دانلود مقاله تشخیص نفوذهای غیر عادی در بستر شبکه با تشخیص outlier هایی که از قبل بررسی نشده اند در 25 ص با فرمت word
مقاله تشخیص نف وذهای غیر عادی در بستر شبکه با تشخیص outlier هایی که از قبل بررسی نشده اند
دانلود مقاله تشخیص نفوذهای غیر عادی در بستر شبکه با تشخیص outlier هایی که از قبل بررسی نشده اند در 25 ص با فرمت word
ارتباط بین ایدئولوژی آموزش و پرورش و پذیرش تکنولوژی در معلمان قبل از خدمت
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات: 25
چکیده:
بعد از ارزیابی تعداد زیادی از برنامه های یکپارچه تکنولوژی در دانشگاه هاو مدارس مناطق مختلف ، مشخص شد که وجود تکنولوژی تضمین کننده استفاده از آن در کلاس درس نمی باشد. البته مدلها و فرضیه های مختلفی تلاش کردهاند تا عوامل دخیل در پذیرش تکنولوژیرا توضیح دهند مدلها و فرضیه ها بر عوامل مرتبط با تکنولوژی تکیه کر ده اند . بر مبنای باز بینی نوشته ها ،ما یک مدل جدید برای پذیرش تکنولوژی را فرض کرده ایم شامل ایدئولوژی آموزش و پرورش بعنوان یک عامل خارجی است. ما سعی کردایم مدلی را ایجاد کنیم که با توجه به اطلاعات گرد آوری شده از پرسشنامه های کامل شده بوسیله 320 معلم قبل از خدمت مطابق با مدل فرضی باشد .متغیرهای مورد استفاده از مراحل تحلیل مدل بخشهای از مدل اصلی پذیرش تکنولوزی وشش ایدئولوژی آموزشی مختلف هستند. نتایج نشان دادند که مدل جدید ،با مدل فرض شده مطابقت دارد. بنابراین نتایج نشان می دهد که ایدئولوژی های مختلف آموزشی ممکن است اثرات متفاوت روی پذیرش تکنولوزی توسط معامان داشته باشند.
واژه های کلیدی:ایدئولوژی های آموزشی ،پذیرش تکنولوژی ،انطباق تکنولوژی ،آموزش معلم
مقدمه:
با ظهور سریع تکنولوژی در دهه های گذشته تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی (ICT)در شرکتهای مدرن جدید همراه با دولتهای که زمینه لازم را فراهم کردند یک فرا ساختار تخصصی را ایجاد کردند .علاوه بر این تغییرات سریع در جنبه های مختلف جامعه ،آموزش و پرورشبصورت یک هنر مرسوم باقی مانده است .(پرکنیز1992ص3)براساس گفته استورمن تغییرات تکنولوژی که جامعه را تحت تاثیر قرار دادهاند ،عمدتا سیستمهای آموزشی را بدون تغییر قرار دادهاند . از آنجایی که کاربران مهم بوده ونقش عمده ای در بهینه سازی تکنولوژی دارند عواملی که استفاده از این تکنولوژی را تحت تاثیر قرار می دهند برای محققان از اهمیت خاص بر خوردار است این بدان خاطر است که مبدرت وجود تکنولوژی در کلاس درس تضمین کننده استفاده از آن تکنولوژی است. معلمان علاقه چندانی به ترکیب تکنولوزی در آموزش خود ندارند مگر اینکه آنها قبول کنند که تکنولوژی را احساس می کنند و چه عواملی باعث عدم بکار گیری آن میشود.
در ماه 1321 ش در روستای بهرمان[1]، واقع در 60 کیلومتری شهر رفسنجان، در خانوادهای مذهبی متولد شدم پدرم میرزا علی هاشمی بهرمانی[2] به خاطر علایق مذهبی که داشت نامم را محمد گذاشت .
پدرم دارای تحصیلات رایج قدیم و به قول معروف مکتب خانهای بود . در آن دوره در مکتبها قرآن، نهج البلاغه ،ادبیات فارسی ،معارف اسلامی و کتابهای دیگری همچون کلیله و دمنه تدریس میکردند. این دورهها را گذرانده بود. به این علت در منطقه و محدودهی جغرافیایی روستایمان از افراد باسواد به شمار می آمد .
پدرم سه ویژگی داشت : یکی اینکه او انسان مسلمان و متعبد و اهل ذکر و نماز و ادعیه و دعا و قرآن بود. با قرآن مؤانست داشت و اوقات فراغت خود را بیشتر با خواندن قرآن میگذراند. دوم اینکه از افراد صاحب نفوذ و محل رجوع مردم روستا بود و اهالی به دلایل مختلفی همچون گرفتاری مالی و مشکلات و مسایل دیگر به او رجوع میکردند از رفسنجانی و حتی از شهرهای دیگر مثل یزد مراجعه کننده داشت. این درحالی بود که طی کردن این مسیر 60 کیلومتری با وسایل سفر آن روز گار دشواری بود و این فاصله در طول دو روز طی میشد . با این حال پدرم با سعهی صدر گشاده رویی، مردم را میپذیرفت و میکوشید مشکلات آنان را برطرف کند. همین موضوع سبب شده بود منزل ما حالت یک کانون را پیدا کند. از مناطق دور و نزدیک هر کسی که به منزل ما مراجعه میکرد، مورد استقبال افراد خانواده قرار میگرفت و چون در آن ایام مسافر خانهای در آن حوالی نبود ما همیشه ،مهمان داشتیم و از این جهت مادر و خواهرهایم زحمت زیادی در پذیرایی از مهمانان میکشیدند. سومین ویژگی پدرم منیع الطبع و سخی بودن ایشان بود. او هر چه را که در دور و بر خود داشت میبخشید و میگفت خدا کریم است. هیچ وقت دارای ذخیرهی مالی نبود. مثلاً اگر ما در آن دوران باغ و درخت میوه داشتیم، ایشان میرفت به داخل باغ و به کارگران میگفت هر چه میوه در باغ است را بچینند و بستهبندی کنند.سپس همهی آنها را بین مردم توزیع میکرد و اندکی از آن هم به منزل می آورد.پدرم اگر هم بخاطر فروش محصولات کشاورزی رایج آن روز که عمدتاً پنبه و گندم بود پولی به دست میآورد آن را هم ذخیره نمیکرد بلکه به افراد نیازمند میبخشید. معاش، هم از طریق فروش همین محصولات کشاورزی تامین می شد. البته او ملک زیادی نداشت و اصطلاحاً خان و مالک بزرگ نبود. در آن ایام قناتی در منطقه وجود داشت. سهم روستا از آن قنات 96 حبه – سهم را یک حبه میگفتند – و سهم شخصی پدرم دوازده حبه یعنی بود. او برای این دوازده حبه، چهار زارع داشت که زمینها را بینشان تقسیم کرده بود. آنها کار زراعت را انجام میدادند و سهمی میبردند و یک بخش را هم به پدرم میدادند.
خانوادهی ما خانوادهی پرجمعیتی بود، 13 خواهر و برادر بودیم. آن ایام به دلیل نبود پزشک و بهداشت و ... معمولاً مرگ و میر کودکان زیاد بود به همین دلیل 4 تن از بچههای خانواده ی ما همه پیش از رسیدن به 5 سالگی مرحوم شدند و از مجموع آن 13 کودک خانواده، 9 نفر زنده ماندند و من در بین بازماندگان، آخرین فرزند خانواده هستم. البته بعد از من دو بچهی دیگر به دنیا آمدند و متاسفانه هر دو یکی در یک سال و نیمگی و دیگری در 5 سالگی مرحوم شدند و من ته تغاری خانواده شدم. آقای علی اکبر هاشمی اولاد پسر دوم خانواده بود. نه نفری ازما که باقی ماندند سه نفر اول خواهرانم[3] بودند و اولاد چهارم حاج قاسم بود که مرحوم شد. اولاد پنجم آقای شیخ اکبر است. پس از ایشان یک خواهرو پس از آن سه تا پسر ( محمود و احمد و من ) هستیم.
در ایام کودکی من که اصول و فروع دین را از سه، چهار سالگی آموخته بودم، بچههای روستا را درمسجد جمع میکردم. به آنها نماز و احکام آموزشی می دادم و نماز میخواندیم. در بین همین بچهها بود که هیئت سینهزنی کودکان را راه انداختم. علم کوچکی هم درست کرده بودیم .و برای عاشورا در همان فضای محلی با بچهها عزاداری میکردیم. جذابیت عزاداریمان تاثیر زیادی داشت، خیلیها هم میآمدند سینهزنی میکردند.
با اخوی شیخ اکبر حدود 8 سال اختلاف سنی دارم. وقتی 5 ساله بودم او برای تحصیل به قم رفت. به این ترتیب ما با هم هم بازی نبودیم و به آن معنا با هم بزرگ نشدیم .در آن دوران بازیهای مختلفی میکردیم. ولی ایشان بازیهای متداول و معمولی را که بچهها میکردند انجام نمیداد. خاطرهای که در ذهن دارم نشان دهنده شجاعت وبیباکی او است. داخل دیوار خانهی ما یک لانهی گنجشکی رو به طرف کوچه قرار داشت که محل رفت و آمد مار بود. بچهها هم به هنگام بازی دست میکردند داخل آن لانه تا گنجشک یا مار را بگیرند. قد بچهها کوتاه بود و به لانه نمی رسد لذا یکی از بچهها دستش را قلاب میکرد و دیگری پایش را روی آن قلاب میگذاشت و بالا میرفت، در لانه گنجشک دست می کرد. در یکی از روزها برادرم به همین طریق به دنبال یافتن گنجشک بود در همان حین ماری در حال رفتن به داخل لانه بود. او دم مار را گرفت و مار هم دمش را دور دستش پیچید. او به زور ما را از لانه کشید بیرون و محکم پیچاند و به دیوار کوبید وقتی مار از بالای دیوار به پایین افتاد آن فردی که دستش را قلاب و برادرم را گرفته بود از ترس او را رها کرد و پا به فرار گذاشت و در نتیجه برادرم از بالا به پایین افتاد .
تحصیلات
در روستای ما مدرسه وجود نداشت، ولی دو مکتب خانه بود. بچههایی که به سنین آموزش میرسیدند به مکتب خانه میرفتند. البته تنها تعدادی از خانوادهها فرزندان خود را به مکتب میفرستادند .
شیوهی آموزش در مکتب خانه با قرائت و روخوانی قرآن آغاز میشد. یعنی آموزشهایی که داده می شد درمرحلهی اول آموزش الفبای فارسی و عربی بود. این آموزش از اعم جزء - جزء سیام قرآن – آغاز می شد. در کنار آن کتابهایی از ادبیات فارسی مثل گلستان سعدی، بوستان سعدی و سپس کلیله و دمنه تدریس میشد. البته آموزش ریاضی نیز درمکتب خانه از انجام چهارعمل اصلی تا سطوح بالاتر نیز متداول بود و در نهایت این آموزشها به آموزش منطق پرداخته میشد .
وقتی به سن آموزش رسیدم مرا به مکتب خانه فرستادند. اولین آموزههای من هم خواندن قرآن و گلستان و بوستان بود. در سن 10 سالگی، یعنی در سال 1331 ،اولین دبستان دولتی در روستای ما آغاز به کار کرد. برای این دبستان معلمی را از شهر فرستادند و یکی از اهالی روستا، خانهی خود را در اختیارش قرار داد و در واقع خانه آن روستایی به مدرسه تبدیل شد. معلم در آن خانه مستقر شد. او هم معلم بود و هم مدیر و هم ناظم و یک تنه همهی کارهای مدرسه را انجام میداد. در ابتدا از کلاس اول ابتدایی شروع نکرد بلکه از بین بچههای مکتب خانه تعدادی که در سنین بین ده تا پانزده سال قرار داشتند - امتحان گرفت و تعیین سطح کرد و بدینگونه عدهای را برای کلاس اول تعدادی را برای دوم و عدهای را برای سالهای سوم، چهارم و پنجم انتخاب نمود و کلاسهای دورهی ابتدایی را اینگونه آغاز کرد. تعداد دانش آموزان حدوداً به 60 تا 70 رسید و من در کلاس دوم پذیرفته شدم. روش تدریس او اینگونه بود که برای کلاس چهارم و پنجم تدریس میکرد و وظیفه تدریس در کلاسهای پایینتر را به عهدهی یکی از بچههای کلاس بالاتر می گذاشت. مثلاً کلاس پنجمیها به کلاس سومیها یا چهارمیها به دومیها درس می دادند .
من دورهی ابتدایی را در روستا گذراندم. اما برای ششم ابتدایی به دلیل نبود کلاس برای ششمیها ،مجبور به عزیمت به رفسنجان یا جاهای دیگر بودیم. در آن ایام قرار شد همین معلم بچههایی که خواستار گذراندن کلاس ششم ابتدایی بودند. را هم درس بدهد. سپس ما را به رفسنجان معرفی کند تا در آن جا به صورت متفرقه امتحان بدهیم و در صورت قبولی مدرک ششم ابتدایی را بگیریم. بنابراین من کلاس ششم را به همین شیوه در روستا خواندم و سپس به صورت متفرقه به همراه دیگر همکلاسیها به رفسنجان رفتم و امتحان دادم و پس از قبولی مدرک ششم ابتدایی را اخذ کردم.
بعد از آن تحصیلاتم را در قم در دروس حوزوی و کلاسیک ادامه دادم. به شرحی که خواهد آمد از سال 36 تا 40 در قم مشغول تحصیل بودم. در طی همین دوران بود که وارد مبارزات علیه رژیم شدم. بدنبال جریاناتی که اتفاق افتاد در این سال مجبور به ترک قم شدم. ادامه تحصیلاتم را در تهران در مدارس علوی و کمال دنبال کردم و در سال 1343 موفق به اخذ دیپلم ریاضی شدم. در سال 1345 ش در دانشگاه عالی ،در رشته حسابداری قبول شدم. اما علاقهای به آن نداشتم و نرفتم تا سال 1348 که شرایط سفر به آمریکا برایم جور شد، در دانشگاه صنعتی آریا مهر ( شریف ) مشغول به کار بودم. در این سال برای ادامه تحصیل و گسترش مبارزات با کمک جمعی از دوستان، که شرح آن در فصول بعد میآید، به آمریکا رفتم و در آنجا ادامه مبارزات بهانهای شد برای ادامه تحصیل در رشتههای آمار واحتمالات ،مدیریت، روانشناسی وفوق لیسانس اپرشین ریسرج یا مدیریت اقتصاد .
فهرست مطالب:
فصل اول : در کنار خانواده .......................................................................... 8-1
فصل دوم : در جستجوی راه ...................................................................... 20-9
فصل سوم : سرآغاز فصلی نو .................................................................. 39-21
فصل چهارم : مبارزه در عرصهی بینالملل ......................................... 80-40
بخش دوم : انقلاب اسلامی و سالهای بعد از آن
فصل اول : در رکاب امام ......................................................................... 93-81
فصل دوم : مردی که جهان را تکان داد .............................................. 114-94
فصل سوم : در خدمت به نظام ..................................................................... 115
1- ازدواج........................................................................................................... 117
2- از بازرگانان تا باهنر .................................................................................. 118
الف ) تبلیغات خارجی .................................................................................. 139
ب) تأییدات رهبری ...................................................................................... 146
7- در جلسات هیات دولت.................................................................................. 148
8 - ماجرای پخش سریال اُشین ........................................................................ 149
9- درسهایی از قرآن ...................................................................................... 154
10- شورای عالی تبلیغات حج............................................................................ 156
11- جریان عزل آقای منتظری ......................................................................... 159
12- تفاهم بینالمللی .......................................................................................... 164
13- حماسه آفرینی ........................................................................................... 172
14- در مظان اتهام ........................................................................................... 175
15- ماجرای مک فارلین ................................................................................... 177
16- پذیرش قطعنامه 598 ................................................................................ 179
17- شکلگیری جمع روحانیون مبارز ............................................................ 182
18- انس اکبر آقا با احمدآقا ............................................................................. 184
19- بازنگری قانون اساسی ............................................................................. 185
20- تشدید بیماری امام در روزهای بحرانی ................................................... 192
21- ارتحال امام ............................................................................................... 195
22- انتخابات ریاست جمهوری آقای هاشمی ................................................... 197
23- تبلیغ در صدا و سیما ................................................................................ 201
24- استعفا از صدا و سیما .............................................................................. 202
فصل چهارم : در حوزهی اجرایی .................................................... 250-204
فهرست منابع و ماخذ .................................................... 255-251
شامل 225 صفحه فایل word قابل ویرایش
نقشه شهرستان مراغه قبل از پروژه جام جم آتی ساز
اتوکد 2007
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه20
بخشی از فهرست مطالب
روابط عاطفی انتقالی (Rebound Relationships)
سن مناسب برای ازدواج از دیدگاه روانشناسی
روانشناسی ازدواج: ازدواج، شباهت ها یا تفاوتها ؟
قبل از ازدواج باید بدانید ...
رابطه عاطفی انتقالی یا Rebound Relationship، پس از جدایی و قطع یک رابطه عاطفی جدی رخ می دهد. حتی چنین روابطی، گاهی پیش از آنکه رابطه قبلی کاملا پایان یابد (مثلا طلاق قطعی و جاری شود) آغاز می شوند.
چنانچه شما به سرعت پس از تمام شدن یک رابطه دراز مدت، به رابطه عاطفی جدیدی وارد شده اید، احتمال انتقالی بودن این رابطه کم نمی باشد.
رابطه عاطفی انتقالی در واقع یک بهانه برای پرت شدن حواس ماست، بهانه خوبی که درد و رنج تحمل جدایی و تمام کردن رابطه عاطفی قبل را کمی تسکین می بخشد، درحالیکه اقدامی نادرست به قصد بازگشت به زندگی عادی است.
بسیاری از افراد بعد از جدایی (یا تمام کردن یک رابطه عاطفی جدی) به سرعت شروع به دیدن و بررسی موارد دیگر می کنند چراکه از “تنها شدن” بیم دارند. در واقع فرد می خواهد با درگیر شدن در شور و شدت یه عشق جدید، درد جدایی قبلی را فراموش کند.
افراد در روابط پس از جدایی، به جد به دنبال فردی می گردند که مشکلات رابطه قبلی شان را نداشته باشد درحالیکه با چنین دیدی، تنها دسته مشکلات پیشین را با دسته ای جدید از مشکلات تعویض می کنند.