لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:26
فهرست مطالب
نظریات اخلاقى در آیینه حقوق
چکیده:
الف - نظریات اخلاقى عمل مدار
ب - نظریات اخلاقى فضیلت مدار
ج - اخلاق نوع دوستانه
نظریات اخلاقى عمل مدار 2
تقسیم بندى کلى نظریات اخلاقى
نظریه اخلاقى نفع انگار در آیینه حقوق
نظریه اخلاقى فضیلت مدار (Virtue Ethics)
اخلاق فضیلت مدار در آیینه حقوق
در این مقاله، ضمن معرفى اجمالى برخى نظریههاى غالب اخلاقى، انعکاس این نظریهها در مقررات حقوقى بررسى مىشود . اخلاق حق مدار که عمدتا وامدار سیستم اخلاقى کانتى است، به عنوان نظامى اخلاقى، موجه و مبناى استاندارد و هنجارهاى حقوق بشرى است . اخلاق نفع نگار با تمرکز بر مصلحت عمومى، به عنوان ملاک اصلى اخلاقى بودن هنجار، اصولا نمىتواند به عنوان مبناى اخلاقى در زمینه حقوق بشر قرار گیرد . اخلاق فضیلت مدار با وجود کاربرد آن در تربیت فضیلت محورانه افراد، قادر به ارائه نظریه عدالت و در نتیجه، ایجاد سیستمى حقوقى نخواهد بود . از سوى دیگر تاکید بر فضیلتها در باز توزیع امکانات اجتماعى، اعم از ثروت و قدرت و معرفت مىتواند روحیه دورنگى و نفاق را گسترش داده و در عمل مروج رذیلت و نه فضیلتباشد . اخلاق نوع دوستانه علىرغم این واقعیت که در گفتمانى فمنیستى متولد شده است، ضرورتى ندارد در همان حوزه باقى بماند و مىتواند، در نظام حقوقى به عنوان مکملى براى اخلاق حق مدار مطرح باشد . نگارنده در این مقاله به این نتیجه خواهد رسید که نظام حقوقى موجه و در عین حال کارا نمىتواند، تنها بر یک نظریه اخلاقى تکیه زند، بلکه بایستى انعکاسى از تلفیق نظریات اخلاقى مختلف باشد .
واژگان کلیدى: اخلاق، حقوق، فلسفه اخلاق
مقدمه
رابطه اخلاق و حقوق از جمله مسائل مهم و مطرح در فلسفه حقوق است . در برخى نظامهاى فلسفى این مساله از چنان غنا و گستردگى برخوردار شده که مىتوان گفت، فلسفه حقوق آنها، به رشتهاى که بخش عمدهاى از ادبیات آن، حول این مساله متمرکز بوده، تبدیل شده است . براى مثال، چنانچه راجر شاینر (Roger A.Shiner) به درستى بیان داشته، در فلسفه حقوق تحلیلى مسائل متعدد و گوناگونى به بحث رابطه حقوق و اخلاق مربوطه گشته آن گونه که مقالهاى در این زمینه به سادگى مىتواند به تحقیقى پیرامون فلسفه حقوق بطور عمومى - و نه تنها رابطه اخلاق و حقوق تبدیل گردد . (1)
از همین رو نویسندگانى که درباره رابطه اخلاق و حقوق بحث مىکنند، در همان ابتداى بحث تلاش بر مضیق کردن محدوده تحقیق به جنبهاى خاص از این مساله را دارند .
نگارنده نیز براى گریز از بررسى ابعاد گوناگون رابطه حقوق و اخلاق، به بررسى این پرسش خواهد پرداخت که نظریات گوناگون اخلاقى مطرح، در نظامهاى فلسفى معاصر، چه تاثیر و انعکاسى در جهتگیریهاى حقوقى مىتواند داشته باشد . طبیعى است نمونههاى حقوقى در حد تبیین موضوع ارائه خواهد شد
مقاله در مورد نظریات اخلاقى در آیینه حقوق