لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 18
فهرست مطالب:
محمدحسین دلواری
آغازسوگنامه
انگلیس و حضور در صنعت نفت ایران:
امتیاز بانک شاهنشاهی جایگزین تاراج نفت:
نخستین چاه نفت ایران:
بیداری ایران عامل ملی شدن نفت:
حزب توده و روسی کردن نفت ایران:
حضور روحانیت در ملی شدن صنعت نفت:
ترور رزمآرا و اراده مجلس برای ملی کردن نفت:
دست استعمار هنوز بر سفره نفت باقیست:
با انگلیس چه کنیم؟
نگاهی تاریخی به ملی شدن صنعت نفت
محمدحسین دلواری
از جمله عوامل افتخار هر کشور اقتدار و استقلال مرزی و معنوی آن میباشد. ایران اسلامی با توجه به خاستگاههای مذهبی و ملی همواره در گذر تاریخ جهت دستیابی به آزادی و استقلال و رهیدن از چنگال اسنعمار و استبداد بارها و بارها شاهد قیام و دفاع ملی بوده است. آنچه نمیتوان درخصوص ایران اسلامی نادیده گرفت این است که این کشور در پاسداری از حدود و ثغور خود اهتمام فراوانی داشته و در یک جمله هیچگاه طعمهای آسان و سهل برای دشمنان نبوده و نخواهدبود. از جمله کشورهای استعمارگر که در گذشته تلاش عمدهای را برای بهرهکشی از نعمتهای خداوندی ایران اسلامی انجام داده است، استعمار پیر انگلیس است.
بررسی سوابق حضور انگلیس در ایران موید خوی فرصت طلبانه، استعماری و مداخله جویانه این کشور در ایران میباشد. در اینجا نگاهی گذرا به حضور انگلیس در پای سفره نفت کشورمان داریم تا بیشتر با این دشمن قدیمی ایران اسلامی آشنا شویم.
آغازسوگنامه
در ابتدای کار، انگلیس در ایران نماینده سیاسی نداشت. تمام کارهای اداری که ممکن بود پیش آید به وسیله نمایندگان کمپانی هند شرقی حل و فصل می شد. این نمایندگان از طرف فرمانفرمای کل هندوستان به حضور شاه و دربار ایران میرسیدند. درآن دوره علایق مقامات کمپانی هند شرقی در ایران کاملا تجاری بود. ولی با افزایش گرفتاری ها و مسئولیت های کشورداری، ایشان ناگزیر شدند به فکر حفظ قلمرو خویش از دشمنان خارجی باشند. ایران در دروازه باختری هند در چشم کسانی که در کلکته و لندن با مسایل کمپانی هند شرقی سروکار داشتند، به صورت فرصت و تهدیدی نوظهور جلوه می کرد.
افغانستان، فرانسه و روسیه هم به نوبه خود نسبت به استیلای انگلیس بر هند، عکسالعمل نشان دادند و از سال 1798 م به بعد انگلیس را به دخالت روزافزون در ایران واداشتند. بدین سان، هر چند انگلیس هرگز به امکانات بازرگانی خود بیاعتنا نماند، اما توجه عمده اش به تسلط بر ایران، با وجود حفظ استقلال و تمامیت ایران بود تا عاملی حیاتی برای دفاع از قلمرو امپراتوری انگلیس باشد.
"هارفورد جونز" انگلیسی قریب بیست سال در بصره و بغداد در خدمت کمپانی هندشرقی بوده است. در این اثنا دو بار به ایران سفر کرده و زبان فارسی را آموخته بود. هنگامی که او نماینده مقیم کمپانی در بغداد بود، فتحعلی شاه نخستین تقاضای کمک از حکومت هند را به او نوشت. در ادامه "سرگور اوزلی" که عنوان نماینده تام الاختیار انگلیس در ایران را با خود همراه داشت و ایران نیز به عنوان پلبه موازات مذاکرات نماینده دارسی در تهران با دربار قاجار، از سوی وزارت خارجه انگلیس به "سر آنتون هاردینگ"، وزیر مختار آن کشور در تهران دستور داده میشود تا از طریق رشوه به مظفرالدین شاه و وزرای دربار و دادن قول واگذاری سهام، به هر طریق ممکن قرارداد دارسی را به کرسی نشانند. شخص شاه پس از اعطاء قرارداد، مبلغ 50 هزار پوند دریافت میکندارتباطی انگلیس و هند بود، در ایران حضور یافت. به همین جهت منافع جدید دولت انگلیس در ایران در تعلیماتی که از لندن به اوزلی داده شد کاملاً مشهود است.
امتیازاتی همچون خطوط تلگراف و امتیاز شصت ساله رویترز برای تاسیس بانک نقطه عطفی در روابط ایران و انگلیس بود و همین آغاز راهی بود که سیطره اقتصادی و منافع انگلیس به سرعت افزایش یابد. یکی از علل علاقه انگلیس به ایران این واقعیت است که در تثبیت همه مرزهای آن؛ جز مرز شمالی با روسیه در شمال دریای خزر، دست داشته است و حتی در آنجا هم انگلیس سعی کرد دخالت کند، ولی روسیه موافقت نکرد.
تحقیق در مورد ایران و سایه شوم استعمار انگلیس