لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 33
حجـاب
مقدمه
یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلایؤذین و کان الله غفورا رحیما.[1]
ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند. این برای آنکه آنها (به عفت و حریت) شناخته شوند تا از تعرض (هوسرانان) آزار نکشند، بسیار بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است.
پوشش بانوان از مسائل مهمی است که از جنبههای گوناگون قابل بررسی و ملاحظه است. امروزه پرداختن به مسئله حجاب بدون درنظر گرفتن ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، روانشناختی و ... ما را در جهت شناخت دقیق واقعیتهای مربوط به آن یاری نخواهد کرد.
از طرفی با سیطرة نبی فرهنگ غرب از جمله فرهنگ برهنگی در سایه تبلیغات گستردة رسانهای مسائل و شبهات گوناگونی دربارة حجاب مطرح شده است. این تبلیغات و شبهه افکنیهای مغرضانه و شیطانی برضد حجاب تا آنجا پیش رفته و مؤثر واقع شده که گروهی برهنگی و بی بندباری را برای زن یک ارزش و نشانة تمدن انگاشتهاند و حجاب و عفاف و پاکدامنی را نماد عقبماندگی و جهالت و خلاصه یک ضد ارزش معرفی کردهاند. این وقاحت تا به آن حد رسیده که کشورهایی که خود را سردمدار فرهنگ و تمدن امروز غرب میدانند و کشور خود را مهد آزادی و دموکراسی معرفی میکنند از حضور دختران و زنان محجبه در محل تحصیل و کار جلوگیری میکنند و از آنان میخواهند تا از پوشش خود دست بردارند. بنابراین بر آن شدم تا قدمی در جهت تحکیم حجاب و عفاف بردارم.
واژه حجاب
پیش از اینکه استنباط خود را در این باره ذکر کنیم لازم است یک نکته را یادآوری کنیم. آن نکته اینست که معنای لغوی حجاب که در عصر ما این کلمه برای پوشش زن معروف شده است چیست؟ کلمة حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب. بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده وسیلة پوشش است، و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست، آن پوشش حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. در قرآن کریم در داستان سلیمان، غروب خورشید را اینطور توصیف میکند: «حَتَی تَوارَت بِالحِجابَ»[2] یعنی تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد. پردة حاجز میان قلب و شکم را «حجاب» مینامند.
در دستوری که امیرالمومنین علیهالسلام به مالک اشتر نوشته است میفرماید: فَلا تُطَوَلَنَ احتِجابَکَ عَن رَعیتِکَ.[3] یعنی در میان مردم باشد، کمتر خود را در اندرون خانه خود از مردم پنهان کن؛ حاجب و دربان ترا از مردم جدا نکند، بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار بده تا ضعیفان و بیچارگان بتوانند نیازمندیها و شکایات خود را به گوش تو برسانند و تو نیز از جریان موربی اطلاع نمانی.
ابن خلدون در مقدمه خویش فصلی دارد تحت عنوان «فَصل فی الحِجابِ کَیفَ یَقَعَُ فی الدُوَلِ و اَنَهُ یَعظُمُ عِندَ الهَرَِم» در این فصل بیان میکند که حکومتها در بدو تشکیل میان خود و مردم حائل و فاصلهای قرار نمیدهند ولی تدریجاً حائل و پرده میان حاکم و مردم ضخیمتر میشود تا بالاخره عواقب ناگواری به وجود میآورد. ابن خلدون کلمه حجاب را به معنی پرده و حائل ـ نه پوشش ـ به کار برده است.
استعمال کلمة حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبه جدید است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقهاء کلمة «ستر» که به معنی پوشش است به کار رفته است. فقهاء چه در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شدهاند کلمه «ستر» را به کار بردهاند نه کلمه حجاب را.
بهتر این بود که این کلمه عوض نمیشد و ما همیشه همان کلمه «پوشش» را به کار میبردیم. زیرا چنانکه گفتیم معنی شایع لغت حجاب پرده است، و اگر در مورد پوشش به کار برده میشود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عدة زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود.
وظیفة پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده است بدین معنی نیست که از خانه بیرون نروند. زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست. در برخی از کشورهای قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزهائی وجود داشته است ولی در اسلام وجود ندارد.
پوشش زن در اسلام اینست که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری و خودنمائی نپردازد. آیات مربوطه همین معنی را ذکر میکند و فتوای فقهاء هم مؤید همین مطلب است و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنت ذکر خواهیم کرد. در آیات مربوطه لغت حجاب به کار نرفته است. آیاتی که در این باره هست چه در سورة مبارکه نور و چه در سورة مبارکه احزاب، حدود پوشش و تماسهای زن و مرد را ذکر کرده است بدون آنکه کلمة حجاب را به کار برده باشد. آیهای که در آن، کلمة حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام.
میدانیم که در قرآن کریم دربارة زنان پیغمبر دستورهای خاصی وارد شده است. اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با این جمله آغاز میشود: یا نِساءَ النَبِیَّ لَستُنَّ کَاحَدٍ مِنَ النَّساءِ یعنی شما با سایر زنان فرق دارید. اسلام عنایت خاصی داشته است که زنان پیغمبر چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان، در خانههای خود بمانند، و در این جهت بیشتر منظورهای اجتماعی و سیاسی در کار بوده است. قرآن کریم صریحاً به زنان پیغمبر میگوید: وَ قَرنَ فی بُیوتِکُنَّ یعنی در خانههای خود بمانید. اسلام میخواسته است «اُمَّهاتُ المومنین» که خواه ناخواه احترام زیادی در میان مسلمانان داشتند از احترام خود سوء استفاده نکنند، و احیاناً ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسی و اجتماعی واقع نشوند. و چنانکه میدانیم یکی از «امهات المومنین» (عایشه) که از این دستور تخلف کرد، ماجراهای سیاسی ناگواری برای جهان اسلام به وجود آورد. خود او همیشه اظهار تأسف میکرد و میگفت دوست داشتم فرزندان زیادی از پیغمبر میداشتم و میمردند اما به چنین ماجرائی دست نمیزدم.
سر اینکه زنان پیغمبر ممنوع شدند از اینکه بعد از آن حضرت با شخص دیگری ازدواج کنند به نظر من همین است. یعنی شوهر بعدی از شهرت و احترام زنش سوءاستفاده میکرد و ماجراها میآفرید. بنابراین اگر دربارة زنان پیغمبر دستور اکیدتر و شدیدتری وجود داشته باشد بدین جهت است.
به هر حال آیهای که در آن آیه کلمة «حجاب» به کار رفته آیه ۵۴ از سورة احزاب است که میفرماید: «وَاِذا سَئَلتُموهُنَّ مَتاعاً فاسئلوهُنَّ مِن وَراءِ حِجابٍ». یعنی اگر از آنها متاع و کالای مورد نیازی مطالبه میکنید از پشت پرده از آنها بخواهید. در اصطلاح تاریخ و حدیث اسلامی هر جا نام «آیة حجاب» آمده است مثلاً گفته شده قبل از نزول آیة حجاب چنان بود و بعد از نزول آیة حجاب چنین شد، مقصود این آیه است که مربوط به زنان پیغمبر است،[4] نه آیات سورة نور که میفرماید:
قُل لِلمومِنینَ یَغُضّوا مِن اَبصارِهِم ـ الی آخر ـ قُل لِلمومناتِ یَغضُضنَ مِن اُبصارِهِنَّ. یا آیة سورة احزاب که می فرماید:
یُدنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلابیبِهِنَّ ـ الی آخر.
اما اینکه چطور شد در عصر اخیر به جای اصطلاح رائج فقهاء یعنی ستر و پوشش، کلمه حجاب و پرده و پردگی شایع شده است برای من مجهول است، و شاید از ناحیة اشتباه کردن حجاب اسلامی به حجابهائی که در سایر ملل مرسوم بوده است باشد. ما در این باره بعداً توضیح بیشتری خواهیم داد.
ارتباط حجاب با زیبایی
مسئله دیگر این است که اصولاً حجاب با آزادی منافات دارد. انسان باید بتواند خودش تصمیم بگیرد که چه بپوشد و چگونه ارتباط داشته باشد. هر کلیشهای که از قبل ترسیم شود و بخواهد ارتباط زن و مرد را به صورت تعریف شده، ارائه دهد، مخالف آزادی است که از حقوق انسان به حساب میآید.
اگر بخواهیم از نگاه دینی تحلیلی ارائه دهیم توجه به چند نکته ضروری است.
اولین نکته این است که بنای اسلام در روابط اجتماعی به حداقل رساندن استهلاک قوا است. یعنی افرادی که میخواهند فعالیتهایشان را انجام دهند، باید بتوانند راحتترین و سریعترین راه را برای انجام فعالیتهایشان بپیمایند. بنابراین باید تحلیل کنیم که آیا حجاب به استهلاک قوا میانجامد و یا مانع استهلاک قوا است؟ تحلیلی که به نظر صحیح میآید، این است که وجود حجاب یک مرزبندی ایجاد میکند تا در ورای مرزها هر کدام از دو جنس راحت بتوانند کار خود را انجام دهند. اگر این مرز وجود نداشته باشد عملاً جلو فعالیتهای عادی گرفته میشود.
نکته دوم این است که حجاب باعث نمیشود حساسیت دو جنس نسبت به یکدیگر افزایش پیدا کند، بلکه برعکس، نبودن حجاب باعث میشود آستانة رضایتمندی جنسی بالا رود. بحث آستانه رضایتمندی از بحثهای بسیار مهم است که در حوزههای مختلف کارآمد است. به عنوان مثال، در پاکستان افرادی که نان برای خوردن داشته باشند، دیگر اسمشان فقیر نیست، یعنی به گونهای سطح زندگی تعریف شده است که هر کس نان و مقداری فلفل داشته باشد و نان را در آب فلفل بزند و بخورد، دیگر احساس فقر نمیکند، ولی همین پاکستانی اگر مدتی مقیم ایران شود، چون زندگی متوسطی که ارائه میشود با وضعیت سابق او متفاوت است، اگر برای خرید پفک نمکی پول نداشته باشد احساس فقر میکند. چرا اینگونه است؟ برای اینکه ما آستانه رضایتمندی را بالا آوردیم. وقتی آستانه رضایتمندی بالا بیاید، احساس فقر شایع میشود. در مسئله روابط جنسی نیز مسئله به همین شکل است، یعنی در کشورهایی که حجاب وجود ندارد و روابط جنسی آزاد است، آستانه رضایتمندی جنسی بالا آماده است. بنابراین ارتباط جنسی برقرار میشود بدون اینکه شخص به ارضای کامل برسد. تمهیدات دین این است که سطح رضایتمندی را در یک نقطهای نگه دارد و مرد از ارتباط جنسی با همسر خودش در کانون خانواده احساس لذت و رضایت کند. اگر مرد نگاهش از داخل کانون خانواده به بیرون از خانواده معطوف شود با مقایسه همسر خود با دیگران از همسر خود احساس رضایت نمیکند. فیلمها را نگاه میکند. بازیگران فیلم به صورت گزینشی انتخاب میشوند و از روی قصد با گریم، زیبایی مضاعفی در آنها میآفرینند. مرد اینها را با همسر خود مقایسه میکند و میل او نسبت به همسرش کم میشود. این موارد که تکرار شود، شخص ارتباط جنسی برقرار میکند، ولی همیشه احساس نارضایتی جنسی دارد. به همین دلیل در کشورهای غربی به فاصله چند دهه دگرجنس خواهی به همجنس خواهی تبدیل شد. همجنسگرایی از عنوان ناهنجاری و شذوذ جنسی خارج شد و به عناون یکی از راههای متداول ارضای جنسی به رسمیت شناخته شد، یعنی آستانه رضایتمندی بالا آمد و ارتباط جنسی با حیوانات مطرح شد و الان بعضی کشورها از این مرحله نیز گذر کردهاند و به ارتباط جنسی با اشیاء رسیدهاند. عروسکهای خاصی در ویترین مغازهها است و انسان به اختیار خودش مدل انتخاب میکند و با آنها ارتباط جنسی برقرار میکند.
مدلی که دین تعبیه کرده، این است که میخواهد آستانه رضایتمندی از ارتباط جنسی را در یک حدی نگه دارد تا حرص انسان کنترل شود و با ارتباطی که در کانون خانواده تعریف میشود، به رضایتمندی برسد.
۱. سوره احزاب، آیه ۵۹
۱. سوره ص، آیه ۳۲.
۲. نهجالبلاغه، نامة ۵۳
۱. رجوع شود به صحیح مسلم جلد ۴ صفحات ۱۵۱ – ۱۴۸.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
دانلود مقاله کامل درباره حجـاب