پاورپوینت راز موفقیت فارسی نهم
دانلود پاورپوینت راز موفقیت فارسی نهم- 15 اسلاید
پاورپوینت راز موفقیت فارسی نهم
فرمت فایل :word( قابل ویرایش) تعداد صفحات: 79 صفحه
ظهور پیغمبر دیگر ، مانند انکار یگانگی خدا یا انکار قیامت ، با ایمان به اسلام همواره ناسازگار شناخته شده است .
تلاش و کوششی که در میان دانشمندان اسلامی در این زمینه به عمل آمده است ، تنها در این جهت بوده که میخواستهاند به عمق این اندیشه پی ببرند و راز ختم نبوت را کشف کنند .
وارد بحث ماهیت وحی و نبوت نمیشویم . قدر مسلم این است که وحی ، تلقی و دریافت راهنمایی است از راه اتصال ضمیر به غیبت و ملکوت . نبی ، وسیله ارتباطی است میان سایر انسانها و جهان دیگر و در حقیقت پلی است میان جهان انسانها و جهان غیب . نبوت از جنبه شخصی و فردی ، مظهر گسترش و رقاء شخصیت روحانی یک فرد انسان است و از جنبه عمومی ، پیام الهی است برای انسانها به منظور رهبری آنها که به وسیله یک فرد به دیگران ابلاغ میگردد . همین جاست که اندیشه ختم نبوت ، ما را با پرسشهایی مواجه میکند ، که : آیا ختم نبوت و عدم ظهور نبی دیگر بعد از خاتم النبیین به معنی کاهش استعدادهای معنوی و تنزل بشریت در جنبه های روحانی است ؟ آیا مادر روزگار از زادن فرزندانی ملکوتی صفات که بتوانند با غیب و ملکوت پیوند داشته باشند ناتوان شده است و اعلام ختم نبوت به معنی اعلام نازا شدن طبیعت نسبت به چنان فرزندانی است ؟ بعلاوه ، نبوت معلول نیازمندی بشر به پیام الهی است و در گذشته طبق مقتضیات دورهها و زمانها این پیام تجدید شده است . ظهور پیاپی پیامبران ، تجدید دائمی شرایع ، نسخهای مداوم کتب آسمانی همه بدان علت است که نیازمندیهای بشر دوره به دوره تغییر میکرده است و بشر در هر دورهای نیازمند پیام نوین و پیامآور نوینی بوده است . با این حال ، چگونه میتوان فرض کرد که با اعلام ختم نبوت این رابطه یکباره بریده شود و پلی که جهان انسان را به جهان غیبت متصل میکند یکسره خراب گردد و دیگر پیامی به بشر نرسد و بشریت بلاتکلیف گذاشته شود ؟
این کتاب ترجمه فارسی شده است و فوق العاده عالی در ضمینه خلق ثروت میباشد با خواندن این کتاب دید شما نسبت به همه چیز عوض خواهد شد
تحقیق راز خلقت انسان در 13 صفحه با فرمت ورد
بخشی از تحقیق:
بسیارى از افراد مخصوصاً طبقه جوان از یکدیگر سؤال مى کنند، راز آفرینش انسان چیست و هدف از خلقت او چه بوده است؟
تو گویى این پرسش در زوایاى روان اکثریّت این نسل لانه گزیده و آنها را براى حل و گشودن راز آفرینش انسان تحریک مى کند و در پیش خود مى گویند: خدایى که غنى و بى نیاز، نامحدود و نامتناهى است و به چیزى حتّى آفریدن موجودى نیاز ندارد، چرا انسان را آفریده و چه نیازى به خلقت او داشت؟
اگر گفته شود که در خلقت انسان هدفى در نظر گرفته نشده است، در این صورت باید گفت که آفرینش او لغو و بى هدف بوده است و ساحت پاک آفریدگار جهان از این نسبت پیراسته مى باشد و اگر تصوّر شود که خداوند او را براى هدف و مقصدى آفریده است، لازمه این سخن این است که آفریدگار جهان براى رفع نیازى دست به آفرینش او زده است در صورتى که خداوند از هر نوع احتیاج و نیاز مبّرا و منزّه مى باشد!
پاسخ
گشودن این راز و پاسخ اساسى و روشن به این سؤال در گرو بیان دو مطلب است که هر کدام نقش مهمّى در حلّ سؤال دارند:
1- در درجه نخست باید توجّه نمود که این سؤال وقتى به صورت یک عقده «لاینحل» در مى آید که دایره هستى را به جهان مادّه منحصر نموده و وجود هستى را در نظامات مادّى و پدیده هاى طبیعى محصور سازیم و مرگ را پایان زندگى بشر دانسته و عالمى به نام «رستاخیز» و سرایى به عنوان آخرت نپذیریم.
در این موقع این سؤال به صورت اشکال بغرنجى جلوه مى کند و انسان از خود سؤال مى کند: راز آفرینش انسان چیست؟
چرا انسان به این جهان گام مى نهد و پس از چند سال زندگى - آن هم غالباً توأم با مرارت و تلخى، شکست و ناکامى - طومار عمر او پیچیده مى گردد و پرونده زندگى او بسته مى شود «از کجا آمد و براى چه آمد!» و هدف از غوغاى زندگى چند روزه و فلسفه این زندگى موقّت چیست و چرا آدمیزاد به این جهان گام مى نهد! و پس از صرف مقدارى آب و غذا نفس هاى او به شماره مى افتد و قلب او از ضربان باز مى ایستد و زیر خروارها خاک مى رود و مى پوسد و به صورت خشت و گل در مى آید، تو گویى از اصل خبرى نبود و آدمیزادى گام به این پهنه ننهاده بود!
به راستى مکتب «ماتریالیسم» برابر این پرسش عاجز و ناتوان است، زیرا جهان هستى را در مادّه و پدیده هاى مادّى محصور ساخته است و به خداوند و جهان دیگر اعتقاد ندارد و در این صورت هرچه در چهار دیوارى جهان مادّه به گردش مى پردازد و هرچه در قیافه پدیده هاى مادّى خیره مى شود تا در این محیط براى آفرینش آنها مخصوصاً انسان هدفى جستجو کند، جز با حیرت و بهت و سرگردانى و احیاناً سلب و نفى، با چیزى روبه رو نمى گردد.
ولى کسانى که زندگى مادّى را براى انسان منزلى از منازل زندگى بشر مى دانند و به دنبال این جهان، به سراى دیگرى معتقد و عقیده مندند که این جهان مقدّمه جهان دیگر است و مرگ براى بشر پایان نیست، بلکه روزنه اى است به جهان دیگر و پلى است براى نیل به ابدیّت، در مکتب این افراد پاسخ به این سؤال سهل و آسان است و اگر هدف از آفرینش انسان را در سیماى او در این جهان نتوانستند بخوانند، حتماً باید هدف از خلقت او را در جهان دیگر و در زندگى ابدى او، جستجو بنمایند و بگویند که هدف از خلقت انسان در این جهان، آماده کردن او براى یک زندگى ابدى و جاودانى است که خود هدف و مطلوب نهایى مى باشد...
مشخصات این فایل
عنوان: هندسه در راز و رمزهای دینی
فرمت فایل: word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 26
این مقاله درمورد هندسه در راز و رمزهای دینی می باشد.
دایره در هنر دینی هند و سنت بودایی
دایره در هنر هند، ابتدا به صورت هالهی تقدس ظاهر شد. این سنت ابتدا در ایران و دور سر اهورامزدا شروع شد و به هند رفت. کهنترین هالهی تقدس مربوط به خدایان هند و سدههای دوم تا چهارم میلادی است.
هالهی تقدس در هند به صورت دایرهای ساده یا گل نیلوفر در نهایت شکوفندگی است. هالهی تقدس در هنر بودایی هند به صورت هاله و شعلههای متصاعد از بدن به شکلهای مختلف به صورت یکی از جنبههای مختلف بودا و بعضی بودهی ستوها و کشی تی گادبها و آدهاتها در آمد و این امر در جایی بود که هنر بودایی نفوذ کرد. (جیمز هال، ص 221)
در شمایلنگاری هندویی، هالهی تقدس در سانسکریت به صورت Shirash-Chakra برای همه خدایان آمده است. (جیمز هال، ص221)
به طور کلی در هنر هند دایره نماد زمان و نماد حرکت پیوسته و مدور آسمان است که با الوهیت مرتبط است.(آلفرد هوهنه گر،1376،ص31)
نمادهای دیگر دایره چرخ است، در سنت هندوئیسم تصویر خورشید غالبا با چرخ همراه است زیرا هر دو علامات مدوری هستند که نمایشگر جهانند. معبد خورشیدی Koarak در نزدیکی سواحل شمالی یکی از نمونههای این رمزپردازی است. در این معبد گردونهی سنگی عظیمی است که سوریا(خدا-خورشید) ایستاده با گل لوتوس در هر دو دست آنرا میراند.
نمودهایی از تصویر گردونه کیهانی با چرخهای رستگاری که محور آنها گویی زمین را به آسمان پیوندی میدهند از هند در قرن 13 میلادی در دست است. رایجترین آنها چرخ هشت پره است که نماد کیهانشناسی و جهات اصلی و میانی است. پرتوهای خورشید، شبیه پرههای چرخ است که محورش نمایشگر مبدأ و اصل و دورش با پرههای متصل به محور، تجلی این مبدأ است. لغات Rais (پره چرخ) و Rayons (شعاع) هم دربارهی چرخ و هم دربارهی خورشید به کار میرود.(مونیک دو بوکور،1376، ص87)
در هند به چرخ به زبان سانسکریتی Chakra یا چکرا گفته میشود که در آغاز نماد چرخش سال و وابسته به خورشید بود و ویشنو آن را میچرخاند. بعدها بودا نقش ویشنو را به عهده گرفت و به چکرا واریتن Chakravaritin به معنای کسی که چرخ را میچرخاند یا کسی که بر جهان حکمرانی میکند ملقب شد. چرخ در ابتدا نماد بودا بود و بعدها نماد تعلیمات بودا شد. یعنی چرخ اصول یا چرخ قانون Dharma-Chakra. چرخ و گل نیلوفر به هم کاملا مربوطند و هر دو نمادهای خورشید بودند. گل نیلوفر هم در آیین بودایی نماد چرخ و گلبرگهای آن پرههای چرخ بودند. چرخ یکی از نمادهای پای بودا است.(جیمز هال، ص133وص134)
در هنر دینی هند، خدا-خورشید سوریا به وسیله گردونه سوار بر آن منقل میشد. گردونه بزرگ شیوا توسط دیگر خدایان ساخته شد. وی به اتفاق برهما، گردونه ران خود شهر سهگانه دیوان را ویران ساخت.(جیمز هال، ص180)
در هند دایره نماد خورشید بود. پرستش خورشید در میان اقوام هند و اروپایی شمالی در ریگ ودا مشاهده میشود که پنج خدا-خورشید برتر آیین هندو شد. سوریا قرص خورشید یا شکوفه نیلوفر خورشیدی داشت.(جیمز هال، ص205)
به طور کلی نماد جهان در نزد هندوها یا بوداییان، ماندالاست که به سانسکریت دایرهای است. مطابق باور هندوها انسان دارای طبیعتی خدایی است ولی او از این حقیقت آگاهی ندارد. روح آدمی در زمانهای بسیار دور اسیر تن شده و نجات انسان فقط از طریق تکامل است که برای اکثریت انسانها در یک زندگی نمیتواند صورت بگیرد. پس روح آدمی در چرخهی زندگی و مرگ اسیر است تا اینکه از طریق تکامل و خودشناسی از این وادی پر رنج و وحشت خود را برهاند.(مهاریشی ماهش یوگی، 1371،ص118)
نمونهای از ماندالاهای هندی
نمونهای از نمادهای دایرهای هندی در رقص شیوا
نمونهای از نمادهای دایرهای هندی که به صورت چرخ ظاهر شده و نماد بودا است
در هنر هند، ماندالا به عنوان نمادهای معنوی مطرح شدهاند که برخی دایرههای ساده و پیچیدهاند. در یانتراها(نوعی ماندالا) در داخل یک دایره، برخی از خطوط و سطوح هندسی کشیده شده است. دریانترا مجموعهای از اشکال دایره، مربع و مثلث نشان داده شده است که در آن ماندالا، مرکز دایره به صورت نقطهای مشخص شده است.(نائومی هامفری،1371، ص126-125)
در اینجا نمونهای از این یانتراها را میتوانید ببینید:
نمونهای از یانتراهای هندی-بودایی
در آیین بودایی هند، یانتراهای مهمی مانند اوم، آجنا، ساهاسرارا و آناهاتا وجود دارد.(مهاریشی ماهش یوگی، 1371)
یانتراها در آیین بودایی وسیله تمرکز بودهاند، سادهترین آنها به شکل دایرهای است که در آن چهار کلمه(عناصر طبیعی) دیده میشود که به وسیلهی آن تمرکز صورت میگرفته است.(نائومی هامفری،1371 ص185)
یک یانترای ساده بودایی برای تمرکز
چاکرای آناهاتا
یانترای آناهاتا
یک یانترای پیچیده از فرهنگ کالی به نام آوارنا یا اطراف، که اعداد 15-1 در اطراف مثلثها به خدایان کالی، کاپالینی، کولا... اختصاص دارد. گلبرگهای هشتتایی که در اطراف دایره چاکرای آناهاتا به صورت یک لوتوس دوازده پر تصور میشود که بر روی هر یک از گلبرگها به زبان سانسکریت مانترایی مانند(کام، خام، گام، گهام، نام، جام و...) نگاشته شده در مرکز آن دو مثلث درهم فرو رفته قرار گرفته که این نماد آریایی توسط یهودیان سامی به نا حق اقتباس شده است.( مهاریشی ماهش یوگی،1371ص71)
ساهاسرارا
ساهاسرارا بالاترین مرکز روحی است که به صورتی سمبولیک آستانه قلمرو روح و روان را مشخص میکند. تمام چاکراهای دیگر در این مرکز انرژی ادغام شده و به شکل لوتوسی با هزاران گلبرگ به رنگ قرمز تجسم شده است. بر روی گلبرگهای آن تمام مانتراهای به زبان سانسکریت نقش بسته و نمای گنبدی را دارد که از فرط عظمت تا بینهایت گسترده شده است.(مهاریشی ماهش یوگی،1371،ص101)
چاکرای آجنا
یانترای آجن
چاکرای آجنا به صورت یک لوتوس به رنگ آبی نقرهای است که دارای دو گلبرگ است که به روی آنها مانتراهای هام و کشام نگاشته شده است. در مرکز آن بذر درخشان مانترای اوم به رنگ زرد روشن به چشم میخورد که با خطوط قرمزی تزیین شده است.(مهاریشی ماهش یوگی، 1371،ص106)
در آیین هندوان هم با اوم که ذکری بسیار متبرک و متعالی است از پروردگار جهان یاد میشود. همانطوری که مسلمانان با خوشنویسی کلمات هو و حق را مینگارند در تصویر بالا یک هنرمند هندی مانترا یا ذکر اوم را که سمبلی از خداوند متعال است، خوشنگاری کرده است.(مهاریشی ماهش یوگی، 1371، ص16)
دایره در هنر بودایی چین
در هنر بودایی چینی، چرخ قانون یکی از چند نمادی است که برای نشان دادن ساکیامونی در قدیمیترین و غیرتمثیلیترین صورتش به کار میرفت که در آغاز یک قرص خورشید بود.(جیمز هال ، ص221)
خورشید در چین تجسم اصل نرینگی یعنی یانگ و نماد امپراطور بود. خورشید یکی از دوازده زینت بر روی لباس امپراطور چین بود.(جیمز هال ، ص
206)
یک جنبه متفاوت اصول بودایی چرخ زندگی است که نماد دایرههای بیپایان تولد مجدد است. این دایره در نقاشی تبتی به صورت چرخ با شش پره نمایش داده میشد.(جیمز هال ، ص134)
چرخ در هنر بودایی چین یکی از هشت علامت فرخندگی نزد بوداییان است.(جیمز هال، ص134)
دوایر متحدالمرکز که در آثار مربوط به مدت مذهب بودایی ذن غالبا به چشم میخورد نمادی از آخرین مرحله تکامل درونی یا هماهنگی معنوی است. بهشت زمینی به شکل دایره نمایانده شده است. تحول و تکامل مربع به دایره در ماندالاها شبیه به تکامل یافتن تبلور مکانی یا نیروانا به مرحله نامعلوم بودن اصلیت است که در شرق همان عبور از زمین و رفتن به آسمان است. دایره با حرکت پویای خود نمایانگر تغییرات زمینی است.(آلفرد هوهنه گر،1376،ص31)
نماد جهانگرایی چینی. در مرکز طرح دو نماد یین و یانگ به معنای همواره یکی در میان دیگری است.
دایره در هنر بودایی به صورت دیسک تسا چاکرا ظاهر شده است
در هنر جهان باستان دایره یک سمبل دینی است و نقش مهمی داشته است و این اهمیت بعدها به هنر و اساطیر مدرن هم کشیده شده و تا به امروز دایره در هنر ما مطرح و مورد توجه هنرمندان زیادی است.
مقدمه:
دایره در هنر بینالنهرین و ایران
تجلی دایره در هنر دینی ایران
یانترای آناهاتا
ساهاسرارا
نتیجهگیری:
منابع