فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درمورد حقوق خانواده در اسلام

اختصاصی از فی دوو دانلود تحقیق کامل درمورد حقوق خانواده در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد حقوق خانواده در اسلام


دانلود تحقیق کامل درمورد حقوق خانواده در اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 19
فهرست و توضیحات:

تعریف حقوق و رشته های آن

مفهوم و اهمیت خانواده

ازدواج ( نکاح )

خواستگاری و نامزدی

انعقاد ازدواج

آثار ازدواج

فسخ ازدواج

طلاق

 

تعریف حقوق و رشته های آن

1 -  حقوق را تعریف کنید ؟

حقوق در معانی مختلف به کار می رود :

1 -  حقوق مجموع قوانین و مقررات حاکم بر اعمال و روابط مردم است و در صورت لزوم دولت افراد را به رعایت آن مجبور می کند . مثلا می گوییم : حقوق ایران ، حقوق اسلام . حقوق در این معنی را گاهی حقوق ذاتی تعبیر می کنند زیرا در این مورد مقصود از حقوق ، حقوق بالذات و قطع نظر از افراد است . حقوق ذاتی قوانین عام و خاص است .

2 – حقوق جمع حق است و حق قدرت یا امتیازی است که شخص در مقابل اشخاص دیگر دارد مانند : حق آزادی . این قسم حقوق را حقوق فردی نیز می گویند .

2 – رشته های گوناگون حقوق را نام ببرید ؟

1 – حقوق عمومی و حقوق خصوصی

2 – حقوق داخلی و حقوق بین المللی

 

3 – قوانین عام را کدام مرجع یا مقام تصویب می کند و شامل کدام قوانین است ؟

قوانین عام ، مجموعه مقرراتی است که مقام صلاحیت دار تصویب کرده و شامل تصویب نامه ها ، نظام نامه ها و کلیه قوانین است .

4 – قوانین خاص را کدام مرجع تصویب می کند ؟

قوانین خاص ، مقرراتی است که به تصویب مجلس رسیده باشد .

5 – حقوق عمومی و خصوصی را تعریف کنید ؟

حقوق عمومی ، مجموع مقررات حاکم بر روابط دولت و ماموران دولت با مردم است و سازمانهای دولتی را منظم می سازد . حقوق خصوصی ، مجموعه قواعد و مقررات حاکم بر روابط اشخاص است .

تمام مقرراتی که مربوط به قوای سه گانه و طرز اعمال حاکمیت دولت و سازمانهای دولتی است تحت پوشش حقوق عمومی است و تمام مقررات حاکم بر روابط خانوادگی ، تجارتی و تعهدات اشخاص در برابر هم ، در زمره حقوق خصوصی قرار می گیرد .

6 – رشته های حقوق عمومی را نام ببرید ؟

1 – حقوق اساسی

2 – حقوق اداری

3 – حقوق مالیه

4 – حقوق بین المللی عمومی

 

7 – رشته های حقوق خصوصی را نام ببرید ؟

موضوع اصلی حقوق خصوصی ، روابط افراد یک مملکت است و مهمترین رشته های حقوق خصوصی عبارتند از حقوق مدنی ، حقوق بازرگانی ، حقوق دریایی ، حقوق بین المللی خصوصی ، حقوق اطفال ، حقوق کار ، حقوق هوایی و ...

8 – جایگاه خانواده را در حقوق اساسی توضیح دهید ؟

حقوق اساسی ، یا همان حقوق ( مادر ) از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا اصول بیان شده قانون اساسی شامل عموم مردم میشود . قانون اساسی در مقدمه خود با عنوان « زن در قانون اساسی » ارزش و کرامت زن از دیدگاه اسلام را بیان کرده است . قانون اساسی خانواده را واحد « بنیادین » جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان دانسته که توافق عقیدتی و آرمانی در تشکیل آن ، زمینه ساز اصلی حرکت تکاملی و رشد یابنده انسان است . بر طبق قانون اساسی فراهم کردن امکانات تشکیل خانواده از وظایف حکومت است  و زن بواسطه وظیفه خطیر و ارزشمند مادری همرزم مردان در میدان های فعال حیات خواهد بود .

9 – وضعیت خانواده را از نظر حقوق مدنی تعریف کنید ؟

حقوق مدنی مهمترین رشته حقوق خصوصی است و حقوق خانواده یکی از مهمترین بخشهای حقوق مدنی است که جنبه حقوقی صرف ندارد و آمیخته با مسائل اجتماعی و اخلاقی و مذهبی است و بیشتر قواعد آن مربوط به نظم عمومی و اخلاق حسنه است .

مفهوم و اهمیت خانواده

1 – خانواده را تعریف کنید و انواع آن را نام ببرید ؟

خانواده یک نهاد اجتماعی است و مفهوم آن در جوامع مختلف و در طول زندگی بشر ، همواره به یک شکل نبوده و پا به پای تحول اجتماعی متحول شده است . از نظر جامعه شناسان خانواده مرکب از گروهی از افراد است که از طریق خون ، ازدواج یا فرزند خواندگی به یکدیگر مربوط و منسوب بوده و برای مدتی طولانی و نامشخص با هم زندگی می کنند . انواع خانواده عبارتند از : خانواده گسترده ، خانواده هسته ای ، خانواده پدر سالار ، خانواده مادر سالار و ...

2 – خانواده گسترده را تعریف کنید ؟

به گروهی از افراد گفته می شود که از یکدیگر ارث می برند . این گروه عبارتند از شخص ، همسر او و خویشاوندان نسبی در جائیکه قانون مدنی راجع به طبقات خویشاوندان نسبی صحبت می کند . خانواده به این مفهوم را مد نظر داشته است .

3 – خانواده هسته ای را تعریف کنید ؟

عبارت است از زن و شوهر و فرزندان تحت سرپرستی آنها که معمولا با هم زندگی می کنند و تحت ریاست شوهر و پدر خانواده هستند . معیار تشکیل این خانواده همان « ریاست » یک شخص بر اعضای آن است . ریاست شوهر و پدر خانواده یک نوع وحدت و هماهنگی در امور خانواده و بین اعضای آن ایجاد می کند .

4 – مبانی طبیعی و اخلاقی خانواده را توضیح دهید ؟

خانواده قدیمی ترین و در عین حال طبیعی ترین واحد اجتماعی است که مبنا و پایه هر اجتماع بزرگ تر است . مهمترین و ارزشمندترین نقش خانواده تامین محبت واقعی و عمیق بین اعضای خانواده است . همبستگی حقوقی و اخلاقی خانواده سبب می شود که زن و مرد با قبول پیوند زناشویی مسوولیت مراقبت و سرپرستی و حمایت از فرزندان خود را به عهده گرفته و آنان را در زمانی که نیاز به حمایت و یاری پدر و مادر دارند ، در اجتماع تنها و بی پناه رها نسازند . افرادی که از حمایت خانواده محرومند نه تنها از نظر عاطفی و اخلاقی دچار کمبود هستند بلکه در مقابل مشکلات فراوان خارج از خانواده تنها و بی یار می مانند و همواره در معرض فساد و تباهی قرار دارند .

5 – نقش حمایتی دولت از خانواده را توضیح دهید ؟

دولت قادر نیست جانشین خانواده شود و عشق و محبت و حمایت معنوی پدر و مادر را نثار کودک کند . لیکن در مواردی که کودکی به هر دلیل بی سرپرست و تنها مانده است دولت موظف است با ایجاد سازمانهای مجهز اقدام به سرپرستی و تعلیم و تربیت کودکان بی سرپرست کند و با در اختیار قرار دادن امکانات لازم از تباهی آنان جلوگیری کند . اما وظیفه دولت حمایت و تقویت مبانی خانواده است . دولت باید از هرگونه اقدامی که کانون خانواده را متزلزل می سازد خودداری کند .

6 – مبانی اجتماعی خانواده را تعریف کنید ؟

کودک پس از تولد برای مدت نسبتا طولانی تنها با جامعه کوچک خانواده در تماس است به همین دلیل خانواده اولین وسیله انتقال میراث فرهنگی به کودکان است که زنان و مردان فردای کشورند . آداب و رسوم ، تشریفات ، اخلاق ، قانون و مقررات اجتماعی همه از راه تلقین و تقلید و دادن الگوی صحیح به کودک در خانواده آموزش داده می شود . خانواده کودک را برای قبول مسولیت و جانشینی خود آماده و در نهایت او را اجتماعی می سازد . بنابراین باید خانواده ها را برای تامین سعادت فردی و اجتماعی ، نیرومند ساخت تا از آسیبهای اجتماعی مصون بمانند و نقش سازندگی خود را بدون انحراف ایفا نمایند .

7 – مبانی اقتصادی خانواده را تعریف کنید ؟

خانواده از نظر اقتصادی نیز سهم مهمی در رشد و توسعه اقتصادی و بالا بردن بنیه مالی کشور دارد . یک خانواده کشاورز در عین حال که یک واحد تولیدی است یعنی محصولات و خدمات مورد نیاز خود را فراهم میکند با فروش محصولات خود در بازار نیازمندیهای افراد دیگر را هم که قادر به کار کشاورزی نیستند تامین می کند . خانواده ها با پس انداز سرمایه های کوچک خود نقش مهمی در گردش پول کشور بر عهده دارند . اشخاصی که ازدواج می کنند و تشکیل خانواده می دهند تمام نیروهای خود را صرف کار و کوشش می کنند تا زندگی خانواده خود را به بهترین وجه اداره کنند .

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد حقوق خانواده در اسلام

دانلود تحقیق درمورد اوضاع خورشید و ستارگان دیگر در قرآن

اختصاصی از فی دوو دانلود تحقیق درمورد اوضاع خورشید و ستارگان دیگر در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درمورد اوضاع خورشید و ستارگان دیگر در قرآن


دانلود تحقیق درمورد اوضاع خورشید و ستارگان دیگر در قرآن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 8

 

اوضاع خورشید و ستارگان دیگر در قرآن

سوره تکویر آیه 2 و 3 :

( إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ * وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ )

« و هنگامى که ستارگان تیره و بى نور شوند * و هنگامى که کوه ها را به حرکت آرند و از جا برکنند » .

سوره انفطار آیه 1 و 2 :

( إِذَا السَّماءُ انفَطَرَتْ * وَإِذَا الْکَوَاکِبُ انتَثَرَتْ ) .

« هنگامى که آسمان بشکافد * و هنگامى که ستارگان پراکنده شوند » .

آسمان عبارت از محیطى است که ما هر شب و روز بالاى سر خود مشاهده مى کنیم ، پس تمام محیط بالا با آنچه در اوست از منظومه ، کهکشان و ستارگان را شامل مى شود ، بعد از شکافته شدن تمام آن برنامه ها به هم خورده و فانى مى شوند .

دانشمندان امروز بر این عقیده اند که : مصرف تدریجى « هیدروژن » موجب افزایش حرارت مى شود ; هیدروژن خورشید که به تدریج به « هلیوم » مبدل مى شود ، قسمت مرکزى خورشید تیره تر مى گردد و در نتیجه انرژى ، کمتر از آن صادر مى شود و باانقباضى که در قشر خارجى پیش مى آید و انرژى که در قسمت درونى تولید و ذخیره مى گردد ، از ذخیره مرکزى آن پیوسته انرژى و حرارت بالا مى رود ; به این ترتیب این منبع قدرت ، پیوسته در یک حالت توازن ، نورحرارت مى دهد ; ولى این وضع براى همیشه نخواهد بود ; زیرا زمانى مى رسد که مایه هیدروژن آن ، کاهش مى کند و منبع انرژى زیر اتمى آن تمام خواهد شد و به سرعت جرم آن منقبض و تششع و حرارت آن به هم پیچیده و تاریک مى شود . با تاریک شدن خورشید ، وضع منظومه شمسى که ستارگان دیگراند ، از نظم افتاده و همه فرو خواهند ریخت و اینچنین است حال هر خورشیدى که در کهکشان فضاهاى دیگر ( غیر ازفضاى ما ) موجود است .

تذکرى دوباره

همانگونه که گفتیم مقصود ما تطبیق قرآن با گفته دانشمندان امروز نیست ; زیرا قرآن مجید داراى وضعى ثابت و مطالبى بس شگفت آور است ، که باید گذشت زمان تفسیر و ترجمه نماید ; بنابراین به همین مقدار که ما به اشارات کلى قرآن تصریح مى کنیم ، حقیقت این کتاب مقدس براى اهل نظر بیشتر روشن مى شود .

چنانچه صورت ها و پدیده هاى زنده ، همگى در معرض حوادثند ، خورشید نیز چنین است ، و هر روز در انتظار پیش آمد یک حادثه ناگهانى که موجب انفجار و سپس خاموشى آن شود مى باشد ، این گونه انفجارهاى ناگهانى را در ستاره هاى درخشان دیگر ، به وسیله دوربین هاى ستاره شناسان ، اکنون بیشتر از زمان هاى گذشته مشاهده مى کنند .

آیات دیگرى نیز بر این نکته اشاره دارند که تمام منظومه ها ، کرات و خورشید بیشتر از مدت معینى زندگى ندارند ، آن آیات عبارتند از : سوره روم آیه 8 سوره زمر آیه 8 ، سوره احقاف آیه 2 .

7 ـ خلقت انسان در قرآن

سوره علق آیه 2 :

( خَلَقَ الاِْنسَانَ مِنْ عَلَق ) .

« [ همان که ] انسان را از علق به وجود آورد » .

سوره مؤمنون آیات 12 ، 13 ، و 14 :

( وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنسَانَ مِن سُلاَلَة مِن طِین * ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِى قَرَار مَّکِین * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً . . . ) .

« و یقیناً ما انسان را از [ عصاره و ]چکیده اى از گِل آفریدیم * سپس آن را در نطفه اى در قرارگاهى استوار [ چون رحم مادر  ]قرار دادیم . * آن گاه آن نطفه را علقه گرداندیم ، پس آن علقه را به صورت پاره گوشتى درآوردیم » .

سوره حج آیه 5 :

( یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن کُنتُمْ فِى رَیْب مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن تُرَاب ثُمَّ مِن نُّطْفَة ثُمَّ مِنْ عَلَقَة ) .

« اى مردم ! اگر درباره برانگیخته شدن [ پس از مرگ ] در تردید هستید ، پس [ به این واقعیت توجه کنید که ] ما شما را از خاک آفریدیم ، سپس از نطفه ، سپس از علقه » .

توضیح و تفسیر

خلقت انسان از گِل مى باشد ، اما منظور از گل ، معناى عرفى آن نیست ; بلکه چکیده و عصاره اى از گل است که در آیه به جمله « سُلالَةٌ مِن طِین » یاد شده است . پس از آنکه تحول لازم در ترکیب خاک صورت گرفت و به بیان آیه سلاله اى از آن فراهم شد ، سلاله مزبور آمادگى مى یابد تابه قدرت حق دریافت حیات کند و به نطفه مبدل شود .

لغت « نطفه » خلاصه اى از کلیه صفات طبیعى موجودات ، و ذکر آن جامعترین کلمه اى است که براى معرفى موجود زنده مى توان به کار برد .

جمله « قَرار مَکِیْن » بلیغ ترین تعریفى است که براى محل مناسب پرورش تخم و نطفه ، در جمیع موجودات نطفه دار ، اعم از تخم گذار و بچه زا ، مى توان ذکر نمود . چنانکه کلمه نطفه به صورت « نکره » در آیه ذکر شده و شامل نطفه تمام جانداران مى باشد ، براى حیوانات بچه زا « قرار مکین » رَحِمْ و براى تخم زا مناسب ترین محلى است که تخم را در آن قرار مى دهند .

اغلب مفسران « علق » را خون بسته دانسته اند و چنین مى گویند که : پروردگار ، انسان را از خون بسته خلق نمود ، این تعبیر از نظر علمى مؤید و استوار نیست ; زیرا هیچ حیوان و انسانى را سراغ نداریم که از خون آنهم از خون بسته به وجود آمده باشد(1) .

معنى « علق » با توجه به ریشه لغوى و مشتقات آن ، بستگى و پیوستگى به چیزى یا چیزهایى است که آیه ناظر به آن است . انسان ابتدا از گل آنهم از چکیده ، سپس از نطفه ، پس از آن از علق یعنى چیزى که از پیوستگى سه دوران گل و نطفه و علق است به وجود آمد ، نه این که پیوسته به معناى خون بسته باشد .

پس از این ملاحظات ، تعبیرى که براى کلمه علق مى توان کرد مجموعه اى از بستگى ها و ارتباطات است که با قرار گرفتن در رحم ، به وجود مى آید و این معنى منافات با اصل موضوع که علق یعنى کرم کوچک ذره بینى است ندارد . تشکیل این کرم کوچک بسته ، به چند دوران گل ، نطفه و علقه است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ناگفته نماند که : اگر مفسرانى چون علامه طباطبائى در تفسیر خلقت انسان ، از « علق » به خون بسته شده تعبیر کرده اند ; منظورشان خلقت اولیّه نیست ; بلکه منظور این است که خلقت انسان ابتدا از منى و نطفه که برگرفته از اسپرم زوج و تخمک زوجه مى باشد آغاز شده و سپس تبدیل به علقه مى شود . پس منظور آیات این نیست که انسان از همان آغاز با « علقه » خلق شده ; بلکه منظور این است که پس از آنکه نطفه تبدیل به علقه شد ، علقه تبدیل به مضغه و سپس به موجود زنده اى به نام بشر تبدیل مى شود . به عبارت دیگر « علقه » یکى از حالات و مراحل خلقت است نه ریشه آن به عنوان مثال اگر کسى در پاسخ این سؤال که : خشت از چه چیزى درست شده است ؟ بگوید : از گِلْ نمى توان ایراد گرفت که خشت از خاک و آب درست شده است . چرا که گِل مرحله اى است از مراحل وجودى آن .

نظریه دانشمندان

همه آن نطفه که در رحم ریخته مى شود انسان نمى گردد ; بلکه از زنان تخمى در نهایت خُرْدى جدا مى شود و در رحم قرار مى گیرد که به چشم دیده نمى شود و در نطفه مرد موجودات بسیار کوچکى است که آنها نیز به چشم دیده نمى شوند ; اما اگر با میکروسکوپ مشاهده شود ، داراى سرى مدور و شبیه زالو و دنباله دارند ، یکى از آنها با تخمى که از زن جدا شده متصل مى شوند و جنین از این دو تکوین پیدا مى کند .

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد اوضاع خورشید و ستارگان دیگر در قرآن

دانلود تحقیق درمورد تاریخچه فیزیک

اختصاصی از فی دوو دانلود تحقیق درمورد تاریخچه فیزیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درمورد تاریخچه فیزیک


دانلود تحقیق درمورد تاریخچه فیزیک

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 22

 

تاریخچه فیزیک

ما قبل تاریخ: همانطور که پیشینیان از روی تجربه و آزمایش بهخواص باطنی تعدادی از اجسام پی برده و از ترکیب مواد به وسایل مختلف (تشویه، نکلیس، تقطیر و ...) مواد شیمیایی به دست آورده و برای علمای شیمی جدید مایه ای درست کرده اند، همینطور هم تحقیق در خواص فیزیکی اجسام از مسایل تازه نیست و از قدیم الایام انسان در صدد کشف آنها بوده و فیزیک جدید در حقیقت مولود توجهات و تحقیقات پیشینیان می باشد. مثلاً تالس که از قدیمی ترین حکمای سبعه است و در شش قرن قبل از میلاد می زیسته ثابت کرد که از مالش کهربا خاصیتی در آن ظاهر می شود که اجسام سبک را جذب می کند.
همچنین فیثاغورث ریاضیدان و حکیم معروف یونانی به همراه شاگردانش به پاره ای مسائل و قضایای صوت پی برده بودند. ارسطو نیز در چهار قرن قبل از میلاد تئوری های دقیقی در باب کائنات الجو (قوس و قزح، هاله های قمری و شمسی، شفق شمالی و شبنم) استخراج کرده است. ارشمیدس در سه قرن قبل از میلاد آتی از قبیل جرثقیل، منجنیق، میزان الغلظه و پیچ ارشمیدس را اختراع نمود. قانونی را که ارشمیدس موفق به کشف آن گردید از این قرار است: بر کلیه اجسام مرتمسه در سیال (مایعات و گازها) فشاری از زیر به رو وارد می آید که مقدار آن مساوی است با وزن سیال تغییر مکان یافته. بطلمیوس نیز منجم و ریاضیدان یونانی قرن دوم میلادی تحقیقات عمیقی راجع به نور کرده است. پس از بطلمیوس تحقیقات فیزیکی تا قرن سیزدهم متوقف شد و فقط عده ای از قبیل جابر و محمد بن موسی در این رشته زحماتی کشیدند و اطلاعات قابل توجهی کسب کردند. قرون وسطی: در این قرن دو اختراع مهم به عمل آمد. یکی آئینه های صیقلی و دیگری عینک. در قرن چهاردهم استفاده از قطب نما تعمیم یافت. قرن پانزدهم تقریباً چیز مهمی راجع به فیزیک ندارد. ولی در قرن شانزدهم مباحث ثقل و نورو مغناطیس کمال یافته اند. جانسون میکروسکوپ را اختراع کرد (1590) و روبرت نورمن میل مغناطیسی را تعیین نمود و بالاخره ژیلبرت اولین تجارب علمی الکتریکی و مغناطیسی را در کتاب معروفش   (magnefe)   منتشر ساخت فیزیک جدید: پایه فیزیک جدید در قرن هفدهم توسط گالیله گذارده شد. ترازوی آب میزان الحراره و دوربین نجومی از اختراعات و کشفیات او می باشد. رصدهای دقیق گالیله او را به سلسله هیئت کوپرنیک هدایت نمود و برعکس نظریه قدما که زمین را مرکز عالم می دانستند ثابت کرد که مرکز عالم شمسی خورشید است نه زمین. اگرچه اول مخترع میزان الحراره گالیله می باشد ولی نقطه ذوب یخ را برای صفر میزان الحراره (دماسنج) هوک قرار داد و ثبوت غلیان آن را هالی تعیین کرد. دکارت قوانین انکسار و تئوری قوس قزح را بنا نهاد. توریچلی نیز میزان الهوا (دماسنج) را ساخت. نیوتن منجم، ریاضیدان و فیزیکدان انگلیسی جاذبه عمومی عالم را کشف کرد. بویل ماشین تخلیه هوا را که قاضی عدلیه شهر ماگدبورگ اختراع کرده بود تکمیل نمود. اگرچه قرن هجدهم برای فیزیک به درخشندگی قرن هفدهم نمی باشد ولی آن را قرن بی ثمری هم نمی توان نامید. در اینقرن دوفه جذب و دفع های الکتریکی را تحت تحقیق درآورد و الکتریسیته این است که دو الکتریسیته هم جنس یکدیگر را دفع و دو الکتریسیته مخالف همدیگر را جذب می نمایند. خلاصه کارهای دوفه به تجسسات بی فایده علما خاتمه داد و از آن به بعد الکتریسیته وارد تاریخ تازه ای شد. سال 1800 تجربه گالوانی، ولتا را به اختراع پیل یعنی اساس الکتریسیته جاری هدایت کرد. در این قرن خیالی هواپیمایی که از آرزوهای دیرینه بشر بود در ذهن اروپائیان قوت گرفت از جمله دو برادر میشل منگفلیه و اتین منگفلیه رئیس کارخانه کاغذ سازی آننه که در پنجم ژوئن سال 1783 بالنی درست کرده و به هوا فرستادند بسیاری از دانشمندان برای کشفیات علمی با بالن های مدور به ارتفاعات بالا رفته اند از جمله گی لوساک فیزیکدان و شیمیدان معروف فرانسوی که تا حدود 7000 متری رفت و ملاحظه نمود که در این ارتفاع هوا به قدری خشک می باشد که پوست بدن جمع می شود و کاغذ و مقوا مثل اینکه در مجاورت آتش شدیدی باشند پیچیده و لوله می شوند در قرن نوزدهم دامنه فیزیک بسط شایانی پیدا کرد و مخصوصاً استفاده از آلات فیزیکی در صنایع و کارخانجات روز به روز رو به افزایش نهاد. در سال 1801 کارلیسل و نیکلسون آب را تجزیه کردند. در سال 1807 دیوی به وسیله تجزیه الکتریکی املاح قلیایی سدیم و پتاسیم را به دست آورد. پلانته آ کومولاتر را ساخت. ارستد دانشمند دانمارکی ثابت کرد که جریان الکتریسیته عقربه مغناطیسی را که همیشه به جهت ثابتی متوجه است منحرف می سازد (1819). باید دانست که مبحث مغناطیس الکتریکی نتیجه اکتشافات دو دانشمند برجسته یعنی ارستد و آمپر می باشد. فارادی نیز الکتریسیته را بنا نهاد. آراگو قانون آمپر را تکمیل کرده و گائوس از بزرگترین منجمین و ریاضیدانان آلمانی اختراع تلگراف را تکمیل کرد . بعدها طبیعی دان آمریکایی بنام مرس الفبایی برای تلگراف درست کرده و دستگاه آن را ساخت. بالاخره پس از آنکه دامنه الکتریسیته وسعت یافت، واسطه انتقال اخبار جریات الکتریسیته شد

سرچشمه اصلی علم فیزیک :

رسیدن به منبع و سرچشمه اصلی علم فیزیک به اندازه رسیدن به سرچشمه بسیاری از رودهای بزرگ دشوار است. همانگونه که یک رود بزرگ از چندین چشمه کوچک حاصل می‌گردد، چشمه‌هایی که رود عظیم علم فیزیک را بوجود آورده‌اند، در سراسر زمین پراکنده بودند که انسان اولیه ، یعنی انسان متفکر بر آن سکونت داشته است. اما به نظر می‌رسد که بیشتر این مردم در دامنه جنوبی شبه جزیره بالکان (یونان باستان) بوده‌اند. جالب توجه است که ملل قدیمی دیگر مانند بابلیان و مصریان که در توسعه ریاضیات و نجوم سهیم بوده‌اند، در پیشرفت فیزیک هیچ سهمی نداشته‌اند چون خدایان بابلیان و مصریان دور از مردم و در میان ستارگان می‌زیستند، حال آنکه خدایان یونانیان در ارتفاعی تنها در حدود 3000 متر بر قله کوه اولمپ زندگی می‌کردند. و اصطلاح مانیتیسم (مغناطیس) از نام چوپانی به نام (σηυγαm) سرچشمه می‌گیرد. تشخیص تقدم یا تأخر زمانی این کشفیات افسانه‌ای دشوار است  نقش دانشمندان در پیدایش فیزیک :
کشف فیثاغورث کاملاً مستند است. وی با اطمینان از اینکه اعداد بر جهان حکومت می‌کنند، به تحقیق درمورد رابطه میان طول تارها در آلات موسیقی پرداخت که ترکیبات هماهنگی از اصوات تولید می‌کنند. این کشفیات او شاید نخستین بیان ریاضی یک قانون فیزیکی باشد و بتواند نخستین گام در پیدایش فیزیک نظری باشد.

  • یکی دیگر از افرادی که در پیدایش فیزیک سهم داشته است، ارسطو می‌باشد. هر چند ارسطو در تمام مباحث کارهای بزرگی انجام داده است که اندیشه انسانی را مدت 2000 سال پس از مرگ خود تحت تأثیر قرار داده ، اما مهمترین سهم او در فیزیک نام گذاری این علم می‌باشد که از کلمه‌ای یونانی به نام طبیعت اقتباس شده است.
  • ارشمیدس دانشمند نامدار دیگری است که حدود یک قرن بعد از ارسطو زندگی می‌کرد. وی دانشمند علم مکانیک بوده که قوانین اهرمها را بیان نموده و مسأله یافتن مرکز ثقل هر جسم معین را مورد بحث قرار داد. مهمترین کشف ارشمیدس قانون او درمورد اجسام غوطه ور در یک مایع می‌باشد.

تحولات اولیه علم فیزیک :

با زوال فرهنگ یونانی ، تکامل علم بطور کلی و علم فیزیک ، بخصوص به یک حالت رکود مجازی در آمد و این مدت تقریباً هزار سال طول کشید، تا اینکه سرانجام امپراطوری عربی در قرن هشتم تمام سرزمینهای جنوبی دریای مدیترانه را احاطه کردند و از تنگه جبل الطارق تا اسپانیا پیش رفتند. اعراب کتابهای به جا مانده از کتابخانه‌های یونانیان را ترجمه کرده و پرچمدار علم شدند. اما اعراب در زمینه علم فیزیک چندان کار زیادی انجام ندادند                                                                                                                  
سرانجام در قرن 12 امپراطوری عرب با حمله چنگیزخان مغول و سیر تاریخی جنگهای صلیبی در بیت المقدس به سرعت رو به زوال رفت و در همین دوران کشورهای اروپایی به تدریج از دوران هرج و مرج و تاریکی قرون وسطی خارج شدند. و آموزش دوباره رونق گرفت، اما این آموزش بیشتر زیر نظر کلیسا بود و لذا بیشتر مطالعات بر نوشته‌های ارسطو مبتنی بود. و چون ارسطو در زمینه علوم طبیعی چندان تبحری نداشت، لذا به تجدید حیات علم فیزیک در اروپا کمکی نکرد.

سیر تکاملی علم فیزیک  :

  • درهم آمیختگی علوم طبیعی با علوم الهی را در این دوره می‌توان از کتاب هیأت مردوز یوهان کپلر دریافت.
  • یکی از افرادی که در این دوره در علم دینامیک به پیشرفتهای خوبی نایل شد، گالیله بود که با مطالعه حرکت آونگ شروع کرد. وی از نخستین فیزیکدانان نظری و عملی بود.
  • بعد از گالیله ، اسحاق نیوتن دومین دانشمند فیزیک به شمار می‌رود که مطالعات ثمربخشی را در زمینه‌های مختلف فیزیک انجام داد، بطوری که بعد از او دانشمندان زیادی مانند پاسکال (Pascal) ، برنولی (Bernoulli) ، هویگنس و غیره هر کدام در زمینه خاصی مطالعات اسحاق نیوتن را ادامه دادند.
  • هویگنس به ادامه مطالعات اسحاق نیوتن در زمینه نور پرداخت. اسحاق نیوتن نور را ذره می‌دانست، اما هویگنس عقیده داشت که نور موج است، اما چون اسحاق نیوتن در این زمان در میان معاصرانش شخصیت برجسته‌ای بود و نیز به دلیل ناتوانی هویگنس در تکمیل نظریه‌هایش با دقت ریاضی ، با وجود برتری ظاهری نظریه او بر نظریه نیوتن ، نظریه هویگنس پذیرفته نشد و لذا این بحث معلق ماند. تا اینکه در سال 1800 تامس یانگ توانست پدیده حلقه‌های نیوتن را بر مبنای طبیعت موجی نور توضیح دهد.
  • کارهای یانگ و معاصر فرانسویش فرنل (Fresnel) صحت و اعتبار نظریه موجی نور را به طرز قاطعی برقرار ساختند. بعد از این ، تقریباً علم فیزیک به شاخه‌های مختلف تقسیم شد و دانشمندان مختلف در زمینه‌های گوناگون فیزیک مطالعات ارزنده‌ای را انجام دادند که پایه و مبنای این مطالعات را می‌توان همان کارهای اسحاق نیوتن و گالیله دانست و بدین ترتیب علم فیزیک در شاخه‌های مختلف توسعه یافت.

سهم بکرل در تکامل علم فیزیک

در سال 1896 هانری بکرل (Becquerel) که از کشف اشعه ایکس توسط رونتگن اطلاع یافته بود، بر آن شد که ببیند آیا چیز دیگری هم شبیه اشعه ایکس از مواد فلورسانس که براثر تابش نور درخشان می‌شوند، صادر می‌شود یا نه. لذا بلورهایی از کانی (سنگ معدن) معروف به اورانیل (سولفات مضاعف اورانیوم و پتاسیم) را انتخاب کرد. چون بکرل عقیده داشت که تابش نتیجه روشنایی خارجی است، یک بلور اورانیل را در صفحه کاغذ سیاه قرار داد و آنرا جلوی پنجره گذاشت. وقتی که بعد از چند ساعت قرار دادن در مقابل نور خورشید فیلم عکاسی را ظاهر کرد، لکه‌های تیرهایی را بر روی فیلم مشاهده کرد.

او این آزمایش را چند بار تکرار کرد و هر بار با آنکه کاغذ سیاه بیشتری دور صفحه می‌پیچید، باز هم لکه را مشاهده می‌کرد. چون هوای پاریس چندین روز بارانی بود، لذا بکرل صفحه عکاسی لفاف پوش با بلور اورانیل را در کشوی میز خود قرار داد تا هوا مساعد شود. خورشید تا چند روز در هوا نمایان نشد و روزی هم که خورشید در آسمان ظاهر می‌شد، اغلب ابرهایی آنرا پوشانده بود.

با این حال بکرل بازهم صفحه عکاسی را درمعرض نور آفتاب قرار داد. بعد از مدتی که صفحه عکاسی را ظاهر کرد، برخلاف تصور ملاحظه کرد که بجای لکه های سیاه که قبلاً در روزهای آفتابی ملاحظه می کرد، لکه سیاه قیر مانندی در زیر جایی که اورانیل قرار داشت روی صفحه ظاهر شده بود. لذا وی دریافت که ظاهر شدن لکه های سیاه ربطی به قراردادن در مقابل نور آفتاب ندارد.

بکرل بلور اورانیل را گرم کرد، سپس آنرا سرد کرد و بصورت گردی درآورد و در اسیدها حل کرد. خلاصه دریافت که این خاصیت تازه کشف شده ماده که نام رادیواکتیویته بر آن داده شده است، هیچ سر و کاری با راه فیزیکی یا شیمیایی که بوسیله آن اتمها به یکدیگر پیوسته‌اند، ندارد بلکه خاصیتی نهفته در خوداست.   علم فیزیک

علم فیزیک رفتار و اثر متقابل ماده و نیرو را مطالعه می‌کند. مفاهیم بنیادی پدیده‌های طبیعی تحت عنوان قوانین فیزیک مطرح می‌شوند. این قوانین به توسط علوم ریاضی فرمول بندی می‌شوند، بطوری که قوانین فیزیک و روابط ریاضی باهم در توافق بوده و مکمل هم هستند و دوتایی قادرند کلیه پدیده‌های فیزیکی را توصیف نمایند.

  • از روزگاران باستان مردم سعی می‌کردند رفتار ماده را بفهمند. و بدانند که: چرا مواد مختلف خواص متفاوت دارند؟ ، چرا برخی مواد سنگینترند؟ و ... همچنین جهان ، تشکیل زمین و رفتار اجرام آسمانی مانند ماه و خورشید برای همه معما بود.

قبل از ارسطو تحقیقاتی که مربوط به فیزیک می‌شد ، بیشتر در زمینه نجوم صورت می‌گرفت. علت آن در این بود که لااقل بعضی از مسائل نجوم معین و محدود بود و به آسانی امکان داشت که آنها را از مسائل فیزیک جدا کنند. در برابر سؤالاتی که پیش می‌آمد گاه خرافاتی درست می‌کردند، گاه تئوریهایی پیشنهاد می‌شد که بیشتر آنها نادرست بود.

این تئوریها اغلب برگرفته از عبارتهای فلسفی بودند و هرگز بوسیله تجربه و آزمایش تحقیق نمی‌شدند و بعضی مواقع نیز جوابهایی داده می‌شد که لااقل بصورت اجمالی و با تقریب کافی به نظر می‌رسید.

  • جهان به دو قسمت تقسیم می‌شد: جهان تحت فلک قمر و مابقی جهان. مسائل فیزیکی اغلب مربوط به جهان زیر ماه بود و مسائل نجومی مربوط به ماه و آن طرف ماه نیز «فیزیک ارسطو» یا بطور صحیحتر «فیزیک مشائی» بود که در چند کتاب مانند «فیزیک» ، « آسمان» ، « آثار جوی» ، « مکانیک» ، « کون و فساد» و حتی«مابعدالطبیعه» دیده می‌شد.
  • تا اینکه در قرن 17 ، گالیله برای اولین بار به منظور قانونی کردن تئوریهای فیزیک ، از آزمایش استفاده کرد. او تئوریها را فرمولبندی کرد و چندین نتیجه از دینامیک و اینرسی را با موفقیت آزمایش کرد. پس از گالیله ، اسحاق نیوتن ، قوانین معروف خود (قوانین حرکت نیوتن) را ارائه کرد که به خوبی با تجربه سازگار بودند.
  • بدین ترتیب فیزیک جایگاه علمی و عملی خود را یافت و روز به روز پیشرفت کرد، مباحث آن گسترده‌تر شد، تا آنجا که قوانین آن از ریزترین ابعاد اتمی تا وسیعترین ابعاد نجومی را شامل می‌شود. اکنون فیزیک مانند زنجیری محکم با بقیه علوم مرتبط است و هنوز هم به سرعت در حال گسترش و پیشرفت می‌باشد.

                 نقش فیزیک در زندگی:

  • هر فرد بزرگ یا کوچک ، درس خوانده یا بی‌سواد ، شاغل یا بیکار خواه ناخواه با فیزیک زندگی می‌کند. عمل دیدن و شنیدن ، عکس العمل در برابر اتفاقات ، حفظ تعادل در راه رفتن و ... نمونه‌هایی از امور عادی ولی در عین حال وابسته به فیزیک می‌باشند.
  • پدیده‌های جالب طبیعی نظیر رنگین کمان ، سراب ، رعد و برق ، گرفتگی ماه و خورشید و ... همه با فیزیک توجیه می‌شوند.
  • برنامه‌های رادیو ، تلویزیون ، ماهواره ، اینترنت ، تلفن و ... با کمک فیزیک مخابره می‌شوند.
  • با این نمونه‌های ساده می‌توان تصور کرد که اگر فیزیک نبود و اگر روزی قوانین فیزیک بر جهان حاکم نباشند، زندگی و ارتباطات مردم شدیدا دچار مشکل می‌شود.

فیزیک و سایر علوم

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد تاریخچه فیزیک

دانلود تحقیق کامل درمورد حرکت در فیزیک

اختصاصی از فی دوو دانلود تحقیق کامل درمورد حرکت در فیزیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد حرکت در فیزیک


دانلود تحقیق کامل درمورد حرکت در فیزیک

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 42
فهرست و توضیحات:

حرکت در فیزیک

مقدمه

آخرین فردی که اندیشه هایش بر نیوتن و فرمول بندی مکانیک کلاسیک تاثیر عمیق داشت، دکارت بود. با این وجود نظرات و کارهای دکارت در زمینه فیزیک حالت توصیفی داشت. اما همین مسائل توصیفی نیز به شدت با فیزیک ارسطویی در تضاد بود. اما از دیدگاه منطقی قوانین نیوتن شکل ریاضی نظریه های گالیله است. به همین دلیل نخست فیزیک دکارتی آورده شده و سپس مکانیک گالیله ای تا با مقایسه ی آنها با کارهای نیوتن، ارزش و اهمیت کار هر یک بهتر مشخص شود.

 دکارت و مفهوم حرکت

در باب فیزک دکارت و مفهوم حرکت از دیدگاه او کمتر سخن گفته اند . گویی فیزیک دکارت با آنهمه اهمیت و تاثیرش بر آراء اندیشمندان بزرگی , همچون ایزاک نیوتن , در مقابل دیگر افکار او همچون تصورات فطری و دوگانه انگاری ذهن –  کمتر مورد توجه بوده است.

فیزیک و شالوده های آن نزد دکارت نقشی محوری داشتند . هر چند امروزه احتمالاً او را بیشتر با مابعدالطبیعه ذهن و بدن یا برنامه و روش معرفت شناسی اش میشناسند. در قرن هفدهم میلادی لااقل به یک اندازه , فیزیک مکانیکی و مکانیک جهان هندسی در حرکت که نقش بسیاری در مقبولیت او نزد اندیشمندان معاصرش داشت , شاخته شده بود.

  پیش زمینه های تاریخی

دکارت در جریان مخالفت با فلسفه مدرسی به هیچ وجه تنها نبود . آنزمان که دکارت در مدرسه فیزیک می آموخت حملات متعددی اندیشه های مختلف فلسفه طبیعی ارسطو را هدف قرار می داد . اما مهمترین امر در فهم فیزیک دکارت مسئله احیاء اتمیسم سنتی بود . در برابر دیدگاه ارسطویی، اتمیستهای سنتی از جمله , دموکریتوس , اپیکور , لوکرسیوس سعی می کردند تا رفتار ویژه اجسام را نه بر حسب صورتهای جوهری , بلکه بر حسب اندازه , شکل و حرکت اجسام کوچکتری بنام اتم تبیین نمایند. اتمهایی که در فضای خالی به حرکت واداشته شده اند . در قرن شانزدهم در باب اندیشه اتمیستی به طور گسترده ای بحث می شد. بطوریکه در اوایل قرن هفدهم می توان تعداد قابل توجهی از طرفداران آن از جمله نیکولاس هیل , سباستین باسو , فرانسیس بیکن , و گالیلو گالیله را نام برد . پس از تمام اینها , فیزیک دکارت نقطه پایانی بر این مباحث گذاشت که کاملا با جهان اتمیستها بیگانه بود . دکارت اعتقاد به وجود اتمهای جدا از هم و فضاهای خالی را که مشخصه فیزیک اتمیستی بود کنار گذاشت.

 جسم و امتداد

فلسفه طبیعی دکارت با مفهوم جسم آغاز می شود . البته امتداد , ذاتی جسم یا جوهر جسمانی است . یا آنگونه که در " اصول " اصطلاح فنی آنرا بکار میگیرد , امتداد صفت اصلی جوهر جسمانی است . از نگاه دکارت , همچون دیگر بزرگان , علم ما به جواهر نه بصورت مستقیم بلکه از طریق عوارض , صفات و کیفیات , و . . . آنها ست . به همین دلیل در " اصول " مینویسد : " گرچه هر صفتی برای اینکه شناختی از جوهر به ما بدهد به تنهایی کافی است , اما همین یک صفت در جوهر هست که طبیعت و ذات جوهر را تشکیل میدهد و همه صفات دیگر تابع آن است . مقصود من امتداد در طول و عرض و عمق است که تشکیل دهنده طبیعت جوهر جسمانی است یا اندیشه که تشکیل دهنده طبیعت جوهر اندیشنده است . زیرا همه صفات دیگری که به جسم نسبت دارد منوط به امتداد و تابعی از آن است . و نیز . . . " این ویژگی خاص , امتداد برای جسم و اندیشه برای نفس است . همه دیگر تصورات و مفاهیم به این صفت خاص باز میگردند .تا آنجا که بواسطه صور امتداد است که ما اندازه , شکل و حرکت و دیگر صفات جسم را درک میکنیم . و همینطور به واسطه مفهوم اندیشه یا فکر است که قادر به درک اندیشه های خاص خود هستیم . تصور امتداد بسیار نزدیک به تصور جوهر جسمانی است , بطوریکه دکارت اذعان میدارد که ما قادر به درک مفهوم این جوهر فارغ از صفت اصلی آن نیستیم . دکارت در" اصول " اینگونه مینویسد : " تصور جوهر جسمانی بصورتی متمایز از کمیت خویش , تصوری مبهم از یک چیز غیر جسمانی است . گرچه بعضی این موضوع را به نحو دیگری بیان میکنند , اما من در هر حال فکر می کنم که نحوه تلقی آنها غیر از آن چیزی باشد که هم اکنون گفتم . زیرا وقتی جوهر را از امتداد و کمیت انتزاع میکنند , یا مقصودشان از جوهر لفظی است که دلالت بر چیزی ندارد یا تقریباً تصور مبهمی از جوهری غیرجسمانی در ذهن خود دارند که آن را بغلط به جسم نسبت می دهند و تصور حقیقی خود را از آن جوهر جسمانی به امتداد معطوف می کنند که در عین حال از نظر آنان عرض نامیده میشود . بنابراین می توان بسهولت دریافت که الفاظ آنها با افکارشان مطابقت ندارد . "

دکارت به حرکات , حالات و اشکال که اجسام می توانند دارای آنها باشند , قائل میگردد . بدین ترتیب , رنگها , مزه ها , گرما و سرما در واقع در اجسام وجود ندارند بلکه آنها تنها در ذهنی که آنها را ادراک میکند موجود اند . البته مهم است که بدانیم آن هنگام که دکارت ذات یا جوهر جسم را امتداد انگاشت , قائل به جوهر به آن دقتی که مدرسیان معاصرش قائل بودند , نبود.

خلاصه اینکه تمایز میان یک جوهر و عوارض آن در مابعدالطبیعه مدرسی یک اصل است . ( مثلاً , انسان ذاتاً یک حیوان ناطق است که با از دست دادن هرکدام از صفات حیوان یا ناطق دیگر انسان نیست ) ؛ اما عوارض غیر ذاتی – نسبت کاملاً متفاوتی با جوهر دارند , بطوریکه با از بین رفتن آنها تغییری در طبیعت جوهر رخ نمیدهد . حال , بعضی از آن عوارض مجموعه ای از آن چیزهایی هستند که تنها در انسان یافت میشود

نزد دکارت تمام عوارض یک جوهر جسمانی باید بوسیله ذاتشان که همان امتداد است فهمیده شوند . هیچ چیز در جسم وجود ندارد که توسط ویژگی ذاتی امتداد قابل درک نباشد . بدین ترتیب اجسام دکارتی , اجسامی هندسی هستند که در خارج از ذهنی که آنها را ادراک می کند وجود دارند.

  حرکت

حرکت در فیزیک دکارت امری کاملاً تعیین کننده است . همه آنچه درجسم وجود دارد امتداد است , و تنها طریق برای اینکه جسمی از جسم دگر قابل تفکیک جلوه کند , حرکت است . بدین ترتیب , آنچه باعث تعیّن اندازه و شکل اجسام منفرد می گردد حرکت است و بدینسان حرکت , محوری ترین اصل تبیینی در فیزیک دکارت است .

باید توجه داشت که نظریه هندسی جسم به عنوان امتداد , ذاتاً جهانی ایستا را بر ما عرضه می دارد . اما واضح است که حرکت یک واقعیت است , و ماهیت آن را باید بررسی کرد . با این همه , ما باید فقط حرکت مکانی را بررسی کنیم . زیرا دکارت تصریح می کند که هیچ نوع دیگری از حرکت برای او قابل تصور نیست

در عرف عام , حرکت " عملی است که با آن جسمی ازمکانی به مکانی دیگر عبور میکند " و در مورد یک جسم مفروض می توانیم بگوییم که این جسم , بر حسب نقاط مرجعی که اختیار میکنیم , در عین حال هم متحرک است و هم غیر متحرک . کسی که کشتی متحرکی سوار است نسبت به ساحلی که آن را ترک گفته است متحرک است , ولی در عین حال نسبت به اجزاء کشتی در حالت سکون است ."

حرکت به معنای اخص عبارت است از " انتقال یک جزء ماده یا یک جسم از مجاورت اجسامی که در تماس مستقیم با آن اند . و ما آنها را در حال سکون تلقی میکنیم , به مجاورت اجسام دیگر " . در این تعریف تعبیرات " جزء ماده " و " جسم " را باید به معنای چیزی گرفت که در معرض حرکت انتقالی واقع می شود , ولو اینکه مرکب از اجزاء کثیری باشد که دارای حرکات خاص خویش اند و کلمه " حرکت انتقالی " را باید مبین این معنی دانست که حرکت در جسم مادی است و نه در فاعلی که آن را حرکت می دهد . حرکت و سکون صرفاً حالات مختلف یک جسم اند . به علاوه تعریف حرکت به عنوان حرکت انتقالی جسمی از مجاورت اجسام دیگر متضمن این معنی است که شیء متحرک فقط یک حرکت می تواند داشته باشد ؛ در حالی که اگر از کلمه " مکان " استفاده می شد , می توانستیم به یک جسم واحد حرکات متعددی نسبت دهیم , زیرا مکان را میتوان نسبت به نقاط مرجع متفاوتی لحاظ کرد . بالاخره در تعریف , کلمات " و ما آنها را در حالت سکون تلقی میکنیم " معنای کلمات " اجسامی که در تماس مستقیم با آن اند " را محدود میکند

دکارت جهت زدودن ابهام از چهره حرکت مدرسی دست به تعریف دقیق خود از حرکت میزند . او با توجه به وضوح مفهوم عرفی حرکت , آنرا هندسی لحاظ میکند تا از گرفتار شدن در کلاف تعاریف گمراه کننده مدرسی بپرهیزد . بعدها دکارت در " اصول " با کوشش در نظام مند نمودن اندیشه اش سعی میکند به مفهوم حرکت , با توجه به تعریفی که نزد عوام بکار میرود روشنی ببخشد : " اما حرکت ( یعنی حرکت مکانی , زیرا من حرکت دیگری نمی توانم تصور کنم و گمان نمی کنم بتوان حرکت دیگری در طبیعت تصور کرد ) به معنی معمولی کلمه چیزی نیست جز عملی که جسم با آن از مکان به مکان دیگر میرود . " دکارت تعریف دیگری از حرکت را جهت روشنایی بخشیدن به مفهوم مکان پیشنهاد میکند . در " اصول " اصل 25 مینویسد : " اما اگر عادت عمومی را رها کنیم و به حقیقت ماده توجه کنیم اجازه دهید ببینیم بر اساس حقیقت شیء از حرکت چه میتوان فهمید . برای اینکه طبیعت مشخص حرکت را تعیین کنیم , میتوان گفت حرکت عبارت است از : انتقال جزئی از ماده یا از یک جسم از کنار اجسامی که بدون فاصله با آن اتصال دارند و ما آنها را در سکون تلقی می کنیم به کنار اجسام دیگر . مقصود من از " یک جسم " یا " جزئی از ماده " تمام آن چیزی است که یکجا و بر روی هم تغییر مکان میدهد ؛ گر چه ممکن است این جسم خود مرکب از اجزاء بسیاری باشد که فی نفسه حرکات دیگری داشته باشند . من این عمل را انتقال مینامم نه نیرو یا فعلی که انتقال می دهد , تا نشان دهم که حرکت همیشه در شیء متحرک است نه در محرک . زیرا به نظر من این دو دقیقاً از هم تفکیک نشده اند . علاوه بر این , من چنین درک می کنم که حرکت حالتی از شیء متحرک است و نه یک جوهر ؛ درست همانطور که شکل حالتی از شیء متشکل و از اصل سکون حالتی از شیء ساکن است . "

  مدت و زمان

تصور زمان با تصور حرکت ارتباط دارد . ولی ما باید تمایزی میان زمان و مدت قائل شویم . مدت حالتی از شیء به لحاظ دوام وجود آن اعتبار میشود . ولی زمان که به عنوان مقدار حرکت وصف میشود از مدت به معنای عام متمایز است . " ولی برای اینکه مدت همه اشیاء را تحت ضابطه و ملاک واحدی ادراک کنیم , معمولاً مدت آنها را با مدت بزرگترین و منظم ترین حرکات , یعنی حرکاتی که علت پیدایش سالها و روزهاست , مقایسه می کنیم , و از اینها به زمان تعبیر می کنیم . بنابراین زمان چیزی را به مفهوم مدت , به معنای عام , اضافه نمیکند , بلکه به نحوه ای از فکر یا اعتبار ذهن است " . بنابر این دکارت میتواند بگوید که زمان فقط نحوه ای از فکر یا اعتبار ذهن است و یا , چنانکه در " اصول " می آید , " فقط نحوه ای از اعتبار این مدت است . " اشیاء مدت یا دوام دارند , ولی می توانیم به وسیله مقایسه ای این مدت ها را در ذهن اعتبار کنیم و در آن صورت ما تصور زمان را داریم , که مقدار مشترک مدتهای مختلف است .

پس در عالم مادی جوهر جسمانی را داریم , که آن را امتداد حرکت می دانیم , اما چنانکه قبلاً ملاحظه شد , اگر نظریه هندسی جوهر جسمانی را فی نفسه اعتبار کنیم , به تصور یک عالم ایستا میرسیم . زیرا تصور امتداد فی نفسه مستلزم تصور حرکت نیست . بنابراین , حرکت بالضروره به عنوان امری زائد بر جوهر جسم مینماید . و در واقع حرکت در نظر دکارت حالتی از جسم است . بنابراین , باید درباره منشا حرکت تحقیق کرد . و در این مرحله , دکارت تصور خداوند و فاعلیت الهی را به میان میکشد . زیرا خداوند اولین علت حرکت در عالم است . به علاوه , او مقدار متساوی و ثابتی از حرکت را در عالم حفظ می کند , به نحوی که هر چند نقل و انتقالی در حرکت واقع می شود , مقدار کلی آن ثابت باقی می ماند . " به نظر من واضح است که کسی غیر از خداوند نیست که با قدرت کامله خویش ماده را با حرکت و سکون اجزای آن خلق کرده باشد , و با مشیت بالغه خویش هم اکنون در عالم همان قدر حرکت و سکونی را که به هنگام خلق آن ایجاد کرده بود , حفظ کند . زیرا هر چند حرکت فقط حالتی از احوال ماده متحرک است , با وجود این ماده مقدار خاصی از حرکت را که هرگز قابل زیادت و نقصان نیست حفظ می کند , ولو اینکه در برخی از اجزاء آن گاهی حرکت بیشتر و گاهی حرکت کمتری وجود دارد . . . " . میتوان گفت که خداوند عالم را با مقدار معینی از نیرو آفریده است , و کل مقدار نیرو در عالم , با آنکه مستمراً از جسمی به جسم دیگر منتقل می شود , ثابت می ماند . در نهایت نباید از نظردور داشت که دکارت در صدد است که بقای مقدار حرکت را از مقدمات مابعدالطبیعی , یعنی , از ملاحظه کمالات الهی , استنتاج کند.

  مکانیک گالیله ای

پس از  کپرنیک و کپلر که در نجوم تحولات را آغاز کردند، گالیله مسئولیت انتقال تاریخی از نجوم به فیزیک را به عهده گرفت. گالیله از جاذبه مطرح شده در قانون سوم کپلر جاذبه و شتاب را استنتاج کرد که از یک سو به حرکت غیر دایروی و سرعت نایکنواخت اجرام سماوی باز می گشت و از سوی دیگر به چند و چون سقوط اجسام در زمین ارتباط داشت. یک طرف نجوم و طرف دیگر قوانین فیزیک. تعریف " شتاب یعنی تغییر سرعت در مقدار و یا جهت " شیرازه نظریه گالیله بود که به نظر متاخرین در این باب متفاوت بود. نظریه قدما می گفت که حرکت طبیعی اجسام سماوی دایره است و حرکت اجسام زمینی خط مستقیم و اگر جسم زمینی را به حال خود بگذاریم کم کم خواهد ایستاد.

گالیله اما می گفت که هر جسمی فارغ از سماوی یا زمینی اگر نیروی خارجی بر آن اعمال نشود در حرکت مستقیم خود با سرعت ثابت ادامه خواهد داد و نیروی اعمالی می تواند در راستا و یا در سرعت آن جسم تغییر حاصل کند که در هر دو صورت شتاب نامیده می شود. همچنین او قانون شتاب را کشف کرد و آن مثال معروف سقوط پر و گلوله در خلاء در اثبات همین موضوع است. او در این مورد دست به یک تصور علمی زد و فرض کرد که اگر بتوان ستونی بدون هوا ایجاد کرد این دو جسم در یک زمان و با یک سرعت به زمین خواهند رسید. این امر محقق نشد مگر زمانی که در تاریخ 1654 ماشین تخلیه هوا اختراع شد و صحت نظر گالیله تائید شد. در همان زمان این امکان نیز به وجود آمد تا شتاب جاذبه زمین اندازه گیری شود. او قوانین حرکت پرتابی را که اکنون به عنوان یک مسئله کلاسیک در دبیرستان ها تدریس می شود را نیز کشف کرد.

در نظریات گالیله نکات بسیار مهمی دیده می شود که قبل از وی کسی به آنها اشاره نکرده بود.

1 - برای نخستین بار بررسی حرکت و علت آن از حالت توصیفی خارج می شود.

2- حرکت را بطور جهان شمول مورد توجه قرار می دهد، یعنی هیچ اختلافی بین حرکت روی زمین یا فضا قائل نمی شود و سعی می کند رابطه ی بین نیروی اعمال شده بر جسم و حرکت یا سکون آن را توضیح دهد.

سقوط اجسام در آزمایش گالیله

 3 - تفاوت بین سرعت و شتاب مورد توجه قرار می گیرد.

4 - عوامل موثر در ایجاد شتاب (تند شونده و کند شونده) بررسی می شود.

 5 - گالیله اولین شخصی بود که با پی بردن به عامل حرکت (نیرو) مسیر حرکت گلوله توپ را در هوا محاسبه و شکل سهمی آن را بیان نمود.

 نگرش نیوتن به حرکت

قبل از آنکه به بررسی کارهای نیوتن بپردازیم و اهمیت آن در شکل گیری علوم جدید پرداخته شود، لازم است این قوانین را بیان کرده تا مقایسه ای اجمالی از کارهای نیوتن و دکارت و گالیله مد نظر قرار گیرد.

 قانون اول نیوتن:

 هر جسم که در حال سکون یا حرکت یکنواخت در راستای خط مستقیم باشد، به همان حالت می‌ماند مگر آنکه در اثر نیروهای بیرونی ناچار به تغییر آن حالت شود.

 قانون دوم نیوتن:

 آهنگ تغییر اندازه‌ی حرکت یک جسم، متناسب با نیروی برآیندِ وارد بر آن جسم است و در جهت نیرو قرار دارد. فرمولی که از این قانون برمی‌آید

F=ma

که در آن F نیروی خالص (برایند نیروها) وارد بر جسم، m جرم جسم و a شتاب است.

معادله بالا به معادله بنیادین مکانیک کلاسیک معروف است که مطابق آن، شتاب یک جسم برابر است با نیروهای خالص وارده تقسیم بر جرم جسم.

سومین قانون می‌گوید که هرگاه جسمی به جسم دیگری نیرو وارد کند، جسم دوم نیز نیرویی به همان بزرگی ولی در سوی مخالف بر جسم اول وارد می‌کند.

قانون سوم:

برای هر کنشی همواره یک واکنش برابر ناهمسو وجود دارد

 مجموعه‌ی قوانین سه‌گانه‌ی حرکت و قانون گرانش عمومی، اساس و شالوده‌ی فیزیک کلاسیک هستند و با وجود پیدایش فرضیه های تازه‌تر از اهمیت آن کاسته نشده است.

 انیشتین در مقاله ای که در سال 1931 بمناسبت یکصدمین سال توال ماکسول نوشت، در مورد نیوتن چنین می گوید:

از آن زمان که نیوتن فیزیک نظری را پی ریزی کرد، بزرگترین تغییری که در اصول اولیه ی فیزیک روی داده نظراتی است که به وسیله ی فاراده و ماکسول در باب پدیده ی الکترومغناطیس عرضه شده است. بنابر اصول نیوتنی حقیقت فیزیکی با مفهومات فضا زمان نقطه ی مادی و نیرو مشخص می گردد.

حوادث فیزیکی از نظر نیوتن به صورت حرکاتی از نقاط مادی در فضا تلقی می شوند و این حرکات تابع قوانین ثابتی هستند. نقطه ی مادی تنها شکلی است که با آن می توان واقعیت را هنگام بحث در تغییراتی که در آن صورت می گیرد نمایش داد. و این تنها وسیله ی نمایش امر واقع است تا آن حد که این امر واقع قابل تغییر باشد. واضح است که مفهوم نقطه ی مادی از جسم محسوس برخاسته است، و پس از انتزاع کلیه ی خواص انبساط، شکل، جهت در فضا، و خصوصیت های درونی این اجسام که فقط و فقط خاصیت و جبر حرکت انتقالی و مفهوم نیرو برای آنها مانده است به دست می آید.

اجسام مادی را که از جنبه ی ذهنی موجد پیدایش تصور نقطه ی مادی برای ما شده اند، اکنون، می توان به عنوان مجموعه ای از نقاط مادی تلقی کرد. ضمنا باید خاطر نشان ساخت که اساس این طرح نظری جنبه ی اتمی و مکانیکی دارد. هر حادثه ای را می بایست صرفا از جنبه ی مکانیکی یعنی به عنوان حرکات نقاط مادی، بر طبق قانون حرکت نیوتن تعریف و توصیف نمود. نارساترین و غیر موجه ترین سیمای این دستگاه، صرف نظر از اشکالاتی که با مفهوم فضای مطلق ملازمه دارد، و اخیرا، یک بار دیگر، پیدا شده در تعریفی است که برای نور قائل شده و به پیروی ار اصول کلی، آن را هم متشکل از نقاط مادی دانسته است. حتی در همان عصر نیوتن هم در باب این سوال که ( پس از جذب نور این نقاط مادی سازنده ی نور چه می شوند) مباحثات زیادی به عمل آمد. از این گذشته در کار آوردن نقاط مادی دارای خصوصیات کاملا متفاوت، که آنها را به صورت فرض مسلمی برای نشان دادن جرم وزن دار و نور قبول کرده اند، اصولا منطقی به نظر نمی رسد. بعدها ذرات الکتریکی نیز به اینها علاوه شد و نوع سومی با خصوصیات دیگر در کار آمد. علاوه بر آن نقطه ی ضعف دیگری هم در پیش بود، و آن اینکه نیروهای عملی متقابلی که معرف و مشخص حوادث هستند، لزوما به صورتی کاملا دلبخواه و اختیاری در نظر گرفته می شد. با آنکه چنین تصوری از واقعیت در بسیاری موارد، برای توجیه امور قانع کننده به نظر می رسید ولی آیا چه شد که دانشمندان ناگزیر از آن صرف نظر کرده اند؟

نیوتن، برای آنکه به دستگاه خود یک صورت بندی ریاضی بدهد، ناگزیر مفهوم کسور دیفرانسیلی را در کار آورد و قوانین حرکت را به صورت کلی معادلات دیفرانسیلی عرضه داشت؛ و شاید این بزرگترین خدمت علمی باشد که فکر و نبوغ یک فرد در جهان علم انجام داده است. معادلات با مشتقات جزئی برای این منظورمورد لزوم نبود، ونیوتن هم هیچگونه استفاده ی منطقی از آنها نمی برد؛ ولی این معادلات برای صورت بندی اصول مکانیک اجسام تغییر شکل پذیر ضروری می نمود این امر بر اثر توجه به این واقعیت است که در چنین مسائلی این مطالب که ( چگونه قابل تصور است که اجسام از نقاط مادی ساخته شده باشند؟) چندان اهمیتی نداشت که سرلوحه ی پژوهشهای وی قرار بگیرد.

قوانین نیوتن

اهمیت قوانین نیوتن در جهان شمول بودن آنها است. تفکیک نیروها و در نتیجه پیدا کردن نیروی موثر بر یک جسم برای  بررسی و پیشگویی حرکت آتی جسم، اهمیت زیادی دارد. همین تشخیص نیروی موثر وارد بر جسم است که جهان شمول بودن قوانین نیوتن و زیبایی آن را جلوه گر می سازد. زیبایی و جذابیت این قوانین در ظاهر ساده و مفاهیم عمیق و بنیادی آن است که وجوه مشترک و تفاوت های حرکت یا سکون سنگی بر سطح زمین را با گردش سیاره ای غول پیکر به دور یک ستاره را تحت قوانینی خاص توضیح می دهد. این دست آورد بزرگ نتیجه کار و کوشش چند هزار ساله ی اندیشمندان بود که سرانجام توسط نیوتن تدوین شد. نگاهی گذرا به تاریخ علم فیزیک، نشان می دهد که انسانهای اندیشمند چه زحمات طاقت فرسایی را تحمل کردند و چه هزینه ی سنگینی را پرداختند تا معادلات حرکت شناخته و مطرح گردد. بهمین دلیل در چند فصل گذشته ی این کتاب گوشه ی کوچکی از مصائب اندیشمندان درج گردید تا ارزش این قوانین مطرح گردد. بی دلیل نیست که هنگامیکه قوانین نیوتن فرمول بندی و مطرح شد، تاریخ علم و سرنوشت بشریت دگرگون شد. در این فصل تلاش می شود قوانین نیوتن تشریح گردد و در فصول بعدی زمینه های منطقی و مشکلات آنها بررسی خواهد شد.

اسحق نیوتن (1643-1727)

نیوتن در سال 1687 م.  "اصول ریاضی فلسفه‌ی طبیعی" را به نگارش درآورد. در این کتاب او مفهوم گرانش عمومی را مطرح ساخت و با تشریح قوانین حرکت اجسام، علم مکانیک کلاسیک را پایه گذاشت. نیوتن همچنین در افتخار تکمیل حساب دیفرانسیل با ویلهلم گوتفرید لایب نیتز ریاضیدان آلمانی شریک است. نام نیوتن با انقلاب علمی در اروپا و ارتقاء تئوری خورشید- مرکزی (heliocentrism)  پیوند خورده  است. او نخستین کسی است که قواعد طبیعی حاکم بر گردشهای زمینی و آسمانی را کشف کرد. وی همچنین توانست برای اثبات قوانین حرکت سیارات کپلر برهان‎های ریاضی بیابد. در جهت بسط قوانین نامبرده، او این جستار را مطرح کرد که مدار اجرام آسمانی ( مانند ستارگان دنباله دار) لزوما بیضوی نیست بلکه می تواند هذلولی یا سهمی نیز باشد. افزون بر اینها، نیوتن پس از آزمایش‎های دقیق دریافت که نور سفید ترکیبی است از تمام رنگ های موجود در رنگین‌کمان. در آن دوران دروس دانشکده عموما بر پایه‎ ی آموزه‌های ارسطو تنظیم می‎شد ولی نیوتن ترجیح می‎داد که با اندیشه ‎های مترقی‎ تر فیلسوفان نوگرایی چون دکارت، گالیله، کپرنیک و کپلر آشنا شود. در 1665 م. او موفق به کشف قضیه‌ی دو جمله‌ای در جبر شد. یافته ‎ای که بعدها به ابداع حساب دیفرانسیل انجامید.

در سال 1684 م. نیوتن که مطالعات خود را درباره‌ی گرانش و چگونگی حرکت سیارات کامل کرده بود، رساله ای در این مورد نوشت که بسیار مورد توجه ادموند هالی منجم معروف انگلیسی قرار گرفت. با تشویق و پیگیری او سرانجام نیوتن کتابش را تکمیل و با سرمایه هالی منتشر کرد.  کتاب (Philosophiae Naturalis Principia Mathematica) اصول ریاضی فلسفه‌ی طبیعی بر جهان علم بویژه فیزیک تأثیری عظیم گذاشت و بعضی آن را بزرگترین کتاب علمی تاریخ دانسته اند.

کپلر نتوانسته بود توضیح دهد که چرا مدار سیاره‌ها بیضی است و چه نیرویی آنها را به حرکت در می‌آورد. همچنین مشخص نبود که به چه علت سرعت مداری سیارات وقتی به خورشید نزدیکتر می شوند، افزایش می‌یابد.نیوتن در کتاب اصول ریاضی فلسفه طبیعی به تمامی این پرسش ها پاسخ گفت. او ثابت کرد که نیروی کشش میان اجسام آسمانی، طبق قانون " عکس مربع" عمل می‎کند یعنی مقدار نیروی گرانش میان خورشید و یک سیاره متناسب است با عکس مجذور فاصله میان آن دو. او با تحلیل ریاضی نشان داد که قانون عکس مربع به ناگزیر مسیر حرکت سیاره ها را بیضی می‎سازد. آنگاه او گام بلند دیگری برداشت و قانون گرانش عمومی را وضع کرد که به موجب آن هر جسمی در عالم به هر جسم دیگری نیروی کششی وارد می‎کند و مقدار این نیرو با رابطه‎ ی نامبرده محاسبه‌پذیر است. در بخش دیگری از کتاب اصول ریاضی فلسفه طبیعی، نیوتن چگونگی جنبش اجسام را در قالب سه قانون توصیف کرده است. ارسطو بر این باور بود که اجسام در حالت طبیعی ساکن هستند و برای اینکه یک جسم با سرعت یکنواخت به حرکت خود ادامه دهد، باید پیوسته نیرویی‌ بر آن وارد شود در غیراین صورت به حالت «طبیعی» خود برمی‌گردد و ساکن می‌شود. اما نیوتن با بهره‌گیری از پژوهشهای گالیله به این پندار درست رسید که اگر جسمی با سرعت یکنواخت به حرکت درآید و نیرویی بیرونی به آن وارد نشود تا ابد با شتاب صفر به حرکت خود ادامه خواهد داد. این ویژگی را نیوتن در نخستین قانون حرکت خود چنین بیان می‌کند:

قانون اول نیوتن:

هر جسم که در حال سکون یا حرکت یکنواخت در راستای خط مستقیم باشد، به همان حالت می‌ماند مگر آنکه در اثر نیروهای بیرونی ناچار به تغییر آن حالت شود.

دومین قانون به این پرسش پاسخ می‌دهد که اگر بر یک جسم نیروی خارجی وارد شود، حرکت آن چگونه خواهد بود.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد حرکت در فیزیک

دانلود تحقیق درمورد یولاف وحشی

اختصاصی از فی دوو دانلود تحقیق درمورد یولاف وحشی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درمورد یولاف وحشی


دانلود تحقیق درمورد یولاف وحشی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 3
فهرست و توضیحات:

یولاف

خصوصیات گیاه شناسی

تأثیرات بر کیفیت محصول

توسعه یولاف وحشی

چرخه زندگی

رشد و رویش

گل دهی

 

یولاف

ساختمان ظاهری یولاف در نواحی مختلف نسبت به نوع زمین تغییر می کند ، مثلا در نواحی پست و شنی از هر بوته چند ساقه باریک منشعب می شود ، برگ ها کوتاه ، سخت و مقاوم و غلاف آن را موهایی پوشانده است . ولی در اراضی حاصلخیز و مرتفع بوته ها منحصرا یک ساقه نسبتا قوی دارند ، برگ هایشان دراز بوده غلاف آنها معمولا بدون مو است .

یولاف وحشی ، Avena Fatua ، گیاهی است یکساله ، تک لپه ای و از خانواده گندمیان که ارتفاع آن به یک متر می رسد . این گیاه گل آذین خوشه ای خیلی باز و پانیکول منظمی دارد که در تمام جهات به طور یکنواخت رشد می کند . سنبلچه های آن منفرد و از پهلو فشرده شده اند ، و در هر یک از آنها 2 تا 3 گل ریشک دار دیده می شود که معمولا گل انتهایی آن عقیم است . پایه این سنبلچه ها تقریبا 2 سانتیمتر طول دارد . گلوم های فوقانی و تحتانی با یکدیگر مساوی و طول آنها به 8 میلیمتر می رسد . قاعده گلوم ها با موهای سفید یا قهوه ای رنگ خشن و طویلی پوشیده شده است و از وسط آن رگبرگ میانی و از نزدیکی قاعده گلومل ریشک طویل و زانوداری خارج می شود که قاعده آن پیچیده و تابیده به نظر می رسد . گل این گیاه سه پرچم دارد و دانه در داخل گلومل باقی می ماند .

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد یولاف وحشی