لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :43
بخشی از متن مقاله
مقدمه
ایتالیا سرزمین چندان وسیعی نیست . چکمهای یک لنگه در گوشهای از قارهی اروپا . اما با چابکسوارانی چون (( دانته)) و ((بوکاچو)) و ((پترارکا)) در آن سوی سدههای دور و ((آریوستو)) و ((متاستازیو)) در میانهی راه و ((ورگا)) و ((کاپوآنا)) این سوتر و در قرن حاضر بزرگانی چون : ((ازوهو)) ، ((پیراندللو)) ، ((بوتزاتی)) ، ((پاوهز)) و چه بسیار نامهای آشنا و ناآشنایی که خود ، نمایهای طولانی است از تفکر و اندیشه ، آن هم در دورههای پرآشوب سیاسی و اجتماعی ایتالیای پراکنده و حتی ایتالیای متحد پس از سالهای 1815 .
ایتالیا را بیش از همه با نوابغ هنریاش میشناسیم . با نقاشانی چون : ((جوتو)) ، ((میکل آنجلو)) ،((داوینچی)) ، (( بوتیچللی)) و با پیکرتراشانی چون : (( برنینی)) و باز هم ((میکل آنجلو)) ، با ((کمدیا دل آرته)) و ((گلدونی)) در تئاتر و با ((وردی)) ، ((پاگانینی)) و ((روسینی)) در موسیقی و درسینما با سرآمدانی چون: ((دسیکا)) ، ((فللینی)) ، ((پازولینی)) و آثاری معظم در معماری تمامی طول تاریخ این کشور . آشنایی با مشاهیر – که شمارشان از حد بیرون است – از طریق آثاری است ، بیشتر ، دیداری و شنیداری . مقولاتی بیرنج برگردان کلام به کلام .
اما داستان ، حکایت دیگری است که در صورت بهترین ترجمه نیز ، معادل اصل نخواهد شد . و شعر ، بیش از داستان ، ترجمهناپذیر . در حالی که نه ((داوود)) میکل آنجلو نیاز به ترجمه دارد و نه ((لبخند ژوکوند)) داوینچی و نه ((ریگلوتو))ی وردی . و فیلم با کمترین ترجمه ، دنیای وسیعی را پیش روی بیننده میگشاید . اما رهیافت شعر و ادبیات به سرزمینی دیگر با زبانی متفاوت ، نیازمند شکیبایی است و به همین دلیل ادبیات پارهای از کشورها ، خصوصا با زبانی غیر از زبانهای رایج ، مهجور باقی میماند و گنجینهای پربها ، پیش چشم هیچ مشتاقی گشوده نمیشود . آن هم ادبیاتی همچون ادبیات ایتالیایی که چه در شعر و یا داستان در عرصهی جهان حضوری چشمگیر داشته و بسیاری از آثار ادیبان ایتالیایی ، زیر ساخت شهرهترین آثار ادبی جهان گشته و بسیاری از جوایز جهانی از جمله نوبل را از آن خود کرده است . این کماقبالی ، نه تنها برای ادبیات ایتالیایی که نصیب ادبیات بسیاری از دیگر کشورها نیز شده است .
ادبیات ایتالیا از آغاز
روم با گستردن هرچه بیشتر مرزهایش ، زبان خود را به عنوان مهمترین وسیلهی اتحاد معنوی و سیاسی بر مردم مغلوب تحمیل کرد . اما برخی از سرزمینها چون یونان ، با وجود غلبه سیاسی روم بر آنان ، از پذیرش زبان لاتین سرباز زدند و به مقابله با آن برخاستند .
گویشی که در ایالات امپراتوری نشر یافت ، نه زبان لاتینی ادبی ، بلکه زبانی محاورهای و عامیانه بود که روانی و سلاست بسیار و دستور زبان کمقاعده از مختصات بارز آن به شمار میرفت و تحت حاکمیت زبانهای محلی ، از ناحیهای تا ناحیهی دیگر ، دچار تغییرات و تحولاتی میگشت .
زمان و چگونگی تغییر و تحول زبان لاتین در داخل و خارج ایتالیا و تبدیل آن به زبانهای رمانس (زبانهای رومی) چندان مشخص نیست . اما آشکار است که این تکوین زبان ، با سقوط امپراطوری روم شرقی ، تسریع گردید .
با تضعیف قدرت مرکزی روم ، زبان لاتین عامیانه بر اساس پیچیدگیهای لهجهای ، دچار تحولات سریع و پی در پی شد و از زبانی واحد ، به تدریج به زبانهای دیگر تغییر شکل داد ؛ که همه ، ریشه در زبان لاتین داشته و نام رمانس و یا نئولاتین را بر خود گرفتند و امروزه به دو گروه زبانهای شرقی و غربی تقسیم میشوند .
زبانهای شرقی ، خود به رومانیایی ، ایتالیایی ، رومانچو یا لادینو (که در ناحیهای از سوئیس و در ((فری یولی))[1] به آن سخن میگویند )، و زبانهای غربی به ((پروونسی))[2] ، فرانوسی ، اسپانیایی و پرتغالی تقسیم میشوند .
زبان ایتالیایی به گروه زبانهای نئولاتین یا رمانس که کناره رود گنگ تا اقیانوس اطلس را دربر میگیرد و از خانوادهی بزرگ زبانهای هند و اروپایی است تعلق دارد و از تغییر شکل زبان لاتین پدید آمده است .
الفبای زبان ایتالیایی با تقسیم به گویشهای عدیده در نواحی گوناگون ، سوای برگرفتن برخی حروف از زبانهای یونانی ، آلمانی و عربی ، ریشه در زبان لاتین دارد و حتی ویژگیهای مورفولوژی (تاریخ تحولات لغوی) و صرف و نحو آن نیز با زبان لاتین عامیانه مرتبط است .
تا آنجایی که مربوط به مشخصترین تغییرات زبان ایتالیایی ، با گذر از زبان لاتین میشود (سوای تغییرات آوایی و حذف حروف بیصدا از انتهای کلمه ، مثل bonus به buono به معنای خوب ، و یا Calidus به Caldo به معنای گرم) میتوان به نکات زیر اشاره کرد :
1- حذف حالت خنثی
2- الحاق حرف تعریف مشتق از لاتین (illud , illo , ille) که با الصاق به حروف اضافه ، حروف اضافهی حرف تعریفدار را میسازند .
3- در فعل ، حذف شکل مستقل غیرفعال و تشکیل افعال مرکب از طریق اضافهشدن افعال کمکی و اضافهشدن گذشتهی نزدیک ، گذشتهی دور و شرطی .
4- شکل تازهای از قید با اضافهکردن (-mentee)
دلیل شکلگیری آرام زبان و ادبیات ایتالیایی ، مثلا نسبت به زبان فرانسوی ، صرفا به لحاظ حیثیت و اعتبار زبان لاتین در ایتالیا و اعتقاد به این زبان به مثابه تنها زبان قانونمند و قابل نگارش قابل توضیح است .
اولین سند زبان ایتالیایی
نوشتهای که برای اولین بار به زبان ایتالیایی در قبال زبان لایتین مورد استفاده قرار گرفت ، فرمانی از فرقه ((سن بنه دتّو ))1 متعلق به سال 960 پس از میلاد مسیح است.
به زبان لاتین :
Sao ko kelle terre , per kelle fini queki contene , trenta anni le possette parte sancti Benediti
به زبان ایتالیایی:
So che quelle terre , per quei confini che qui contiene , trenta anni le possedette la parte di san Benedetto
میدانم آن سرزمینها ، به خاطر آن حدودی که اکنون دارد ، برای مدت سیسال در اختیار سن بنهدتو بوده است .
در آن هنگام هیچ کس نمیاندیشید که این اعلامیه به عنوان اولین سند باارزش زبان مکتوب عامیانهی ایتالیا تلقی خواهد شد و کلمات آن به عنوان اولین کلمات زبان ایتالیایی همواره برجای خواهند ماند.
پس از 1000 سال میلادی ، اسناد دیگری چون کتیبهی ((سنکلمنته ))1 در روم (آخرین سالهای قرن یازدهم) و اعترافنامهی ((نورچا ))2 (نیمهی دوم قرن یازدهم)) و کاغذ ((فابریانزه ))[3] (1186) ظاهر گردید . اما باید افزود که اولین تجلیات مکتوب و هنری این زبان به دههی سوم قرن سیزدهم تعلق دارد .
قرن سیزدهم
از چهرههای معتبر سیاسی این قرن ((فدریکوی دوم))[4] است. او در سال 1194 به دنیا آمد و در سال 1250 در گرماگرم جنگ ایتالیا با پاپها و شهرهای شمال کشور درگذشت . قصد فردریکوی دوم ، استیلا بر تمام ایتالیا ، در هم شکستن خودمختاری فئودالةای سیسیل و جنوب کشور بود ؛ چراکه ایتالیا در این زمان به چند حکومت خودمختار تقسیم شده بود .
در قرن سیزدهم ، شمال ایتالیا از بخشهای ثروتمند این کشور بهحساب میآمد و برخی از خانوادههای بزرگ مثل ((استنزی))1 در ((فررارا))2 ، ((اسکالیجهری))3 در ((ورونا))4 و ((ویسکونتی))[5] در ((میلان))[6] ، اقتدار و حکومت خود را اعمال میکردند.
با پیشرفت سیاسی و اقتصادی ، مراکز فرهنگی رایج گردید و در شهرهای مختلف ، تحصیلات پایه گرفت و به درخواست فدریکوی دوم ، دانشگاههای ((پادووا))7 (1222) و ناپل (1224) و دانشگاههایی دیگر در رم و برخی شهرهای دیگر تاسیس شد .
در زمینهی مذهبی ، در حالی که ((اسکولاستییسم)) 8 (شیوه تعلیم و فلسفه مذهبی قرون وسطی) به بالاترین قلل تعلیمات ((تومازو دکوئینو))9 ]توماس آکونیاس[ رسید ، دو فرقه بزرگ ((سن دومنیکو))10 و ((سن فرانچسکو دسیزی))11 ]سن فرانسیسکوی آسیزی[ ( که دارای اهمیت فراوانی در تاریخ کلیساست) و به سال 1260 انجمن برادری ((فلاجل لانتی))12 (به معنی تازیانه زنها ، که برای تطهیر ، تزکیه و بخشودهشدن از گناهان ، بر خود تازیانه میزدند و ریشه در شهر ((اومبریا)) 1 داشت و سپس به تمام ایتالیا و حتی آن سوی آلپ نفوذ کرد) شکل گرفت.
در گسترة ادبیات ، شعر ، پیشتاز فعالیتهای ادبی گردید و به لحاظ حضور شاعران سیسیلی ، شعر هنری ، شکوفایی خود را در تمام ایتالیا توسعه داد . اما نمیبایست فراموش کرد که عدهی شاعران و نویسندگان این قرن و حتی بعد از این به زبان لاتین، همچنان در اکثریت قرار داشت .
در هنرهای تجسمی ، شیوهی (رومانیک) یا رومی تا به تعالی رسیدن شیوه ((گوتیک)) در قرن چهاردهم اقتدار خود را حفظ کرد و در مجسمهسازی هنرمندانی چون ((نیکولا پیزانو)) و ((آرنولفو دی کامبیو)) و در نقاشی ، ((چیمابوئه))2 با هنری که دارای معیارهای انسانیتر بود و چشمها را از آسمان به سمت زمین میکشاند ، خود نمایاند .
ادبیات نیز در این قرن همزمان در تمامی نواحی ایتالیا به منصه ظهور رسید . اما بیشترین حاصل و نتیجه ، از آنِ ایالات اومبریا ، سیسیل و ((توسکانا))3 بود . لازم به ذکر است که اومبریا به خاطر اشعاری با گرایشهای مذهبی ، متأثیر از سرودههای فرانچسکو دَسی زی ، وجوهی متفاوت از سایر نقاط ایتالیا دارد .
فرانچسکو دَسی زی
دَسی زی در سال 1182 از پدری بازرگان متولد شد . جوانی را به شادکامی گذراند تا آنکه تمایلات مذهبی در او پدید آمد . پس ، جمع جوانان را ترک گفت ؛ از ثروت روی برتافت و همدم فقیران و خادم حضرت مسیح گشت و فرقهای به نام او پدید آمد . در سال 1224 ((سرود آفریدگان))1 را که دارای نثری آهنگین بود سرود .
این شاعر مذهبی با این سروده برای خالق و مخلوقات ، آغازکنندهی واقعی ادبیات شاعرانهی ایتالیاست . این سرود که ستایشی پرجذبه است ، نویددهنده و پیشتاز ((کمدی الهی))2 است .
زندگی سن فرانچسکو در هالهای از افسانه قرار دارد . به گونهای که به هنگام تولد او ، فوجی از کبوتران بر بام خانهی پدری او نشست و به هنگام مرگ در غروبی پاییزی ، پرندگان ، گرداگرد پنجرهی اتاق او میگشتند . زندگی سن فرانچسکو ، خود شعری زیباست . او پهلوانی و تواضع و ایثار را در این زندگی درهم آمیخت ؛ خود را به خدمت جذامیان گمارد ؛ به مقابله با سلطان مصر برخاست ؛ فرقهای مذهبی تشکیل داد ؛ کلیساها و صومعههای متعدد ساخت ؛ شاهان و پاپ ها را پند داد و با توجهی روحانی به آواز هزاردستان گوش سپرد . با گل و گیاه و ستارگان نجوا سر داد و با شغال و جغد ، با آتش و باد و باد و با عشق و مرگ سخن گفت ؛ همگان را برادران و خواهران هم دانست و در جامعهای خوفانگیز و لبالب جنگ و خونریزی ، شعر برادری سرود . به طوری که ادبیات قرن سیزدهم و چهاردهم سرشار از آثار اوست.
چیمابوئه تصویری از او نقش زد ((جوتّو))1 ، چهرهی فوق انسانی او را به دفعات کشید . چندان که کلیساهای فورانس ، پادووا ، اسی زی ، ناپل و بسیاری دیگر ، تصاویر بسیاری از او را بر دیوارهای خود دارند و دانته یکی از مهمترین سرودهای ((بهشت)) را به او هدیه کرد .
سن فرانچسکو به سال 1226 در کلیسایی کوچک درگذشت و پس از او ، اومبریا باجنبشهای مذهبی فراوانی روبهرو گردید که از آن میان به جنبش فلاجل لانتی به رهبری (( رائی ئرو فازانی))2 باید اشاره کرد .
*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***
دانلود مقاله کامل درباره ادبیات ایتالیا