کتاب آشنایی با حروف ابجد
معرفی حروف ابجد
انواع حروف ابجد
تعریف حروف ابجد با اعداد
فواید نوشتن حروف ابجد
آموزش حروف ابجد و نحوه استفاده از آنها در طالع بینی ازدواج
کتاب آشنایی با حروف ابجد
معرفی حروف ابجد
انواع حروف ابجد
تعریف حروف ابجد با اعداد
فواید نوشتن حروف ابجد
تحلیل روان شناختی افزایش سن ازدواج و نقش آن در انحرافات اخلاقی جوانان
مقدّمه
نیاز جنسی، بخش جدایی ناپذیر ماهیت زیستی، روانی و اجتماعی آدمی را تشکیل می دهد و روشن است که کیفیت ارضای این نیاز نقش بسیار مهمی در سلامت و بهداشت روانی فرد و جامعه دارد. بر اساس آموزه های دینی، اگر این نیاز به صورت شرعی و معقول (ازدواج) و در زمان مناسب ارضا شود، باعث آرامش خاطر، رشد شخصیت و نیز استمرار حیات بشر می شود، و اگر امکان ارضای صحیح آن فراهم نیاید به صورت انحرافات جنسی و بی بند و باری های اخلاقی نمودار خواهد شد.
در سال اخیر، آمارها منحنی های رو به رشد و مشابهی را در زمینه انحرافات و بی بند و باری های اخلاقی در میان جوانان نشان می دهند. این رشد غیرطبیعی و هماهنگ می تواند حاکی از عوامل ساختاری همانند باشد. به طور قطع نمی توان یک عامل را علت انحرافات اخلاقی و بی بند و باری جنسی جوانان دانست; در بیشتر موارد، ترکیبی از چند عامل وجود دارند. با این وجود، برخی مطالعات عوامل خاصی را به عنوان عوامل مؤثر در میزان بروز بی بند و باری جنسی جوانان شناسایی کرده اند. در این مقاله سعی شده است این ایده توضیح داده شود که بی بند و باری های جنسی و انحرافات اخلاقی جوانان تا حد زیادی ناشی از فراهم نبودن شرایط ازدواج برای جوانان یا به تعبیر دقیق تر، افزایش سن ازدواج است.
این مقاله، ابتدا هنجار دینی سن ازدواج و عوامل مؤثر بر افزایش سن ازدواج را مورد بررسی قرار می دهد. سپس به رابطه، افزایش سن ازدواج با انحرافات اخلاقی و جنسی می پردازد و در پایان، برای مقابله با انحرافات اخلاقی و رسیدگی به مشکل ازدواج جوانان راهکارهایی را ارائه می دهد.
افزایش سن ازدواج; مسئله اجتماعی
همان گونه که بیان شد، هدف اصلی این تحقیق وارسی و آزمون این فرضیه است که بالا رفتن سن ازدواج باعث افزایش نرخ انحرافات اخلاقی و بی بند و باری های جنسی در میان جوانان شده است. بدین منظور، ابتدا باید نشان دهیم که سن ازدواج در دهه های اخیر افزایش یافته است. اولین گام، تعریف شاخصی برای اندازه گیری سن ازدواج است و گام بعدی، تعیین هنجار در این زمینه; چرا که صرف نشان دادن افزایش یا کاهش سن ازدواج بدون تعیین هنجار، معنای خاصی در برنخواهد داشت.
الف. مقیاس های اندازه گیری سن ازدواج
در مطالعات کلان نگر (macroscopic) مهم ترین شاخصی که در دست رس پژوهشگران قرار دارد، تحقیقات تجربی و نظرسنجی های انجام شده در زمینه های موردنظر است.
پژوهش ها نشان می دهند در کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران، متوسط سن برای ازدواج جوانان در دهه های اخیر افزایش یافته است. به عنوان مثال، پژوهشی در این خصوص حاکی از آن است که میانگین سن ازدواج در ایران برای پسران در سال های 1354، 25 سال بوده است، در حالی که بعد از آن (به جز در سال 1365) این روند افزایش داشته است. این تحقیق نشان داده است سن ازدواج دختران از سال 1354 تا 1380 به طور مداوم سیری صعودی داشته است.
تحقیقاتی چند که جنبه نظرسنجی دارند نیز افزایش سن ازدواج را نشان داده اند. نظرسنجی های انجام شده اخیر در تهران حاکی از آنند که جوانان پسر سن ایده آل برای ازدواج را بالای 26 سال می دانند. این امر بالا رفتن سن ازدواج را نسبت به فضای سنّتی جامعه، که معمولا ازدواج ها زیر 20 سال انجام می شده، نشان می دهد. سن ازدواج برای دختران در این تحقیق، 21 تا 25 سال گزارش شده است.
به یقین، اگر تحقیق دیگری در این زمینه انجام شود، رشد بیشتری را نشان خواهد داد. علاوه بر مطالعات نظام مند، موردپژوهی ها و یافته های بالینی نیز نشان می دهند که امروزه جوانان دیرتر ازدواج می کنند.
تحقیقات تجربی، میانگین اجتماعی را مبنای قضاوت درباره افزایش یا کاهش نرخ سن ازدواج در نظر می گیرند. اما با تفحّص در آموزه های دینی به الگوهای دیگری برمی خوریم که بر اساس آن ها می توان درباره افزایش یا کاهش سن ازدواج قضاوت نمود.
ب. هنجار دینی سن ازدواج
ازدواج و تأسیس کانون زندگی مشترک خانوادگی یکی از بهترین و مهم ترین رسوم اجتماعی انسان هاست که از فطرت و آفرینش ویژه آن ها مایه می گیرد. این نیاز که به صورت فطری در انسان به ودیعت نهاده شده، تا زمان ظهور جوانه های بلوغ، همچنان دوران آرام و بی تحرکی را پشت سر می گذارد. اما به مجرد شروع دوران نوجوانی، زمان بیداری آن فرا می رسد و آرام آرام تمامی وجود نوجوانان را در برمی گیرد و به یکی از پرقدرت ترین نیازهای وی تبدیل می شود. اگر این نیاز به موقع و به طور صحیح پاسخ داده شود، زمینه سلامت و بهداشت روانی انسان فراهم می گردد. از این رو، در آیات و روایات به اهمیت ازدواج و نیز زمان مناسب آن تصریح و تأکید شده است.
در قرآن کریم گرچه «سن» خاص و معینی برای ازدواج بیان نشده، ولی از واژگانی همچون «بلوغ»، «بلوغ حلم»، «بلوغ نکاح» و «بلوغ اشدّ» می توان به نحوی سن بلوغ و ازدواج را به دست آورد. شاید رساترین آیه در تعیین سن ازدواج، این آیه شریفه باشد: (وَابْتَلُواْ الْیَتَامَی حَتَّی إِذَا بَلَغُواْ النِّکَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُواْ إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ) (نساء: 6); یتیمان را آزمایش کنید تا هنگامی که بالغ شده و به نکاح (همسرگزینی) تمایل پیدا کنند. اگر آنان را به درک مصالح زندگانی خود آگاه یافتید، اموالشان را به آنان بدهید.
بلوغ نکاح در زمانی است که قدرت بر ازدواج پیدا کنند. شیخ طوسی در تفسیر آیه می نویسد: «معنای بلوغ نکاح آن است که به مرحله توانایی بر همخوابگی و تولید نسل برسند.» در تفسیر مراغی آمده است: بلوغ نکاح رسیدن به سنی است که استعداد و آمادگی ازدواج حاصل شود. نوجوان در این حالت میل پیدا می کند همسر و سرپرست خانواده باشد.
از موارد یاد شده استفاده می شود که معیار سن ازدواج از نظر قرآن، احساس نیاز به ازدواج، توانایی همخوابگی، قدرت تولید نسل و رسیدن به حدّ رشد، یعنی توانایی بر تشخیص مصلحت خویش، است.
در روایات بدون آنکه به سن خاصی اشاره شود، ترغیب به ازدواج در آغاز جوانی شده است. در مجموع، از روایات استفاده می شود که سن پایه برای ازدواج بعد از بلوغ است و اگر شخص احساس نیاز کند، به گونه ای که ترک آن موجب گناه شود، ازدواج در این سن واجب می گردد. سن ازدواج براساس سیره معصومان(علیهم السلام): بر اساس شواهد تاریخی، ازدواج امامان(علیهم السلام) در سنین پیش از 20 سالگی بوده است. این بزرگواران در مورد فرزندانشان نیز همین شیوه را داشتند و نوعاً قبل از 20 سالگی زمینه ازدواج آنان را فراهم می نمودند. از آن رو که عمل و سیره معصومان(علیهم السلام) برای ما الگو و حجت است، در تعیین سن ازدواج نیز می توانیم سیره آن بزرگواران را به عنوان یک هنجار دینی در نظر بگیریم.
ما چه نُرم اجتماعی را ملاک قرار دهیم و چه سیره و عمل معصومان را، در هر دو صورت، سن ازدواج افزایش چشمگیری را نشان می دهد.به بیان دیگر،سن ازدواج تفاوت معناداری یافته است.
عوامل مؤثر در افزایش سن ازدواج
مسئله مشکلات و موانع ازدواج از یک سو و آرزوها، ایده آل ها و تصویری که دختران و پسران از آینده و زندگی مشترک خود دارند، از سوی دیگر، موجب گردیده که جوانان به آسانی تن به ازدواج ندهند.عوامل بسیاری در افزایش سن ازدواج جوانان مؤثرند که برخی از آن ها واقعی و برخی دیگر ساخته و پرداخته خود ما می باشند. این عوامل عبارتند از:
1- تحوّل در الگوهای رفتاری
در دهه های اخیر، تحوّل جدّی در الگوهای رفتاری خانواده ها به وجود آمده است. تغییر در الگوی مصرف، نوع پوشاک، مسکن، سطح انتظارات خانواده ها و توجه به آراسته بودن ظاهری موجب گردیده که مفهوم زندگی به طور کلی دگرگون شود. امروزه «رفاه» از مهم ترین مسائلی است که خانواده ها توجه بیشتری بدان مبذول می دارند. در حالی که در 4، 5 دهه قبل مفهوم «رفاه» کمتر جایی در زندگی افراد داشت.
جوان در جستوجو و تلاش برای رسیدن به شکلی از زندگی است که رهیافت واقعی جامعه است، اما از سوی دیگر، فرصت ها و امکانات مساوی برای دست یابی به این شرایط وجود ندارد. بسیاری از جوانان با این استدلال که تأمین هزینه های عقد و عروسی، تهیه منزل و اسباب و لوازم زندگی بسیار سخت است و نمی توان از عهده مخارج آینده زندگی برآمد و آبرومند زندگی کرد، بر خلاف میل باطنی از ازدواج به موقع خودداری میورزند.
در پژوهشی که به منظور بررسی نگرش دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی اهواز نسبت به ازدواج انجام شده، بیش از 52% دختران تمایل به ازدواج از خود نشان داده اند، اما 3/25% از همین دانشجویان مشکلات مالی را از موانع ازدواج ذکر کرده اند. تعداد این قبیل افراد نسبتاً زیاد است و شاید برخی، به ویژه پسران، ناچار می شوند تا پایان عمر مجرد زندگی کنند.
2- ادامه تحصیلات و تحول موقعیت زنان
دومین عاملی که موجب افزایش سن ازدواج شده، گرایش به ادامه تحصیلات در بین جوانان است. اغلب پسران و دختران علاقه دارند تحصیلات خود را تا لیسانس و بالاتر ادامه دهند. امروزه تلقّی و برداشت جوانان این است که ازدواج فرصت ادامه تحصیل را از آنان سلب می نماید. به ویژه تحول موقعیت اجتماعی زنان و گرایش آن ها به تحصیلات عالی موجب شده که سن ازدواج افزایش پیدا کند. دختران چنین فکر می کنند که بعد از ازدواج به دلیل مسئولیت همسری و یا مادری نمی توانند درس بخوانند. خانواده دختر و پسر نیز همین عقیده را دارند و غالباً حاضر نیستند درباره ازدواج فرزندانشان در حال تحصیل اقدام کنند.
3- اعتقاد به داشتن زندگی آزاد
برخی بر این باورند که ازدواج باعث ایجاد محدودیت در بسیاری از خواسته ها و نیازهای آنان می شود; از این رو، ترجیح می دهند به شکل مجرد و آزاد زندگی کنند. این گرایش نه تنها در بین پسران وجود دارد، بلکه برخی از دختران نیز ازدواج را نوعی محدودیت و موجب سلب آزادی های فردی خود می دانند.
شاید بیشتر افرادی که ازدواج را عامل محدودکننده آزادی های فردی می دانند، فلسفه و حقیقت ازدواج را به خوبی درک نکرده و طرفدار آزادی به معنای غربی آن باشند، اما در این میان افرادی هم هستند که با وجود گرایش مذهبی قوی، آسایش، آرامش، خودسازی و سیر و سلوک معنوی را در داشتن نوعی زندگی می دانند که در آن قید و بندهای زناشویی و زندگی مشترک وجود نداشته باشد. برخی نیز فرزنددار شدن را مانع رشد اجتماعی مطلوب و کار و تحصیل خود می دانند، از این رو، حاضر نمی شوند ازدواج کنند.
5- فراهم بودن زمینه ارضای نامشروع
به نظر می رسد بین افزایش سن ازدواج و انحرافات اخلاقی رابطه ای دو سویه برقرار باشد. برخی پژوهش ها نشان می دهند روابط آزاد بین دختر و پسر و امکان تمتُّع و ارضای جنسی، نیاز به ازدواج را در جوانان کم رنگ کرده است.در تحقیقی که مشکلات و موانع ازدواج جوانان و به ویژه دختران مورد بررسی قرار گرفته، به این نکته اشاره شده که برخی جوانان برای ارضای غرایز طبیعی خود به ارتباط با جنس مخالف بسنده می کنند و در نتیجه، وجود زمینه های انحرافی و روابط آزاد دختر و پسر را به عنوان یکی از عوامل افزایش سن ازدواج برشمرده است. بنابراین، روابط آزاد دختر و پسر و امکان بهره گیری جنسی از طریق غیر ازدواج که در عین حال، مسئولیت چندانی بر عهده فرد نمی گذارد، خود یکی از عوامل افزایش سن ازدواج است.
6- وسواس بیش از حد در انتخاب همسر
یکی دیگر از عوامل افزایش سن ازدواج، احتیاط بیش از حدّ و وسواس گونه دختر و پسر (یا خانواده آن ها) در مورد همسر آینده می باشد. افرادی که بیش از حدّ در این زمینه وسواس به خرج می دهند نمی توانند در مورد ازدواج و انتخاب همسر آینده خود تصمیم بگیرند. این افراد گاه در اقدام به ازدواج، با اینکه همه اقدامات ضروری پیش از مراسم ازدواج را انجام داده اند، اما چند روز مانده به عقد و یا عروسی، تمام قول و قرارها را زیر پا می گذارند و حاضر به ازدواج نمی شوند.آنچه بیان شد، تنها برخی از عوامل فردی و اجتماعی مؤثر در افزایش سن ازدواج بود.گردآوری و بررسی شواهد جامع و فراگیر در این زمینه، پژوهش مستقل و گسترده ای را می طلبد که به دور از هدف اصلی ما در این نوشتار است.
افزایش سن ازدواج و کاهش سن بلوغ جنسی
در حال حاضر شواهد حاکی از این می باشند که سن ازدواج روز به روز رو به افزایش است، اما از آن طرف، سن بلوغ جنسی کاهش چشمگیری را نشان می دهد و در سال های اخیر فاصله این دو بیشتر شده است. به تعبیر دیگر، انتظارات، ایده آل ها و هنجارهای اجتماعی، ازدواج جوانان را به تأخیر انداخته است، اما از سوی دیگر، غریزه جنسی که سراسر وجود نوجوان را تسخیر کرده و عوامل تحریک کننده بیرونی از قبیل الگوهای رفتاری، چهره های زیبا و آرایش کرده، نوارها و عکس های مبتذل، فیلم های سینمایی وارداتی، دسترسی به ماهواره و اینترنت و علاوه بر آن، فیلم ها و سریال های داخلی مغایر با فرهنگ معنوی جامعه، باعث بلوغ زودرس در نوجوانان شده و چون همه آن ها از لحاظ اخلاقی و معنوی آن چنان قوی نیستند که بتوانند با رعایت تقوا و خویشتنداری، این فاصله (بلوغ تا زمان ازدواج) را پشت سر بگذارند، امکان ابتلای آنان به انحرافات اخلاقی و بی بند و باری های جنسی بیشتر است.با توجه به وضعیت فرهنگی جامعه، به صراحت می توان گفت که افزایش سن ازدواج یک مشکل حادّ اجتماعی است و به تعبیر جامعه شناسان می توان از آن به عنوان یک «مسئله اجتماعی» نام برد.
ملاک مسئله بودن پدیده ای در جامعه از دیدگاه جامعه شناسان، آزاردهنده بودن آن برای شمار زیادی از مردم است. سی رایت میلز در اثر ارزنده خود پیمان جامعه شناسی بر این تعریف از مسئله اجتماعی تأکید نموده و قویاً استدلال می کند که وقتی مشکلی در تعداد وسیعی از مردم تأثیر دارد، باید به ماورای افراد و از این رو، به ساختار و الگوهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه نظر افکنیم. جامعه شناسان بعد از میلز با الهام از وی «مسئله اجتماعی» را چنین تعریف کرده اند: مسئله ای که با تعداد فراوانی از مردم ارتباط دارد و ناشی از علل اجتماعی ـ ساختاری و همچنین مستلزم راه حل های اجتماعی ـ ساختاری می باشد.
حال با این تعریف از مسئله اجتماعی، آیا می توان افزایش سن ازدواج را، آن هم در شرایطی که عوامل تحریک کننده جنسی در جامعه بیشتر شده و سن بلوغ جنسی کاهش چشمگیری یافته، یک مسئله اجتماعی دانست؟ پاسخ این سؤال مثبت است.با این زمینه، به راحتی می توان به گستردگی تأثیرات افزایش سن ازدواج پی برد و از آن به عنوان یکی از عوامل راهبردی انحرافات اخلاقی و بی بند و باری های جنسی در میان جوانان بحث کرد.
افزایش سن ازدواج و نقش آن در گسترش بی بند و باری های جنسی جوانان
در سال های اخیر هرزگی، بی بند و باری جنسی، روابط دختر و پسر، حاملگی نامشروع، سقط (کورتاژ) غیرقانونی و دیگر انحرافات اخلاقی در میان جوانان افزایش چشمگیری یافته است.
تبیین هایی که از انحرافات اخلاقی و بی بند و باری های جنسی جوانان شده، به ندرت محتوا و شرایط سنّی آنان را در نظر گرفته اند; اکثر مؤلفان انحرافات اخلاقی جوانان را از نظر نوع انگیزه با انحرافات اخلاقی بزرگسالان یکسان و مشابه دانسته اند. در این رویکرد، برخی به بررسی تأثیر انواع مشکلات خانوادگی، مشکلات روانی، آموزشی، و مسائل اقتصادی و اجتماعی اشاره نموده اند. آنان بر این عقیده اند که الگوی انحرافات اخلاقی در جوانان تفاوتی با الگوی بزرگسالان ندارد. اما کوهن (1982) معتقد است انحرافات اخلاقی و اجتماعی جوانان از نظر نوع انگیزه با بزرگسالان تفاوت اساسی دارد. بر اساس یافته های او، افراد بزرگسال و کسانی که نقش آنان تا حدودی در خانواده و جامعه احراز شده، اگر اقدام به عمل خلاف می کنند و ـ مثلا ـ دست به خودکشی، خانه گریزی، و روابط جنسی با دیگران می زنند، ممکن است به خاطر مشکلات اقتصادی، عدم رضایت از زندگی و فزون خواهی باشد، اما بخش عمده انحرافات اخلاقی جوانان ریشه در نیازهای واقعی عاطفی و جنسی آن ها دارد که به خاطر محرومیت و فراهم نبودن شرایط ارضای مناسب و مشروع آن به جستوجوی راه های دیگر برای رسیدن به خواسته ها و آرزوهای خود برمی آیند.
بر اساس آموزه های دینی، اگر این غریزه به صورت شرعی و معقول و در زمان مناسب ارضا شود، باعث آرامش خاطر، رشد عاطفی، تأمین سلامت روانی و نیز استمرار حیات بشر می شود، و اگر امکان ارضای صحیح آن فراهم نیاید به صورت انحرافات جنسی، کامجویی بدلی، هم جنس گرایی و بی بند و باری جنسی ظاهر خواهد شد که سلامت روانی و جسمی فرد و جامعه را بر هم زده، عواقب ناگواری را به همراه خواهد داشت.
مهاجمان فرهنگی با شناخت دقیق از شرایط و ویژگی های سنّی، عاطفی و روانی جوانان و نوجوانان و نیز شناخت شرایط اقتصادی و سیاسی جامعه، سعی کرده اند از این نیاز طبیعی انسان، حداکثر سوء استفاده را برای تحقق اهداف خویش به عمل آورند.
توجه به آمارهای ارائه شده در زمینه انحرافات اخلاقی جوانان، راز تأکید ائمّه(علیهم السلام) مبنی بر ازدواج به موقع را برملا می سازد و ما را بیشتر به این نکته رهنمون می سازد که چرا در روایات توصیه شده که پدران و مادران در امر ازدواج فرزندان خود اقدام کنند.
یکی از وظایف و مسئولیت های والدین در برابر فرزندان برنامه ریزی برای ازدواج آن هاست. در روایات متعدد، بر به موقع شوهر دادن دختران تأکید گردیده و گوشزد شده که اگر به موقع در این زمینه اقدام نشود، از گمراهی و فساد ایمن نخواهند بود: «والاّ لم یُومَن علیهن الفتنة.»
برای آنکه بیشتر به نقش و تأثیر افزایش سن ازدواج در اشاعه و گسترش انحرافات اخلاقی جوانان پی ببریم، به برخی تحقیقات انجام شده در این زمینه اشاره می کنیم:
الف. افزایش سن ازدواج و خودکشی
آمارهای ارائه شده درباره خودکشی در شهرهای ایران حکایت از آن دارند که در گذشته میزان خودکشی در میان گروه های سنّی بالا بیشتر بود، اما در 20 سال اخیر این الگو به هم خورده و میزان بالای خودکشی به سمت گروه های سنّی جوان تر گرایش پیدا کرده است. بر اساس پژوهش های جهانی و نیز برخی تحقیقات انجام شده در ایران، اکثر اقدام کنندگان به خودکشی را جوانان مجرد تشکیل می دهند.
طبق نظریه «روان تحلیلگری» فروید، میان پدیده خودکشی و ناکامی در عشق، رابطه قوی وجود دارد. تحلیل او درباره جوانانی که اقدام به خودکشی می کنند این است که آنان در ارضای نیازهای جنسی خود ناکام شده و در اثر محرومیت و نومیدی از خواسته های خود اقدام به خودکشی می کنند. این تحلیل فروید اگرچه عمومیت ندارد، اما به یقین موارد بسیاری از خودکشی های جوانان به خاطر مشکلات ازدواج، و به ویژه در دختران به خاطر ماندن بیش از حد در خانه و احساس ناامیدی از ازدواج است.
در تحقیقی که به منظور بررسی عوامل اقدام به خودکشی بر روی 500 مورد انجام شد، این نتیجه به دست آمد که یکی از عوامل اصلی و عمده اقدام به خودکشی در جوانان، فراهم نشدن زمینه برای ازدواج آنان است. در مطالعه ای دیگر که بر روی 690 پرونده مربوط به خودکشی انجام گردید، آشکار شد که میزان خودکشی در سنین جوانی (16ـ30 سالگی) بسیار بالاست و بخش قابل توجهی از افرادی که اقدام به خودکشی کرده اند، در ازدواج ناموفق بوده یا از آن ناکام مانده اند. همچنین درپژوهشی که درسال1383به منظور بررسی علل خودکشی در شهر کرمانشاه انجام شد، این نتیجه به دست آمد که ازدواج در کاهش میزان خودکشی مؤثر است.
ب. افزایش سن ازدواج و خانه گریزی دختران
فراز از خانه یکی از معضلات حاد اجتماعی است که عوامل مختلفی در آن دخالت دارند. نسبت دخترها و پسرها در فرار از خانه تقریباً مساوی است، اگرچه دخترها بیش از پسرها دستگیر می شوند. طبق گزارش خبرگزاری ایسنا در سال 1380، 4 هزار و 73 جوان و نوجوان فراری شناسایی شدند که بیشتر آنان را دختران تشکیل می دادند و 72 درصد دختران فراری بین 16 تا 25 سال داشتند. تجزیه و تحلیل ها نشان می دهند که در کنار موارد اختلافات خانوادگی، خشونت والدین، بی سرپرستی، فقر و پایین بودن سطح فرهنگ خانواده، درصد قابل توجهی از دختران فراری کسانی هستند که علی رغم نیاز شدید آن ها به ازدواج و داشتن خواستگارهای متعدد، والدین آن ها با ازدواجشان مخالفت کرده اند.
در یکی از پژوهش ها، تأثیر نقش والدین بر فرار 20 دختر جوان مورد بررسی قرار گرفت. از 20 مورد که با آن ها مصاحبه شده 16 نفر به اتفاق، کارکرد ناسالم خانواده را عامل فرار خود از خانه می دانند. با توجه به اظهارات این دختران، آن ها پیش از فرار، به نوعی درگیر یافتن یک حامی بوده اند که بتواند آن ها را دوست بدارد یا حمایت کند; مثل دوست شدن با یک یا چند پسر به قصد ازدواج، اما به علت مخالفت والدین، درگیری های خانوادگی شدت یافته و دختران نیز به دلیل اینکه نسبت به موقعیت خود اعتراض آگاهانه داشتند و خود را مستحق ظلم والدین نمی دانسته اند، به قصد رسیدن به رهایی و آرزوی ازدواج، راه فرار در پیش گرفته اند. در پژوهش دیگر نیز کارکرد ناسالم خانواده، عدم ارضای نیازهای عاطفی و بی توجهی والدین به ازدواج فرزندان به عنوان یکی از عوامل زمینه ساز بی بند و باری های اخلاقی و خانه گریزی دختران، یاد شده است.
مسلماً این دختران نیاز شدید به یک منبع قدرت قابل اعتماد دارند تا از آنان حمایت کند. بر اساس این احساس و نیاز درونی است که هر یک خود را به شکلی تابع و تسلیم یک قدرت قابل اعتماد (از دیدگاه خودشان) کرده اند.
با توجه به اظهارات این دختران می توان چنین نتیجه گرفت که کارکرد ناسالم خانواده و مخالفت یا بی توجهی والدین به ازدواج فرزندان در فرار دختران تأثیر دارد.
در نهایت، این نکته را باید یادآور شد که به اعتقاد پژوهشگر، نوعی معصومیت خاموش در پشت این چهره های به ظاهر سرکش و ماجراجو، که تعدادشان هم کم نیست، وجود دارد و بسیاری از دختران و پسران جوان که در خیابان ها پرسه می زنند، کسانی هستند که به دلیل نداشتن شرایط مساعد خانوادگی و عدم حمایت های لازم از سوی نهادهای اجتماعی، نقش هایی را که در جامعه می توانستند به عنوان همسر و مادر یا پدر داشته باشند، به دست نیاورده اند.
ج. افزایش سن ازدواج و خودفروشی دختران
یکی دیگر از پیامدهای افزایش سن ازدواج و بی توجهی والدین به مسائل جوانان، به ویژه دختران جوان، انحرافات اخلاقی از نوع خودفروشی و روسپیگری است.بر اساس یکی از تحقیقات انجام شده در این زمینه، از نظر توزیع فراوانی و درصدی مراجعان «مرکز مداخله در بحران و ستاد پذیرش و قرنطینه شمال بهزیستی استان تهران»، سن اکثر موارد ارجاعی این مرکز بین 16 تا 21 سالگی است. در تحقیقی که به منظور بررسی «عوامل زمینه ساز تن دادن زنان به روسپیگری» بر روی 147 زن و دختر روسپی انجام شده، نشان داده شده است که 62% سن آغاز به این کار، 13 تا 20 سالگی، یعنی دوران نوجوانی و سال های اولیه جوانی، بوده و 3/69% این دختران، فراهم نبودن شرایط ازدواج و بی توجهی و مخالفت والدین با ازدواج آن ها را علت این اقدام دانسته اند. به عبارت دیگر، این دختران به خاطر فراهم نشدن شرایط ازدواج، مجبور به ارضای نیازهای خود از راه های غیرمشروع شده اند.ارتباط تنگاتنگ افزایش سن ازدواج یا به تعبیر دیگر، بی توجهی مسئولان و خانواده ها نسبت به ازدواج جوانان با بی بند و باری جنسی نه تنها در این تحقیق، بلکه در تحقیقات دیگر نیز گزارش شده است.
نتیجه گیری
از مجموع آنچه بیان شد به این نتیجه می رسیم که یکی از مشکلات جوانان تجرّد و فراهم نبودن زمینه برای ازدواج است که به نوبه خود باعث انواع انحرافات و بی بند و باری های اخلاقی در جامعه و به ویژه در بین جوانان شده است. هرچند، تحقیق مستقلی در این زمینه انجام نشده، اما گزارش های ضمنی و مواردی که به طوری جانبی به این موضوع پرداخته اند، نشان دهنده رابطه مثبت بین افزایش سن ازدواج و انحرافات اخلاقی است. تأثیر افزایش سن ازدواج در انحرافات اخلاقی جوانان به قدری وسیع و گسترده است که تحقیقی مستقل و جداگانه ای را می طلبد. زمینه یابی ها و یافته های فراتحلیلی نشان می دهند که حتی در مواردی که به ظاهر هیچ ارتباطی با این موضوع ندارند نیز محرومیت از ازدواج و کامروایی های جنسی خارج از چارچوب خانواده، عامل اصلی است.بنابراین، گرچه نمی توان همه انحرافات اخلاقی و بی بند و باری های جنسی جوانان را ناشی از افزایش سن ازدواج دانست، اما به یقین بخش عمده ای از انحرافات اخلاقی جوانان، ریشه در این مسئله دارد.
راهکارها
همان گونه که در طول این بررسی تأکید شد، افزایش سن ازدواج تنها یکی از عوامل انحرافات اخلاقی است که باید اقدامات پیشگیرانه درباره آن انجام شود.قدر مسلّم این است که اقدامات پیشگیرانه در زمینه انحرافات اخلاقی و برنامه ریزی برای ازدواج در زمان مناسب، در قدم اوّل به خود جوانان مربوط می شود که با پی روی از دستورات اسلامی مبنی بر اقدام به موقع برای ازدواج و مقاومت در برابر وسوسه، از خطرات احتمالی پیشگیری کنند. در مرحله بعد، خانواده ها و سازمان های اجتماعی، به ویژه دولت، در مورد ازدواج جوانان نقش و مسئولیت خطیری را بر عهده دارند.
الف. نقش والدین در ازدواج جوانان
نقش خانواده در بهینه سازی سن ازدواج و پیشگیری از انحرافات اخلاقی جوانان، نقش مهم و اساسی است. والدین می توانند با اقدام به موقع برای ازدواج فرزندانشان و دست برداشتن از سختگیری های بی مورد، رسومات و سنّت های غلط، و انتظارات و توقعات نابجا از فرزندان، زمینه ازدواج به موقع آن ها را فراهم نموده و به مسئولیت دینی و اخلاقی خود، عمل کنند.
ب. مسئولیت دولت در تسهیل امر ازدواج جوانان
هر یک از نهادهای اجتماعی عهده دار مسئولیت ها و وظایف مشخصی از کارکردهای یک جامعه هستند. فرایند عملکرد این نهادها و نیز تعامل بین آن ها، چگونگی حرکت یک جامعه را مشخص می سازد. دولت به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای اجتماعی، مسئولیت حراست از ارزش های فرهنگی، ایجاد زمینه برای رفاه اجتماعی و تسهیل ازدواج جوانان را به عهده دارد.در فرهنگ اسلامی بر تعاون اجتماعی و رسیدگی به امور جوانان تأکید شده و بخشی از بیت المال برای تسهیل ازدواج جوانان اختصاص یافته است.
در احوالات حضرت علی(علیه السلام) آمده است: جوانی را که مرتکب استمنا شده بود، محضر او آوردند تا مجازات کند. حضرت او را تعزیر کرد و روی دستش را آن قدر زد تا سرخ شد. سپس فرمود: چرا این کار را کردی؟ چرا ازدواج نکرده ای؟ عرض کرد: چون توانایی ندارم و... حضرت دستور داد از بیت المال او را تأمین کنند که ازدواج کند.
برای تسهیل امر ازدواج جوانان و در نتیجه، پیشگیری از بسیاری انحرافات اخلاقی موارد ذیل پیشنهاد می شوند:
1- برگزاری کلاس های آموزشی درباره ازدواج و تحلیل و بررسی پیامدهای به تأخیر انداختن آن
2- ایجاد مراکز ویژه برای شناختن موقعیت های افراد طالب ازدواج و فراهم کردن زمینه آشنایی خانواده ها و خواستگاری در مواردی که با معیارهای موردنظر دختر و پسر هم خوانی داشته باشد
3- فراهم کردن امکانات ازدواج به دور از مخارج غیرضروری و در چارچوب فرهنگ دینی، از نوع ازدواج های گروهی که در سال های اخیر شاهد برگزاری ساده و صمیمی آن ها بوده ایم، تا به این وسیله جوانان بتوانند با صرفه جویی، زمینه یک زندگی ساده و سالم را فراهم کنند
4- منحصر نکردن امکانات مادی و رفاهی به دانشجویان و جوانان ساکن در پایتخت و تقسیم تسهیلات بین همه قشرها و گروه ها در شهرها و شهرستان های مختلف
5- قرار دادن افرادی که ازدواج کرده اند در اولویت های اشتغال و در واقع، توجه به اشتغال جوانان به دور از تبعیض و رابطه محوری
6- فرهنگ سازی ازدواج ساده و منطبق با معیارهای اسلامی، که یکی از راهکارهای اصلی در حل مشکلات ازدواج جوانان بوده است و باید از سوی رسانه ها دنبال شود. اگر معیار ما در ازدواج و انتخاب همسر، اسلام باشد، همه یا اکثر این مشکلات وجود نخواهد داشت
باید بینش جوانان، نوجوانان و خانواده ها نسبت به زندگی و ازدواج اصلاح شود تا بتوان مقدّمات ازدواج آنان را در زمان مناسب و با الگوگیری از امامان معصوم(علیهم السلام) که پیش از 20 سالگی اقدام به ازدواج می نمودند، فراهم کرد.
7- باید تدابیری از سوی مربیان، مسئولان فرهنگی و دولت در نظر گرفته شود که جوانان و نوجوانان در ابعاد گوناگون جسمی، جنسی، عقلی، اجتماعی، عاطفی و اقتصادی به طور هماهنگ و متناسب رشد نمایند. آنچه در حال حاضر مشاهده می شود ناهم ترازی رشد و بلوغ جنسی و جسمی با دیگر ابعاد رشد یعنی رشد عقلی، اجتماعی، اقتصادی و عاطفی جوانان و نوجوانان است.
از این رو، جوانان سال ها پس از رسیدن به بلوغ جنسی، منتظر یافتن شغل مناسب، تکمیل تحصیلات و دیگر پیش نیازهای زندگی باقی می مانند که در نتیجه، یا اصلا به آن دست نمی یابند و یا وقتی به آن ها می رسند که دیگر شادابی، طراوت و انگیزه ازدواج را ندارند. در هر دو صورت، زندگی آسیب پذیر و در معرض خطرات جدی است.
چکیده
این تحقیق به بررسی عوامل موثر در سازگاری زناشویی به عنوان یک ویژگی شخصیتی می پردازد شاید بتوان با اندکی احتیاط رابطه بین پژوهش های روانی – اجتماعی را با بعضی از مشکلاتی که جامعه خاص و معاصر ما در برگرفته اند روشن ساخت . شاید بتوان گفت که یکی از بهترین موقعیت هایی که می توان از سازگاری سخن گفت زمانی باشد که از سلامت روانی و بهداشت روانی گفتگو می شود سلامت روانی رابطه تنگاتنگ و نزدیکی بسیار با سازگاری دارد . ( اسلامی نسب ، 1373 )
هدف کلی این تحقیق بررسی رابطه بین عوامل مختلف با سازگاری زناشویی دانشجویان متأهل دانشگاه آزاد قوچان می باشد .
نمونه هایی از فرضیه پژوهش عبارتند از :
1- بین مردان و زنان از نظر سازگاری زناشویی تفاوت معنی داری وجود دارد .
2- بین افرادی که ازدواج فامیلی دارند و افرادی که ازدواج غیر فامیلی دارند از نظر سازگاری زناشویی تفاوت معنی داری وجود دارد .
جامعه آماری و روش نمونه گیری :
جامعه آماری در این پژوهش دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد واحد قوچان می باشد .
در این پژوهش ، نمونه گیری از کل جامع مورد نظر صورت گرفت که 100 نفر را با استفاده از نمونه برداری تصادفی ساده انتخاب کردیم . قابل ذکر است که از این 100 نفر ، 70 نفر زن و 30 نفر مرد انتخاب شدند .
در این نوع نمونه گیری ، نشانه ها یا واحد های مورد مطالعه برای گروه نمونه به گونه ای انتخاب می شود که همه آنها فرصت برابری در انتخاب شدن دارد و هر انتخاب نیز از انتخاب دیگر مستقل می باشد .
نتیجه گیری
به طور کلی با بررسی رابطه بین عوامل مختلف شغلی ، نوع ازدواج و تعداد فرزندان با سازگاری زناشویی دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد قوچان ، این عوامل در سازگاری زناشویی تاثیر گذار نمی باشند .
فهرست مطالب
چکیده 3
فصل اول: کلیات
مقدمه 5
بیان مسئله 7
اهداف تحقیق 8
ضرورت و اهمیت تحقیق 8
فرضیه های پژوهش 9
تعریف نظری و عملیاتی واژه ها 9
فصل دوم: پیشینه ی تحقیق
مقدمه 11
نظریه ی مثلثی عشق 12
انواع عشق 13
دلایل درست ازدواج 14
روش های مطالعه برای انتخاب همسر 16
عوامل مربوط به شرایط زندگی 17
معیارهای ازدواج موفق 18
تعریف سازگاری 20
خصوصیات سازگاری 21
راه های سازش یا سازگاری 22
مراحل بحران 23
روش های مداخله در بحران 24
خصوصیات انسان سازگار 25
تعارضات در زندگی زناشویی 26
عواملی که سازگاری زناشویی را دشوار می سازند 27
عوامل مؤثر در سازگاری زناشویی 29
راه های مقابله با اختلالات زناشویی 31
رابطه ی ملاک های گزینش همسر با موفقیت در زندگی زناشویی 33
لازمه ی حفظ روابط زناشویی 34
تعهد در زندگی زناشویی 34
چالش های زندگی مشترک 35
تعادل بین نیاز به وابستگی و نیاز به استقلال 37
خانواده ی نابسامان 39
علل خانواده ی نابسامان 40
عوارض خانواده ی نابسامان 41
تحقیقات انجام شده درباره ی موضوع 43
فصل سوم: روش اجرای تحقیق
مقدمه 45
روش تحقیق 46
جامعه ی آماری 46
نمونه و روش نمونه گیری 46
ابزار جمع آوری اطلاعات 46
روش اجرا و نمره گذاری 47
روش های گردآوری اطلاعات 47
روش های آماری 48
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل اطلاعات
جدول 1 – 4 50
جدول 2 – 4 51
نمودار 1 – 4 52
جدول 3– 4 53
فرضیه 1 53
جدول 4 – 4 53
جدول 5 – 4 54
فرضیه 2 54
جدول 6 – 4 54
جدول 7 – 4 55
فرضیه 3 55
جدول 8 – 4 55
جدول 9 – 4 56
فرضیه 4 56
فصل پنجم : نتیجه گیری و بحث
مقدمه 58
بحث و نتیجه گیری 58
محدودیت های تحقیق 60
پیشنهادات 61
منابع و مآخذ 63
پیوست ها 66
کنترل میزان رشد جمعیت یکی از مهمترین شاخصهای توسعه بحساب می آید. جمعیت دنیا در سال ۱۹۵۰ دو و نیم میلیارد نفر بوده و اکنون از مرز ۶ ملیارد نفر گذشته است و پیش بینی می شود در سال ۲۰۲۵ میلادی به ۵/۸ میلیارد نفر برسد طی همین سالها در ایران روند رشد جمعیت از متوسط دنیا بالاتر بود و جمعیت ۱۰ میلیونی ۱۰۰ سال قبل اکنون به نزدیک به ۷ برابر رسیده است[i].
کشور جمهوری اسلامی ایران که در دوران سالهای اولیه انقلاب دارای رشد جمعیت بالا و در حدود۷/۲ (که تا ۴/۳ نیز ذکر شده است)[ii] و در سالهای اخیر این میزان رشد تا حدود ۷/۱ (و مواردی تا ۲/۱ نیز ذکر شده) کاهش یافت این کاهش رشد جمعیت ناشی از اجرای طرحها و برنامه های کنترل جمعیت در سالهای اخیر بوده است.
هرم سنی جمعیت ایران در سالهای اول بعد از انقلاب شکلی مخروطی با قاعده پهن به خود گرفت که این شکل نشانگر رشد جمعیت بالا است و در سالهای بعد این رشد بسرعت کنترل و باعث تغییر در شکل نمودار فوق گردید بطوری که اکنون یک ناحیه فرو رفته در قاعده مخروط را می توان بوضوح مشاهده کرد مشابه این تغییر را می توان در نمودار رشد جمعیت کشور های اروپایی و بخصوص در کشور آلمان پس از جنگ جهانی اول مشاهده نمود که البته این تغییر شکل نمودار در اروپا در بین گروه جوانان و افراد میانسال (بویژه مردان ) و بدلیل کشته شدن سربازان در جنگ بوده است در حالی که تغییر شکل مزبور در کشور ما ناشی از کنترل رشد جمعیت و تنظیم خانواده می باشد.
کشور ایران دارای جمعیت جوانی می باشد و برابر آمار (در زمان مطالعه) حدود ۳۵% جمعیت کشور را افراد زیر ۱۸ سال تشکیل می دهند این آمار اهمیت تحقیق در مسائل جوانان و از جمله مسئله ازدواج را روشن تر می نماید[iii].
براساس مطالعات انجام شده در سال ۱۳۶۵ از سوی سازمان ثبت احوال نشان می دهد که ۹۹ در صد از زنان کشور ما موفق به ازدواج می شوند و تنها یک درصد آنان تا پایان عمر خود موفق به ازدواج نمی شوند[iv].
شاخص دیگر میانگین طول مدت ازدواج است که این رقم در جامعه ما بسیار بالا است.
الگوی ازدواج در ایران بر اساس باور مردم به این گونه است که شوهر باید از زن بزرگتر باشد و میزان تفاوت سن حداقل ۵ سال را لازم و این اختلاف سن را ضامن بقای خانواده ها می دانند.
همچنین طبق تحقیق انجام شده از سوی سازمان ثبت احوال میزان تفاوت سنی زن و مرد در کشور طی سالهای دهه ۶۰ بین ۸/۴ تا ۱/۵ بوده است[v] اخیرا مجلس شورای اسلامی نیز در یک طرح پیشنهادی سن قانونی ازدواج برای مردان ۱۸ و برای زنان را ۱۵ سال اعلام نمود.
آمار های موجود اختلاف سن زن و مرد را در جوامع مختلف و از جمله در جوامع غربی نیز در همین حدود نشان می دهد تا به آنجا که فرمول زیر را که از دوران ارسطو باقی مانده است برای تعیین سن مناسب ازدواج زن و مرد صادق دانسته اند.
۷+ (۲/ سن مرد) = سن زن
نمودار شماره ۱: نمایش میانگین سن ازدواج در زن و مرد بر اساس فرمول فوق
بر اساس این طرز تفکر و طبق فرمول فوق مشخص است که با افزایش سن ازدواج میزان اختلاف سن زن و مرد نیز افزایش می یابد به گونه ای که سن مناسب زن برای مرد ۱۴ ساله معادل ۱۴ سال و برای مرد ۲۰ ساله معادل ۱۷ سال و برای مرد ۴۰ ساله معادل ۲۷ سال و برای مرد ۶۰ ساله معادل ۳۷ سال خواهد بود.
نتیجه چنین تفکری در صورتی که میزان رشد جمعیت همواره مثبت باشد آن است که همیشه تعداد زنان در معرض ازدواج به مردان در معرض ازدواج بیشتر بوده است این موضوع تا کنون مشکل حادی را برای ازدواج زنان بوجود نیاورده لیکن این مشکل همیشه بطور مزمن خود را بروز داده است اگر چه تعدد زوجات باعث شده است تا ازدواج تعداد کمی از این بانوان نیز ممکن گردد.
بر اساس آمار منتشره از سوی سازمان ثبت احوال ۸۲/۲ درصد مردان کشور ما در سال ۱۳۷۰ دارای ۲ همسر بوده اند که تعداد بیش از ۳۴۵ هزار نفر از زنان را شامل می شود[vi] اگر فرض کنیم که فرهنگ چند همسری در جامعه همچنان حاکم باشد باز هم نمی توان انتظار داشت که کلیه دختران فرصت ازدواج را پیدا نماید ضمن آنکه عوارض چند همسری را نیز باید پذیرا باشند.
به ازای هر مرد در سن ازدواج حداقل یک زن در سن ازدواج و با اختلاف سنی ذکر شده وجود دارد لیکن با توجه به الگوی سنی ازدواج و فرهنگ اختلاف سن زن و مرد حاکم بر کشور ما انتظار می رود با توجه به تغییراتی که در میزان رشد جمعیت در کشور ما اتفاق افتاده است و منحنی هرم سنی در بخش قاعده آن دچار فرورفتگی شده است در سالهای آینده تعداد پسر های آماده ازدواج از تعداد دختر ها بیشتر شده و چه بسا تعداد قابل توجهی از آنان تا پایان عمر مجرد باقی بمانند اگر چه ممکن است تعدادی از مردان به فکر خروج ازکشور برای ازدواج افتند البته امکان واردات دختر از کشور های دیگر را نیز می توان در نظر گرفت! در هر حال این مشکل را با قانون چند همسری هم نمی توان رفع نمود!!
لازم به ذکر است در صورتی که بخشی از افراد جامعه بدلیل عدم تعادل تعداد پسر و دختر آماده ازدواج مجرد باقی بمانند علاوه بر ایجاد زمینه های فساد برای آنان بخش وسیعی ازافراد متاهل جامعه را نیز به فساد سوق می دهند حال این سوال پیش می آید که آیا افزایش تعداد افراد مجرد در جامعه را باید یک معضل بشمار آورد و یا اینکه مانند غربیها آن را به عنوان عامل کنترل جمعیت بحساب آورده و از آن استقبال نمود به هر حال پیش بینی میزان تجرد در بین زنان و مردان در سالهای بعد می تواند امکان تصمیم گیری های حساب شده و بموقع برای سیاستگزاران بهداشتی و بلکه فرهنگی و اقتصادی را فراهم سازد.
در یک بررسی وسیع که بوسیله دفتر سلامت خانواده و جمعیت در وزارت بهداشت و درمان و با نظارت مرکز آمار و همکاری کارشناسان و سازمانهای بین المللی در مهر ماه سال ۱۳۷۹ انجام شد آمار و اطلاعات بسیاری در زمینه جمعیت و شاخصهای توسعه جمع آوری گردید در این تحقیق علاوه بر سن تولد کلیه افراد خانواده سن ازدواج در زوجین مورد سوال قرار گرفت که زمینه بسیار مناسبی را برای انجام تحقیق در این زمینه فراهم ساخته است[vii].
لازم به ذکر اکنون نتایج این مطالعه تحت عنوان سیمای جمعیت و سلامت در جمهوری اسلامی ایران (مهر ماه ۱۳۷۹) منتشر شده است
الگوی سنی ازدواج در هر جامعه ای تابع شرایط عرضه وتقاضای حاکم بر آن جامعه می باشد و عوامل موثر برآن عبارتند از:
این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 34 صفحه می باشد.