فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد لغت تقوا

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد لغت تقوا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد لغت تقوا


تحقیق در مورد لغت تقوا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:64

 

  

 فهرست مطالب

 

  مقدمه :

لغت تقوا :

ترس از خدا :

معنا و حقیقت تقوا :

اجبار عملی

تقوا در نهج البلاغه

تقوی و آزادی

محدودیت یا مصونیت

حراست تقوا 

 

 

 

 

 

 

این تحقیق برگرفته شده است از منابعی که نام آنها در ذیل تحقیق آورده شده است . با مطالعه‌ی این منابع سعی نمودم تعریفی از تقوا و منشاء رو آوردن به تقوا و ثمرات آن و تأثیراتی که می تواند زهد و پرهیزکاری در کلیه‌ی شئونات و مراحل زندگی برای هر شخص داشته باشد تا شخص در سایه‌ی این تقوا بتواند ان‌شاء الله به سعادت و زندگی اخروی دست یابد . 

 

 


لغت تقوا :

این کلمه از کلمات شایع و رایج دینی است ، در قرآن کریم بصورت اسمی و یا بصورت فعلی زیاد آمده است ، تقریباً به همان اندازه که از ایمان و عمل نام برده شده و یا نام نماز و زکوه آمده و بیش از آن مقدار مثلاً نام روزه ذکر شده از تقوا اسم برده شده است . در نهج البلاغه از جمله کلماتی که زیاد روی آنها تکیه شده کلمه تقوا است ، در نهج البلاغه خطبه ای هست طولانی بنام خطبه متقین ، این خطبه را امیرالمؤمنین در جواب تقاضای کسی ایراد کرد که از او خواسته بود توصیف مجسم کننده ای از متقیان بکند ؛ امام ابتدا استنکاف کرد و بذکر سه چهار جمله اکتفا فرمود ولی آن شخص که نامش همام بن شریح بود و مردی مستعد و برافروخته بود قانع نشد و در تقاضای خود اصرار و سماجت کرد ، امیرالمؤمنین (ع) شروع بسخن کرد و با بیان بیش از صد صفت و ترسیم بیش از صد رسم از خصوصیات معنوی و مشخصات فکری و اخلاقی و عملی متقیان سخن را بپایان رسانید ، مورخین نوشته اند که پایان یافتن سخن علی همان بود و قالب تهی کردن بعد از یک فریاد همان .

مقصود اینست که این کلمه از کلمات شایع و رایج دینی است ، در میان عامه مردم هم این کلمه زیاد استعمال می شود .

این کلمه از ماده «وقی» است که بمعنای حفظ و صیانت و نگهداری است ، معنای

«اتقاء» احتفاظ است . ولی تاکنون دیده نشده که در ترجمه های فارسی این کلمه را بصورت حفظ و نگهداری ترجمه کنند ، در ترجمه های فارسی اگر این کلمه بصورت اسمی استعمال شود مثل خود کلمه «تقوا» و یا کلمه «متقین» بپرهیزکاری ترجمه می‌شود : مثلاً در ترجمه «هدی للمتقین» گفته می شود : هدایت است برای پرهیزکاران و اگر بصورت فعلی استعمال شود خصوصاً اگر فعل امر باشد و متعلقش ذکر شود بمعنای خوف و ترس ترجمه می شود مثلاً در ترجمه «اتقوالله» یا «اتقوا النار»گفته می‌شود از خدا بترسید .

البته کسی مدعی نشده که معنای تقوی ترس یا پرهیز و اجتناب است بلکه چون دیده شده لازمه صیانت خود از چیزی ترک و پرهیز است و همچنین غالباً صیانت و حفظ نفس از اموری ملازم است با ترس از آن امور چنین تصور شده که این ماده مجازاً در بعضی موارد بمعنای پرهیز و در بعضی موارد دیگر بمعنای خوف و ترس استعمال شده است .

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد لغت تقوا

مقاله در مورد تقوا

اختصاصی از فی دوو مقاله در مورد تقوا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد تقوا


مقاله در مورد تقوا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:64

 

  

 فهرست مطالب

 

 

مقدمه

لغت تقوا :

ترس از خدا :

معنا و حقیقت تقوا :

اجبار عملی تقوا در نهج البلاغه

تقوی و آزادی  

 

 

 

مقدمه : این تحقیق برگرفته شده است از منابعی که نام آنها در ذیل تحقیق آورده شده است . با مطالعه‌ی این منابع سعی نمودم تعریفی از تقوا و منشاء رو آوردن به تقوا و ثمرات آن و تأثیراتی که می تواند زهد و پرهیزکاری در کلیه‌ی شئونات و مراحل زندگی برای هر شخص داشته باشد تا شخص در سایه‌ی این تقوا بتواند ان‌شاء الله به سعادت و زندگی اخروی دست یابد . 

 

 


لغت تقوا :

این کلمه از کلمات شایع و رایج دینی است ، در قرآن کریم بصورت اسمی و یا بصورت فعلی زیاد آمده است ، تقریباً به همان اندازه که از ایمان و عمل نام برده شده و یا نام نماز و زکوه آمده و بیش از آن مقدار مثلاً نام روزه ذکر شده از تقوا اسم برده شده است . در نهج البلاغه از جمله کلماتی که زیاد روی آنها تکیه شده کلمه تقوا است ، در نهج البلاغه خطبه ای هست طولانی بنام خطبه متقین ، این خطبه را امیرالمؤمنین در جواب تقاضای کسی ایراد کرد که از او خواسته بود توصیف مجسم کننده ای از متقیان بکند ؛ امام ابتدا استنکاف کرد و بذکر سه چهار جمله اکتفا فرمود ولی آن شخص که نامش همام بن شریح بود و مردی مستعد و برافروخته بود قانع نشد و در تقاضای خود اصرار و سماجت کرد ، امیرالمؤمنین (ع) شروع بسخن کرد و با بیان بیش از صد صفت و ترسیم بیش از صد رسم از خصوصیات معنوی و مشخصات فکری و اخلاقی و عملی متقیان سخن را بپایان رسانید ، مورخین نوشته اند که پایان یافتن سخن علی همان بود و قالب تهی کردن بعد از یک فریاد همان .

مقصود اینست که این کلمه از کلمات شایع و رایج دینی است ، در میان عامه مردم هم این کلمه زیاد استعمال می شود .

این کلمه از ماده «وقی» است که بمعنای حفظ و صیانت و نگهداری است ، معنای

«اتقاء» احتفاظ است . ولی تاکنون دیده نشده که در ترجمه های فارسی این کلمه را بصورت حفظ و نگهداری ترجمه کنند ، در ترجمه های فارسی اگر این کلمه بصورت اسمی استعمال شود مثل خود کلمه «تقوا» و یا کلمه «متقین» بپرهیزکاری ترجمه می‌شود : مثلاً در ترجمه «هدی للمتقین» گفته می شود : هدایت است برای پرهیزکاران و اگر بصورت فعلی استعمال شود خصوصاً اگر فعل امر باشد و متعلقش ذکر شود بمعنای خوف و ترس ترجمه می شود مثلاً در ترجمه «اتقوالله» یا «اتقوا النار»گفته می‌شود از خدا بترسید .

البته کسی مدعی نشده که معنای تقوی ترس یا پرهیز و اجتناب است بلکه چون دیده شده لازمه صیانت خود از چیزی ترک و پرهیز است و همچنین غالباً صیانت و حفظ نفس از اموری ملازم است با ترس از آن امور چنین تصور شده که این ماده مجازاً در بعضی موارد بمعنای پرهیز و در بعضی موارد دیگر بمعنای خوف و ترس استعمال شده است .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد تقوا

تحقیق در مورد اخلاق در نهج البلاغه

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد اخلاق در نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اخلاق در نهج البلاغه


تحقیق در مورد اخلاق در نهج البلاغه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:14

 

 

 

 

 

آیت الله مشکینى‏ سپاس خداى عظیم را که به ما وجود، عنایت کرد و نعمت عقل و خرد، مرحمت فرمود. سپاس او را که به ما نعمت ایمان داد. و درود ما به روان انبیاء بزرگ الهى، رابطین بین الله و مخلوق. و درود به روان پاک شهداى تاریخ، از اولین شهید تا شهداى امروز و این ساعت. درود به رهبر کبیر انقلاب و درود بر ملت شریف ایران. سخن گفتن در اطراف کتابى مانند نهج البلاغه انسانى عظیم، همانند امیر المؤمنین على (ع)، خاصه براى فردى مثل بنده، کار مشکلى است. لکن براى این که فتخار حضور در جلسه منتسب به آن مولا را داشته باشم، حاضر شدم. موضوع صحبت ما «اخلاق در نهج البلاغه» است. این جمله بدین معناست که بگوییم این کتاب شریف یا صاحب این کتاب راجع به «اخلاق» و «علم اخلاق» چه نظرى دارد، و آیا در این کتاب، راجع به «اخلاق» صحبتى شده است یا نه، و این کتاب توجه به علم «اخلاق» دارد یا نه و اگر این کتاب ناظر به «اخلاق» است، در چه حدودى راجع به این علم یا این موضوع سخن گفته است. تشخیص این معنا که این کتاب، در باره «اخلاق» چه گفته، ابتداء توقف دارد به این که معناى اخلاق را به نحو اجمال تصور کنیم، و از این تصور، تصدیق این معنا که این کتاب در باره «اخلاق» چه نظر دارد، روشن مى‏شود. اخلاق، جمع «خلق» است. روان انسان، حالات و ملکاتى دارد و اخلاق‏عبارت از «ملکات روان» است. تشخیص اخلاق، توقف دارد به این که سه موضوع را انسان تصور کند: «روان»، «اخلاق» و «غرض». «روان» انسان، عبارت است از روح انسانى. ابتدا باید به نحو اجمال، سخنى از روان گفته شود و سپس از مفهوم اخلاق که عارض بر «روان» است و آن گاه در این که این عوارض بر این موضوع چه نتایجى دارد. این سه جمله را اگر بتوانم عرضه بدارم، توجه کتاب نهج البلاغه به اخلاق، روشن خواهد شد. انسان، داراى روانى است. من و شما داراى جوهره‏اى هستیم غیر از جسم، به نام «روان» که در کتاب الهى و در اخبارى که به دست ما رسیده، در باب آن، سخن گفته شده است. گاهى از این جوهره، تعبیر به «روح» شده، تعبیر به «نفس» شده، تعبیر به «قلب» شده، تعبیر به «صدر» شده و تعبیر به «عقل» شده است. یعنى «روان» شما و روح شما پنج تا اسم دارد. این «روان» شما را گاهى «روح» مى‏گویند، به این تناسب که بدن شما را او زنده نگه داشته و او سبب حیات بدن شماست. پس او «روح» است: «لانّ الرّوح ما به الحیاة الشّیى». روان شما یک نام دیگرش «نفس» است. شما همان «روان» اید. حقیقت شما عبارت از «روان» شماست. شما آن «روان» تان هستید و آن «روان» شمایید. نفس عبارت از حقیقت شی‏ء است. حقیقت شما همان «روان» شما است. و وقتى که آن حقیقت پیدا شد، شما پیدا شده‏اید و تا آن حقیقت باقى است، شما باقى خواهید بود. فلذا روان شما گر چه ازلى نیست ولى ابدى هست، ازلى نیست، یعنى از اوّل آن وقتى که خدا هست، روان شما نیست. خداوند روان شما را خلق کرده است، روان شما حادث است، اما همین روان شما ابدى و همیشگى است: خُلِقْتُم لِلْبَقاء وَ لا لِلْفَناء. اى بشر خیال نکن که براى مرگ آفریده شده‏اى تو براى بقا و جاودانگى آفریده شده‏اى. این شما که همیشه هستید، آن روان شماست و الّا این بدن، این لباس چند روزه روان، این لباس را خواهید کند و از این جهان به جهان دیگر خواهید رفت. آن روان را «نفس» مى‏گویند، زیرا که شما آنید و آن، عین شماست. این روان را «قلب» نیز مى‏گویند. یکى از نام‏هاى روان شما قلب است، زیرا حرکت شما، سکون شما، قلب و انقلاب شما، و تمام حرکت‏هاى شما معلول آن است. پس اوست که مقلب است، اوست که سرتا پا حرکت است. نام روانتان بدین مناسبت «قلب» است. یکى از نام‏هاى شما و روان شما «صدر» است، زیرا در حقیقت آن است که در میان سینه شما است، در اینجا، اسم ظرف بر مظروف اطلاق شده است. یکى از نام‏هاى روان شما «عقل» است. «عقل» به معناى قوّه آمده است، ولى در اینجا به معناى مدرک است. یعنى وقتى شما درک مى‏کنید، مى‏فهمید، قدرت فهم دارید، کلیات را درک مى‏کند، آن روان شماست که درک مى‏کند. بنا بر این شما جوهره‏اى دارید به نام روان، به نام روح، به نام نفس، به نام قلب، به نام صدر و به نام عقل. آن جوهره اوصافى دارد. تا حال یک بعد از سه بعد اخلاق، عرض شد. اما این روان شما، بر طبق تحقیق علماى اخلاق، داراى اوصاف و حالات و ملکاتى است. یعنى روان شما چنان است که حالتى و صفتى به سادگى عارض آن مى‏شود و بزودى از بین مى‏رود. مثل این که از کسى خوشتان مى‏آید، ساعت دیگر از او بدتان مى‏آید. حبّ و بغض از حالات روان شماست. برخى از اوصاف روان شما، به نام «حالات» خوانده مى‏شود. اما برخى دیگر «ملکات» است، یعنى همیشه هست. به این زودى پیدا نمى‏شود و بزودى هم زایل نمى‏شود. این اوصاف پایدار را «ملکات» مى‏گویند. شما روحتان داراى «ملکه» یعنى عوارض دائمى است. این ملکات انسانى است که «اخلاق» نامیده مى‏شود. علما در باره این ملکات، سخنها گفته‏اند، و ملکات روانى انسان را به چندین قسم، تقسیم کرده‏اند. بعضى از ملکات شما «موروثى» و بعضى «اکتسابى» است. امام صادق مى‏فرماید: «فمنه موروثى و منه کسبى». این ملکات، برخى طبیعى و فطرى شماست و خداوند این خاصیت و خوى و ملکه را در روان شما قرار داده است. بعضى از صفات شما کسبى است، زحمت مى‏کشید، فعالیت مى‏کنید تا این صفت روانى را پیدا مى‏کنید. قسم دیگر از ملکات، رذائل و فضائل است. برخى از ملکات شما عبارت از فضائل نفس شماست، جمال روح شماست. زیبائى قیافه روان شما عبارت از فضائل‏اخلاقى است. برخى از ملکات، رذائل است، صفت‏هاى زشت است، قیافه کریه روح است. بحث «اخلاق» عبارت از بحث در همین ملکات است.آیا انسان مى‏تواند اخلاق فاضله را تحصیل کند،


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اخلاق در نهج البلاغه