من أخلص لله أربعین صباحاً فجّر الله ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه
گالری ساربان
آذر 1393
تصویر خوشنویسی استاد امیرخانی 21
من أخلص لله أربعین صباحاً فجّر الله ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه
گالری ساربان
آذر 1393
اتق شرمن احسنت الیه
گالری ساربان
آذر 1393
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه21
بل اصول صفا و خوبى بود زان اشارت به حسن خط فرمود
باز در شرح حسن خط قاضى اشاره به قول على(ع)دارد که فرمود نیکویى خط زباندست است و روشنى درون(حسن الخط لسان الید و بهجة الضمیر).بدینسان قاضىمقدمات کلام را فراهم مىکند تا بگوید:«الخط اصل فى الروح و ان ظهرت به جوارحالجسد» (9) و لازمه حسن خط ترک منهیات و محافظه صلوات است.پس باید روح ازکدورت پاک افتاده شود تا خط نیز نیکو و صاف و پاک گردد.از قول او افلاطون نیز خطرا«هندسه روحانى»مىدانسته که با اعضاى بدن ظاهر مىشود:«الخط هندسة روحانیةظهرت بالة الجسمانیه».از این جهت افلاطون خط را مخصوص دست نکرده و به دستمقید نساخته که اعضاء را شامل است (10) .
پیدایى خط نیز چونان شعر و موسیقى در وجهه نظر اسلامى هنرمندان مسلمان بنیادىمیتولوژیک و الهامى و ازلى یافته است و در قصص مقدس درباره پیدایى خط روایاتمختلفى است.
ابن ندیم عقلى مذهب در الفهرستبا کراهت این قول را که«حضرت آدم اول کسىبود که خطوط اسلامى را وضع کرد»روایت مىکند.به اعتقاد معاصران او که به قصصدینى تعلق خاطرى داشتهاند آدم علیه السلام سیصد سال قبل از مرگش خطوط را در گلنوشت و به آتش پخت و
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:62
مقدمه
دلایلى که براى اثبات وجود خداى متعال اقامه شده فراوان و داراى اسلوبهاى گوناگونى است و بطور کلى مىتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرد .
دسته اول دلایلى است که از راه مشاهده آثار و آیات الهى در جهان اقامه مىشود مانند دلیل نظم و عنایت که از راه انسجام و همبستگى و تناسب پدیدهها وجود طرح و هدف و تدبیر حکیمانه کشف و ناظم حکیم و مدبر علیم براى جهان اثبات مىگردد این دلایل در عین حال که روشن و دلنشین و خرسند کننده است پاسخگوى همه شبهات و وساوس نیست و در واقع بیشتر نقش بیدار کردن فطرت و به آگاهى آوردن معرفت فطرى را ایفاء مىکند .
دسته دوم دلایلى است که از راه نیازمندى جهان وجود آفریدگار بى نیاز را اثبات مىکند مانند برهان حدوث که از راه مسبوق بودن پدیدهها به عدم و نیستى نیازمندى ذاتى آنها اثبات مىشود و سپس به کمک ابطال دور و تسلسل آفریننده بىنیاز اثبات مىگردد یا برهان حرکت که از راه نیازمندى حرکت به محرک و محال بودن تسلسل محرکات تا بى نهایت وجود خدا بعنوان نخستین پدید آورنده حرکت در جهان اثبات مىشود یا دلایلى که از راه ابداعى بودن نفوس و صور جوهریه و عدم امکان صدور آنها از فاعلهاى طبیعى و مادى وجود علت هستىبخش و بىنیاز اثبات مىگردد این دلایل نیز کمابیش نیازمند به مقدمات حسى و تجربى مىباشد .
مقدمه
برهان اول
برهان دوم
برهان سوم
خلاصه
توحید افعالى
مقدمه
توحید در خالقیت و ربوبیت
توحید در افاضه وجود
نفى جبر و تفویض
خلاصه
توحید
معانى توحید
توحید در وجوب وجود
نفى اجزاء بالفعل
نفى اجزاء بالقوه و مکان و زمان
نفى اجزاء تحلیلى
خلاصه
راه شناختن خدا
مقدمه
علم خداشناسى و موضوع آن
فطرى بودن شناختخدا
امکان استدلال برهانى بر وجود خدا
برهان لمى و انى
راه شناختن خدا
مقدمه
علم خداشناسى و موضوع آن
فطرى بودن شناختخدا
امکان استدلال برهانى بر وجود خدا
برهان لمى و انى
صفات الهى
مقدمه
حدود شناختخدا
نقش عقل در شناختخدا
صفات ثبوتیه و سلبیه
صفات ذاتیه و فعلیه
خلاصه
صفات ذاتیه
حیات
علم
علم به ذات
علم به مخلوقات
قدرت
خلاصه
صفات فعلیه
سمیع و بصیر
متکلم
اراده
مفهوم اراده
حقیقت اراده
حکمت و نظام احسن
خلاصه
قضاء و قدر الهى
مقدمه
مفهوم قضاء و قدر
تبیین فلسفى قضاء و قدر
مراتب فعل
فایده این بحث
آفرینش
هدفدارى خداى متعال
خلاصه
تفسیر و جمع بندى
تفسیر و جمع بندى
نتیجه:
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه21
به بیان قرآن زبان و خط ودایعىاند الهى در انسان که آدمى با آن از اسماء الله حکایتمىکند و به معرفت الله نائل مىگردد (4) .آیات متعددى در قرآن ناظر بر مراتب فوق است:
الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان (5)
،اقرء و ربک الاکرم الذى علم بالقلم،علم الانسان ما لم یعلم (6)
،ن و القلم و ما یسطرون (7)
،قال علم آدم الاسماء کلها یا آدم انبئهمباسمائهم فلما نباهم باسمائهم (8) .
قاضى احمد قمى در گلستان هنر در باب قلم پس از ذکر حدیث«اول خلق الله القلم»ابیاتى چنین مىآورد:
هستى ز قلم رقم پذیرست زو شمع قلم فروغ گیرست سروى است قلم به باغ ادراک سایه ز رقم فکنده بر خاک
او مىنویسد قلم یا نباتى استیا حیوانى.قلم حیوانى همان قلم موى نقاشان است کهسپرسازان مانى فرهنگ و جادو طرازان ختاى و فرنگ به دستیارى آن اورنگ نشینکشور هنر و نقشبندان کارخانه قضا و قدرگشتهاند،اما قلم کتابت نباتى استحسب الاشارهکثیر البشارة منتخب جریده موجودات و منتخب حضرت واجب بالذات نبى عربىمحمد الابطحى علیه و آله افضل الصلوات و اکمل التحیات که فرموده«من کتببحسن الخط بسم الله الرحمن الرحیم داخل الجنة به غیر الحساب».قاضى در ادامه از قولحضرت مولا على(ع)مىنویسد که غرض از حسن خط-نه هیمن لفظ بود و حرف و نقط:
بل اصول صفا و خوبى بود زان اشارت به حسن خط فرمود
باز در شرح حسن خط قاضى اشاره به قول على(ع)دارد که فرمود نیکویى خط زباندست است و روشنى درون(حسن الخط لسان الید و بهجة الضمیر).بدینسان قاضىمقدمات کلام را فراهم مىکند تا بگوید:«الخط اصل فى الروح و ان ظهرت به جوارحالجسد» (9) و لازمه حسن خط ترک منهیات و محافظه صلوات است.پس باید روح ازکدورت پاک افتاده شود تا خط نیز نیکو و صاف و پاک گردد.از قول او افلاطون نیز خطرا«هندسه روحانى»مىدانسته که با اعضاى بدن ظاهر مىشود:«الخط هندسة روحانیةظهرت بالة الجسمانیه».از این جهت افلاطون خط را مخصوص دست نکرده و به دستمقید نساخته که اعضاء را شامل است (10) .
پیدایى خط نیز چونان شعر و موسیقى در وجهه نظر اسلامى هنرمندان مسلمان بنیادىمیتولوژیک و الهامى و ازلى یافته است و در قصص مقدس درباره پیدایى خط روایاتمختلفى است.
ابن ندیم عقلى مذهب در الفهرستبا کراهت این قول را که«حضرت آدم اول کسىبود که خطوط اسلامى را وضع کرد»روایت مىکند.به اعتقاد معاصران او که به قصصدینى تعلق خاطرى داشتهاند آدم علیه السلام سیصد سال قبل از مرگش خطوط را در گلنوشت و به آتش پخت و وقتى که زمین را طوفان زد،آن خطوط سالم ماند و هر دسته وگروهى خط خود را یافتند و به همان گونه نوشتند» (11) .