*** توصیه می کنیم حتما از محتوای این فایل ارزشمند که فقط در این سایت ارائه می شود استفاده بفرمایید***
دوست خوبم سلام :
بنا به سفارش زیاد هموطنان عزیزمون مبنی بر تهیه داستان های آموزنده برای کودکان ، ما در اینجا هشت داستان بسیار آموزنده در زمینه های مختلف رو گردآوری کردیم تا فرزندان دلبند شما از اونها استفاده کنند و لذت ببرند.
والدین گرامی : ما این فایل آموزشی رو با استفاده از شیوه های نوین تصویرگری و با مشاوره از کارشناسان علوم دینی ، اجتماعی و روانشناسان در حوزه کودک و با تایید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طراحی و تولید کرده ایم.
ما در روند تولید این برنامه تمام سعی مونو کردیم تا از اِلمانها و تصاویر جذاب با رنگ های شاد و مورد توجه کودکان عزیزمون استفاده کنیم تا از این طریق کیفیت بصری محتوای رو هم بالا ببریم تا گل های آسمانی شما از دیدن این برنامه خسته نشن و باعث دل زدگی شون نشه.
همچنین برای ارتباط بیشتر برنامه با فرزندان دلبندتان ، ما از اِلمانهای کودکانه و صداهای آشنا برای کودکان استفاده کردیم که باعث تعامل بیشتر کودکان با این مجموعه داستانی شده است.
دوست خوبم : عشق و علاقه من و همکارانم به کودکان و به کارگیری از موارد فوق باعث شده تا به لطف خدا استقبال خوبی از این محتوای آموزشی بشه و به همین خاطر ما مبلغ بسیار کمی برای دانلود این محتوای ارزشمند در نظر گرفتیم و امیدواریم روزی بتوانیم این آموزش رو به رایگان تقدیم حضور پر مهر هموطنان عزیزمون کنیم.
محتوای این فایل شامل:
دو برادر مهربان
در زمانهای قدیم (زمان زندگی امام حسن ع و امام حسین ع )پیرمردی زندگی می کرد. این پیرمرد یه روز مشغول وضو گرفتن بود که امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) ایشون رودیدن اون موقع امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) هنوز خردسال بودند، با دیدن پیرمرد متوجه شدن که او وضوش اشتباه می گیره. با هم فکر کردن طوری به اون پیرمرد وضو گرفتن رو یاد بدهند که ناراحت نشه. به همین خاطر به کنار آب رفتن و مشغول وضو گرفتن شدن....
امام صادق (ع) و نماز
هنگامی که امام صادق به نماز می ایستاد رنگ از رخسار مبارکشون می پرید گاهی قرمز می شدن و گاهی زرد. گویا امام با کسی که در مقابلشون ایستاده بود سخن می گفتن و مناجات می کردن.
امام صادق (ع) جز بر روی تربت امام حسین (ع) به خاک دیگری سجده نمی کرد. روزی اول حضرت در حال نماز به زمین افتاد و از هوش رفت. از ایشون، سبب رو پرسیدن: فرمود: آیه ای را مکرر تکرار کردم که ناگاه آن را از زبان گوینده اش یعنی خداوند شنیدم......
فقیر و ثروتمند
یه روز رسول اکرم (ص) بین یاراشون خود نشسته بودن. مرد فقیری وارد شد. مرد جای خالی ای پیدا کرد و نشست. زیرا طبق سنّتِ اسلامی، هر کسی در هر مقامی که هست، وقتی به مجلسی می ره، باید هر جا که خالی بود، بنشینه.
مرد فقیر کنار مرد ثروتمندی نشسته بود. مرد ثروتمند، با دیدن او لباسهای خود را جمع و جور کرد و خودش را کنار کشید.
حضرت رسول اکرم (ص) که این کارِ مرد ثروتمند رو دیدن، فرمودن: «ترسیدی که چیزی از فقر او به تو بچسبد؟»
مرد گفت:..........
حق مادر
زکریّا، پسر یه مسیحی بود که دین اسلام رو قبول کرده بود. اما خانواده او مسیحی مونده بودند. زمان حج رسید، زکریا از شهر کوفه بیرون اومد به مدینه و به حضور امام صادق (ع) رفت. سپس ماجرای مسلمان شد نشو خود را تعریف کرد. امام فرمود: «چه چیزی نظر تو رو به اسلام جلب کرد؟»
زکریا گفت: «سخن خدا در قرآن مرا جلب کرد. زمانی که خداوند در قرآن می فرماید (ای پیغمبر تو نمی دانستی کتاب چیست و نمی دانستی که ایمان چیست؟ ما این قرآن را به تو وحی کردیم و نوری قرار دادیم و با این نور، هر که را بخواهیم راهنمایی می کنیم.» آیا این آیه ها دربارۀ من هم درست است؟»
امام فرمود: «درست است. خدا تو رو هدایت کرده است.» بعد امام سه بار فرمودن: «خدایا خودت او را راهنما باش.» امام از او پرسیدن: «اکنون هر پرسشی داری بگو.» جوان گفت: خانوادۀ من، مسیحی هستن و مادرم نابینا ست. من با اونا غذا می خورم و زندگی می کنم. تکلیف من چیه؟» امام فرمود: «زندگی تو با اونا اشکالی نداره» سپس فرمود: «از مادر خود مواظبت کن تا زمانی که زنده است و به او نیکی کن........
شتر فراری
یکی بود یکی نبود. در زمانهای خیلی قدیم یک روز پیامبر بزرگ ما به سفر رفته بودن. در طول سفر ناگهان شتری رو دیدن که دوان دوان از راه دور به سمتشون پیامبر اکرم(ص) می یاد، وقتی نزدیک پیامبر اکرم رسید جلوی پای ایشان به زمین نشست. بچه های گُلم، از آن جا که پیامبر(ص) می توانستن با حیوانات صحبت کنن به شتر گفتن چه شده؟ مگر تو صاحب نداری؟ شتر اشاره به پشت سرش کرد. پیامبر اکرم(ص) دیدن یه مردی داره به طرف ایشون می یاد که گمان بردند صاحب شتر است. شتر در حالی که خیلی ترسیده بود گفت: ای فرستاده خدا کمکم کنید او می خواد منو آزار بده. در همان لحظه صاحب شتر در حالی که نفس نفس می زد کنار شتر رسید. پیامبر گرامی ما به او گفتن: ای مرد چرا شترت رو آزار می دی؟ مرد گفت؟ یا رسول الله من این شتر روخریدم که برای من کار کنه ولی او از من اطاعت نمی کنه و همیشه فرار می کنه. پیامبر به شتر گفت: آخه چرا اطاعت صاحبتو نمی کنی؟ شتر آهی کشید و گفت:...........
سرزنش استاد
سیّد جواد آملی، یکی از دانشمندان بزرگ زمان خودش بود. یک شب مشغول خوردن شام بود. که کسی درِ خونش رو زد. سید جواد در رو که باز کرد پیشخدمت استاد خود، سید مهدی بحرالعلوم رو دید. پیشخدمت گفت: «استاد، شما روخواسته.
شام، جلوی ایشان است اما غذا نمی خورن تا شما بروید.» سیّد جواد، بدون اونکه غذای خودشو تموم کنه، به خونه سیّد بحرالعلوم رفت.
وقتی چشم استاد به سیّد جواد افتاد با خشم فریاد زد: «سیّد جواد، از خدا نمی ترسی؟ از خدا شرم نداری؟» سیّد جواد با تعجّب پرسید: «ممکنه بفرمایید چه کار بدی کردم؟» استاد گفت:....
تیراندازی امام باقر (ع)
روزی روزگاری پادشاهی مغرور، در یکی از سرزمینهای گرم و سوزان عرب حکمرانی می کرد و به جای رسیدگی به کار مردم به خوشگذرانی در کاخ خودش مشغول بود. این پادشاه یکی از دشمنان امام باقر (ع) بود و همیشه به دنبال راهی بود که شأن و منزلت امام باقر (ع) را در نزد مردم کم کنه . در یکی از همین روزا امام (ع) را به کاخ خودش دعوت می کنه. او با این فکر که امام باقر (ع) تیراندازی بلد نیست، امام رو مجبور به تیراندازی.............
احترام به پدر و مادر
یه روزی که پیامبر اکرم (ص) به همراه اهل منزل خود مشغول انجام امور روزمره بودن، خواهر رضاعی رسول خدا (ص) برای دیدن برادرشون به منزل پیامبر (ص) اومدن. آن زن با دیدن پیامبر عرض کرد سلام علیکم.
پیامبر (ص) جواب داد: علیکم السلام و رحمه الله، خوش آمدید.
آنگاه پیامبر (ص) عبایش را بر روی زمین پهن کرد، و گفت: بفرمایید اینجا بنشینید.
پیامبر (ص) برای خواهرشون خرما آوردن و از احوال خونوادشون جویا شدن. خواهر رضاعی ایشان تشکر کرد و گفت: خدا را شکر همه خوبند و سلام رسوندن.
پیامبر (ص) پرسید: آیا به چیزی احتیاج داری تا براتون مهیا کنم؟
خواهر جواب داد: خیلی ممنون، من فقط به زیارت شما اومدم.............
********************************
کیفیت این فایل بسیار بالا در نظر گرفته شده به طوریکه می توانید به راحتی فایل رو به فلش مموری کپی کنید و به تلویزیون های ال سی دی یا ال ای دی در هر ابعاد و اندازه ای که باشد وصل نمایید و از محتویات آن استفاده کنید.
همچنین می تونید فلش مموری رو به دستگاه ستاب باکس تون متصل کنید و تو تلویزیون های قدیمی تر هم مشاهده کنید.
اما موضوع به همین جا ختم نمیشه این فایل در انواع تبلت و تلفن های هوشمند هم قابل اجراست.
حتی می تونید از اون در ساعت های هوشمند هم استفاده کنید و به عنوان یک فایل آموزشی ارزشمند به کودکتان هدیه بدید.
مناسب پیش دبستانی ها - مهد کودک ها - مدارس و مساجد
گارانتی محصول :
دوست خوبم : گروهی از جوانان فهیم و خلاق , با بهره گیری از اندیشه های نو و صرف هزینه های زیاد حاصل تلاش و زحمات شبانه روزی خود را در این مجموعه گردآوری نموده اند و امید دارند تا شما دوست خوبم با تهیه نسخه اصلی این اثر، همواره در تولید محتوای کودکانه مشوق آنان باشید. بنابراین امیدواریم از این فایل آموزشی و فایل های آموزشی دیگر که اون ها هم به صورت انیمیشن و با همین کیفیت طراحی و آماده شده اند استفاده کنید و چنانچه بعد از دانلود فایل از کیفیت اون راضی نبودید به آدرس goolhayeasemani@gmail.com ایمیل بزنید تا در صورت عدم رضایت شما وجه پرداختی رو به حساب شما باز گردانیم.
شاد ، پیروز و سربلند باشید.
داستان های آموزنده بصورت انیمیشن