فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی دوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره حکومت و قانون

اختصاصی از فی دوو تحقیق درباره حکومت و قانون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره حکومت و قانون


تحقیق درباره حکومت و قانون

فایل word (لینک دانلود پایین صفحه ) 11 صفحه

 

 

 

چکیده

درباره حکومت قانون همه نظر دارند و در ضرورت وجود قانون تردید ندارند و حتی خودکامگان نیز می کوشند که تجاوز به قانون را با سرپوش «امنیت» و« ضرورت» توجیه کنند. با وجود این ، اگر ستایش قانون از حد اعتذال بگذرد و به افراط گراید،زیانبار است:تصنع و تظاهر را رواج می دهد، مرز دونظام قدرت و ارزش را در هم می ریزد و سبب گسترش فنون لفظی و بی اعتنایی به کرامت و نیازهای انسان می شود. یکی از آفات ستایش بیش از اندازه قانون، جواز ورود حکومت به زندگی خصوصی مردم و محدود ساختن آزادی عقیده و بیان اندیشه است که از دیرباز ازنیازهای ابتدایی انسان بوده است. تلاش حکیمان در ترسیم مرز اخلاق و حقوق نیز با این هدف است که حقوق را در قلمرو دولت گذارد و اخلاق را فراتر از قدرت سازد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره حکومت و قانون

دانلود مقاله کامل درباره بررسی نقش عدل در اسلام

اختصاصی از فی دوو دانلود مقاله کامل درباره بررسی نقش عدل در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره بررسی نقش عدل در اسلام


دانلود مقاله کامل درباره بررسی نقش عدل در اسلام

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :27

 

بخشی از متن مقاله

بررسی نقش عدل در اسلام

دومین اصل از اصول دین مبین اسلام، « عدل» است.

برای عدل، چندین معنی ذکر شده است که در ذیل، فهرست وار، بیان می شود .

موزون بودن اگر مجموعه ای را در نظر بگیریم که در آن، از حیث کمیت، مقدار لازم هر جزء و از لحاظ کیفیت، ارتباط اجزاء با یکدیگر رعایت شود، مثلاً یک اجتماع اگر بخواهد باقی بماند و اثر مطلوب خود را بدهد و نقش منظور را محقق نماید باید متعادل باشد، یعنی هر چیزی در آن باید به قدر لازم وجود داشته باشد.

یک اجتماع متعادل به کارهای فراوانی از قبیل امور اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، قضایی، تربیتی و ... احتیاج دارد . این کارها باید میان افراد تقسیم شود و برای هرکدام از آن کارها به اندازه ای که لازم و ضروری است، افرادی گماشته شود.

معنی دیگر عدل تساوی و نفی هر گونه تبعیض است

گاهی می گویند: فلانی عادل است . منظور این است که هیچگونه تفاوتی میان افراد قائل نمی شود.

بنابراین، عدل یعنی مساوات . اگر مقصود از این معنی، این باشد که عدالت ایجاب می کند که هیچگونه استحقاقی رعایت نگردد و با همه چیز و همه کس به یک چشم نظر شود، این عدالت، عین ظلم است.

اما اگر مقصود این باشد که عدالت یعنی رعایت تساوی در زمینة استحقاقها است البته این معنی درست است.

عدل، چنین مساواتی را ایجاب می کند، و چنین مساواتی از لوازم عدل است. به این معنی که هرکس هر اندازه که لیاقت و استحقاقی که دارد، امتیاز می گیرد.

معنای دیگر عدل، رعایت حقوق افراد و عطا کردن به هر صاحب حق، حق او را.

و ظلم عبارت از پامال کردن حقوق و تجاوز و تصرف در حقوق دیگران می باشد . معنی حقیقی عدالت بشری، یعنی عدالتی که در قانون بشری باید رعایت شود و افراد بشر باید آن را محترم بشمارند.

این عدالت متکّی به دو چیز است:

الف ـ حقوق و اولویت ها یعنی افراد بشر، نسبت به یکدیگر و در مقایسه با یکدیگر نوعی حقوق و اولویت پیدا می کنند . مثلاً کسی که با کار خود، محصولی تولید می کند،  طبعاً نوعی اولویت نسبت به آن محصول پیدا می کند و منشاء این اولویت، کار و فعالیت اوست.

ب ـ امر دیگر، خصوصیت ذاتی بشر است که طوری آفریده شده است که در کارهای خود الزاماً نوعی اندیشه هایی را که به « اعتباری» معروف هستند، استخدام می کند و با استفاده از آن اندیشه ها به مقاصد طبیعی خود نائل می آید . آن اندیشه ها، یک سلسله اندیشه های «انشائی» یا امری است که با « باید» ها مشخص می شود. از آن جمله، این است که برای اینکه افراد جامعه بهتر به سعادت خود برسند باید حقوق و اولویت ها، رعایت شود.

رعایت استحقاقها در افاضه وجود

معنی این سخن این است که موجودات در نظام هستی از نظر قابلیت ها و امکان فیض گیری از مبدأ هستی، با یکدیگر متفاوتند. هر موجودی در هر مرتبه ای که هست، از نظر قابلیت فیض گرفتن استحقاقی خاص به خود دارد . ذات مقدس حق که کمال مطلق و خیر مطلق و فیاض علی الاطلاق است، به هر موجودی، آنچه را که برای آن موجود ممکن است، از وجود و کمال، اعطا می کند و هیچگاه از دادن فیض و کمال به مخلوقات خودداری نمی کند.

عدل الهی در نظام تکوین، یعنی هر موجودی، هر درجه از وجود و کمال که استحقاق و امکان آن را دارد، دریافت کند و ظلم یعنی، منع فیض و خودداری از جود و بخشش به وجودی که استحقاق آن را دارد .

میانه روی و اجتناب از افراد و تفریط به عبارت دیگر، هر چیزی را به جای خود نهادن.

منظور از عادل بودن خداوند سبحان، این است که استحقاق شایستگی هیچ موجودی را معطّل نمی گذارد و به هرکس، هرچه استحقاق دارد می دهد.


عدل در موارد زیر کاربرد دارد:

الف ـ  عدل در آفرینش: به این معنی که خداوند سبحان، هر موجودی را چنان که باید و شاید، آفریده و آنچه شایسته اش بوده است، به او داده است .

مقدری که به گِل، نکهت و به گُل جان داد

به هر که هر چه سزا دید حکمتش، آن داد

ب ـ عدل در قانون گذاری: یعنی قوانین الهی، نسبت به تمام طبقات، بر اساس حکمت و مصلحت، به طوری که از حدود قدرت بشر خارج نباشد، وضع شده و آنچه که برای زندگی و سعادت و رشد جسمانی و روحانی افراد و اجتماعات بشری، لازم بوده رعایت شده است.

ج ـ عدل در پاداش و کیفر: به این معنی که خداوند سبحان، در مقام مجازات، به هیچ وجه به کسی ستم روا نمی دارد، بلکه اعمال هرکس را با ترازوی عدالت، سنجیده، مجازاتی در خور آن مقرر می دارد.

عدل الهى

مقدمه: عدل الهى یکى از مباحث مهم در اسلام است. در این مقاله عدل در خلقت و عدل در قانونگذارى (تشریع) و رابطه عدل با حسن و قبح عقلى مورد بحث قرار گرفته است.

یکى از مسائلى که درعلم کلام مورد بحث واقع شد مساله عدل الهى بود، که آیا خداوند عادل‏است‏یا نه؟این مساله خیلى اهمیت پیدا کرد و شاخه‏ها و متفرعات زیاد پیداکرد، دامنه‏اش قهرا به مساله اصل عدالت اجتماعى که مورد بحث ماست نیز کشیده شد.این مساله از مساله حادث بودن و قدیم بودن کلام‏الله هم با آنکه آن مساله فتنه‏ها بپا کرد و خونها برایش ریخته شد بیشتر اهمیت پیدا کرد به طورى که به واسطه نفى‏و اثبات در این مساله - یعنى مساله عدل - متکلمین دو نحله شدند: عدلیه و غیر عدلیه.عدلیه یعنى طرفداران‏اصل عدل الهى، و غیر عدلیه یعنى منکرین اصل عدل الهى.

متکلمین شیعه عمومااز عدلیه هستند، و به همین جهت از همان زمان قدیم معمول شد که‏شیعه بگوید اصول دین اسلام پنج تاست: توحید، عدل، نبوت، امامت،معاد، یعنى از نظر اسلام‏شناسى‏شیعى اصول اسلام پنج تاست.

در مساله عدل الهى در دو قسمت بحث‏شد: یکى اینکه‏آیا خلقت و تکوین عالم از آسمان و زمین، از جماد و نبات و حیوان، از دنیا و آخرت، بر موازین عدالت و موافق عدالت است ودر خلقت و آفرینش به هیچ موجودى ظلم نمى‏شود و این عالم به عدل برپاست؟آیا «بالعدل قامت السموات و الارض‏» (1) ؟یااینکه خداوند چون اراده و مشیتش مطلق است و هیچ چیز نمى‏تواند اراده او رامحدود کند، فعال ما یشاء است، یفعل ما یشاء (2) و یحکم مایرید (3) ، خلقتش تابع هیچ میزان و هیچ قاعده و قانونى نمى‏تواند باشد،هر چه او بکند عدل است نه اینکه هر چه مقتضاى عدل است او مى‏کند.

لهذا در جواب این سؤال که آیا خداوند در قیامت‏بر وفق موازینى که موازین عدل است رفتار مى‏کند و طبق حساب و قاعده‏اى یکى را به بهشت مى‏برد و دیگرى را به جهنم،یا اینطور نیست؟آنها گفتند اینطور نیست، هیچ قانون و ناموسى نمى‏تواند حاکم بر فعل حق باشد، هر قانون و ناموسى‏تابع فعل او و امر اوست، عدل و ظلم هم تابع فعل اوست.اگر او مطیع را به جهنم ببرد و عاصى را به بهشت، باز هم چون اوکرده عدل است.اراده او و فعل او تابع میزانى و خاضع در برابر قانونى نیست، همه قوانین و موازین تابع اراده او هستند.

این یک قسمت درباره اصل عدل که راجع به اساس خلقت‏موجودات و نظام عالم بود که آیا موافق با میزان عدل است‏یا نه؟ قسمت دیگرى مربوط به نظام تشریع است، مربوط‏به دستورهاى دینى است، مربوط به این است که دستورهاى الهى که به وسیله پیغمبراکرم(ص)رسیده و به نام شریعت و قانون اسلامى خوانده مى‏شود چطور؟ آیا نظام تشریع تابع میزان عدل است‏یا نه؟آیا عادلانه‏وضع شده و هر حکمى تابع یک حقیقت و یک مصلحت و مفسده واقعى است، یا اینطور نیست؟ وقتى که به قوانین شریعت اسلام نگاه مى‏کنیم مى‏بینیم‏یک سلسله چیزها تحلیل و تجویز و بلکه واجب شده و یک عده امور دیگر بر عکس تحریم شده و ممنوع شناخته

عدل تکوینى

در این قسم از عدالت، سخن در پیرامون وظایف و تکالیف الهى بر بندگان و پاداش روز جزا نیست، بلکه محور بحث در این قسم نظام آفرینش و اینکه این نظام بر اساس عدل و داد استوار است مى‏باشد.

معنى عدل در آفرینش این است که در جهان آفرینش تعادل حکومت مى‏کند و سراپاى جهان موزون و متعادل بوده و در ترکیب اجزا آن، تناسب و تعادل کاملا رعایت‏شده است.

اثبات این نوع عدالت بر عهده بررسى نظم جهان است و بشر با بررسیهاى علمى تا آنجا که دست‏یافته غیر از نظم و حساب و تناسب و اینکه هر چیزى بجاى خویش نیکو است چیزى نیافته است.

و اینکه در روایت آمده:«بالعدل قامت السموات و الارض‏» (1) زمین و آسمانها بر عدل استوار است مطلب بسیار متینى مى‏باشد زیرا اگر فاصله کرات و وضع و حرکتهاى آنها با حساب معین و متعادلى انجام نمى‏گرفت هر آن محکوم به نیستى و زوال بودند.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره بررسی نقش عدل در اسلام

دانلود تحقیق در مورد عدل الهی

اختصاصی از فی دوو دانلود تحقیق در مورد عدل الهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق در مورد عدل الهی


دانلود تحقیق در مورد عدل الهی

مساله عدل الهى یکى از اصول بسیار مهم اعتقادى و کلامى است. عدل نیز, همانند توحید, بیانگر یکى از اوصاف الهى است, ولى به دلیل اهمیت
وصف ناپذیر آن جایگاه ویژه اى در مباحث اعتقادى و کلامى یافته است. این اهمیت تا آنجا ست که گاه از عدل به عنوان یکى از اصول پنج گانه دین یا مذهب و در کنار اصولى, مانند نبوت و معاد یاد مى شود. بى تردید, این جایگاه رفیع معلول عواملى چند است که در این میان دو عامل نقشى اساسى تر دارند:
۱ـ اصل عدل الهى گستره وسیعى دارد: پذیرش یا رد این اصل نقش مهمى در تصویر ما از خداوند سبحان و به عبارت دیگر در خداشناسى ما ایفا مى کند. از سوى دیگر این اصل با کل نظام تکوینى و تشریعى عالم در ارتباط است و قبول یا رد آن مى تواند کل جهان بینى ما را دگرگون سازد. افزون بر این عدل الهى یکی از پیامدهاى مهم اثبات معاد و پاداش وکیفر اخروى است و سرانجام این اصل صرفاً بعد عقیدتى و نظرى ندارد بلکه ایمان به دادورزى و عدالت پیشگى خداوند آثار تربیتى خاصى در رفتارهاى آدمى و گرایش او به تحقق عدل و ریشه کن ساختن ظلم در روابط اجتماعى و انسانى به جاى مى گذارد.
۲ـ عدل الهى در تاریخ اندیشه کلامى به ویژه در سده هاى نخست تاریخ اسلام بسیار محل گفتگو و نزاع بوده است. امامان معصوم (ع) از همان آغاز بر دادورزى خداوند تاکید ورزیدند تا آن جا که این سخن بر سر زبانها افتاد که: ((التوحید و العدل علویان و التشبیه و الجبر امویان)) ۱
متکلمان امامیه و معزله به پیروى از ائمه اطهار (ع), از اصل عدل طرفدارى کردند و به طایفه ((عدلیه)) معروف شدند از سوى دیگر, اشاعره با ارائه تفسیر خاصى از عدل الهى, عدل به معناى متعارف و معقول آن را انکار کردند.
در نظر آنها, ممکن است خداوند, همه موئمنان را به دوزخ برد و تمام کافران و مشرکان را به بهشت وارد سازد, و اگر چنین کند, عمل او عین عدالت است! به هر تقدیر, در اینجا نیز, مانند بحث قضا و قدر و جبر و اختیار, حکومتهاى ستمگر زمان که غاصبانه بر مقام خلافت رسول الله (ص) تکیه زده بودند, براى حفظ منافع نامشروع و توجیه بیعدالتیها و ستمگریهاى خود, با اندیشه عدل به مخالفت برخاستند.
بنابراین, موقعیت تاریخى بحث عدل از دیگر عواملى است که آن را از برخى اوصاف دیگر خداوند ممتاز ساخته است.

رابطه حکمت و عدل
در بحث حکمت الهى گفتیم که یکى از معانى حکمت, احتناب فاعل از انجام کارهاى زشت و قبیح است و این معنا از حکمت, شامل عدل نیز مى گردد, زیرا عدالت ورزى کارى شایسته و ظلم عملى قبیح و ناشایست است. بر این اساس, مى توان صفت عدل را یکى از شاخه هاى صفت حکمت به شمار آورد.

اتکاى اصل عدل بر حسن و قبح عقلى
به نظر مى رسد که مهمترین پایه اعتقاد به اصل عدل (یعنى اینکه تمام افعال خداوند عادلانه است) مساءله حسن و قبح عقلى است. به یاد داریم که براساس اصل ((حسن و قبح عقلى)) عقل انسان مى تواند مستقلاً و با نظر به ذات برخى از افعال (یعنى افعالى که حسن و قبحشان ذاتى است) درباره حسن یا قبح آنها داورى کند و از آنجا که موضوع این داورى, ذات فعل, صرف نظر از شرایط و ظروف مختلف آن و بدون لحاظ فاعل خاص, است, افعال خداوند را نیز در بر مى گیرد.
بنابراین اصل, عدل و ظلم, به ترتیب, داراى حسن و قبح ذاتى اند و عقل انسان حسن و قبح آنها را درک مى کند; یعنى عقل عمومى انسانها در مى یابد که عدالت ورزى, در هر شرایطى و از سوى هر فاعلى, کارى شایسته است و ستمگرى و ظلم, مطلقاً, قبیح است و از آنجا که خداوند, حکیم و از انجام فعل قبیح منزه است ; عقل در مى یابد که خدا, از انجام ظلم اجتناب مى ورزد و تمام افعال او عادلانه است .
به دلیل همین ارتباط است که مخالفان حسن و قبح عقلى, دریافتن مبناى عقلى استوار براى اصل عدل ناکام مى مانند و صدور کارهایى را که عقل ما آن را ناعادلانه مى داند, از سوى خداوند, ممکن مى دانند.
معناى عدل
در اینجا توضیح دقیقترى از معنایى که در بحث حاضر از ((عدل)) ارائه مى شود, ارائه مى کنیم. واژه عدل در معناى مختلفى به کار مى رود. برخى از معانى مهم عدل عبارتند از:
۱ـ رعایت تساوى و اجتناب از تبعیض: گاه مقصود از عدل و عدالت ورزى آن است که شخص هیچ گونه تفاوتى میان دیگران در نظر نمى گیرد و در روابط خود, به همگان به دیده یکسان مى نگرد و از تبعیض مى پرهیزد. البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که مراعات مساوات تنها در صورتى پسندیده و مطلوب است که هیچگونه تفاوتى در شایستگى ها و استحقاق ها نباشد. اما اگر با مجموعه اى مواجه باشیم که از جهت شایستگى متفاوت اند, مراعات مساوات در میان آنها کارعادلانه نبوده, بلکه تضییع حق اعضاى شایسته تر است. براى مثال, اگر معلمى به قصد مراعات عدل و مساوات, به همه دانش آموزان خود نمره یکسانى دهد,کارى عادلانه انجام نداده است. بنابراین, باید به خاطر داشت که عدالت همواره ملازم با مساوات نیست .
۲ـ رعایت حقوق دیگران: در این معنا, عبارت است از آنکه حقوق همه افراد مورد توجه و رعایت قرار گیرد (اعطاء کل ذى حق حقه) آن است که حقوق دیگران تضییع نشود .
۳ـ قرار گرفتن افراد و اشیا در جایگاه شایسته خود: گاهى عدل در معناى جامعترى به کار مى رود: نهادن هر چیز در جایگاه مناسب خود. این تعریف را مى توان در کلامى از امام على (ع) یافت, آنجا که فرمود:
العدل یضع الامور مواضعها.
عدالت هر چیزى را در جایگاه (مناسب) آن قرار مى دهد.
مبناى این سخن بلند آن است که در جهان تکوین و تشریع, هر چیزى موقعیت و جایگاه مناسب و درخور خود دارد و عدل آن است که این تناسب رعایت گردد و هر چیز در جاى مناسب خود قرار گیرد. این معنا, جامعترین معناى عدل است و معانى پیشین را نیز در بر مى گیرد.
بنا بر آنچه گذشت, معناى اجمالى عدالت الهى آن است که خداوند با هر موجودى, آن چنان که شایسته آن است, رفتار کند او را در موضعى که درخور آن است, بنشاند و چیزى را که مستحق آن است, به او عطا کند.

 

 

 

 

شامل 12 صفحه Word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق در مورد عدل الهی

تحقیق در مورد اصول عقائد عدل

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد اصول عقائد عدل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اصول عقائد عدل


تحقیق در مورد اصول عقائد عدل

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:67

 فهرست مطالب

 

اصول عقائد (2) عدل

 

صفات خدا

 

راه آشنایى با صفات خدا

 

نقش ایمان به صفات خدا

 

چرا عدل از اصول است؟

 

معنى و مفهوم عدل

 

عدل و قسط

 

ریشه‏هاى ظلم

 

پاسخ به شبهات

 

نکته اول: هیچ موجودى از خدا طلبکار نیست

 

نکته دوم: تبعیض ظلم است نه تفاوت

 

تفاوت‏ها، رمز خداشناسى

 

تفاوت‏ها، رمز شکوفایى کمالات

 

تفاوت‏ها و جامعه‏سازى

 

تفاوت در تکلیف

 

تفاوت در پاداش

 

نکته سوم: همیشه عدل به معناى مساوات نیست

 

نکته چهارم: حقوق جامعه بر حقوق فرد اولویّت دارد

 

نکته پنجم: علم و آگاهى ما محدود است

 

نکته ششم: قضاوت‏هاى ما عجولانه است

 

نکته هفتم: قضاوت مقطعى ممنوع

 

نکته هشتم: از نقش خود غافل نشویم

 

بررسى یک سؤال

 

 نکته نهم: سختى‏ها عامل رشد است

 

نقش ناگوارى‏ها در خودسازى

 

نکته دهم: سود و زیان، ملاک سنجش خوبى یا بدى نیست

 

نکته یازدهم: انسان‏ها پیوسته آزمایش مى‏شوند

 

آزمایش‏هاى خداوند

 

نکته دوازدهم: کج فهمى‏ها و برداشت‏هاى غلط

 

 

خداوند متعال همه صفات پسندیده را داراست و از تمامى صفات ناپسند پاک و منزّه است. صفات پسندیده‏اى که در خدا وجود دارد، صفات جمال یا صفات ثبوتیّه و صفات ناپسندى که خداوند از آنها مبرّاست، صفات جلال و یا صفات سلبیّه نامیده مى‏شود.

 

صفات ثبوتیّه نیز دو قسم است: صفات ذات و صفات فعل.

 

صفات ذات: صفاتى است که عین ذات خداست و قابل جدا شدن از خدا نیست، مانند عالم بودن، زنده بودن و قادر بودن.

 

صفات فعل: صفاتى است که مربوط به فعل خداست و مى‏توان بود یا نبودشان را به خدا نسبت داد، مانند خالق بودن، زیرا خداوند هم مى‏تواند خلق کند و هم مى‏تواند خلق نکند. به عبارت دیگر؛ هر صفتى که بشود ضدّش را به خدا نسبت داد، صفت فعل است، مانند رضایت خدا که در برابر غضب خدا قرار دارد و هر صفتى که نتوان ضدّش را به خدا نسبت داد، صفت ذات است.

 

راه آشنایى با صفات خدا

 

راه آشنایى با صفات خدا مانند راه آشنایى با خود خداست، همان گونه که شما از یک نوشته به نویسنده آن پى مى‏برید، از چگونگى الفاظ و کلمات، مقدار آشنایى نویسنده آن را با لغات به دست مى‏آورید، از انشاى آن قدرت نویسندگى او را مى‏فهمید و از مطالبش متوجّه روحیّه و هدف نویسنده مى‏شوید. پس هر آفریده‏اى مى‏تواند دو کار انجام دهد:

 

1- آفریدگار خود را بشناساند.

 

2- صفات و حالات و هدف آفریدگار خود را بفهماند.

 

نقش ایمان به صفات خدا

 

ایمان به هر یک از صفات خدا نقش مثبت و ارزنده‏اى در گفتار، روش و منش انسان و بالطبع در زندگى فردى و اجتماعى او دارد.

 

ایمان به اینکه خداوند عزیز و نفوذناپذیر است، «انّ العزّة للّه جمیعاً» (1) و همه قدرت‏ها و توانایى‏ها از اوست، «انّ القوّة للّه جمیعاً» (2) و پدید آورنده و برگشت دهنده همه اوست، «انّا لِلّه و انّا الیه راجعون» (3) به انسان اعتماد، وقار و امید مى‏دهد و او را از خود برتربینى، خود کم‏بینى و ترس و وحشت از آینده نجات مى‏دهد.

 

چرا عدل از اصول است؟

 

با اینکه خدا صفات زیادى دارد - از قبیل رحمت، حکمت، قدرت، خالقیّت، علم و... - چرا تنها عدل از اصول دین شمرده شده است؟

 

پاسخ: این انتخاب، هم ریشه تاریخى دارد و هم‏ریشه سیاسى.

 

ریشه تاریخى آن به قرون اولیه اسلام بر مى‏گردد. آن گاه که گروه کوچکى از مسلمانان - فرقه اشعرى - عادل بودن خدا را لازم نمى‏دانستند و مى‏گفتند: هر کارى که خدا خواست و انجام داد همان درست است، گرچه از نظر عقل از کارهایى باشد که مسلّماً قبیح و زشت و ستم محسوب شود! مثلاً مى‏گفتند: اگر خداوند امیرمؤمنان على‏علیه السلام را به دوزخ و قاتل او - ابن ملجم - را به بهشت ببرد مانعى ندارد. ولى ما این منطق را نمى‏پذیریم و طبق منطق عقل و آیات قرآن مى‏گوییم تمام کارهاى خدا حکیمانه است و هرگز کارى که ظلم و قبیح باشد از او سر نمى‏زند.
البتّه خدا بر هر کارى قدرت دارد، امّا کار خلاف حکمت نمى‏کند؛ چنانکه ما قدرت داریم چشم خود را کور کنیم ولى چنین نمى‏کنیم چون این عمل، حکیمانه نیست، پس استفاده از قدرت مربوط به آن است که عمل با عدل وحکمت و وعده‏هاى قبلى هماهنگ باشد. خدایى که وعده داده است مؤمنان را به بهشت و فاسقان را به دوزخ ببرد اکنون اگر خلاف کند، خلف وعده مى‏شود واین عمل، قبیح است و هرگز خداوند کار زشت نمى‏کند. ما که مى‏گوییم: خدا ظلم نمى‏کند قدرت او را محدود نکرده‏ایم بلکه این حکمت است که موجب مى‏شود قدرت در جاى مناسب به کار گرفته شود. و امّا ریشه سیاسى آن به دوران بنى‏امیّه و بنى‏عبّاس برمى‏گردد، آنها براى آن که با اعتراضات و شورش‏هاى مردمى مواجه نشوند، این گونه تبلیغ مى‏کردند که همه چیز به خواست خداست و کسى حقّ ندارد در برابر اراده خدا حرفى بزند. اگر ما حاکم شده‏ایم به خواست خدا بوده و کسى حقّ اعتراض ندارد، زیرا آنچه بر جهان حاکم است جبر است و انسان هیچ اختیارى ندارد و این جبر مورد رضایت خداست و چون رضاى خدا در آن است پس هرکارى که او انجام دهد عدل است. در واقع این نظریّه پشتوانه سیاسى خوبى براى بنى‏امیّه و استمرار حکومت و ریاستشان بود.

 

معنى و مفهوم عدل

 

واژه عدل در لغت در مقابل ظلم و جور آمده و به معناى قراردان هرچیز در جاى خود و یا انجام دادن هرکارى به نحو شایسته است. چنانکه حضرت على‏علیه السلام مى‏فرماید: «العدل یضع الامور مواضعها» (4) عدل است که هر امرى را در جایگاه خودش قرار مى‏دهد. اینکه مى‏گوییم خداوند عادل است، یعنى هم در نظام تکوین و طبیعت هر چیزى را تحت نظامى خاص و مناسب آفریده است، «بالعدل قامت السموات و الارض» (5) و هم در عالم قانون‏گذارى و تشریع، تمام قوانین او عادلانه و به جا و با هدف خلقت هماهنگ بوده و هیچ گونه تبعیض و تفاوت ناروایى در آن قرار نداده است. چنانکه حضرت على علیه السلام مى‏فرماید: «و ارتفع عن ظلم عباده و قام بالقسط فى خلقه و عدل علیهم فى حکمه» (6) خداوند از ستم بر بندگان خود منزّه است و درباره آفریدگان خود به عدل رفتار مى‏کند و در مورد آنان به عدل حکم مى‏کند. بنابراین مقتضاى عدل الهى این است که خداوند هر انسانى را به اندازه استعدادش مورد تکلیف قرار دهد، «لا یکلّف الله نفساً الا وسعها» (7) و سپس با توجّه به توانایى و تلاش اختیارى وى درباره او قضاوت کند، «و قضى بینهم بالقسط و هم لا یظلمون» (8) و سرانجام پاداش یا کیفرى در خور کارهایش به او عطا فرماید. «فالیوم لا تظلم نفس شیئاً و لاتجزون الا ما کنتم تعملون» (9)  

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اصول عقائد عدل

تحقیق در مورد خون بهای زنان

اختصاصی از فی دوو تحقیق در مورد خون بهای زنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد خون بهای زنان


تحقیق در مورد خون بهای زنان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:17

 فهرست مطالب

هیچ‌کس نمی‌داند اولین‌بار چه کسی بحث ضرورت برابر شدن دیة زن و مرد را مطرح کرد. شاید روزی که کتابدار یک کتابخانه دختر مراجع را بعد از تجاوز کشت و حکم شد که متجاوز پس از دریافت نصف دیه مجازات شود، یا روزی که خفاش شب دختر دانشجوی پزشکی را به قتل رساند و بحث پرداخت دیه برای اعدامش مطرح شد، یا پس از این‌که قرار شد خانوادة 16 زن کشته‌شده به دست سعید حنایی 98 میلیون تومان پول بدهند تا او اعدام شود.
بحث برابری دیة زن و مرد در تابستان 81، پس از اعلام برابری دیة اقلیت‌های مذهبی با افراد مسلمان، دوباره مطرح شد. هرچند شهربانو امانی، در اولین گام، پاسخ منفی را از زبان آیت‌الله شاهرودی شنید، نمایندگان مجلس به فعالیت خود ادامه دادند. آیت‌الله شاهرودی به نمایندة ارومیه گفته بود: «دیة زن و مرد از محکمات دین است و شیعه و سنی دربارة آن نظر موافق دارند. اما پرداخت مابه‌التفاوت را حکومت می‌تواند قبول کند و لذا فتوای تساوی دیه معلوم نیست بر چه اساسی است.»
پس از آیت‌الله شاهرودی، آیت‌الله صانعی اولین مجتهدی بود که در این مورد اظهارنظر کرد. وی با اعلام صریح این‌که «دیة زن و مرد برابر است» باب بحث گسترده‌ای را در این مورد گشود. به‌گونه‌ای که آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در رد این نظریه اعلام کرد: «هرچند در قرآن کریم ذکری از دیة زنان به میان نیامده، ولی این مطلب در روایات اسلامیِ برگرفته از منابع اهل سنت و مجموعه‌های روایی اهل بیتع، به صورت گسترده مطرح شده که متجاوز از 30 روایت است.»
وی به نقل از مرحوم شیخ طوسی اضافه کرد: «فقط دو نفر از اهل سنت معتقدند که دیة زن و مرد تفاوتی ندارد و هر دو دیة کامل دارند.»
آیت‌الله مکارم شیرازی در مورد آن بخش از فلسفة دیه که به جبران خسارت مالی تعبیر شده توضیح می‌دهد: «با فقدان مقتول، خلأ اقتصادی در خانواده ایجاد می‌شود و دیه این خلأ مالی را جبران می‌کند.»
وی به برابری بازدهی اقتصادی زن و مرد، حتی در عصر حاضر، معتقد نیست و تأکید می‌کند: «بازدهی مرد حتی در جوامعی که هیچ دین و مذهبی در آن وجود ندارد و مدعی تساوی زن و مرد در همة امور هستند نیز بیش از بازدهی اقتصادی زن است. »
مطرح شدن این مباحث انگیزه‌ای شد تا به دیدار آیت‌الله صانعی برویم. وی که به‌عنوان یکی از مترقی‌ترین روحانیون حوزة علمیة قم مطرح است، علاوه بر پاسخ به شبهات موجود در این بحث، در مورد سایر مسائل زنان نیز اظهارنظر کرد.


 جناب آیت‌الله صانعی، چه عاملی باعث شد که بحث برابری دیة زن و مرد را
ý مطرح کنید؟
 در مذهب شیعه، باب اجتهاد باز است و به دلیل همین پویایی، به
ü فرمودة امام امت، به‌عنوان یک فرهنگ غنی اسلامی تلقی می‌شود. انسان‌ها به دنبال این هستند که بدانند اسلام دربارة حقوق آنها چه نظری دارد.
روزگاری فقهای شیعة ما مسائل محدودی را مطرح می‌کردند و وقتی از آنها سؤال می‌شد، متن روایت امام معصومع را بیان می‌کردند. آن زمان فروع فراوانی مورد ابتلا نبود. اما ائمه پیش‌بینی کرده‌اند که به هر حال بشریت به طرف پیشرفت می‌رود و لذا خود ائمه، طبق روایات و شواهد، راه باز بودن اجتهاد را پدید آورده‌اند و قواعد و ضوابطی را نشان داده‌اند که حوزه‌های علمیة شیعه و فقه بتوانند بر اساس آنها پاسخگوی مسائل روز باشند.
در نتیجه این سؤال شما بازمی‌گردد به سؤال دربارة بیش از ده هزار مسئله و فروعی که در تاریخ فقه شیعه، روزی نبوده و روز بعد به‌وجود آمده است. به عبارت ساده‌تر، شما می‌بینید امام امت در سال 42 مسائل مستحدثه را مطرح می‌کند. یعنی مسئلة سفر به کرة ماه، مسئلة وزن آب کر در کرة ماه، مسئلة نماز و روزة انسان مسافر در کرة ماه، مسئلة بیمه، فروش چک و سفته و سایر مسائلی که امروز مورد ابتلاست و دیروز نبوده است.
پس پاسخ سؤال این است که این وضع طبیعی حوزه‌های علمیه و فقه و فقاهت است که مسائل باید دنبال و بررسی شود. فقط مسئلة برابری دیة زن و مرد مطرح نیست، بنده ده‌ها مسئلة دیگر را هم در سالیان متمادی بررسی کرده‌ام. حدود بیش از سی سال و اندی قبل، بنده در بحث درس خارج فقه در صحن مطهر حضرت معصومهس در مورد قضاوت زن نظریه دادم. آن زمان من اعلام کردم که زن هم می‌تواند قاضی شود تا امروز که می‌گوییم زن همه کار را می‌تواند برای خودش انتخاب کند و منع شرعی ندارد.
 در برخی از
ý مواردی که شما مطرح کردید، فقه شیعه سکوت کرده است؛ اما در مورد برابری دیة زن و مرد روایات معتبری وجود دارد که بر نابرابری دیه تأکید می‌کند. نظرتان دربارة این روایات چیست؟


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد خون بهای زنان