لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :5
بخشی از متن مقاله
زبان فارسی ما، فارسی دری، دورشتة مجزا و متمایز دارد، نثر و شعر. حال آنکه دیگر زبانهای هند و اروپایی دارای سه رشتة مجزای نثر، شعر و نمایشنامه هستند. ساختار بستة جامعة ما با نمایشنامه، که اساس آن بر گفتوگو و صداهای متفاوت است، همخوانی ندارد؛ زیرا در واقع تقابل و موازنة آزاد اندیشهها و عقاید است که به شکل نهایی نمایشنامه با گفتوگوی آزاد عرضه میشود.
اما در فرهنگ عوام یا فرهنگ غیررسمی ما نمایشنامههای سنتی - نمایشنامههای شادیآور و مضحکه که از دسته های مطربِ مجلسی و تقلیدی آغاز میشود و به سیاه بازی میرسد - وجود دارد، که در واقع مکتوب نیستند و اغلب به صورت بدیههگویی و فیالبداهه اجرا میشوند. در عینحال ما نمایشنامههای دینی و مذهبی - تعزیه یا شبیهگردانی یا شبیهخوانی - هم داریم که بر پایة روایتهای مربوط به زندگی ائمه شکل میگیرند که در سنت شعر فارسی جا دارند، زیرا متن تعزیهها عموماً به شعر هستند.
بهارلو گفت: چنانکه اشاره کردیم زبان ادب رسمی ما فارسی دری است، اما زبان ادب عوام هم به فارسی دری است، و هم - عموماً - به لهجهها و زبانهای محلی است. در واقع زبان عوام منحصر به زبان فارسی دری نیست. ما در زبان فارسی نثر را به هر چیز غیرمنظوم، هر چیزی که صورت و کیفیت شعری نداشته باشد، اطلاق میکنیم؛ حال آنکه در زبانهای اروپایی - به ویژه فرانسوی - نثر مترادف و مساوی است با ادبیات؛ یعنی نثر زیبایی شناختی. نثری که عنصر خلاقیت در آن متبلور است. ما در فارسی نثر را وسیلهای میدانیم برای القای مفاهیم گوناگون ادبی و تاریخی و فلسفی و دینی و... نثر گلستان، نثر ابوالمعالی، نثر بوعلی سینا، نثر ناصرخسرو و نثر ابونصر فارابی را از حیث کلامی جملگی نثر میخوانیم؛ زیرا در آنها وزن و قافیه به کار نرفته است. اروپاییان میان نثرنویس و نویسنده و داستانپرداز تفاوتی قائل نمیشوند، و مبنای فعالیت آنها را آفرینش هنری میدانند. این تعبیر در بارة نثر عوام ما، در قصههای عامیانه، مصداق پیدا می کند، زیرا در این قصهها نثر معطوف به آفرینش و خلق زیبایی است، و جنبة عاطفی و تخیلی آن نظرگیر است.
سنت قصههای عامیانه و کیفیت تخیلی آنها
بهارلو گفت: نثر عوام، علیالاطلاق، جنبة داستانی دارد؛ خواننده یا مخاطب را به هیجان میآورد و به شگفت وامیدارد. استفهام و استعجاب از خصوصیات قصههای عامیانه است. ما در ادب عوام دهها رمانس (پیشارمان) و هزاران قصة عامیانه داریم که غرض از نقل - گفتن و نوشتن - آنها ایجاد تأثیر عاطفی در خواننده و شنونده (مخاطب) و بخشیدن احساس لذت ادبی به آنها است. همینجا لازم است این توضیح را بدهیم که نثر اساساً نظر به یک اثر مکتوب دارد نه اثر ملفوظ و شفاهی. چنان که اشاره کردیم سابقه کتابت قصههای عامیانه ما به دهههای اخیر برمیگردد؛ اگرچه سابقه رواج آنها در قیاس با نثر رسمی (متون کلاسیک) به هیچوجه کمتر نیست. اما میان رمانسهای عامیانه ما تفاوت بسیار است. برای نمونه «سمک عیار» قدیمیترین رمانس عوامانه موجود فارسی، از حیث تألیف کلام و ساختار روایی با آثاری نظیر «رموز حمزه» و «حسین کرد شبستری» و «برزونامه» و «امیرارسلان نامدار» که نمونههای برجسته این «ژانر» بهشمار میآیند، همتراز نیست. این رمانسها اگرچه با نثری غیررسمی و کمابیش عامیانه نوشته شدهاند هرکدام ویژگیهای متفاوتی دارند، هم از حیث زبانی و سبکشناختی و هم از حیث روایتگری و کیفیت قصهپردازی و عنصر تخیلی سرشته در آنها.
متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.
دانلود فایل
دانلود مقاله درباره تقابل زبان عوام با زبان و نثر رسمی