فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره روشنفکری دینی و سکولاریسم

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله کامل درباره روشنفکری دینی و سکولاریسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره روشنفکری دینی و سکولاریسم


دانلود مقاله کامل درباره روشنفکری دینی و سکولاریسم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 60
فهرست و توضیحات:

آشنائی بیشتر با دکتر عبدالکریم سروش

روشنفکری دینی و 4 معنای سکولاریسم

شک در برابر یقین

سکولاریسم

سکولاریسم در انگیزه و اندیشه

دربارة معنای لغوی واژة «سکولاریسم» و «علمانیت»

معنای سکولار شدن انگیزه‌ها

معنای سکولار شدن اندیشه‌ها

 

آشنائی بیشتر با دکتر عبدالکریم سروش

عبدالکریم سروش بزرگ خاندان روشنفکری دینی بارها با شرکت در مجامع دانشجوئی خواستار آنها شد تا حدیث روشنفکری دینی از سکولاریسم را به دانشجویان سیاسی ابلاغ کند. کجا بودند آن روشنفکران عرفی که روشنفکران دینی را سراپا مخالف سکولاریسم می‌خواندند تا سخنان او را بشنوند و دیگر نخواهند به چوب سکولار نبودن او را از میدان به در کنند؟ کجا بود آن مدعی که می‌گفت: «اگر سخنان عبدالکریم سروش را از عناصر مخدوش شده عربی بزداییم، چیزی جز جنازه چند فقیه، مفسر و متکلم باقی نمی‌ماند.» تا حدیث روشن و بی‌جانبداری یک روشنفکر دینی را از سکولاریسم بشنود.

که عبدالکریم سروش اگر توانسته است نام «روشنفکری دینی» را زنده نگه دارد نه از آن‌روست که روشنفکری را دینی کرده است بلکه بدان سبب است که هم روشنفکر است و هم دیندار. گاهی روشنفکری می‌گوید و گاهی خطابه دینی. زمانی از چگونگی بر ساختن دنیایی نو و گذار از سنت برای ایرانیان سخن می‌گوید و گاهی دیگر وعظ دین می‌کند. سخنان روشنفکر دینی ما هیچ بویی از مخالفت با سکولاریسم نداشت که اگر از گفته‌های او تنها یک تحشیه و تعریض بر سکولاریسم بیرون می‌آمد، آن هم خطاب به دینداران بود که مبادا انگیزه‌های دینی و سعادت اخروی‌شان را در دنیای سکولار فراموش کنند که گفتیم سروش هر چه هست، دعوی دین نیز دارد. اما استاد روشنفکری دینی از هیچ نسخه و نکته‌ای نگفت که از فحوای آن محدودیت و معذوریتی برای روشنفکران عرفی پیدا آید. سروش اکنون از نسخه غزالی سخن نمی‌گوید که رو به سوی حافظ کرده است، حافظی که ناقد تصوف زمانه خود بود.

روشنفکری دینی و 4 معنای سکولاریسم

معنای اول سکولاریسم

عبدالکریم سروش سخنش را با عنوان «سکولاریسم سیاسی، سکولاریسم فلسفی» از آغاز داستان سکولاریسم شروع کرد: «چنانچه مورخان گفته‌اند سکولاریسم در ابتدا معنای ساده‌ای داشت و به مفهوم ترک زهد بود. سکولاریسم به معنای دنیاگرایی به معنای کنار نهادن زهد و شیوه زاهدانه بود و در برابر کسانی که زندگی راهبانه‌ای را پیش گرفته بودند، راهبانی که شرط سعادت اخروی را نفی کامجویی‌های دنیوی می‌دانستند.» نهضت اومانیسم پاسخی به این زهد راهبانه بود: «اومانیسم یا انسان‌گرایی بر این مبنا بنا شده بود که آدمی باید به خودش برسد. کانت گفته بود من انسانم و هیچ‌چیز انسانی را با من بیگانه نیست. همان‌طور که علم یک متاع دنیوی است و باید از آن استفاده برد، لذات دنیوی نیز چنین‌اند. دانشمندانی مثل اراسموس که از اومانیست‌های مشهور بودند یکی از ویژگی‌های عمده‌شان این بود که به ادبیات رومی توجه می‌کردند. آنها به ادبیات گذشته برمی‌گشتند چون ادبیات قدیم، ادبیات کامجویانه‌ای بود. آنها می‌گفتند ما به این جهان آمده‌ایم که زندگی کنیم نه اینکه زندانی باشیم.»

سروش سکولاریسم را به این معنا در مقابل اندیشه‌های صوفیانه‌ای خواند که ما در تاریخ خود داشته‌ایم و آنگاه برای اینکه داستان سکولاریسم غربی را برای مخاطبین شرقی‌اش آشناتر کند مثالی نیز از فرهنگ ایرانی زد: «حافظ در برابر غزالی مترادف با همان سکولاریسم است در برابر زهد قرون وسطایی. غزالی طرفدار زهد بود و معتقد بود که هر کامجویی در این دنیا، نتیجه‌ای منفی در آن دنیا دارد. گویی اگر اینجا مصرف کنی آنجا کم بهره‌تری و برعکس. غزالی از صوفیان تعریف می‌کند که برای نماز صبح جایی می‌ایستادند که عمداً از نسیم صبحگاهی بهره نبرند. اما این طرز تفکر که تفکر صوفیانه بود و غزالی هم طرفدار آن بود، به هیچ وجه مورد توجه بزرگی چون حافظ نبود. حافظ اشاره‌های انتقاد آلودی به غزالی دارد. غزالی کتابی به نام کیمیای سعادت دارد و حافظ به کنایه می‌گوید که کیمیایی سعادت آن شیوه‌ای نیست که غزالی در کیمیایی سعادت پی گرفته بود.

حافظ می‌گفت من آدم بهشتی‌ام اما، حالی در این سفر اسیر عشق جوانان مهوشم. او بدین ترتیب اگرچه بهشتی بود اما از زندگی دنیایی تأسف نمی‌خورد و حق زندگی را ادا می‌کرد. عبدالکریم سروش بدین ترتیب تأویل کرد که غزالی را باید فردی آنتی‌سکولار و حافظ را هم فردی سکولار دانست و بدین ترتیب از معنای اول سکولاریسم سخن گفت: «به این معنای اول جهان صنعتی کنونی کاملاً سکولار است. شما اگر در آن سوار زمین مدتی زندگی کرده باشید به رایجی شنیده‌اید که ما فقط یک بار زندگی می‌کنیم. آنها از این سخن نتیجه می‌گیرند که لذا باید خوش باشند. پس اصل لذت یک معنا از سکولاریسم است. به این معنا چرا که آن منش‌های زاهدانه و صوفیانه به واقع ربطی به دین ندارد. فیض کاشانی به غزالی می‌گفت کدام سخن پیامبر و آیه قرآن دلالت بر این سخت‌گیری دارد که تو تجویز می‌کنی.

به واقع یک دوره تاریخی بر فرهنگ اسلام گذشت و این چیزها را ایجاب و تحمیل کرد. این زهد صوفیانه عکس‌العملی بود در برابر شب‌های افسانه‌ای هزار و یک شب و شادیخواهی‌های افزون. عارفان ما هم می‌گفتند که انسان‌هایی با ظرفیت زیاد می‌توانند از همه لذت‌ها استفاده کنند که این در طرف‌های کوچک است که همه لذت‌ها با هم جمع نمی‌شوند و شما در عین‌حال که چشم در چشم خدا می‌دوزید و نفس از سینه او می‌گیرید، از لذت دنیوی هم می‌توانید استفاده کنید.» اما پس سروش تکلیف خود را با قناعت و مجاهدت و گذشت‌هایی که در اسلام تجویز شده بود چگونه روشن می‌کرد؟ «درنظر داشته باشید که هر نظامی برای تأسیس احتیاج به پاره‌ای گذشت‌ها و زهد و مجاهدت‌ها و قناعت‌ها دارد. اما تنها نمی‌تواند مبنای کلی یک تمدن باشد و چنین نظامی اصلاً شکل نمی‌گیرد برای همین بود که پس از مدتی این آیه به پیامبر نازل شد که جوهر قلم عالمان بالاتر و والاتر از خون شهیدان است.»

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره روشنفکری دینی و سکولاریسم

دانلود تحقیق کامل درباره دکتر عبدالکریم سروش(بزرگ خاندان روشنفکری دینی)

اختصاصی از فی دوو دانلود تحقیق کامل درباره دکتر عبدالکریم سروش(بزرگ خاندان روشنفکری دینی) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درباره دکتر عبدالکریم سروش(بزرگ خاندان روشنفکری دینی)


دانلود تحقیق کامل درباره دکتر عبدالکریم سروش(بزرگ خاندان روشنفکری دینی)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 60
فهرست و توضیحات:

آشنائی بیشتر با دکتر عبدالکریم سروش

روشنفکری دینی و 4 معنای سکولاریسم

شک در برابر یقین

سکولاریسم

سکولاریسم در انگیزه و اندیشه

دربارة معنای لغوی واژة «سکولاریسم» و «علمانیت»

معنای سکولار شدن انگیزه‌ها

معنای سکولار شدن اندیشه‌ها

 

آشنائی بیشتر با دکتر عبدالکریم سروش

عبدالکریم سروش بزرگ خاندان روشنفکری دینی بارها با شرکت در مجامع دانشجوئی خواستار آنها شد تا حدیث روشنفکری دینی از سکولاریسم را به دانشجویان سیاسی ابلاغ کند. کجا بودند آن روشنفکران عرفی که روشنفکران دینی را سراپا مخالف سکولاریسم می‌خواندند تا سخنان او را بشنوند و دیگر نخواهند به چوب سکولار نبودن او را از میدان به در کنند؟ کجا بود آن مدعی که می‌گفت: «اگر سخنان عبدالکریم سروش را از عناصر مخدوش شده عربی بزداییم، چیزی جز جنازه چند فقیه، مفسر و متکلم باقی نمی‌ماند.» تا حدیث روشن و بی‌جانبداری یک روشنفکر دینی را از سکولاریسم بشنود.

که عبدالکریم سروش اگر توانسته است نام «روشنفکری دینی» را زنده نگه دارد نه از آن‌روست که روشنفکری را دینی کرده است بلکه بدان سبب است که هم روشنفکر است و هم دیندار. گاهی روشنفکری می‌گوید و گاهی خطابه دینی. زمانی از چگونگی بر ساختن دنیایی نو و گذار از سنت برای ایرانیان سخن می‌گوید و گاهی دیگر وعظ دین می‌کند. سخنان روشنفکر دینی ما هیچ بویی از مخالفت با سکولاریسم نداشت که اگر از گفته‌های او تنها یک تحشیه و تعریض بر سکولاریسم بیرون می‌آمد، آن هم خطاب به دینداران بود که مبادا انگیزه‌های دینی و سعادت اخروی‌شان را در دنیای سکولار فراموش کنند که گفتیم سروش هر چه هست، دعوی دین نیز دارد. اما استاد روشنفکری دینی از هیچ نسخه و نکته‌ای نگفت که از فحوای آن محدودیت و معذوریتی برای روشنفکران عرفی پیدا آید. سروش اکنون از نسخه غزالی سخن نمی‌گوید که رو به سوی حافظ کرده است، حافظی که ناقد تصوف زمانه خود بود.

روشنفکری دینی و 4 معنای سکولاریسم

معنای اول سکولاریسم

عبدالکریم سروش سخنش را با عنوان «سکولاریسم سیاسی، سکولاریسم فلسفی» از آغاز داستان سکولاریسم شروع کرد: «چنانچه مورخان گفته‌اند سکولاریسم در ابتدا معنای ساده‌ای داشت و به مفهوم ترک زهد بود. سکولاریسم به معنای دنیاگرایی به معنای کنار نهادن زهد و شیوه زاهدانه بود و در برابر کسانی که زندگی راهبانه‌ای را پیش گرفته بودند، راهبانی که شرط سعادت اخروی را نفی کامجویی‌های دنیوی می‌دانستند.» نهضت اومانیسم پاسخی به این زهد راهبانه بود: «اومانیسم یا انسان‌گرایی بر این مبنا بنا شده بود که آدمی باید به خودش برسد. کانت گفته بود من انسانم و هیچ‌چیز انسانی را با من بیگانه نیست. همان‌طور که علم یک متاع دنیوی است و باید از آن استفاده برد، لذات دنیوی نیز چنین‌اند. دانشمندانی مثل اراسموس که از اومانیست‌های مشهور بودند یکی از ویژگی‌های عمده‌شان این بود که به ادبیات رومی توجه می‌کردند. آنها به ادبیات گذشته برمی‌گشتند چون ادبیات قدیم، ادبیات کامجویانه‌ای بود. آنها می‌گفتند ما به این جهان آمده‌ایم که زندگی کنیم نه اینکه زندانی باشیم.»

سروش سکولاریسم را به این معنا در مقابل اندیشه‌های صوفیانه‌ای خواند که ما در تاریخ خود داشته‌ایم و آنگاه برای اینکه داستان سکولاریسم غربی را برای مخاطبین شرقی‌اش آشناتر کند مثالی نیز از فرهنگ ایرانی زد: «حافظ در برابر غزالی مترادف با همان سکولاریسم است در برابر زهد قرون وسطایی. غزالی طرفدار زهد بود و معتقد بود که هر کامجویی در این دنیا، نتیجه‌ای منفی در آن دنیا دارد. گویی اگر اینجا مصرف کنی آنجا کم بهره‌تری و برعکس. غزالی از صوفیان تعریف می‌کند که برای نماز صبح جایی می‌ایستادند که عمداً از نسیم صبحگاهی بهره نبرند. اما این طرز تفکر که تفکر صوفیانه بود و غزالی هم طرفدار آن بود، به هیچ وجه مورد توجه بزرگی چون حافظ نبود. حافظ اشاره‌های انتقاد آلودی به غزالی دارد. غزالی کتابی به نام کیمیای سعادت دارد و حافظ به کنایه می‌گوید که کیمیایی سعادت آن شیوه‌ای نیست که غزالی در کیمیایی سعادت پی گرفته بود.

حافظ می‌گفت من آدم بهشتی‌ام اما، حالی در این سفر اسیر عشق جوانان مهوشم. او بدین ترتیب اگرچه بهشتی بود اما از زندگی دنیایی تأسف نمی‌خورد و حق زندگی را ادا می‌کرد. عبدالکریم سروش بدین ترتیب تأویل کرد که غزالی را باید فردی آنتی‌سکولار و حافظ را هم فردی سکولار دانست و بدین ترتیب از معنای اول سکولاریسم سخن گفت: «به این معنای اول جهان صنعتی کنونی کاملاً سکولار است. شما اگر در آن سوار زمین مدتی زندگی کرده باشید به رایجی شنیده‌اید که ما فقط یک بار زندگی می‌کنیم. آنها از این سخن نتیجه می‌گیرند که لذا باید خوش باشند. پس اصل لذت یک معنا از سکولاریسم است. به این معنا چرا که آن منش‌های زاهدانه و صوفیانه به واقع ربطی به دین ندارد. فیض کاشانی به غزالی می‌گفت کدام سخن پیامبر و آیه قرآن دلالت بر این سخت‌گیری دارد که تو تجویز می‌کنی.

به واقع یک دوره تاریخی بر فرهنگ اسلام گذشت و این چیزها را ایجاب و تحمیل کرد. این زهد صوفیانه عکس‌العملی بود در برابر شب‌های افسانه‌ای هزار و یک شب و شادیخواهی‌های افزون. عارفان ما هم می‌گفتند که انسان‌هایی با ظرفیت زیاد می‌توانند از همه لذت‌ها استفاده کنند که این در طرف‌های کوچک است که همه لذت‌ها با هم جمع نمی‌شوند و شما در عین‌حال که چشم در چشم خدا می‌دوزید و نفس از سینه او می‌گیرید، از لذت دنیوی هم می‌توانید استفاده کنید.» اما پس سروش تکلیف خود را با قناعت و مجاهدت و گذشت‌هایی که در اسلام تجویز شده بود چگونه روشن می‌کرد؟ «درنظر داشته باشید که هر نظامی برای تأسیس احتیاج به پاره‌ای گذشت‌ها و زهد و مجاهدت‌ها و قناعت‌ها دارد. اما تنها نمی‌تواند مبنای کلی یک تمدن باشد و چنین نظامی اصلاً شکل نمی‌گیرد برای همین بود که پس از مدتی این آیه به پیامبر نازل شد که جوهر قلم عالمان بالاتر و والاتر از خون شهیدان است.»

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره دکتر عبدالکریم سروش(بزرگ خاندان روشنفکری دینی)