لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:12
مقاله شعر نو
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:12
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:42
فهرست
مقدمه
سید علی صالحی : شعر " نیما " غنیمت زبان فارسی است
تهران- خبرگزاری کار ایران
منظور نیما از " شعر نو" چه بود؟
بحران شعر معاصر از کجا شروع می شود, سر چشمهاش کجاست؟
جریان غالب این دو دهه در شعر ما , با نام جنبش شعر گفتار مطرح شده است . آیا این جنبش نیز از پیشنهادات نیما بوده است؟
چرا شعر نیمایی به مفهوم رعایت تمام اسلوبهای شعری نیما , از تاثیر بیرون رفته و خاصه بعد از اخوان ثالث , دیگر هوا خواهی و مخاطبی ندارد؟
چرا روی شعر نیمایی توقف نکردید ؟
اگر نیما زنده می ماند , دو دهه دیگر بیشتر عمر می کرد , آیا می توانست مثلا شعر سپید را تحمل کند و یا بپذیرد ؟
مولفههای شعر نیمایی چقدر در دوران اولیه شاعری شما تجلی پیدا کرده بود؟
آیا شعر نیما به آخر رسیده است؟
شعر نو فارسی را، بهویژه طاعنان، رهآورد روشنفکرانی دانستهاند که از ادبیات غرب، بهخصوص ادبیات فرانسه متأثر بودند. این اَنگ بیگانهبینی با واقعیتی قرین شد که به ظاهر مؤید آن بود. در حقیقت، نوپردازان و، در را‡س آنان، نیما عموماً با آثار شاعران فرانسوی، مستقیم یا از راه ترجمه، آشنایی داشتند. بهعلاوه، نخستین نشانههای تجدد در شعرفارسی با نهضت مشروطیت پدیدار گشت که خود آن نیز ارمغان غرب شمرده میشد و در دورانی آغاز شده بود که روابط فرهنگی با غرب و بالاخص فرانسه، بهواسطه استادان خارجی دارالفنون و بر اثر مسافرت عدهای از ایرانیان به اروپا برای تحصیلات عالیه وسعت یافته بود. در همین اوان بود که جنبش ترجمه رونق گرفت و، در جنب نشرترجمه آثار داستانی، سرودههای شاعران فرانسوی و آلمانی نیز جسته گریخته در مطبوعات درج و منتشر میشد.
بدین سان، قراینی در تأیید نظر آنان که اصالت شعر نو فارسی را منکر بودند و برای آن در مرزوبوم خود خاستگاهی قایل نبودند و حتی آن را حرکتی قهقرایی تلقی میکردند وجود داشت.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه9
فهرست مطالب
نیما یوشیج
علی اسفندیاری (نیما یوشیج) در سال 1276هجری شمسی برابر با 15 جمادیالثانی 1315 قمری و 11 نوامبر 1897 میلادی در یوش مازندران به دنیا آمد – در طبیعت زیبایی که همواره اثری از آن در اشعارش به چشم میخورد – نیما تا سن دوازده سالگی در آغوش همین طبیعت زیبا بود. تحصیلات اولیهاش تحت همان شیوه قدیمی و در مکتب خانه بود. خواندن و نوشتن را نزد آخونده ده یاد گرفت و به گفته خودش «او مرا در کوچه باغها دنبال میکرد و به باد شکنجه میگرفت» او در این سن و سال به شهر میآید. دوره دبستان را در مدرسه جاج حسن رشدیه به نام «حیات جاوید» آغاز کرد،پس به مدرسه سنلویی رفت. زبان فرانسه را از این طریق آموخت و این باعث شد که آشنایی او با ادبیات اروپا بیشتر شود. این آشنایی تأثیری ژرف در شعر نیما و بطور کلی در شعر معاصر گذاشت. او در مدرسه چندان موفق نبود، چون مانند بسیاری از نوابغ به تحصیلات آکادمیک اهمیتی نمیداد. از طرفی روح کودکانه پرنشاط روستایی او بر این بیرغبتی دامن میزد. خودش میگوید.
«هنر من خوب پریدن و با رفیقم (حسن پژمان) فرار از محوطه مدرسه بود، من در مدرسه خوب کار نمیکردم ...»
در این موقع وجود معلمی به نام «نظام وفا» که خود شاعر بود تأثیر زیادی بر نیما میگذارد و او را تشویق به خواندن و سرودن شعر میکند.
نیما مانند اکثر شعرا عشقی نافرجام را در زندگی خود تجربه کرد. این شکست او را بیشتر به طرف شعر سوق داد و باعث شد تا نیما خود را در پناه شعر آرام و آسوده احساس کند. «افسانه» که نقطه آغاز شعر اوست مشحون از احساسات نیما است.
نیما در سال 1305 با «عالیه جهانگیر» از بستگان «میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل» بود ازدواج کرد.در سال 1309 به آستارا عزیمت کرد و در آنجا مشغول تدریس شد. در سال 1311 به تهران مراجعت کرد و در سال 1318 به عضویت هیأت تحریریه «مجله موسیقی» انتخاب شد و در دی ماه سال 1338 در تهران بدرود حیات گفت. در سال 1372 پیکر نیما از تهران به یوش انتقال داده شده و در خانه خودش دفن گردید.
نیما در آغاز کار هنری خویش بیشتر اوقات به حجره چایفروش شاعر، حیدرعلی