اختصاصی از
فی دوو ستارخان و باقرخان و میرزا کوچک خان جنگلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
30 ص
متن فراهم شده برای سخنرانی در مراسم بزرگداشت ستارخان (آبان 1385)
ستار قره داغی در 28 مهر 1245 خورشیدی در منطقه قره داغ آذربایجان بدنیا آمد. او سومین فرزند حاجی حسن قره داغی بزاز دوره گرد بود. ستار در نوجوانی برادر بزرگترش اسماعیل را از دست داد. اسماعیل به دلیل ارتباط و پناه دادن به فردی به نام قاچاق فرهاد که از مخالفان و ناراضیان بود، توسط عمال دولت قاجاریه کشته شد. ستار به همراه پدر به کار بزازی پرداخت. در حادثة مرگ یکی از قاطرچیان مظفرالدین میرزا ولیعهد شرکت داشت و به زندان نارین قلعه در اردبیل فرستاده شد. دو سال بعد موفق به فرار شد و به تبریز آمد. پس از مدتی پرداختن به کارهای مختلف، در سلک تفنگچیان مظفرالدین میرزا درآمد و لقب خانی یافت. چون قره داغیان به راهزنی شهره بودند، به نوشته آقای کرم طاهر زاده بهروز چون مردم تبریز ستارخان را با اسب و تفنگ دیدند، او را جزو «ظلمه» محسوب کردند.
ستارخان در این زمان دو سفر به عتبات عالیات رفت و بار دوم در سامرا با میرزای شیرازی دیدار کرد و با صلاحدید ایشان، در رفع آزار عمال عثمانی بر زائران ایرانی از خود رشادت نشان داد. چون به ایران بازگشت، آوازه رشادتش پیچیده بود از این رو حاج محمدتقی صراف او را به مباشرت املاک خود در سلماس گمارد. ستارخان به سلماس رفت و مدتی به مباشرت پرداخت. پس از چندی به تبریز بازگشت و حتی مدتی به فوج خراسان در تهران پیوست و در میان مردم لقب مشهدی ستار یافت. در آنجا نیز مدت زیادی پایداری ننمود و به تبریز بازگشت و چون در شناخت اسب سررشته داشت، در تبریز به کار دلالی اسب پرداخت.
ستار خان از سرداران جنبش مشروطه خواهی ایران، و ملقب به سردار ملی است. در مقاومت تبریز وی جانفشانیهای بسیاری کرد
مقدمه
ستار قرهداغی سومین پسر حاج حسن قره داغی در سال ۱۲۸۵ق (۱۸۶۸ میلادی) به دنیا آمد. او از اهالی قرهداغ آذربایجان بود که در مقابل قشون عظیم محمد علی شاه پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی و تعطیلی آن که برای طرد و دستگیر کردن مشروطه خواهان تبریز به آذربایجان گسیل شده بود ایستادگی کرد و بنای مقاومت گذارد. وی مردم را بر ضد اردوی دولتی فرا خواند و خود رهبری آن را بر عهده گرفت و به همراه سایر مجاهدین و باقرخان سالار ملی مدت یک سال در برابر قوای دولتی ایستادگی کرد و نگذاشت شهر تبریز به دست طرفداران محمد علی شاه بیفتد. اختلاف او با شاهان قاجار و اعتراض به ظلم و ستم آنان، به زمان کودکی اش بر میگشت. او و دو برادر بزرگترش اسماعیل و غفار از کودکی علاقه وافری به تیراندازی و اسب سواری داشتند، اما اسماعیل فرزند ارشد خانواده در این امر پیشی گرفته بود و شب و روزش به اسب تازی، تیراندازی و نشست و برخاست با خوانین و بزرگان سپری میشد، سرانجام او در پی اعتراض به حاکم وقت دستگیر و محکوم به اعدام شد. این امر کینهای در دل ستار ایجاد کرد و نسبت به ظلم درباریان و حکام قاجاری خشمگین شد.
مشروطه طلبان تبریز، در عکس ستارخان و باقر خان نیز دیده میشوند
باقر خان سالار ملّی قبل از مشروطیت بنّا بود. پس از مشروطیت مجاهد شد. ریاست مجاهدین محله خیابان (خیابان یکی از محلات قدیمی تبریز است مشتمل بر بخشهای واقع در جنوب رودخانه آجی در شرق شهر که تا جنوب شرقی نیز میرسید)، تبریز به دست او افتاد. پس از به توپ بستن مجلس، به دستور انجمن ایالتی مانند ستارخان دست به اسلحه برد و با قشون دولتی که تبریز را در محاصره داشت جنگ کرد. امّا پس از اوّلین شکست که از قشون دولتی خورد، سست شده در صدد تسلیم برآمد. تا کار ستّارخان که در امیرخیز، محله دیگر تبریز با دولتیان جنگ میکرد قوت گرفت، وی نیز سستی را از خود دور ساخته بار دیگر به جنگ با قشون دولتی پرداخت. در اثر همکاری او با ستّارخان کار مشروطه طلبان پیشرفت کرد و تبریز از فشار محاصره راحت شد. انجمن ایالتی تبریز باقرخان را به لقب سالار ملی ملقب ساخت، و از او تقدیر کرد و آوازه اشتهارش در سراسر ایران پیچید.
دانلود با لینک مستقیم
ستارخان و باقرخان و میرزا کوچک خان جنگلی