لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه53
سووشون چه در زمان نگارش و چه روزگار ما که چند دهه از انتشار آن میگذرد از برجستهترین رمانهایی است که میتوان جهان درونی و نگاه ویژهی زن ایرانی را در آن جست و جو کرد. دانشور از رهگذر و دقت در کار و بار زری سووشون را پیش میبرد و ما از دریچهی چشم انداز زری با دنیای رمان آشنا میشویم. این دریچهی تازه بیتردید نقطهی عطفی در ادبیات داستانی ایران به شمار میرود. در حقیقت سووشون را باید نقطهی عزیمت روایت زنانهی ایرانی قلمداد کرد. بدین سان تأمل در سووشون از چشمانداز مطالعات فمینیستی اهمیت ویژهای دارد.
جدا از آن که سووشون توسط نویسندهای زن قلمی شده و جدا از آن که قهرمان اصلی آن یک زن است، از زنان بسیار دیگر و رنجهایشان سخن میگوید و به طور کلی جایگاه زن ایرانی را در جامعه توصیف و نقد میکند. اما سووشون با آنکه از نظام مردسالار بارها و بارها خرده گیرانه و به تلخی سخن رانده، همه جا نتواسته است خود را از دام فراگیر آن برهاند و در برخی مواضع خواسته یا ناخواسته بدان گردن نهاده است. از این رو میتوان این رمان را ـ که خود کوشیده منتقد نظام موجود باشد ـ نقد کرد. در این فصل میکوشیم ابتدا اهمیت و جایگاه سووشون را از دید فمینیستی به ویژه در قلمرو ساختار روایی آن بررسی کنیم. پس از آن به روایت نقادانهی رمان میپردازیم و میکوشیم با سیمایی که دانشور از زن ایرانی ومشکلات و مسائلش ترسیم کرده، دیدار کنیم. در واپسین گام به نقد فمینیستی روایت میپردازیم. در این مرحله با نگاهی منتقدانه به شخصیتهای زن و کاروبارشان در این رمان خواهیم نگریست و کاستیهای روایت را از دید فمینیستی بررسی خواهیم کرد.
الف) روایت زنانه:
سیمین دانشور را میتوان نخستین بانوی ایرانی دانست که به زبان فارسی داستان ـ در مفهوم امروزی و فرنگی آن ـ نوشته است. پیش از او هیچ زن دیگری را سراغ نداریم که به خود جرأت انجام چنین کاری را ـ که اساساً کاری منحصراً مردانه به شمار میرفت ـ داده باشد. البته امینه پاکروان پیشتر به زبان فرانسه داستانهایی نگاشته بود.1
اگر دانشور به عنوان اولین داستان نویس فارسی زبان شناخته شده است، زنان داستانهای او نیز اولین نسل زنان زنده، ملموس و حقیقی داستان فارسی هستند. پیش از او چهرهی زنان در ادبیات فارسی تنها توسط مردان توصیف میشد و بیتردید مردان، شخصیت زنان را بر پایهی شناختها یا آرمانهایشان میآفریدند. پس جای شگفتی نیست که چهرهی زن در ادبیات مردسالار کلاسیک اینهمه با زن حقیقی فاصله دارد.
با یک نگاه کلی به ادبیات گذشته میبینیم که زن نقشی کاملاً منفعل و وابسته به مرد داشته و همیشه از نگاه مردان دیده شده است. زن هیچ گاه سعی نکرده ـ یا اجازه نیافته ـ خود قلم به دست گیرد و نقشی از مشکلات، احساسات و عواطف خویش بنگارد. همیشه ترجیح داده است به جای آنکه به صورتی مستقل پا به میدان نهد در سایهی حمایت مردی قدرتمندتر و پررنگتر از خود نمایان شود. در ادبیات معاصر نیز این مسأله بیش و کم چشمگیر است. در بوف کور هدایت دو چهرهی کاملاً متناقض زن به نمایش گذاشته میوشد که هر دو در پیوند با مردان معنا مییابد: چهرهی اثیری و لکاتهی زن. زن اثیری یادگاری است از چهرهی زیبا، متعارف و کلیشهوار معشوقهی شعرهای غنایی کلاسیک و لکاته همان زن امروزی شده و نافرمانی است که دیگر به طور مطلق از سیطرهی نظام مردسالار بیرون آمده و میکوشد چارچوبهایی را که در آنها محصور است درهم شکند. از حصار خانه بیرون میخزد و اینبار در چارچوبی دیگر و نظامی سخت مردسالارانهتر گرفتار میشود. در هیأت زن بدکر و روسپی سر از داستانهای صادق چوبک درمیآورد. او درمقابل «زن معصوم و حرف شنو و اسیر زندگی خانوادگی»2 به نمایش گذارده میشود تا عبرتی شود برای تمام زنهایی که میکونشد سر از قفسی بیرون آورند که قرنهای متمادی دربند آن بودهاند. گویی صادق چوبک زشتیها و ناهنجاریهای زندگی زنان تنها و گریخته از سایهی مردان را اینهمه تلخ و زننده نشان میدهد تا دیگر هیچ زنی جرأت اندیشیدن به استقلال و زندگی به گونهای دیگر را به خود ندهد و برای همیشه بکوشد همان معشوقهی شعر فارسی باشد تا به عنوان موجودی اثیری از او به نیکویی و در هالهای از تقدس یاد شود.
دانلود تحقیق نقد فمینیستی سووشون