دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 34
معنا و مفهوم تربیت
تربیت از مفاهیم و پدیده هایی است که در خصوص معنا و مفهوم آن توافق فلسفی و وحدت دیدگاه کمتر وجود دارد. به این لحاظ که هر مکتب، متکی بر مبانی فلسفی خود، تعریف ویژه ای برای تربیت ارائه می کند. شاید بتوان قدیمی ترین و در عین حال روانترین و ساده ترین تعریف را به افلاطون نسبت داد. وی می گوید :
(( تربیت، زیباترین چیزی است که در بهترین انسانها آشکار می شود.))
در رویکرد تربیتی اسلام، بیشترین تعاریف، ناظر بر مفهوم شکوفایی استعدادها و بالفعل نمودن آنهاست و در تکمیل چنین برداشتی از مقوله تربیت، علمای اخلاق به کسب عادات و رفتارها و رونی ساختن آنها توجه خاص دارند. لذا می توان نتیجه گرفت که در چنین رویکردی، انسان موجودی است مشحون از قابلیتها و تواناییهایی نهفته و درونی که باید در جریان تربیت آشکار شود و به ظهور و بروز برسد. از سوی دیگر، بسیاری از خلقیات و صفات مطلوب باید از طریق الگوگرایی و همانند سازی، در وجود وی ایجاد شود و او را به کمال برساند.
یکی از متفکران تربیتی به نام ((بروباخر)) تربیت را این گونه از پدیده سازگاری متمایز می کند : تعرف اول : ((تربیت را نباید همچون فرایند سازگاری متقابل آدمی با طبیعت، خویشتن و غایت های هستی است. ))
و او در جنبه اثباتی می گوید :
تعریف دوم : ((تربیت، نظام بخشیدن به تجهیزات و توانائی های فیزیکی، فکری و اخلاقی آدمی برای بهره مندیهایی فردی و اجتماعی و نیز تمرکز بخشیدن به این فعالیت و خلاقیتهای آنان است تا به غایت مورد نظر برسد.))
تربیت را از حیث قلمرو و حوزه کار نیز می توان در دو معنای خاص و عام مورد توجه قرار داد. در اوتی، فرآیندهای ویژه ای همچون انتقال اندیشه و ایجاد صفات معین در محدوده سنی خاص مورد نظر است که معمولاً در مراکز و محیطهای آموزشی صورت می گیرد و غالباً به آن ((تربیت رسمی)) نیز اطلاق می شود.
تربیت عام، زمینه ساز نگرشها و روشهای تحول بخشی است که در تمام مراحل زندگی جریان دارد و منشاء تاخیر آن خواص و یا عوامل خارج از وجود است و به لحاظ گستردگی دامنه آن به تربیت غیر رسمی نیز منسوب است. با این ملاحظه تربیت انبیاء و اولیای الهی و جانشینان آنها در زیر تربیت عام قرار می گیرد. چنین تربیتی، از جنبه پهناگری، مرزهای زمان و مکان را درهم می خورد و از جنبه ژرفانگری و به لحاظ همخوانی نظری، بر مخاطبانش تاثیر عمیق تری می گذارد و در این مجموعه، تربیت عمدتاً از جنبه عام مورد نظر است.
منزلت تربیت :
نسبت تربیت و ارزشها چیست و علاوه بر آن نسبت تربیت و انسان چگونه تبیین می شود؟ پاسخ به این سوال سه مقدمه نیازمند است :
- انسان، منظور تنهایی جهان خلقت است.
- عامل ارزشمندی وجود آدمی، پایبندی و التزام او به ارزشهاست.
- پدیده ای که او را عارف به ارزشها و عامل بدانها می سازد، تربیت است.
در کلام امام خمینی (س) چنین آمده است :
در اساس عالم بر تربیت انسان است. انسان عصار ه همه موجودات است و ....... تمام عالم است. و انبیاء آمده اند برای اینکه این عصاره بالقوه را بالفعل کنند و انسان یک موجودی الهی شود که این موجود الهی، تمام صفات حق تعالی در اوست و جلوه گاه نور مقدس حق تعالی است.))
برای پی بردن به منزلت تربیت، می توان انسانهای واجد و فاقد تربیت را با هم مقایسه کرد.
ایشان در این زمینه می فرمایند :
(( آن قدر که انسان غیر تربیت شده بصیر است به جوامع، هیچ شیطانی و هیچ حیوانی و هیچ موجودی، آن قدر مضر نیست و آن قدر که انسان تربیت شده مفید است برای جوامع، هیچ ملائکه ای و هیچ موجودی آن قدر مفید نیست.))
به منظور بین منزلت تربیت اسلامی در میان سایر مکاتب می توان به رابطه فیزیک و متافیزیک از دیدگاه ایشان توجه کرد.
در اسلام است که می تواند اینان را از زیر مرتبه طبیعت تا مرتبه روحانیت، تافوق روحانیت تربیت کند، غیر اسلام و غیر مکتبهای توحید اصلاً کاری به باور اندارند، عقلشان هم به ماورای طبیعت نمی رسد، علمشان هم با ماورای طبیعت نمی رسد.
آنجاکه علمش به ماورای طبیعت می رسد آنجا است که ادراکش، ادارک متصل به فرضی باشد و آن انبیا هستند.
قابلیت تربیت
سررهای تربیت پذیری انسان چگونه تبیین و تحدید می شود؟ دبیران تأثیرپذیری او از پرورش صحیح تا چه اندازه است و آیا عواملی یافت می شوند که حد تربیت را تعیین کنند؟
اگر یکی از مفاهیم تربیت را تحول انسان موجود به انسان مطلوب بدانیم. تحول پذیری انسان از دیدگاه اسلام مقدور و تعریف شده خواهد بود و چنانچه تغییر بینش و منش انسان طالع به انسان صالح را از مصادیق دیگر تربیت بدانیم که حقیقت تر است، از دیدگاه شارع مقدس اسلام ، با حفظ شرایط آن، عملی شدنی خواهد بود.
رویکرد امام خمینی (ره) در این خصوص نیز جاوی اندیشه ای عمیق است:
‹‹انسان ، ادراکاتش و قابلیتش برای تربیت، تقریباً باید گفت غیر متناهی است››.
در نگاهی دیگر، ایشان شرط قابلیت انسان را برای درک مفاهیم کتاب آسمانی، برخورداری او از تزکیه نفس می دانند و می فرمایند:
‹‹انگیزه تلاوت قرآن بر شر این است که تزکیه پیدا بکنند و نفوس مصفا بشوند از این کلماتی که در آنها موجود است تا اینکه بعد از اینکه مصفا شدند، ارواح و اذهان آنها قابل این بشود که کتاب و حکمت را بفهمند.››
ایشان تحول روحی و جهش یفوی جوانان را مرهون لطف و عنایت الهی می دانند و میفرمایند:
‹‹این ملت به خواست خدای تبارک و تعلی و با عنایات خاصه او اول متقلب شد در معنویات، جوانها از آن حال سابق برگشتند به یک حال اسلامی و فهمیدند که اسلام چه باید باشد و چه باید بکند، دنبال او این انقلاب حاصل شد››.
فلسفه تربیتی اسلام
چنانچه با ترسیم ویژگیهایی بتوان به فلسفه تربیتی یک نظام راه یافت، بر این مبنا مهمترین شاخصهای فلسفه تربیتی را به صورتی اجمالی در ذیل می آوریم:
1- گستره نگرش اخلاقی اسلام
مکتب تربیتی اسلام، انسانها را فراتر از نوع عقیده، مورد توجه قرار داده است و دایره عنایت پروردگار را به همه ینان محدود نمی داند. فرموده پروردگار، شوید این معنی است:
(و رحمتی وسعت کل شیء)
و رحمت من همه موجودات را فراگرفته است.
اسلام جدا از گرایش های دینی و اعتقادی، جایگاه خاصی برای انسان قایل است.
در بخشی از نامه حضرت علی (ع) خطاب به مالک اشتر آمده است:
‹‹و مبادا نسبت به مردم، همچون جانوری درنده باشی وجودشان را غنیمت شماری که آنها دو دسته اند : یا با تو برادر دینی اند یا در آفرینش مانند تو هستند››
امام به عنوان رهبر جهان اسلام، منادتی واقعی صلح بر جهان بودند و در بخشی از سخنانش چنین آمده است:
‹‹ما صلح می خواهیم، ما با همه مردم دنیا صلح می خواهیم باشیم، ما می خواهیم مسالمت با همه دنیا داشته باشیم››.
2- رویکرد عقیدتی اسلام مبتنی بر غیبت و شهادت است.
فلسفه تربیت در هر مکتبی، تابعی از فلسفه اعتقادی و رویکرد جهان شناختی آن مکتب است. به همین نسبت هدفها، اصول و روشهای تربیتی نیز متأثر از رویکرد جهان شناختی است. اسلام در بیانی صریح و آشکار، اعتقاد به عالم غیب و شهادت را نخستین شرط ایمان معرفی می کند.
آیت الله شعرانی در این زمینه گفته اند:
‹‹غیبت در مقابل شهادت آمده است، سر او از شهادت، عالم محسوس و منظور از غیب، عالم غیر محسوس است . اقرار به عالم غیرمحسوس، شرط نخستین ایمان و تقواست، چون خدای تعالی و ملائکه و وحی و آخرت همه غیر محسوسند››.
امام خمینی در بیان چگونگی ارتباط ‹‹تن و روح›› می فرمایند:
‹‹باید دانست که به واسطه شدت اتصالی که مابین ملک بدن و روح است چنانچه در فلسفه اعلا ثابت است که نفس دارای نشأت غیب و شهادت است و آن عالی در عین دنو است و دانی در عین تملو است و با وحدت تمام قاوست، بنابراین تمام آثار ظاهر در روح و آثار معنویه در ملک بدن سرایت می کند››.
3- تقدیم تربیت خود بر تربیت دیگران
تربیت نفس و خودسازی، از حیث رتبی و زمانی بر تربیت نفوس (ساختن دیگران تقدم دارد. فلسفه تربیتی اسلام، ناظر به تعالی فرد و جامعه است، لیکن اولی را مقدم و اولی بر دومی تلقی می کند. چنانچه آدمی قادر به سلطه بر خویشتن شود. در پرورش دیگران نیز توفقیق خواهد یافت. یکی از فرمایشهای حضرت علی (ع) ناظر به همین معناست:
‹‹هرکس که خو را در مصب پیشوایی (هدایت)مردم قرار می دهد، باید پیش از آنکه به ترتیب دیگران اهتمام ورزد، در تأدیب نفس خویش همت گمارد و کسی که ابتا به تعلیم نفس خود ، قبل از تأدیب دیگران، بپردازد، بیشتر سزاوار تجلیل و تکریم است، نسبت به کسی که فقط به تعلیم دیگران اشتغال دارد››.
امام خمینی در این زمینه می نویسد.
تا اصلاح نکنید نفوس خودتان را ، از خودتان شروع نکنید و خودتان را تهذیب بکنید، شما نمی توانید دیگران را تهذیب کنید، آدمی که خودش آدم صحیحی نیست، نمی تواند دیگران را تصحیح کند، هر چه بگوید، فایده ندارد ، کوشش کنید علمایی که الان در حوزه ها هستند، درهر حوزه ای از حوزه های اسلامی که این جوانها که با یک فطرت سالم می آید، بعد از ده، بیست سال با یک مطرت فاسد بیرون نروند، تهذیب لازم است››.
رمز تقدم تربیت نفس بر تربیت نفوس را به دلایل زیر می توان تبیین کرد:
الف : فردی که راه و رسم خودسازی را آموخته و در شخصیت خویش آن را تحقق بخشیده است، بهتر از دیگران می تواند، شیوه های عملی را به جامعه انتقال و تعلیم دهید، زیرا در عمل ، به کسب تجربه ای اخلاقی و تربیتی موفق شده است.
ب : انسانی که مشقتها و سختیهایی را در مراقبت نفس تحمل کرده است، آنچنان از جاذبة کلام و گیرایی رفتار برخوردار است که گاهی یک عبارت او، دلهای مشتاقان و جویندگان را فضیلت را سرشار از جذبه عشق به تعالی می کند.
ج : فرد خود ساخته، در طریق مبارزه با نفس به مراحلی میرسد که نشان از موقعیت او در این وادی دارد، لذا در این موقعیت ما در به جلب اعتماد دیگران و متعلمان خواهد بود بی تردید، جلب اعتماد، زمینه ای برای نفوذ اخلاقی و تربیتی مربی در شخصیت تربیت شوندگان تلقی می شود.
4- تلقی دانش به عنوان فرآیندی بی انتها
بی تردید ، جهت گیری علمی و معرفتی آدمی متأثر از رویکرد فلسفی او به مقوله علم و آگاهی است. قرآن کریم در آیات نورانیش، صاحبان معرفت را لایق و الهی تلقی میکند و می فرماید:
(یرفع الله الذین آمنوامنکم و الذین اوتوالعلم درجات)
5- نفی رویکرد طبقاتی به مقوله علم و آگاهی
نگاهی گذرا به سیر تاریخی معرفت و حکمت ، مؤید این معناست که با وجود گرایش فطری حقیقت جویی در نهاد انسانها، آنهادرطول تاریخ از آزادی لازم برای کسب علم و دانش برخوردار نموده اند و در مقاطعی از تاریخ پرفراز و نشیب علم، طبقات خاصی مجاز به ورود در حوزه معرفت بوده اند.
افلاطون، در طرح مدینه فاضله خویش مردم را بر سه طبقه جای می دهد:
فیلسوف شهر یاران (حاکمان حکیم)، کشاورزان و پیشه وران و نگهبانان (سربازان) و حق برخورداری از تعلیم و تربیت را در انحصار طبقه اول و فرزندان آنها می داند و دو طبقه دیگر را از چنین مزایایی محروم می داند.
در نقطه مقابل، اسلام بر تربیت عامه و بی مرز تأکید ورزد و همه را برخوردار از حق تعلیم و تربیت می داند.
قرآن در این زمینه می فرماید:
(ملوالسرین کل مرفه منهم طائفه ا... فقهوانی الدین ولینه روامونهم ادارجعوا العیم)
در این آیه پژوهش و تلاش برای آگاهی و معرفت، به گروه یا قومی اختصاص نیافته است، ملکه ضرورتی دانسته است که از هر قویم، گروهی برای درک حقیقت دین جستجو و تلاش کنند، لذا کسب معرفت، موضوعی و اتراز مرزهای قومی، ملیتی و نژادی تلقی شده است.
تعلیم حکمت یک هدف اساسی تربیتی
جامعیت نظام تربیتی اسلام و ارتباط خسه های مختلف در این نظام موجب تداخل موضوعات و تکرار آنها می شود. نظام تربیتی اسلام تمام خصه های حیات انسانی را دربرمیگیرد.
کلمة حکمیت به معنای سخن منطقی یا . حقیقتی است آموزش سخن منطقی یا معرفت بخاطر تربیتی اهمیتی خاص دارد. دور یا متمایز کردن خوب و بد از جهتی همان قدرت قضاوت صحیح است.
لازمه انتخاب سخن منطقی پرورش قدرت نقد یا قدرت قضاوت صحیح در افراد می باشد.
پرورش روح عدالتخواهی یک هدف تربیتی
عدالت از ارکان اصلی حیات انسانی است. جامعه ای که در آن ظلم و بی عدالتی برقرار باشد انسانیت انسان در آن جامعه مضمحل می گردد.
جامعه ای اسلامی است که در آن نظام عدل الهی حاکم باشد. در این جامعه کار و کوشش اساس مالکیت است. در جنین جامعه ای استثمار و بهره کشی از انسانها گناه نابخشودنی تلقی می شود رسالت پیامبران از نظر اسلامی اقامة عدل است.
(ما پیامبران را با دلائل فرستادیم و برایشان کتاب و میزان عدل را نازل کردیم تا مردم به عدالت ترغیب شوند).
تکامل انسان بعنوان یک هدف تربیتی
انسان در مکتب اسلامی مقامی والا دارد . در آیة 70 سوره اسری خداوند می فرماید:
(ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنها را بر خشکی و دریا مسلط ساختیم و از هر غذای پاکیزه آنها را روزی دادیم و ایشان را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت بخشیدیم)
فضیلت و رذلیت در انسان
انسان نه گناهکار آفریده شده ، چنانچه مسیحیان اعتقاد دارند، ونه فردی است نیکوکار. انسان آمده و مستعد کسب فضیلتها و رذیلتهاست مع ذلک فطرتاً به نیکی گرایش دارد.
برادری و همکاری بعنوان یک هدف تربیتی
اسلام وحدت ، تفاهم، برابری و همکاری میان افراد را اموری اساسی تلقی می کند.
انسان موجودی اجتماعی است . اجتماعی بودن انسان مسائلی راطرح می کند که باید مکتبها و مطالهای تربیتی به آنها توجه داشته باشند.
برای حل مشکلات اجتماعی باید تفاهم میان افراد و گروهها باشد. نیازهای مشترک و مسائل همانند، باید وحدتی در میان افراد یک جامعه بوجود آورند. جامعه وقتی از حیاتی سالم برخوردار می شود که علاوه بر تفاهم و وحدت میان افراد، همکاری روش اساسی زندگی را تشکیل دهد.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید