مشخصات این فایل
عنوان: جایگاه عشق در ادبیات
فرمت فایل: word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 19
این مقاله درمورد جایگاه عشق در ادبیات می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله جایگاه عشق در ادبیات می خوانید :
ج) عشق مذکر :
در ادب درباری ،آنجا که چهره معشوق مشخص شده است به جز در مواردی معدود، این معشوق همواره مذکر ایت .
اما در همین اشعار گاه صریحاً به معشوق و عشق مذکر اشاره شده است و گاه از روی قراین و شواهد می توان به مذکر بودن معشوق و عشق پی برد .
دقیقی در بیت زیر مشخص می کند معشوقش جنگجو و لشکری و در نتیجه مذکر است :
لشکر برفت و آن بت لشکر شکن برفت
هرکز مباد کس کرد مهد دل به لشکری
فرخی سیستانی نیز صریحا به معشوق مذکر خود اشاره می کند که شبیه سرو و ماه است :
مادرش گفت پسر زایم ، سرو و مه زاد
پس مرا این گله و مشغله با مادر اوست
و جایی از سپاهی بودن او یاد می کند :
چه باشد ار به سلامت نباشد این دل تنگ
منوچهری هم ، هر چند می داند عشق به معشوق مذکر حرام است ولی به این عشق اعتراف می کند :
غلام و جام یی را دوست دارم نه جایی طعنه و جای حرام است
همی دانم که این هر دو حرامند ولیکن این خوشیها در حرام است
از قراین و نشانه هایی هم می توان به مذکر بودن معشوق پی برد .
رودکی :
گرد و گل سرخ اندر خطی بکشیدی که خلق جهان را بفکندی به خلالوش
یا از منجیک ترمزی :
خرم بهار خواند عاشق تر ا که تو لاله رخ و بنفشه خط و یاسمن تنی
چون به خط معشوق اشاره کرده اند و خط نیز مختص مردان است پی می بریم که معشوق در این ابیات مذکر است .
یا درشعری ملمح که از شهید بلخی به جدی مانده است به کار رفتن صیغه های فعل و ضمایر مذکر عربی ، دلیل مذکر بودن معشوق است :
یری محنتی ثم یخفص البصرا فدتد نفسی تلاه قد سفرا
اما تری و جنی من غمزه و سایلا محالجمان مبتدرا
عشق از نظر عرفا و صوفیه و تاثیر آن در شعر ادب فارسی :
به گفته عرفا عشق را ابتدایی و وسطی و انتهایی است و انتهایش این است که عشق که حکم وحدت بر او غالب است ،پس از آنکه عاشق را از اویی او به کلی بیزار گردانید و به معشوق متوجه کرد اکنون می خواهد که دویی اسم عاشقی و معشوقی را از نظر عاشق به کلی محو کند ،لاجرم روی او را از معشوق نیز بگرداند و به خودش که عین عشق است مشغول کند تا بیش به معشوق از آن جهت که معشوق موج التفاف نکند و حجاب وحدت عین عشقش یابد و از گریزان شود .
همچنانکه قول مجنون بدلیلی که : شغلنی حبک نملک ، از این مقام بود یعنی خواهی به وصال کوش و خواهی به فراق ، من فارغم از هر دو کار ـ مرا عشق تو بس ـ از اینجاست .
صوفیه که معتقدند در عشقهای مجازی و صوری هم معشوق معنوی است ، افسانه حب غدری را در پرتور حدیث عشق که بر کشته راه عشق پاک ، نام شهید نهاده و به شیوه خویش تفسیر می کنند و از آن نردبان معراج حقیقی می سازند .
چنانکه یک تن از آنان می گوید ، حتی کسانیکه قبله محبت ایشان به دوام و بقا وجود و ثبات : امری وجودی میرسد و وجود فی الحقیقه ومضاف به حق است و لهذا شرعاً و تحقیقاً مستوجب ملامت نیستند بلکه در زمره شهدا هستند.
کما قال علیه الصلاه و التحیه :
من عشق و عف و کتم و هات ، مات شهیداً
می دانیم نوعی غزل معروف به غزل بدوی در عصر بنی امیه رواج یافت که زاده طبع شاعران عذری است
معروفترین این شاعران که به قبیل بنی عذره انتساب داشتند ولی عشق افلاطونی عفیفانه را تغنی می کردند ،عبارتند از :
عبدالله بن عجلان ،جمیل بن عبدالله معمر ( عاشق بثینه ) ، لیلی الاخیله ( معشوق توبه بن حمیر ) ،قیس بن ذریح ( عاشق لبنی ) ،کثیر ( عاشق غره ) و مجنون عامری ( عاشق لیلی ) ،عتره ( صاحب فتوت ) ،عروه بن ورد و صعلوک را نیز می توان در زمره عذویان جامعلی محسوب کرد .
نکته جالب اینکه اینان همه از بنی عذره نیستند و یا با آن قبیله خویشاوندی نزدیک ندارند .
مثلا عبدالله بن عجلان ، نجدی است یا قیس بن ذریح ، کنانی است یا کثیر ، خزاعی است و مجنون از بنی عامر است . و این خود نشان می دهد که با صورتی مثالی و نوعی ،سرو کار داریم .
قبیله کوچک بنی عذره ساکن وادی القری در حوالی مدینه که حب عذری ، یعنی عشق عفیف و مکتوم تا دم مرگ ، منسوب به ایشان است یا به قول اصمعی ، در جنوب عربستان در حدود یمن می زیسته اند و چنانکه که گفته شد، عروه بن ورد عبسی صعلوگ را نخستین محب عذری دانسته اند.
بنی عذره به شدت عشق و عواف موصوف بودند و می پنداشتند که مردن از درد عشق و در باختن نقد هستی در طلب وصال، مرگش شیرین و مایه فخر و معاملات است چنانکه معرکه از ایشان عاشق می شد می مرد و هلاک شدن عروه بن حرام و جمیل و مجنون به علت عشق بسیار مشهور است .
این عشق جسمانی پاک و مرگبار که جب المروه یا عشق شرفا نیز نامیده شد معادل عشق افلاطونی است و به اعتقاد صاحبنظران از همین منبع تراویده و در واقع صورت نهایی آرمان عشق پاک و عفیف افلاطونی است .
به زغم بسیاری سرمنشا و عشق شیفتگی در غرب همین حب عذری است که پس از جنگ مهدی صلیبی از اندلس اسلامی به اروپای مسیحی کوچیده است .
بخشی از فهرست مطالب جایگاه عشق در ادبیات
کلمه عشق در ادبیات
وجه تسمیع عاشق
مانیت عشق و رابطه آن باز یایی
معیارهای زیبایی از نظر ادبا
رابطه عشق با لذت و شادی و درد و اندوه
نشانه های بارز عشق
مقصد عشق
رابطه عشق با کفر و دین
انواع عشق در شعر و نثر فارسی
عشق و تاثیر آن در شعر و ادب
دانلود مقاله جایگاه عشق در ادبیات