لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:17
فهرست و توضیحات:
مقدمه
بیان مسأله
وکالت
پیشگفتار ( کتاب علم قاضی
* وکالت در دعاوی
* سابقه تاریخ
* وکالت در اسلام
وکالت دعاوی در فقه و قانون
* ادله رجحان یا لزوم وکالت دعاوی
علاوه بر جواز و اباحه اصل وکالت در اموری که به آن اشارت رفت دلایل دیگری – نقلی یا عقلایی – وجود دارند که در برخی موارد خاص ، رحجان یا لزوم آن را ثابت می کنند که ذیلا به آنها اشاره می کنیم :
۱ - وکالت از مولی علیهم ، محجورین ، سفهاء ، صغار و موصی لهم برای حفظ حقوق آنها از طرف حاکم یا ولی و قیم آنها .
محقق در شرایع می فرماید :
« ینبغی للحاکم ان یوکل عن السفهاء من یتولی الحکومه و الخصومه عنه . »
و صاحب جواهر در شرح آن اضافه می کند :
« و کذا غیر السفهاء ممن للحاکم ولایه علیه و کذا الحکم و غیره من الاولیاء الا ان ینص الموصی علی عدم التوکیل » ( جواهر الاکلام ، ج ۲۷ ، ص ۳۹۲ )
از اینجا معلوم می شود که بر عهده حاکم و یا هر مسئول امور صغار و امثالهم است که برای حفظ حقوق آنها ، مخصوصا در دعاوی و خصومتها و شکایات جزایی وکیل تعیین نماید تا از تضییع احتمالی حقوق آنها جلوگیری شود .
۲ - بنص صریح فقها ، شرکت شرفاء و اعیان و افراد موجه و باصطلاح ذوی المروات ، یعنی کسانی که موقعیت و شرافت بیشتری در میان مردم یا سمت و منصبی بزرگ دارا هستند ، و لازم است که از ورود در معارکی که باعث وهن و خفت حتمی یا احتمالی آنها می شود احتراز کنند ، در مرافعات و طرح یا پاسخگویی دعاوی شرعا کراهت دارد .
مستند این حکم حدیث معروفی است از امیر المومنین علی ( علیه السلام ) که روایت شده می فرمایند :
« ان للخصومه قحما و ان الشیطان لیحضرها و انی لاکره ان احضرها »
( وسائل الشیعه ، باب ۱۴ ، من ابواب کیفیه الحکم واحکام الدعوی ، حدیث ۶ )
یعنی مرافه ، شخص را به چیزی که نمی خواهد می کشاند و شیطان در محضر مرافعات و خصومات حاضر است و من از حضور در آن کراهت دارم . آن حضرت جز در چند مورد که بدلایلی خود مجبور به شرکت شد ، برادر خود عقیل و در جای دیگر عبدالرحمن بن جعفر را بوکالت خود انتخاب و بمحکمه می فرستاد .
صاحب جواهر پس از این جمله که :
« یکره لذوی المروات من اهل الشرف و المناسب الجلیله الذین لایلیق بهم الامتهان ان یتولوا المنازعه بانفسهم . »
و بعد از ذکر روایت سابق می گوید :
« بل قد یستفاد مما روی عن علی علیه السلام ... عموم الکراهه المتسامح فیها و ان تاکدت فیهم خصوصا اذا کانت مع ذوی الالسنه البذیه . »
و بر این قرار ، بنظر ایشان شرکت در مرافعات حتی برای افراد غیر اعیان هم مکروه است ، بویژه که طرف مقابل آنها بدزبان و بدبرخورد باشد و در صورتی هم که عموم کراهت را از آن استفاده نکنیکم ، کراهت فی الجمله و لزوم دخالت وکیل در دعاوی و یا کراهت ترک آن را می توان استفاده کرد .
۳ - روح اسلام اقتضا می کند که عموم مردم در مقابل حکام و امرا و قضات ، استقلال شخصیت و جرات بیان و تلکم داشته باشند و بتوانند مقصود و خواسته خود را بدون ترس از حق طلبی و حقیقت طلبی بیان کنند ،
همچنانکه امیر المومنین علیه السلام در فرمان به مالک اشتر فرمود :
« . . حتی یکلمک متکلمهم غیر « متعتع » فانی سمعت رسول الله ( صل الله علیه و آله و سلم ) یقول فی غیر موطن : لن تقدس امه لایوخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متعتع . »
( تا آنکه با تو بی لکنت زبان و با جسارت سخن بگویند . چه از پیامبر ( ص ) بارها شنیدم که : بی شگون و ناپاک است آن ملتی که ناتوانش نتواند بی لکنت زبان حق خود را از توانا بگیرد . )
تحقیق درباره وکالت