آگاهیهای شکل یافته که توسل به آنها بازدهی سازمان را افزایش میدهد. مدیریت در مفهوم وسیعتر آن تخصص خاصی را لازم دارد که فلسفه و روش و فنون خاصی را میطلبد و مستلزم آگاهیهای قبلی مدیران از وظایف مدیریت میباشد. (عسکریان، 1374، ص146)
بنابراین آموزش مدیران سازمانهای آموزشی مناسبترین راه رشد کیفیت آموزش است. زیرا با ایجاد کلاسهای آموزش مدیران در دانشگاهها میتوان بر میزان تأثیر آموزش دانشگاهی از طریق تأثیر مدیران آموزشی در راهنمایی و نظارت معلمین افزود، و از طرفی دیگر پیچیدگی و وسعت قلمرو وظایف و عناصر متشکله مدارس امروز در مقایسه با مدارس گذشته نیاز به مدیران شایسته را در اولویت قرار میدهد.
اهداف تحقیق:
دوره متوسطه در رشد و شکوفایی استعداد و توانایی و در کسب مهارتهای لازم در دانشآموزان نقش اساسی دارد، از این رو مدیران و دبیران این دوره وظیفه خطیر و حساسی را برعهده دارند. مدیران دبیرستان نقش مهمی در موفقیت، کارآمدی واثربخشی نظام آموزش و پرورش دارند. فلیپ کومبز (Philip Kombs) میگوید: «اگر قرار است تحولی در عرصه تعلیم و تربیت بوقوع بپیوندد، این تحول و دگرگونی باید از مدیریت آموزش و پرورش آغاز شود.» (عسگریان، ص141)
در سطح دبیرستان، آگاهی مدیران از اهداف دوره متوسطه و وظایف مدیریت، آنان را در جهت برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و رهبری، هماهنگی و کنترل و ارزشیابی یاری میرساند و موفقیت آنان را تا حدود زیادی تضمین میکند. هر اندازه آگاهی مدیران از موارد فوق بیشتر باشد، به همان اندازه اثربخشی آنان نیز بیشتر میشود. به طور خلاصه اهداف این تحقیق به صورت زیر میباشند:
1ـ تعیین میزان آگاهی مدیران از وظیفه برنامهریزی و ارتباط آن با موفقیت شغلی مدیران.
2ـ تعیین میزان آگاهی مدیران از وظیفه سازماندهی و ارتباط آن با موفقیت شغلی مدیران.
3ـ تعیین میزان آگاهی مدیران از وظیفه هدایت و رهبری و ارتباط آن با موفقیت شغلی مدیران.
4ـ تعیین میزان آگاهی مدیران از وظیفه هماهنگی و ارتباط آن با موفقیت شغلی مدیران.
5ـ تعیین میزان آگاهی مدیران از وظیفه تصمیم گیری و ارتباط آن با موفقیت شغلی مدیران
6- تعیین میزان آگاهی مدیران از وظیفه کنترل و ارزشیابی و ارتباط آن با موفقیت شغلی مدیران
فرضیات تحقیق:
فرضیه اصلی:
بین میزان آگاهی مدیران از وظایف مدیریت آموزشی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
فرضیات فرعی:
1ـ بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه برنامهریزی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
2ـ بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه سازماندهی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
3ـ بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه هدایت و رهبری و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
4ـ بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه هماهنگی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
5ـ بین میزان آگاهی از وظیفه تصمیم گیری و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
6- بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه کنترل و ارزشیابی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
تعاریف واژهها و اصطلاحات:
آگاهی مدیران:
منظور میزان یا حدی است که مدیران دبیرستانها از مفهوم، کیفیت و به طور کلی از وظایف مدیریت شناخت دارند. در این تحقیق منظور از این متغیر، میزان یا مقدار نمرهای است که مدیر دبیرستان از پرسشنامه میزان آگاهی مدیران که گویههای آن وظایف مدیریت را مطرح کرده است بدست میآورند.
موفقیت مدیران:
منظور میزان یا حدی است که مدیران دبیرستانها توانستهاند به اهداف از پیش تعیین شده دست پیدا کنند. در این تحقیق منظور از این متغیر، میزان یا نمرهای است که دبیران براساس پرسشنامه موفقیت مدیران به مدیران میدهند.
شامل 81 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود تحقیق آگاهی مدیران آموزش و پرورش و موفقیت آنها