
مشخصات این فایل
عنوان: تعلیم و تربیت در اسلام
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 30
این مقاله درمورد تعلیم و تربیت در اسلام می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله تعلیم و تربیت در اسلام می خوانید :
لزوم توأم بودن عقل و علم
مسأله دیگر اینست که عقل و علم باید با یکدیگر توأم باشد ، و این نکته بسیار خوبی است . اگر انسان تفکر کند ولی اطلاعاتش ضعیف باشد ، مثل کارخانهای است که ماده خام ندارد یا ماده خامش کم است ، قهرا نمیتواند کار بکند یا محصولش کم خواهد بود . محصول بستگی دارد به اینکه ماده خام برسد . اگر کارخانه ماده خام زیاد داشته باشد ولی کار نکند باز فلج است
و محصولی نخواهد داشت . حضرت در آن روایت میفرماید : « یا هشام ثم بین ان العقل مع العلم » عقل و علم باید توأم باشد . عرض کردیم علم ، فراگیری است ، به منزله تحصیل مواد خام است ، عقل ، تفکر و استنتاج و تجزیه و تحلیل است
. آنگاه حضرت استناد میکنند به آیه : " « وتلک الامثال نضربها للناس وما یعقلها الا العالمون »" ( 3 ) . ببینید عقل و علم چگونه با هم توأم شده است .
آزاد کردن عقل از عادات اجتماعی
مطلب دیگر مسأله آزاد کردن عقل است از حکومت تلقینات محیط و عرف و عادت و به اصطلاح امروز از نفوذ سنتها و عادتهای اجتماعی و به تعبیر عربهای امروز از ایحاءات اجتماع ( و حیهای اجتماعی ) . حضرت اینجور میفرماید : « یا هشام ثم ذم الذین لا یعقلون فقال : " واذا قیل لهم
یفرماید : « یا هشام ثم ذم الذین لا یعقلون فقال : " « واذا قیل لهم» اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفینا علیه آباءنا او لو کان آباءهم لا یعقلون شیئا و لا یهتدون » " ( 1 ) .
قرآن اساسش بر مذمت کسانی است که اسیر تقلید و پیروی از آباء و گذشتگان هستند و تعقل و فکر نمیکنند تا خودشان را از این اسارت آزاد بکنند . هدف قرآن از این مذمت چیست ؟ هدف قرآن تربیت است . یعنی در واقع میخواهد افراد را بیدار کند که مقیاس و معیار باید تشخیص و عقل و
فکر باشد نه صرف اینکه پدران ما چنین کردند ما هم چنین میکنیم . من یک
وقتی آیات قرآن راجع به تقلید و پیروی کورکورانه از پدران را استخراج کردم دیدم آیات خیلی زیادی است ، و چیزی که برای من جالب بود این بود که هیچ پیغمبری مردم را دعوت نکرد الا اینکه مواجه شد با همین حرف که : « انا وجدنا آباءنا علی امة وانا علی آثارهم مقتدون » ( 2 ) که تو چرا میخواهی ما را از سنتهای گذشته پدرانمان منصرف بکنی . با اینکه اقوام پیغمبران خیلی از نظر سنن مختلف بودند و هر پیغمبری در میان قوم خود مسائلی را طرح کرده که با وضع زندگانی آنها مربوط بوده ، با یک اشکالاتی مواجه بوده که مخصوص آن قوم بوده ، ولی یک اشکال عمومی در میان همه اقوام بوده و همه پیغمبران دچار آن بودهاند و آن مصیبت تقلید از آباء و اجداد و گذشتگان و به قول امروزیها سنت گرائی بوده است ، و پیغمبران برعکس ، عقل مردم را بیدار میکردند و میگفتند فکر کنید ، حالا پدرانتان هر طور بودند : « او لو کان آباءهم لا یعقلون شیئا و لا یهتدون »آیا اگر پدرانتان
عقلشان به جایی نمیرسید و چیزی نمیفهمیدند باز هم شما باید از آنها پیروی بکنید ؟ ! .
امام صادق و مرد سنتگرا
داستان معروفی است که حضرت صادق تشریف بردند به منزل یکی از دوستانشان یا یکی از شیعیانشان که خانه بسیار کوچک و محقری داشت . گویا او آدمی بوده که حضرت میدانستهاند وضعش اقتضا میکند که خانه بهتری داشته باشد . حضرت فرمودند تو چرا در این خانه زندگی میکنی ؟ « من سعادشالمرء سعة داره » ( 1 ) . گفت یا ابن رسول الله ! این خانه پدری و
آباء و اجدادی من است و دلم نمیخواهد از اینجا بروم . چون پدر و جدم اینجا بودهاند ، نمیخواهم از اینجا بروم . حضرت فرمودند : گیرم پدرت شعور نداشت ، آیا تو هم باید اسیر بیشعوری پدرت باشی ؟ ! برو برای خودت یک خانه خوب تهیه کن .
اینها واقعا نکات عجیبی است . انسان از جنبه تربیتی توجه نمیکند که قرآن اینها را که میگوید برای چه میگوید؟ میخواهد امت را اینگونه بسازد. پیروی نکردن از اکثریت
باز حضرت [ امام موسی کاظم علیه السلام ] موضوع دیگری ذکر میکنند ، میفرمایند : « ثم ذم الله الکثرش ، فقال : " وان تطع اکثر من فی الارض یفرمایند : « ثم ذم الله الکثرش ، فقال : " « وان تطع اکثر من فی الارض» یضلوک عن سبیل الله » " ( 1 ) .
خلاصه آزادی از حکومت عدد ، و اینکه اکثر و اکثریت نباید ملاک باشد ، و نباید انسان اینجور باشد که ببیند اکثر مردم کدام راه را میروند [ همان راه را برود ، و بگوید ] آن راهی که اکثر مردم میروند همان درست است . این مثل همان تقلید است . همانطور که انسان طبعا به سوی تقلید از دیگران کشیده میشود ، طبعا به سوی اکثریت نیز کشیده میشود ، و قرآن مخصوصا همان
چیزی را که انسان طبعا به سوی آن کشیده میشود انتقاد میکند ، میفرماید : " اگر اکثر مردم زمین را پیروی کنی تو را از راه حق منحرف میکنند " . دلیلش اینست که اکثر مردم پیرو گمان و تخمیناند نه پیرو عقل و علم و یقین ، و به تارهای عنکبوتی گمان خودشان چسبیدهاند .
این است که در کلمات امیرالمؤمنین هست : « لا تستو حشوا فی طریق الهدی لقلة اهله » ( 2 ) هرگز در راه هدایت ، به دلیل اینکه در آن راه و جاده افراد کمی هستند وحشتتان نگیرد . یکوقت دو تا راه ر پیش رو دارید . یکی را میبینید که انبوه جمعیت در آن موج میزند . راه دیگر را نگاه
میکنید میبینید عده کمی در آن هستند . گاهی انسان وحشتش میگیرد . فرض کنید به سوی مقصدی داریم میرویم . به یک دو راهی میرسیم . اکثریت مردم و انبوه جمعیت را میبینیم که راهی را انتخاب کردهاند . اقلیتی هم راه دیگر را در پیش گرفته و میروند . آدم وحشتش میگیرد ، میگوید ما هم از همان راه اکثریت میرویم ، هر چه به سر آنها آمد به سر ما هم میآید .
میفرماید : نه ، راهشناس باشید ، اکثریت یعنی چه ؟ ! .
تأثیر ناپذیری از قضاوت دیگران
مسأله دیگر که باز مربوط به تربیت عقلانی است این است که قضاوتهای مردم درباره انسان نباید برای او ملاک باشد . اینها یک بیماریهای عمومی است که اغلب افراد کم و بیش گرفتارش هستند . مثلا انسان یک لباسی را برای خودش انتخاب کرده و تشخیصش اینست که رنگ خوبی را انتخاب کرده . بعد یکی میآید میگوید : این رنگ مزخرف چیست که انتخاب کردهای ؟ !
آن یکی و آن دیگری نیز همین را میگویند . کم کم خود آدم اعتقاد پیدا میکند که بد چیزی است . تازه آنها هم که میگویند ، گاهی برای اینست که عقیده انسان را تغییر بدهند نه آنکه از روی عقیده خودشان میگویند . اینکه انسان در مسائلی که مربوط به خودش است تحت تأثیر قضاوت دیگران قرار بگیرد [ صحیح نیست ] و به ما گفتهاند : هرگز تحت تأثیر قضاوت و تشخیص
دیگران نسبت به خودتان قرار نگیرید .
....
بخشی از فهرست مطالب مقاله تعلیم و تربیت در اسلام
پرورش عقل
دو نوع علم
سیستم آموزشی قدیم و پرورش عقل
غیبگو و پادشاه
شباهت مغز و معده
مفهوم اجتهاد
دعوت اسلام به تعلیم و تعلم
کدام علم ؟
عقل باید غربال کننده باشد
انتقاد ابن خلدون
نقد سخن
آخربینی
لزوم توأم بودن عقل و علم
آزاد کردن عقل از عادات اجتماعی
امام صادق و مرد سنتگرا
تأثیر ناپذیری از قضاوت دیگران
آخوند مکتبی و شاگردان
روح علمی
منابع :
دانلود تحقیق تعلیم و تربیت در اسلام