سید محمدعلی جمالزاده نویسنده و مترجم معاصر ایرانی است. او فرزند سید جمال الدین واعظ همدانی معروف به اصفهانی، از سادات جبل عامل لبنان و از ناطقین و آزادیخواهان بنام نهضت مشروطیت است. وی در سال ۱۲۷۰ در اصفهان متولد شد، مقدمات را در تهران آموخت و در اوایل سال ۱۳۲۶ ه.ق. به بیروت رفت و دوره متوسطه را در یک مدرسه غیر مذهبی به پایان برد و در سال ۱۳۲۸ ه.ق. از طریق مصر عازم پاریس شد. او در سال ۱۳۳۳ ه.ق. در رشته حقوق از دانشگاه دیژون فرانسه فارغ التحصیل شد و در همان سال با همسر اول خود ژوزفین ازدواج کرد. در گرماگرم جنگ جهانی اول به برلین رفت و در کنار آزادیخواهان ایران قرار گرفت. سپس برای اجرای مأموریتی چند ماهی دربغداد و کرمانشاه به سر برد و روزنامه رستاخیز را منتشر کرد. در بغداد با عارف قزوینی و حیدرخان عمواوغلی آشنا شد و گروهی به نام قشون نادری از جوانان کرد، برای جنگیدن با سپاهیان روس و انگلیس تشکیل داد که فرماندهی آن با محمد نیساری قراچه داغی (مشکوه همایون) بوده ولی این قشون بی آنکه کاری بکند منحل شد. جمال زاده در جمادی الثانی ۱۳۳۴ ه.ق. از بغداد به برلین رفت و به گروه آزادیخواهان مهاجر ایرانی پیوست. در سال ۱۳۳۵ به استکهلم رفت و پیام ملیون ایران را در انجمن صلح استکهلم مطرح کرد. پس از مراجعت به برلین دست به نویسندگی زد و مقالات تحقیقی خود را درباره مزدک، مجدد بزرگ ایران، و روابط قدیم روس و ایران و امثال آنها در روزنامه کاوه به چاپ رسانید. در خلال سال های ۱۳۳۳ تا ۱۳۴۰ ه.ق. داستان هایی نوشت و آنها را با مقدمه ای راجع به خرابی و فقدان نسبی نثر فارسی و لزوم ترقی دادن، در مجموعه ای فراهم آورد که نخستین حکایت آم به نام فارسی شکر است، ابتدا در روزنامه کاوه و سپس به صورت کتاب مستقل یکی بود یکی نبود در برلین منتشر شد. جمال زاده در دیباچه این کتاب، که در حقیقت مانیفست مکتب جدید ادبی است از عقب ماندگی و بیسوادی گروه کثیری از مردم کشور سخن می گوید و گناه آن را به گردن نویسندگانی می داند که نوشته های خود را تنها برای گروه فضلا و ادبا می نویسند و التفاتی به سایرین ندارند و حتی اشخاص بسیاری را نیز که سواد خواندن و نوشتن دارند و نوشته های ساده و بی تکلف را به خوبی می توانند بخوانند و بفهمند، هیچ مد نظر نمی گیرند. سبک انشاء و ترکیب کلام در این داستان ها و نوشته های بعدی جمال زاده همان است که پیش از او حاجی زین العابدین مراغه ای در سیاحتنامه و دهخدا در قطعات چرندوپرند به کار برده بودند. در نوشته های جمال زاده انشاء فوق العاده تکامل یافته و از اغلاط لفظی و معنوی و لغات ترکی و عبارات ترکی مآب خاص نویسندگان آذربایجانی و به خصوص کسانی که مدتی در قفقاز و ترکیه زیسته اند، به کلی عاری است. او در نوشته هایش با مهارت خاص توانسته است تلخی انتقاد را در زیر پرده ای از طنز ملایم، مستور دارد. شش سال بعد از انتشار این داستان ها، چاپکین خاورشناس روس نوشت :”تنها با یکی بود یکی نبود است که مکتب ریالیستی در ایران آغاز یافت و همین سبک و مکتب است که در واقع شالوده جدید ادبیات داستان سرایی در ایران گردید.” به هرحال داستان های زیبای یکی بود یکی نبود که نویسنده خود آن ها را پریشان و بی سروسامان و حکایات هذیان صفت نامیده است، بهترین و بسامان ترین نوشته های وی می باشند و همیشه جزو شاهکارهای ادبیات معاصر ایران باقی خواهند ماند.جمال زاده در سال ۱۳۷۶ در ژنو درگذشت. او را پدر داستان کوتاه زبان پارسی و آغازگر سبک واقع گرایی در ادبیات پارسی میدانند. او نخستین مجموعهٔ داستانهای کوتاه ایرانی را با عنوان یکی بود، یکی نبود در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در برلین منتشر ساخت. داستانهای وی انتقادی (از وضع زمانه)، ساده، طنزآمیز، و آکنده از ضربالمثل ها و اصطلاحات عامیانه است.
نام کتاب: صندوقچه اسرار (دنباله هزار پیشه)
نویسنده: سید محمدعلی جمالزاده
جلد یکم ۳۰۱ صفحه و جلد دوم ۱۸۶ صفحه
اسکن شده
نشر کانون معرفت
سال 1342
صندوقچه اسرار (جلد اول)